باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند - صفحه 2
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-02-04 05:37:052024-06-27 06:22:56باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوندشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام آقای عبداللهی گل
نظرات شما رو همیشه دوست داشتم و عکستون رو که میبینم نظرتون رو سریعا میخونم
بسیار بسیار زیبا بود. خیلی لذت بردم
……………….
سلام دوست گلم
امیدوارم حالتون عالی باشه.
بسیار بسیار عالی بود به نکات بسیار کلیدی اشاره کرده بودید. و از این که تجارب زیباتون رو نوشته بودید سپاسگزارم .همه شو کامل خوندم.
از وقتی که گذاشتید و اینهمه نوشتید ممنونم???
????????????
…………………………..
سلام و درود خانم زهرا
باورهایی که نوشته بودید بسیار عالی و زیبا و انرژی بخش بودند
خیلی احساس خوبی بهم دست داد.
ازتون سپاسگزارم
……………………
سلام رضا جون
دمت گرم نظر خیلی خوبی نوشتی.
از وقتی که گذاشتی و این همه نوشتی واقعا ازت ممنونم. باور های خیلی قدرتمند کننده ای داری. و من هم خیلی ازشون استفاده کردم.و لذت بردم. بهترین درجات خوشبختی رو برات آرزو میکنم.
……………………………
سلام و درود فراوان دوست گلم
خیلی لذت بردم ، باورهای بسیار قدرتمند کننده و انرژی بخشی نوشتید.
توضیحاتتون در مورد حضرت یعقوب و حضرت یوسف بسیار زیبا بود.
بهترین ها رو از خدای مهربان براتون آرزو مندم.
………………………
سلام آرمان جان
تبریک میگم به شما که باور های بسیار زیبایی دارید.
بسیار زیبا بود و استفاد کردم . ممنونم.
اگه مایل بودی میتونی نظر بنده رو اینجا بخونی
…………………..
سلام فرهاد جون
دمت گرم . خیلی خوب بود. باهات موافقم . جلسه ی 9 و 10 دوره ی راهنمای عملی دستیابی به رویا روی زندگی و باور های منم تاثیر خارق العاده ای گذاشته.
موفق باشی گل پسر
………………………..
سلام دوست گلم خانم شکری
نمیدونید چقدر از خوندن نظرتون انرژی گرفتم، و چقدر خوشحال شدم بخاطر شغل جدیدی که بدست آوردید و در آمد سه برابریتون. خیلی لذت بردم از نظرتون
بهترین ها رو براتون آرزو میکنم…در پناه حق
سلام خانم فرشته
وقتتی داشتم نظرتون رو میخوندم ، به گواهی نامه رانندگی که رسیدم یادم به داستان خودم افتاد.
این داستان منم خیلی خیلی جالبه : توی این اتفاق قشنگ رد خدا و الهاماتش رو تو زندگیم حس کردم
من موقعی که امتحان کتبی گواهی نامه داشتم ، فقط نصف کتاب رو خونده بودم (و با کمال پررویی به خدا میگفتم باید همه ی سوالا رو جواب بدم ،تو قدرت بی انتهای خلقتی و مطمئنم تمام قدرت رو از تو میگیرم و به خواسته ام میرسم) .رفتم سر کلاس ، قبل از شروع امتحان یه جلسه ی درس بود ، که من داشتم تند تند میخوندم که تمومش کنم. یه دفعه یه پسری کنارم نشسته بود گفت داری چیکار میکنی، گفتم برا امتحان نخوندم. گفت اینا چیه میخونی ، برو دوتا نمونه سوال آخرشو بخون.
منم به خودم گفتم راست میگه من خودمو بکشم نمیرسم نصف کتاب رو تو این مدت کم بخونم ، ور رفتم سراغ دو نمونه سوال آخری.
امتحان شروع شد، قبل از توزیع سوالات ، مربیه گفت هرکی تمامشو جواب بده ، یه جایزه ی نفیس بهش میدم. (من به خودم گفتم من جواب میدم)
معجزه اینجا بود ،
برگه ای ک به دستم دادند (کپی پیست یکی از نمونه سوالای آخر کتاب بود) ، الان که دارم مینویسم مو به تنم سیخ شده. من تمام سوالات رو جواب دادم ، درحالی که نصف کتاب رو نخونده بود.(خدایی اسمشو نمیشه گذاشت معجزه) یعنی دهنم باز مونده بود از کار خدا. که چطوری به فرکانس های ما پاسخ میده. آخر بار هم جایزه ی نفیسشون یه خدکار بود :) اون رو هم گرفتم. :)
موفق باشید.
?????????????????????
…………………..
سلام و درود فراوان خانم مریم مهر
بسیار خوشحالم که تونستم با نظرم ، سهمی در خوشحالی شما داشته باشم
خیلی لطف کردید
با آرزوی بهترین ها برای شما