باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند - صفحه 37

4128 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3483 روز

    باسلام به همه : به نظر من استاد ، این فایل رایگان در مورد خداوند زیباترین فایل ومحصول شماست که روی سایت گذاشتید وهمیجا خواستم با تمام وجودم از خدای خودم واز شما وهمه ی عزیزان سایت تشکر کنم خیلی حال داد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3483 روز

    سلام استاد عزیز سلام آفریده ی خدا :

    به نظر من این سایت شما یک چیزی کم دارد وآن موسیقی است . موسیقی ای که از معبود بگوید یادش حس خوبی دارد : تو ای پری کجاییییی

    ممنون میشم که توجه کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    Malek_success گفته:
    مدت عضویت: 2960 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان مثبت اندیش

    به نظر بنده بهترین باوری که میشه در ذهن ساخت این هستش که رابطه ما با خداوند دوستانه باشه ..چون در فضای دوستانه راحتتر میشه درخواست کمک کرد یا درد ودل کرد. نشونه بارزش اینه که ما بعضی اوقات دوستان خودمون رو محرم تر از خانواده مون میدونیم. بر همین اساس میشه با خدای مهربان در طول روز مکالمه داشته باشیم و همیشه در مورد نحوه انجام کار نظر خدای خودمون رو هم در نظر بگیریم…من وقتی اتفاقی که نشون بده در مدار درستی حرکت میکنم همیشه اینو میگم که خدا تو چقدر خوبی؟ چقدر مهربونی؟ خدایا شکرت بابت اینهمه نعمت…شکرت بابت این حس خوب..شکرت بابت اینهمه خوشبختی…

    و اگه زمانهای سختی فرا برسه همیشه میگم خدا میدونم که خیر و صلاح من تو اینه که این اتفاق برام بیفته..خدایا شکرت که به فکر منی..خدایا یه صبری بم بده که بتونم از این مرحله عبور کنم..

    سپاس از شما…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    سعید ملکی گفته:
    مدت عضویت: 2840 روز

    سلام ب همه دوستان گل و استاد عزیز

    میتونم بگم باور من ب الله اینه ک باورهای ک ب ما احساس خوب و ارامش بده

    باور اینکه خدا بینهایت مهربان هست و نزدیکترین ب من

    باور اینکه خدا همیشه از من احساس خوب و مثبت میخواد و همیشه مخالف غم و اندو هست

    باور اینکه خدا خیلی ساده در دردناکترین پرتگاها دستم رو گرفته و رها نکرده

    و ایمان ب اینکه خدا ارامش رو توی چیزهای کوچکی البته از دید ما،برایمان ب وجود اورده

    باور اینکه من مخلوق خدا هستم و افریده دست او و اون هیچ وقت من رو فراموش نمیکنه

    و یک مثال ساده ما چیزهایی رو ک بدست خودمان میسازیم رو برایش ارزش قائل هستیم و همیشه مواظبش هستیم،پس خدا همین طور هیچ وقت مخلوقاتش رو رها نمیکنه

    و در اخر اینکه ارامش و احساس خوب داشتن همیشه جواب میده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3483 روز

    قسمت 2 :میدانید عزیزان من خیلی زیباییهایی در زندگیم اتفاق افتاده . نمیخواهم به قول استاد بگویم من فرد توحیدی هستم که این امری درونی هر فرد است با خدای خودش ومیخواهم بگویم باتمام وجودم خیلی خوشحالم خیلی خوشحالم که چنین پروردگاری وچنین صاحبی دارم وخیلی خوشحالم که چنین پروردگار قدرتمندی دارم که نمیدانم در باره ی چه بزرگیش بگویم فقط این را میخواهم بگویم که او بهترین

    دوست من است واگر قدرتش را باور کنید شما را بزرگ وجاودان میکند. کافیست مثل یوسف در ته چاه باشی وقدرت بی انتهای اورا باور کنید تا شماها را عزیز مصرها کند

    کافیست در عرش باشی ولی خودت به چیزی دیگر متکی کنی تابه اسفل سافلین بیایی

    عزیزان من همیشه فکر میکنم که چرا بعضی انسانها اینقدر بزرگند وهنوز بعد از سالها از وفاتشان اینقدر پیش ما عزیزند وچرا آثارشان بعد از قرنها؛هنوزپابرجا وجاودانه هستند چون آنها به نیروی برتر جهان وصل شدند وهمه ی قدرت را؛ او میدانستند که اینقدر بزرگ شدند وهمیشه از او باتمام وجود خواستند که موفق شدند موسی قدرت او را باور کرد تا دریا را برایش باز کرد محمد ص بااو بود که تارعنکبوتی نجاتش داد ابراهیم ع تمام وجودش اوبود که آتش برایش گلستان شد وکاردی که سنگ خارا دونیمه کرد برگلوی فرزندش بی اثر شد و…… به او بپیوندید تا مثل اوقدرتمند شوید

    واقعا نمیدانم از چه باوری در باره صاحبم سخن بگویم زبان قاصر ؛ کلمات ناچیز ؛ تمام اوراق کمند آب دریاها مرکب شوند ؛ کم و… که بخواهم در باره او بگویم

    اما کوتاه سخنانی از این مخلوق او واز او :

    ماباید باور داشته باشیم که او قادر به هر کاری است واین موضوع را از قرآن میتوان فهمید که در هر سوره قرآن میگوید :من توانایم من قادرم ؛ من سمیعم . من حکیمم و……. واین سوالی است که ما باید از خودمان بپرسیم که چرا هی این صفات را تکرار میکند ومن اینطوری درمی یابم که این به خاطر این است که ما ما یاد بگیریم وباور کنیم(وباور کنیم ) که خدای ما چقدر خصوصیات وصفات عالی دارد و تمام امور؛ وتمام قدرت؛ دردست اوست وما قطعا باید همه چیز را از او بخواهیم

    من تمام عامل خوشبختی وموفقیت رادر توحیدویکتا پرستی وتمام عامل بدبختی را ؛ در شرک به او میدانم

    من باوردارم که خداوند دردون ماست وبرایمان مقرر کرده است که شادوخوشبخت وسلامت وثروتمند زندگی کنیم که به نظر این حقیر؛ این زیباترین وبرترین والهی ترین شیوه ی زندگی ما است

    من باوردارم که من برای این نوع زندگی به این کره ی خاکی آمده ایم و این باورهای ماست که کنترل آگاهانه زندگیمان رادر دستان خودمان قرار داده است واین موضوع به ما آرامش میدهد

    من باور دارم که وقتی به جهان وخداوند چنین باوری وچنین نگاهی داشته باشم وبر طبق گلام خود خداوند که : ما جهان را به تسخیر شما درآوردیم ؛ در آن صورت است که جهان روی خوشش را به ما نشان میدهد

    من باور دارم که صاحبم گفت : ( ان الله لا یغییروا …..) من سرنوشت هیچ قوم وهیچ کسی را تغیی نمیدهم مگر آنکه خودش بخواهد با فرکانش وباورش ومدارش وحرکت وعمل هم کردن وسپس از او یاری خواستن

    من باوردارم که وقتی با آن انرژی پاک هماهنگ شوم او هم مرا یاری میدهد

    من باور دارم که یگانه نیروی حاکم برجهان ؛ نیروی خیر وخوبی است وهروقت بخواهم به بهترین وجه هدایت میشوم

    من باور دارم که خداوند با افکار مثبت وخیر وخوبی همراه است هرچه من خالصتر باشم او مرا بیشتر یاری میدهد

    من باور دارم چون خودش گفت .من جهان رابه تسخیر تو در آوردم پس : دستان من ؛ میتواند عین دستان خداوند ،قدرتمند باشد

    من باور دارم که من وخداوند دو دوست ناگسستی از هم هستیم وهروقت کاری ناهماهنگ با او میکنم با نشانه ای به من یاد آوری میکند که نه ! نکن ؟ به تو چه ربطی دارد ؟رحیم رحیم رحیم ؟؟؟ و….. وچقدر این چیزها برایم عادی شده است هم خودم وهم همسرم سپاسگزارم ای معبود من .

    من باوردارم که اگر میخواهم به خداوند برسم باید ثروتمند باشم ودر مشکلات مالی :؟؟؟؟ چقدر خداوند مرا کول کرد چقدر دلار در خیابان جلوی پایم انداخت در بی پولی( .گریه گریه گریه شوقم شروع شد وقتی آن لحظه ها را به یاد می آورم ) به خودش سوکند که جاش اینجا نیست که بگویم که شماها ساعتها گریه شوق بکنید ( چون من قدرتش را باور کردم همین عزیزان )

    بگذار بگویم عزیزان دلم : من همیشه کف دستم را نگاه میکنم واین حس را دارم که خدا کف دستم است ولبخند برچهرش ومیگه چته رحیم ؟ رحیم تو فقط از من بخواه . چون تو بنده ی من ؛ مرا باور کردی ودر همه ی زندگیم عریان وجاریست

    من باوردارم که هیچ کسی بجز خداوند مالک من نیست مگر من از نظر ذهنی من بپذیرم

    من باوردارم آن معبودی که من مپرستمش (پرستش او .فضل ورحمتی است که به ما داده او که بی نیاز است . نماز وروزه ودعا و…. قرار داده که بیشتر وبیشتر همهی قدرت وتسلط او را در سراسر گیتی ما باور کنیم )

    من باور دارم که خدای من این کار رابامن ؛ کرده که اگر : من باورهای قدرتمند ودرست در مورد هر خواسته ای داشته باشم اگر تمام جهان بخواهند نمیتوانند مرا از آن خواسته دور کنند وتازه به نفع من تمام میشه . گر خدا خواهد عدو سبب خیر شود

    من باور دارم که خداوند مالک وصاحب همه چیییییییییییییییییییییییییییییییییییییز است اصلا عزیزان توجه کنید که در سرتاسر این جهان مناره ی زشتی پایدار شده وهست واین میرساند که خداوند در کل گیتی عریان وهویدا وصاحب همه چیز است

    من باور دارم که ترس عامل بدبختی است وترس هم از شرک می آید

    من باوردارم که کیهان در حال رشد وگسترش است وخداوند ازرشد وتوسعه حمایت 100% دی میکند

    ممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممن باور دارم که هر فردی به همان اندازه که ایمانش نسبت به خداوند بیشتر باشد به همان اندازه به خواسته هایش میرسد به سعادت در دنیا وآخرت میرسد ( برید بخوانید از قدرت طی کردن مسافت بزرگان الهی . خواندن فکر از دور راه دور اولیاء خدا . نعمتهای مریمی ع و…..)

    من فقط روی خدا حساب میکنم

    من فقط به خدا توکل میکنم وبس

    من تنها منبع رزق ، ثروت ،دانایی ،سلامتی ، توانایی و….. فقط خداوند میدانم

    من باوردارم که معبودم باهیچ کسی مستقیم سخن نگفته وخداوند با نشانه هاو الهامات و….. با من سخن میگوید وهدایتم میکند

    بزرگترین باور من این است که همواره ؛ همواااااااااااااااااااره ، من باید به خاطر تمام زیباییها ونعمتهایش از او سپاسگزاری وتشکرکنم

    من باوردارم که نزدیکترین هاااااااااااااااااااا به معبودم ؛ سپاسگزاری است 100%

    من باوردارم که هرکسی در این جهان وآن جهان جاودانه شد فقط به معبودم پیوست اگر کسانی بزرگ شدند فقط از او سخن گفتند وجاودانه شدند

    من باوردارم که معبودم رویایی وخواسته ای را به دلم وذهنم انداخته قدرت برآوده شدنش را به من هم داده است واو همواره مرا یاری میدهد

    عزیزان اگر بگویم تمامی ندارد ودرپایان از همه ی شما بسیااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااار سپاسگزارم که وقت گذاشتید وکامنت مرا خواندید ودرپایان یک باور زیبا وبزگ میگویم

    من باوردارم که اگر چیزی را میخواهم باید از معبودم طلب ودرخواست کنم که حتما برآورده میشود

    سه درویش درایام قدیم به شهری وارد میشوند ومیبینند که بردروازه شهر نوشته اند : هرکسی طلب کند وجدیت به خرج دهد حتما خواهد یافت

    سه درویش گفتند ما که بیکاریم وخلاصه شورومشورت کردند که چه بخواهند آخر تصمیم گرفتند که بروند خواستگاری دختر پادشاه

    رفتند ونگهبانها اجازه ندانند تابلاخره اینقدر آنجا موندند که خبرش به گوش پادشاده رسید وپادشاه دستور دادکه این سه نفر بیارن که ببینه چکار دارن

    به پیش پادشاه حاضر شدند

    چکاردارید

    ما آمده ایم خواستگاری دخترت که یکی از ما داماد شما بشیم

    همه خندیدند

    اما پادشاه دلش به حالشان سوخت وگفت شرطی تعیین میکنم اگر انجام دادید ایرادی ندارد

    پادشاه انگشترش را به رودخانه انداخت وگفت اگر پیداش کردید و آوردید من شرط شمارا برآورده میکنم

    سه درویش شبها وروزها کنار رودخانه تکاپو و تلاش برای پیداکردن انگشتر

    تا اینکه یک روزبعداز ماها تلاش ؛ دیدن چند تا غواص ومروارید یاب آمده اند وته دریا میروند

    خلاصه از آنها باخواهش وتمنا درخواست کردند وانگشتر پیدا شد وبه پادشاه تقدیم شد . پادشاه هم وعده ووفا

    تاروز عروسی که یکی انتخاب شده بود وهمه جا آذین بندی وجشن عروسی دختر پادشاه

    دیدند که سه تا درویش با همان لباسها کهنه ومندرس ؟؟؟!!!!

    این چه وضعی است ؟عروسی یکی از شما ها !

    سه درویش گفتند ما فقط خواستیم به این سخن ایمان بیاوریم که : هرکسی طلب ودرخواست کند وجدیت بخرج دهد خواهد یافت

    وما یافتیم وآخرش هم پادشاده به هر سه هدیه و…..

    ودر پایان میگویم که اگر میخواهی خداوند کمکت کند واوراملاقات کنی نباید هیچ ناموزونی در وجودت باشد

    میگویند زنی باناراحتی وپریشان حالی بر شبلی وارد شد

    شبلی گفت ای زن چته ؟ چی شده ؟

    شوهرم میخواهد زنی دیگر بگیرد .اگرمن اجازه داشتم که جمال وزیبایی رابه تو نشان دهم آنوقت به من حق میدادی که همسرم نباید برود زن دیگری بگیرد وبه او نگاه کند

    شبلی بیهوش نقش بر زمین میشود

    وقتی بهوش می آید ازش میپرسند ؟

    چی شد که بیهوش شدی

    شبلی میگوید : این زن میگوید به خاطر مختصر جمالی وزیباییم شوهرم حق ندارد به زنی دیگر نگاه کند … اما ما پروردگاری به این زیبایی واین قدرت بی انتهایش داریم چطور به خودت اجازه میدهی که به چیزی غیر از او مشغول شوی

    ممنون همگی وپوزش (سخن از خداست انتهایی ندارد )

    خدا با همه مهربان است رحیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
    • -
      سید کاظم فلاح گفته:
      مدت عضویت: 3328 روز

      آقای سپهوند عزیز سلام

      شما جای برادر بزرگ ما هستی اما دوست داریم آقا رحیم صدات کنم . صداقت ، پاکی دل ، صفا و صمیمیت از تک تک جملاتت میبراد و کاملا حس میکنم که چقدر از درون به خدای خودت باور داری . جملات آقا رحیم یه مدل خاصیه . خیلی ساده میشه فهمیدش . ازت ممنونم به خاطر این نظر فوق العاده و داستان قشنگی که نوشتی

      نمیدونم چرا اما با این که ندیدمت ارادت خاصی بهت دارم . امیدوارم هر چی که میخوای از خدا خداوند بزرگ اندازشو صدهاملیون بار بزرگتر کنه و با دستان بخشندش بهت بده

      من به شدت به این جمله نیاز داشتم :

      کافیست مثل یوسف در ته چاه باشی وقدرت بی انتهای اورا باور کنید تا شماها را عزیز مصرها کند

      حالم رو دگرگون کرد . ازت ممنونم که کلام خدا شدی برای من . موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        رحیم خان گفته:
        مدت عضویت: 3483 روز

        سلام عزیزفلاح شما که رستگار شدی بگذار به شما یک چیز بگویم انیشتن به فکر کردن وتوجه میگفت : فکر وتحقیق مقدس

        من خیلی بادقت به همه چیز نگاه میکنم حتی عکس پروفایل عزیزان سایت

        ومن از اون حالت جدی وانرژیک که در عکستان دیدم خیلی حس خوبی پیداکردم وحسم گفت بیایم بگویم که این شخص در حال پیشرفت وموفقیت است خدای مهربان به شما ونامزد محترمت هرچه میخواهی بدهد

        خوشحالم کردی

        رحیم از خرم آباد لرستان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      ابوالفضل اشرفی گفته:
      مدت عضویت: 2787 روز

      سلام دوست عزیز امیدوارم که حالتون خدایی باشه ?

      سپاسگزار خداوندم که آگاهی منو نسبت به خودش بیشتر میکنه.

      بسیار لذت بردم و آگاه تر شدم مخصوصا که باورهام قوی‌تر شدند، سپاسگزارم.

      ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        زهرا زنگنه گفته:
        مدت عضویت: 2410 روز

        سلام دوست عزیز چه دیدگاه قشنگی .چقد صفا وپاکیتون توی گفتارتون هویدا بود .اینقد نظرتون قشنگ و زیبا و خالص بود که لذت بردم تا اخر کامنتتون لبخند روی لبام بود از خوشحالیه اینکه توی چه گروه با صفا و خداشناسی خدا قرارم داده .انشالا روز بروز خدا شناستر بشیم موفق باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      Malek_success گفته:
      مدت عضویت: 2960 روز

      بسیار زیبا بود…بعد از خواندن این متن حسی پر از شور و شعف وجودم رو گرفت . به راستی تازه دارم این جمله استاد رو درک میکنم که گفتند من ساعتها میشینم و نظرات دوستان رو میخونم…الان میفهمم که خواندن نظرات عزیزان چقدر حس و حالم رو عوض کرده…سپاس و آرزوی موفقیت برای شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3483 روز

    بسم الله اشهد ان لااله الا الله

    گرنورحق به دل وجانت افتد بالله کزآفتاب فلک خوبتر شوی

    مشک رابرتن مزن بردل بمال مشک چه بود نام پاک ذوالجلال

    قسمت اول :

    سلام عرض میکنم خدمت همه ی عزیزان وهمه ی عشق های خداوند واز خدای خودم ممنون وسپاسگزارم که دراین جمع هستم

    میخواهم سخنم را با این گلام شروع کنم که : آرزوی خداوند ؛خوشبخت بودن من است خداوند کسی است که همه ی انسانها رادوست دارد وعاشق انسان است ومن 100%به این موضوع ایمان دارم

    چرا : هروقت انسانها روی این کره ی خاکی مشکلی داشتند(به این موضوع خیلی فکر کنید ) خداوند هدایتگری برای آنها فرستاد ؛ خانه خدا پرشده بود از بتها ومردم دختران را زنده به گورمیگردند خداوند از طریق محمد ص هدایتگری برای آنها فرستاد .فرعون بردگی وپسران را نابود میکرد خداوند موسی را فرستاد و….. هرجابشر مشکلی داشته خداوند هدایتگری فرستاده واین نشان میدهد که خداوند چقدر ما را دوست دارد والان هم همینطور است واقعا خداوند همه ی مارا دوست دارد منتها باید از او درخواست کنیم بخواهیم وقدرتش را باور کنیم واینجا میخواهم یاری وکمک ودستان خداوندرا که برای من اتفاق افتاد برایتان بگویم :

    خیلی خلاصه : پسری دارم که برای کنکور درس میخواند روزهای آخر درس خواندن بود .یک روز صبح ازخواب بیدارشد وگفت ؛بابا دلم درد میکند وزیادمشکلش حاد نبود .ظهر به خانه رفتم ودیدم که مقداری مسکن خورده وخوابش گرفته ؛ صبح روز بعد مشکلش دوچندان شد چاره ای نداشتیم بردمش بیمارستان شهر ؛ سرم وصل کردند مسکن زدند سونوگرافی گرفتند ونزدیکیهای ظهر به ما گفتند پسرتان آپاندیس دارد وباید جراحی بشود اگردیرجراحی شود ممکن است بترکد وآنوقت باید شکمش را باز کنیم وحداقل دوماه باید بستری شود خلاصه کارکشید به اطاق عمل ونزدیکیهای ظهر ؛ صدای اذان بیمارستان بلندشد من شهادت میدهم که این جهان را صاحبی نیست بجز خداوند .و… باخودم گفتم بگذار نمازی بخوانیم بعد ببینم چه میشود .سجده ی شکر به جا آوردیم ودرپایان گفتم : ای صاحب آسمانها وزمین وزمان ای خدای خوب من ای معبود من وصاحب من : اگر این پسر من مشکل دارد؟ تو یه چیزی به من بگو: که من اطمینان حاصل کنم واگر هم ندارد باز هم تو به من یک چیزی نشان بده که عملش نکنم (خداوند میلیاردها دست وامکانات دارد من باور دارم باور کنید اینو عزیزان ) از مسجد بیرون آمدم توی پرونده اش نوشته بود گلبولهای سفیدش بیش از اندازه . باگوشیم سرچ کردم که علت بالارفتن گلبولهای سفید خون چیست (عزیزان اینجا میخواهم یک باور خوب برای شما بگویم : آگاهی درست وکامل درهر کاری نجات دهنده وانجام آن خواسته است )دیدم یک فوق تخصص آنلاین جوابم داد :مهمترین دلیل آنی بالا رفتن گلبولهای سفید خون ؛وارد شدن سم به بدن است (بعدافهمیدم که خداوندبااین نشانه با من حرفی گفته وبقیش باید خودم بفهمم )

    عزیزان درخواست کردم به قول مادر ترزا دعا:(دعا کردن خواهش نیست بلکه قراردادن خود دردستان خداوند وگوش دادن به صدای او از دریچه قلب است )دعادودرخواست کردم وخداوند با نشانه به من یاری وکمک کرد پسرم را بردند جلوی اتاق عمل ؟؟؟!!!!! مادرش ودوتا از خاله هایش بدور از چشم پسر داشتند گریه میگردند من هیچ نگران نبودم مادر وخاله هایش را آرام کردم میدانستم قانون چطور است که اگر حال خودم را خراب کنم اتفاقات بدتر میشود .

    جلوی اتاق عمل پرستار صدازد سپهوند بیا داخل : یعنی پسر مرا ببرند شکمش را پاره کنند (من واقعا میفهمم که استاد چی میگن ؛ آدم راضی هربلایی سرخودش بیاید اما اتفاقی برای بچش نیفته …..)

    به پرستارگفتم؛ بگو دکتر بیا اینجا من کارش دارم ورفت ودوباره آمد وگفت برابراین سونوگرافی ومدارک پسر شما آپاندیس داره وباید جراحی شود هرچه زودتر بهتر .اتفاقی براش بیفته خودت مقصری و…… دوباره صدایم را بالاتر بردم وگفتم بگو دکتر جراح بیا میخواهم باش صحبت کنم

    پرستار دوباره رفت وهمون حرفها رازد!!!!؟؟؟؟ . دکتر نیومد (نشانه ای دیگر از خداوند ) سروصدا کردم چرا دکتر نمیاد؟ جواب منو بدید؟

    که یک دفعه دیدم دستان خداوند باردیگر ظاهرشد نگهبان خوش تیپ وخوش هیگل دم در اطاق عمل آمد پیشم وگفت آقا چته ؟ بیمارستان جای سروصدا نیست مشکلت چیه ؟ گفتم این پسر منه واز دکتر میخوام بیا باهم صحبت کنیم . دکتر نمیاد .پرستار میگه همینه یا جراحی یاهراتفاقی بیفته خودت مقصری

    نگهبان گفت : پسرت کجاست ( درآن لحظه بود که حس کردم خدا این حرفها رابه این نگهبان گفته ) پسرم که در اتاق انتظار نشسته بود آمد. وگفتم اینه. .یه نگاهی به پسرم انداخت وآرام بیخ گوشم گفت : اگر فامیلم بودی 100تا تف ؟؟؟!!! مینداختم توی صورتت!! گفتم چرا؟ خوب میگن مشکل داره ! . گفت نه!!!! : امکانات توی این شهر زیاده ببرش چارتا آزمایش دیگه ازش بگیر اگر مشکل داشت اونوقت جراحی کن همین که گفت انگار خود خدا در گوشم گفت : رحیم ؟ رحیم ؟ رحیم هم اسم من : این نگهبان حرف درستی زد گریه شوق گریه شوق ….

    پرونده را گرفتم و رفتم به قسمت جراحی وگفتم :پسر من جراحی نمیکند میخام ببرمش خونه

    آقا آپاندیسه ؟ پاره میشه ! پسرت میکشی .

    همه ی کارکنان گفتند نبرش . میکشیش

    اما من فهمیدم که این لطف ویاری خداوند بود که نصیب من وپسرم شد .هر چه اصرار کردند رضایت شخصی ده جا دادم وپسرم آوردم خانه

    به پسرم گفتم کارهای دو سه روز گذشته ات را برایمان بگو

    خلاصه عزیزان بگو این شب که باپسر عمویش درس میخواندند خسته شدند وموقعی که ما خواب بودیم زدند بیرون یه هوایی تازه کنند میرسن به یک ساندویچی : پسر عموش میگه من گرسنه هستم وپسر من میگه بابا این غذاها مونده اند واین آخرکنکوری مصوم میشیم خلاصه به اصرار پسرعمو هر کدام ساندویچی مختلف میخورند وپسر من مسموم میشه

    آمدیم خانه دو سه لیوان آب وآبلیمو خورد وروز بعد سالم وسرحال ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ وبعد فهمیدم که بله خداوند عاشق بنده هایش است وهمواره صداودرخواستهای آنها را جواب میدهد الهی سپاسگززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززارم

    بله عزیزان باور 100% داشته باشید که خداوند عاشق ما انسانها است

    که مولانا از زبان خداوند چه زیبا سروده است (بخوانید خواهشا )

    نیم زکار تو فارغ ؛همیشه در کارم که لحظه لحظه تورا ، من عزیزتر دارم

    به ذات پاک من وآفتاب سلطنتم که من تورا نگذارم به لطف بردارم

    و……

    و…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      صادق صادقی گفته:
      مدت عضویت: 2839 روز

      سلام دوست عزیز هم قست اول و هم قسمت دوم صحبت هاتون زیبا و با تم شاعرانه بود .

      امیدوارم تمام انسان های با عمل به گفته هامون و جاری ساختن ایمان عشق خدا در روح و وجدمون به عرش خدا که همان کمال است برسیم .

      موفق ، شاد، ثروتمند و سلامت باشید در پناه خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ابوالفضل اشرفی گفته:
      مدت عضویت: 2787 روز

      سلام آقای سپهوند عزیز امیدوارم که حالتون خدایی باشه ?

      سپاسگزار خداوندم که آگاهی منو نسبت به خودش بیشتر میکنه.

      بسیار لذت بردم و آگاه تر شدم مخصوصا که قوانین رو توی جریان زندگیتون دیدم.

      آرزوی عشق الهی براتون دارم ? چراکه با عشق الهی به همه چیز میرسید.

      ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    بهار ناز گفته:
    مدت عضویت: 2781 روز

    سلام.این دیدگاه کوتاه اولین نظریه ک از من توسایت گذاشته میشه.و چون تاثیرش روی خودم عمیق بوده بخودم اجازه میدم درموردش اظهار نظر کنم.امیدوارم برای شما هم چنین باشه.

    “بنظر من سوره حمد میتونه بهترین باور از ما درمورد خداوند باشه..ی باور قوی…رب العالمینالرحمان الرحیم..

    یادمه ی صوت درباره سوره حمد رو ازاستاد حدود دو ماه پیش گوش میدادم.واقعا تاثیری ژرف و عمیق تو عمق باورام ایجاد کرد…بنظر من همین یک عبارت کلی حرف داره واسه گفتن…کلی ایمان قوی ..کلی باور…

    ازون موقع به بعد هرروز و هر لحظه همین جمله تسلای دلمه..تو هر شرایطی..سخت و آسون..که خدا فرمانروای این جهانه…اونم فرمانروایی که مهربونه و منو میبخشه…

    و همین مرا بس…برای یک عمر بس…برای یک دنیا زندگی…برای یک مرگ…یک دنیای پس از مرگ”

    روزی شیخ ابوالحسن خرقانی نماز می خواند. آوازی شنید : که ای ابوالحسن، خواهی که آنچه از تو می ‌دانم با خلق بگویم تا سنگسارت کنند؟

    شیخ گفت: بار خدایا ! خواهی آنچه را که از “رحمت” تو می‌دانم و از “بخشایش” تو می‌بینم با خلق بگویم تا دیگر هیچکس سجده‌ات نکند؟

    آواز آمد : نه از تو؛ نه از من.

    «تذکره الاولیاء عطار نیشابوری»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  8. -
    سیدمحمد رضوی گفته:
    مدت عضویت: 3597 روز

    به نام خداوند مهربان، خداوند عشق، خداوندصفا، خداوند صمیمیت .

    سلام خدمت همه

    خداوند ما را خلیفه و جانشین خود در زمین قرارداده

    اگه همین رو باور کنیم همه چیز درست میشه

    خداوند همان اکسیژنیه که دائما تتفس میکنیم تا زنده بمونیم اما هیچوقت قدرشو نمی‌دونیم

    به عبارتی :قدر عافیت کس داند که به مصیبتی گرفتار آید

    خداوند وجود ماست، خداوند درون ماست ،خداوند عشقت است ،خداوند زندگیست،اگه واقعا در تمام لحظات زندگیمون بیاد خدا باشیم ( در سختی،در آرامش،در شادی،در خلوت و تنهایی در شلوغی ) و در کل در هر حالتی که هستیم با هر دمو بازدم خدا را حس کنیم و خدارو عین خود بدونیم و حتی شاید خود را عین خدا بدونیم و قدرتشو باور داشته باشیم، یعنی اینکه قدرت خودمون رو باور داریم و وقتی قدرتمنون رو بر گرفته از قدرت خدااااااااااااااااا بدونیم اون وقته که هر کاری ازمون ساخته است و این بهترین باور از خداوند است،در کل وقتی خدا رو بخاطر خودش بخواهیم آن وقت میشود ((خداوند همه چیز میشود همه کس را ))خدایا اشک تو چشمام حلقه زده خدایا دوستت دارم نه بخاطر ثروت بلکه بخاطر خوووودت خدایا سپاسگزارم خداوندا سپاسگزارم خدایا بی نهایت سپاسگزارم.

    با سپاس فراوان

    دوستدار همه سیدمحمد رضوی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  9. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 2973 روز

    قلبت را پاک کن سلامت میکنم

    وانجاکه منوتویکی هستیم را گرامی میدارم

    سلام دوستان این فایلی هست که من و شما هر شب وهر روز گوش میدیم وخیلی بهمون ارامش میده با این جمله خدا به من میگه امروز هر چه بود و گذشت رها کن و قلبت رو پاک کن و دوباره شروع کن وسلام کن به خودت به دنیا به من .

    هر چه گذشت چه تلخ چه شیرین تجربه بود وباز میتونی از دیروزت بهتر و بهتر باشی

    خدای من خدایی هست که به جای اینکه مچم رو بگیره دستم رو گرفت وبه من پناه داد بهم امنیت داد بهم عشق و دوست داشتن رو یاد داد وبخشیدن رو

    من هر وقت خدا گونه رفتار وعمل کردم حال و احساسم خوب و عالی بود هر وقت ایمان و امیدم به خدا بود دلم قرص بود و تکیه گاهم خدا بود همه ی ما توی زندگیمون فراز و نشیب های زیادی رو داشتیم ولی همین ها وسیله ای بود برای رشد و پیشرفت ما

    من از وقتی خدا رو با استفاده از قوانین افرینش درست شناختم باورهام هم در موردش تغییر دادم و دیدوبینشم هر روز نسبت به همه چیز تغییر میکنه

    من خدا رو وهاب میدونم خدایی که به من بی حساب نعمت میبخشد

    من خدارو دوست و یار وهمدم خودم میدونم خدایی که از رگ گردن به من نزدیکتره و همواره از من حمایت میکنه

    قرار نیست کار خاصی انجام بدم براش قرار فقط باورش کنم که هست بوده و خاهد بود

    از وقتی خدا رو خوب شناختم نه از ادمها میترسم نه از مرگ و نه از تنهایی

    از وقتی سعی کردم خدارو باورش کنم روز به روز زندگی من قشنگ تر و عالی تر میشه

    خدا هر کدوم از ما رو برگزید تا سخن حق و توحید رو از زبان استاد عباسمنش بشنویم چون خودمون خاستیم توی این مسیر قرار بگیریم چون انتخاب کردیم خدایی رو دعوت کنیم به قلبمون به زندگیمون که دوستمون داره و بیشتر از ما میخاد خوشبخت باشیم شاد باشیم ثروتمند باشیم تندرست باشیم

    قبلا میگفتیم خدایا راضی ام به رضای خودت ولی فکر میکردیم رضای خدا یعنی سختی ناراحتی درد بدبختی و تو تحمل کن دم نزن حرف نزن حرف زدی بدتر میشه

    راضی بودن به رضای خدا یعنی من در همین شرایطی که هستم تو هر موقعیتی سپاسگذار نعمات و داشته هایم باشم چشمام رو باز کنم و خوبی ها رو ببینم و راضی باشم ناشکری نکنم و رضای خدا یعنی درخاست صبر باور و عملکرد درست رضای خدادرایمان وتواضع و توکل منه در دیدن خیریت هر ماجرا .

    و از وقتی مفهوم این جمله رو درک کردم هر انچه که حق الهی من است به دستم میرسه و خوشبختی رو حق طبیعی و عادی خودم میدونم

    درپناه حق شادباشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  10. -
    نصرالله منوچهری گفته:
    مدت عضویت: 2899 روز

    درود بی پایان خداوند یکتا برشما دوستان عزیزم و همچنین سید حسین عزیز و دوست داشتنی . میخوام از تجربه ام که با دوستم داشتم طی یک سال گذشته تا الان براتون بگم و خدا رو شکر مفهوم توحید را درک کردیم و هرگز این موضوع رو فراموش نخواهیم کرد . من و دوستم سال قبل برای انجام کاری میگفتیم خدایا توکل به تو ولی باز میرفتیم سراغ آدمهای مختلف توکل ما زبونی بود نه عمقی نه از ته دل و دلمون نمی لرزید کیف نمیکردیم سپاسگذاریمون کم بود فکر میکردیم همینجوریه و ما باید بریم دنبال آدمها اینقدر این کار رو کردیم تا هم ضرر کردیم و هم اون انسانها کلاه بردار از آب دراومدن خوشبختانه خیلی کم ضرر کردیم و کلا اون کار مسکوت ماند و دیگه موقعیتی پیش نیومد که طرفش بریم اما بعد با خودمون خوب فکر کردیم و نظراتمون رو به اشتراک گذاشتیم و فهمیدیم توحید ما درست و حسابی نیست فایلهای سید دوست داشتنی رو گوش کردیم از چه جمله چه کسی مالک توست و فایل فقط روی خداوند حساب کن . بعدش باز شکر گذاری راندا برن رو گوش کردیم و تمرین سپاسگذاری رو انجام دادیم و بعد فهمیدیم از بهترین کارهای دنیاست سپاسگذاری . ما دیگه نماز خوندنمون فقط جهت سپاسگذاری و زیارت الله یکتاست خدا رو شکر نه برای گرفتن مقامه نه برای ترس از عذاب جهنم . ما فهمیدیم نباید انسانها رو بزرگ کنیم برای خودمون تو ذهنمون و نباید پیگیر شدید اونها بشیم و خودمونو کوچیک کنیم فقط باید از خدا بخواهیم و بگیم به عنوان مثال خداوند یکتا خود بر آرزوی من واقفی میدونم من رو به همه چی میرسونی بهت اعتماد و ایمان کامل دارم و مطمئنم دستهای بینهایت تو من رو به همه چیز میرسونند پس خدایا پیشاپیش سپاس سپاس سپاسگذارم . اعتماد و اطمینان به خداوند بینهایت مهمه بینهایت وقتی اطمینان کنیم نیاز نیست به کسی رو بندازیم و دنبالشون باشیم ونگرانی از انجام شدن کارهامون داشته باشیم خودشون میان سمتمون همونطور که خود خدا در قرآن می فرماید اگر بندگانم از تو درباره من پرسیدند به آنها بگو من به آنها نزدیکم و دعای اجابت کنندگان را اجابت میکنم و در جای دیگر میفرماید یدالله فوق ایدیهم یعنی : بنده من از فردایت نگران نباش از افعال دیگران هم دلگیر مشو کاری از آنها برنمی آید دستت را بمن بده تا من نخواهم برگی از درخت نمی افتد . الان بعد از گذشت چندین ماه تقریبا یک سال که اون کار مسکوت مانده بود دوباره به جریان افتاده اونم با چه کسانی اصلا ما طرف رو دیدیم فهمیدیم یک جورایی خدا فرستاده بسیار پاک مهربان درستکار و وارسته برای اینکه ما ایندفعه فقط و فقط به خدا توکل کردیم و کسی رو بزرگ نکردیم و میخوایم ادامه بدیم چون مطمئنیم بهترین نتیجه رو میگیریم چون خداوند محبتش از پدر و مادر بالاتره و فقط خوبی ما رو میخواد خدا واقفه به همه چیز نیاز نیست اون چیزی که خدا میبینه و واقفه ما هم ببینیم نیاز نیست به این فکر کنیم کارمون توسط چه کسی و به چه طریقی انجام خواهد شد فقط باید بسپاریم به خودش اعتماد کنیم باورش کنیم درکش کنیم و ایمان داشته باشیم بعد بخوایم ازش به زمانبندیش اعتماد کنیم چون خداوند جهان رو در شیش روز آفریده فکر میکنیم باید عجله کنه بعد از اینها فقط باید سپاسگذاری از ته دل انجام بدیم هر صبح و شب به خاطر نعمتها و داشته هایمان در زندگی ازش سپاسگذاری کنیم به خدا به همه چی میرسیم ایمان و توکلمون زبونی نباشه توکلمون مطلقا خدا باشه دنیا و آخرتمون گلستان میشه .من احساسی شدم عذر خواهم دوستان . مثل سید عزیزم که آخر فایل چه کسی مالک توست میگفتن دوست دارم اینا رو بگم دوست دارم و من هم دوست دارم اینا رو بگم دست خودم نیست بخدا دوست دارم بگم و حتما من و دوستم دنبال فرصتی هستیم که تا جاییکه میتونیم دوستان و آشنایان و اطرافیانمون رو به این خلوص توکل و ایمان دعوت کنیم حیفه حیفه ندونن شما هم این کار رو بکنید الان ما کارمون زیاده ولی تو تاکسی یا اتوبوس و مترو بتونیم صحبت میکنیم و بخدا آرامش رو تو چهره طرف مقابلمون میبینیم یاد خدا

    عشق به خدا بسیار آرامش محبت فروانی برکت سلامتی و نعمت رو میاره چون به منبع انرژی و تمام خوبیها مستقیم وصل میشیم به کسی جز خدا تکیه نکنیم و شرک نورزیم . در کل اون مثال زیبا که میگه کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود ….. کیه . خداوند متعال حفظتون کنه . همه باهم تعظیم میکنیم در برابر عظمت و بزرگی خداوند و بینهایت ازش به خاطر هر آنچه داریم سپاس سپاس سپاسگذاریم. ضمنا باید بندگی خدا رو بکنیم تا خدا هم کارهای مارو آسون کنه و درهای رحمتش رو به رومون باز کنه یک رابطه برد برد . دوستتون دارم بینهایت در پناه الله یکتا شاد و سلامت و موفق و ثروتمند باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای: