باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند - صفحه 59

4128 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد حسن شیری گفته:
    مدت عضویت: 2720 روز

    درود و عرض ادب خدمت شما استاد عزیز و‌ گرامی و همچنین تمام هم وطنان عزیزم …

    در پاسخ به این سوال باید طوری بگویم که طولانی نباشد و وقت شما را نگرید و شمارا به روش خوبی قانع کند . من جواب سوال رو اول میگم بعد توضیح میدم اگه خواستید توضیحاتو مطالعه فرمایید …

    پاسخ : 1_ در بدترین شرایط به هیچ چیز منفی فکر نکنید و دو رکعت نماز بخوانید و در سوکتی با خدای خود دردودل کنید اگر مشکلی داشتید 100% حل میشه …

    2_ برای قوی کردن ایمانتونم باید بگم از کسایی که خدارو نمیپرستند فرار نکنید یا بدگویی نکنید بلکه فقط دلیل بی ایمان بودنشونو بپرسید سپس دلیل با ایمان بودن خود را سپس این دو را مقایسه کنید به نتیجه ای خوبی میرسید ( امتحان کنید ، باورتون به خدا بیشتر میشه )

    3_ در ذهن خود چیزی را تجسم کنید که فقط دارد به شما نگاه میکند و به عبارتی دیگر پشتیبان شماست و میتونه همه مشکلتون رو به آسونی حل کنه ! خب قطعا شما روحیه ای مثبت میگیرید و طوری در زندگی میکنید که فکر میکنید هیچ مشکلی ندارید بنابر این زندگی خوبی رو میتونید تجربه کنید . اگه به مشکل برخوردید گزیه شماره 1 رو که توضیح دادم رو انجام بدید .

    4_ روزی یک مرتبه در‌جایی که کسی نیست و سکوتی کامل هست دو رکعت نماز و سپس چشمان خود را بسته و تمام مشکلاتی را که دارید به کسی که همه مشکلات را به راحتی حل میکند بگویید و بدونید که همرو با تلاش خود تو حل میکنه . قطعا بعد از این روند به عبارت ساده میشه گفت خالی میشید ! و احساس آرامش میکنید …

    4_ در مورد قدرت خدا بیشتر تحقیق کنید تا بدونید چقدر عظمت داره و مشکلات شما برای او هیچ است پس به راحتی مشکلتان رو بگویید تا به آسونی حلش کنه البته اگه به ضربالمثل ( از تو حرکت از من برکت )‌ عمل‌کنید .

    خب اگه نظرم تموم شد ولی اگه دوست داشتید متن زیر هم یه رو خوانی کنید .

    _ این سوال برای کسانیست که به خدا ایمان دارند . ( دوستان دقت کنید ، وقتی در کارتان موفق و پیروز میشوید یا به عبارتی دیگه کارتون بدون مشکلی حل میشه گاهی از شوق خدارو فراموش گاهی نیز شکر میکنید . خب اگر کار شما با مشکل بر بخورد چه ؟ آن موقع هست که میفهمیم به خدا چقد ایمان داری … ایمان به خدا این نیست که وقتی به مشکل برخوردی بنشینی و فقط و فقط کارت رو دعا کردن کنی ، به نظرم این فرمول حل مشکلات هست . وقتی به مشکل بر میخوری نباید بگی خدا منو نمیبینه ! یا دوستم نداره … ! بلعکس در بدترین مواقع باید خدارو شکر‌ کنی 100% خدا دستت رو میگیره ..‌ این واسه من ثابت شده ! من در سخت ترین شرایطی گیر کرده بودم طوری که هیچ کاری از دستم بر نمیومد ، گرفتم دو رکعت نماز خوندم باورتان شاید نشود چنان دل و روح و روانم آزاد شده بود که آن مشکل را فراموش کردم ، فردای آن روز دوستم که از مشکلم خبر داشت اومد و با راهنمایی هاش کارمو راه انداخت !

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    نبیل بستکی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2965 روز

    به نام خداوند هستی بخش وعرض سلام ادب واحترام خدمت دوستان وهمراهان عزیز مسیر روشنایی، همیشه دوست داشتم خداوند رو به بهترین شکل ممکن بشناسم ویه جورایی عاشق خداوند باشم که تو این مسیر فقط شادی، خوشحالی ، سرور و لذت باشه سالیان سال دنبالش بودم تا اینکه الله پاک منو با استاد عزیزم آشنا کرد که نقطه عطف زندگیم بود البته قبل از این با اساتید زیادی در زمینه موفقیت آشنا شده بودم ولی هیچکدوم حرف دلم رو نمیزدم تا اینکه فایلهای استاد عزیزم رو دنبال کردم که از قرآن میگفت وقانون موفقیت را باخواندن وفهمیدن قرآن گره زد وچیزی که سالیان عمرم دنبالش بودم بهم نشون داد، الان که دارم این مطلب رو مینویسم همه چیز تو زندگیم عالیه ویقین دارم که روزهای بی نظیر ی درآینده منتظرمه چون این باور قدرتمند رو نسبت به الله پاک دارم که بصورت یک سیستم هوشمند ویک انرژی خیلی عظیم میبینم که تمام کائنات از جمله خودم جزیی از این انرژی عظیم هستیم پس تمام ناخوشیها وترسها وناکامیها ازوجودم رخت بر میبنده، بی صبرانه مشتاق پیمودن این راه بس طولانی وشیرین هستم، خدایا سپاسگزارم، خدایا سپاسگزارم، خدایا سپاسگزارم، استاد عزیزم ممنونم و ممنون از تمام دوستان عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    دنیا فاطمی گفته:
    مدت عضویت: 2829 روز

    سلام وخداقوت خدمت همه سرنشینان این کشتی موفقیت که سوختِش باورِ قدرت ویگانگی الله است بخصوص ناخدای این کشتی زیبا استادعباس منش عزیز که آرزوی سلامتی وطول عمرباعزت روبراشون دارم و ازخدا براشون خودِخدا رو آرزو میکنم,

    یکی ازباورهایی که خیلی دلگرمم میکنه اینه که: یک پسر پادشاه ویا یک دخترپادشاه چجوری زندگی میکنه? تاجایی که همه میدونیم دربهترین شرایط ممکن زمان خودش زندگی میکنه,مگه نه اینه که ما بنده ومخلوق فرمانروای فرمانروایان و پادشاه پادشاهان هستیم , یعنی قدرت وثروت خدارو به اندازه یک پادشاه هم قبول وباورنداریم?

    پس کافیه با تمااااااام وجودمون ,با ذره ذره سلولهای بدنمون باورش کنیم تا قدرت وعظمت وثروت بی پایانشو بتونیم ببینیم وتجربش کنیم,

    خداروبرای همه تون ازخدا میخوام ,بقول خواهرعزیزم خانم شب خیزِعزیز درخدا شادوپیروز باشید?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 3607 روز

    به نام خدا

    ازش همین سوال را کردم

    واوجواب داد به کودکان نگاه کن چگونه پدر ومار مادر خود راقبول دارند

    چگونه به پدر ومادرشان ایما دارند که فلان کار را برایشان انجام میدهد

    چقدر موقع درخواست کردن از پدر ومادرشان خیالشان راحت است

    چقدر بدون هیچ شک وتردیدی از انها طلب میکنند

    صدرصد مطمعن هستند که پدر ومادر نیاز وحاجت انهارا اجابت میکند

    واین طور درخواست مملو ازآرامش واطمنیان است مملو از پاکی است

    وهرکه اینطور باور ی نسبت به من داشته باشد قطعا وصدرصد جواب میگیرد

    وخیلی خیلی سریع جواب میگیرد واو ارامش دارد اوهیچ ترسی ندارد

    چون خیلش راحت است که من از قبل جوابش را دادم وفقط کافی است درمدارش قرار بگیرد تاان رابدست اورد .

    هرچند که خداوند بارها این راگفته است که هیچ دعایی وهیچ درخواستی بدون جواب نمیماند

    ودر ایه معروف نیز خداوند گفته است که ” هرکس از من درخواست کند من درخواست اوراجواب

    میدهم واو گفته است که بدون هیچ قید وشرطی میبخشدومهم نیست که چی کسی کجا با چه دینی

    و…درخواست می کند فقط درخواست کند من جواب میدهم

    واین باور خیلی خیلی خیال مرا راحت می کند که به رانتی از خالقم از ربم درخواست کنم چون مطمعنم جواب میده

    ….هرکس از من بخواهد عزیزش میکنم

    وهمه اینها به خاطر این است که خداوند مظهر” عشق بدون قید وشرط:”است اینطور نیست که به گذشته فرد نگاه کنه وبراساس تجربه واگاهی که از گذشته فرد دارد بگوید نه چون این فرد در گذشته خطا کرده جوابش راندهم وبا اینکار تلافی کنم ومجازاتش کنم نه این وصله ها به رب ما نمیچسبه عشق او بدون قید وشرطه بدون قیدوشرط میبخشه اگر غیر از این بودالان هیچ جنبنده ای روی زمین نبود

    وباز این عشق بدون قید وشرط خداوند است که خیلی به من ارامش میدهد خیال مرا راحت میکند

    …ازش پرسیم چگونه مسل کودک درخواست کنم

    بهم گفت به نظرت چراکودک انقد با ایمان درخواست میکند

    گفتم نمیدانم

    گفتن چون ذهنش پاک است از باور های غلط از فکرهای مسموم وذهنش مانند لوح سفیدی است که هیچ گونه شک وشرک ونشدن وهزاران باور غلط دران وجود ندارد

    گفتم چگونه مانند کودک شوم

    گفت به جواب سوال قبلی عباس منش که در مورد وردی ها بود رجوع کن و ورودی های درست به ذهنت بده باور درست نسبت به من درون خود ایجاد کن

    ودوستان عزیم در کودکی چند اتفاق برام افتاد که واقعا خداوند ازخطر مرگ مرا نجات داد ومن با یاد اوری این چند اتفاق وسپاس گزاری از خداوند که مرا نجات داد این موضوع را برای خودم یاداوری میکنم که خداوند چقدر مهربونه که هوامو داشته مراتنها نذاشته با اینکه من کوچک بودم واگاهی نداشتم وشاید اصلا ازش کمک نخواستم چون سنم کم بود 2یا3 سال ولی او مواظبم بوده وکمکم کرده

    یکی از این موارد این بود که من افتاده بودم توی چاه وزنده ماندم بدون هیچ عارضه ای وحتی ته چاه هم یک سطل ر وغن بوده ومن دقیقا افتادم کنارش وزنده ماندم.بعد از یکی دو ساعت مرا پیدا کردن

    چه کسی مرا نجات داد

    او کسی است که شیشه رادر بغل سنگ نگه میدارد

    هیچ برگه بدون اذن واراده او روی زمین نمیفته

    این خدای منه

    من با یاد اوری اون چند اتفاق خیالم راحت میشه که چنین خدایی قدرتمند وبخشنده دارم

    وهمه توی زندگیشون وشما که این مطلب رامیخونی با این موارد برخورد داشتی

    ودرپایان این مضمون ضرب المثل که میگن خدا اون خداییه که شاید به مو برسه ولی او نمیذاره پاره بشه

    واین خیال مرا راحت میکنه….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    سید محمود خدامیان گفته:
    مدت عضویت: 3570 روز

    سلام و عرض ادب خدمت دوستان و استاد عزیز، باوری که از خدا دارم این است که اگه دری بسته بشه دروازه ای گشوده میشه داستان سربازی رو بگم براتون خیلی جالبه که این باور رو در من نهادینه کرد این بود برای سربازی اقدام کردم یکی از همسایه به من گفت کاریت نباشه آشنا دارم میارمت شهر خودمون خدمت کنی خوب من که آن موقع ایمان کمی داشتم، فقط چشمم پیش این دوستم بود خوب ما رفتیم منطقه برای تقسیم کردن دیدم که اسم ها را خوندن برای نقاط مرزی که اسم من جز اولی ها بود و ما را فرستادن نقطه صفر مرزی که اول خیلی ناراحت بودم و داشت وضعیت من هم بدتر میشد چند مدتی بود فایل های استاد عباس منش و روانشناسی گوش میکردم هر احساسی داشته باشی همان شرایط قرار خواهی گرفت پس سعی کردم احساس خود را خوب کنم و روز به روز داشت شرایط بهتر میشد و به دوستان می گفتم می خواهم انتقالی بگیرم این رو که می گفتم بهم میخندیدن من هم می گفتم خدا کریمه درست میشه حاضر بودن با من شرط هم ببندند که من نمی تونم انتقالی بگیرم از صمیم قلب می گفتم به امید خدا میگیرم همان موقع فایلی از استاد گوش کردم (فقط روی خدا حساب باز کن) ، افتادم دنبال راه حل ها و خداوند به من نشان میداد تا اینکه رسیدم به دفتر دار فرمانده که آشنا در اومده با اون صحبت کردم داشت من رو رازی میکرد که بمانم جواب آخر رو بهم داد گفت اگه همه بزارن من نمی زارم بری من با لبخند بهش گفتم خدا کریمه من هر روز صبح عبارت تاکیدی استاد رو گوش میکردم و خودم در دفترچه مرتبا عبارت تاکیدی می نوشتم و روز به روز احساسم داشت بهتر می شد و می گفتم قبل از عید تو شهر خودم خدمت میکنم پنج روز مرخصی گرفتم و به خونه رفتم درخواست خود را نوشتم و به استان رفتم اول صبح که رسیدم تماس با یکی از اقوام گرفتم که گوشی جواب نداد من رفتم که سردار فرمانده را ببینم و همه میگفن فقط سردار میتونه انتقالی بده و رفتم سردار نبودن و جانشین بودن که دستور دادن روی نامه در کمیسیون بررسی شود که همه میگفتن این یعنی کشک باز هم لبخند میزدم می گفتم خدا کریمه نامه را دادیم گفتن دو ماه دیگه کمیسیون میگیرن خوب با تاکسی راهی ترمینال شدم که نزدیک ترمینال گوشی زنگ خورد جواب دادم همون اقوام که صبح بهش زنگ زده بودم حالا ساعت 14 تماس گرفته گفت کجایی گفتم نزدیک ترمینال اصرار کرد بیا خونه ببینمت دلم برات تنگ شده خونه نزدیک ترمینال بود سر کوچه شون پیاده شدم رفتم خونه گل گفتیم و شنیدیم گفت چطور اومدی اینجا داستان را گفتم اسم سردار رو شنید شوکه شد گفت دیگه کاریت نباشه به امید خدا درست میشه درخواست نوشتم بهش دادم فرداش رفتم نقطه صفر مرزی چند روز بعد که تماس گرفتم گفت موافقت کرد اما بعد از 13 روز عید خوشحال شدم از خدا تشکر کردم 20 روز مانده بود به عید که گفتن اونایی که نامه دارن بیان کارشون رو انجام بدن، نمیدونم چه جوری بود همه اطرافیان داشتن کمک میکردن و خدا را شکر انتقالی قبل از عید درست شد .دو روز قبل از عید در شهر خودم شروع به خدمت کردم کمک اطرافیان را فقط دست خداوند می دیدم و از خدای خود سپاس گذاری میکردم عبارت های تاکیدی به من ایمان و اعتماد بنفس می داد یکی از عبارت های تاکیدی این بود خداوندا سپاس گذارم انتقالی درست شد نکته مهم این عبارت تاکیدی ازصمیم قلب و احساس عالی بیان میکردم، شاد باشید و ثروتمند . (فقط روی خدا حساب باز کنید)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    فاطمه خردمند گفته:
    مدت عضویت: 3123 روز

    سلام خدمت آقای عباسمش عزیزو دوستان هم فرکانسی عزیزم

    بهترین باوردرمورد خداوند ازدیدهرفردمیتونه متفاوت باشه. ب نظرمن اون احساس خوبی ک هرفردی درلحظه داره.ازنظرزمانی ممکن هست کمترازثانیه باشد.ی آن وصل شدن به منبع عظیم هستی. همون حال خوب خداست. اون آرامش خداست. خداونددروجودهرفردیست باشناخت خودب خدامیرسیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    سیمرغ گفته:
    مدت عضویت: 3913 روز

    سلام دوستان، باز هم می خوام دو سه تا از تجربه هام رو بطور خلاصه براتون تعریف کنم که بیان کننده این موضوعه که وقتی باور خوب داریم، همه چیز باب میل ما میشه.

    تجربه اول: دیروز ساعت هشت صبح از منزل خارج شدم برای شرکت در یک کلاس که در خیابان انقلاب هست. توی راه با خودم می گفتم، به به چه روز خوبی، چه هوای خوبی و مشغول شکرگزاری بودم… وقتی رسیدم، کلاس چند دقیقه قبل شروع شده بود و بین بچه ها و استاد گویا یه موضوع در حال صحبت بود، یکم گوش دادم متوجه شدم که در مورد این صحبت می کنن که امروز هوای تهران به شدت آلوده هستش و مدارس هم به همین دلیل تعطیل شدن!!!!! آخه من اصلا اخبار گوش نمیدم و خبر نداشتم :) امروز هم جایی رفته بودم، برای برگشت مسیر رو نمی دونستم از یکی از کارکنان شرکت پرسیدم که چطوری برم فلان مکان؟ ایشون گفت:” می تونی پیاده بری یا با تاکسی بری، ولی توصیه می کنم با تاکسی برو که کمتر دود بخوری” اومدم تو خیابون دیدم باز آسمون آبیه حتی ابرهای سفید رو با چشمهام می دیدم!!!! اینا چی می گن خدا؟؟؟ رفتم اینستاگرام دیدم اقوام و آشنایان کلی پست گذاشت که امروز به حدی هوا آلودس که اگر پاتون رو از خونه بیرون بگذارید احتمال ابتلا به سرطان خیلی زیاده!!!

    تجربه دوم: حتما شما هم تجربه کردید که وقتی به عنوان ارباب رجوع به ادارات دولتی و نیمه دولتی میرید بهتون بی احترامی و بدرفتاری میشه، اما من اخیرا یه کار اداری داشتم و با این باور که همه چیز قراره عالی پیش بره، وارد اداره شدم، باورتون نمیشه که سه چهار نفر همزمان داشتن روی کار من فعالیت می کردن و تازه هر چند دقیقه عذر خواهی می کردن که ببخشید معطل شدید!!! این فقط نتیجه ی این باور هستش که دستانی برای پیشبرد کارهای ما کمک می کنند فقط به شرطی که باور کنیم.

    تجربه سوم: این تجربه مال دوستمه و درست برعکس باورهای مثبت نگرانه ی منه، ایشون معتقده که هروقت ماشینش رو می بره کارواش، فورا بارندگی میشه و ماشین چرک میشه، امروز هم ایشون تعریف کرد که بله.. ماشین رو برده کارواش و چند ساعت بعد بارون گرفته!!! در حالیکه من بررسی کردم، تهران امروز بارون نیومده بود، گویا فقط در منطقه کوچیکی که این دوست من تردد داشته بارون اومده:) و این اتفاق براساس باورهای من کاملا عادیه، دیگه توضیح بیشتر نمیدم،

    موفق و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    رویا حبیبی گفته:
    مدت عضویت: 3569 روز

    سلام و عرض ادب به تمامی دوستان

    بنظر من بهترین باور در مورد خداوند که بهمون احساس آرامش بده و با اون باور راحتتر به خواسته هامون برسیم اینکه هرآنچه که از خداوند قلبا و با ایمان و توکل واقعی بخواهیم همون لحظه بهمون داده میشه فقط باید در دنیا منتظر زمان وقوعش باشیم

    خواسته و هدفی که ما از داشتنش احساس لذت و شادی کنیم واز خدا بخاهیم همون لحظه به ما داده میشه

    راهکارهایی که میتونیم به این باور برسیم اول نوشتن لیست شکرگزاری ، همه ما خواسته هایی داریم که بهشون رسیدم و الان اگه به اون خواسته ها با تمرکز فکر کنیم حتما بخاطر میاریم که چقدر برای رسیدن به اون خواسته تلاش کردیم یا چقدر رسیدن به اون هدف واسمون آسون بوده

    رسیدن به ی خواسته سخت بوده چون باورای غلطی در مورد رسیدن به اون هدف داشتیم مثلا باورت این بوده نابرده رنج گنج میسر نمی شود یا واسه هدفت مسیر و شخص خاصی مشخص کردی

    رسیدن به ی خواسته واست آسون بوده چون باورای درستی در موردش داشتی

    پس بخاطر تمام اهدافی که بهشون رسیدین و تمام داشته هاتون از خداوند سپاسگزار باشین امیدوارم با اینکار به این باور برسین که هر آنچه میخاهیم نزد خداست و خداوند بی نهایت بخشنده است

    دوم فکر کنین به هدف و خواسته تون رسیدن حالا بعد اون خواسته میخاستین چیکار کنین مثلا یک نفر هدفش اینه که ازدواج کنه خوب فک کن چندروز دیگه مراسم عقدته میخاستی چه کارای انجام بدی خوب برو انجام بده و از زندگی حالت لذت ببر بخاطر ازدواجت شاد باش …. اینکار باعث میشه باور کنی که به خواسته ات میرسی

    سوم پیشاپیش بخاطر رسیدن به خواسته ات از خداوند تشکر کن و شاد باش

    هر آنچه از خداوند بخواهم همان لحظه به من داده می شود چون خداوند عاشق من است و من بی نهایت میپرستمش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    حبیب اله رضایی گفته:
    مدت عضویت: 2864 روز

    سلام به همه دوستان .من با این باور آرامش می گیرم که خداوند تبارک و تعالی خیلی خیلی مهربانه و منو می بینه وهمیشه مراقب منه. او می خواهد که من در وفور نعمت و فراوانی زندگی کنم.او سرپرست کسانی است که از تاریکی ها به سمت نور حرکت کردند. شاد و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    masoud ahmadi گفته:
    مدت عضویت: 3518 روز

    سلام به همه دوستای گل

    بنظر منبهترین باور در مورد خداوند برای رسیدن به خواسته ها باور وجود خداوند است.من فکر میکنم ما ابتدا باید وجود خدا رو باور کنیم تا بتونیم در مسیر خواسته هامون زندگی کنیم.

    خداوند جسم نیس که بشه دیدش.خداوند یه انرژیه ک فقط میتونیم حسش کنیم ما میتونیم خیلی از چیزای این دنیارو ببینم و با دیدن هرچیزی خدارو در وجود اونا حس کنیم. به عنوان مثال گرما هم یک نوع انرژیه.ما نمیتونیم گرما رو ببینیم فقط میتونیم حسش کنیم. ماهیت خداوندم مثل گرما از انرژیه که فقط میتونیم حسش کنیم ولی یه فرق عمده بینشون هس اونم اینه که نیاز هس اول گرما بوجود بیاد بوسیله امکانات و وسایل یا حتی خورشید تا ما بتونیم حسش کنیم یعنی وجود گرما وابسته به چیزای دیگه ست ولی خداوند همیشه وجود داره و وابسته به چیزی نیس.آدمی که بیشتر امکانات رو داره ودر رفاه کامل زندگی میکنه و آدمی در بیابان خشک بی آب و علف هست هردوشون میتونن براحتی خدارو حس کنن یعنی میشه گفت خدارو باید از درون حس کرد و اولین و بهترین راه خداشناسی ام اینه که ما از وجود خودمون بوجود خدا پی ببریم و خدارو در درون خودمون حس کنیم چون ما جزئی از خدا هستیم.

    در جواب سوال استاد چند مورد هس که میتونم بگم:

    مورد اول امید داشتن بخداست

    بنظرمن بزرگترین گناه ناامیدی از خداست چون ناامیدی به دنبال خودش بسیاری از گناهان دیگه رو همراه داره و انسانی که امید نداره میتونه به هر گناهی مبتلا بشه.انسانی که همیشه امیدوار زندگی میکنه میتونه به هر خواسته ای که داره برسه.من ندیدم انسانی رو که ناامیدهس ولی خواسته و هدف در زندگیش داره چون انسان ناامید نمیتونه هدف و آرزو داشته باشه.

    مورد دوم حرف زدن با خدا بصورت کلامی میتونه باشه

    این درسته که ما میتونیم بصورت ذهنی با خدا ارتباط بگیریم ولی فکر میکنم اگه بتونیم خیلی راحت هرچی از خدا میخوایم رو به زبون بیاریم تاثیرش خیلی بیشتره دقیقا مثل باورایی که میخوایم بسازیم لازمه اونارو بصورت مثبت به زبون بیاریم و به خودمون بگیم و اونارو تکرار کنیم.

    مورد سوم باور اینه که خداوند همه بنده هاشو در هرصورت دوست داره

    کسی که بتونه به این باور برسه که خداوند همواره بنده هاشو دوست داره در صورت انجام گناه دچار نگرانی و اضطراب نمیشه و میتونه به مسیر درست برگرده ولی کسی که این موضوع رو باور نداشته باشه اضطراب و نگرانی اونو به گناهای دیگه هدایت میکنن.

    باور دوست داشته شدن توسط خداوند میتونه گناهکارترین آدمو به مسیر درست برگردونه.

    بنظرم کسی که به این موارد اعتقاد و باور کامل داشته باشه میتونه به ارامش بینظیری برسه و آدمی ام که به آرامش برسه میتونه در مسیر خواسته ها و آرزوهاش حرکت کنه.

    برای خودم و همه آدما خوبی و سلامتی و موفقیت طلب میکنم و امیدوارم از مطالبی که گفتم هم خودم و هم دوستای دیگه استفاده ببرن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: