نقش «باور و انگیزه» در بروز توانمندی ها - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

451 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1585 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربان

    وسلام به تک تک دوستانم

    روزهشتادونهم، روزشمار تحول زندگی من!

    چقدر خدارو شاکر بابت اینکه از جهل ونادانی به سمت آگاهی ودانا شدن وهوشیار زندگی کردن هدایتم کرد و توی این مسیر تا به امروز منو ثابت قدم نگهداشته…

    وچقدر از شما استاد قشنگم عزیز دلم سپاسگزارم که با این شیوه ی عالی ورسا وجامع و کامل و ساده و واضح، راه ورسم درست زندگی کردن رو به من می آموزید، هربار که هر فایلی از شما گوش میکنم حتی اگه 5و6و 10 بارهم قبلا گوش داده باشمش، بازهم چیزهای جدید وتازه ای ازشون می آموزم…

    نقش باور وانگیزه در بروز توانمندی ها…

    من چندتا باور بسیار مخرب داشتم که میدونستم اشتباه هست، میدونستم درست نیس وباید تغییرش بدم ولی بلدش نبودم، یعنی نمیدونستم چطوری اصلا توی وجودم شکل گرفته که حالا بخوام تغییرش بدم وشکلش رو عوض کنم..

    مثلا اینکه دیگه از من گذشته بخوام برم تو فلان حرفه، این حرفه دیگه اشباع شده تو جامعه نمیشه ازش پول درآورد، حریف زیاد هست تواین حرفه نمیشه خودی نشون داد وپیشرفت کرد، اگه تو فلان شهر و فلان موقعییت بودم شاید امکانش بود، اگر فلان شرایط رو داشتم شاید میشد انجامش داد….

    اما وقتی دیدم شما چقدر خوب وعالی اونچه که تو ذهن من هست رو می تونید حدس بزنید چون توی ذهن وباور خودتون هم بوده,اینکه نقطه مقابل این اما واگرها و شایدها رو پیدا کردید و با پیدا کردن الگوی کسایی که تو شرایط شما بودند و مثل شما شاید فکر میکردند باورهایی مثل شما داشتند اما تونستند از یه جایی به بعد باتغییر باورهاشون آدمهای موفقی بشن…

    منم انگیزه گرفتم، گفتم استاد هم توشرایطی شبیه به شرایط من بزرگ شده، رشد کرده، وتجربه کرده اونچه که من تجربه کردم، فقط فرقش اینه که استاد آقا هستند ومن خانوم، تازه خانومهای زیادی رو به عنوان الگو میشناسم که دارن خیلی راحت به موفقییت های پی درپی میرسند در صورتیکه تا همین چندسال پیش شرایط بدتر و معمولی تری از من داشتند..

    خب انگیزه اومد، باورها شروع به تغییر کردند، منم شاهد نتایج بسیار خوبی بودم وهستم تا امروز، اما همین امروز تازه فهمیدم که چقدر باورهای سفت و سنگی وآهنی گذشته، با اینکه از تو ذهنم رفتند ولی جاشون ورد پاشون رو هنوز توی ذهنم حفظ کردن، مثل یه حفره، دیدید پایه مبل بعد یه مدتی رو فرش وموکت جا میندازه؟

    حتی اون مبل رو هم برداری وجاش عوض بشه ولی اون جایی که پایه مبل انداخته رو فرش یا کلا نمیره یا سخت از بین میره!!!!

    امروز متوجه شدم هنوز حفره هایی خالی توی باورهام دارم از باورهای گذشتم مونده، اومدم برای کارم اگهی دادم بعد یه روز کامل،منتظر موندم مشتری تماس بگیره، کسی پیداش نشد، سریع ذهنم گفت دیدی گفتم دست زیاد شده، تو دیر شروع کردی حالا حالاها باید زمان بذاری تا کارت بگیره، برو توی اگهیت مبلغ دریافتی رو کم کن خیلی کم تا مشتری پیدا کنی!!!!!

    من چندساعت درگیر این فکر وخیالها بودم که از باورهای گذشته ام نشات میگرفت، ویه دفعه توی چندساعت تونست تمام تلاشهای چندماه اخیرم رو ببره زیر سوال و حتی چند دقیقه بهم حس بد بده…

    اما شکر خدا سریع خودم رو جمع وجور کردم وگفتم عزیزم توسهمتو انجام دادی و حالا جهان داره برات پاداش تدارک می بینه، پاداش تلاش وانگیزه وباورو ایمانت کسب درآمد و موفقییت توست، پس آسوده ورها باش و با انگیزه وامید وایمان به راحت ادامه بده…

    والان که این کامنت رو می نویسم پرانگیزتره وامیدوارتر از قبل وبا باوری که داره کم کم اون حفره های باورهای قدیمی رو پر میکنه، در انتظار بهترین اتفاقات هستم در فردا وفرداهای اهداف وانگیزه هام…

    چقدر فرقه بین کسی که در گذشته سریع ناامید میشد و جا میزد و کم میاورد و رها میکرد هدف وخواسته اش رو با بغض و گله و نامیدی…

    وبین منی که هیچ چیز جز مرگ نمی تونه جلوی منو بگیره که به هدف وخواسته ام نرسم، هدف و خواسته ای که از استعدادها تواناییها وعشق و امید وتوکل وایمان من برخواسته، و رضایت وخشنودی خداوند رو هم برام به همراه داره…

    هدف درست مسیر درست تلاش درست انگیزه وباور درست، پس بی شک پاداش جهان هم درست وحسابیه برام انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      مهدی یزدانی گفته:
      مدت عضویت: 1329 روز

      سلام خانم مینا سیدپور عزیز

      من کامنتهای شما رو دنبال میکنم.من مطمئنم که شما به خوبی پپش خواهی رفت و من منتظر نتایج عالی شما هستم و میشه عنوان کرد که با توجه به تلاشتون به نتیجه خواهید رسید..همین که تونستین باورهای اشتباه رو در خودتون کشف و ارزیابی کنین و خودتون رو سرپا نگهدارین، نشان بسیار مثبت از تغییر باورها و هدایت اون احساسات به مسیر درست داره … بسیار امیدوارم که با هدایت خداوند و استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته عزیز و انرژی خودتون بتونین کاملا در جهت اهدافتون تغییر زاویه بدین .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        سیده مینا سیدپور گفته:
        مدت عضویت: 1585 روز

        به نام خداوند بخشنده ی مهربان

        سلام به استادعزیزم ومریم جان

        وسلام به شما دوست گرامی آقای مهدی عزیز..

        چه حس خوبیه وقتی می بینی برخلاف گذشته ی زندگیت که فکر میکردی والبته گاهی هم درست از آب در میومد،اینکه دیگران منتظرن زمین خوردنت رو ببینند و شاهد شکستت باشن…

        حالا در فرکانسی هستی که دوستانی داری وعزیزانی که منتظر پیشرفت تو هستند و منتظر رشد وموفقیتت..

        اقا مهدی عزیز به لطف الله مهربان 30 خرداد که اگهی دادم، براساس تعهدی که با خودم داشتم وخواسته ام از خداوند توی تمرین ستاره قطبی، گفتم من باید 1 تیر اولین مشتریمو داشته باشم، بعداینکه توسایت کامنت گذاشتم مشتری تماس گرفت وبرای 1 تیر وقت گرفت..

        این نشون میده وقتی خودت متعهد باشی جهان همواره در خدمت توست و پاداش صبر وتلاش وتعهد وانگیزه وامیدت رو میده…

        از اون روز تا امروز 4 تا مشتری خوب داشتم وکلی تجربه کسب کردم و ورودی مالی خوبی داشتم شکر خدا،ومطمعنم به لطف الله وانرژی های عالی شما دوستای عزیزم هر روز توی کار وحرفه وزندگی شخصیم کلی پیشرفت میکنم جوریکه هر روز چندتا مشتری داشته باشم ودرآمدم روزی 10 و20 میلیون بشه انشالله…

        برای شما دوست خوبم از خداوند ثروت وسلامتی وشادی وآرامش و سعادت وهرآنچه که آرزو دارید خواهانم

        در پناه امن خدا باشید انشالله

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
        • -
          هاجر رضائی گفته:
          مدت عضویت: 853 روز

          سلام سیده مبینا جان وان شاءالله موفق باشین ومرسی بایت صحبت های عالیتون وهرروز پیشریفت های عالی داشته باشین. ومرسی که دوباره امیدرو هم درمن زنده کردین تابیشترتلاش کنم وبه خدا بیشتر توکل کنم وباحرف های قشنگ تون من وراهنمایی کردین درپناه الله موفق باشین

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          مهدی یزدانی گفته:
          مدت عضویت: 1329 روز

          سلام و درود به اساتید مهربانم و دوست متعهد، خانم مینا سید پور

          خدا رو شاکرم که این اتفاق عالی رو برای خودتون رقم زدین و اثر مثبت این اتفاق، باز هم تایید واضحی بود بر تعهد و رسیدن.

          اینکه شما با تعهدی که داشتین تونستین این اتفاق رو رقم بزنین باز هم من رو در ادامه مسیرم ثابت قدم تر کرد و این رو به من متذکر شد که به گفته استاد عزیز تعهد و تمرکز بر خواسته و در عین حال رهایی از نوع توکل و توحید بر خدای زیبا قطعا من رو در مسیر بهتر جانمایی میکنه..خیلی خوشحالم برای شما دوست گرانقدر که در مسیری قرار گرفتین که شما رو هر لحظه به روشنایی بیشتر نزدیکتر میکنه و به شدت منتظرم کامنتهای بعدی شما هستم…

          در پناه الله باشین.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    کاربر سایت گفته:
    مدت عضویت: 3595 روز

    سلام استاد???

    من انقدر خوش حال شدم نظرم جز 10 تا نظر بود???

    لوکیشن هم عالیه،احساس صمیمت قشنگی به آدم القا می کنه و یه جور راحتی تو بند بند آدم به جریان میندازه?شکل اون آرامش هایی که امتحانات رو تموم کردی و یه گوشه خونه داری آب پرتقال می خوری?(از نظر من که ربط داشت!!!)

    از وقتی مسابقه میذارید من خیلی حالم بهتر شده،شادی بیشتری احساس میکنم ،احساس سرزندگی وانگیزه بیشتری دارم ،انگار یه دلیل هم به دلایلم برای زندگی اضافه شده? لطفا بازم همش تند تند مسابقه بذارید?من از اینکه کنکور دارم فقط یه خیر دیدم??اونم اینکه دنبال رفع استرس و دیدن فایل انگیزشی اینا بودم که سر از سایت استاد درآوردم???? و من خیلی خیلی خیلی خیلی عوض شدم ،خیلی تند تر بزرگ شدم ،خیلی بهتر فکرام شکل گرفتن،خیلی قشنگ تر عقیده هام محکم شدن و من خیلی خوش حال میشم وقتی که بهم میگن واقعا بهت نمیاد 18 سالت باشه یا قبلا می گفتن واقعا بهت نمیاد 16 سالت باشه … ?همه اینا لطف خداوند ولطف استاده من الان خیلی از خودم راضیم،ما خیلی خوبیم خیلی???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    احسان گفته:
    مدت عضویت: 3589 روز

    بابت این فایل رایگان ممنونم و شخصا به من خیلی کمک کرد.

    این موضوع بی‌انگیزگی مدتی هست که تو افراد تیمی که باهاشون کار می‌کنم و حتی خود من شروع شده و تا حدودی هم متوجهش شده بودم ولی بهش بی‌توجهی می‌کردم. الان داشتم فکر می‌کردم این بی‌انگیزه شدن من و تیم از کجا شروع شد و خوشبختانه کاملا متوجه موضوع شدم.

    چند ماهی هست که به لطف باورهای خوبی که ایجاد کردم (توسط برنامه‌های استاد) تو یک سایتی که در حوزه مخصوصی مشغول تولید محتوا بود، به عنوان سردبیر شروع به کار کردم. اول کار تیم خیلی کوچیک بود و تو همون تیم هم افراد خیلی کمی مطلب می‌نوشتن و فعالیت می‌کردن.

    حالا من لازم هست که یک پرانتز اینجا باز کنم و بگم که تو دنیا یکسری سایت معروف هستن که امتیازهایی که سایت‌ها و مجلات به مدیاهای مختلف (بازی، فیلم، موسیقی و …) دادن رو جمع‌آوری می‌کنن. احتمالا شما هم باهاشون برخورد کردید و یک آشنایی نسبی باهاشون دارید. (متاکریتیک، اپن کریتیک و …) به‌صورت کلی میانگینی که این سایت‌ها از نمرات می‌گیرن خیلی مهم هستن و تیم سازنده هم ارزش زیادی برای این میانگین‌ها قائل هست و به نوعی امروزه ارزش محصولات رو با میانگین نمرات این سایت‌ها می‌سنجن. اون وب‌سایت‌هایی هم که تو این سایت‌های امتیازدهی قرار دارن به قولی کلاسشون خیلی بالاست و دیگه همه رسانه‌های تحلیلی و منتقدهای تاپ دنیا اونجا حضور دارن. در حال حاضر تو سایت متاکریتیک (معروف‌ترین سایت این حوزه) فقط یک سایت ایرانی حضور داره که خداروشکر اونجا هم مدت زیادی هست که مشغول کار هستم.

    یک روز من تصمیم گرفتم برای یکی از همین سایت‌ها (که تو حوزه ما هم معروف هستن) ایمیل ارسال کنم و درخواست عضویت بدم. رفتم پیش مدیر سایت و این پیشنهاد رو مطرح کردم و همونطور که انتظار می‌رفت، قبول نکرد و گفت که فعلا با ما باید با همین روند ادامه بدیم و اگر خدا بخواد دو سال دیگه که جون گرفتیم درخواست میدیم و … اما خوب من گوش نکردم و ایمیل رو با یکی دیگه از بچه‌ها ارسال کردیم. بعد چند روز جواب ایمیل رو دادن و یکسری شرایط خواستن که ما نداشتیم. بعدش موضوع رو اول با مدیر سایت و بعد با بقیه افراد تیم در میون گذاشتیم و از اون روز به بعد، دیگه همه داشتن شبانه‌روز مطلب می‌زاشتن و ترجمه می‌کردن تا به اون شرایط خواسته شده برسیم و بتونیم سایتمون رو ثبت کنیم. در عرض چند ماه، رتبه سایت چند هزار مرتبه بالاتر رفت و رتبه‌مون تو ایران و کلا دنیا به یک عدد نسبتا خوبی رسیده بود. تو اون چند ماه هم همه بچه‌ها واقعا کار می‌کردن و حتی تنبل‌ترین فرد گروه که سالی یک دونه مطلب هم به‌زور می‌نوشت، فعالیت می‌کرد. بعد از همون مدتی که گفتم سایت به رتبه خوبی رسید و تونستیم تو اونجا عضو بشیم و جزو لیستش باشیم.

    تو اون برهه زمان هم ما واقعا کارهای بزرگی کردیم و حتی تونستیم با شرکت‌هایی که خارج از کشور هستن و شناخته شده هم هستن همکاری کنیم و خیلی از محتوای تولید شده‌شون رو به رایگان دریافت کنیم.

    اما بعد از ثبت شدن سایت، دوباره مثل اول شدیم. این بار تیممون بزرگ‌تر شده بود ولی افراد خیلی کم‌تر فعالیت می‌کردن و حتی خود من هم هیچ حرکتی نمی‌زدم و کلا حال و حوصله مدیریت کردن و نوشتن و ترجمه کردن رو نداشتم. اتفاقی که افتاد این بود که بعد از چند ماه رتبه سایت به‌شدت افت کرد و بازدید مطالب هم خیلی خیلی کم شده بود. این در حالی بود که مدیر سایت هزینه زیادی هم برای سایت می‌کرد و از بعد فنی تا حالا چندبار سرور و هاست و … رو بهتر کرده بود.

    دلیلش رو فکر کنم همه الان می‌دونید؛ بعد از ثبت شدن سایت، ما دیگه هدف مشخص و بزرگی برای خودمون مشخص نکردیم و در نتیجه، انگیزه افراد کم شد، و وقتی که انگیزه کم باشه، نباید انتظار حرکت روبه‌جلویی داشته باشیم.

    تو این یکی دو ماه اخیر، خودمون به‌طور نامحسوس متوجه این موضوع شده بودیم و به‌خاطر همینم مدیر سایت چندتا هدف کوچیک مشخص کرد که تا قبل عید بهش برسیم. خداروشکر بعد از این اتفاق، همه بچه‌ها دوباره شروع کردن فعالیت کنن ولی تو این مدت سایت اگرچه از تولید محتوا واقعا عالی عمل کرده، ولی اون نتیجه‌ای که می‌خوایم رو کسب نکردیم.

    بعد از دیدن این فایل چندتا ایده به ذهنم اومد و به قولی ایراد کارمون رو پیدا کردم. بخاطر این فایل رایگان هم بسیار سپاس‌گزارم و خیلی به من کمک کرد. (از لوکیشن جدید هم بسیار لذت بردم)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    غزل بانو گفته:
    مدت عضویت: 3085 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عزیز و بزرگوارم و دوستان هم فرکانسی خوبم???

    چقدر فضای خونتون دلنشین و دوست داشتنی بود خیلی دکوراسیون ساده و قشنگی داشت ?? لطفا فایل های بعدی هم در لوکیشن های مختلف بگیرید تنوع خوبیه. فایل قبلی هم که کنار دریا بودید خیلی زیبا بود

    راستش استاد همون اول که فایل شروع شد و تصویرتون رو دیدم پیش خودم گفتم چقد استاد اعتماد به نفسش بالاست که خیلی راحت با تیپی که دوست داره میاد جلوی دوربین و خودش رو درگیر مقررات نمیکنه که حتما باید کت شلوار باشه حتما باید اتاق ضبط باشه و … بلکه کاری ک دوست داره انجام میده و انقدر احساسش خوبه و به خودش مطمئنه باعث میشه بیننده هم حس خوبی بگیره و لذت ببره ?????? این کار شما واقعا قابل تحسینه

    به نکته خیلی مهمی اشاره کردید من خودمم هر وقت کار بزرگی کردم و پیشرفت چشمگیری داشتم وقتی بوده که میخواستم با انگیزه به یه هدف برسم و کمبودی رو جبران کنم… چه دوران کودکی و درس و مدرسه و دانشگاه و چه الان.

    الانم برای رسیدن به ثروت و گسترش کسب و کارم خیلی شور و اشتیاق دارم و مطمئنم این انگیزه و خواسته شدید باعث میشه من به چیزی که میخوام برسم البته درکنارش باورهای قدرتمندکننده هم میسازم. و الهی شکر در مسیرش هستم خدا داره هدایتم میکنه و خواسته ام در حال محقق شدنه.

    و در این مسیر هیچ جای توقفی نیس به هرچی برسم یه پله بالاترش وجود داره و خوشحلم ک میتونم تا اخر عمرم در حال حرکت به سمت کمال باشم.

    خداروشکر میکنم و خوشحالم که باز هم باعث هدایت و اگاه تر شدن من شدید. از بودن در این جمع فوق العاده بی نهایت شادمانم.

    از رب العالمین برای همه دوستان اشتیاق سوزان به همراه باورهای عالی در جهت خواسته هاشون طلب میکنم ???

    از تیم تحقیقاتی عباسمنش به ویژه خانم فرهادی و خانم شایسته بسیار سپاسگزارم که برای این خانواده بزرگ و صمیمی خیلی زحمت میکشن امیدوارم همیشه شاد و موفق و ثروتمند باشید ???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    محمد حصاری گفته:
    مدت عضویت: 2043 روز

    💎به نام خداوند صاحب اختیار💎

    چقد تو این فایل و فایل قبلی نحوه ی حرف زدن استاد متفاوته ، یه جوری خاص میگه جملاتو و یه جوری مکث میکنه 🤔

    انگار باید اون قسمتایی که مکث میکنه ، شماره گذاری بشه

    من محتوای این فایلو بارها و بارها زندگی کردم.

    باور های خیلی بهتری از تمام همکارام داشتم و رو باورام هم کار میکردم و توانایی هامو هم واقعا باور داشتم ، ولی انگیزه برای انجام یه کاری نداشتم.

    یه روز یه اتفاقی افتاد و من با یکی از دوستان که داشتیم حرف میزدیم ، یه حرفی زد و خیلی بهم بر خورد ، اصلا اون لحظه یه جوری شدم و با خودم گفتم حالا که این آدم این حرف زشت رو به من زد ، من یه کاری میکنم که دیگه نه تنها این بنده خدا ، بلکه هیچ کسی به خودش اجازه نده همچین حرفی در مورد این موضوع بهم بزنه.

    خلاصه آقا یه جوری رشد کردم صعودی که خودم اصلا حال میکردم وقتی بهش فکر میکردم (البته هنوزم همون حسو دارم)

    همون روزا کار میکردم و چنان سرعت و دقتم تو کار بالا بود که توی ۴-۵ ساعت به تنهایی به اندازه ی ۲ روز کاری ۲ نفر با ساعت کاری ۸ ساعت کار میکردم.

    حالا من نمیدونم اونا چرا انقد یواش کار میکردن ، ولی اینو میدونم که من همه چی برام جور میشد و خدا کمکم میکرد و راه حل های ساده و سریع و بهم میگفت ، هر چی میخواستم دم دستم میومد و اصلا الاف نمیشدم و …

    وقتی اینجور مواقع ، همه چی دست به دست هم میده و کارا خوب انجام میشه ، همون لحظه با خودم این باورو تایید میکنم که «خدا کار هارو انجام میده» و اعتبارشو میدم به خدا و اینجوری باز بهتر انجام میشه .

    (هر وقت مغرور شدم و گفتم من اینکارو کردم ، کار گره خورده)

    🎉دلبر و یار من تویی ، رونق کار من تویی🎊

    بعدش بعد کار میرفتم کلی فایل گوش میکردم ، ورزش میکردم ، میرفتم دریا شنا میکردم ، یادمه یه مدت زبان هم کار میکردم ، باز میومدم فایل هارو میدیدم ، میخوابیدم و صبح ۵ بیدار میشدم و سپاسگذاری میکردم و …

    جالب اینجاس که واقعا خسته نمیشدم ، و خیلی پر انرژی بودم و خیلی حالم خوب بود .

    واقعا همین الانی که دارم این کامنت رو مینویسم به اندازه ی اون موقع پر انرژی نیستم و گاها حتی از مسیر خارج میشم و اینا داره بهم نشون میده که خوب روی خودم کار نمیکنم.

    واقعا اگه باور و انگیزه هم جهت باشه کولاک میکنه.

    تو همین چند وقت اخیر انقد از یه موضوعی پر شده بودم که دیگه نسبت بهش سرد شده بودم تا اینکه چند روز پیش جهان یه فشاری بهم داد و دوباره انگیزه ام جون گرفت.

    این انگیزه ی دوباره هم زمان شد با گوش دادن مکرر فایل صوتی که خودم درست کردم (باور های خودمو رکورد کردم) و اتفاقی که افتاد دیشب که داشتم از شنا برمیگشتم گوشیم زنگ زد و یه مشتری قبلیم زنگ زد و …

    خدایا شکرت ❤️

    واقعا رهایی و لذت بردن از لحظه باعث میشه که درخواست هامون اجابت بشه ، انگیزه ها خودشون با برخورد به تضاد ها ایجاد میشن ولی چه بهتر که قبل از اینکه به تضادی بخوریم انگیزه ای برای اهداف بزرگ تر و بهتر داشته باشیم.

    یادمه به بار فیلم آرنولد رو دیدم که تو مسابقات مستر المپیا شرکت میکرد و ۶ بار پشت سر هم قهرمان مستر المپیا شد و حرف جالبی که زد این بود که مفهومش این بود :

    گرگی که بالای قله ست ، به اندازه ی گرگ پایین قله تشنه ی بالای قله بودن نیست و داشت اینو میگفت که اونی که هنوز به یه چیز نرسیده انگیزش خیلی بیشتره.

    البته موضوع حفظ قهرمانی و پیاپی در صدر بودن رو هم استاد تو سریال زندگی در بهشت قسمتی که پینگ پنگ بازی میکنن گفت و خیلی تاثیر گرفتم از این حرف ، ممنونم ازت استاد جان ❤️

    خلاصه که آقا خوابم میاد 😂

    شاد باشید و لذت ببرید ، بقیه اش خودش درست میشه.

    🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼

    از خدا میخوام کمکمون کنه تا انگیزه های قوی و معنوی برای خودمون ایجاد کنیم.

    از خدا میخوام کمکمون کنه تا بهتر بتونیم هدف گذاری کنیم و در مسیرش حرکت کنیم.

    از خدا میخوام کمکمون کنه تا بهتر بتونیم توانایی های خودمون و توانایی های خودشو بشناسیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1223 روز

      سلام دوست عزیزم آقای حصاری

      هر جا که هستی و مشغول هر کاری از خداوند برات آرزوی بهترینها رو دارم برات

      این فایل دقیقا همون موضوع هدف گذاری و داشتن باور و انگیزه مناسب با باورهاست که استاد در 12 قدم و در قدم اول توضیح دادن ،به جرات میگم نمیتونستم قشنگ درکش کنم روزهای اولی که اون فایل گوش میدادم و الان بعد از یک سال وقتی توی سایت در حال چرخیدن هستم و فایل گوش میدم اون مطالب برای من تکرار میشه و قشنگ تر میتونم بفهممش

      خودم میفهمم که مدارم برای درکش بهتر شده ،و ارتباط مستقیمی با عمل کردن من داره تا فهمیدنش

      الان میفهمم وقتی استاد میگه این باورها الکی نهایدنه نمیشه بلکه باید همراه عمل باشه و درک درست از قانون تکامل ،من وقتی بحث انگیزه و باور رو در جلسات 12 قدم میشنیدم مثل امروز بهش عمل نکرده بودم ولی الان وقتی خودمو با اون روزها مقایسه میکنم از لحاظ درآمدی به رشد 70٪رسیدم و هر روز هم داره بیشتر میشه ،دلیلشم همون انگیزهام بود به همراه باوری که من میتونم و خداوند هم منو کمک میکنه

      نتیجش هم خلق این درآمد بود ،

      دوست عزیزم توی کامنت نوشتی که وقتی آدم به خواسته ای داره و خیالش راحت که خداوند بهش عطا میکنه و رها میشه زندگی خیلی دلچسب میشه و به همه خواستهات میرسی ،و اینو من دقیقا با انجام ستاره قطبی این روزا خیلی خوب دارم درک میکنم

      انگار تمرین ستاره قطبی تازه برام جا افتاده و ایمانم بیشتر شده ،وقتی بهش فکر میکنم چرا قبل اینطور نبود خیلی واضح میفهمم که بخاطر درک نادرست از خداوند بود و عجله ای که داشتم

      الان میفهمم که من وقتی خواسته ای دارم بدون شک اجابت میشه و دریافتش وظیفه منه و زمانی دریافتش انجام میشه که من با حال خوب و احساس رهایی و ایمان قلبی مناظر دریافتش باشم به همین سادگی و این دقیقا تجربه الان منه برای خواستهای که باورش برام قابل درکه

      و همین تمرین باید با همین روش برای باورهای بزرگترم انجام بدم ..

      پس باید

      1‌‌.خواستم کاملا مشخص باشه از جهان و خداوند

      2.لیمان به اجابتش داشته باشم

      3.خواسته من معقول و قابل دسترس باشه

      4.قدمهای عملی براش بردارم با درک درست از تکامل

      5.رها باشم و منتظر دریافت

      شپاسگزارم از شما دوست عزیز و استاد عالی قدر برای تمامی زحماتشون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    hamidsevgi گفته:
    مدت عضویت: 1785 روز

    به نام خدای مهربان سلام استاد عزیزم و همه دوستان

    استاد نظرمو به عنوان یک ورزشکار میگم کسی که از 16 سالگی ورزش کرده ؛ استاد دقیقن زمانایی که برای خودم ورزش نکردم آسیب دیدم مثلن تو ذهنم این بوده که بدنم فرمش خوشگل بشه فلانی ها ببینن؛ دقیقن قبل از اینکه فلانی ها ببینن من مریض شدم و اون فرم زیبای بدنم از بین رفته یا اینکه هر وقت تمرین میکردم تا وقتی آدما تو ذهنم بودن خیلی خیلی زود حوصلم سر میرفت و تمرین نمیکردم و به شدت خسته میشدم ولی خداروشکر علاقه خیلی زیادی به ورزش دارم با اینکه بارها و بارها بعد از اینکه فرم بدنم عالی شده ولی آخرش مریض شدم ولی باز ادامه دادم البته این نجوا ها به شکل های مختلف منو از پا در میاورد ولی از وقتی با شما آشنا شدم از وقتی تازه تازه فهمیدم خدا چیه این بدبختیا خیلی خیلی کم شده در کل هر وقت آدم برا خودش نباشه برا خودش زندگی نکنه خیلی زود از هر چیزی خسته و درمونده میشه میگه آخرش چی انگیزه ایی نداره برا ادامه زندگی ؛ اونایی که خودکشی کردن ته زهنشون اینه که جلب توجه کنن آدم با ورزش کردن هم داره خودش رو میکشه داره زجر میکشه به اندام مناسب برسه تا به بقیه نشون بده و عمر ورزشش خیلی خیلی کوتاهه ولی وقتی برا خودتی دیگه زجر نیست همه فشارا برات لذت بخشه هر اتفاقی هم بیفته دوباره ودوباره شروع میکنی

    ممنونم استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1319 روز

    به نام خدای معجزه ها

    یادگار 89

    سلام استاد عزیزم و‌مریم قشنگم

    سلام به همراهان این مسیر الهی

    دنیا دنیا سپاس گذارم بابت این فایل های فوق العاده

    استاد باورتون میشه من دارم فصل سه رو تموم میکنم؟؟

    واقعا؟؟

    یعنی من پای تعهد موندم؟

    یعنی وسط راه کنسلی نزدم؟

    اوووه خدای من

    یعنی من رشد کردم؟

    یعنی من واقعا عوض شدم؟

    یعنی انصافا من پای ی چیزی موندم؟؟

    خدای من

    خدای معجزه گر من

    دنیا دنیا سپاس گذارم این استاد مقدسم که این انقلاب رو در شخصیت من ایجاد کرده

    خدایی گاها میگم نکنه واقعا ی خوابه

    چجوری من تونستم این راه رو تا اینجا ادامه بدم؟

    اصلا با همین ی ذره تعهد خدا میدونه من به چه نتایجی رسیدم

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا دمت گرم

    استاد عزیزم من ازتون ی گله دارم

    انصافا تمام این فایل های اهدایی شما دنیا دنیا اموزش طلایی داره اینقدر غرق این فایل ها شدم که نرفتم دوره بخرم ولی من به خودم عیدی بدهکارم و گفتم باید فایل استاد به خودم هدیه بدم من کلا گنگم بالاست همیشه میگم هیچکی به من کادو نده چون نمیتونین چیز با ارزش بهم بدین

    من همیشه میگم هرکی میتونه کادو با ارزش بهم بده کادو بده وگرنه این کادوهای ارزون بیشتر منو ناراحت میکنه و من به هم میریزم

    به همین خاطر اغلب کادو تولد بهم طلا میدادن و اگه کسی هم کادو نمیداد بیشتر خوشحال میشدم و میگفتم ممنون که به چارچوب من اهمیت دادین

    به همین خاطر همش میگفتم من اگه عیدی برای خودم طلا بخرم باز برام اهمیت نداره باید ی عیدی توپی به خودم بدم و اونم حتما دوره ای از استاد مقدسم هست

    والبته هنوز نمیدونم کدوم دورش هست

    استاد از همینجا از شیراز ی ماچ آبدار به گونه هاتون که اینقدر قلب منو زنده کردین و خدای واقعی به زندگیم آوردین

    استاد قشنگم به رسم معرفت دوره 12 قدم شروع کردم و طبق معمول بحث سر انگیزه و باور هست

    آخ آخ آخ از این انگیزه و باور

    من به نوبه واقعا در خودم دیدم وقتی انگیزه ی کاری پیدا میکردم انصافا فقط بال نداشتم پرواز کنم

    همش میگفتم وقتی خدا در قلب من قرار داده تک تک سلول های بدن من باید حرکت کنن تا به نتیجه برسیم و انصافا همیشه هم جواب میداد

    چه زمانی که تو مسیر نبودم و چه زمانی که الان تو این مسیر مقدسم

    خدایا هزاران بار شکرت

    یادمه اولین بار که میخواستم ماشین بخرم اینقدر شور و شوق ماشین داشتم که اصلا فکر نمیکردم پولش از کجا باید بیاد

    و واقعا برای جور کردن پولش کلا تو تکاپو بودم در صورتی که اون موقع حقوق من نهایت 500 هزار تومان بود

    ازبس همش حرفش میشد که چجوری پول جور کنم داداشم گفت یکی از اقوام وام ازدواجشو نمیخواد باهاش صحبت میکنم برات اوکی میکنم و کارای بانکیشو خودت انجام بده که به لطف خدا طرف به راحتی قبول کرد که خدارو شکر این وام سود ناچیزی داشت

    و زمان انتخاب بانک بازم به لطف الله بانکی قبول کرد که هیچ سختی برای ضمانت نداشت و به راحتی واریز کردن

    اصلا نمیدونم چی شد کلا وام تو کمتر از دو سال تسویه شد

    و زمان خریدن ماشین ی مقدار کم داشتم که داداشم به راحتی پرداخت کرد و گفت هر وقت داشتی بهم برگردون

    و حتی برای سر کار رفتن ازبس همیشه انگیزه بالایی داشتم که سر کار برم پول داشته باشم که به راحتی همه چیز برای خودم خانوادم برای زندگیمون بخرم که به لطف الله همین انگیزه ها واقعا بال پرواز بهم میداد و خدارو هزار مرتبه شکر با این شغل فعلیم با درامد فعلیم انصافا میتونم بگم خودم که هیچ حتی اعضای خانوادمم تو رفاه هستن

    همشون میگن ما دیگه اینو میدونیم که خدایی نخواسته هر جا گیر افتادیم یکی هست که بشه روش حساب کرد و نخوایم به دیگرون رو بندازیم

    خدایا هزاران بار شکرت

    اون قدیما چون واقعا پول طلا نداشتم اغلب زیور الات بدل میخریدم و میگفتم من به طلا علاقه ای ندارم اما الان به لطف الله اینقدر طلا خریدم برای خودم که واقعا دیگه میلی به طلا ندارم

    حتی به راحتی برای مادرمم طلا میخرم

    اوایل سال 402 ی سفر رفتم و چون شرایط مالی درستی نداشتم تقریبا اذیت شدم و در طول سال هر وقت اقوام و دوستان گفتن بریم سفر گفتم هرگز

    گفتم من عهد کردم زمانی برم سفر که اندازه سر سوزن اذیت نشم از هیچ بابتی

    که به لطف الله اوایل 403 مجدد رفتم مسافرت همون شهر و به لطف الله اینقدر شرایط مالی فوق العاده ای داشتم که دوتا از خواهرام که باهام بودن گفتم شما هیچی نمیخواد پرداخت کنین شما مهمون من و اصلا نزاشتم حتی ی ذره بخوان اذیت شن و واقعا سفر فوق العاده ای بود برام

    خدایا هزاران بار شکرت

    من خودم شخصا اندازه سر سوزنی که به تضاد برمیخورم چنان انگیزه میگیرم که انصافا دلم میخواد حتی کره زمین رو جابجا کنم و به لطف این سایت الهی و مقدس همیشه هم باورهاشو دارم که میشه فقط برای من کافیه که انگیزه بوجود بیاد دیگه استپی در کار نیس و تا درو نکنم هم دست بردار نیستم

    و به قول مریم همیشه مهربون همون داستان اهرم رنج و لذت کافیه توی ذهن درست معنی بشه ایمان دارم که تیک خوردن خواسته به راحتی صورت میگیره

    استاد عزیزم خدا میدونه من چقدر دعای خیر شما میکنم و ایمان دارم با همین دعای خیر من خدا چه جایگاهی بهتون میده دیگه مابقی دعاها که بمونه

    خدایا دورت بگردم که منو لایق چنین مسیر و‌چنین استادی دانسته

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    فاطمه رستاخیز گفته:
    مدت عضویت: 1377 روز

    به نام خدایی که مارا به آسان ترین شکل ممکن مارا به مسیرخواسته هایمان هدایت میکند

    عاشقانه سپاسگزار خداوندی هستم که درهرلحظه من را هدایت میکند

    چقدر اینکه همیشه دربرابر خداوند سپاسگزار هستید برام بینهایت تحسین برانگیز هست و علت تمام موفقیت های شما دقیقا همین خاشع بودن و باورتوحیدی نسبت به خداوند هست

    حتی لباسی که میپوشید چقدر زیبا سپاسگزاری شما از خداوند رو نشون میده

    درمورد سوالی که مطرح کردید من هم قبلا باورم این بود که با بالارفتن سن عملکرد جسم به شدت کاهش پیدا میکند اما از زمان آشنا شدن با فایلهای شما و کامنت های زیبای دوستان عزیزم متوجه شدم همه چیز به باورها و افکار و انگیزه های درونی ما برمیگرده

    تحسینتون میکنم استاد عزیزم که همیشه انتخابتون سادگی هست و سادگی رو درکل میپسندید

    دیالوگی که از فیلم 8نفرت انگیز گفتید من هم خیلی دوسش دارم و درزمان دانشگاه این فیلم رو مورد نقد و بررسی قرار دادیم و چقدر ازش رس یاد گرفتیم

    دقیقا مثل مسافرت هایی که من تجربه کردم و با وجود فراهم بودن همه چیز اما اگر اولش با بحث و درگیری میرفتیم، تا اخرباز هم دچار بحث و درگیری میشدیم

    *دلیل ادامه دادن ورزشکاران و افراد موفق باور+انگیزه است

    خود من هم به شخصه این تجربه رو داشتم که زمانی که انگیزه داشتم باعث میشد کارهارو بهتر انجام بدم

    * انگیزه از کجا بوجود می آید؟ از عوامل مهم ایجاد انگیزه باورها هستند

    *اگر باورداشته باشیم به حرف های خداوند، آن وقت میتوانیم با باوری که ایجاد کردیم دست به عمل بزنیم(زمانی که باور نداریم دست به عمل نمیزنیم)

    *باورها بسیار کمک میکند تا بتوانیم به خواسته های خود برسیم

    *از برخورد به تضادها باعث میشود انگیزه های ما بوجود آید

    من دقیقا زمان هایی که به تضاو و حرف های دیگران برمیخوردم و ناراحت میشدم باعث میشد بیشتر تلاش کنم تا بتونم به خواسته هام دست پیدا کنم(انگیزه رسیدن به خواسته ها)

    *انگیزه بالا از تضادها + باور باعث میشود یک انسان 70ساله از یک جوان 20ساله هم باانگیزه تر کار کند

    *قبل از رسیدن به خواسته فعلی، خواسته های بعد را مشخص کنیم و در جهت آنها تلاش کنیم(انگیزه های مادی و معنوی)

    *تفاوت بین دو موضوع فردی که بخواهد بمیرد یا انگیزه و اشتیاق داشته باشد

    چقدر کتاب انسان درجستجوی معنا فوق العاده است و من زمانی که این کتاب رو خوندم کلی درس ازش یادگرفتم و چقدر برای انگیزه بیشتر به من کمک کرد

    *دلیل زنده ماندن یکسری انسان ها در شرایط بسیار سخت انگیزه های افراد هست و باوراینکه بالاخره به نتیجه میرسند

    *باور خوب زندگی کردن و کمک به دیگران برای زندگی بهتر

    ساموئل جکسون

    ستاره مشهور سینما 46 ساله بود که در نقش ژول وینفیلد در فیلم پالپ فیکشن بازی کرد. پیش از آن، جکسون به مدت دو سال با اعتیاد به مواد مخدر دست و پنجه نرم می‌کرد تا اینکه اولین نقش اصلی خود را در تب جنگل در سال 1991 بدست آورد.

    رونالد ریگان

    بدیهی است که کار ریگان در حرفه بازیگری موفقیت آمیز بود، اما موفقیت عمده‌ی وی اولین بار هنگامی که در انتخابات 1964 در 53 سالگی سخنرانی معروف خود ” زمانی برای انتخاب” را انجام داد و وارد صحنه سیاسی شد، اتفاق افتاد. او بازیگری و استعداد خود در این زمینه را کنار گذاشت تا به یکی از بزرگترین رؤسای جمهور آمریکا تبدیل شود.

    هنری فورد

    هنری فورد در دوران جوانی به عنوان مهندس، زیر نظر توماس ادیسون کار می‌کرد و در آنجا توانست روش‌های توسعه اتومبیل را یاد بگیرد. او در 40 سالگی بود که شرکت فورد موتور را تأسیس کرد، پنج سال بعد بود که خودروی فورد مدل تی را معرفی کرد.

    آبراهام لینکلن

    لینکلن در 40 سالگی مجلس نمایندگان را ترک کرد و به حرفه وکالت بازگشت و به نظر می‌رسید که کار او در سیاست پایان یافته است. او هفت سال بعد به حزب تازه تأسیس جمهوری‌خواه پیوست و پس از چهار سال به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده انتخاب شد.

    رید هافمن

    بنیانگذار تمام وب‌سایت‌هاو و شبکه‌های اجتماعی فردی جوان و نابغه نبوده است. رید هافمن SocialNet.com را در سال 1997 تاسیس کرد، که به نوعی وب‌سایت پیشروی فیس‌بوک بوده است. اما او لینکدین را در سال 2002 و در 35 سالگی تأسیس کرد و سپس سال‌ها کار کرد تا آن را به یک وب‌سایت و شبکه اجتماعی حرفه‌ای و شغلی تبدیل کند. هافمن تنها 8 سال بعد از راه اندازی لینکدین و عمومی کردن آن، به یک میلیاردر تبدیل شد.

    لی ارمی

    بازی ارمی در نقش گروهبان هارتمن در Full Metal Jacket، اولین نقش اصلی بازیگری وی در سن 43 سالگی بود. ارمی در ابتدا قرار بود مشاور باشد، اما با تحت تأثیر قرار دادن استنلی کوبریک با دانش خود از زندگی یک تفنگدار دریایی، به عنوان بازیگر نقش هارتمن انتخاب شد.

    ریچارد آدامز

    در حالی که او برای دولت انگلیس کار می‌کرد و کارمند دولت بود، برای دو دخترش داستانی در مورد یک خرگوش تعریف می‌کرد، که اصرار داشت او را بنویسد. پس از نوشتن آن و دو سال بعد، وی Watership Down را منتشر کرد که فورا به یکی از کتاب‌های ادبی کلاسیک کودکان تبدیل شد.

    جک کاور

    کاور برای ناسا و IBM کار می‌کرد و سرانجام از دانش علمی خود برای ساخت سلاحی استفاده کرد که بتوان با استفاده از آن جلوی افراد را گرفتن و آنها را نکشت. امروزه، پلیس‌ها در سراسر جهان از Taser یا همان تپانچه برقی او استفاده می‌کنند تا جنایتکاران را بدون خشونت تحت سلطه خود درآورند.

    موموفوکو آندو

    بعد از بهبود شرایط در ژاپن پس از پایان جنگ جهانی دوم، آندو به دنبال راهی برای تهیه نودل سریع و ارزان برای هموطنان فقیر خود بود. در سن 48 سالگی، آندو غذایی فوری به اسم رمان را تولید کرد که دانشجویان دانشگاه را از گرسنگی نجات می‌دهد.

    آلن ریکمن

    ریکمن در اواسط 20 سالگی برای رسیدن به موفقیت، حرفه طراحی گرافیک کار خود را ترک کرد و به بازیگری روی آورد؛ او سال‌ها در تئاتر کار کرد تا اینکه از او خواسته شد در فیلم هارد گروبر نقش هانس را بازی کند.

    سام والتون

    والتون چندین فروشگاه را اداره کرد و در این کار بارها شکست خورد. اما او از این شکست‌ها درس گرفت و با استفاده از تجربیاتی که در این راه به دست آورد، اولین وال مارت را در 44 سالگی افتتاح کرد و به یکی از ثروتمندترین مردان جهان تبدیل شد. فلسفه‌ی فروشگاه والتون بسیار ساده و آسان بود، خرید عمده و فروش ارزان آنها. امروزه فروشگاه‌های او، از مواد غذایی گرفته تا اسکیت برقی، همه چیز را برای فروش دارد.

    میگل د سروانتس

    سروانتس که به عنوان اولین رمان نویس غربی شناخته می‌شود و نام اولین رمان او Don Quioxte است، اولین کتاب خود را تا 38 سالگی و مشهورترین اثر خود را تا 58 سالگی منتشر نکرد. قبل از آن، او در نیروی دریایی اسپانیا خدمت کرد و سال‌ها تلاش کرد تا کاری پیدا کند که بتواند پشتیبان او باشد تا به نویسندگی خود بپردازد.

    جولیا چایلد

    زنی که غذاهای فرانسوی را به تلویزیون‌های آمریکایی می‌آورد، تا 36 سالگی که برای OSS در فرانسه پس از جنگ کار می‌کرد، غذای فرانسوی نمی‌خورد. اما او با شناخت کامل از غذاهای فرانسوی و دید باز، به مطالعه آشپزی فرانسوی پرداخت تا اینکه با شناخت کافی برای مجری‌گری برنامه تلویزیونی آشپز فرانسوی را در 51 سالگی به دست آورد.

    تیم و نینا زاگات

    این دو قطعاً در طول زندگی خود به عنوان دو وکیل همکار موفقیت زیادی به دست آورند. اما پس از تهیه لیستی از رستوران‌هایی محلی که آنها دوست داشتند و یا نداشتند، توانستند کسب و کار تمام وقت خود را از این لیست بسازند. امروزه، لیست Zagat بیش از 70 شهر را شامل می‌شود.

    چارلز داروین

    داروین در 21 سالگی به سفر دریایی بیگل معروف خود رفت، اما مشکلات سلامتی مانع انجام کار طبیعت شناسی او شد. او بالاخره تا 50 سالگی بود کتاب خود در مورد خاستگاه گونه‌ها را منتشر کرد.

    پیتر مارک روژه

    پیتر مارک روژه در طول زندگی خود به داشتن دستور زبان منظم و لیست شده علاقه داشت. هنگامی که در سال 1840 در سن 61 سالگی از کار علمی خود کناره گیری کرد، شروع به تهیه کتابی کرد که کلمات را با تعاریف آنها در یک جا به صورت واحد بیاورد. اولین لغت‌نامه او در سال 1852 منتشر شد.

    “مادربزرگ” موسی

    آنا موزس عاشق گلدوزی بود، اما وقتی انگشتانش در 78 سالگی از کار افتادند، نقاشی را شروع کرد. امروزه از او به عنوان یکی از بزرگ‌ترین هنرمندان آمریکایی یاد می‌شود از زندگی روستایی آمریکا تعداد بسیار زیادی تابلوی نقاشی دارد.

    سام والتون

    یکی از موفق‌ترین‌ها در لیست افرادی که در سن بالا موفق شده‌اند، است. از او به عنوان سلطان خرده فروشی دنیا یاد می‌کنند. او دیر شروع کرده اما باز هم موفق و تاثیرگذار عمل کرده است. زمانی که والتون 44 ساله بود از شغل خود دست کشید و در پی علاقه‌اش رفت. او برند وال‌مارت (wal-mart) را در سال 1962 با هدف عرضه‌ی محصولات ارزان و با‌کیفیت ثبت نمود. زمانی که او کسب و کار خود را شروع کرد، موفقیت زیادی نصیبش شد؛ تا جایی که کسب و کار او در مجله فور‌بز سال 2014 به عنوان رتبه‌ی 19 پرارزش ترین برند‌های جهان انتخاب گردید.

    وال‌مارت در حال حاضر به عنوان بزرگ‌ترین فروشگاه‌های زنجیره‌ای دنیا شناخته می‌شود و 5700 فروشگاه، 1350 خرده فروشی و بیش از 2000 فروشگاه( ترکیب میوه و سبزی) را در برمی‌گیرد.

    چارلز در سن 61 سالگی توانست یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های دنیا را ثبت کند، شرکت IBM .

    شرکت IBM با استفاده از استراتژی‌های بازاریابی که به کار می‌برد توانست 70 درصد از سهم بازار کامپیوتر را در اختیار خود بگیرد. این استراتژی‌ها شامل تربیت و آموزش فروشند‌گانی بود که با ارتباط گرفتن بیشتر با مشتری، قرار ملاقات گذاشتن با آنها و ایجاد فضایی جهت مطرح شدن سوالات و مشکلات مشتری‌ها (بدون آنکه الزاما خریدی در کار باشد) در دل و ذهن مشتریان نفوذ می‌کردند تا آنها بتوانند به IBM به عنوان اولین انتخاب‌شان فکر کنند.

    والی، نصف عمر خود را در دفتر پستی در نیویورک مشغول به کار بود؛ اما همیشه دو علاقه داشت: پخت و پز کلوچه و موسیقی. در 30 سالگی به سراغ موسیقی رفت اما نتوانست در آن چندان موفق عمل کند و فقط از طریق آن 25 هزار دلار پس‌انداز نمود. والی سپس با استفاده از این پول در سن 40 سالگی اولین شیرینی‌پزی خود را افتتاح نمود. او با تخصصی که در این کار با تمرین و پشتکار خود به دست آورده بود، در کمتر از 5 سال توانست به درآمد ده میلیون دلار برسد.

    نام این برند AMOS است که اکنون در بیشتر فروشگاه‌ها و سوپر‌مارکت‌های آمریکا دیده می‌شود. والی دیگر یک فرد ثروتمند است که در زمینه‌ی موسیقی هم فعالیت می‌کند. او برای بزرگسالان دوره‌های آموزشی موسیقی و خوانندگی زیادی برگزار می‌کند و دستی هم در کارهای خیر دارد. وی تا کنون میلیون‌ها دلار برای کمک به افزایش سطح دانش به خیریه‌ها کمک کرده است.

    ساموئل جکسون

    بازیگری آمریکایی‌تبار است که تا‌کنون در فیلم‌های زیادی ایفای نقش کرده و از مشهورترین هنرمندان آمریکایی به شمار می‌آید. این بازیگر هالیوودی در گذشته به مواد مخدر اعتیاد داشت اما به کمک خانواده‌اش به یک کلینیک ترک اعتیاد برده شد و از این دام خلاصی یافت. او پس از آن در سال 1991 در فیلم تب جنگل نقش یک فرد معتاد را بازی کرد. به گفته‌ی خودش در آن برهه‌ی زمانی برایش یک نقش روان‌پاکساز بوده است.

    ساموئل اگر چه قبل از این فیلم در فیلم‌های زیادی نقش‌آفرینی کرد؛ اما موفقیت چندانی به دست نیاورده بود. این بار اما قضیه فرق می‌کرد. بازی او در فیلم تب جنگل در 43 سالگی و دریافت جایزه بابت آن در واقع سکوی پرتاب او در مسیر موفقیت شد.

    نامزدی و دریافت جایزه از جشنواره‌های مختلف از افتخارات جکسون است. اگرچه او تاکنون برنده‌ی جایزه‌ی اسکار نشده اما در سال 1995 نامزد اسکار بهترین بازیگر مکمل مرد شده است. هر چند خودش می‌گوید برای موفق بودن نیازی به جایزه‌ی اسکار ندارد. ساموئل همچنین 4 بار نامزد دریافت جایزه‌ی گلدن گلوب شده است.

    هنری فورد

    موسس شرکت فورد است که در سن 45 سالگی با تولید خودروی مدل تی (model t) این کمپانی، انقلابی در صنعت خودرو‌سازی به وجود آورد و از مطرح‌ترین چهره‌های این صنعت شد.

    استن ‌لی

    نویسنده بود. او اولین کامیک خود را به نام “چهار شگفت انگیز” در سال 1961 پس از تولد 39 سالگی‌اش وارد بازار کرد. چندین سال بعد کتاب دیگر او به نام “دنیای مارول” به عنوان شاهکاری به بازار ارائه شد. شخصیت‌های فیلم‌های هالیوودی زیادی همچون مرد عنکبوتی و مردان ایکس از روی آن ساخته شدند.

    آریانا هافینگتون

    نویسنده‌ای مشهور بود که در سال 2005 و در سن 55 سالگی نشریه‌ی خبری خود به نام هافینگتون پست را تاسیس نمود. خانم آریانا سپس در سال 2011 سایت خود را با قیمت 300 میلیون دلار به Aol فروخت و پس از آن به عنوان رئیس و سردبیر این کمپانی به فعالیتش ادامه داد. هافینگتون پست، اکنون یکی از نام‌های قدرتمند و یک غول رسانه‌ای بین المللی در حوزه‌ی رسانه‌های دیجیتال است.

    خانم قدس از جمله افرادی هستند که بعد از 40 سالگی موفق شده‌اند.

    زمانی که کیانا، فرزند سوم خانم قدس به دنیا آمد، ایشان متوجه بیماری مشکوکی در فرزندشان شدند. با پیگیری‌ها تشخیص یک تومور در کلیه‌ی کیانا داده شد و پزشکان دستور عمل دادند. شکر خدا خطر برطرف شد اما در همان زمان‌ها ایده‌ی شکل‌گیری خیریه‌ی محک به ذهن خانم قدس رسید. خانم قدس پس از اینکه دریافتند هزینه‌ی درمان سرطان برای کودکان بسیار گزاف است، این خیریه را شکل دادند تا در کاهش هزینه‌ها برای خانواده‌ی این بیماران سهمی داشته باشند.

    نشریه‌ی وال استریت ژورنال در سال 2008 نام سعیده قدس را در بین 50 زن برتر در کل دنیا جای داده است.

    رید هافمن

    شبکه سوشال نت (socialnet.com) را در سال 1997 راه‌اندازی کرد.

    این شبکه پیشرو شبکه‌های اجتماعی مثل فیس‌بوک بود.

    هافمن در سال 2002، زمانی که 35 سال داشت، شبکه لینکدین را تأسیس کرد. او سال‌ها تلاش کرد تا این شبکه به یک شبکه اجتماعی حرفه‌ای تبدیل شود. 8 سال بعد با عمومی شدن وب‌سایت لینکدین، هافمن میلیاردر شد.

    لورا اینگالز وایلدر

    لورا اینگالز وایلدر متولد 1867 بود. وایلدر نویسنده آمریکایی بود که بیشتر برای کتاب کودکانش شهرت داشت. از جمله مشهور ترین این کتاب ها، کتاب “خانه کوچک در دشت” بود. او اولین کتاب خود را در سال 1932 پس از رکود بزرگ منتشر کرد. رکودی که خانواده اش را در فقر فرو برده بود. این کتاب موفقیت بزرگی داشت و او بر اساس تجربیاتش در مرزهای آمریکا، روایتی هشت جلدی ماندگار از زندگی در قرن نوزدهم نوشت.

    سوزان بویل

    سوزان بویل متولد سال1961 است. سوزان در سن 48 سالگی، تنها برای هم محلی های خود آواز خوانده بود. او زندگی آرامی داشت و از مادر و گربه‌اش مراقبت می‌کرد، او ازدواج نکرده بود، اما هنوز آرزو داشت خواننده مشهوری باشد. او پس از یک اجرا در مسابقه «Britain’s Got Talent» به یکی از پرفروش‌ترین هنرمندان در تمام دوران تبدیل شد.

    فوجا سینگ (Fauja Singh)

    اختلال مادرزادی او سبب شد که تا 5سالگی نتواند راه برود. زمانی که همسر و 2 فرزند فوجا سینگ فوت کردند، او به دنبال راهی برای پرکردن خلأ زندگی‌اش رفت. او که در اواخر دهه 80 عمر خود بود، برای این کار دویدن را انتخاب کرد.

    فوجا سینگ اولین مسابقه ماراتن عمر خود را در 89سالگی انجام داد و به اولین مرد 100ساله‌ای تبدیل شد که در سال 2011 در مسابقه دوی ماراتن شرکت کرد. او در 101سالگی 2 بار مسئولیت مشعل المپیک را بر عهده گرفت و در مسابقات دو در رده سنی خود چندین رکورد شکست.

    دانکن هاینز (Duncan Hines)

    او در دانشگاه ایالتی بولینگ گرین آمریکا تحصیل کرد. پس از فارغ‌التحصیلی، به‌عنوان فروشنده دوره‌گرد یک شرکت چاپ مشغول به کار شد. دانکن زمان بسیاری را صرف غذاخوردن بیرون از خانه می‌کرد. همین سبک غذاخوردن هم به موضوعی برای نگارش کتابش تبدیل شد.

    او در 55سالگی کتاب «ماجراهای خوب غذاخوردن» را نوشت. این کتاب چنان توجه مخاطبان را جلب کرد که دانکن را به منتقد غذا تبدیل کرد. در دهه هشتم زندگی دانکن، تولیدکنندگان محصولات غذایی از نام او برای نشان‌دادن کیفیت محصولات خود استفاده می‌کردند.

    پیتر مارک راجت (Peter Mark Roget)

    راجت از دوران کودکی سابقه ابتلا به افسردگی داشت. درنهایت، ساعت‌ها طبقه‌بندی کلمات، تهیه فهرست از آنها و یافتن شباهت‌ها و تفاوت‌های این فهرست‌ها به او کمک کرد تا با افسردگی خود مقابله کند.

    راجت در اوایل دهه هشتم زندگی خود فهرست‌های کلمات خود را در کتابی منتشر کرد که به «فرهنگ اصطلاحات روژه» شهرت یافت. تابه‌حال میلیون‌ها نسخه از این کتاب فروخته شده و چاپ اول آن نایاب است.

    نلسون ماندلا (Nelson Mandela)

    او در 40سالگی به فعال اجتماعی مطرحی تبدیل شد. ماندلا بارها به زندان افتاد و 27 سال از عمر خود را در زندان‌های مختلف سپری کرد. او حضور در زندان را به فرصتی برای مطالعه رشته حقوق تبدیل کرد.

    ماندلا پس از آزادی راه خود را ادامه داد و در 76سالگی رئیس‌جمهور شد.

    سیلوستر استالونه

    شغل: نویسنده تلویزیون، بازیگر

    دارایی خالص: 400 میلیون دلار

    استالونه، هنرپیشه مشهور آمریکایی، دوران کودکی بسیار سخت و از نظر عاطفی ناپایداری داشت. استالونه در حالی کـه منتظر شروع حرفه بازیگری اش در اواخر دهه 20 سالگی بود، با مشکلات زیادی مانند تمیز کردن قفس شیرها و حضور در چند فیلم بزرگسال روبه‌رو شد. او درسال 1976 در سن 30 سالگی با بازی در فیلمنامه شخصی خود بـه نام «راکی» بـه شهرت بزرگی دست یافت.

    جان پمبرتون

    پمبرتون یک داروساز آمریکایی صرف بود کـه با اعتیاد بـه “مورفین” دست و پنجه نرم می کرد «مورفین دارویی اسـت کـه بیماری او با ان درمان می شد؛ سیستم بدنش در نهایت بـه ان معتاد شد». او درسال 1886 در سن 35 سالگی، در حالی کـه در حال تحقیق برای درمان اعتیاد خود بود، نوشابه‌ای کـه در سطح جهانی مورد تحسین قرار گرفت، “کوکاکولا” اختراع کرد.

    یک دنیا از شما سپاسگزارم استاد عزیزم که با آموزش این مفاهیم باعث میشید ما الگوهایی بسیار مناسبی رو پیدا کنیم

    عاشقتونم

    درپناه الله باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      اکرم ملایی گفته:
      مدت عضویت: 1284 روز

      سلام و درود به شما

      خانم رستاخیز

      دوست داشتم ردپای امروز من که روز 89 از روز شماره تحول زندگی

      با سپاسگزاری و تحسین یکی از هم فرکانسی های عزیزم باشه در روی سایت قرار بگیره

      سپاسگزارم بابت این مقاله و مطالبی که تهیه کردید و به اشتراک گذاشتید

      من خودم 45 سال سن دارم

      با خوندن این زندگینامه های خیلی مصرتر شدم که نسبت به خواسته هایم قویتر قدم بردارم

      و مطالعه این افرادی که از سن ها مختلف و بالا حرکت کردند و بدون نگاه کردن به شرایط و سن و سال و بدون تحصیلات و بدون سرمایه قدم برداشتند

      و به موفقیت های بیشماری رسیدند و به گسترش جهان کمک کردند خیلی انگیزه گرفتم

      تمام این افراد مهمترین عاملی که در وجودشون بوده است انگیزه داشتن بوده است و باور کردن خودشون و شور شوقی و اشتیاق باعث شده است که حرکت کنند و از دل تضاد هاشون کلی به موهبت رسیدن

      و باعث شده که هم زندگی بهتری برای خودشون داشته باشند و هم دنیا رو جای زیباتر برای ما انسانها کردند

      و شدن دستان پرقدرت خدواند

      اون فردی که از دل زندان

      حرکت کرده و اون فردی که به خاطر مریضی که داشته و یا اون فردی که به خاطر نداشتن شرایط مناسب

      و غیره

      همه انگیزه شده که قدم بردارند

      ممنون از شما هم فرکانسی عزیز که این مقاله و مطالب خیلی ارزشمند رو نوشتید و باید چندین بار این مقاله رو بخونم تا خوب برام منطقی بشه که من هم میتوانم و این باور توانمندی در من هم قویتر شود

      واقعا این یک نشونه برای من بود

      چون گهگاهی تو ذهنم می امد که برای تو دیگه دیر شده

      بشین تو خونه و خانه داری ات رو بکن و مادریت رو و دیگه دیر شده اما با خوندن این مطالب خیلی انگیزه گرفتم اینکه از زندگیم لذت ببرم و زندگی بهتری برای خودم بسازم و کاری کنم که دنیا جای زیباتری باشه

      با رسیدن به خواسته هایم

      خداروشکر بابت وجود این سایت و استاد و بابت وجود دوستان عزیز که کامنت های بسیار ارزشمندی رو ارایه میدهند

      وبا نوشتن کامنتها بهمدیگه کمک می کنیم که بهتر زندگی کنیم و

      دنیا رو زیباتر ببینیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        فاطمه رستاخیز گفته:
        مدت عضویت: 1377 روز

        سلام به شما دوست عزیز

        چقدر خوشحال شدم که از کامنت انقدر نکات ارزشمند نوشته بودید و خداروشکر میکنم که خداوند

        قلم من شد تا این مطالب رو بنویسم

        و خداروشکر میکنم که این دیدگاه بسیار زیبا رو درخودتون ایجاد کردید قطعا همینطوره ما انسان ها زمانی که به تضادها برمیخوریم باعث میشه خواسته های ما واضح تر بشه

        و دقیقا نکته کلیدیش پیدا کردن الگوهای مناسب و باورهای مناسب اون افراد دراین رابطه هست که باعث میشه ماهم فکر کنیم پس میشه و منم میتونم که مثل این افراد بتونم عملگرا باشم و از تضادهایی که بهشون برمیخورم اتفاقات قشنگی رو رقم بزنم

        و خوشحالم که انقدر قشنگ انگیزه گرفتید حتما ادامه بدید و از راهتون منصرف نشید

        میخوام یه مثالی در مورد درخت بامبو براتون بگم که خیلی دوست دارم بهش اشاره کنم:

        زمانی که بذر بامبو کاشته می‌شود، در چهار سال اول، چیزی از زمین بیرون نمی‌آید. در سال پنجم، جوانه کوچک بامبو از زیر خاک نمایان می‌شود و به‌ناگاه بعد گذشت چند ماه، ارتفاع بامبو به بیش از 30 متر می‌رسد.

        نکته ماجرا این است که تلاش باغبانی به ثمر می‌رسد که 4 سال مداوم، خستگی‌ناپذیر و با ایمان به کسبِ نتیجه مطلوب، علی‌رغم ندیدن کوچک‌ترین واکنشی از زمین، به آب دادن بذر بامبو ادامه دهد.

        آری نتایج بزرگ، زود به دست نمی‌آیند و حاصل تلاش مجدانه، صبر و ایمان هستند. رهروانی که خسته شوند و اعتقاد به کارشان را از دست بدهند، دچار خسران و حسرت خواهند شد. ثبات قدم و استقامت در راه تحقق یک آرمان و هدف، لازمه پیروزی است.

        عاشقانه دوست دارم از ادامه دادنتون و نتایج قشنگتون در سایت بنویسید تا من هم از نتایج قشنگتون لذت ببرم

        در پناه خالقی باشید که قدرت خلق زندگی رو به ما داد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2945 روز

    سلام استاد عزیزم ، همین الان فایل جدیدت را در صندوق ورودی جیمیلم دیدم ، عاششششقتم به والله ، هنوز فایل را دانلود نکردم ولی این چهره خندانت و تیپ راحت و باحال و دکوراسیون جایی که نشستی ، انقدر حال منو خوب کرد که به محض اینکه عکس فایل را دیدم از ته دل شاد شدم و خندیدم و گفتم ای جاااااااانم به این همه تازگی و عشق و طراوت …..

    و تصمیم گرفتم احساسم را بیان کنم ، خیلی دوست داشتنی هستی استاد ، اصلا تو خوددددددِ خودِ خودِ احساس خوب مساوی اتفاق خوب هستی ، دوستت داریم استاد ، دوستت داریم ….

    از اینکه نه تنها از کم شدن موهات ناراحت نشدی و بلکه کچل هم کردی لذذذذت بردم ، همه جوره عزیزی ، فکر کنم کچل باشی عزیز تر هم هستی چون خیلی بهتون میاد ، نمیدونم چرا وقتی اولین بار کچل دیدمتون یاد شیطنت های دوران دبیرستان تون افتادم ، بهر حال این چیزها مهم نیست ، مهم اینه که یک عالمه عاشق داری ، زنده باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    ستاره بنی نجاریان گفته:
    مدت عضویت: 3903 روز

    سلااااااام و درووووود به استاد عزیزم و دوستان نازنینم و تک تک اعضای خانواده ی صمیمی عباسمنش. تبریک ویژه میگم به دوستان خوبم که پاسخهای زیبا و ارزشمندی به مسابقه اخیر دادن و سپاسگذارم بابت نظرات ارزشمندتون که واقعا انگیزه بخش و فوق العاده عالی بودند.

    استاد عزیزم خیلی خیلی خوشحالم که عضو این خانواده صمیمی هستم و هرلحظه به خودم و دوستانم کمک میکنم تا خوب زندگی کنیم و جهان را جای زیباتری برای زندگی کردن کنیم. تولدتون رو پیشاپیش بهتون تبریک میگم استاد و براتون آرزوی سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت دارم. سپاسگذارم که تجربیات زیباتون رو در اختیار ما میگذارید و امیدوارم که بتونم محصول ارزشمندتون رو تهیه کنم. دوستون دارم و میخوام با احساس خوب الانم فریااااااد بزنم که خدایا شکرررررت که من رو توی ساده ترین و زیباترین مسیر قرار دادی و هدایتم کردی تا بتونم زندگی سراسر شادی و سعادت رو برای خودم بسازم.??????????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: