همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم - صفحه 17

1214 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    طیبه مرادی گفته:
    مدت عضویت: 2993 روز

    به نام خدای هدایتگر

    اوووووه خدایا هر بار مرا به شکلی هدایت میکنی تا بدانم میگیرم درست است یا نه ….

    چه درخواست هاایی میدادن برای تغییر دیگران چه کارهایی احمقانه ای …..

    یادم باشد خودم خوب زندگی کنم با همین خوب ثروتمند شااد وسالم زندگی کردنم میدانی چقدر اطرافت عوض میشوند….

    برای تغییرات دلخواه تمرکزم فقط روی خودم باشد و بس ….

    باز میخواهی حرفا را به کرسی بنشانی ….. لحظه ای بایست …فکر کن قانون چیست ؟

    مسئول تو فقط تویی نه کس دیگری ….همه خدا دارند وبه همه کمک می رساند …

    همه به اندازه تو حق دارند باور کنند به هرچیزی که خودشان دوست دارند ….

    هماهنگ با خدا باش از ناخواسته اعراض کن بگذار و بگذر برو دنبال خوشی هایت همه را بده دست خدا امانت دار خیلی عالی هست …

    فقط به رویاهای برس تا ببینی تو بودی تا اوج گرفتن تا رهایی تا مسیری که انتهایی نیست برایش تا ببینی تو بودی تغییر تو بودی حرکت همه تو بودی …..

    داستان نوح و پسرش را به یاد بیار …آن دو فرکانس متفاوت داشتند و خداوند وقوانینش فارغ از هرچه روابط است.

    وابستگی ها زنجیرن پاره کن ان ها را به پروازت بسوی نور ادامه بده …..بسپارش به خدا اعتماد کن و حرکت کن آنگاه میبینم معجزه توکل و ایمان خودت را ….

    امروز سوره تبت را خواندم و ماجرای نازل شدنش بر پیامبر….قانون را خواستم پیدا کنم ..

    عموی پیامبر ابو لهب مردی بود که خیلی با پیامبر ستیزه میکرد چه خود چه همسرش .واقعا تا داستان عبرت اموزیست دوست دارم بنویسم .

    همیشه به پیامبر سنگ میزد و دشنام میداد …همسرش هم زنی مرفه ثروتمند بود آنها به مال خود مینازیدند و خدا را فراموش کرده بودن البته بگم که ثروت داشتن این افراد مثل حکایت فرعون بود باورهاشون نسبت به پول درست بوده ربطی نداشته ….

    این افراد با اعمال خود پاسخ این جهان آیینه است را خوب گرفتند …آنجایی که ابو لهب به پیامبر نفرین فرستاد آیینه این گونه پاسخ دا د نفرین بر تو دو دستت قطع باد .و برای همسرش هم که خود را شکل افرا د بدبخت بیچاره میکرد و لیفی از خرما به کردن د

    میکرد و داخلش نیز خوار میکرد که بر سر راه محمد بیندازد …آن همه کینه و نفرت چه شد …

    خداوند گفت همسرابولهب هیزم کش جهنم است و تا ابد لیفی از خرما را به گردن دارد که آتش را برای خود واخواهی و یاران مثل خود آماده میکند…واما محمد عزیز خدا ماند تا ابد

    خدایا واقعا قرآنت معجزه وعالی نهایت هدایتگر هر انسان آزاده دل و اندیشه است که تو را خود را قوانینت را بشناسد ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    زهرا رضی گفته:
    مدت عضویت: 2750 روز

    حق باشماست.یادمه اوایل ک فایل انگیزشی استاد رو شنیدم اونو برای نزدیکانم فرستادم.اونا تاییدش کردن ولی بعد مدتی گفتن اینا همه حرف ی ادمه ک خوشی زیاد تو زندگیش داره.ماک نمیتونیم اینجوری زندگی کنیم پس باید ب همون روند گذشته ادامه داد.اوایل همش دنبال قانع کردنشون بودم ولی امان ازابنکه خودم داشتم از مسیر درست فاصله میگرفتم ..این تجربه یی شد ک دیگه فقط دنبال تغییر خودم باشم ن بقیه.

    در پناه الله باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    علیرضا قلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2470 روز

    سلام به دوستان عزیز و استاد گران قدر امیدوارم که حاله همتون خوب باشه و سرشار از سلامتی باشین. میخواستم بگم که منم از این قائله متثنا نبودم و با کمک کردن به دیگران خیلی جاها به جایه ثواب کباب شدم الان که فایلو گوش میکردم یه چند موردشون واسم یاداوری شد بزارین اصلا یکیشو براتون بگم. چند ساله پیش که از طریق یکی از آشناها فهمیدم که یه بنده خدایی از این قرعه کشی هایه خونگی راه انداخته ترقیب شدم که برم و یه حساب جاش باز کنم و یکی از دوستانم که سفارش کرده بود که برایه اونم یه حساب باز کنم رفتم و منم که حس همنوع دوستی زیادی داشتم دوتا حساب یکی به نام اون و یکی به نام خودم باز کردم خلاصه قرعه کشی شروع شد و ما هفته ای یه مبلغ پول میبردیم به اون بنده خدا میدادیم بعد چند وقت به اسم رفیقم در اومد اوایل دوستم پولو سرموقه میداد بعد کمکم دیر میاورد و درفتر چیه قستاشو دادم بهش گفتم از این بعد خودت دیگه بریز قستاتو درضمن بگم که ضامنشم شدم تا اینکه بهم خبر دادن که قستاشو نمیریزه و داره اذیت میکنه بعد من بهش زنگ زدم و گفتم چرا قستاتو نمیدی فکر میکنید چی گفت…. گفت من ریختم یه مقدارشو بغیشو وقت ندارم برم بریزم بیا خودت ببر بریز اصلا تو از کجا میدونی که من نریختم و کلی چیزایه دیگه آخرشم یه چیزیم بدهکار شدم و الانم درگیره همون موضوعم و میخوام حلش کنم. خواستم بگم که آقا از قول استاد ما توانایی کمک به دیگران رو نداریم بهتره فقط رویه خودمون تمرکز کنیم و با بهتر زندگی کردن دنیارو هم جایه بهتری برایه زندگی کنیم اینجوری هم تمرکزمون بیشتره و هم سرعت تغییر مون و هم زودتر و بهتر میتونیم خدماتی که میتونه به پیشرفت دنیا کمک رو ارائه بدیم. در پناه رب یکتا شاد و سالم و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    حسین مرادی گفته:
    مدت عضویت: 2398 روز

    باسلام خدمت استادگرامی ودوستان من قبلافکرمیکردم هرکسی میتواندبه دیگری کمک کندولی باشنیدن این فایل وفایلهای قبلی شماو دقدت درزندگی خودم ودیگران به این نتیجه رسیده ام که هرکس اگربخواهد فقط خودش می تواندبه خودش کمک کندباتکیه به پروردگار. باتشکرفراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    راضیه زکی پور گفته:
    مدت عضویت: 2474 روز

    با سلام و دعای خیر برای استاد عزیزم و همه دوستان صمیمی

    من الان این فایل پر محتوا و فوق العاده رو دریافت کردم

    و چند وقت بود همین سوال ذهنم رو درگیر کرده بود که حالا که خدایی باین عظمت و مهربان داریم پس وظیفه ما نسبت بدیگران چیه

    خدایا شکرت که جوابمو گرفتم و خیلی ساده استاد با توضیحات شما پی بردم باین موضوع که با تغییر خودم و اینکه خدا از رگ گردن بما نزدیکتر است اگر از صمیم قلب باورش کنیم و بهش ایمان و اعتماد کنیم دیگه توقع کمک از دیگری را نخواهیم داشت چون همون یک خدا برای همه مون کافیه و تنها اورا می‌خوانم

    پروردگارا عاشقتم و اینو مدیون استاد سیدحسین عباس منش و سایت بی ریا و فوق العاده اش هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    Asudeh گفته:
    مدت عضویت: 3347 روز

    سلام بر استاد و خانم شایسته عزیز که این فایل برای من مجدد زنده شد و درست همین امروز (جمعه) جواب دلسوزی بی جایم را طبق قانون دریافت کردم. (این را می نویسم چون حسم بهم گفت)

    چندی پیش خداوند به برادرم یه فرزندی عطا کرد و از همان به سختی شیر مادر رو می خورد و یا نمی خورد و مادرم و خودم بارها و بارها به ایشون گفتم که این نوزاد رو تحت نظر یک دکتر متخصص ببرید و نگذارید بچه بیش از اینها اذیت بشود و خلاصه گوش نکردند تا یک ماه از این قضیه گذشت و یه روز آمد و گفت دیشب تا به صبح بچه نگذاشت بخوابیم و خلاصه من هم از سر تجربه ای که برای فرزندانم داشتم دکتر اطفال خودم را بهش معرفی کردم و بهش گفتم که تمام فرزندانم را این دکتر مداوا می کرده و من انصافا ازش نتیجه های فوق العاده گرفته ام و تو هم ببر پیش ایشون.

    و خلاصه با اصرار من بچه رو بردند پیش دکتر و بستر شد و یک هفته ای خوب بود ولی متاسفانه باز دیدند که بچه هنوز درست شیر نمی خورد و بدون مشورت با دکتر متخصص از سر خود به بچه چند قطره شیره انگور با آب بهش دادند (که امیدارم چنین روزی برای کسی پیش نیاید) و بچه نفس بند آمد و به قول پرستاران بیمارستان گفتند که شما جنازه ی بچه را برای ما آوردید و این مرده است و خلاصه سرتان را درد نیارم بچه پس از 20 دقیقه نفس نکشیدن به لطف خدا مجددا زنده شد و حتی دکتر هم بهشون گفته بود که فقط بچه 5درصد احتمال زنده بودنش است و من صبح در معیت پدر نوزاد به بیمارستان رفتیم که خبر فوق بچه را دریافت کنیم ولی به صورت معجزه وار بچه زنده و داشت تکان می خورد و قشنگ اشک های پدر نوزاد رو یادمه و خلاصه به این اشتباهی که پدر و مادر نوزاد کردند تا الان بچه هنوز در NICUبیمارستانه و به قول دکترها بچه ای که 4دقیقه نفس نکشه مغزش مشکل پیدا می کنه و حالا شما فرض کن که بچه ای 20دقیقه نفس نکشیده اون هم بچه ای که در این یک ماه وزن هم کم کرده بود چه به سر این طفل معصوم آمده است و خلاصه با توجه به درستهایی که از استاد عزیزم با جان و دل یاد گرفتم اینه که انسانها خطاهای خودشان را نمی پذیرند و به گردن این و آن می اندازند و تا اینکه امشب متوجه شدم بچه دوباره به کما رفته و پدرش از زور عصبانیت رو به من کرد و کلی بهم بی احترامی کرد و گفت که تو بودی منو راهنمایی کردی به این دکتر و بی خودی چرا اینقدر تعریف کرد و خلاصه در جمع کلی بهم چیز گفت و من هم بهش گفتم تا وقتی که تو به جای سپاس گزاری از اینکه بچه ات بهتر شده همش به بیمارستان و پرستار و دکتر، فهش می دی و به همون کسانی که بچه ات رو از مرگ حتمی نجات دادند به جای تشکر از آنها همش می گی کی میشه از شر اینها خلاص بشم، وضعیت بهتر نمی شه و اوضات بدتر هم میشه.

    و کار ندارم به جای تشکر از اینکه من باعث شدم این بچه رو به بیمارستان و دکتر مختصص ببرند و داشت این طفل معصوم خوب می شد ولی با ندونم کاری های خودشون و گوش کردن به حرف این و آن، باعث شدند که بچه اشون را تا دم مرگ ببرند و یادمه وقتی که بچه اش سیاه شده بود و نفس نمی کشید ساعت 11.30 شب بود با اضطراب و ناراحتی بهم زنگ زد و گفت بچه داره میمیره و من رفتم دنبالشون و تا ساعتها بی خوابی کشیدم تا بچه اش رو بستری کردند واین است پاسخ خوب من به این آقا.

    و با این برخورد امشبش ایمانم به قانون خداوند محکم تر شد و با خودم عهد بستم تا کسی از من درخواست کمک نکند به هیچ عنوان بهش کمک نکنم و بی خودی دلسوزی بی جا نکنم.

    باز هم خدا رو سپاسگزارم که مرا به چنین راه با خیر و برکت و سعادت دنیا و آخرت هدایت فرموده است

    الحمدلله رب العلمین هذا من فضل ربی العزیز الوهاب.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    ندا رامی گفته:
    مدت عضویت: 3379 روز

    با سلام و درود فراوان خدمت همه دوستان

    درسته ما نمیتونیم کسی رو خوشبخت یا بدبخت کنیم کسی رو هدایت یا گمراه کنیم هر کسی خودش تصمیم میگیره زندگیشو چطوری بسازه و ما اگر قصد هدایت و هل دادن کسی به سمت جلو رو داریم فقط داریم انرژی الکی مصرف میکنیم و خودمون از مسیر پیشرفت عقب میفتیم.

    این انرژی رو برای بذاریم برای تغییر و رشد خودمون و هرکس مشتاق بود بدونه چطوری موفق شدیم و به خواسته هامون رسیدیم اون موقع میتونیم کمک کنیم و راهو نشون بدیم.

    مثلا داداش خود من یا اینکه معاف از خدمته چندساله بهش میگیم بره و معافیشو بگیره بره درسشو ادامه بده و شغل مورد علاقه شو ادامه بده چندین ساله از بس گفتیم ورفتیم کارای اداریشم انجام دادیم خسته شدیم و دیگه رها کردیم . وقتی کسی خودش نخواد نمیشه به زور تشویق و تهدیدو هیچی کمکش کرد.حتی اگه پلیس+10 بیاد تو خونمون داداشم کارای معافیشو انجام نمیداد.تا اینکه خودش به این نتیجه رسید که باید بره دنبالش و انجامش بده.فقط و فقط خودمون میتونیم زندگی خودمون رو بسازیم و نه هیچ کس دیگه ای.

    ما قانون رو بلدیم و همونجوری عمل میکنیم تا به خواسته هامون برسیم و نگران هیچ چیز نیستیم.جدیدا دارم روی جهیزیه ی گرون قیمتم کار میکنم. و همیشه تصویر سازی میکنیم و روی پدرم حساب باز نمیکنم روی خدا حساب باز میکنم.

    به امیدموفقیت تک تکمون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    زهره اخلی گفته:
    مدت عضویت: 2420 روز

    سلااااام عالی بود استاد بسیار لذت بردم، کلام شما بسیار عالی و تاثیرگذار بود، واقعا موافقم که تا کسی از ما کمک نخواسته نباید کمکی کنیم ، یاد کلام بزرگوار عزیزی افتادم که می گفت به خیر و شر کسی کار نداشته باش حتی نزدیک ترین ها که دردسر میشه، هر کدون از ما باید روی خودمون کار کنیم که اگه این بشه دنیا گلستان میشه

    التماس دعا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    میثم مقصودی گفته:
    مدت عضویت: 2458 روز

    سلام به همگی استاد عزیز وخانم شایسته سپاس فراوان از این فایل دارم

    این فایل یه جورایی منو وصف کرد

    نه اینکه من میخواهم دیگران را تغیر بدم یا باید کمکشون کنم

    از این جهت وصف منه که من منتظرم دیگران کمکم کنند

    واقعا منتظرم دیگران منو به اهدافم برسونن اینو الان فهمیدم

    مثلا لیسانس حقوق هستم وتصمیم گرفتم وکالت 98قبول بشوم …و برا قبولی کلاس هست موسسه هست ومنم میخواهم بروم کلاس راحت تر قبول بشوم وهزینه ی کلاس رو ندارم ودلم میخواهد توقع الکی دارم خواهرم یا برادرم هزینه کلاس رو بدن خب 5000000هست من الان ندارم و سرکار هم نیستم (یه ماشین دارم 20میلیون قیمتشه یه پژو مدل پایین که با وام 36ماهه یک سال پیش خریدم که ماهی 630000تومن قسط وام رو میدم …الان بخوام بخونم وکلاس بروم نمیتونم با ماشین کار کنم وقسط بدم و تازه اگه پول کلاس جور بشه ازغیب قسط هر ماه هست)حالا این فایل گوش کردم تصمیمم قوی تر شد اینکه بفروشم ماشینو مابقی قسطشو بدم و کلاس هم ثبتنام کنم و با ارامش درس بخونم و100درصد وکالت 98قبول میشوم)دوستان اگه اکسی تجربه ای دارد با من درمیان بگذرارد سپاس فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مرضیه گفته:
      مدت عضویت: 2954 روز

      سلام .اول اینکه تنها راه قطعی برای قبولی شما ثبت نام در این کلاس نیست چون اگر باورت این باشه که در مسیر درست و مکان و زمان درست هستی هود ب خود و طبیعی برات کارها جور میشه و راه باز میشه .حتمن راه های دیگه ای هم هست .دوم اینکه برفرض هم راه قبولی شما ثبت نام درکلاس باشه اصلا فکر کن نه برادری داری ن خواهری فقط خودت و خدا هستی که بهت کمک کنه چون هرکس مسعول خودشه .به هدفت نچسب چون ازت دور میشه و حالت رو بد میکنه وبه احساست رجوع کن اگر شک داری یا حست بده اون کار رو نکن صبر کن صبور باش و عجله نکن .شما فعلا روی نداشته هاتون متمرکز شدید و این ورودیهای افکارتون رو غیر قابل کنترل کرده خب اگر این ماشین اسباب درد سر شما شده میتونید بفروشیدش .ودیگه هیچ چیزی رو اصلا قسطی و وامی نخر چون با قانون در تضاد هست همیشه باخداقرار بزار همه چیز رو نقدی بهت عطا کنه .امروز من پیام الاهی رو توی جمع از زبان خودم شنیدم گاهی خدا داره باهامون حرف میزنه و ما توجهی بهش نداریم به نظرم بشین صادقانه جنبه منفی و مثبت ماشین داشتن یافروختن .وکلاهمه ی تصمیماتت رو بنویس و ارزیابی کن وبعد تصمیم درست رو باتوجه به احساست بگیر .راه حل هرچیز در خودش هست .

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: