نقش «باور و انگیزه» در بروز توانمندی ها - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

451 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ناصر لطفی گفته:
    مدت عضویت: 1216 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام خدمت استادان گرانقدر و دوستان عزیزم

    روز هشتاد و نهم از سفرنامه زندگی من

    عنوان فایل: نقش باور و انگیزه در بروز توانمندی ها

    وقتی ما روی باورهای خودمون کار میکنیم رفتارهای ما تغییر میکنه و انگیزه‌های زیادی در ما به وجود میاد تا رفتارهای جدید کارهای جدید انجام بدیم چون باور داریم این مسیر مسیری هست که مارو در تمام ابعاد بهبود میده و خوشبخت میکنه؛انقدر که من به این مسیر باور دارم و ایمان دارم داشتم به این فکر میکردم که اگه ما از خدا میپرسیدیم تو این دنیایی که بی نهایت سلیقه و مسیر و تنوع در عقاید و افکار و باورها هست کدوم مسیر که خیلی خالص تر و اصل تر و لذت بخش تر و در عین حال ساده تر و قابل استفاده تر هست مطمئنن همین مسیری که ما هستیم رو نشونمون میداد و میگفت همین و لاغیر؛حالا که انقدر ما بچه های این سایت الهی ایمان داریم که این مسیر یه مسیر سرراست و یه اتوبان 8 بانده س که پر از سرسبزی و زیبایی و آرامش با هوای رویاییه که زندگی کردن واقعی رو به ما یاد میده(خواستم بنویسم مارو به اهدافمون میرسونه دیدم فراتر از اینهاست)پس من باید با تعهد بیشتر توکل بیشتر تمرکز بیشتر انرژی بیشتر توحید بیشتر همراه این مسیر باشم و روی باورهام کار کنم

    باور و انگیزه هر دو باهم یک ترکیب فوق العاده س جوری که اگر ما باورهای مناسب و انگیزه مناسب در مورد یک هدفی داشته باشیم مطمئنا بهش میرسیم خیلی از انگیزه های ما هم از تضادها و کمبودهای ما به وجود میاد جوری که شور و شوق و انگیزه‌ بسیار بالایی داریم که کمبود رو جبران کنیم؛ارزش تضاد ها اینجا مشخص میشه که مارو به حرکت درمیاره در واقع جهان اینکارو میکنه تا ما حرکت کنیم به واسطه این تضاد و انگیزه ای که بعدش به وجود میاد حالا همین انگیزه با باورهای درست ترکیب بشه کولاک میکنه

    یکی از دلایلی که افراد موفق دیگه مثل سابق انگیزه ندارن که رشد کنن اینکه پر شدن از شهرت از مادیات و خیلی چیزای دیگه و راهکار استاد برای این مسئله اینکه اولا باور داشته باشیم ما هرچقدر موفق بشیم بازم میتونیم موفقیت های بیشتری داشته باشیم و هیچ انتهایی براش نیست دوما اینو باور کنیم که ما باید حرکت کنیم و خودمونو رشد بدیم وگرنه جهان دست به کار میشه و با تضادها اینو به ما میفهمونه که حرکت کن پس در نتیجه ما به هر هدفی رسیدیم باید هدف بعدی رو مشخص کنیم و تو باد موفقیت هدف قبلی مون نمونیم و آگاهانه برای خودمون چالش ایجاد کنیم این اون زندگی واقعیه که میتونیم بسازیم و الگوی ما استاد عزیزمون هستن که خیلی سعی میکنن انگیزه های خودشون رو حفظ کنن و آگاهانه برای خودشون چالش جدیدی ایجاد کنن چون کارکرد جهان رو بلدن و میدونن جهان با کسی شوخی نداره

    خدارو شکر میکنم برای این مسیر و این فایل فوق العاده و سپاس از شما استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    سیدامیر عقیلی گفته:
    مدت عضویت: 2782 روز

    سلام به استاد عزیز و خانواده دوست داشتنی عباسمنش

    من همین دیروز عضو سایت شدم ازاین بابت بسیار خوشحالم 6ماهه با استاد آشنا شدم وزندگیم دست خوش تغییرات مثبت زیادی شده خدایا شکرت.استاد لوکیشن خیلی عالی بود و انرژی خاصی داشت وموضوعی که صحبت کردین خیلی مفید بود.موفق باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    انور و سعیده بانو گفته:
    مدت عضویت: 3448 روز

    با سلام خدمت استاد و اعضای خانواده صمیمی ام

    من هم هر چقدر به زندگی خودم فکر می کنم می بینم که بیشترین پیشرفت های زندگی ام زمانی بوده که با برخورد و تضاد روبرو شدم و البته زمانی حرکت کردم که اون رو به عنوان مسئله عادی زندگی ام نپذیرفتم و رشد کردم

    مثالی از خودم اینکه من سالهاست با درآمد چندرغازم کنار اومدم و با قبول کردن اینکه دستم توی جیب بابام باشه هیچ وقت کسب وکاری رو شروع نکردم ولی موقع ازدواج که به مشکل جدی برخوردم دیگه باید تغییر می کردم و همین اینکه تصمیم به تغییر گرفتم درهای رحمت الله تعالی برمن گشوده شد و از طرف یه فامیلم درخواست شراکت به من داده شد درحالی که اون 10 ساله که کسب و کار مدفقش رو راه اندازی کرده ولی من از صفر شروع می کنم باهاش جالبه!

    واقعا اگه به الله توکل کنیم سرمایه اولیه برات خودش میشه

    اعتبارت هم باز خودش میشه

    “و من یتوکل علی الله فهو حسبه”

    ازتمام شما سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    آرین عبّاسی گفته:
    مدت عضویت: 1679 روز

    سلام بر خداوند جان و خرد!

    درود خدمت تمامی دوستان امیدوارم در پرتو حق تعالی سلامت و پیروز باشیم همگی!

    خدا قوت آقای عباسمنش، خانم شایسته، خانم فرهادی و سایر کادر اجرایی سایت!

    بسیار فایل عالی و زیبایی بود!

    دوستان، جواب های بسیار عالی ای دادند به سوال فایلِ قبلی!

    و هر کسی از درک و دیدگاه، خودش راه حل های خوبی را داد!

    حالا می تونیم از این جواب ها، استفاده کرده و باورهای عالی ای در ذهنمون ایجاد کنیم!

    استاد هم از ته، هر چی مو بود رو زد!

    تا همه چی، به بهترین و راحت ترین شکلش، تبدیل بشه!

    اتفاقا همیشه به خودم میگم: استاد تو حموم کردن، کارِ خیلی راحتی داره!

    این داستانِ فیلمِ ۸ نفرت انگیز هم برایم جالب بود!

    درسِ این فیلم: هیچ قراردادی وجود نداره که بگه، باید سخت زندگی کنیم!

    هر چیزی که آسان، لذّت بخش و شادی بخش باشد؛ یعنی در مسیر درستی است!

    جمله ی طلایی: سفری که شروعش با اتفاقات بد همراه باشد؛ به احتمالِ زیاد پایانِ جالبی در پِی نخواهد داشت!

    چرا نگفتم مطمئنا!؟

    چون؛ ممکنه تو حینِ اون سفر، افراد حاضر، دیدگاه شون نسبت به مسائل تغییر کنه و …!

    وقتی همه چیز راحت و لذّت بخش است؛ پس بهتره احساسِ رضایت در ما بوجود بیاد!

    در رابطه با باور که توضیحاتِ زیادی داده شده و امروز می خواهیم در مورد انگیزه صحبت کنیم!

    اول باید بدونیم که باورها و انگیزه، مکمل هم هستند: یعنی؛ باور درست-> انگیزه ی بالا و انگیزه ی بالا-> باور درست!

    در سنین نوجوانی و جوانی، انسان به طور طبیعی انگیزه ی بالایی برای اول شدن در هر چیزی دارد!

    و همیشه در هر رقابتی، دوست دارد برنده باشد!

    اما رفته رفته این احساس، در فرد کمرنگ تر می شود و حتی برای مثال می بینیم که: یک پسر، در سنین جوانی میگه که من همیشه می خواهم که اول بشم و این احساس تا زمان مرگ با من هست و من بسیار آدمِ رقابتی ای هستم!

    همین پسر چند سالِ دیگر که پدر می شود؛ در اکثر رقابت ها و بازی هایی که با فرزندش می کند، به گونه ای عمل می کند که فرزندش به طورِ طبیعی فاتح میدان شود!

    و اون موقع پدر، خوشحال است؛ زیرا الان انگیزه ی معنوی دارد ولی قبلا انگیزه ی مادی داشت!

    به جرئت می تونم بگم به لطف خدا، این مثال کلِ درس ها و صحبت های استاد رو در این فایل، تو خودش داره!

    انگیزه رو باید با باورهای مناسب و درست ایجاد کنیم!

    اگر انگیزه ی لازم رو برای پیروزی و موفقیت داشته باشیم!

    دیگه اصلا سن ملاک نیست!

    مثالِ خدا و گنج باحال بود!

    پس به این نتیجه رسیدیم که تو یک سنِ خاص آدم به برنده شدن علاقه ی وافری داره!

    تازه اگر تو اون سن، به خواسته هاش نرسیده باشه!

    تضادها و ناخواسته ها به شکل آشکار یا نهان در ما انگیزه و خواسته ایجاد می کنند!

    الان علاوه بر ورزشکارها، استاد خواننده ها رو هم مثال زدند!

    که بعد از رسیدن به شهرت و پول، معمولا افت می کنه کیفیت صدا و کارشون!

    این موضوع حتی برای خواننده های لس آنجلسی هم، صدق می کند!

    باید همیشه یک سری هدف های بلند مدت برای خودمون داشته باشیم!

    و قبل از رسیدن به خواسته ای، باید خواسته ی بعدی مون رو مشخص کنیم!

    تا به قول معروف: تکلیف مون با خودمون، خدا و جهان، مشخص بشود!

    انگیزه شامل سه سطح است:

    سطح اول-> مادیات!

    سطح دوم-> معنویات!

    سطح سوم-> اون دنیا!

    مثال هایی از افراد سن بالا که هنوز خوش می درخشند:

    ۱. بیل گیتس.

    ۲. راجر فدرر.

    ۳. رضا عنایتی.

    ۴. علی دایی.

    ۵. رونالدینیو.

    ۶. بوفون.

    ۷. زلاتان!

    ۸. روبرتو کارلوس.

    و …!

    برایِ مثال: خیلی از فوتبالیست ها، وقتی که از دنیای بازیگری خداحافظی می کنن، میان تو عرصه ی مربیگری!

    این یعنی اینکه؛ این افراد همیشه برای خودشون هدفی تعیین کرده و با انگیره ی بالا به سمت آن حرکت می کنند!

    یه مسئله ی خیلی مهم: اینکه انگیزه مون برای اول بودن کم باشه یا زیاد؛ یک چیز کاملا شخصی است و هر فرد با توجه به رفتارش، یکی را انتخاب می کند!

    با داشتن تکنیک، توانایی، فکر خوب، قدرت تصمیم گیری و …؛ می تونیم همیشه در بهترین سطح باشیم!

    سعی کنیم که پَشِن و شور و شوقِ خودمون رو همیشه در بالاترین سطح قرار دهیم!

    احساس رقابت طلبی به دلیل رسیدن به خواسته است!

    باور و انگیزه در کنارِ هم، یک مولد قوی را برای حرکت در انسان میسازد!

    حتی دلیلِ زنده بودن و مردن افراد، به انگیزه ی آنها بر میگردد!

    و این رو هم بدونیم که انگیزه برای زندگی و دوست داشتن برای زنده بودن، با هم خیلی فرق می کنند!

    این داستانِ انسان در جستجوی معنا، خیلی خیلی جالب و آگاهی دهنده بود!

    دلیلِ زنده ماندنِ افراد: انگیزه برای زنده ماندن و باورِ به آن!

    دلیلِ فرار کردن افراد از زندان: باورِ به توانستن و انگیزه های خارج از چارچوبِ زندان!

    از همدیگر تشکّر می کنیم؛ چرا که هم داریم خوب زندگی می کنیم، هم داریم دنیا رو بهتر می کنیم!

    زمانی که ما با افکار و عملکردِ خوب مان به ثروتِ پایدار برسیم!

    آنگاه؛ بزرگترین، کمک را به جهان و اهالیش کرده ایم!

    بسیار فایلِ عالی ای بود و کلی درس و جای گفتگو داشت!

    سپاسگزار خداوند هستم، که من را به سویِ پول، یکتاپرستی، آئین ابراهیم، سعادتمندی و شادی هدایت می کند!

    ممنونم آقای عباسمنش، خانم شایسته، خانم فرهادی و سایر اعضای سایت!

    در پناه خدا؛ متعهد، با انگیزه، خوش بین و با باورِ مناسب باشیم همگی در دنیا و آخرت!

    آرین عبّاسی ۱۷ ساله از تهران!

    خدای من با ثبات ترین، با انگیزه ترین، پاک ترین و خالص ترین هست؛ پس من بهترینم!

    بدرود!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1296 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش و خانم شایسته‌ی عزیز

    من از بچگی به طور پیوسته کلاس زبان میرفتم و تا وقتی ۱۳ ۱۴ سالم شده‌بود، به سطح advance رسیده‌بودم. ولی هیچوقت زیاد خودم رو باور نداشتم، اینکه منم زبانم خیلی خوبه، راحت میتونم یاد بگیرم، برعکس به نظرم اتفاقا خیلی هم سخت بود، حس خاصی هم بهش نداشتم، میتونم بگم ، اره، دوسش نداشتم ،فقط چون از بچگی میرفتم کلاس، عادت کرده‌بودم به یادگیریش.

    تا اینکه رفتم کلاس هفتم، تازه درس زبان انگلیسی به برنامه‌مون اضافه شده‌بود.

    اون موقع فهمیدم که از همه بچه‌های کلاسمون و حتی اونایی که از من بزرگتر بودن تومدرسه، بیتشتر بلدم و سطحم بالاتره.

    بقیه براشون خیلی جالب بود و منو خیلی تحسین میکردن. اونا و معلما جوری رفتار میکردن که حس میکردم واقعا یه نابغه‌م تو این زمینه و همینطور اینکه فکر میکردن من عاشق زبان انگلیسیم.

    درحالی که تا اون موقع اصلا اینجوری نبود. شاید حتی برعکس.

    ولی دقیقا همون سال، جوری پیشرفت کردم که حتی فکرشو نمیتونید بکنید.

    منی که همیشه نمره‌های پایان‌ترمم تقریبا لب مرز بود و تقریبا جزو نمره‌های پایین کلاس بودم، حالا شده‌بودم تاپ کلاس.

    من هیچ تلاش اضافه‌ای نکرده‌بودم. کار خاص و جدیدی هم انجام نداده‌بودم.

    ولی رفتار بقیه و اون اتفاقا باعث شده‌بود که باور کنم من تو این زمینه واقعا یه نابغه‌م. بعد از اون خیلی برام راحت‌تر شده‌بود درسا. مثل آب خوردن بود اصلا.

    رفتار اونا باعث شده‌بود انگیزه بالایی هم داشته‌باشم برای یادگیری، همش سعی میکردم چیزای جدید یاد بگیرم. رفتم سراغ کار کردن روی لهجه‌م چیزی که اصلا هیچوقت بهش فکر هم نمیکردن. و خیلی راحت و سریع جوری پیشرفت کردم که همه حتی استادام بهم میگفتن که جوری عالی حرف میزنم انگار که خود آمریکا به دنیا اومدم.

    ولقعا باور خیلی تاثیر داره رو انگیزه داشتن. من قبلا اصلا علاقه‌ای ب زبان نداشتم. چون ب نظرم افتضاح بودم توش. ولی وقتی به وسیله‌ی دیگران به این باور رسیدم که اتفاقا خیلی هم توش عالیم و بااستعداد و خیلی هم عاشق زبانم ، برام جزو لذت‌بخش‌ترین کارهای دنیاس یادگیری زبان، میتونم از صبح تا شب رو صرف این‌کار کنم و هیچوقت هم خسته نشم.

    یعنی جوری تغییر کردم که باور اینکه من بودم که اصلا زبانو دوست نداشتم و ازش فراری بودم، توش افتضاح بودم و درس خیلی سختی بود از نظرم، خیلی سخته. ولی این تغییرات همش واقعیت محضه. و این مورد قدرت باورها، و تغییرات باورنکردنی که میتونن تو زندگیمون به وجود بیارن اگه تغییرشون بدیم، رو برام ثابت میکنه.

    تصور اینکه در بقیه جنبه‌های زندگیم میتونه چه معجزاتی رو ب وجود بیاره هیجان زده‌م میکنه.

    ب خاطر این فایل بی‌نظیر سپاسگزارم و براتون بهترین‌ها رو آرزومندم.💗

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    علیرضا نقدیان گفته:
    مدت عضویت: 1716 روز

    روز 89 فصل سوم

    .

    .

    خدایا شکرت که اینجا هستم یه چیزی رو من متوجه شدم اینکه یه سری چیز ها هستند که چون تعداد زیادی از افراد باور کردند و پیچیده به خاطر همین همه دارند تجربه میکنند مثل اینکه مثلا خیلی ها باور دارند که بعد از ازدواج آدم خیلی درگیر مشکلات میشه و باید تا قبل از اون لذت برد که بعدش آدم درگیر میشه و وقت خیلی از تفریحات رو نداره از همون اولی که این رو من شنیدم به خودم گفتم نه اینجوری نیست حالا اون رابطه میخواد ازدواج باشه یا هر چیزی اتفاقا خیلی ها هستند ک بعد از ازدواج خیلی شرایطشون بهتر شده و راحت تر زندگی کردند و خیلی خوب دارندروز به روز بهتر زندگی میکنند و جهان هم هر روز نمونه هاش رو بهم نشون میده ، یا مثلا اینکه دختر خوب وجود نداره و… و من از وقتی که تصمیم گرفتم باور نکنم جهان به من فراوانی رابطه خوب همسر خوب و خیلی چیز های دیگه رو نشون داد و من هدایت شدم که خیلی از چیز ها رو دیدم و فهمیدم که برای من زیاد هست بقیه رو نمیدونم .شاید براتون جالب باشه خیلی از اساتید دانشگاه که واقعا آدم های دلسوزی هستند و هدفشون اینه که آدم رو راهنمایی کنند این رو میگن که از دوران دانشجویی لذت ببرید چون بعدش درگیر مسائل زندگی میشید و… چرا این اتفاق افتاده چون اونها هم نسل در نسل این رو شنیدند و بعدش باور کردند و جهان اثبات کرده براشون که اینجوریه ولی من صد ها نفر رو دیدم که توی دانشگاه چه توی فضای مجازی که توی همین دوران دانشجویی وارد رابطه ای شدند و بعدش هم به ازدواج ختم شده توی دوران دانشجویی خودشون هیچی نداشتند و یا داشتند و الان همه چیز دارند و عالی دارند زندگی میکنند و همه تو مسافرت هستند و لذت میبرند از زندگیشون و جهان هر روز آدم های بیشتری از این جنس فرکانس رو نشون میده به من

    .

    یا باور های غلطی که خودتون بیشتر میدونید مثلا اینکه خیلی ها باور کردند که زن زیبا مال مردم هست که اصلا من نمیدونم منظورشون یعنی چی؟ یعنی اینکه کسی از تو میگیره اگر داشته باشی؟ یا همیشه باید موظبش باشی؟ یا اینکه تو نمیتونی داشته باشی؟ اصلا درک نمیکنم و ذهنم نمیپذیره که حتی معنی این جمله چیه؟ یعنی چی واقعا و نمیخواهم که بدونم یا اینکه باور دارند خیلی از ایرانی ها که خواهر شوهر و مادر شوهر با عروس همیشه سازگاری ندارند یا اینکه اطرافیان همیشه میخوان تو زندگی آدم دخالت کنند

    .

    من خودم این باور رو ساختم که مردم معمولی که درگیر کلی مشکل توی زندگیشون هستند و صبح تا شب دارند کار میکنند وقت نمیکنند مشکلات خودشون رو بر طرف کنند چه برسه که بیان راجب من نظر بدن و پشت سر من حرف بزنند و یا… که من از ترس قضاوت هاشون کاری رو نکنم یا کاری رو انجام بدم به اجبار و از زمانی که اینجوری فکر کردم نه کسی به من گفته کجا میری چیکار میکنی و یا اینکه سوال شخصی از من بپرسه که من توضیح بدم بهش اصلن اتفاق نیوفتاده برای من خداروشکر و چیز دیگه هم که انجام دادم چون دوست ندارم کسی از من سوال شخصی بپرسه از کسی سوال شخصی نمیپرسم این هم خیلی بهم کمک کرد یه ضرب المثل خوب هم داریم که میگه آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند.

    .

    و هزاران مثال دیگه که خودتون میدونید خدا روشکر استاد عزیز م که اینقدر دوستان خوبی دارم و توی این سایت هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    Farshad Usefi گفته:
    مدت عضویت: 2049 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به همسفرای عزیزم

    باز هم خدا هدایتم کرد برای یه ردپا

    یه آگاهی و تکرار

    یه تمرین ذهنی و یه استاندارد نو

    نقش باور و انگیزه:

    با مثال های استاد این باور درون من ایجاد شد که برای رسیدن به خواسته باید انگیزه پشن،داشته باشی

    انگیزه واشتیاق داشتن برای رسیدن به هدف نوعی سوختیه که شمارو به خواستتون میرسونه

    مثالی که در مورد باور و انگیزه توی چنتا از فایلاتون زده بودین

    اینکه اگه یه نفر به شما بگه فلان جای شهر یه گنجی وجود داره

    به میزان باور شما به اون شخص شما اون حرف رو باور میکنین

    این مثال منو به فکر فرو میبره

    اینکه چقدر رو خدا رو حرف خدا که بهت میگه میتونی حساب باز کنی

    به میزان باورت به خداوند این شورو شوق و شعف زندگی توی وجودت بیدار میشه

    اصل صحبتای استاد برمیگرده همیشه به توحید عملی

    اگر یک شخص انگیزه هاشو برای زندگی توی ذهنش از دست بده میمیره و این انگیزه و شور زندگی کردن

    معنای زندگی کردن یا همون معنوی زندگی کردن میتونه اشتیاق زندگی کردن رو تو وجودمون روشن کنه

    از خدای منان میخوام این شورو شوق و انگیزه

    در این

    مسیر صراط مستقیمش

    روز به روز

    بیشتر بشه.

    با همین تعهد و استانداردای عملی و نگاه توحیدی

    میشودددددددددد

    ایه امروزم:

    ما قرآن را می‌فرستیم که برای مؤمنان درستکار مایۀ شفا و رحمت است؛ اما برای بدکارهای بی‌دین، جز خسارت و بدبختیِ بیشتر نتیجه‌ای ندارد.أِسرا 82

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    حسن گفته:
    مدت عضویت: 920 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عباس منش و خانوم شایسته ، سلام به همه دوستان سایت

    روزشمار تحول زندگی من روز 89

    باور و انگیزه عامل مهم در رسیدن ما به خواسته هامون هست ، توکتاب انسان در جستجوی معنا اون انسان هایی که باور به نجات از زندان و انگیزه داشتن تونستن نجات پیدا کنند ، خدایا انگیزه من وبرای خوب زندگی کردن بیشتر کن ، خدایا کمکم کن تا باور کنم که خواسته هام دست یافتنی هستند ، خدایا کمکم کن تا در دنیا خوب زندگی کنم ودنیا را جایی بهتر و زیباتر برای زندگی کنم ، خدایا تنها تورا می‌پرستم و تنها از تویاری می‌جویم مارا به راه راست هدایت کن راه آن‌هایی که به آنها نعمت داده ای ونه راه آن‌هایی که به آنها غضب کرده ای و نه گمراهان

    استاد عزیزم بابت فایل های ارزشمندتون ممنون و متشکرم و سپاسگزارم

    در پناه الله یکتا خوشبخت و سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    ثریا مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3389 روز

    به‌نام خدای مهربان

    خیلی فایل مفیدی بود اولین نکته که من یاد گرفتم که حتی ساختن باورها هم انگیزه می‌خواد یعنی می‌تونم بگم انگیزه همه چیزه اگر ما انگیزه نداشته باشیم حتی نمی‌ریم باورامونو بسازیم.

    از کتابی که معرفی کردین ممنونم حتما مطالعه می‌کنم. نکته‌ای که یادگرفتم ارزش تضادهاست که عین بادبانی می‌مونه که اون چیزی که می‌خوایم رو به ما نشون می‌ده که باوراشونو بسازیم و جوری فکر کنیم که خواسته‌هامونو بسازیم و آخر هم خونه‌تون خیلی قشنگه من باید اعتراف کنم واقعا دکوراسیون و طراحی زیبایی داره من کلا میخکوبش بودم بهتون تبریک می‌گم و خداروشکر می‌کنم که همچین فضایی رو دیدم و اینکه می‌تونم بگم تو قسمت‌های مختلف خونتون می‌تونید بگیرید و حتی یه فایل توجه به نکات مثبت که خیلی وقته راجبش فایل نذاشتید از فضای ملکاتون درست کنید من واقعا پذیرا خواهم بود و لذت می‌برم.

    به برندگانمون هم تبریک می‌گم دوستون دارم موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    محمد ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 3902 روز

    استاد اومدم آمریکا میام پیشت و تمام داستان زندگیمو تعریف میکنم و به شما هم میگم اگه دوست داشتید تو برنامه هاتون منو مثال بزنید و بگید محمد با کار کردن روی باوراش و استفاده از آموزه های سایت تو شرایطی که همه میگفتن نمیشه،ترامپ ممنوع کرده ورود ایرانیا رو مگه الکیه و کلی باورهای محدود کننده ….،تونست مهاجرت کنه و بیاد آمریکا.

    پس میشود.

    و الگویی میشم برای ساختن باورهای قدرتمند کننده برای سایر دوستانی که این باورای محدود کننده رو دارن.

    استاد اومدم فلوریدا رستوران nuser_et بلوار brickell استیک مهمون من.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: