باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند - صفحه 101

سلام و درود خدا بر شما استاد عزیزم ..

سلام به تمامی دوستان عزیز و هم فرکانسیم ..

چند روزی بود که قلبم می گفت که بیام و کامنت بذارم اما منتظر بودم که قلبم و نه قلمم منو هدایت کنه .. 🤗✨

دیروز که این فایل کوتاه بعنوان نشانه ی روزم برام اومد با دیدنش و شنیدن صحبت های استاد این فرصت برام بوجود اومد و گفتم خب دیگه الان وقتشه مانیا ..

و خواستم که تغییری که بعد از رفع این باور غلط ذهنی و باور قدرتمند در رابطه با خدا رو در ذهن و زندگیم ایجاد کردم رو با دوستانم به اشتراک بذارم ..

۱) باور غلط ذهنی :

من همیشه از بچگیم میگفتم که فال قهوه و برم پیش فلان شخص که طالعمو ببینه و از آیندم بگه اعتقادی نداشتم و میگفتم خب یعنی چی که یه آدم میتونه بیاد از زندگی من بگه ؟ هرچی و که بخوام بدست میارم دیگه .. اما بخاطر علاقه ای که به ستاره شناسی و فضا و اینجور موضوعات داشتم دروغ چرا من هم مثل دوست استااد خیلی باور به طالع بینی ماه های متفاوت داشتم ..

من خودم متولد تیر ماهم اما الان که به کمک آموزه های استاد تا حدودی به درک درستی از قوانین رسیدم متوجه میشم که هرموقع تضادی در زندگی بوجود میاد برای اینکه مارو یه قدم به سمت مسیر درست تر سوق بده و جالب اینجاست همیشه خودمو خصوصیات اخلاقیمو با دیگر دوستان تیر ماهیم مقایسه میکردم و میدیدم چقد همه ی ماها باهم واقعا متفاوتیم و هیچ ربطی به طالع و خصوصیاتی که راجع به ماه تولدمون میگن نداریم ! همیشه میگفتن تیر ماهی ها خجالتی و حساس و زود رنجن و شاید جالب باشه براتون که بگم من از بچگی خیلی با اعتماد بنفس و شیطون و پر انرژی بودم اما رفته رفته چون خودمم بدون آگاهی فقط دنبال کننده ی این جور صحبت ها و مسائل بودم بمرور زمان دیدم چقد داره بعضی از خصوصیات اخلاقیم تغییر میکنه و میره به سمت خجالتی بودن و زود رنج بودن بدون اینکه متوجه این تغییرات بشم که سال هاست داره منو عمیقا عذاب میده ..!

یعنی به این باور رسیده بودم که خب مانیا تیر ماهیا اینجورین و سالیان سال این باورهاییکه کم کم از بچگی در من شکل گرفت باعث شد که رو شخصیتم تاثیر منفی بذاره و خداروشکر میکنم که ۲ سالی هست که به کل دنبال کردن و خوندن این جور موضوعات رو گذاشتم کنار و بجای اینکه برام جالب باشه خوندن خصوصیات هرر ماه و به شناخت نسبی رسیدن از هر فرد ، طبق قوانین عمل میکنم و می گم خب مانیا اگه رو فرکانس هات کار کنی مطمئنا افراد هم فرکانس تو وارد زندگیت میشن به هر نحوی و اگه که آدم خوبی رو جذب نمیکنی باید بگردی ببینی کجای باور هات ایراد داره نه که به خودت بگی مثلا فلان شخص متولد فلان ماه بود برای همین این خصوصیت یا رفتار بد رو داشت!

یه نکته ی جالب دیگه اینکه کتاب آیین دوست یابی دیل کارنگی که استاد پیشنهاد داده بودن و قانون برانگیختگی در روابط و پکیج عزت نفس خیلی در ارتباطات من بهم کمک کرد و هر شخصی رو که میبینم سعی میکنم تمرکزم روی ویژگی هایی از اون فرد باشه که خوب و مثبته و وقتی احساس خوبی دارم و می دونم که هر اتفاق ، هر شرایط و هر شخصی که در مسیر من قرار میگیره بدون کوچکترین تغییری به فرکانس های من ربط داره ، این احساس خوب منجر به اتفاقات فوق العاده عالی در زندگیم میشه .

۲) باور قدرتمند در رابطه با خدا :

من همیشه رابطم با خدا خوب بود و اینو مدیون پدرم هستم چون از بچگی به من و برادرم یاد دادن که تو هر زمان با هر زبان و هر جوری که دوست داری میتونی با خدای خودت صحبت و درد و دل کنی و اگر احساس خوب و سبُکی بهت دست داد یعنی کاملا به خدا وصلی ..

دنبال کردن آموزه های استاد در هر جنبه ای خیلی خیلی به شناخت بیشتر من از خدا کمک کرد .. بنظرم ماها از بچگی انقد تو ذهنمون کردن که رفیق شدن با خدا غیرممکنه ، تو آدم بدی هستی ، تو گناهکاری ، خدا تورو دوست نداره ، اگه اشتباهی کردی خدا تورو نمیبخشه یا اینکه حتما باید تو شرایط خاص بری و با خدا صحبت کنی و این جور باورها باعث شده خیلی از ماها خدارو نه که نشناسیم ، بشناسیم اما کاملا غلط و اشتباهی !

باوری که خود من در رابطه با خدا توی ذهنم ایجاد کردم اینکه :

خدا نوره ، انرژیه ، لا زمان و لا مکانه ، همه جا هست ..

خدا آسمونه ، زمینه ، صدای همون پرنده ایه که همین الان داری میشنویش

سایه ی همون درختیه که میشینی کنارش

لبخند مادرته که هرروزتو میسازه

هر لحظه که ازش کمک بخوای هست

هر لحظه که دلت گرفته باشه به حرفات با دقت گوش میده

هر لحظه که ترسیده باشی میاد کنارت و بهت میگه : نگران نباش ، من هستم ..

هر لحظه که اشک بریزی باهات اشک میریزه

هر لحظه که بخندی باهات میخنده

هر لحظه که موفق بشی برات دست میزنه ..

هر جا که بخوای بری کنارت هست همراهت همیشه و هرجا ..

مادرم همیشه میگه : “ گاهی فکر میکنم خدا چقدر تنهاست .. واقعا ما بنده ها چرا انقدر بجای توکل کردن بهش رو بنده هاش حساب میکنیم ؟ خدا وقتی مارو آفرید پُزمونو به فرشته هاش داد .. گفت ما اشرف مخلوقاتیم ، بخودش تبریک گفت ..از روح خودش در ما دمید .. اونوقت ما بنده ها برای کارهامون اهدافمون یا هرچیزی به هرکسی متوسل میشیم الا خودش .. ما چقدر راحت به خدا شرک می ورزیم ..”

شرک ورزیدن فقط این نیست که بگی خدارو قبول ندارم ، که پیرو دین و مذهب خاصی باشی ،

شرک ورزیدن همون ترساییکه داری وقتی پول نداری و دستت خالیه ..

شرک ورزیدن همون وقتاییکه به همه رو می زنی تا بهت پول قرض بدن ..

شرک ورزیدن همون وقتاییکه با هر کسی آشنا میشی و خودتو میاری پایین تا بهت توجه کنه و بگه : دوستت دارم ..

شرک ورزیدن همون وقتاییکه از زور تنهایی همش تو جمع هایی قرار میگیری که حالت خوب بشه اما خوب که هیچ بدترم میشه ..

شرک ورزیدن همون وقتاییکه واسه کار همش رو آدما حساب باز میکنی که برات کار جور کنن آخرم میرسی به بن بست ..

شرک ورزیدن همون احساس نا آرومه قلبته که همیشه و هرجا به بنده های خدا تکیه کرد ، ضربه خورد و شکست ..

پس ..

دوست عزیزم ، همین الان در هر شرایطی که هستی از صمیم قلبت به خدا وصل شو و ازین ببعد با خودت عهدی ببند که دیگه هیچ وقت نشکنیش .. که همیشه فقط به خودش توکل کنی ، که همه چی و سلامتی عشق ثروت ارتباطات اعتبار موفقیت و سعادتمندیتو از خودش بخوای .. اون وقت ببین چجوری برنامه هات خوب پیش میره و قدم ها که هیچ .. فرسنگ ها با شرایط بظاهر بدی که الان داری فاصله میگیری ..

پول می خوای ؟ رابطه ی عاطفی درجه یک می خوای ؟ اعتبار و موفقیت می خوای ؟ سلامتی می خوای ؟ روابط اجتماعی عالی می خوای ؟ کار و موقعیت شغلی دلخواهت رو می خوای ؟ همه ی اینارو می خوای که براحتی بدستش بیاری بدون اینکه آدما سرت منت بذارن ؟ کوچیکت کنن ؟ هی بگن خبرت میکنیم و تو هی منتظر باشی ؟ در قبالش چیزی ازت بخوان ؟ سرکارت بذارن ؟ همش دودِل باشی که میشه یا نه ؟ روز به روز بیشتر ناامید بشی و عزت نفستو از دست بدی ؟ اگه می خوای به عرش برسی و دنیا تو دستات باشه جز خدا رو هیچ احدی حتی پدر مادرتم حساب باز نکن ! تجربه کردم که میگم دوست عزیزم ..

وگرنه با سرعت هرچه تمام تر هر آنچه که بدست آوردی و بصورت خیلی بدی از دست میدی و تهش میرسی به اینکه “فقط خدا”

روزهایی بود که آدم هایی در زندگیم چه دوستان چه اقوام چه آشنایانم با بالاترین سِمَت ها و پُست و مقام ها قول های کاری به من دادند و من جای حساب کردن روی خدای خودم چشم انتظار معجزه از بندگانش بودم و همیشه کارم به بن بست خورد ..

اما الان که توکلم فقط و فقط به خودشه انقد حالم خوبه زندگیم عالیه و کارهام مثل باقلوا شیرین و درجه یک و راحت جلو میره که فقط خدا میدونه .. 😍

خودتونو پرت کنین تو بغل خدا ..

اون خیلی وقته که منتظر ، چشم به چشمای شما دوخته ..

با آغوشی امن ، پر از عشق و آرام و همیشگی ..

دوستون دارم

در پناه الله مهربانمان هرجا که هستید الهی قلبتون سرشار از توکل و عشق به خدا باشه

حالِ دلتون پروانه ای

🤗🦋✨🥰