باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند - صفحه 60
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-02-04 05:37:052024-06-27 06:22:56باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوندشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با عرض سلام. اگر ب درجه ای از خودباوری برسیم یعنی بپدیریم ک خداوند تنها هدایتگر.و محافط و راهنمای ماست و بپدیریم که خداوند با پیشرفت و ثروتمندشدن ما خشنودترمیشود وازماراضی تره
قطعا باور و دیدگاه ما تغییر میکنه وثروت و فراوانی در زندگی ما جاری میشه
سلام به همه دوستان باور های خودم رو راجع به پروردگار کل هستی بیان میکنم امیدوارم برای دیگران مفید باشه . باور شخصی من از مطالعه نجوم و تاریخ شکل گرفته و به خدایی رسیدم که همیشه یکسان عمل کرده ولی منم که باید فکر کنم در هر مسئله ای قوانین رو پیدا کنم نه اینکه طبق خواسته دلم رفتار کنم و منتظر باشم فرج از غیب رسد و دائم دنبال مقصر باشم این خواسته بیهوده است و میلیارها نفر فرصت طلایی زندگیشونو هدر میدن تا زندگی رو عوض کنن درحالیکه نگاه خودشونه که باید عوض بشه در واقع همه چیز سر جاشه حتی اگه نظر ما این نباشه …برای من خداوندی که ستاره ها و کهکشان هارو بر نظم متغیرافریده (برای ما متغیرند اما در کل نظم واحدی دارند) بر همه چیز تواناست .تنها باید قوانین رو بفهمیم و طبق اون عمل کنیم با ذهن خالی و به دور از گذشته و اشتباهاتش . خدا خیلی خیلی بزرگتر و اگاه تر از مغز کوچک منه این منم که مثل کودک ایراد میگیرم به کار خدا غافل ازینکه اصرار بر جهل خودم مانع فهمیدن قوانینشه .باور کنم که همیشه بوده و هست و من اولین بنده اون نیستم و کاملا به کارش مسلطه بلکه دیدگاه های خودمو اصلاح کنم و شرک مخفیمو از بین ببرم و امید از غیر اون ببرم .انسان “باید”تغییر کنه رشد کنه تا فرصت نفس کشیدن داره این رشد ادامه داره.شاد و موفق باشید
الحمدالله علی کل نعمه
با سلام خدمت استادم و دوستان خوبم
یادم میاد از روزای سختم که از شدت غم درمونده بودم. انگار که خودم و به در و دیوار میزدم تا کاری کنم تا کسی کمکم کنه تا دستمو بگیرن تا وقتی درموندگیمو ببینن و بلکه به دادم برسن. حزن واقعی همه تن و روح من و فرا گرفته بود. اما به واقع هیچ اتفاقی نمی افتاد هیچ کس کمکم نمیکرد حتی هیچکس حواسش به من نبود. ی وقتی به خودم اومدم که از کی کمکم میخوای؟ منتظر کی هستی ؟ خدا هست خدا با تو. بلند شو و رو پای خودت باش . امیدت به خدا باشه . سخت بود ولی تونستم . دیگه از کسی توقع نداشتم دیگه حواسم و جمع کردم و فقط از خودش خواستم و یاریم کرد و تنهام نزاشت. و دستمو تو دست استاد خوبم گذاشت . وقتی از شرک خفی درون شنیدم یادمه دیوانه شدم یادمه مو به تنم سیخ شد به خودم گفتم دیدی داشتی چیکار میکردی دیدی .مسلمانی بی ریشه داشت کار دستممی داد
به خودمگفتم تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
.و خداروشکر که خیلی به موقع فهمیدم و خدا هدایتم کرد. و امروز با اینکه مسائل هست اما محکم و قویم. اما فقط منم و خدا. و ایمان دارم که از راههایی که خودش میدونه با هزاران دست توانمندش یاریم میکنه و از جایی که فکرشو نمیکنم بهم نعمت و ثروت بی انتها عطا میکنه. از خدا مبخوام ظرف وجودمو وسیع کنه تا بفهمم و قوانینشو بیشتر بشناسم . نعمتای بیشتری دریافت کنم و انسان بهتری برای خودم و خانواده و جامعم باشم.
خداروشاکرم بابت اینکه من و از ظلمت قلب نجات داد و کمک کرد پا بزارم تو جاده ای که خودشو بشناسم. بیاید باور کنیم خدا هست و همه چیز را برای ارامش و استفاده ما خلق کرده بیایید باور کنیم خدا کنار ماست و هر وقت بخوایم میتونیم ازش ارامش بگیریم.
با سپاس از خدای خوبم که هدایتم کرد و از استاد عزیزم که حرفاش رنگ خداس و از دوستانم.
یکتا پرست و شاد و ثروتمند باشید
با سلام خدمت دوستان عزیزم
سوال مسابقه خیلی خوبه من خودم از وقتی با سایت استاد اشنا شدم اولین تغییر باورهام درباره خداوند بود و به نظرم تغییر همین باورها بود که خیلی بهم کمک کرد
به نظرم بهترین باورهایی که می تونیم درباره خدا بسازیم و تقویتشون کنیم باورهای توحیدی هست چون کل قانون در همین موضوع خلاصه شده، تمام سعادت و خوشبختی ما در دنیا و اخرت به همین موضوع وحدانیت خدا بستگی داره و به نظر من داستان زندگی ما انسان ها داستان اینکه چقدر بتونیم خودمون رو با خداوند که سرچشمه سعادت و خوشبختی هست هماهنگ کنیم.
بعضی از باورهایی که به نظرم خیلی کمک کنندست این باورها هستن:
– خداوند نیروی خیر است و “یکتاست” و هیچ نیرویی مخالف خداوند عمل نمی کند.اگر ما فقط همین یک باور را خوب تقویت کنیم دیگر هیچ نگرانی نخواهیم داشت.چون نیروی شر وجود نداره و تمام احساسات بد و نگرانی های ما وقتی به وجود میاد که اعتقاد به دوگانگی پیدا می کنیم.افکار و احساسات بد جز ساخته ی ذهن ما نیستن و وقتی به ساختن این افکار ادامه می دیم با به وجود اوردن اتفاقات بد خودمون رو مجازات می کنیم در واقع با افکار خودساخته خودمون مواجه میشیم.
– تمام موجودات عالم هستی با این نیرو در ارتباط و هماهنگی هستن و انسان به طور ویژه توانایی ارتباط برقرار کردن با این نیرو رو داره در واقع با متصل شدن به قدرت خداوند قدرت ما با قدرت خداوند یکی میشه.
– به نظرم تمام قانون جذب در موضوع توکل خلاصه شده اگر ما به خداوند اعتقاد داریم و باور داریم که جهان در دستان خداوند هست و جهان رو به خوبی ست پس باید به خداوند اعتماد کنیم و “احساسمان را خوب نگه داریم” این رمز سعادت و خوشبختی ماست.نشانه ایمان به فرمانروای اسمان ها و زمین و اعتقاد به ربوبیت خداوند فقط توکل است و بس.
– اراده ما در راستای اراده خداست و هر چه که ما اراده کنیم خداوند همان را برای ما می خواهد اگر ما این موضوع را باور کنیم و بپذیریم که خداوند حامی و پشتیبان ماست نه بر علیه ما اراده ما برای رسیدن به اهدافمان شکست ناپذیر خواهد شد.به قول خداوند که در قران می فرماید”هر کس بر او توکل کند اوست شکست ناپذیر بخشنده”
– خداوند به انسان قدرت اختیار داده “خواست ما خواست خداست” این ما هستیم که با افکارمون بهشت یا جهنم رو برای خودمون می افرینیم.
– خداوند مظهر گذشت و بخشندگی است.خطاهای مارا بر ما می بخشد این ما هستیم که با نبخشیدن خود و احساس گناه خودمان را مجازات میکنیم.
سعی کردم این باورهارو برای خودم بسازم و خیلی کمک کننده بوده که البته مدیون استاد عباس منش هستم که با اشنا شدن با سایت ایشون راه درست زندگی رو پیدا کردم.
موفق باشید
خداوند انسان رو در قران کریم به عنوان خلیفه خود در زمین معرفی کرده که این مسئله باعث میشه که انسان بفهمه میتونه به تمام محدودیت هاش غلبه کنه به شرطی که طبق قوانین الهی حرکت کنه پس ما باید اول قوانین الهی رو بشناسیم بعد دست در دست خدا حرکت کنیم ومن یتوکل علی الله وهو حسبه
سلام خدمت همه دوستان خوبم و استاد عزیزم جناب آقای عباس منش
باورهایی که باید در مورد خدا داشته باشیم همانند نعمت هایش بی نهایت است که من به چند مورد از آنها اشاره میکنم:
1_اینکه همه ما میدانیم که خداوند از رگ گردن به ما نزدیک تر است پس برای اعلام خواسته هایمان نیاز نیست داد و فریاد راه بندازیم کافیه که فقط آن خواسته از ذهن و قلب ما عبور کند.
2_خداوند عاشق و شیفته همه بندگانش هست و همه آنها را به یک اندازه دوست دارد.در جایی میفرماید که من از مادری که فرزندش را دوست میدارد بندهایم را بیشتر دوست میدارم.
3_خداوند عادل است و بین بندگانش به عدالت رفتار میکند.یعنی اینطور نیست که موقعیتها و شرایط و ایدههای پولساز را برای یه عده از بندگانش بخواهد و برای یه عده از بندگانش نخواهد.
4_(و هو به کل شی علیم ) و اوست که از همه چیز اطلاع دارد و جواب تمامی مسائل را میداند و بهترین راه را به ما نشان میدهد.
5_خداوند به همه چیز احاطه دارد و خداوند بی نهایت قدرت دارد کافیه که فقط بگوید بشود همان لحظه میشود.
6_خداوندوهاب است یعنی از فضل خودش میبخشد.
7_خداوندهیچ موقع هیچ موقع دیر نمیکند و همیشه به موقع جواب خواسته های ما را میدهد.
8_خداوندبی نهایت قدرت دارد کافیه که فقط بگوید بشود همان لحظه میشود .
9_خداوندخیلی خیلی مهربان است یعنی اینکه اصلا و ابدا دوست ندارد که بندگانش در راه رسیدن به خواسته های خود زجر و سختی های زیادی بکشند اگر در راه رسیدن به خواسته هاتون دارید سختی میکشید بدانید که قطعا راه را اشتباهی رفتید.
10_خداوندهیچ موقع خوابش نمیگیره و در تمام شبانه روز حواسش به همه ما هست.
11_خداوند خلاف وعده اش عمل نمیکند. و خداوند به همه ما وعده پیروزی و موفقیت داده است و بنای دنیا را بر موفق شدن قرار داده است.
دوستان خدایی که به ما نزدیک است و عاشق و شیفته همه ما هست و خدایی که مهربان است و عدالت دارد چطور میتواند جواب خواسته های ما را ندهد؟ ؟؟؟
برای اینکه این باورها در وجود ما نهادینه شود باید:
1_ از طریق تلقین کردن به خود
2_ تایید نشانه های مربوط به این باورها را سر لوحه کار خود قرار دهیم.
… دوستتون دارم.
سلام ب همه دوستان عزیزم أین نظرم اولش باور جامعه و خودم بود
اَی عزیزدل من ب من بگو چ باوری إز خدا داری خدا کیه چون درمیان تمام باورهای نظام باور منوتو ساخته شده است یک باور باور إز خداست ب من بگو خدا را چگونه باور داری و کیست خدا و خدا را اینجوری إز بچگی برأی من تعریف کردند پدرومادرم ب من گفتن ک پسرم مواظب باش یک موجودی اون بالاست ب نام خدا ک بسیار قهار بسیار منطقم اگر خشم بگیره دیگر هیچی تمام زندگیت تباه میشه واگر تو ذره اَی گناه کنی قد بک أتم وأی بحالت أز اون بالا خدا محکم میزنه ب سرت و پدرت رو درمیاره و توجیه انها أین بود ک فمن یعمل مثقال ذره شرً یره و زر ضمن وقتی توی اون دنیا فشار قبر نکیر و منکر و إز أین حرفا باید إز روی سراط رد بشی و داستان اون رو میدونید و بهم نگفتن جلوهای زیبای خدا را و در من أین باور را إز خدا درست کردنند ترس إز خدا
و بعد گذشت و گذشت بزرگ شیدیم و مطالعاتی درباره خدا انجام دادم فایل صوتی گوش دادم و إز خدا کمک گرفتم واز آموزه های استاد عزیزم عباس منش ی شناخت خوبی پیدا کردم حالا توضیحی میدم اون باور اکثر جامعه هستش و حالا من إز زبان خدا خدا را تعریف میکنم
یک روزی در جهان هستی هیچ چیز نبود الا من خدای وحمان در کل کائنات و بعد یک شب در شی قدری اراده کردم تا طراحی کنم اینده جهان هستی را ک چ بیافرینم و بعد انچه را ک خواستم انشا کردم و طراحی کردم ب مورور زمان افریدم (درقران گفته چندروز) همه کهکشانها و همه اسمانها و زمین و خورشید را همه چی چیز را دردنیایی إز شکوه و زیبایی افریدم الا تورا اَی إنسان
اما من راضی نبودم ولی دوست داشتم کاری دیگری بکنم کاری ک سرامد تمام خلقت و کائنات من باشد و اراده کردم تا پدیده اَی متفاوت بیافرینم ک در تمام جهان شاخص باشد و بدرخشذ و با چنین إحساسی تورا افریدم و ب عبارتی دیگر تنها بودم و میخواستم تا معشوقی بیافرینم تا با أو معاشقه کنم و لذا تورا افریدم و حتی اینه ی خواستم بیافرینم تا هر وقت ب أین اینه نگا میکنم جلوی زیبای خودم را در أین اینه ببینم و لذا تورا افریدم و فلسفه ی خلقت تو در راستای عشق مطلق بوده است ک خدا قبل إز خلقت تو ابتدا عشق را افرید و در راستای أین عشق خواست تا معشوقی را بیافریند تا لحظه لحظه هارا تا قیام قیامت با أو معاشقه کند در راستای چنین عشق مطلقی ک خداوند فقط عاشق است در دنیای یک یک إنسان با چنین إحساسی تو را شروع کردم افریدن و تو را با أین هیبت افریدم و انگاه ک فکر را در تو قرار دادم و ضمیرناخداگاه را دیدم زیرا اینگونه خواسته بودم ک تو هرانچه را بیندیشی بتوانی خلق کنی مثل خودم فلذا إز آنجا ک با دنیای إز عشق تو را افریده بودم خوابیده بودی روح نداشتی لازم بود روحی در تو میدمید ولی دلم نیومد إز هیچ روحی در تو بدمم الا روح خودم ب عنوان عزیزدلم فلذا ب مستاق فانفختو فیه من روحی
إز روح خودم در تو دمیدم و یهو تو بلند شدی و ب محض اینکه بلند شدی و حضور پیدا کردی در جهان هستی و آنجا ک تو را دیدم یک خدایی دیگر بر خود افرین گفتم
فتبارک الله أحسن الخالقین
وأین جمله را در مورد هیچ إز کائنات نگفتم الا تو و بعد آنجا ک چنین جمله اَی گفتم بلافاصله خطاب کردم ب ملائکه ک أنی جاعلن علی الرض خلیفه
نَفَر دوم بعداز خدا تو
وملائکه تورا سجده کردند و بعد خدای رحمان بلافاصله بعد إز سجده ب تو خدا معاشقه آش را با تو شروع کرد تورا بلند کرد مثل یک گل زیبا در اغوش گرفت و انچنان تو را ب خود نزدیک کرد ک فاصله ی تو و خدا شد صفر کاملا چشبید و در گوشت أین چنین نجوا کرد ک عزیز دلم من إز رگ گردن ب تو نزدیکترم و بدان تورا تا اخر عمر تو هرگز زمین نمیگذارم و تو همواره در اغوش من هستی و هرچی بخوای ب من بگو بهت میدم ادعونی استجب لکم
فلذا میخوام تو زیبا زندگی کنی و درضمن بدان ک من تمام کائنات را در خدمت تو قرار دادم و ب تسخیر تو و سخرنا لکم السماوات والرض جایگاه خودت را ببین کجایی و بعد خدا در أین معاشعه یک قدم فراتر رفت أصلا میدونی عزیزدلم بیا جلوتر بچسب ب من بأهم یکی بشیم بیا بنده بشو و مرا أطاعت کن من کاری میکنم تو درست مثل من همان گونه ک من هر انچه را اراده میکنم خلق میکنم تو بیندیشی و خلق کنی فرمود : عبدی اطعنی حتی أجعلک مثلی
ووقتی ما بلند شدیم خدا ب ما یک هدیه داد
ب نام هدیه تولدت در یک بسته بندی بسیار زیبا و روی أین بسته نوشته بود زیباترین واژه ی هستی روی ان نوشته بود ( زندگی )
و خدا زندگی را ب تو هدیه داد و خدا خواست تو زندگی را زیبا زندگی کنی ن در یاس ن در فقر ن در استراب
بلکه در دنیایی پر إز عشق و شادی و ثروت
ووقتی تو أین بسته بندی را باز کردی و با کمال تعجب دیدی در أین بسته بندی زیبا فقط یک دفترچه هست همین دفترچه سفید نوشته نشده و روی اون دغترچه نوشته است زندگی أین ب أین معناست ک خدا وقتی تو را أفرید زندگی را ب تو هدیه داد ک هرانچه را ک بخوای تو بنویسی و خلق کنی و تو أین دفترچه را بل قلم اندیشه و أین قلم إز مرکب باورها و احساس تو هستش …
واااااای استاد عزیزم إز صبح تا حالا دارم مینویسم خدایش هلاک شدم هی مینویسم پاک میشن حالا با کلی احتیاط و کپی کردن تمومش کردم ب عشق خدا نوشتم و دوستان إنشاءالله ک خوشتون یباد خیلی خسته شدم موفق و پیروز باشید
باعرض سلام به استاد گرانقدر ودوستان نازنینم
بهترین باور در مورد خداوند که بیشترین ایمان وانگیزه رو در راه رسیدن به خواسته ها در ما ایجاد میکنه…
من هر چه باور قدرتمند در مورد خداوند ساختم ،تو همین دو سالی بوده که به لطف خودش ،با سایت استاد عزیزم اشنا شدم(هر چند زمان میبره تا واقعا نهادینه بشه در وجودم)…تا قبل از این اشنایی ،اصلا باور مناسبی در مورد پروردگار در ذهنم وجود نداشت…خدایی بود که قدرتش رو فقط در سرعت عذاب و..میدیدم..همه اش ترس ونگرانی
با شناخت جدیدی که از خدا به دست اوردم زندگیم پر از ارامشه..
_برای ساختن باور قدرتمند در مورد پروردگار ،اول باید درست بشناسمش
_برای شناخت درست پروردگار،اول به عظمت وشکوه خودت واقف شو…
چون ما از خدا هستیم وبه سوی او برمیگردیم.._انا لله وانا الیه راجعون
ومصداق ایه ی 29 سوره حجر
فاذا سویته ونفخت فیه من روحی فقعواله ساجدین _پس وقتی ان را درست کردم واز روح خود در ان دمیدم پیش او به سجده در افتید
وقتی به شکوه خودم پی میبرم ،شکوه وعظمت خالق من قابل وصف نیست
_من به تصویر پروردگار خلق شدم..جزئی از او هستم
_پرسید این سوال که چرا اینجاییم؟هدف افرینش؟؟
من به این دنیا اومدم تا خودم رو تجربه کنم..بالاترین الگو وایده از خودم رو تجربه کنم
طبق حدیث قدسی که میفرماید: من گنجی پنهان بودم خواستم شناخته شوم لذا بندگان را افریدم تا شناخته شوم
_من قرار نیست در این دنیا چیزی رو بیاموزم ..من تمام اگاهی ها رو در وجودم دارم
_اومدم تا این اگاهی ها رو تجربه کنم تا گوهر الهی خودم رو بشناسم
_من به صورت خدای رحمان خلق شدم وهمانند پروردگارم قدرت خلق دارم
_خداوند من رو خالق زندگی خودم قرار داده؛این اراده ی رب العالمینه که من زندگیم رو خلق کنم
_باور قدرتمند بعدی قوانین ثابت وبدون تغییر خداوند ونگاه سیستمی به الله هست که تمام سوالهای بدون پاسخ ذهنم رو جواب داده..با این نگاه تقریبا هیچ ابهامی برام در مورد مسائل مختلف باقی نمونده ..تا قبل از این نگاه،ذهنم پر از سوالاتی بود که نهایتا با این صحبت که در مورد خدا وموجودیتش چون وچرا نکن..همه شون رو نادیده میگرفتم..اما همیشه ذهنم پر از تشویش بود..
سنت بدون تغییر خداوند در قران
_درباره کسانی که پیشتر بوده اند همین سنت خدا جاری بوده است ودر سنت خدا هرگز تغییری نخواهی یافت(احزاب 62)
_این کارشان فقط گردنکشی در زمین ونیرنگ زشت بود ونیرنگ زشت جز صاحبش را نگیرد پس ایا جز سنت پیشینیان را انتظار می برند وهرگز برای سنت خدا تبدیلی نمی یابی وهرگز برای سنت خدا دگرگونی نخواهی یافت(فاطر43)
_سنت الهی از پیش همین بوده ودر سنت الهی هرگز تغییری نخواهی یافت(فتح23)
_سنتی که همواره در میان فرستادگانی که پیش از تو گسیل داشته ایم جاری بوده است وبرای سنت وقانون ما تغییری نخواهی یافت(اسرا77)
_پس باید قانون بدون تغییرش رو بشناسیم چون فقط همین برای رستگاری ورسیدن به خواسته ها،وتجربه ی خودمون کافیه…قانون هایی که بشر ایجاد کرده،فقط باوره ونه قانون
به لطف خدا ،در مسیری قرار گرفتیم که قوانین الهی رو درک کنیم..این اصل موضوعه وبقیه تماما حاشیه است وساخته وپرداخته ی ذهن وتجربیات بشر
_خداوند یک انرزیه که بر اساس سیستمی که ساخته وقوانینی که برای این سیستم در نظر گرفته عمل میکنه
_من به دنیا اومدم تا خودم رو تجربه کنم بر اساس قوانین ثابت خداوند
_تمام موضوع این قوانینه..واگر براساس اونها عمل کنم امکان نداره به خواسته هام نرسم کما اینکه مسیری پر از ارامش ولذت رو تجربه میکنم
الان این رو فهمیدم که اگر من بیشتر به روحم بپردازم خیلی سریعتر وراحتر کارهام انجام میشه اما زنده نگه داشتن این باور ها همت میخواد چون خیلی زود زندگی مارو سرگرم میکنه ومنطق دودوتا چهارتایی ما همه چیز رو خراب میکنه..اما این رو میدونم که مهمترین موضوع زندگی رابطه ی من وپروردگارمه
جهان را بلندی وپستی توئی ندانم چه ای،هرچه هستی توئی
به گفته ی کتاب گفتگو باخدا…
چیزی نیست که تو نتوانی باشی چیزی نیست که تو نتوانی انجام دهی چیزی نیست که تو نتوانی داشته باشی
برای هزاران سال مردم وعده های خداوند را به دلایل بسیار خارق العاده ای باور نکرده اند انها بیش از ان دلفریب بود که باور شود
بنابراین تو حتی نمی توانی انچنانچه سزاوار وشایسته است پروردگارت را باور داشته باشی
اعتقاد به پروردگار به منزله ی اعتقاد به بالاترین وبزرگترین موهبت الهی یعنی عشق بدون شرط وبالاترین وعده ی پروردگار ،یعنی توانایی نامحدود است
با سلام و درود خدمت دوستان هم فرکانسیم و استاد ارزشمند
دوستان من قبل از اینکه بخوام باورهای جدید و شیوه ثبات اون ها رو بگم میخوام یک اعتراف از گذشته در مورد باورهای محدود کننده نسبت به خدا و از طرفی یک شکرگذاری که همیشه و در همه حال یک باور کلی داشتم در مورد خداوند یکتا
من در خانواده ای مذهبی و شیعه بزرگ شدم و فقط شنیدم و شنیدم که دوازده امام داریم که همگی بدون استثنا مورد ستم واقع شدن و خدا به واسطه امتحان و خالص سازی اون ها انواع بلا و مثیبت گرفتار کرده و همشون فقر و نداری رو افتخار خود و پیروانشون میدونستن و همیشه بر علیه ثروتمندا به جنگ به پا خواستن تا اینکه ایمان خود به خدا رو ثابت کنند و خدا هم بخاطر اینکه زندگی این دنیای اون ها از بین رفته اون دنیا بهشون بهشت برین رو عطا میکنه همون مصداق( هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند) من از 18 سالگی تا 22 سالگی انواع هیئت ها و مراسم میرفتم و بخاطر صدای خوبم نوحه سرایی میکردم و بعدش دعا و گریه و زاری و بعدش یه غیبتی در مورد یکی و انواع گرانی و اوضاع مملک و اینکه این دنیا ارزش نداره راه میفتاد خلاصه از خودم میپرسیدم میگفتم خدایا این ها واقعا چه تاثیری دارن رو زندگی مگه از گریه کاری در جهان ساخته س؟همیشه این دغدغه رو داشتم که اگه یکی ازم بپرسه این مذهبت به چه درد میخوره اصلا امامان چه دیدگاه در مورد خدا داشته اند؟ چطور زندگی کرده اند؟ ایا رنج برده اند واقعا؟ اصلا خدا کیه؟ چی جایگاهی در زندگی ما داره و از این جالب تر که منو واقعا آزار میداد بحث قضا و قدر بود که خدا دل بخواهی هر کی رو که خواسته بهش ثروت و سلامتی و زندگی داده و کسایی هم که نخواسته نداده بهشون و محکوم به نابودین و خدا خواسته دیگه چه میشه کرد؟ و از طرفی شاکرم خدا رو که همیشه یه باور کلی هم داشتم از موقعی که خودمو شناختم و اونم اینکه اخه الکی که نمیشه بالاخره یه نیرویی هستش که داره جهان رو مدیریت میکنه و الان که اینو میگم واقعا اشک تو چشام جمع شده هر کاری که میخواستم بکنم میگفتم درس میشه اگه خدا بخواد کیه که جلوشو بگیره؟ باور کنید صد در صد جواب میگرفتم نگو که اون باوره کار خودشو میکرد( قبل از اشنایی با فرکانس و شناخت سیستمی خدا که بهمون در هر لحظه جواب میده) این بود گذشته من در مورد خدا .و اما میخوام به باورهای خودم در مورد خدا بعد از تغییرم و سمت و سویی عباس منشی گرفتن و من بارها اینو میگم که خدایا عباس منش دستی از دستان تو هستش و تو ادمو از جایی که فکرشو نمیکنه هدایتش میکنی که خیلی طبیعی به نظر بیاد خدایا شکرت
باورهای من
1 ) خداوند سیستمی هستش که در هر لحظه ورودی های ما رو که همون افکار و باورهامون میشن دریافت و متناسب با همون باورها و هم جنس با اونا بهمون جواب میده( یعنی شرایط و اوضاع و ادما با همون جنس باورها با ما برخورد میکنن با توجه به مدارمون) برای تثبیت این باور به قران مراجعه کنید که میگه تماما خوبی از طرف پروردگارته برای شما و اگر بدی دیدید به واسطه چیزهای است که از قبل فرستادید( ما از قبل فرکانس میفرستیم)
2) خدا یه انرژی هستش اونو هر جور بخوای مانند آب بی شکله به هر ظرفی بریزی اون شکلی میشه واست این انرژی همه جا هس مانند هوا از رگ گردن بهمون نزدیکه دنبال خدا تو اسمونا نگرد خدا تو روحمونه همون روح ما خدا هستش که در قالب جسم ما میخواد خودشو تجربه کنه در کتاب گفتگو با خدا میگه که خداوند از طریق ما میخواد خودشو تجربه کنه پس ما گونه ای از خداییم خود خدا. اگه خدا رو رزاق و وهاب بدونی واست همون میشه اگه جبار بدونی هم همونو تجربه میکنی من خودم به این باور رسیدم چطوری؟ به این شکل که تو هر کاری که پیش میاد میگم خدا خودش درس میکنه اون زور داره اون کریمه رحیمه بخشنده س و واقعا همین شکل ها رو تجربه میکنم.
3 )و اما مهمترین باور که تو جامعه ما خیلیا عوضی فهمیدنش و با ندونستن این باور دارن این دنیا و اون دنیا رو خراب میکنن و اونم اینکه خداوند بی نهایت ثروتمند و غنی هستش وپس ما هم طبیعیه این ویژگی رو دارا باشیم ما دستان خدا روی زمین هستیم و خدا با بی نهایت دستان خودش داره جهان رو گسترش میده یعنی ما با ثروتمند شدنمون داریم به گسترش و پیشرفت جهان کمک میکنیم و این سیستم خدا داره حرکت میکنه و کسی که تو مسیر باشه بی نهایت بهش میافزاید و گسترش میده و کسی که حرکت نکنه زیر چرخ های این سیستم له میشه پس این باور در من هستش که خداوند بیشتر از خود ما میخواد که ما ثروتمندتر شویم چرا که داریم به گسترش جهانش کمک میکنیم. برای ثبات این باور هر روز عبارات تاکیدی مثبت در مورد ثروت وخدا توی گوشم هی داره تکرار میشه هر روز . دوستان بی نهایت باورای قدرتمند و زیبایی دیگه که در مورد خدا هستش وجود داره و دارم روشون کار میکنم و این 3 تا باور از مهم ترین و پر رنگ ترین باورای من بودن . واما راهکار اساسی باورسازی در مورد خدا اینکه هر روز هر روز خودت رو در معرض کتابا و عبارات و دیده ها و شنیده ه عبارات تاکیدی مثبت و گوش دادن فایل های استاد عباس منش و سایت وزین ایشون هستش دریک کلام (کنترل ورودی های ذهنمون)امیدوارم تونسته باشم یه تلنگری هر چند کوچک برا دوستانی که میخوان خدا رو بیشتر بشناسن باشم . شاد و سلامت و ثروتمند باشیم هممون
با عرض سلام احترام به همه دوستان واستادعباسمنش
خدا رو سپاسگذارم که باز هم مسابقه ای هست زیبا ،که میتونیم از تجربیات وراهکارهای هم دیگر استفاده کنیم
به قول حضرت علی که میفرماید هر کس مرا چیزی بیاموزد مرا بنده خویش کرده است واقعا هم چقدر آموختن ویا گرفتن خوبه واحساس خوبی به انسان دست میدهد اونهم اگه مثل این دیدگاهها ی ارزشمند دوستان که در مورد باورهای توحیدی وباوربه خداوند هست
خداوند میفرماید
به عزت وجلالم سوگند که ناامید میکنم کسی را که به غیر از من به کسی یا چیزی امید داشته باشد
عزیزان توکل به خدا،امید به خدا ،و حساب فقط روی خداوند باز کنید وببینید چه نتایج رو که دارد بنده بارها این تجربه رو داشتم و موفق هم بوده ام
من در مورد باور به خداوند متن بسیار زیبایی رو در اول دفتر اهدافم نوشتم وهمه اهدافم رو به خدا واگذار کردم وخداوند هم اونها رو بهم داده است من این متن رو وقتی میخونم تمام بدنم به لرزه درمیاد من این متن رو اول دفتر اهدافم نوشتم وباور بسیار بسیار محکمی در من ایجاد کرد از خداوند ،که باعث شده تمام اهدافم محقق بشه توصیه میکنم که دوستان این متن رو اول دفتر اهدافشون بنویسند وهر بار که سراغ اهدافشون میرند اول این متن رو بخونند وبه اون فکر کنند تا باور سون از خداوند ودادن خواسته هاشون بسیار بیشتر بشه :::::::::
اون متن این هست???خداوند میفرماید???اگر در زندگی وضعیتی پیش آمد که قادر به رفع آن نباشید برای رفع آن تلاش نکنید آن را در صندوق من بگذارید همه چیز انجام میشود ولی در زمان مورد نظر منه تو،وقتی مطلبی را در صندوق من گذاشتی همواره با اضطراب پیگیری نکندر عوض بر روی همه چیزهای عالی وشگفت انگیزی که الان در زندگیت وجود دارد تمرکز کن
???ازطرف خداوند???
به نظر من این زیباترین نامه از طرف خداوند به بندگانش هست،توی همین چند جمله ،خداوند به قانون مهم جهان که تمرکز به نکات مثبت هست اشاره کرده است
در پایان از همه دوستان که حوصله به خرج دادند ودیدگاه مرا خواندندتشکر میکنم وبرای استادعزیز سید حسین عباسمنش آرزوی سلامتی وتوفیق روز افزون دارم