ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5

کلید: توضیحات ابتدای فایل را تا زمان طرح سوال گوش کنید. سپس فایل را متوقف کنید، به سوال مطرح شده فکر کنید، پاسخ های خود را بنویسید و سپس ادامه ی فایل را گوش دهید.

سوال این قسمت:

آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟


تمرین این قسمت:

نکته مهم: قبل از انجام تمرین، لازم است ابتدا سوال این قسمت را جواب داده باشی. سپس با دقت توضیحات فایل را گوش بده، نکته برداری کن و در پایان، به عنوان تمرین در بخش نظرات این قسمت، مراحل تمرین را به شکل زیر انجام بده:

مرحله اول:

مهارتی که فکر می کنی در آن استعدادی نداری یا متقاعد شده ای که  به درد انجام آن کار نمیخوری را انتخاب کن.

کلید: ترجیحاً موضوعی را انتخاب کن که کسب مهارت در آن، به شما کمک می کند. خواه در شغل و درآمد شما، خواه در زندگی شما به هر شکل دیگری.

سپس یک هدف قابل دستیابی و معقول برای بهبود در آن مهارت را در نظر بگیر؛ پیرامون آن موضوع مطالعه و تحقیق کن؛ ایده های قابل اجرا برای شروع کار را یادداشت کن و قدم اول را در آن راستا بردار.

مرحله دوم:

در طی برداشتن هر قدم در راستای این هدف، بهبودهایی که در این روند ایجاد می کنی را ببین و در یک دفترچه یاد داشت کن. خیلی سخاوتمندانه این کار را انجام بده و حتی کوچکترین بهبودها را ببین و یادداشت کن. حتی بهبودهایی که ذهن شما می خواهد آنها را بی ارزش جلوه دهد را نیز جدی بگیر.

مرحله سوم:

در طی روند پیشرفت، لیست بهبودهای خود را مرور کن و با استفاده از این شواهد، مرتباً این نکته را به ذهن خود یادآوری کن که : حتی در مواردی که فکر می کردی به درد انجام آن کار نمی خوری و استعداد نداری، ببین چقدر پیشرفت داشته ای!

آگاهانه به ذهنت ثابت کن که تمرین و تکرار به اندازه کافی، قطعاً نتیجه می دهد و مهارت را ایجاد می کند. در نتیجه بر طبق این تجربه ها، استعداد اصلا مهم نیست بلکه مهم حرکت کردن، قدم برداشتن و  مداومت در مسیر است.

در فایل این جلسه، مثالهای متعددی درباره نحوه انجام این تمرین توضیح داده شده که به شما کمک می کند موضوع را کامل درک کنید.


منابع کامل درباره محتوای این فایل:

دوره شیوه حل مسائل زندگی


سایر قسمت های این مجموعه

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

520 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فریبا محمدی» در این صفحه: 1
  1. -
    فریبا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2436 روز

    به نام خدای زیبایی، که بنده ای زیبا به نام مستانه رو آفرید

    مستانه محمدی

    سلام به استاد بی نظیرم

    دلم برای کامنت گذاشتن خیلی تنگ شده بود، تو ذهنم هزارتا کامنت نوشتم برای هر فایلی که گوش میدم و تجربه ای که داشتم، ولی باورهای  محدودکننده‌م که بزرگترین‌ش اینه که الان درباره م چی فکر می‌کنن(با اینکه خیلی دارم کار میکنم که اهمیت ندم ولی باز می بینم تو بعضی موارد، نمیزاره قدم بردارم) مانع از کامنت گذاشتن شده، با این حال سعی می‌‌کنم بیشتر کامنت بزارم چون به نفع خودمه، و خیلی کمکم میکنه تا به ذهن نجواگرم نشون بدم چقدر پیشرفت کردم، و اونطوری که میگفتی نشد

    امروز دقیقا روزی که من باید به این فایل هدایت بشم با اینکه مدتی میشه که دانلودش کردم تا وقتی که زمان درستش هست گوش بدم

    چون دنبال این سوال بودم که کاری که من ازش لذت می برم چیه؟

    صبح یه مصاحبه از پروفسور سمیعی رو دیدم که اون هم در مورد همین موضوع بود و این یعنی خدا سریع‌ پاسخ میده به درخواست‌هام، و از ظهر هم به این فایل بی نظیر هدایت شدم، تمام جملات تون اینقد مهم بود مجبورم شدم همه‌ش رو توی دفترم بنویسم، درباره تک‌تک جملات‌تون فک کردم و یاد خودم می افتادم.

    می خوام منم تایید کنم استعداد مهم نیست، باور مهم ایمان مهم، من خودم و تعدادی از نزدیکانم نمونه آدم هایی هستیم که اگه از هوش  وIQ مون تست گرفته بشه می بینی که خیلییی بالا‌تر از بقیه است دایی من سالها پیش به خاطر حل کردن مسئله حل نشدنی کلی جایزه برد ولی چون خودش رو باور نکرد و ادامه نداد استعداد و هوشش زیر فرسنگ ها خاک دفن شد.

    و اما من، من کسی ام  که کل اعتماد به نفسم روی هوشم بنا شد، چون از کودکی با یه ذره درس خوندن نمره هام همیشه عالی بود، به قول خودم رو هوا درس رو یاد می گیرم، برای همین همیشه بهم میگفتن خانم دکتر، اصلا خودم رو با کسی مقایسه نمی‌کردم سر جلسه امتحان به همه تقلب می رسوندم ولی خودم تقلب نمی کردم چون می دونستم من یه نابغه‌م ، یه باور قوی به هوشم و شک نداشتن به خودم،( همین الان که دارم درباره‌ش می نویسم، وجودم پر شوق و ذوق شده و عاشق اون اعتماد به نفسی هستم که داشتم و دوست دارم دوباره زنده بشه اما این بار جای درستش) وقتی به دانشگاه فکر میکردم میگفتم من پزشک دانشگاه هارواردم، و قراره از پروفسور سمیعی هم بهتر بشم، من اولین کنکورم رو خراب کردم، و اونجا بود که دیدم کل وجود این آدم ذره ذره آب شد، انگار مثل یه چیز بی ارزش یه گوشه پرت شدم،اونایی هم که یه روز تشویقم می کردن اثری ازشون نبود، می دونین من به همین هوش هم شک کردم ذهنم بهم می‌گفت تو دروغگو هستی هیچوقت سرکلاس اینقد زرنگ نبودی هوش چی کشک چی؟

    اون زمان به خودم لقب شکسته خورده دادم، و اینکه تو هیچ زمینه ای استعداد ندارم، اما همونجا هم خدا بود یه جمله یادمه که تو دفترم نوشته بودم، که مفهومش این بود، به جای اینکه از یه ساختمون هزار طبقه بیفتی بهتره از یه دو متری بیفتی تا به خودت بیایی و بفهمی مسیرت اشتباه…. و من هی با خودم تکرار می کردم پس خیره

    اگه خیلی استعداد داشته باشی خیلی خطرناک هم هست چون اگه ببینی یکی بهتر از تو هست  به کل استعدادت شک میکنی، شروع می کنی به مقایسه خودت با دیگران و سرزنش کردن خودت،  از خودت بدت بیاد و ..‌‌.(برای من یکی اینطور بود حتی نقش یه قربانی رو داشتم که تو بعضی کامنت های قبلم مشهوده)وقتی نگاه میکنم می بینم این یه زنجیره بهم پیوسته است که به هم ربط داره یکی از منشأ هاش بنا کردن اعتماد به نفس در جای اشتباه بود، ولی حالا من چقدر تغییر کردم، الان واقعا تمام تلاشم اینه روی خدا حساب باز کنم به هدایت هاش گوش کنم و از تمام ویژگیهای خوب خدا سو استفاده کنم، خودم رو بیشتر بشناسم، خودمو سرزنش نکنم، اعتماد به نفسم رو به وجود خدایی که همیشه هست گره بزنم.

    استاد شما همون دست خدایی هستید که اومد تا بتونم ذره ذره وجودم رو التیام بدم، دیگه روی کسی حساب نکنم چون وقتی خوردم زمین کسی نبود دستم رو بگیره فقط خدا بود فقط خدا بود(الان می فهمم نقش حرف مردم تو ذهنم پررنگ چون یه زمان جلو دید همه بودم و همیشه مورد تشویق شون بودم و الان سعی میکنم سعی می کنم که حرفشون در موردم چه خوب چه بد مهم نباشه)، الان من مثل  بچه خودم هستم می خوام خودم رو به خاطر تلاش و استمرارم تشویق کنم نه هوش و استعدادم

    (هوش من در فایل توحید عملی 9 که بشدت بی نظیره و هر بار که گوشش میدم بیشتر عاشقش میشم، یادمه تا قبل اون هم میگفتم هوش من هوش من، اما اونجا که توی شعر گفتین- هوش را گفتم هوشیاریش ده_من شُک شدم که واییییییی خدای من، حتی این هوش هم تو به من دادی، که من هی من من کردم)

    در مورد سوال اول فایل هم می تونم بگم، من باور دارم تو هر زمینه ای که باشه با تمرین ادامه دادن می تونم بهترین باشم،چون مثلا آشپزی کردن رو با تمرین  و گوش دادن به هدایت های خدا عالی یاد گرفتم، فروشندگی  کردن، ادیت کردن، درست کردن پست و فیلم عالی برای محصولاتم و خیلی کارهای دیگه ولی تنها مشکلم کنکور هست جایی که شکست خوردم قبلا وقتی بهش فکر می کردم به خودم میگفتم تو این زمینه استعداد ندارم، الان با تکرار موفقیت گذشته‌م توی درس هام شدنش رو بدیهی کردم و واقعا دارم برای گرفتن نتیجه عالی تلاش می‌کنم و مسیر رو رها نکردم.الان تلاش می‌کنم نقش یه خالق رو تو زندگیم داشته باشم نه یه قربانی

    توی یکی از جلسه های قدم 12 از دوره 12 قدم  گفتین توانایی هامون رو بنویسیم ،من نوشتم و هربار که میخونم من به وضوح می بینم ، هر جا توانایی و استعدادی دارم یا یا کار رو عالی انجام دادم روی هدایت هام و کمک خدا حساب کردم و هرجا روی هوش خودم استفاده کردم با کله خوردم زمین، یعنی حتی همین هوش هم که هدیه خدا به منه زمانی کمک کرده که با ایمان و گوش به فرمان بودن به هدایت خدا همراه بوده.

    کامنت هم خیلی طولانی شد

    استاد عاشقتم خیلیییی

    و عاشق همه دوستایی که اینجا هستن. اینجا جایی هست که بدون فیلم بازی کردن میتونم خودم واقعیم باشم.

    عاشق‌تونم بوس بهتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: