باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند - صفحه 24

4128 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اکبر سوارکوب گفته:
    مدت عضویت: 2726 روز

    به نام خداوند عشق

    وقتی با دقت بیشتری به نعمتهای اشکار خداوند نگاه کنیم تازه متوجه نعمتهای بسیار زیاد و ناشناخته او خواهیم شد و با اندکی انصاف متوجه عظمت ، بزرگی ، دقت ، ثروت ، قدرت و شاید در یک کلام عشق او خواهیم شد. و تازه در میابیم که وقتی حامی چنان عظیم و مهربانی داریم میتوانیم بدون ترس از هر چه غیر اوست خود را در مسیر ارزوهایمان قرار دهیم .

    علی بذکر الله تطمئن القلوب

    استاد ارجمند و عزیزم، در محبت خدا به من همین بس که در سن 50 سالگی مرا با شما آشنا و افتخار این شاگردی را به من عنایت کرد .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    فرهاد شکوه گفته:
    مدت عضویت: 4013 روز

    به نام انرژی خلاق کائنات

    سلام به همه ی دوستان عزیزم و استاد گلم

    باوری که من ایده اشو از جلسه ی 9و10 محصول راهنمای عملی گرفتم و خداوند هدایتم کرد که شناخت بهتری پیدا کنم نسبت به خودش اینه که^^^

    باور کردم که قدرت فقط دست پروردگارم هست انرژی ای که هیچ چیز و هیچ کس توان مقابله با اون رو نداره و البته که پرودگار مهربانم این لطف و اکرام رو در حق من و همه ی انسان های دیگر (باهر شکل و ملیت و مذهبی )کرده و اختیار استفاده از این قدرت بی منتها رو به من و دیگر انسان ها عطا کرده.

    قدرت اوست و او در هرلحظه در وجود من هست و من رو هدایت و حمایت می کنه به عالی ترین شکل ها و راهکارها در هر شرایطی که باشم فقط من نباید به نجواهایی که ترس و تردید رو به ذهنم میندازه گوش کنم و ذهنم رو کنترل کنم که منحرف نشه واین کار رو بارها کرده ام و نتایج فوق العادشو دیدم.

    این جمله طلایی رو من همیشه در ذهن دارم و بهش رسیده ام:

    نبوغ در سادگیست

    که نبوغ خداونده و سادگی بدست آوردن هرخواسته ای برای منه@

    در آخر از پرودگار بخاطر همه ی عالی تر هایی که در هرجنبه از زندگیم به من عطا کرده و می کنه بی نهایت سپاسگزارم و برای همه ی مخلوقات ای چنین رو خواستارم.

    از شما دوستان عزیزم و استاد گلم که از همینجا میبوسمش آرزو و درخواست عالی ترین ها رو زیر چتر یکتاپرستی پرودگار خواستارم.

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    لیدا شکری گفته:
    مدت عضویت: 2987 روز

    خانواده ی عزیزم سلام?

    راستش من گمان نمی کنم خدایی که آسمانها و زمین و دشت و گل و مهم تر از همه انسان رو بااین حجم از ظرافت و زیبایی خلق کرده بیاد وانسان رو محدود به فروردین و اردیبهشت و تیپ وشخصیت بکنه ، اصلا بی انصافیه که این نسبت ها رو به خدا بدیم ، من یقین دارم که تمام سالها سال خداست تمام ماهها زیباست وشک نکن که در تمام لحظه هات ردپای خداست ، بذار حالت خوب باشه نسبت به خدا طلبکار نباش ، عاشق باش و اگه احساس محدودیت می کنی کافیه باچشمای قشنگت نگاهی به دور وبرخودت بندازی خانه ات احتمالا از اول همان شکلی نبوده فقط یک روزی یک جایی یک کسی باور ساختن یک خونه رو توی ذهنش تجسم کرده واین کارو کرده ، نقاشی روی دیوار اتاقت رو نگاه کن ، از اول همانجا نبود و فقط یک روزی یک کسی کشیدن یک منطره ی زیبا رو باور کرده و از کوچکترین موفقیت های جهان گرفته تا بزرگترین شاهکارهای جهان همه و همه بایک باور ساخته شده اند،باور “من می توانم” فقط کافیه خدا رو باور کنی و سایه به سایه نشونه هاشو دنبال کنی ، اگر ترس در خونه قلبت رو زد ، قلبت رو به روش باز نکنی فقط امواج مثبت رو پذیرا باش ،و خبر خوب اینکه کار کردن روی باورهای مثبت و سازنده سریعتر به نتیجه می رسه ،راستش من خدا رو همیشه قبول داشته ام اما قبول داشتن با عاشق شدن فرق داره من این بار عاشق شدم ، چرا که فقط چند ماه پیش بودکه به خاطر یک اشتباه سهوی از کارم اخراج شدم روزهای اول در به در دنبال کار بودم اما هر بار با در بسته روبرو می شدم ، اما به توصیه ی استاد، اجازه ندادم باورهای ویران کننده تو دلم ریشه بدوونند ،اجازه ندادم ترس به دلم راه پیدا کنه تمرکزم روی خوبی و نکات مثبت بود هرروز خدارو شکر کردم و می دانستم خدا خودش برام کاری خواهد کرد، منی که تا ماهها قبل آدمی تنها ، افسرده و کینه ای بودم باگوش دادن به قانون بخشش از استاد ، اشک از چشمانم جاری شد تازه فهمیدم چقدر خودم رو از لطف خدا دور کرده ام باهمون اشک ها تمام کینه هام شسته شدند حس سبکی می کردم حتی فردی که من رو از کارم اخراج کرده بود و کسالتی هم داشت رو بخشیدم واز صمیم قلبم براش آرزوی سلامتی کردم ، از روزهای بیکاریم به بهترین شکل استفاده کردم احساس می کردم که این همان تایم طلایی بود که همیشه دنبالش بودم تا کارهای نیمه تمام رو تموم کنم همون کارو کردم عصرهای تابستون بیرون می رفتم و از هوای زیبا لذت می بردم نگران تمام شدن پس اندازم هم نبودم انگار یه جوری به دلم برات شده بود که پول باپای خودش به سمتم خواهد آمد و همین هم شد چند روز بعد از جایی که اصلا فکرش را هم نمی کردم کاری باحقوق سه برابر به من پیشنهاد شد تازه یادم افتاد که من توی دفترم تعهد کرده بودم که حقوقم تایکسال آینده سه برابر خواهد شد و جالب اینکه فقط سه ماه گذشته بود! منی که تاچند ماه پیش حتی یک دوست هم نداشتم حالا وارد روابطی شده ام باهمکاران و دوستانی که اصلا شاید استاد عباسمنش رو هم نمیشناسن اما همه روی فرکانس مثبت هستند ، من خوش شانس ترین آدم روی زمینم ، توی دانشگاه استادی داشتم که بی وخود و بی جهت بامن لج بود و همیشه به من سرکوفت می زد حالا آنقدر بامن خوب شده که از من می خواد کتابهایی که می خونم رو بهش معرفی کنم چون براش عجیبه که در طول چند ماه چطور اینهمه پیشرفت کرده ام اما من فقط فایلهای استاد رو گوش می کردم تو این مدت زیاد کتاب هم نمی خوندم ?بر خلاف گذشته من هر جا که می رم کارم رو سریع راه می اندازند ومن یواشکی یه چشمک به خدا می زنم و می گم مرسی خداجون می دونم کار خودت بود ، حالا اینها یک سری تغییرات ظاهری بود که فقط باچند ماه کارکردن روی باورهام به اونها رسیدم از آرامش درونم هرچی بگم کم گفتم ،اومدم اینجا پز خدامون رو بدم و من یقین دارم که تنها راه سعادت باور باورهاته ، خدا رو باور کن نعمتهای خدا مثل اقیانوسیه که هرچقدر از آبش بنوشی بیشتر می شه ، من به لطف خدا و بعد استاد عباسمنش عزیزم و شما دوستان بمب انرژی مثبتم ، راهمو پیدا کردم و همین راهو خواهم رفت من خدا رو پیداش کردم دیگه رهاش نمی کنم حالا شما بگین ، خدایی که این همه برام معجزه کرده چطور می تونم عاشقش نباشم

    عاششششقتم خداااااا ????

    سعادتمند و ثروتمند باشید???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      مسعود گفته:
      مدت عضویت: 3961 روز

      سلام دوست گلم خانم شکری

      نمیدونید چقدر از خوندن نظرتون انرژی گرفتم، و چقدر خوشحال شدم بخاطر شغل جدیدی که بدست آوردید و در آمد سه برابریتون. خیلی لذت بردم از نظرتون

      بهترین ها رو براتون آرزو میکنم…در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        لیدا شکری گفته:
        مدت عضویت: 2987 روز

        سلام آقای صالحی عزیز?

        ممنونم که وقت گذاشتین وکامنت من رو خوندین و خدارو شکر می کنم که حس خوبی نسبت به نظر من داشتین ،من هم از پاسخ شما خیلی انرژی خوبی گرفتم و یه جورایی تشویق شدم انگار?

        مثل اسمتون “مسعود” باشید?

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    عبدالرحمن A گفته:
    مدت عضویت: 3080 روز

    سلام و با نام پروردگار تمام هستی

    خداوند یک انرزیه که همه جا هست و همیشه با ماست .

    باید باوری قدرتمندی بسازیم که همیشه و در همه حال به یاد خداوند باشیم که احساس ارامش کنیم.

    خداوند یک قدرت و انرزی هست که نمیدونم چطور توصیف کنم . همانطور که استاد عزیز گفتن به اندازای که خداوند راباور داریم نتیجه میگریم .

    باید با خود همیشه تکرار کنیم که خداوند بی نهایت قدرتمند ْ بر نهایت بخشنده ْ بی نهایت ثروتمند ْْ بسیار بسیار وهاب بسیار بسیار دوست داشتنی.

    به قول ملا صرا خداوند لا مکان هست و لا زمان ْ

    خداوند پدر ویشود یتیمان و مادر ْ برادر میشود بی برادران را ْ شمشیر میشود رزمندگان را ْ

    خداوند همه چیز میشود همه کس را به شرط و اندازه باور و ایمانمان.

    ما چه شکلی از خداوند در زهنمان داریم ؟

    قبلا دید بسیار متفاوتی نسبت به خداوند داشتم و معمولا گله و شکایت میکردم و حتی برای این که چیزی ازش بخواهم گریه میکردم و همیشه خواسته هایم را براورده کرد و من معمولا شکر گزار نبودم و زندگیم از روز قبل بدتر میشد .

    تا این که با استاد عباسمنش اشنا شدم و دیدگاه زیباتری از خداوند به من نشان داد و از ان روز زنگیم زیباتر شد و اتفاقات خوب برایم رخ میداد و سعی کردم بیشتر شکر گزار خداوند باشم.

    خداوند زیباترین چیز در زنگی ماست باید اینقدر با او صحب کنیم و شکر گزارش باشیم که تا اتفاق خوب خبر خوب سلامتی ثروت عشقی دریافت کریم او را شکر گوییم نه این که به بنده او که مثل خودمان هست و فقط یک دستی از طرف خداوند بوده چشم بدوزیم و شرک کنیم.

    امیدوارم حرفام مفید باشه.

    براتون از پروردگار ارزوی ایمان بیشتر صبر همراه با امید و سلامتی عشق و ثروت و خوشبختی و سعادت در دنیا و اخرت دارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    آزی گفته:
    مدت عضویت: 3060 روز

    من دیروز به یکی از اهدافم رسیدم . خداوند را شکرگذارم که همیشه به ما کمک می کند.

    بعد از فروش خانه امان بالاخره توانستین همراه خانواده برای خرید خانه جدید توافق کنیم هر چند زمان و وقت وتوان زیادی برد و شرایط نامساعد شده بود.اما من یاد گرفتم خدا را باور کنم و رها کنم و نگران نباشم حتی اگر متخصصان بگویند خانه گران شده است و نمی شود خرید و حرف هایی از این قبیل.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    سیمرغ گفته:
    مدت عضویت: 3912 روز

    سلام دوستان

    در هنگام شروع یک کار جدید باور من همیشه این هست که تمام کاینات کمک خواهند کرد تا من به هدفم برسم و اگر در این مسیر مشکلاتی بوجود بیاد، حتما راه حلش هم همون موقع بوجود میاد، و چه بسا اون مشکل باعث بشه کار به شکل بهتری پیش بره. شرطش اینه که به این باور یک لحظه هم شک نکنم، وگرنه همه چیز خراب میشه. این موضوع رو بارها تجربه کردم ولی آخریش رو براتون تعریف میکنم. من مدت ها برای تست ورودی امتحان نجات غریق به تنهایی و با اساتید مختلف تمرین کرده بودم ولی هیچ پیشرفتی حاصل نشده بود، اون زمان باورهای الان رو نداشتم تا اینکه کلا منصرف شدم. اخیرا گفتم بگذار با باورهای جدیدم دوباره برای این هدف تلاش کنم، بالاخره یک روز اراده کردم و صبح زود رفتم استخر که تمرین رو شروع کنم، درست وقتی خواستم وارد آب بشم و عینک شنا رو خواستم به چشمم بزنم، بند عینک پاره شد!!!! از این بدتر نمی شد، چون باید برمی گشتم خونه، اون نزدیکی ها عینک شنا نمی شد خرید، ولی اصلا حس بد به دلم راه ندادم وگفتم حتما خیره، سعی کردم بند عینک رو گره بزنم و برم توی آب، رفتم، اما فایده نداشت دوباره از یک نقطه دیگه پاره شد. اونجا با لبخند به یکی از ناجی ها گفتم که ای بابا… بند عینکم پاره شد، ایشون بهم گفت بیا با عینک من شنا کن!!! توی دلم یک دنیا خدا رو شکر کردم، اما این شروع داستان بود، بعدش ایشون که متوجه شد من برای ناجی شدن تمرین می کنم بهم گفت بیا من بهت تمرین بدم و باهات کار کنم تا مثل آب خوردن امتحان رو قبول بشی و اون روز رو رایگان بهم تمرین داد، و تازه گفت من همیشه برای بچه های استخر از یه جایی عینک شنا با کیفیت و قیمت ارزون می خرم، برات می خرم جلسه بعد میارم!!! از همه اینا جالب تر، حالا به این قسمت توجه کنید، من قبلا اون استخر یک دوره ای ثبت نام کرده بودم ولی نتونسته بودم برم و هزینه ای که پرداخت کرده بودم از دست داده بودم، خیلی هم تلاش کردم که پس بگیرم اما نشده بود، این موضوع رو برای ناجی تعریف کردم، گفت نگران نباش من باهاشون صحبت می کنم، پولت رو برای ثبت نام توی کلاس با من منتقل کنن. یعنی وقتی داشتم تمرین می کردم توی آب اشک می ریختم از اینکه من فقط تصمیم گرفتم که برای امتحان ناجی اقدام کنم و همه چیز رو به خدا سپردم، یه اتفاق به ظاهر ناخوشایند در شروع کار، باعث اینهمه اتفاق خوب شد، اگر بند عینک پاره نمی شد، اصلا من با اون ناجی هم صحبت نمی شدم!!!! و علت همه این اتفاقات خوب این بود که باور داشتم از روش هایی که من نمی دونم به من کمک خواهد شد و اصلا ترس به دلم راه ندادم. هربار از این اتفاقات برام میفته باورم قوی تر میشه و با اعتماد بنفس بیشتری کار رو شروع می کنم،

    موفق و موید باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    شادان خوشبخت گفته:
    مدت عضویت: 2855 روز

    مسعله ای که احساس می کنم خیلی با اهمیت هست و این چند روزه مثل تلنگری برای من بوده است این هست که فقط و فقط روی خداوند قادر مطلق حساب باز کنم یعنی این باور را داشته باشم که فقط و فقط خدا به من کمک می کند و نه هیچ کس دیگر و اگر به ظاهر کسی به من کمک کرده به واسطه ی خدا بوده. وقتی شرایط زندگی ما بر. وفق مراد هست با خدا بودن خیلی راحته اینکه ادعا کنم که فقط روی خدا حساب می کنم خیلی راحت و ساده هست ولی وقتی شرایط به ظاهر. به ضرر. ما هست و انگار همه ی دنیا دست در. دست هم می دهند که ما به چیزی که می خواهیم نرسیم اونوقت هست که باید ایمانمان را محک بزنیم که آیا واقعا به این باور توحیدی رسیده ایم که اگر همه ی دنیا بخواهد و خدا نخواهد نمی شود که نمی شود ولی اگر خدا. بخواهد و همه دنیا نخواهند حتما می شود.ایا میتوانیم در شرایطی که به ظاهر همه چیز به ضرر ما هست دست خدا را ببینیم و روی چیزهای مثبت تمرکز کنیم!این دقیقا شرایطی هست که من الان دارم تجربه میکنم وقتی فایل روی خدا. حساب کن گوش دادم با خودم گفتم ایا واقعا تو این شرایط امیدم به خداست یا مخلوقین خدا!

    جالب بود به محض اینکه تصمیم گرفتم هر. لحظه دستان خدا را در زندگی ام ببینم در تلگرام لینکی دریافت کردم که شاید افراد بتوانند در مورد مسعله ی مشترکمان کمکم بکنند احساس میکردم خدا می خواهد من را امتحان کند! خیلی

    لحظه سختی بود

    من می خوام هر لحظه این باور را در خودم تقویت کنم که جز خدا روی هیچ کس حتی بالاترین قدرت دنیا هم حساب باز نکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 3131 روز

    با سلام خدمت استاد عباسمنش و همه دوستان عزیز

    یادمه یکی از معلمان دوره دبیرستان سر کلاس گفت که “خدا یک موجود نیست، خدا یک وجوده”.

    این جمله کوتاه یکی از بهترین جملاتی بود که من در تمام عمرم شنیده بودم. تا قبل از اون خدارو یک موجودی فرض می کردم که خیلی از ما دوره همیشه به آسمون و در دورترین نقاط برای دعا کردن نگاه می کردم. زیاد شنیده بوده که از رگ گردن به ما نزدیک تره ولی با اون تصوراتی که از خدا داشتم، اصلا برام قابل باور نبود. اما از وقتی این جمله رو شنیدم باورش کردم و درک صفات خدا برام راحت تر شد و تونستم بفهمم و درک کنم که وقتی در قرآن نوشته خداوند از رگ گردن به ما نزدیکتره یعنی چی. و از اون روز به بعد همیشه خداوند رو همراه خودم حس کردم و خیلی از ترسام از بین رفت. البته نمی تونم بگم که ایمان کامل و 100 درصد پیدا کردم چرا که با اینکه این مطلب رودرک کرده بودم ولی باز فراموش می کردم و خطاهای بسیاری ازم سر می زد.

    نظر و تجربه من اینه که وقتی به این باور برسیم که خدا یک وجوده و موجود نیست که دارای محدویت باشد، خیلی راحت تر می تونیم بدون هیچ نگرانی به راهمون ادامه بدیم و آیه 56 سوره یونس رو درک کنیم که تمام عزت و توانمندی برای خداست و هیچ قدرتی برای غیر خدا قائل نشویم. و خداست که می تواند با عزت و عظمت خودش ما رو به تمام آرزوها، خواسته ها و عزت واقعی برسونه.

    وَلَا یَحْزُنکَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمِیعًا هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ

    ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﻏﻤﮕﻴﻦ ﻧﻜﻨﺪ ; ﺯﻳﺮﺍ ﻫﻤﻪ ﻋﺰﺕ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍﺳﺖ ; ﺍﻭ ﺷﻨﻮﺍ ﻭ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ. (یونس 56)

    ان شالله که موفق و سربلند و سعادتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      ابوالفضل اشرفی گفته:
      مدت عضویت: 2783 روز

      سلام دوست عزیز امیدوارم که حالتون خدایی باشه ?

      سپاسگزار خداوندم که آگاهی منو نسبت به خودش بیشتر میکنه.

      بسیار لذت بردم و آگاه تر شدم مخصوصا اونجایی که گفتی معلمم گفته خدا یک وجوده چراکه منم وقتی سال دوم انسانی بودم این جمله رو که تنها وجودی که موجود نیست خداستاز زبون معلم ادبیات آقای طریز آبادی عزیز که خیلی خوش خنده بود شنیدم و از همین جا براش آرزوی عشق الهی دارم.

      سپاسگذارم دوست خوبم که دستی از دستان خدایی.

      آرزوی عشق الهی براتون دارم ? چراکه با عشق الهی به همه چیز میرسید.

      ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    کامران کمالی گفته:
    مدت عضویت: 3865 روز

    سلام خدمت دوستان عزیز

    اول باید بدونیم که طبق گفته قرآن مهم ترین باوری که باید ما نسبت به خداوند داشته باشیم اینه که خداوند به ما نزدیک طبق قرآن داریم

    وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ

    ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻦ ﺑﭙﺮﺳﻨﺪ ، [ ﺑﮕﻮ : ] ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﻦﻧﺰﺩﻳﻜﻢ ، درخواست درخواست کننده ﺭﺍ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻣﻰ  ﻛﻨﻢ; ﭘﺲ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﻋﻮﺗﻢ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﻳﺮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﻧﺪ ، ﺗﺎ ﺭاه یابند .

    جالب اینجاست که خداوند نمیگه من رحمانم من رحیمم

    میگه من نزدیکم . حتی با وجود این که شاید ما از دید خودمون آدم های خطا کار یا گناهکار باشیم باید باور داشته باشیم که خدا به ما نزدیکه و از ما دور نیست . همیشه با ما بوده و هست . باید خودمون آگاهانه این نجواهای شیطان از خودمون دور کنیم . چون اگه باور نداشته باشیم خداوند به ما نزدیکه و احساس گناه کنیم اون وقت این احساس جلوی تمام موفقیت های مارو میگیره و زندگی رو جهنم میکنه برای ما . خداوند همیشه با ما هست . ما تکه ای از وجود او هستیم . فقط کافیه باور کنیم خداوند یک انرژی که به افکار ما واکنش نشون میده . وقتی که ما باورهای مثبتی نسبت به جهان داشته باشیم این انرژی شکل میگیره . اون خونه اون ماشین اون رابطه عاطفی که میخواهیم بوجود میاد . ما هم مثل خدا میشیم . خداوند میگه موجود باش بوجود میاد . انسانم با باورهای مثبت یا منفیش  اون چیزی که میخواد یا نمیخواد بوجود میاره . امیدوارم تونسته باشم کمکی به دوستان عزیزم کرده باشم .

    در پناه خدا شاد و پیروز سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    فرشته فرشته گفته:
    مدت عضویت: 3588 روز

    اونچه که من می خوام بگم یک تجربه خیلی خاص هست که امیدوارم مایه الهام خودم و شما بشه و خودم بازم بتونم بهش عمل کنم.

    دوران دانشجویی از خانواده م خواستم هزینه گرفتن گواه نامه رو بهم بدن با وجودیکه پول زیادی نبود و من هیچ وقت پول ازشون نمیخواستم ولی اونها قبول نمیکردن و اصلا دلیلی نمیدیدن ی دختر رانندگی یاد بگیره با گریه و خواهش والتماس راضی شون کردم بدون هیچ خرج اضافه ای و یا حتی یک بار تمرین خارج از آموزشگاه و با مسخره کردنهای برادرم رسیدم به امتحان عملی …….خیلی خانمها بودن که 10 بار امتحان داده بودن و باز رد شده بودن …….ولی من واقعا نمیتونستم از خانواده م پول بگیرم وقتی امتحان میدادم مطمئن بودم ناشی تر از اون هستم ک قبول بشم ولی قبل از امتحان دعای عهد خوندم و با خدای خودم راز و نیازکردم و درکمال ناباوری امتحان عملی رو قبول شدم منی که خودم میدونستم رانندگیم افتضاحه.

    اما درباره خودم و خدای خودم به یه چیزی مطمئن بودم.مطمئن بودم خدا عشق من به رانندگی و در عین حال بی پولیمو و درعین حال هدفمندی و تلاش من رو میبینه و چون خیلی برای رانندگی جنگیده بودم بهم جواب میده.و خدا جواب داد و این گرفتن گواهی نامه با اون سرعت تقریبا معجزه بود .حتی بردارم بارها و بارها رد شده بود و تو اقواممون خیلی از خانمها سالها و بارها سعی کرده بودن و نتونسته بودن گواهی نامه بگیرن اصلا تو خانواده ما به طلسم معروف شده بود……..

    چند سال بعد من با پول خودم و با مخالفت خانواده یک ماشین خریدم اما چون رانندگی بلد نبودم و به طرز معجزه اسایی قبول شده بودم وچند سال هم گذشته بود و فرزند آخر خانواده هم هستم همه میگفتند باید ماشین رو بذاری توی پارکینگ .اما من باور داشتم خداوند به من میگه فرشته من راضی نیستم تو با این همه سختی ماشین رو خریدی اما ماهها و ماهها بگذرن و تو ازش استفاده نکنی حتی یه روز دیرترهم نه…..برای همین شروع کردم با وجود مشکلات مالی چند جلسه کلاس خصوصی رفتن و بعد با وجود مخالفت شدید خانواده (دزدکی و قاچاقی خخخخخ) از یکی از اقوام خواستم یکی دو جلسه با ماشین معمولی (که مال آموزشگاه نباشه برم رانندگی تا اضطرابم از بین بره و ………) تو جاهای خلوت بریم و چند جلسه رفتیم.اما هنوز هیچ کس از خانواده حاضر نبود برای اولین بار تو خیابون خلوت همراهیم کنه یا کنارم بشینه.

    چند روزی صبر کردم ….یه روز زدم به سیم آخر ….داشتم از ترس میمردم ولی بعد از این همه جنگیدن باید یه کاری میکردم رفتم برای اولین بارو به تنهایی در پارکینگ رو باز کردم نمیتونم با کلمه ها بگم که تا سرحد مرگ اضطراب داشتم بدنم می لرزید و مخالفتهای خانواده بیشتر من رو سست میکرد…ولی با خودم گفتم :یا حالا یا هیچ وقت ………

    تو یه لحظه انگار خدا بهم گفت :فرشته میخوای بدونی من چی میخوام؟ تو همین حالا باید با ماشینت بری یه دور بزنی الان باید حرکت کنی الان باید به من و خودت و خانواده ت ثابت کنی که ماشین داشتن و راننده بودن چه قدر مفیده ………..این چیزیه ک من ازت می خوام .

    تو یه ساعت خلوت وقتی ماشین رو روشن کردم دهنم خشک شده بود،حس میکردم الان غش میکنم ترسیده بودم ولی با همه وجودم باور داشتم که بهترین و مهمترین کار زندگی من در این لحظه اینه که عاشقانه رانندگی کنم ومن موفق شدم

    فقط ذکرخدا رو میگفتم و خیابون ها رو طی میکردم ……….نمیتونم بگم که وقتی برگشته بودم خونه چه حالی داشتم …داشتم پرواز میکردم شاید این موضوع برای یک آقا خیلی قابل هضم نباشه ولی خانمهایی که تو خانواده های سرکوبگر بودن و یا کسانی که همیشه بهشون گفتن دست نگه دار یا شعار خانمها نمیتونن چنین کنند و چنان کنند و ….. میفهمن من چی دارم میگم و اینکه من از رانندگی کردن واقعا وحشت داشتم ……….کم کم با وجود ترسم بیشتر و بیشتر رانندگی کردم و الان بعد از چند سال خواهر بزرگ من هنوز نتونسته و بهتره بگم نخواسته و راننده نشده فقط گواهی نامه داره مثل بقیه خانمهای فامیل ولی من کلی کار مثبت مثل دکتر بردن مادرم، مهمونی بردنشون و…….انجام دادم ودلشون رو شاد کردم از همه مهمتر خریدن ماشین و رانندگی کردن باعث شد من مستقل و دارای اعتماد به نفس بشم…….

    از این مثالها که از خدا پرسیدم و ب صدای درونم گوش کردم و مسئله حل شده تو زندگیم خیلی دارم ولی چون طولانی میشه جمع بندی میکنم و اینکه بعضی وقتها خدا یه چیزی بهتون میگه که انگار اصلا منطقی به نظر نمیاد وحتی با نظر بقیه موافق نیست:

    1-تمرکز و رجوع به درونتون.

    تو اوج مشکل تو اوج ترس یه لحظه چشماتون و ببندید از خدا بپرسید : خدایا تو داری منو میبینی…. این کار خیلی سخت شده خدایا سختی از تو نیست تعلیق و دیر بودن و دور شدن از تو نیست خدایا ایراد کار کجاست؟ من چی رو باید یاد بگیرم؟خدایا یه راهی باز کن ……خدایا تو دقیقا تو این لحظه از من چی میخوای؟

    نمیدونم چه حسابی هست ولی وقتی به تنگنا میرسید و دیگه هیچ راهی به ذهنتون نمیرسه و تو اون لحظه از خدا میپرسید یکدفعه خدا جواب میده.

    ایمان داشته باشید خداوند یا باهاتون حرف میزنه یا یه وسیله ای سرراهتون قرار میده یا بهتون شهامت میده که یه حرکتی بکنید.(این واقعا جواب میده انگار بعدش مسئله خود به خود حل میشه چون شما به درون خودتون رفتید و یه حدیث هست که میگه: درد تو از توست و درمان نیز در تو!! )

    2-خدا سرعت رو دوست داره.

    گاهی مواقع ما زیادی تعلل و وسواس رو به اسم تحقیق و فکر و صبوری به خرج میدیم ولی خدا چی میخواد؟

    The universe likes speed. Don’t delay. Don’t second guess. Don’t doubt. When the opportunity is there, when the impulse is there, when the intuitive nudge from within is there, act. That’s your job. That’s all you have to do.

    مرسی که خوندین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      مسعود گفته:
      مدت عضویت: 3961 روز

      سلام خانم فرشته

      وقتتی داشتم نظرتون رو میخوندم ، به گواهی نامه رانندگی که رسیدم یادم به داستان خودم افتاد.

      این داستان منم خیلی خیلی جالبه : توی این اتفاق قشنگ رد خدا و الهاماتش رو تو زندگیم حس کردم

      من موقعی که امتحان کتبی گواهی نامه داشتم ، فقط نصف کتاب رو خونده بودم (و با کمال پررویی به خدا میگفتم باید همه ی سوالا رو جواب بدم ،تو قدرت بی انتهای خلقتی و مطمئنم تمام قدرت رو از تو میگیرم و به خواسته ام میرسم) .رفتم سر کلاس ، قبل از شروع امتحان یه جلسه ی درس بود ، که من داشتم تند تند میخوندم که تمومش کنم. یه دفعه یه پسری کنارم نشسته بود گفت داری چیکار میکنی، گفتم برا امتحان نخوندم. گفت اینا چیه میخونی ، برو دوتا نمونه سوال آخرشو بخون.

      منم به خودم گفتم راست میگه من خودمو بکشم نمیرسم نصف کتاب رو تو این مدت کم بخونم ، ور رفتم سراغ دو نمونه سوال آخری.

      امتحان شروع شد، قبل از توزیع سوالات ، مربیه گفت هرکی تمامشو جواب بده ، یه جایزه ی نفیس بهش میدم. (من به خودم گفتم من جواب میدم)

      معجزه اینجا بود ،

      برگه ای ک به دستم دادند (کپی پیست یکی از نمونه سوالای آخر کتاب بود) ، الان که دارم مینویسم مو به تنم سیخ شده. من تمام سوالات رو جواب دادم ، درحالی که نصف کتاب رو نخونده بود.(خدایی اسمشو نمیشه گذاشت معجزه) یعنی دهنم باز مونده بود از کار خدا. که چطوری به فرکانس های ما پاسخ میده. آخر بار هم جایزه ی نفیسشون یه خدکار بود :) اون رو هم گرفتم. :)

      موفق باشید.

      ?????????????????????

      …………………..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      ابوالفضل اشرفی گفته:
      مدت عضویت: 2783 روز

      سلام دوست عزیز امیدوارم که حالتون خدایی باشه ?

      سپاسگزار خداوندم که آگاهی منو نسبت به خودش بیشتر میکنه.

      امیدوارم در تمام لحظه هایی که رانندگی میکنید در آغوش خدا در امنیت و در مایه ی لطف و کرم او باشید.

      آرزوی عشق الهی براتون دارم ? چراکه با عشق الهی به همه چیز میرسید.

      ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      لیدا شکری گفته:
      مدت عضویت: 2987 روز

      فرشته جان سلام نظرت رو خوندم واقعا هم درکت می کنم هم جسارتت رو تحسین می کنم????آفرین به شما که به ترست غلبه کردی وامواج منفی دیگران رو نادیده گرفتی(قانون اعراض) موفق و پیروز باشی???

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: