همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم - صفحه 42
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/11/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-11-08 10:37:442024-06-27 06:35:33همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد و خانم شایسته عزیز و
همه ی همسفر های گرامی
خب من اوایل که با قانون اشنا شدم ای عادتو داشتم یعنی هنوزم دارم ولی خیلی بهتر شده که هر چیزی یاد می گرفتم دوست داشتم به بقیه هم بگم دوست داشتم اونا هم تغییر بکنن ولی وقتی براشون توضیح میدادم نه تنها درک نمی کردن بلکه اصلا نمی شنیدن سریع بحثو عوض میکردن و …..خیلی از فایل هایی که استاد توضیح میدن و من با تجربه به درک رسیدم مثل همین موضوع البته خیلی هنوز باید روی این موضوع کار کنم
تو بحث الهامات و تکامل …….کلی راه هارو اشتباه رفتم و خدای مهربانم هدایتم کرد دوباره به مسیر درست البته درک و عمل به این آگاهی ها حدی نداره .
به نظرم زیبایی جهان به همین تنوع هاست تنوع در عقاید در پوشش در جسم هایی که داریم و این تفاوت ها زیباست حتی خدا هم این تنوع رو دوست داره واگرنه چه دلیلی داشت که ما بیام و روی کره زمین زندگی کنیم وقتی خدا این همه مارو ازاد گذاشته که هر جور بخوایم فکر کنیم فقط کسایی به راه درست هدایت میشن که خودشون از خدا خواسته باشن بقیه می تونن هر جور که دوست دارن زندگی کنن ما چرا باید به زور انها تغییر بدیم ان هم کسایی و که چهل و یا بیست سال باور های نادرستو دارن و هر روز به صورت غیر ارادی تقویتشون می کنن این باور ها انقدر ریشه ای هستن که شخص درک درستی از هیچ چیزی نمیرسته مگه اینکه خودش بخوادتغییر کنه که اون هم باز جهاد اکبر می خواد .
استاد عباسمنش عزیزم سلام. به مریم شایسته عزیز و همفرکانسیهای نازنین هم سلام میکنم.
سیزدهمین برگ سفرنامه من.
استاد عزیز، چقدر حرفاتون جالب و درست بود. چقدر توحیدی بود.
و من چقدر به حرفهای شما، به بودن شما نیاز داشتم سالها پیش.
سالهایی که دربهدر به دنبال این بودم که خانوادهم رو از وضعیت فلاکتبار نجات بدم.
سالهایی که عمر و جوونی و شادابیم رو براش گذاشتم.
چقدر تلاش کردم که اونها اون زندگی و اعتیاد رو ترک کنند. چه مادی و چه معنوی بسیار براشون هزینه کردم. چه استرسها، چه رنجها، چه دردهایی رو تحمل کردم. چقدر آسیب دیدم. چقدر تحقیر شدم. چقدر پول خرج کردم براشون. چقدر زحمت کشیدم و کارهاشون رو انجام دادم.
در این سالها یادم رفته بود که زندگی کنم، لذت ببرم، شاد باشم، زیباییها رو ببینم.
عادت کرده بودم غصه بخورم و غمگین و مضطرب باشم و بترسم و فقط و فقط منفیها رو ببینم.
بعد پر شدم از بیماری.
نکته مهم و جالب اینکه خانوادهم بندههای خدا
که هنوز هم از سطح استاندارد خیلی خیلی خیلی پایینترند و اصلا خورد و خوراک درستی ندارند و توی خرج نون و ماست یا تخم مرغ هم موندند و اصلا زندگی معمولی و وعدههای غذایی مرتب ندارند و شاید روزی یه بار غذایی چیزی گیرشون بیاد، اون هم در حد تخم مرغ یا سیب زمینی یا نون خالی و از همه چیز، همه چیز محرومند،
کمتر از من که خونه و زندگی جدایی داشتم و همه چیزم مرتب و درست حسابی شده بود، مریض میشدند.
من نمیفهمیدم دلیلش رو. و باز همهش برای اونها غصه میخوردم و خودم رو فدا میکردم. و این روند ادامه داشت.
اما یک جایی خسته شدم. یعنی بریدم. از پا افتادم.
پر شدم از بیماری. اضطراب شدید، حملههای عصبی و قلبی، بیماری و جراحیها.
بعد دیدم باید به خودم توجه کنم و مراقب خودم باشم. و کمکم از اونها فاصله گرفتم.
ولی عذاب وجدان من رو رها نمیکرد. این بار از عذاب وجدان داشتم دق میکردم. که چرا من کاری برای اونها نمیکنم و…
استاد، الان که اینها برام یادآوری شد خیلی غمگین شدم دوباره. و دلم خیلی براشون میسوزه.
اما استاد، من به تدریج، انگار صدای شما رو از دور شنیده باشم و هدایت شده باشم، این عذاب وجدانم کمتر شد.
خودم رو دلداری میدادم که من هر کاری میتونستم تا پای جون براشون کردم. دیگه بسه.
و همون طور که شما میگید، هیچ کدوم از کارهای من فایدهای برای رشد و نجات اونها نداشت. اونها نخواستند یا نتونستند از اون وضع بیان بیرون.
من فقط تونستم بهشون خدمت کنم و غذا و امکانات بهشون برسونم و لباس براشون تهیه کنم و کارهای نظافت خونه رو براشون انجام بدم.
استاد، شما درست میگید. و من امروز یاد گرفتم. و سعی میکنم که روی خودم کار کنم. روی باورهام. روی یادگیری قوانین. از خدا میخوام من رو هدایت کنه به راه خودش.
من میخوام هر روز بیشتر هدایت بشم به راه درست. سالمتر باشم. شاد باشم. مثبت ببینم. من میخوام زندگی کنم و لذت ببرم.
من میخوام از این سفره وسیع، از این سلفسرویسی که خدا در اختیارم گذاشته تمام و کمال استفاده کنم.
میخوام بلند شم، برم و از همه غذاهایی که خدا برام در این رستوران تدارک دیده، بچشم. بخورم و سیراب بشم. میخوام همه لذتها رو تجربه کنم.
استاد، الان این توی ذهنم جرقه زد و بهم الهام شد که واقعاً ثروتمند بودن و بهره بردن از همه لذات دنیا خودِ خودِ ایمانه.
اگه ما از این خوانِ نعمت، از این سفره الهی غذا نخوریم در واقع کفران نعمت کردیم. ظلم کردیم.
استاد، استاد، چقدر ازتون ممنونم. چقدر حرف دارم که بزنم…
بارها و بارها ازتون سپاسگزارم استاد عباسمنش عزیزم و خدا رو بینهایت شاکرم.
سلام دوست عزیز
آره منم مثل شما چقدر از این دلسوزی ضربه خوردم
انگار بتن دلسوزی توی ذهن ما مثل سیمان چسبیده اگه دلسوزی نکنی خودخواهی
ولی واقعا خودخواهی نیست خدایی کردن هست
ما نباید بخواهیم زندگی دیگران تغییر بدیم چون تنها ما میتونیم خودمون برا خودمون کاری کنیم
دعای ان ای ها دیدی خدایا کمکم کن بپذیرم نمی توانم چیزهایی که قابل تغیر نیستن رو تغییر بدهم
واقعا ها
من شده رفتم پای درد و دل ابجی نشستم همون روز با همسرم دعوا م شده و اوقات خوش خودم رو خراب کردم
یا نگران زندگی کسی بودم یهویی تصادف کردم.چی بگم بخدا باید یاد بگیریم این قانون که فرکانس اونا قرار میگیریم به قول دوستم برو تو شنونده بودن اتفاقای خوب زندگی دیگران تا برات اتفاق بیوفته چرا با خودت اینکار میکنی
خدایا شکر اگاهی ها خدایا کمک کن عمل کنیم
در پناه حق خوشحال و ثروتمند باشی
مینای عزیزم سلام. ازت سپاسگزارم که کامنتم رو خوندی و بهم جواب دادی. و دست خدا شدی برام که بیام کامنت قدیمی خودم رو بخونم.
یاد اون روزها افتادم که تقریبا تازه عضو سایت شده بودم و چقدر فایل ها و حرفای استاد برام جواب بود. (و هنوز و تا همیشه هم هست). فایل ها رو گوش می کردم و تا می اومدم کامنت بنویسم اشک مجال نمی داد. به پهنای صورت اشک می ریختم، انگار رفته باشم تراپی. آره، فایل های استاد مثل جلسات تراپی شروع کرد من رو از درون شفا دادن. هر فایلی که گوش می دادم و می نوشتم و روی خودم کار می کردم، ذره ذره سبک تر می شدم.
عقده ها کم کم شروع کرد بیرون ریختن، دردها کم شدن، زخم ها التیام یافتن،… و من هر بار که به اندازه ذره ای آگاه تر می شدم، نگاهم به جای دیگران، برمی گشت به خودم و درون خودم. کم کم اوضاع بهتر شد. و هر روز و هنوز دارم این مسیر رو ادامه می دم.
مینا جانم دقیقا همین طوره، ما چیزهایی رو به زندگی خودمون دعوت می کنیم که بهشون توجه می کنیم.
حالا به چی توجه می کنیم؟ به اتفاقات بد؟ به دعوای همسایه؟ به مشکلات دیگران؟ به روابط عاطفی ناموفق دیگران؟ به مریضی دیگران؟ و پای درد دل و شکایت اونها نشستن؟
خب در این صورت اتفاقاتی از جنس همینا رو به زندگیمون میاریم.
پس من یاد گرفتم فقط و فقط به هر چیز خوب و زیبا توجه کنم. و اونها رو به زندگیم بیارم.
و این مسیر همیشگیه.
عاشقتم. در پناه خدا سالم و شاد و ثروتمند باشی مینا جانم.
سلام خدمت همه ی عزیزان
در سیزدهمین سفر پر برکتم خواستم بگم ک اره منم تجربه شو داشتم ک دلم برا کسی بسوزه… ولی خب خداروشکر آنچنان فیدبک منفی برام نداشت
🌹سلام خدمت استاد عباسمنش خانوم شایسته و تمامی اعضای خانواده صمیمی عباسمنش🌹 روز سیزدهم سفرنامه
درس هایی که باید از این فایل بیاموزیم
ما توانایی تعغیر افراد را نداریم چه در جهت مثبت و موفقیت چه در جهت نابود کردن و شکست تا زمانی که خود اون فرد تصمیم به تعغیر نگیرد
مثتاق این قانون هزاران مورد تو زندگی خودم و اطرافیانم دیده ام…..
ما با تعغیر خودمون با موفیقیت خودمون .با تمرکز بر پیشرفت خودمون میتونیم الگو بشیم و یک انگیزاننده و محرک پیشرفت برای بقیه تنها کمک ما کمک به خودمون هستش .
….همه ما به یک اندازه به هدایت و حمایت خداوند دسترسی داریم اگر باورش کنیم همه ما به یک اندازه به این خان نعمت و ثروت دسترسی داریم اگر خودمو باور کنیم خدای خودمونو باور کنیم و حرکت کنیم اگر آسوده باشیم اگر ایمان داشته باشیم اگر توکل کنیم
جهان ،جهان فرکانسی هر کسی نتیجه فرکانس ها باور های خودشو میگیره باید بپذیریم ناتوانی خودمونو در مورد تعغیر دیگران اما در عوض میتونم خودمونو هر جوری که دوس داریم تعغیر بدیم به هر شکل که میخایم خودمون و زندگیمونو خلق کنیم که مسلزم تکامل و صبر و عمل به قوانین کیهانی هستش
ولی همون شور و شوق تعغیر همون خواسته شدید به اون شرایط دلخواه که میخایم خودش مارو هدایت میکنه خیلی خوشگل میچینه برامون …
.میخام از تجربه خودم درمورد توانایی تعغیر در مورد خودمون رو بگم تو خیلی از جنبه ها تعغیرات کلی کردم و نتایج خوبی گرفتم تو یکی از جنبه هاهم در حال طی کردن تکاملم هستم ولی بعضی موقع ها ناامیدی سراغ ادم میاد همینحا میخام به خودم و تمامی دوستانی که توی این مرحله ان بگم ک فقط باید ادامه داد تو این مسیر با امید با احساس خوب با نگرش و باورهای خوب🌹🌹
برای همتون سلامتی ،،ثروت و آرامش آرزومندم
سلام دوستای عزیز و خانواده جدید و فوق العادم خانواده عباس منشی
ینی من از وقتی وارد این خانواده شدم حس موسیقی انیمیشن صوفیا رو دارم
I was a girl in a village do it all right
Then I became a prencess over night
Now I got figure out how do it right
So muuuuch to learn and see
امروز این قسمت سایت تو نشونه های من اومد درست زمانی که وقتی من پارتنرم حالش بد میشد میشستم غرغر ها و فحش هاش گوش میکردم تابهش کمک کرده باشم و آروم تر بشه ولی بدتر هم حال خودم بد میشد و هم ایشون مدت بیشتری حالش بد میموند یا وقتی باهم دعوا میکردیم و میگفت تو مقصر حال بد منی ، من بخاطر پس زمینه های دهنیم همش حس گناه میکردم از اینک بقیه رو اذیت میکنم و حس بد بهشون میدم اما با گوش کردن این فایل متوجه شدم من نه میتونستم حال پارتنرمو خوب کنم نه بد
فقط میتونستم خودمو در معرض حرفای بدش قرار بدم یا نه
متشکرم از دوستایی ک توجه میکنن و استاد بی نظیرم سید حسین عباس منش
سلام دوست عزیز
آره دوست عزیز باید این قانون رو توی هرجا بنویسیم تاهواسمون باشه
هرچی بشنوی و ببینی برات اتفاق میوفته
مادربزرگم میگفت نه دلت برا کسی بسوزه نه دلخشی کسی کن
یعنی دلسوزی کسی نکن به کسی هم که مشکل داره قضاوت نکن و خوشی هات رو به رخش نکش
واقعا هرجا دلم برا کسی سوخت خواستم زندگیش رو تغییر بدم من تغییر کردم و از مسیر دور شدم
من همسرم از بدهکاری هاش میگفت و هربار گوش کردم اخر ماه پول کم می اوردم
وقتی دیدم چقدر نا محسوس همه چیز بهم متصله سعی کردم هواسم جمع کنم
چقدر اقوام مون که همسرش باحال بود و توی خانواده همسر با خانواده خودش یکسان بود رو تحسین کردم حالا همسرم اومده بود خونه دایی م و مثل خونه دایی خودش بومی رفتار کرد
همسرم کسی بود که سالها پیش خونه اقوام من نمیومد که روم نمیشه و پسندم نیس تو تنها برو
حالاتغییر کرده چرا؟.چون من بیخیال دعوا باهاش شدم و حال خودم رو با انچه هست خوب کردم و خودم تغییر کردم و دیدم همسرم هم در مسیر تغییر هست.
باید به توحید برسیم به خدا برسیم که ما تسلیم تو برامون انچه دوست داریم نقاشی کن
اینبار خدا زیباترین حالت ممکن برامون نقاشی میکنه
در پناه حق خوشحال و ثروتمند باشی
سلام
فایل امروز از اون فایل هایی بود که انگار خود خدا داشت بامن حرف می زد
چشم های استاد توی این فایل ی برقی میزد
لبخندش خاص بود
حس عجیبی داشت و استاد این حس رو هم به من منتقل کرد
استاد ممنونم
من بی نهایت ، بی نهایت، بی نهایت، بی نهایت به خداوند نزدیک هستم*
من بی نهایت به خدا نزدیک هستم
من بی نهایت به خدا نزدیک هستم
من بی نهایت به خدا نزدیک هستم
من بی نهایت به خدا نزدیک هستم
من بی نهایت متصل هستم و به نعمت های خداوند دسترسی دارم
من بی نهایت متصل هستم و به نعمت های خداوند دسترسی دارم
من بی نهایت متصل هستم و به نعمت های خداوند دسترسی دارم
من بی نهایت متصل هستم و به نعمت های خداوند دسترسی دارم
اگه آسوده باشم.
اگه متوکل باشم
اگه ایمان داشته باشم
اگه تسلیم باشم
به راحتی
عاشق این کلمه ام
به راحتی
به هرآنچه که می خوام میرسم
درک خدا و قوانینش باعث میشه که من طبیعی زندگی کنم
این زندگی که الان دارم طبیعی نیست
چون خدا رو باور ندارم
چون عظمت خدا رو باور ندارم
چون ایمان ندارم به قوانینش
من با حرفهام نمی تونم همسرم رو تغییر بدم من فقط می تونم با الگو قرار دادن خودم همسرم رو تغییر بدم
دیگه بسه نصیحت
دیگه بسه زخم زبان زدن ها
دیگه بسه تحقیر کردن
برای تغییر یک نفر دیگه
وقتشه که خودم رو نشون بدم
اگه من لالایی بلدم چرا خودم خوابم نمی بره
من باید خودم تغییر کنم
این انرژیی که می خوام برای تغییر همسرم بذارم رو بذارم برای تغییر خودم
خدایا واسه ی این فایل بی نظیرت ازت ممنونم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان سلام و خداقوت خدمت همه دوستان و استاد عزیز من در مورد خودم یکم از تجربیاتم بگم که چجوری هدایت شدم که به نظرم ربط داره به این فایل من مدت ها قبل سایت را از طریق یکی از بستگان بهم معرفی شد و اومدم چندتا فایل هم گوش دادم ولی باز چون از مدار تغییر خارج شدم رها کردم و کار کردن جدی من روی خودم از زمانی شروع شد که واقعا دیگه از تمام وجودم می خواستم تغییر کنم گریه می کردم و از خدا کمک می خواستم و این شد که خداوند من را به این سایت راهنمایی کرد و واقعا اولین تاثیر مهمی که فایل ها روی من داشت این بود که حالم خیلی خوب شد از افسردگی در اومدم و کم کم هدایت شدم و اتفاقای خیلی خوبی برام افتاد نتیجه پس تا کسی نخواد هیشکی نمی تونه بهش کمک کنه و اینکه در قرآن هم خدا بارها به پیامبران گفته که شما فقط وظیفه ابلاغ را دارید و اینکه آنها عمل کنند یا نکنند برای خودشان است.
سلام استاد عزیزم سلام مریم نازنین سلام دوستان همسفر
فایل روز سیزدهم ( اصلاحیه)
✔همه ما به یک اندازه به خداوند ونعمتهاش دسترسی داریم.
✔کسی که توی مدار موفقیت و خوشبختی نباشد کل دنیا هم بخواد نمیتونه براش کاری کنه.
✔هیچکس قدرتی در سوق دادن فرد دیگری به مسیر خوشبختی ندارد. برعکسش هم صدق میکنه . هیچکس نمیتونه و قدرتی نداره کسی رو که در مسیر خوشبختی و موفقیت هست مانعش بشه.
✔کمک ما به دیگران برخلاف قوانین جهان هست. پس منتظر نتیجه نباشیم.
✔تنها راه کمک ما به دیگران بهتر کردن زندگی خودمون هست. وقتی ما موفق شدیم، رشد کردیم ، خداروباور کردیم و نتیجه ایمانمون رو دیدیم میتونیم الگو بشیم برای همونهایی که دلمون میخواست کمک کنیم بهشون. بگیم سفره نعمتهای خداوند برای هممون گسترده هست. سهم تو هم محفوظه. برو بردار. نه کسی میتونه بهت بده نه کسی میتونه ازت بگیره. راه دسترسی بهشون فقط توکل ، ایمان و حرکت خودته.
✔مشکلات ، گرفتاریها، غمها، دردها و تمام ناکامیها نیاز هست برای بیداری یک انسان. بیدار بشه بفهمه داره برخلاف قوانین زیبای خداوند داره حرکت میکنه. آخه مسیر خداوند و قوانینش خیلی فرق داره. همش آرامش، سلامتی، نعمت و ثروت، روابط قشنگ، راحتی و آسایش هست. مسیر خداوند طبیعی زندگی کردنه. آره عزیزم. تویی که داری کامنت مینویسی یه عمر در خواب غفلت بودی، یادت میاد زندگی سراسر تاریکی و غم و مشکلاتت رو. حالا که فقط یه کوچولوووو چشماتو باز کردی فقط یه کوچولوو ببین چقدر همه چیز بهتر شده. همه چیز هااا. تازه که داری این خدارو یکم میخوای بشناسی اینهمه اوضاع بهتر شده.
اونموقع ها فکر میکردی خدا فقط کارای عجیب و فرابشری میکنه مثل شفای مریضی که پزشکا جوابش کردن یا مصدومی که زیر آوار مونده ولی زنده بیرون اومده یا یکی تو تصادف وخیم زنده مونده. فکر میکردی خدا دور هست و دست نیافتنی. اما حالا چی. هرروز یه چالش زندگیت رو با خدا درمیون میزاری و خدا با عشق برات حل میکنه. هر نوع چالشی رو، کوچیک و بزرگ نداره.
اینروزا با این اموزه ها خدارو نزدیکتر و نزدیکتر حس میکنی. آموزه های جدیدت میگن تو خیلی عزیز و باارزشی برای خداوند. تنها توقع خداوند اینه که ازم دور نشو. قدرتم ، حمایتم و بزرگیم رو فراموش نکن. کلا منو فراموش نکن. هرکار بخوای خودم برات میکنم فقط بیا سمت خودم. پیش خودم باش. بزار بهت نشون بدم دنیایی که برات خلق کردم چقدر قشنگه. بزار بهت بگم با چه عشقی آفریدمت. بزار برات بگم که خلقت کردم برای خوشبختی. من برات کافیم. من برات آرامشم، سلامتیم، ثروتم ، رابطه قشنگم. من کافیم برای خوشبختیت. باورم کن.
دوستت دارم خدای حمایتگر، قدرتمند و ستودنیم. دوستت دارم.❤
سلام به عزیزانم.
( مریم هستم)
من فرزند اول خانواده بودم واز کودکی سرپرستی برادران کوچیکتر با من بود وچون دختر بودم تو کارای خونه از همون کودکی کمک میکردم و با توجه به شرایط زندگیم از همون اول نسبت به همه مخصوصا عزیزانم حس مسولیت پذیری داشتم.
و فک میکردم اگه اونارو مدیریت نکنم نمیتونن زندگیشون رو با موفقیت طی کنن..
وفک میکردم من چون بزرگترم اصلا منجی اونام.
منجی پدر ومادرم.برادران وخواهرم و همسرم وخانوادهوهمسرم و فرزندانم و…..
و یه جورایی اصلا برای همه جا افتاده بود که من اینکارو انجام میدم و وظیفه منه که انجام بدم.
از دو سال پیش که با استاد عزیزم آشنا شدم، کم کم تصمیم گرفتم روابطم رو محدود کنم وکمتر برای دیگران کاری انجام بدم
با تمرکز بر زیباییها وارزش قائل شدن برای خودم واحترام به خودم خیلی الان بهتر شدم.
ولی باز هم به شدت نیاز بهوتمرین دارم ودارم تمرین میکنم.
این مساله پاشینه آشیل منه وچون خیلی عاطفی واحساسی هستم باید دائم حواسم باشه تا هر روز بهتر بشم.
دنیا پر از نعمت وفراوانیه وبه اندازه همه نعمت و راه حل و پول و خدمات وجود داره پس من نباید دلم بسوزه وباید خودم موفق بشم تا اونا از موفقیتهای من درس بگیرن وبراشون الگو بشم.
نه اینکه خودمو مریص کنم واونقدر چک ولگد وسیلی از روزگار بخورم تا دیگه نخام زندگی دیگرانو مدیریت کنم.
ویه جورایی تاوان دلسوزیهام رو هم دادم.
وحالا دارم دختر خوبی میشم وخیلی نسبت به قبل بهترم.
خدایا شکرت.
سلام
خدیا هزار مرتبه شکر که فرصت پیش میاری تا من بتونم این آگاهی هایی که بی نهایت ارزشمنده رو بشنوم. چقدر حسم عالی شد بعد از شنیدن این فایل، ی حس آرامش خاصی بهم دست داد. آروم شدم چرا؟ چون دیگه فقط و فقط روی خدا حساب باز می کنم. آروم شدم چون خدایی که این بدن شگفت انگیز رو بهم داده بدون هیچ چشم داشتی و منو با این ویژگیی فرکانسی به این جهان سراسر زیبایی فرستاده. کمکم میکنه که هر چیزی که می خوام رو داشته باشم. من باید ارزش خودم رو بدونم ، من تکه ای از خداوند هستم، من اشرف مخلوقات هستم. پس روی دیگران حساب نکنم و ازشون درخواست نکنم و بهشون تکیه نکنم. چون تو درخواست و تکیه کردن به دیگران عجز و ناتوانی هست. منی که مخلوق خدای قادر هستم واسم زشته که این کار رو بکنم. مثل این میمونه که پسر رئیس جمهور بره از شهردار بخواد که واسش کاری بکنه. اصلا خنده داره. تو که بابات تمام قدرت دستشه چرا از اون نمی خوای از منی که هیچ قدرتی ندارم درخواست می کنی.
باید خدا رو بیشتر باور کنم. باید یقین و ایمانم به خدا و قدرتش بیشتر بشه و هر روز به خودم بگم که این خدایی که تمام آسمان ها و زمین رو خلق و هدایت می کنه. این بدن شگفت انگیز من رو خلق و هدایت می کنه . قدرت خلق هر آنچه که من می خوام رو داره.
از این به بعد نباید روی هیچ کس حتی پدر، مادر، همسر، فرزند و … حساب باز کنم. من فقط روی خدا حساب باز می کنم. دیگران دستان خداوند هستند. توی ذهنم از خدا تشکر میکنم که از طریق دستانش بهم کمک کرد.
مردم فقط کمک کننده هستند، این خداست که به من هر چیزی که بخوام رو میده.