همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم - صفحه 35 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/11/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-11-08 10:37:442024-06-27 06:35:33همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت استاد عزیزم وخونواده ی بزرگ عباسمنشیم.استاد یه مثال واضح وزیبایی زدن توی این فایل که موقع دلسوزی برای دیگران اگه بیادمون بیاد خیلی کاربردیه واون مثال سلف سرویس بودن جهانه که خیلی به دلم نشست که ما هیچوقت توی رستوران سلف سرویس دلمون به حال کسی نمیسوزه که چراکم غذابرداشته چون میدونیم حق اناخاب زادی داره وآزاده توی انتخاب اما نخواسته که بیشتربرداره واااااای که اگه اینو باجونو دل باورکنیم دنیامون چی میشه دیگه واسه عزیزترین کسانمون هم دلمون نمیسوزه وبفکرنجاتش نیستیمو خودمونو به غصه دچار نمیکنیم.یه نکته ی دیگه ای که استاد گفتن این بود که وقتی کسی رو در شرایط نادلخواه میبینیم باید بدونیم که اون با تضادبرخورد کرده تا خواسته هاشو واضح تر بفهمه چقدر آگاهی هی زیباونابی از استاد به جانم ریخته میشه .اینکه ترحم برای کسی هیچ فایده ای به حال اون نداره فقط مارو از مسیرمون منحرف میکنه باید بدونم که هرکسی با باورهاوفرکانس های خودش شرایط موجودشو رقم زده ومن هیچ کاری ازم برنمیاد.استاد عزیزم باتمام وجودم سپاسگزارتونم خدارو شاکرم بخاطر هم مسیربودن باشما
به نام رب العالمین
سلام
امروز در روز سیزدهم روزشمار تحول این نوشته را از خودم به جا می گذارم.
یه عامل بسیار مهمی که باعث شده بود من سالها از کسب ثروت دور بمانم همین افکار و باورها بود یادمه چندین سال پیش همسرم کاری رو شروع کرد که اگر با موفقیت انجام می شد وضعیت مالی ما تغییر می کرد اما من به جای شادی و سپاسگزاری مدام به این فکر می کردم اگر من ثروتمند بشم خواهر و برادرام چی اونها ناراحت میشن بینمون فاصله می افته، باور نی کنید من گاهی دعا می کردم خدایا من اینقدر پول هم که همسرم میگه نمی خوام، الان متوجه میشم چه ظلمی به خودم کردم، یا اینکه از همسرم مدام می خواستم کمک برادرم که بیکار هست بکنه اما آخر سر طلبکارمون میشد حلا خیلی خوب میفهمم که باید فقط تمرکز کنم روی خودم کار کنم تا بتونم الگوی دیگران شوم تا ماهیگیری یاد بگیرن نه اینکه دنبال این باشم ماهی دستشون بدم بدون اینکه خودشون راه پیشرفت رو طی کرده باشن
لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین
خدایا تو قوانین عالی بدون ذره ای ایراد در جهان داری و من خوشحال و خوشبختم که با این قوانین آشنا شدم و در مسیر یادگیری هستم.
به نام خدای مهربان 🍀💐
سلام به استاد عزیز وخانم شایسته جان و دوستان عزیز سایت🌻
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
من باید به هر روشی که میتونم، به مسائل زندگیم طوری نگاه کنم که به احساس خوب برسم.
احساس خوب = اتفاقات خوب و احساس بد = اتفاقات بد.
وقتی به موضوع ناخواستهای در زندگیم نگاه میکنم و احساس بدی درباره اون دارم،
وقتی به موضوعات ناخواسته زندگی دیگران نگاه میکنم و دلم به حالشون میسوزه،
در هر دو صورت این احساس خیلی واضح بهم میگه در حال حرکت در مسیر اتفاقات بدِ بیشتر هستم.☹
فارغ از اینکه اون موضوع چقدر مهم یا حیاتی باشه.
فارغ از اینکه حق داشته باشم یا نداشته باشم
فارغ از اینکه انسانیت حکم میکنه یا نمیکنه
فارغ از اینکه وجدان، جامعه، مردم، منو قضاوت میکنن یا نه
و فارغ از هر دلیل، برهان، منطق و استدلالی، اگه به خاطر توجه به اون موضوع احساس بدی دارم، یعنی در حال ارسال فرکانس ناخواستههام به جهان هستم
جهان هم بازتاب اون فرکانسارو در قالب اتفاقات بدِ بیشتر، وارد زندگیم میکنه😥
وقتی به دردسری توجه میکنم که دوستم در اون گرفتار شده و براش دل میسوزونم و باهاش ابراز همدردی میکنم و نگرانش میشم،
وقتی به بیماری مادرم توجه میکنمو به حالش دل میسوزونم یا باهاش ابراز همدردی میکنم،
وقتی به دردسری که فرزندم به هر شکلی در اون گرفتاره نگاه میکنم و به خاطرش نگرانم،
وقتی به مشکلات کاری و مالی همسرم توجه میکنمو باهاش احساس همدردی میکنم،
وقتی به هر دلیلی به مشکلات خودم و اطرافیانم یا حتی مردم جهان توجه میکنم و دربارهاش احساس بدی پیدا میکنم،
یعنی نه تنها به اونها هیچ کمکی نمیکنم، بلکه در حال جذب اتفاقات ناخواستهای به زندگی خودم هم هستم.🥺
چون هرگز کوری نمیتونه عصا کش کور دیگری بشه
.
اگه نحوه عملکرد جهانو بدونم و بپذیرم هر فردی فقط اتفاقاتیو تجربه میکنه که خودش با باورها و کانون توجهش، فرکانس اون اتفاقاتو ارسال کرده، دیگه هیچ منطق و استدلالی حکم نمیکنه تا درباره اون احساس گناه داشته باشم.👌⚘
چون خداوند زندگی هر کسیو در دست باورها و فرکانسای خودش قرار داده
چون خدا سیستم جهانو طوری برنامه ریزی کرده که به فرکانسامون واکنش نشون بده،
اونوقت دیگه نمیخواد دایه دلسوز تر از مادر باشم. چون میدونم که حتی خدا هم مسئولیت فرکانس های دیگرانو به عهده نگرفته.👌⚘
هنگامى که رحمتى به مردم بچشانیم به آن شاد میشوند و اگر به خاطر آنچه از پیش فرستاده اید (فرکانس هایی که از قبل ارسال نموده اید) مصیبتى به آنها برسد ناگاه مأیوس میشوند.
این نتیجه کردارى است که پیش از این فرستاده اید و خداوند هرگز به بندگانش ستم روا نمىدارد.»
اگه بدونم مواجه شدن با تضادها و ناخواسته ها، نه تنها اتفاق بدی نیست، بلکه حتی میتونه فرصتی باشه که هنوز نتونستم خواستهی واقعیمو بشناسم.
اونوقت به خاطر برخورد یه نفر با ناخواسته ای که اومده تا اونو درباره خواسته اش به وضوح برسونه، احساس دلسوزی نمیکنم.😊🌹
باید به این نگاه برسم که هر فردی در هر جایگاهی که هست، جای مناسبشه.
حتی اگه به ظاهر در اوضاع نابه سامانی گیر افتاده، این تضاد بهش کمک میکنه تا توانایی هاشو برای پیشرفت بیدار کنه.
بیشترین درخواست برای موفقیت مالی زمانیه که فرد درگیر مسئله ای مالی شده
بیشترین درخواست برای سلامتی، زمانیه که فرد دچار بیماری شده
بیشترین درخواست برای آرامش، زمانیه که در نگرانی گیر افتاده
و این تضادها به فرد کمک میکنه تا راه خودشو از اون وضعیت به سمت خواسته اش پیدا میکنه♻️🪴
جهان با این تضادها در حال رشده و فردی که همین حالا براش نگرانم و دل میسوزونم به محض اینکه آماده بشه و خودش بخواد، جهان اونو از بین این تضادها به سمت رشد و پیشرفت هدایت میکنه. کار جهان هدایت همه به سمت رشد و پیشرفته.
ولی هر فرد زمانی با این هدایت همراه میشه که از نظر فرکانسی آماده باشه.
همه افراد به یک اندازه به منبع ثروت، نعمت، سلامتی، خوشبختی و همهی چیزهای خوب دسترسی دارن و به محض اینکه خودشون بخوان به این منبع وصل و از اون برداشت میکنن
.جهان مثل سفره ایه که پر از انواع و اقسام غذاها که پیش روی ما پهن شده، هر کدوم از ما به اندازه باورها و فرکانسامون میتونیم از این سفره انتخاب متفاوتی داشته باشیم💞💐
عده ای از این سفره ثروت، شغل پولساز، ایده پولساز، خونه ویلایی زیبا، مسافرت به زیباترین سواحل دنیا، کشتی تفریحی، ماشین آخرین مدل، سرمایه گذاری، سلامتی، روابط سالم و عاشقانه رو انتخاب میکنن.👏👏🌺
عده ای هم درگیریهایی مثل: نگرانی برای موضوعاتی از قبیل اجاره خونه، قسط، وام گرفتن، جور کردن بدهی، هزینههای تموم نشدنی، نداشتن یه خودروی درست و حسابی، نداشتن یه رابطه زیبا و آرامش رو انتخاب میکنن.
دست من برای انتخاب کاملاً بازه و تنها کسی که قدرت این انتخابو برام داره، خودم و باورهام هستم👌💝
باید جوری به این مسائل نگاه کنم که بهم احساس بهتری بده.
مشکل اصلی من و همینطور رفتارهام مثل احساس گناه، عذاب وجدان، تایید شدن از طرف دیگران،
به خاطر باور “احساس عدم لیاقته
یعنی من مسئولیت ایجاد احساس خوب برای اطرافیانمو پذیرفتم.
نه به خاطر اونا، نه به این دلیل که زندگیشون برام مهمه، دلیلش اینه که بودن و موجودیتمو در انجام این کار میبینم،
ضمن اینکه قضاوت دیگران درباره من، برام بسیار مهمه.
چون احساس لیاقت درباره خودم ندارم. دوست دارم فرد مفیدی باشم و فکر میکنم حتما باید برای اطرافیانم کاری انجام بدم تا مفید واقع بشم. در نتیجه تصمیم گرفتم مسئولیت شاد کردن یا همدردی با اونارو بپذیرم.🥺
به نام خدایی که نعمت فراوان داده .
سلام به استاد گرامی خودمون .
مثل همیشه ،استادعزیزمون ،شیواوبابیانی ساده درموردپروردگارونعمتهایی که دراختیار بنده هاش ،گذاشته ،صحبت کردن .
باوجود اینکه ،هیچ وقت مذهبی نبودم ،ازاولشم ینی ازهمون ،۲۰سالگیم ،یادمه به خاطر نیازهایی که داشتم ،هیچ وقت این به زبونم ،نمیومده که به کسی بگم التماس دعا.!
خودم بدون درخواست کسی،برای برآورده شدن ،نیازیاخواسته ی کسی ،یاحتی سلامتی وآرامش دیگران ،دعامیکردم ومیکنم .ولی به هیچ وجه حتی موقع هایی که نیازداشتم وبامشکلی دست و پنجه نرم میکردم ،ازکسی درخواست دعانمیکردم .دقیقا،توذهنم میومدکه خودت مگه زبون نداری ،خب بروخودت وقت بزارازخدادرخاست کن .و همین کارم میکردم .حتی از کسانی که ظاهرامذهبی وباخدابودن هم درخواست نمی کردم .
یه وقتایی توذهنم میومدکه ،نکنه مغرورم !چرانمیتونم به کسی بگم برام دعا کن؟ .
حالا که خیلی سال ازاون وقتها،هم میگذره ،بازمن همچین احساسی ،دارم وازکسی برای رفع مشکل یاخواستم ،درخاست دعا،نمیکنم .
دیگه الان به این درک رسیدم که خدای همه ،خدای منم هس.
البته که احساس گناه خیلی مواقع باعث میشد،اصلن رومنشه برم سمت خدا.حتی وقتهایی که نیازداشتم ،به خودم اجازه ی درخواست نمیدادم .
حالا که استاد،روی ماخیلی کارکردن،اگه احساس گناهی هم سراغم بیاد،سریع خودمو ،می بخشم .وازخداطلب ،مغفرت وبخشش میکنم .وبعدبرای هرآنچه بخام ،دعامیکنم .
در ادامه ی بحث استاد،برای دستیابی یکسان مابرای استفاده از نعمتهای خدا،بایدبگم که حس دلسوزی ماکه درگذشته فکرمیکردیم ،یه پوعنه مثبت برای هرفرد،میتونه باشه ،خیلی دخیل بوده .
هم حس دلسوزی کسی به ماباعث خرسندی مامیشد،هم حس دلسوزی خودمون ،باعث احساس رضایت دیگران میشد.
چون همگی فکرمیکردیم داریم به هم کمک میکنیم .که البته دراخروقتی میدیدیم ،همه ی زحمت هامون به هیچ ،تبدیل شده ،ناراحت میشدیم.یابرفرض مثال ،خسته میشدیم از اینکه متوجه میشدیم ،طرف خودش هیچ زحمتی نمی کشه برای رشدوپیشرفت خودش .وطبق عادت ،متکی به کمکهای اطرافیان شده .
به عمق ،رفتارمون ،دقت وفکر نمیکردیم که ،بابا،خداهمه جاهس.ونیازی نیس توحواست به دقدقه ی کسی باشه .
واقعنی هم ،به این فکرنمیکردیم که خدای من ،خدای عالم وآدمه.من نوعی، خدارافقط سرسجاده یامکانهای به ظاهر مقدس مثل مسجدوحرم ومواقعی که به دام مشکلی می افتادم ،میدیدم .ولاغیر….
قبول دارم و اعتراف میکنم که خداراخیلی کوچیک می دیدم.وخودمو،بزرگ وباقدرت .
فکرمیکردم من میتونم حلال مشکلات دیگران باشم .
حس دلسوزی وترحم به هرکسی حتی عزیزترین کسانت ،باعث قربانی شدنت میشه .وهمانطورکه استاد گفت ،خودماخیلی جاهاباعث شدیم که دیگران عقب بمونن.چون فکرمیکردیم مامیتونیم مشکلات دیگران رارفع کنیم ،تازه چقدبه خودمون خسارت میزدیم واجازه نمیدادیم که اونها متوجه بشن .حتی یادگرفتم نسبت به فرزندان خودم هم این حس را نداشته باشم و اجازه بدم خودشون بامشکلات ومسایلیکه براشون پیش میاد،روبروبشن .من فقط کنارشون هستم ودرحدنیازهاشون ،کمکشون میکنم.
چندتامثال درمورداحساسم به دیگران بزنم که:مثلاچیزی برای خوردن نداشتیم ولی همون مقدارومیدادیم به کس دیگه .
یاپولی راخودمون نیازداشتیم ولی می بخشیدیم به کس دیگه.
این جورچیزا،رو،بزرگ منشی میدونستیم .
خداخیربده استادجونمو.چقدفهم ودرک مارابه زندگی به خداواین جهان تغییردادن .
راحت شدیم.
چقدالکی وقت میزاشتیم به مسائل دیگران فکرمیکردیم .کاش بلدبودیم وکاش به لحاظ مالی ، دارا،بودیم .آخه ماازاون دسته افرادی بودیم که دردهای،خودمونوبیشترمیکردیم تابلکه کسی ازماراضی باشه .قربونشون برم هم، هیچ کدوم قدرشناس هم نبودن .فقط توقعاتشونو،بالامیبردن .
حالا اول الویت خودم هستم وبرای خودم ارزش بیشتری قائل هستم .وبه قضاوت کسی هم کاری ندارم .سعی میکنم درحد،وسعه خودم بخشنده باشم .
هرجا که حس دلسوزی یاترحمسراغم میاد،به خودم ایست میدم.
ازخداهمیشه برای همه خیرهاوخوبیهاراخواهانم ،امادیگه باوردارم که خدای مایکیه،واونهاخودشون اگه بخوان ازخداشون درخواست کمک میکنن .
دیگه باقوانین جهان ،آشناهستم واجازه ی اشتباهات تکراری رابه خودم نمیدم .چون تجربه های خوبی ازاون عملکردهای گذشتم ،نداشتم .
سپاس سپاس فراوان ازاستادعزیزم .
ممنون که درکیات مارابه این جهان ،هرروزبیشتراز،روزقبل میکنید.
استاد جونم. عباس منش عزیزم عاشقتم
سلام دوست عزیزم
من الان که کامنت شمارو خوندم تازه متوجه شدم چقددددر اشتباه میکردم
که همیشه میخواستم میونه ی داداشم اینارو باهم خوب کنم و همش میخواستم همه با هم خوب باشن و درمورد هم اشتباه برداشت نکنن و…
🤦🏼♀️
الان فهمیدم نباید دخالت کنم چون من نمیتونم کاری کنم تا اونا باهم خوب باشن و بدتر هم به خودم آسیب میزنم و هم اونا
مرسی 🙏از کامنتتون و مثالی که زدین چون من با اینکه ویدیو رو دیدم ولی متوجه این اشتباهم نشده بودم الان که شما مثال زدین دیدم اوه اوه 😬منم اینکارو میکنم
الان متوجه شدم منظور استاد فقط کمک و حمایت مالی نیست ،منظورش عاطفی ام هست.
ممنونم از مثالی که زدین و از همه دوستانی که کامنت میزارن
بسم الله الرحمن الرحیم
روز شمار تحول زندگی من
روز سیزدهم
همه ما پاره ای از یک دریای بی کران نور هستیم
همه ما پاره ای از یک انرژی فوقالعاده ایم
و به یک اندازه به نعمتهای بی کرانش دسترسی داریم…
بهتره که از تلاش برای تغییر دیگران دست بردارم و فقط وفقط روی خودم و ذهن خودم تمرکز کنم…
دیگران هم اگه بخواهند میتونند این کار رو بکنند…
و مهم ترین کار توی زندگی همینه،که موجب رشد و پیشرفت خودم بشم…
من یک بار به این دنیا اومدم و فرصت زندگی بهم داده شده،برای اینکه روحم گسترش پیداکنه ،رشد کنم و برای اتصال به منبعم حرکت کنم…آنوقت ارزشمند میشم… وقتی به منبعم بپیوندم و رو به سوی اون داشته باشم نه اینکه مثل غباری سرگردان باشم و معلق و ندونم که به کجا تعلق دارم…
پس باید که از زندگیم لذت ببرم،شاد باشم و آزاد…از هرقید وبندی،…
مثل تلاش برای تغییر و خوشبخت کردن عزیزانم…
باید فقط روی خودم فوکوس کنم…
فقط به خودم توجه کنم…
به حال خوب خودم
و به درصلح بودن باخودم…
اونوقت جهان طوری در هم میپیچه و شرایط رو می آفرینه که میبینم همه چیز وفق مراد منه…
شاید حتی همون عزیزانی که نبایست برای تغییرشون تلاش میکردم…اونها هم دچار تغییر شدن…حداقل در رویارویی بامن…
چرا که من اکنون در صلح با خودم هستم…
و روی خوب اتفاقات و آدمها به سوی من گردش میکنه…
آرزوی صلح عمیق درونی رو برای خودم و همه اعضای خانواده صمیمی خودم دارم…
سلام به استاد عزیزم و دوستان تغییر پذیرم
این مسئله که ما نمیتوانیم زندگی دیگران رو تغییر بدیم واقعا با پوست و گوشت و استخوان لمس کردم
چون چندین سال پیش همسر معتادی داشتم که تلاشهای زیادی کردم برای ترکش
و همه تلاشها بی ثمر ووو تا زمانی که خودش خسته شد و عاجز و هدایت شد برای ترک
و الان پاکه و خدا رو شکر هر روز تغییر میکنه
و هر دو همسفر شدیم و شاگرد استادیم
و به عینه دیدم این بیداری رو
و تجربه شد که برای تغییر فرزندم هم تلاش نمیکنم فقط ابزار لازم و اصول رو یادش میدم و کنار میرم و برای فرزندم هم همین مار رو مردم خودش تغییر بهتر شدن رو کرد
و خدمت به خلق با الگو بودن و نمونه بارز بودن هست وقتی خودم نتیجه بگیرم
و الان در مسیری هستم که به کسانی کمک میکنم که میخان و خیلی راحت میپذیرن چون خودشون میخان
من سعی میکنم وصل باشم به منبع و این خودش کمک به دیگران زندگی کنم و بزارم زندگی کنند به شیوه خودشون
همه به ی اندا زه به منبع وصلیم
و باز دوباره مادرم برای کمک به برادرم افراط کرد و هنوز کمی در گیره و کمی به این نتیجه رسیده رها کنه و به میزانی که رها کرده نتیجه گرفته و اگر رها کنه کامل مطمئنا زندگی برادرم بهتر خواهد شد باز من عاجزم و نمیتوانم اونا رو تغییر بدهم
و خداوند منی که طبیعی زندگی میکنم نعمت و ثروت و سلامتی رو به زندگی من جا ی میکنه من باید از بیماری های واگیر رفتاری دور کنم و فقط به بهبود خودم و زندگیم فکر کنم من حتی زندگی فرزندانم رو نمیتونم تغییر دهم
و فقط به قول استاد خوب زندگی کنم و اینجوری کمک کنم دنیا جای بهتری برای زندگی شود
همه هدایت میشویم بی اندازه
فقط نزاره گر باش و آرام و امیدوار
و در آرامش هست که نتایج از راه میرسه
به نام خدا
روز شما تحول زندگی من
روز سیزدهم
خداوند عزیزم، شاید بهترین نعمتی که به ما انسان ها دادی این است که این توانایی را به ما دادی که خودمان زندگی خودمان را بسازیم و کس دیگری نتواند در آن دخالت کند. این بهترین نوع عدالت است، از وقتی این قانون را می دانم احساس آرامش بی نهایتی دارم چون می دانم همه چیز دست خودم است. خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
استاد عزیزم، من هم مثل خیلی ها، وقتی که قانون را فهمیدم خودم را بی نقص می دانستم و سعی داشتم که دیگران را تغییر دهم، وقتی که قانون را به دیگران می گفتم یا به آن ها یاداوری می کردم انتظار داشتم که طرف به حرف من گوش کند و مثلا حال خودش را خوب کند، ولی اکثر وقت ها بر عکس این قضیه اتفاق می افتاد، جهان چک و لگد های زیادی بابت این رفتارهایم به من زده است:)، هنوز هم که هنوزه بعضی وقت ها ناخود آگاه سعی می کنم تا دیگران را تغییر دهم ولی خوشبختانه رفته رفته تسلطم روی خودم روز به روز بیشتر می شود و این به خاطر فایل های شماست. از شما ممونم.
استاد عزیزم، طبق تجربه تمرین های قبل دفعه قبل هم هم که تمرین های روز یازدهم و دوازدهم را انجام داده بودم می دانستم که قرار است اتفاق خوبی بیفتد، آن روز یکی از بهترین و شاد ترین روز های زندگی ام بود، فقط با ده روز تمرین این اتفاقات به این خوبی می افتد، نمی دانم وقتی به فصل 4 برسم چه اتفاقات خوبی را تا آن زمان تجربه کرده ام، البته من سه سال است که به فایل های شما گوش می دهم و فقط یک ماه است که دارم به فایل های روز شمار گوش می دهم. خداوند را شاکرم. خدایا شکرت.
خداوند را شاکرم که امروز هم توانستم به فایل روز شمار گوش دهم. بریم ببینیم امروز چه اتفاق خوبی در انتظار ما است :).
خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
به نام خدا
روزشمار زندگی من
روز ۱۳ فصل اول
خداروشکر به خاطر عمل به تعهدم
وقتی من این اصل که تنها مسئول شرایط واتفاقات زندگیم خودمن هستم ونتیجه باورهای من است را میپذیرم قبول میکنم این یه قانون است و برای همه همین جور است من توانایی تغییر کسی را ندارم چه بسا که انرژی ووقتم را صرف تغییر دیگران کنم آن طرف که تغییر نمیکند هیچ خود من هم از مسیر اصلیم دور میشم چرا که همه تمرکز وتوجه ام را میزارم آن فرد را تغییر بدم وبرای بهبود خودم قدمی بر نمیدارم
طبیعی ترین وخداگونه ترین شیوه زندگی، شیوه ای است که فرد به جای تمرکزبر تغییر دیگران تلاش کند تا با تمرکزبرآنچه که اورا مدت زمان بیشتری در احساس بهتر نگاه میداردنسخه بهتری از خود بسازد وتنها کسانی توانایی زیستن به این شیوه را دارند که این عدل خدارا باور کرده باشند
خدایا شکرت که امروز هم به فایل روزشمارم گوش کردم خدایا شکرت
به نام خدا
سلام دوستان عزیز و استاد گلم
وقتی حرف از تغییر میشه خیلی چیزا رو باید کنار قرار بدیم
من قبلا همیشه میگفتم یکی باید باشه تادیه سری چیزا رو تغییر بده حتی دورن من
یه اتفاقی باید بیوفته تا من تغییر کنم مثلا فلان قدر پول باشه تا من ارومتر باشم و خوش اخلاقتر و …وقتی با استاد اشنا شدم دیدم که اول باید تغییر کنم تا چیزایی که میخوام و به دست
وقتی با خودم فکر میکردم میگفتم اگه پولدار شدم میام به همه کمکمیکنم هر کی رسید بهش کمک میکنم ال میکنم بل میکنم و این حرفا
واس خانوادم این کارو خونه و ماشین واس خواهرم داداشم بچه هاشون همه خلاصه
از خدا هم طلب داشتم که مگه نمیگیکمک و خیر و فلان مگه نمیدونی نیت من چیه پس چرا پول نمیدی به من غر پشت غر
ولی وقتی یکم اگاهی هام بیشتر شد گفتم ای دل غافل که این یکی از ترمزایی بود که نمیذاشت پول بیاد سمت من
فهمیدم که من اول باید به خودم کمک کنم خودم تغییر کنم و عالی بشم به خواسته هام برسم بعد بقیه میان میپرسن خودشون
من نمیتونم کسی رو تغییر بدم حتی ذره ای
خیلی سعی کردم به خواهرم بگمکه این رفتار اشتباهه با بچه ات یا شوهرت
این کارو کن این کارو نکن
ولی اون که تغییر نکرد هیچ خودم عصبی میشدم و اونم میگفت تو چه کاره ای
با پدرم خیلی بحث میکردم که این کار اشتباهه یا درسته ولی هیچوقت اون چیزی که میخواستم نمیشد بعدا که قانون و فهمیدم دیدم که جهان داره یه سری چیزا که تو خود منم هست رو بهم نشون میده جهان ایینه است وقتی یه کار کسی منو عصبی یا ناراحت میکنم داره میگه توام این مدلی هستی باید قبولش کنی و نقطه مقابلشو درون خودت ایجاد کنی و رشد کنی تا این حرکت رو تو بقیه نبینی
دقیقا حرف استاد که میگه وقتی خودت تغییر کنی همه چیز با تو هم سو تغییر میکنه و ما هیچ اراده ای در مقابل دیکران نداریم
دایی من چندین ساله که اعتیاد داره مامان و خاله ام و دایی هام خیلی سعی کردن کمکش کنن
حتی یه بار به زور بردنش کمپ
چند بار ترک کرد یکی دو بار خودش رفت کمپو هربار گفت دیکه ترک میکنم به همه قول میدم
ولی تا الان این کارو نکرده چون کسی نمیتونه تغییرش بده تا زمانی که وقعا له بشه و دردش بیاد و خودش بخواد بذاره کنار اونوقت نه خواهر برادراش بلکه دستان خداوند میرسند و کمکش میکنن
این جلسه خیلی ترمز مخفی رو برای من واضح کرد .ممنونم استاد عزیزم که اینجا مارو هر لحظه به اگاهی میرسونی و رشد میدی
الهی شکر که هستین و هستم در کنارتون .
ایام به کام
پر روزی و سلامت😍❇️
سلام
روز سیزدهم
دقیقا این روزا درگیر همینم
دلم میخاد اینایی که خودم دارم درک میکنم و میفهمم و به بقیه بخصوص به خواهرا ومادرم یگم چقددددد دلم میخاد به شادی و خوش حالی برسن اونها هم . ولی . دارم واقعا به حرف استاد میرسم که باید رو خودم کار کنم واقعا انرژیم باید برای خودم و بچه ها و همسرم باشه که به فضل و لطف خدا در مدار درست هستن و بچه ها بخصوص که لوح پاک هستن و من دقیقا با عمل و نتیج درستم باید نشون بدم و خوش حالی و خوش بختی خودم رو و اونهارو شکرگذاری کنم و لذتشو ببرم .
خدایا بینهایت برای لحظه لحظه های این نعماتت شکرت میگم . خدایا ممنونم ازت.استاد محتزم و مریم خانم و آقای ابراهیم ممنونم.