ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 114 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-02-02 01:26:012024-02-14 06:06:52ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام
من از موفقیت افراد خانواده ام به شدت خوشحال میشوم و ارزوم موفقیت هر روزه آنهاست درمورد سایر افراد این مورد از ته قلبم نیست و گاها همراه با حسادت هست اما خیلی زود خودم رو جمع و جور میکنم و ذهنم را برای بدست آوردن موفقیت مثل آنها آماده ومحیا میکنم . احساس می کنم حسادت ناشی از موفقیت دیگران گاهی هم بد نیست.
سلام به استاد عزیزم و دوستان گرامی
حقیقت رو بخوام بگم من حداقل ندیدم که توی فامیل یا دور برم کسی باشه که به موفقیت رسیده باشه و روی خودش کار کنه دوستی که ندارم و خواهر برادرهامم که میدونم اصلا مخالف هستن با این موضوعات و اصلا به قوانین اعتقادی ندارن
ولی در فضای مجازی چندسالی هست که دختر ها و پسرایی رو میشناسم ک موفقن و با جرأت میتونم بگم وقتی به موفقیت خاصی میرسن و نشون میدن من عمیقأ خوشحال میشم و حتی اشک شوق هم میریزم
چه بسا که اکثرن موفقیت هاشون دقیقا عین اهداف منه گوشی که میخرن ماشینی که میخرن و موقعیتی که بدست میارن همه و همه
و من در پسر عمو خاله دایی و با دختر خاله هامم ندیدم و تا اونجایی که میدونم همشون درگیر مشکلات و بیماری و خرافات هستن و خب به همین دلیل رابطهای باهاشون ندارم و این شرایط باعث شده من تمرکزم رو بزارم روی افرادی که حالا در فضای مجازی میشناسم و میبینم موفقیت های اونارو میبینم و تحسین میکنم بعضی اوقات یکم احساس ضعف به سراغم میاد که من مثلا دورم یا نمیتونم ولی خب از وقتی که استاد رو شناختم و فایل هاشون رو گوش میدم این احساس خیلی کمتر شده
توی حوزه کاریم وقتی میبینم همکارام به میزان درآمدی که میخوان رسیدن کنجکاو میشم و دوس دارم بدونم که چیکار کردن چطور عمل کردن که تونسن بهش برسن و خداروشکر میکنم که احساس حسادت ندارم و میتونم به جای ضعف و حسادت و حتی عصبانیت ازشون بپرسم و بدونم که چیکار میکنن و چه باور هایی ایجاد کردن
خداروشاکرم که در این مسیر قرار گرفتم
سلام به استاد عزیزم و دوستان عزیز
خب من راجع هم کار هام وقتی یه کاری بلدن که من بلد نیستم و یا موفقیت کسب میکنم ناراحت میشم گاهی خودمو کم میبینم وو
اها راجع شخص های که دوستشون داره نه این تور نیستم خوشحال میشم
فرهاد. ایشون یه ماشین خرید و تونسته ماشینش یه مدل بالا تر بخر و من احساس اینو دارم که ماشینش بده چرا من نخرید
و جهت مثبت که میتونم الگو بگریم اون تونسته منم میتونم خداروشکر
فرشاد. تو محل کارمون یکی هست که 50 سالش هست و چند تا دوست دختر داره ناراحت میشم و میگم من که 18 سالم هست ندارم بعد این 50 ساله داره احتمالا الان زشت هستن یا به درد نمیخورن
جهت مثبت
میتونم الگو بگیرم که اون تو 50 سالگی تونسته یعنی من تو 17 سالگی نمیتونم منم میتونم دختر های هستن که حاظرن با من باشن
سینا
سلام و درود به خدا
و سلام و درود به استاد عباس منش و دوستان راه سعادت
وقتی موفقیتی از نزدیکان میبینم کمی حسادت به سراغم میاد که بنظرم کاملا عادیه چون در ناخودآگاه ما وجود داره در اینجور موارد من شروع میکنم در ذهنم به تشویق و بعد خداروشکر میکنم که موفق شده و در ذهنم شروع میکنم به گفتن جملات مثبت که تو هم میتونی بهتراز اینک هستی بشی فقط کافیه توکلت رو بیشتر کنی و برای تلاشهات ارزش قائل بشی
سلام و وقت بخیر خدمت تک تک دوستان و همراهان عزیز سایت استاد بینظیر و دوست داشتنی که کلی تغیر را در خیلی ها ازجمله من ایجاد کرده استاد عباس منش عزیز سلام
خوب این سوال که احساس ما نسبت به موفقیت دیگران چی هست یک سوال عالی و بینظیر هست
من خودم قبلا نسبت به اتفاق های اطرافم و عزیزانم احساس خوبی نداشتم و حسادت و گاهی هم احساس عقب افتادن از دوستان به من دست میداد
خوب خدارو شکر که تو این چند وقت افکارم تغیر کرده و حتی شخصیتم نسبت به قبل خیلی خیلی بهتر شده و احساس میکنم که به اون ادمی که خدا آفریده و به خودش احسنت گفته کمی نزدیک میشوم و در مسیر آن حرکت میکنم هرچند که اول راه هستم ولی خیلی راه قشنگی هست و حالا جواب به سوال
خدارو شکر که خیلی از دستاورد های دوستان و عزیزانم را خودم تجربه کردم
محسن :جدا شدن از شریکش و زدن مغازه برای خودش
خوب وقتی این خبر را شنیدم واقعا خوش حال شدم و بهش زنگ زدم وکلی انرژی دادم و بهش گفتم که خیلی کار خوبی کرده ولی باور این که هرکی از شریکش جدا میشه با ناراحتی و دعوا هم در من شکست و وقتی ازش پرسیدم گفت نه باهم صحبت کردیم وباهم به این نتیجه رسیدیم که جدا بشیم بدون ناراحتی اتفاق افتاد خدارو شکر
خرید ماشین سنگین حسین :خودش زنگ زد و به من گفت باز هم از سمیم قلب خوش حال شدم و براش آرزوی موفقیت کردم و کلی لذت بردم و فهمیدم که جهان درحال رشد هست
خوب بعضی وقت ها هم احساس حسادت میکنم ولی خیلی کم هست و خیلی سریع این احساس عوض میشه
با آرزوی رسیدن به تک تک خواسته هات دوست عزیز من
به نام الله هدایتگر
خدایاهرانچه که دارم ازان توست وازتوبه من رسیده است
سلام دوستان خوبم
تمام اتفاقات زندگی مابه خاطرافکاروباورهاوفرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال میکنیم
خداوندهرلحظه داره ماروهدایت وحمایت میکنه
این فایل نشونه من بودگفتم ببینم که خداچی میخوادبهم بگه واونم باورهای محدودکننده روبهم گفت
جواب سوال اول=
من قبل ازاشنایی بااستادوکلااشنایی بااین قوانین حسادتم خیلی بیشتربودبرای موفقیت دیگران وحتی خوانواده ویادمه یکی ازدوستانم درمدرسه که پولداربودوهمیشه وهرروزلباس های جدیدی روتنش مبکردمن اخرسال حس حسادتم خیلی زیادشدوباهاش دعواکردم ودرگیرشدم ودوست داشتم تخریبش کنم ولی الان اون حسادت هاکمترشده ومن ارزوی موفقیت میکنم هم برای موفقیت دوستان وهم خانواده
برادرم مهدی خونشوعوض کردویک خونه ویلایی درجای خیلی خوب گرفت اولش یکم حسادت کردم ولی گفتم مهدی خیلی سختی کشبده انشالله که این خونه براش عالی باشه ولذت ببره
ولی خودم احساس ناتوانی بهم دست دادوبیعرضگی البته خیلی کمترازقبل
ایده که منم میتونم مثل مهدی خونه خوب بگبرم چون اون هم به خداتوکل داشت وشجاعت داشت این خونه روبگیره وپاگذاشت روی ترس هاش
برادرم علیرضادفترزدونیرواستخدام کردومن خوسحال شدم ولی ته دلم حسادت کردم واحیاس عدم لیاقت واحساس کمبودداشتم
ولی بایدبگم اگه اون تونسته منم میتونم
چون فرصت هاونعمت هادرجهان بینهایته ومن اشرف مخلوقاتم وحتی میتونم بشم ایلان ماسک چون همه مابه یک اندازه به نعمت های خداونددسترسی داریم ومغزهای مایکی هست وهمه ماانسانیم واشرف مخلوقاتیم
بایدبگم هرکسی به هرجایی رسیده منم میتونم چون من بهتربن مخلوق خداوندم
پاشنه های اشیل من وذهنیت محدودکننده من
هنوزحسادته
باورعدم لیاقت که من نمیتونم وبایدروی خودم کارکنم
باورکمبودفرصت ها
باورناتوانی ومقایسه کردن خودم بادیگران
هنوزپارتی داشتن هم توذهن من هست واین یک شرکه وباورتوحبدی روبایدبیشترروی خودم کارکنم که اقاتنهامنبع قدرت درجهان خداونده وپارتی من خداونده ونترسم وحرکت کنم
درسهای من ازموفقیت دیگران
شجاعت وجسارت ورفتن تودل ترس ها
توانایی نه گفتن به دیگران ومهم نبودن حرف دیگران
توکل کردن به خدا
تمرکزبرروی یک کاروهدف مشخص داشتن
احساس خوب داشتن
کسب مهارت بیشتربرای رشدکسبوکاروموفقیت درزندگی
واخرش بایک بیت خلاصه میشه
توخودپای درراه بنه وهیچ مپرس
خودراه بگویددکه چون بایدکرد
شادوموفق باشید
باسلام خدمت استاد عزیزم و همراه فوقالعادهشون خانم شایسته عزیز و همچنین همهی اعضای این کلونی موفقیت
دوستم سامان که حدود 20 سال پیش با من شروع کرد و به نوعی اولین شخصی بود که منو با قانون جذب و موفقیت آشنا کرد.
ایشون حدوداً هفت سال از من بزرگتر بود و در آغاز این مسیر در شرایطی که داشتیم از هر نظر باهم یکسان بودیم، اما به مرور اتفاقات عجیبی افتاد و ایشون نتایجی رو در زندگیش خلق کرد که به وضوح با اطرافیان خودش متمایز شد و بلحاظ بُعد مالی به یک میلیونر خودساخته تبدیل شد!
در ابتدای مسیر من زیاد این موارد رو جدی نمیگرفتم.
مثلاً کتابهایی رو که از کتابخانه برای مطالعه امانت میگرفت رو در اختیار منم قرار میداد اما من نمیخوندم و بعد از اینکه برای دریافتشون بهم مراجعه میکرد گاهی اوقات به دروغ میگفتم خوندم و به طبع نتایج ما روز به روز باهم متفاوتتر میشد.
اما به مرور زمان این تفاوت در نتایج به قدری زیاد شد که دیگه ما هیچ ربطی به هم نداشتیم.
من در این زمان کمکم شروع به حسادت به این شخص کردم و همین موضوع باعث شد تا باز هم در نتایجمون؛ من به سطوح پایینتری سقوط کنم و ایشون به سطوح بالاتر..
ضمناً هربار که (هر چندسال یکبار) من سعی داشتم به ایشون نزدیک بشم و ارتباط برقرار کنم تا رموز موفقیت ایشون رو از زبان خودش جویا شم این شخص با کمال میل بهم روی خوش نشون میداد و میگفت که به شدت تمایل داره که بهم کمک کنه و حتی باهم به یاد روزهای گذشته رفاقت و رفت و آمدمون رو بیشتر کنیم، اما باز متاسفانه بعد از مدت کوتاهی من این ارتباط رو به یه بهانه عجیب قطع میکردم و ادامه نمیدادم.
و اما الان بعد از حدود 20 سال از شروع این مسیر گاهی اوقات احساس ناامیدی میکنم و فکر میکنم شاید این مسیرها تنها راز موفقیت این فرد یا افرادی شبیه ایشون نبوده و شاید موارد دیگری هم تاثیرگذار هست؛ مثل نوع حرفهای که ایشون انتخاب کرد و یا هر عاملی جز باورها…
ضمناً من افراد دیگری هم در زندگیم بودن که در ابتدای مسیر باهم شروع کردیم و در شرایط کاملاً یکسانی بودیم اما این افراد به موفقیتهای مالی فوقالعادهای رسیدن و علارغم اینکه به گفته خودشون از خیلی از جنبهها مثل هوش، خلاقیت، ایدهپردازی، فروش، ارتباطات اجتماعی حتی انجام کارهای سخت و پیچیده و بعضاً عجیب و … با اختلاف ازشون بهتر بودم اما من انگار همیشه در حال درجا زدنم و هیچ رشد مالی بزرگی رو تابحال تجربه نکردم، البته در یکی از شغلهایی که داشتم نسبتاً به موفقیتهای مالی رسیدم، مثلاً دوتا دفتر زدم تعدادی نیرو استخدام کردم، ماشین 206 خریدم، روی یک زمین بصورت شراکتی سرمایهگذاری کردم اما متاسفانه کل چیزهایی رو که در اون بیزینس ساخته بودم رو از دست دادم و باز به زیر صفر رسیدم.
البته این موضوع چندبار دیگر هم در زندگیم تکرار شده که من به موفقیت نسبی در شغلم رسیدم اما خیلی زود همه چیز رو از دست دادم و به زیر صفر برگشتم!
ایمانی که به خداوند و اعتماد به نفسی که دارم باعث شده تا خیلی زود بعد از هر شکستی دوباره پاشم و مجدداً یک بیزینس جدید رو راهاندازی کنم اما واقعا دیگه بعد از گذشت این همه سال و این همه نرسیدن یکم نامیدی اومده سراغم..
از استاد عزیز و سایر دوستان درخواست دارم اگر پاشنه آشیل منو متوجه شدن راهنماییم کنن
سپاسگزارم از اینکه زمان گذاشتید و کامنت منو خودندین..
سلام دوست عزیز
اولا دوستتون رو ک گفتین ب یک میلیونر خود ساخته تبدیل شده رو واقعااااا از ته دلم تحسین میکنم چرا ک جریان انرژی و باور و فرکانس و ب خوبی فهمیدن و دارن تو زندگی شخصیشون نتیجشو میبینن
دوم اینک بودن شما تو این سایت بهشتی خودش یه نشونه خیلی بزرگ هست برای تغییرتون فقط اجازه خود شمارو میخاد تا نتایج یکی پس از دیگری خودشونو نشون بدن بیشتر از فایلهای ارزشمند استاد استفاده کنین قطعا روز ب روز بهتر و بهتر میشین ب شرط استمرار و استمرار
و اما دوره جادویی استاد دوره هم جهت با جریان خداوند ب نظرم میتونه مدار شمارو از اون یویو بودنه ب یک ثبات قشنگ برسونه ک نتایجتون پایدارتر بشن
در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و آروم باشین
.
سلام به استاد عزیزم و دوستان گل.
این سوال برای من حالت مختلف داره .
جوری که دقت میکنم به درونم و باورهام ، و واوکنشم موقع دیدن. و شنیدن یک سری خبر ها ،
به نکات جالبی درمورد خودم میرسم.
در کل باید بگم که یه حسادت معمولی برای شنیدن خبر موفقیت هر نفری در دنیا در وجودم هست . یعنی تا یکی دو دیقه شاید یمقدار ناراحت بشم و حسادت بورزم پس من چی .اون از من جلو زد .
ولی فورا ناخودآگاه حالم و خوب میکنم و میگم ایول آفرین .پس میشود .چه خوب که تونسته.
حالا اگه اون نفری که پیشرفت کرده از دوستانم باشه ، یمقدار حدودی میکنم و میگم بیا فلانی توی فلان موقعیت های زندگیش انتخابای بهتر داشت و الانم موفق شد ولی من بلد نبودم مسیر و و هنوز پیشرفت خاصی نکردم ( در حالی که پیشرفتای خودمم نمیبینم )
و در حالا دیگه موقعی که یکی از نزدیکان و یا اعضای خانوادم پیشرفت یا موفقیت چشمگیری کنه ، خب تا چن دیقه یمقدار حالم بد میشه که پس من خیلی بد عمل کردم و ناتوان بودم یا خدا منو اینجوری چرا آفریده که پیشرفتی نمیکنم . ولی باز سعی میکنم با صحبت کردن با خودم و حالمو خوب کردن ، دیدگاه و تغییر بدم که پس ایول میشه پیشرفت کرد.ما که از یک خون و نژاد هستیم. اصلا خوبه که ادم دور و بریاش موفق بشن که باعث حرکت ادم بشه. و خلاصه ازاین مدل افکار سعی میکنم بیارم برا خودم.
اما از این طرف آدمی نیستم که به یکی از قوم و خویش ها مراجعه کنم که بیا و به من بگو چطور موفق شدی که منم بشم .
و در کل بخام بسنجم ، موفقیت دوستان قدیمیم ، ممکنه یمقدار نجوای ذهنی بیشتری برام ایجاد کنه برای اینکه حالم و بد کنه.
امیدوارم خداوند کمک م کنه که حسادت کمتر و کمتری بورزم نسبت به همه مردم و حس خوبی و خوشحالی و ترویج بدم در درون خودم. تا این حس برگرده به زندگیم.
واکنش من به موفقیت افراد قوم و خویشم در
سلام خدمت استاد عزیز من..
عموی من کار آفرین است مهندس معماری است از این که به این جایگاه رسیده خیلی خوشحالم.. واتفاقا با دیدن ایشون منم تشویق میشوم کسی که از فامیل من به این جایگاه رسیده پس منم میتونم به جایگاه بالاتر برسم.. وقتی ازش پرسیدم که با چه پشنکاری وتوکلی به ه این جایگاه رسیده پس منم میتوانم برسم..
بالاتر از همه وقتی که من زندگی استاد را میبینم سراسر وجودم را شوق پیشرفت میگیره که اگر انسان در هر جایگاهی باشه میتونه پیشرفت بکنه…
به نام خدای نزدیک مهربان بخشنده
با سلام به استاد عزیزم و همه اعضای این سایت بهشتی
من صحبتهای ارزشمند استاد رو تایپ کردم و در اینجا منتشر می کنم
چون این احتمال هست که بعضی قسمت هایی رو که شاید هم مهم باشه، فراموش کنیم یا موقع انجام تمرینات این فایل، دقیق آن قسمت ها رو متوجه نشده باشیم، ولی اگر متن مکتوب پیش روی ما باشد، بهتر میتوانیم کار کنیم
به همین دلیل من سخنان استاد رو اینجا می گذارم، هم برای استفاده خودم و هم برای استفاده تمام عزیزانی که بعدها میخواهند از این آگاهی های ارزشمند بهره ببرند
تقدیم به شما با عشق:
یک سلسله برنامه رو آماده کردم در مورد تفاوت بین ذهنیت قدرتمندکننده و ذهنیت محدودکننده
من سالها پیش فهمیمدم که تمام اتفاقات زندگی ما به خاطر باورهای ما و ذهنیت و نگرش ما اتفاق می افتد و آنجا شروع کردم به تغییر باورهایم و تغییر نگرشم …
در این برنامههایی که دارم آماده میکنم، موضوعات مختلفی انتخاب شده که در مورد هر موضوع، ذهنیت قدرتمندکننده و ذهنیت محدودکننده رو توضیح می دهیم.
یک سوالی می پرسم از شما برای این که ببینیم در آن موضوع کجای کار هستیم و بعدش توضیحات و مثال ها و تمرینها و ادامه برنامه.
مطمئنم که اگر این جلسات رو خیلی خیلی با دقت گوش کنید و همکاری کنید توی پاسخ دادن به سوالات و انجام تمرینها، و باور کنید که چقدر مهمه، باور کنید که چقدر مهمه، شرایط زندگی تون تغییر میکند، به شکلی که اصلاً اینقدر رشد میکند اینقدر اوضاع بهتر میشه که اصلاً باورتان نمیشه که شما یک چنین گذشته ای داشته اید
بریم سراغ سوال این برنامه:
اگر یکی از افراد نزدیک به شما به موفقیت بزرگی برسد (موفقیت کاری، مالی، هر موفقیتی که به نظر شما موفقیت بزرگی است) شما چه احساسی دارید؟
آیا احساس خوشحالی میکنید و می گویید این الهام بخش من است برای پیشرفت بیشتر؛ و کنجکاوی که ایده بگیری و باور میکنی که اگر او توانسته پس برای من هم امکانپذیر است
یا نه، اگر موفقیت بزرگ یکی از نزدیکان خود را ببینی، احساس حسادت و بی عرضگی می کنی که گویی من بی عرضه نشان داده میشوم و بی عرضه دیده میشوم.
به این سوال فکر کن و همین جا ویدئو را نگه دار و جوابش را بنویس
میتوانید مثال بزنید در مورد افراد
ممکن است احساسات متناقض باشد. مثلاً برای یک سری از افراد خیلی خوشحال شده باشیم و برای یک سری افراد، خیلی احساس حسادت و بی عرضگی و ناتوانی کرده ای و ناراحت شدی.
شرح و توضیح:
اگر کسی از نزدیکان ما به موفقیت بزرگی میرسد و ما احساس بدی پیدا میکنیم، این نشاندهنده باورهای محدودکننده در ذهن ماست.
مثل این باورها:
1. اگر افراد زیادی موفق شوند، شانس من برای موفقیت کمتر میشود.
2. موفقیت آنها باعث میشود من بد و ضعیف دیده شوم.
3. من هیچ وقت نمی توانم به موفقیت آنها برسم چون من قابلیتش و استعدادش و تحصیلات و قیافه زیبا و ………… را ندارم که به موفقیتی شبیه موفقیت آنها برسم.
4. یا شاید این نگاه را داریم که آنها شانسی موفق شدهاند ولی من بدشانس هستم.
5. تقدیر و سرنوشت من نیست. خدا اینجوری برای من خواسته! بخت و اقبال من رو گره بسته اند.
در مورد این باورهای محدودکننده میشه ساعت ها و ساعت ها صحبت کرد و این افکار و باورهای محدودکننده است که باعث احساس بد ما میشود
ولی اگر بتوانیم ذهن و باورهای مان را تغییر دهیم و از زاویه دیگری به این موضوع نگاه کنیم که به ما احساس بهتری بدهد، آن وقت هم ما در همان مسیر قدم بر می داریم و به خودمان می گوییم که این ثابت میکند، شدنی و امکانپذیر است و اگر برای او شده برای من هم میشود.
این دو نوع ذهنیت میتواند دو نوع نتایج کاملاً متفاوت در زندگی ما به وجود بیاورد.
تمرین این برنامه:
یک دفتر آماده کنید، یا در سایت عباس منش دات کام کامنت بنویسید
در قدم اول موفقیت افراد نزدیک به خود را بنویسید، مثلاً زهرا به این موفقیت رسیده
و بعدش یک سری سوال رو با هم جواب بدهیم
جلوی هر فردی که موفقیتش را نوشتید، بنویسید که من چه احساسی دارم درباره موفقیت این فرد نزدیک به خودم.
احساس خود را واضح توضیح بدهید
خیلی از ماها خودمان را نمی شناسیم و حتی نمی توانیم احساسات مان را بیان کنیم و حتی نمی دانیم چه احساسی داریم
خیلی مهمه که بنویسید که در مورد این شخص نزدیک به خودم (اسم) من چه احساسی داشتم، وقتی خبر موفقیت او را شنیدم
برای هر کدام شان جداگانه احساسات تان را بنویسید
در ادامه برای هر کدامشان جداگانه بنویسید:
چه ایده های الهام بخش و یا خودباوری میتواند موفقیت این فرد، در من ایجاد کند
از چه زاویه مثبتی میتوانم موفقیت این فرد را ببینم که برای من الهام بخش باشد برای حرکت کردن برای پیشرفت کردن برای موفق شدن
در نهایت برای هر کدام از این اسم ها بنویس:
چه درس هایی میتوانم بگیرم از مسیری که آنها برای رسیدن به موفقیت طی کردند.
مثل کم کردن حواشی، پشتکار خیلی بالا، توکل به خدا، ایجاد کردن یک سری ویژگی ها در خودش که باعث شده به آن موفقیت برسد، جسارت به خرج دادن، رفتن به دل ترس ها ….
اگر آنها از افراد نزدیک به شما باشند، احتمالاً قسمتی از مسیر رسیدن به موفقیت آنها را می دانید.
تفاوت تعهد افراد در دورههای پولی و رایگان
بچه ها! وقتی افراد پول یک دوره را پرداخت میکنند، خیلی متعهدتر هستند مثل دوره احساس لیاقت که تازه تمام شده و آنقدر بچه ها خوب کار کردند و تمرینات رو خوب انجام دادند که من برای خیلی از جلسات، جلسات تکمیلی آماده کردم.
در فایلهای دانلودی، به این دلیل که آن فایل هدیه است و افراد پولی پرداخت نمی کنند برایش، انگار افراد خیلی کمتر متعهد می دانند خودشان را برای حرکت کردن
به همین دلیل من وقتی میخواهم یک کار جدی انجام بدهم که نتایج فوقالعاده ای در زندگی افراد داشته باشد، ترجیحم یک دوره آموزشی است که هم جزئیات بیشتری در آن بگویم و هم افراد بهایش را بپردازند تا متعهد باشند که نتیجه بگیرند.
این مطالبی که برای این موضوعات (ذهنیت قدرتمندکننده در برابر محدودکننده) آماده کردم، مطالب زیادی است ولی من منتظر می مانم ببینم شما چقدر اکتیو هستید در قسمت کامنتها، چقدر خوب تمرینات رو انجام می دهید، چقدر از نتایج تان می گویید، چقدر از تصمیمات جدیدتان می گویید، و چقدر فعالانه دارید مشارکت میکنید در سایت عباس منش دات کام (منظورم فقط کامنت های این سایت است، نه اینستاگرام یا یوتیوب یا جاهای دیگر).
اگر بچه ها دارند خوب و متعهدانه تمرینات رو انجام میدهند، من سعی میکنم جلسات بیشتر و بیشتر در مورد این موضوع براتون روی سایت بگذارم
ولی اگر ببینم نه، فعال نیستند چون پولی برایش پرداخت نکرده اند و ارزشی برایش قائل نیستند، مطمئناً من هم انگیزه ای ندارم برای این که بخواهم ادامه بدهم
قسمت پایانی
من دوست دارم این زحمتی که کشیده میشود، یک نتیجه خوبی در زندگی افراد ایجاد کند
به همین دلیل هم خیلی برایم مهمه که با تعهد، با انگزه فراوان این برنامه رو ادامه بدیم، در قسمت کامنتها مشارکت داشته باشیم، در مورد تجربیات در مورد سوال و تمرین، جواب هامون رو بنویسیم و به هم دیگه کمک کنیم برای این که این مسیر رو بهتر و بهتر پیش بریم و کمک کنیم که باورهای محدودکننده رو تغییر بدهیم به باورهای قدرتمندکننده، و بعد ببینید که زندگی شما در تمام ابعاد چقدر تغییر میکند.
واقعاً خدا شاهده چیزی غیر از این نیست که جهان بازتابی از افکار و باورهای ماست.
اگر باورهامون رو عوض کنیم، به همان اندازه که باورهامون تغییر میکند، نتایج هم توی زندگی مون تغییر میکند.
عاشقتوونم
هر کجا هستید در پناه الله یکتا، شاد سالم خوشبخت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
خدا نگهدارتون باشد