نقش «باور و انگیزه» در بروز توانمندی ها - صفحه 1

سلام استاد کچلی جان :))

استاد میخواستم پیشنهاد موضوع بدم برای مسابقه بعدی: “چکار کنیم که اگر در مسابقات استاد عباس منش برنده نشدیم ناراحت نشویم؟” :))))))))

ی موضوع جذاب ک فکر میکنم 90درصد کاربرا عاشقش باشن:)))

جدای از شوخی استاد این موضوع رو میخوام مطرح کنم: تواین مدت اخیر که من نظرات دوستان رو میخودم و فعالیتهاشونو مررو میکردم متوجه میشدم که بعضی از دوستان خیلی از سر تکبر و غرور با بقیه برخورد میکنن…. بعد با خودم گفتم این تصور و باور توئه… و اومدم باورمو درست کردمو کلی سعی کردم رابطمو باهاشون توی همین سایت خوب کنم و هیمنم شد… اما در راستای استفاده از تجربیات و نظرات ارزشمندشون وقتی رفتم کامتهاشونو دیدم اصلا کُپ گردم که اینا چقدر باورهای اشتباه داشتن و هنوزم دارن….اصلا راحت تر بگم من به این نتیجه رسیدم خیلی با خود درونیشون هماهنگ نیستن و ی جوری در تضاد با ادمهای ارطافشون هستن….تازه بعضی از دوستان رو هم میبینم که خودشون وارد این حوزه شدن و دارن تدریس میکنن اما وقتی عملکردشونو تو کار خودشون دنبال میکنم میبینم هنوز اموزه های شما دروشنون اونقدرا نهادینه نشده ک شروع ب این کار کردن….

قسمت مهم داستان اینکه با خودم فکر مکنم من اصلا برای چی بقیه رو تجزیه تحلیی میکنم؟ برای چی ارزیابیشون میکنم؟؟؟؟ اصلا برای چی ادمها همیشه دنبال اینن ک زا بقیه بالاتر و بهرت باشم؟ بیشتر بفهمن؟بیشتر بدونن؟

من خودم قبلنها خیلی و ب شدت اینجوری بودم و خودم زیر کوله باری از اموزش و کتاب و رقابت مدفون کرده بودم. حتی با خودمم هماهنگ نبودم و با ادمها تضاد زیادی داشتم. الان همینهارو در بقیه دوستان هم میبینم. از لابلای حرفاشون از نوع برخورداشون…. یا تو کار خودشون ک خارج از سایت دنبالشون میکنم… البته همه دوستان این طوری نیستن ….

اما برام سوال شده ک چکار کنیم کلا کاری ب کار کسی نداشته باشیم؟؟ مث من نرن امار بقیرو دربیارن ک بدونن طرف چیه کیه . سروته حرفاش ب کجا میرسه…

استاد من میخوام ب ی هدف نهایی برسم ب جواب این سوالک چکار کنیم که همه ادمهارو تکه ای از خودمون ببینیم و واقعا با جون دل باهاشون مهربون باشیم. ن مهربانی تصنعی بلکه مهربانی قائم بر ذات.مهربانی که از چشمه خدایی درون وجودمون بجوشه.

من فکر میکنم خیلیها به این موضع نیاز داشته باشن و این کمک زیادی به ماها بکنه در تغییر زاویه دیدمون نسبت به ادمها.

سلام دوست مهربانم

بهتون خیلی تبریک میگم و اتفاق منتظر برنده شدن شما در یکی از مسابقات بودم و میدونستم برنده میشید. چون نظراتتون همیشه فوق العاده ان:)

1نکته و یک سوال:

سوال اینکه نوشتین داستان اصلی انگیزه ندشاتن نیست؟؟ مگه استاد تو این فایل نگفتن که ورزشکارا ایمان دارن اما انگیزه ندارن!! شایدم من اشتباه متوجه شدم. خوشال میمش بیشتر توضیح بدین. چون من هنوز نتونتسم نظرات رو بخونم. اما شما خوندیدن و به جمع بندی رسیدین .

ی نکته هم اینکه(البته اگر استاد دعوام نکنه و نگه که گفته بودم ازهم ایراد نگیرین :)))) ) تو این جمله که نوشتین:”چون قانون خلاء رو باور دارم و باور دارم با دادن این آگاهی‌ها به دیگران قراره آگاهی‌های ناب‌تری نصیبم بشه” به نظرم این قانون بخضایشه نه قانون خلا. اینجوری که من تاحالا درک کردم ،قانون خلا به معنای اینکه از چیزی که درگیرش هستی خودتو جدا کنی تا خلا لازم برای فرصتها و شرایط بهتر فراهم شه. البته ی مثالی هم همین الان به ذهنم رسید که وقتی تو چیزی که استفاده نمی کنیو میبخشی، خلاءی به وجود میاد ک جهان اون رو با چیزهای بهتر و بزرگتر پر میکنه. پس یعنی ما وقتی میبخشیم خلا ایجاد میشه؟!!! خلا مگر به معنای گذشتن و نداشتن از چیزی نیس؟!!!

گیج شدم من اصلا:))))))))))

سلام دوست مهربانم ستاره جان

سپاسگزارم از قوتی که گذشاتی و جواب زیبایی که نوشتی.

خب ببینید من در مورد خواسته ها دست خدارو باز گذشاتم . اصلا نمیگم چطوری و از کجا بهم بده و فقط نقطه پایانیو تجسم میکنم. بعضی وقتها از شدت شوق و ذوق هم کلی گریه م میاد.

مسله من در مورد اون ایده و الهامیه که بهم میشه. چندتا الهام بهم شد انجامشون دادم اما به نتیجه نرسید . الان وقتی چیزی بهم الهام میشه نمیتونم جدی نمیگیرم یعنی انقدر شوروشوق واس انجام دادن اون ایده ندارم. چون میگم شاید راه دیگه هس . یعنی ایجا میگم مگه نمیگن نباید دست خدارو ببندم، پس نباید ب این ایده بچسبم و خیلی دلمو بهش خوش کنم. اینجوری میشه که زیاد انگیزه و شوروشق برای انجامش ندارم.

در مورد مدارها هم اینکه، من بقدری نشانه دیدم و میبینم که همون نشانه ها بضی وقتا در حد معجزه ان. و همش به خودم میگم ببین تو مدار درستی قرار گرفتی فقط باید ب ثبات برسی تا به خواسته هات برخورد کنی و اینجوری به خودم انگیزه میدم برای ادامه دادن و کار کردن.

خداروشکر تو همه زمینه ها زندگیم اوکیه و شرایط خوبی دارم. اما در زمینه مالی و ثروت هنوز برای خودم نتیجه ای نگرفتم. نکته جالب و نشانه اینکه هر چی من رو خودم کار میکنم اطرافاینم وشعشون بهتر میشه :)))

الان بقدری خودمو درگیر این اموزشها و این راه کردم که دیگه کارهای گذشترو انجام نمیدم و همون حداقل پولهایی رو هم که بدست میاوردم نمیارم. الا واقعا گیج و ویجم . نمیدونم چکار کنم!!!!

از طرفی ی شرایط فوق العاده تو ی خونه ساکت و اروم براهم فراهم شده، بدور از خانواده وهیچ دوستی، و انگار جهان ب من داره میگه فقط رو خودت کار کن.انگار خود جهان این شرایط رو برام فراهم کرده. اما خب ی سری تعهدات مالی هم هست که از جای دیگه داره برطرف میشه ولی خب باید خودم پرداختشون کنم و بهشون برسم. خلاصه نمیدونم دیگه ی چیزی بگید منو راهنمایی کنید :))

وااااااااااااااای خدای من

اینهمه اتفاق تو ی هفته… واقعا خدا همه کس را همه چیز میشود به شرط ایمان…. خداجونم عااااااااااااااااااااشقتم ….

یعنی خط ب خط این نوشته رو ک میخوندم اشک میریختم فقط .. انگار ک برای خودم اتفاق افتاده باشه

بهتون تبریک میگم… با قدرت ادامه بدین که” نتایجی دنیا رو تکون بده” در راههه :)))

سلام دوست مهربانم…

ووووووو

راست میگید.. استاد ی جایی گفتش ک باور و انگیزه همدیگرو ساپورت میکنن. ایمان هم ی نوعی باور هست در واقع قدرتمندترین باور موجود در بین تمام باورهای ممکن.

خیلیا انگیزه ندارن چون ایمان ندارن!!! کاملا درسته.

استاد گفتن دلیلش اینکه اون انگیزه رو ندارن و در ادامه دلایل انگیزه نداشتن رو گفتن ک یکیش ایمان بود

افرین افرین. که اینهمه با دقت ب حرفهای استاد گوش میدین.

یک سوالی هم داشتم. استاد تو یکی ازین فایلای اخیر گفتن ک یکی از دوستان نظارت رو خلاصه و جمع بندی کرده. فکر میکنم شما بودین. درسته؟ میشه لینک این جمع بندیها رو در مسابقات قبلی اینجا بزارید؟(یا اگر کسی از دوستان جمع بندی کرده و شما اون کامنت رو دیدین، چون واقعا تعداد کامتها زیاده، میخوام تا زمانیکه فرصت کنم برم بخونمشون، فعلا خلاصه هارو مرور کنم)

سپاسگزارم از وقتی که گذاشتین و پاسخ دادین دوست مهربانم.

یادم رفت میخاستم اینو بگم

اونهمه که از کرامات خودم تقدیرو تشکر کردم( خخخخخ) میخواستم بگم من با این همه هوش و درکم، تازه همیشه اولش نمی فهمم استاد چی میگه و انقد سطحی برخورد میکنم میگم همین!!! اما بعداز چندبار گوش دادن میگم واااااااااااااای خدای من تازه دارم میفهمم استاد چی میگه….

شما هم بارها و بارها گوشش بدین