همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم - صفحه 56 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/11/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-11-08 10:37:442024-06-27 06:35:33همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله هدایتگر
سلام برسلسله عباس منشیان
این فایل نشونه من بود
مادرهرلحظه هدایت هستیم وهمه مابه هدایت پروردگاردسترسی داریم
تضادهاباعث خواسته میشه وماروهدایت میکنه به مکان های بهتروادم هاوشرایط بهتر
وقتی درمدارموفقیت وثروت هستی وداری روی خودت کارمیکنی ودنبال موفقیت هستی قطعادستان خداوندبه کمک تومیان تاتوبه اهداف وخواسته هات برسی وخداوندهدایتت میکنه
تونمیتونی کسی روتغییربدی وبراش دلسوزی کنی توفقط میتونی خودتوتغییربدی چه ظربه هاکه نخوردم به خاطردلسوری به دیگران ازهرلحاظ روحی عاطفی مالی والان دارم متوجه میشم که چقدرتغییرکردم باتغییرباورهام واحساس خوبم
این فایل نشونه ای بودبرام که من تومسیرموفقیت ومدارثروت هستم وخداوندمن روبه شرایط وافرادودستان بینظیرش هدایت میکنه برای رسیدن به ثروت ونعمت
ثروت ونعمت زیاده وخداوندماروداره به سمتش هدایت میکنه چون خودمون خواستیم که هدایت بشیم
شادوپیروزوثروتمندباشید
احمدفردوسی
سلام استاد عزیز و مریم جان خیلی خوشحالم که به این فایل جادویی و اینجا هدایت شدم کلی بهم احساس خوب منتقل شد و خیلی دوس داشتم حرفاش قشنگ به دلم نشست چیزایی که یاد گرفتم این بود این باور هایی که پیدا کردم
خدا وقتی به یه فایل منتقلمون میکنه اون خداس که مارو میفرسته
وقتی تو توی احساس خوب هستی همه به زبونه خدا باهات حرف میزنن و کلی حالت خوب خوبتر میشه مثلا منکه قانونارو اینجا یاد گرفته بودم بدون اینکه بخام به بقیه چیزی بگم یا من بخام یادشون بدم از خوده اونا دونه دونه حرف های قانون میشنیدم خودشون بهم یاد اوری کردن که سپاس گزاری چقد حالو خوب میکنه چقد ادم میتونه تو نعمت باشه هر چیزیم میخاد میدونه بهش میرسه چون کلی خواسته ها داشته خدا جور کرده خوب مثلا دیگه لختی مو که چیزی نیس ادم میره راحت لخت میکنه خخ
میخام بگم خیلی احساسم خوبه خیلی احساس نزدیکی به خدتی درونم میکنم که خیلی قدرتمنده و هر چی میخام برام میبنم و بهم میرسه
یه چیزه دیگم که برام جالب بود اینکه من اول تو زندگیم یه حالتی داشتم مثله یه معلم مهربون که فقط میخاستم به بقیه چیزی یاد بدم بعد فهمیدم نه تو داری زندگی میکنی خودت چیزی یاد بگیری تو اولین نفر زندگیه خودتی و خدا هس و حواسش به همه جا هس و من میدونم وقتی خودم خدا کمکم میکنه رشد میکنم بزرگ بزرگ تر میشم جهان بزرگتر میشه ینی بقیه هم رشد میکنن به طبیعی رشد میکنن برام خیلی قشنگ بود واقعا شکرت احساس میکنم خدا داره روز به روز بیشتر چشمامو باز میکنه شکرت خداجون واای خداجون الان بیشتر وقتا حالم اوکیه خود به خود احساسم به روش های مختلف با قشنگی های زیادی میبینم که شکر گزارشون هستم واقعا شکرت خداجون تو خونه خودمم سالم تو حاله خوب رابطه عاشقونه شوهرمم خیلی خوبه منو خیلی دوس داره و هرچی میگم گوش میده ومن آزادم هرجا میخام هر وقت برم بهش میگم راحت قبول میکنه میخام برم روستا برو میخام برم کنسرت برو خیلی راحت شکررت خداجون به مرحله ای رسیدم مستقل میتونم بگم خواسته امو و راحت میرم میام یه کار میخام بکنم میکنم و خدا به روش مختلف برام جور میکنه شکررت خداجون من تازگی خیلی بیشتر خودمو دوس دارم وبیشتره لحظه ها حالم اوکیه و دونبال پیشرفته خودمم نه بقیه شکررت خداجون بابت این اگاهی های ناب
بنام خدا
روز سیزدهم سفرنامه هست ومن یاد گرفتم که نمیتونم هیچ کسیو تغیر بدم وهرکسی اگر در پی حقیقت باشه از راه های مختلفی دریافتش میکنه و وارد این مسیر میشه ونمیشه کسی رو بزور هلش داد تا وارد این راه بشه .پس دست از تغیر دیگران بر داریم وتمرکزمون روی خودمون باشه .وقتی ما تغیر کنیم شرایط ‘افراد واتفاقات پیرامون ما هم تغیر میکنه .
وقتی تسلیم خداوند باشیم اون موقع است که میفهمیم نمیتونیم زندگی کسی که خودش نمخاد رو تغیر بدیم وسرنوشتشو عوض کنیم.
در اینصورت فقط انرژی خودمون رو از دست میدیم واز هدفمون دور میشیم.
در واقع هر کدوم از ما به یک اندازه به نعمتهای خدا دسترسی داریم واین خود ما هستیم که اجازه ورود این نعمتها به زندگیمون رو میدیم.وقتی تسلیم باشیم وقتی رها باشیم وفقط خواسته هامونو از خدا بخاهیم .به عبارتی پامونو از زندگی خودمون بکشیم بیرون هم چی حل میشه ….یعنی در مورد همه کارهام بسپرم به خدا….
وخوشحال باشم که همه چیز اوکی هست.
واین طبیعی هست.
ورنج ها ومشکلات هستند تا ما راهمون رو پیدا کنیم وقوانین هستی رو بفهمیم وبه طور طبیعی زندگی کنیم.
در پناه حق
به نام خدای توانا
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته گرامی
این فایل مرا بیاد چند سال پیش زندگیمون انداخت که شوهرم با کمک کردن به برادر وپدر ومادرش واینکه وضع زندگی اونها تغییر کنه
زندگی خودمون را نابود کرد وتازه زندگی اونها هم پس از مدتی مثل روز اولش شد.
با اینکه من به شوهرم میگفتم اول زندگی خودمون اگر کمکهای تو آسیبی به زندگیمون نمیزنه کمک کن ولی ایشون گوش نمی کرد.
و من واقعا صحبتهای استاد را درک میکنم ومی فهمم که به هیچ طریقی ما نمی توانیم کسی را تغییر بدیم تا خودش نخواسته باشه .
ما با کمک به خومون که همه ی وقت وانرژیمون را برای پیشرفت وخوشبختی خودمون بزاریم
وبا الگوشدن برای اونها میتونیم بهشون کمک کنیم.
ماباید تسلیم باشیم درمقابل تغییر دیگران
ما بی اندازه بخداوند نزدیک هستیم
ما بی نهایت به نعمتهای خداوند متصل هستیم ودسترسی داریم اگه باور کنیم،اگه توکل کنیم وایمان داشته باشیم براحتی دریافت میکنیم.
سپاسگزارم از استاد عزیزم برای بیان این نکتهای زیبا
به نام خداوند بخشنده و مهربان
روز سیزدهم سفرنامه
با درود و سلام به اساتید گرانقدر و همه دوستان
آگاهی های نابی که از این فایل کسب کردم:
“همه ما به یک اندازه به خوان نعمت الهی دسترسی داریم”
همین جمله کافی است که من مشرک نباشم. خدایا شکرت که من هم مانند همه انسانهای موفق ، خوشبخت و توانمند میتوانم هرآنچه را بخواهم با کمک خودت و تغییر باورهایم بدست بیاورم. فقط کافیست که اراده کنم و حرکت کنم و روی هیچ کس و هیچ چیز جز حمایت و هدایت خودت حساب نکنم.
“من از تغییر دیگران عاجزم”
من مسئول زندگی هیچ کس بجز خود نیستم. هر کس همین الان در جای درست خودش قرار دارد و این یعنی خداوند عادل است. من حتی نمیتوانم سرنوشت فرزند خود را تغییر دهم. به عنوان یک مادر سهم زمینی خود را انجام میدهم اما اینکه آینده او چگونه باشد و به کجا برسد فقط و فقط به خود او بستگی دارد. پس از امروز حرص الکی نمیخورم و بایدها و نبایدها کمتر میشود چون من ذره ای نمیتوانم مانع او شوم یا به او کمک کنم. فقط کافیست خودش بخواهند. تلاش برای تغییر زندگی هر فردی بجز خودم یعنی دور شدن از مسیر رشد و پیشرفت. پس همه انرژی و زمانی را که برای دیگران میگذاشتم صرف خودم خواهم کرد. چون بهترین سرمایه گذاری روی خودم هست و تلاش میکنم تا با تمرکز بر خودم زمان بیشتری در احساس خوب باشم. وقتی نتیجه دست من باشد دیگران برای من و حرفم ارزش قائل هستند و در غیر اینصورت دیگران حتی اگر حق با من هم باشد، به من گوش نخواهند داد و راه خودشان را میروند.
” همه چیز بایستی به راحتی و سادگی و کاملا طبیعی به شما برسد”
اگر نگرانی و تلاش زیادی در مورد یه مسئله دارم یعنی راهم اشتباه است. باید آن را بدرستی بررسی کنم تا دلیل تلاش بیهوده را بفهمم. شاید قوانین جهان هستی را خوب درک نکرده ام یا شاید تضادی باشد که باعث شود خودم را بهتر تجربه کنم وبه درک بهتری از قوانین برسم.
سپاسگزار اشتراک گذاری این همه آگاهی و قوانین طلایی جهان هستی هستم. آرزوی بهترین ها برای شما و تک تک اجزای جهان هستی
در اقوام نزدیکم خانمی مطلقه ای بود که رابطه ای رو با اقایی شروع کرده بود
البته بدون اطلاع خانواده ( خانم اقا اطلاع نداشت)
از دید کسی مث من از بیرون گود این ی رابطه خودازاری برای خانم بود
ریز مسائل نمیخوام تعریف کنم ک تمرکز ب نکات منفی نشه
ولی تو اون ده سال اینقدرر من اون خانم میگفتم که بیخیال این مرد بشو …
ولی شرک
امان
الان میفهمم
توجیه خانم که بنظر الکی بود این بودش که این اقا سمت شغلی خوبی داره و بعدا در اینده برای پسرم میتونه کاری کنه( پسر اون خانم اون زمان ٧ یا ٨ ساله بود)
خلاصه این رابطه کاملا بیمارگونه ١٠ سال طول کشید
و هی من خانم نصیحت میکردم اونم تایید میکرد ولی بازم ادامه میداد ( باور کمبود، عدم لیاقت)
و بالاخره رابطه در سال ١۴٠٠ یهو بهم خورد
و الان چقدر اون خانم حالش بهتر
ی جفت روحی عالی پیدا کرده
که بر عکس اون اقا که مدام تخقیرش میکرد، ب این خانم انگیزه میده
و مثالهای فراوان دارم از جاهایی که فکر میکردم من ناحی میتونم باشم و بعد میدیدم فقط خودم خسته کردم و تازه از نظر روحی هم من تحت الشعاع قرار میداد
الان متوجه شدم و دست از نصحیت و دلسوزی برداشتم
به نام خدای مهربان و هدایتگر
روز سینزدهم روزشمارت تحول زندگی من
خداروشکر میکنم که به من این فرصت رو داده در این مسیر بمونم و این توان و اراده و قدرت رو داشته باشم که بتونم این آگاهی ها رو گوش بدم، در موردش بنویسم و آنچه درک کردم رو به عمل برسونم.
امروز کمی برای انجام روزشمار تحول زندگی من احساس میکردم کنترل ذهن سخت شده و توانش نیست و آگاهیها به عمل شاید نرسه ولی با خودم گفتم وقتی شرایط اینجوری میشه اگر بتونم ذهنم رو کنترل کنم پاداش میگیرم. من باید ادامه بدم اگر میخوام نتایجم متفاوت بشه. اگر در این شرایط بتونم خودم رو در مسیر نگهدارم کارم برای روزهای بعدی راحتتر میشه و میتونم عادت کنم به تمرین کردن و ردپا گذاشتن. خداروشکر یک خواب خیلی خوب و انرژی بخش هم بعد از اینکه قسمت به این قسمت گوش دادم که هدایت الله بود انجام دادم و الان ذهنم و بدنم پر انرژی تر و خیلی آماده تر هست برای اینکه بتونم در مورد این فایل بنویسم.
نکته اولی که استاد در این فایل بهش اشاره کرد این بود که دلیل اینکه پشت سر هم فایل قرار داده نمیشه این هست که من سعی میکنم هدایت بشم و یک حسی من رو بیاره برای صحبت کردن، گاهی میشه هر روز این اتفاق میافته گاهی میشه روزی دو بار این اتفاق میافته و گاهی میشه هم یک هفته یکبار یا دو هفته و یک ماه یک بار این اتفاق میافته و پوینت مثبت این موضوع این هست که در مورد تهیه فایلها من اجازه میدم هدایت بشم و حرفی رو میزنم که سوالات زیادی رو پاسخ میده و تاثیرگذاره و دلیل اینکه خیلی از افراد میگن استاد دقیقا من به این آگاهی که شما گذاشتی احتیاج داشتم و میخواستم پاسخ این سوالم داده بشه و این آگاهی که شما گذاشتی دقیقا پاسخی بود که منتظرش بودم این هست که اجازه میدم هدایت بشم و حسم در موردش بهم بگه که انجامش بدم. من این برداشت رو دارم که استاد سعی میکنه به الهاماتش گوش بده و از اونها استفاده میکنه برای آماده سازی فایلها و یکی از دلایلی که انقدر این فایلها تاثیر گذار هست توجه به الهامات هست.
نکته بعدی که استاد در این فایل بهش اشاره کرد این بود که یک دوستی متوجه شد که پسر برادر شوهرش در شرایط مالی محیطی و اقتصادی بدی هست و بیکار هست و گفت من بهش کمک میکنم و دستش رو میگیرم میارمش پیش خودم بهش امکانات میدم تا این بره در یک جایی شروع به کار کنه و موفق بشه و این اتفاق نمیافته. و بعد این دوست عزیز متوجه میشه اون فرد که اومده پیششون و میخواسته بهش کمک کنه هیچ تمرکزی روی هدفش نداشته و هیچ درسی نخونده و هیچ تلاشی نکرده و هیچ تمرکزی نگذاشته و به همین دلیل هم نتیجه ای نگرفته و بعد باهاش اینطور صحبت میکنه که یک فکری به حال خودت بکن تو اصلا وقت و انرژی و تمرکزی نگذاشتی که موفق نشدی و اون بنده خدا هم ناراحت میشه و تصمیم میگیره برگرده. نکته این داستان این هست که این دوست عزیزمون این تفکر رو داشت که میتونه «دست کسی که خودش نمیخواد تغییر کنه رو بگیره و کمکش کنه که تغییر کنه» و به همین دلیل هم این کار رو انجام داد و از این موضوع ضربه خورد.
چیزی که از این داستان متوجه شدم این هست که «وقتی فردی خودش نمیخواهد تغییر کند اگر ما بخواهیم تغییرش بدیم ضربه میخوریم» چرا؟ چون ما با کمک کردن به فردی که خودش نمیخواد تغییر کنیم هم داریم به خودمون ضربه میزنیم (از نظر روانی، مالی، روابط و .. داریم براش هزینه بی فایده میکنیم) و همچنین داریم به اون فرد ضربه میزنیم. چرا که میخوایم درد و رنج و عذاب رو از اون فرد بگیریم و براش نتیجهای لذت بخش براش ایجاد کنیم درحالی که «درد و رنج و عذاب» برای «بیدار شدن» اون فرد ضروری هست. مثل دردی که یک کرم در پیلهای که درست کرده میکشه که پیله رو پاره کنه و بتونه بیاد بیرون و این درد و رنج باز کردن پیله قویاش میکنه که بتونه تبدیل به یک پروانه زیبا و قوی و قابل پرواز کردن بشه. اگر این درد و رنج رو حذف کنیم و به عنوان مثال پیله رو خودمون برای پروانه باز کنیم اون پروانه زودتر میمیره و شاید هرگز به پرواز کردن هم نرسه چون اون توانایی بدنی لازم و .. درش ایجاد نشده. بنابراین ما با کمک کردن به افرادی که خودشون نمیخواهند تغییر کنند داریم به خودمون و به اونها ضربه میزنیم.
نکته بعدی که استاد در این فایل بهش اشاره کرد و چقدر مهم و ارزشمند هست این هست که «ما نه میتوانیم زندگی کسی را به سمت خوبی تغییر بدهیم و نه میتوانیم زندگی کسی را به سمت بدی تغییر بدهیم» یعنی اگر کسی در مسیر نادرست هست ما نمیتونیم به مسیر درست ببریمش و اگر کسی در مسیر درست هست ما نمیتونیم اون رو به مسیر نادرست ببریمش و در هر دو صورت عاجز هستیم از انجام این کار. این موضوع چقدر برای خود من مقاومت ایجاد کرده و من چقدر فکر میکنم که با کمک کردن به دیگران دارم به اونها کمک میکنم و دارم به اونها خیر میرسونم و دارم باعث بهبود زندگیشون میشم و این در حالی هست که من هرگز نمیتونم این کار رو انجام بدم و من هرگز نمیتوانم به کسی خوبی کنم و از اون طرفش اگر من به کسی کمک نکنم یا دستش رو نگیرم یا حتی اگر بخوام آگاهانه کسی رو بدبخت کنم هم نمیتوانم به اون فرد ضربه ای بزنم و بدی بکنم و جهان راهی برای این موضوع پیدا میکنه
نکته بعدی ای که این فایل داشت که بسیار مهم هست اینه که «ما با کمک کردن به دیگران داریم به خودمون کمک میکنیم نه به اونها و ما با بدی کردن به دیگران داریم به خودمون ضربه میزنیم نه به اونها»
نکته دیگه این هست که افرادی که میگن ما برای خدمت به خلق آفریده شده ایم و مگر انسان جز خدمت به خلق برای چیز دیگه آفریده شده این هست که این افراد یا خیلی خوب خدمت نکردن و خیلی خوب بلا سرشون نیومده با این کار یا اینکه این افراد قوانین جهان هستی رو درک نکردن و نمیدونن ما نمیتونیم کسی رو تغییر بدیم تا وقتی خودش نخواهد
نکته دیگهای که این فایل براش داشت درک این موضوع بود که تا خودم نخواهم تغییر کنم، اتفاق جدیدی تو زندگیم نمیافته و کسی نمیتونه بیاد دست من رو بگیره و خوشبختم کنه. وقتی استاد داشت شرایط اون فرد رو میگفت که یک عالمه امکانات براش فراهم کردن ولی هیچ تغییری نکرد به این فکر کردم که محمدصادق عزیزم، اگر تو خودت نخواهی تغییر کنی واقعا هیچ کس دیگه هم نمیتونه تغییرت بده و اگر نمیخواهی درد و رنج سراغت بیاد خودت حرکت کن و تغییر کن قبل از اینکه مجبور بشی. خودت بخواه که تغییر کنی.. منتظر کسی نباش که بیاد تغییرت بده که اصلا امکان پذیر نیست. واقعا من خیلی مطالب رو میدونم که باید تو زندگیم اجراشون کنم ولی خودم نمیخوام تغییر کنم و اجراشون نمیکنم یعنی تا خودم نخواهم خبری از تغییر و نتایج جدید نیست.
مثال جالبی که استاد در رابطه با کمک کردن به دیگران گفت مثال بافهها و رستورانهای سلف سرویس هست که تو پول دادی و رفتی تو بافه و کلی غذا برای خودت برداشتی و نشستی داری میخوری و بعد یکی دیگه هم پول داده اومده تو بافه نشسته رو صندلی و داره تو رو نگاه میکنه با حسرت.. واقعا واکنشی که تو این مواقع داریم چی هست؟ بهش بگیم من نمیخوام بخورم بیا تو غذا من رو بخور؟!! نه میگیم آقا جون بلند شو برو از تو بافه هر چی دلت میخواد بردار هم ظرف هست و هم غذا هست و هم نوشیدنی هست همه چیز هست چرا من رو با حسرت نگاه میکنی حالت خوبه؟ برو بردار بخور دیگه پسر. ما هرگز در این شرایط نمیگیم خب من غذا نمیخورم تو بیا بخور.. نه میگیم برو بردار همه چی هست.
نکته مهم این فایل این هست که همهی ما به یک اندازه به خداوند نزدیک هستیم دسترسی داریم. اینطور نیست که یک سری افراد به خداوند نزدیک تر باشند و یک سری افراد از خداوند دور تر باشند. همه به یک اندازه دسترسی دارند بنابراین همه میتوانند از خداوند بخواهند که کمکشون کنه و هدایتشون کنه و زندگیشون رو تغییر بدهند و لازم نیست که فکر کنیم یک عده رو که خودشون نمیخواهند تغییر کنند رو ما باید دست کنیم و تغییرشون بدیم تا زندگیشون بهتر بشه و اگر این کار رو انجام بدیم به خودمون و به اونها ضربه زدیم.
اگر با این نیت به کسی کمک میکنیم که من دارم زندگی اون رو تغییر میدم و بهبود میدم داریم اشتباه فکر میکنیم و ضربهاش رو میخوریم.
نیت باید این باشه که اگر کمکی داریم میکنیم داریم به خودمون کمک میکنیم. اگر عشقی میورزیم داریم به خودمون کمک میکنیم و ما نمیتونیم زندگی دیگران رو تغییر بدیم به سمت خوبی یا بدی.
عاشقتونم. بهترینها رو براتون میخوام.
به نام خداوندی که بهترین وکیل ماست .
سلام و عرض ارادت خدمت استاد بزرگوارم و مریم خانم عزیزم و خانواده ی صمیمی استاد عباسمنش عزیزم
از اونجایی که بچه ی بزرگ خانواده هستم ، و ماشاءالله خانواده ی پر جمعیتی هم هستیم ، از بچگی نگهداری و مراقبت خواهران و برادرانم و به من می سپردند ، حتی خیلی از وقتها نگهداری بچه های فامیل هم به من می سپردند ، و عادت کرده بودم که باید همیشه مراقب خواهران و برادرانم باشم، همیشه نگران شان بودم ، نسبت به حل مسائل شان احساس مسئولیت میکردم ، مهم ترین کار زندگی من ، فکر و ذکر زندگیم در طول عمرم ، شده بود ، به اصطلاح حل کردن و دخالت در مسایل خانواده ام . ! تا کی این ادامه داشت ؟!
تا همین چند روز پیش ! تا اینکه این سخنان گوهربار استاد عباسمنش عزیز و از این فایل شنیدم ، و به خودم اومدم ، گفتم : صدیقه ! دیگه اینجا وقتشه ! باید اینجا یاد بگیری و عمل کنی ! باید از همینجا این مسخره بازی هارو تمومش کنی !
متاسفم به اینهمه عقب ماندگی ، به این همه تعصب بیجا ! متاسفم !.
بحث سرزنش خودم نیست ، بحث خودشناسی خودم است .
حالا به یک باگ بزرگ زندگیم پی بردم ، حالا فهمیدم خیلی از عقب ماندگی های من در جنبه های دیگر زندگیم ، از درک نکردن این قوانین جهان هستی بوده ! متاسفم
خدارو شاکرم که هدایتم کرد به این مسیر الهی .
خدارو شکر بالاخره این عیبم و یافتم و درمانش هم پیدا کردم .خیلی خوشحال و سپاسگزارم.
خدارو شاکرم آشنایم کرد با استاد سید حسین عباسمنش ، به پیامبرم ! ( کسی که پیام های الهی را به ما می رساند ) .
خدایا شکرت چه دستان زیبایی داری ! که من می بینم .
چقدر قشنگ و راحت و زیبا می توان اینجا خدارو بهتر حس کرد .
چقدر شیرین و دلپذیر می توان اینجا خدارو درک کرد .
خدایا برای اینهمه خوبی و مهربونی که نسبت به ما داری ، بی نهایت سپاسگزارم، عاشقتم
از این فایل یاد گرفتم و خیلی خوب عمل کردم ، به خودم تبارک الله می گویم .
دوباره چند روز پیش یه مسئله ای خیلی بزرگ و مهم برای خانواده ی برادرم پیش اومد ، علی رغم گذشته ، نه تماس گرفتم و نه حضوری رفتم ، اصلا در موردش وارد بحث های دیگر اعضای خانواده ام نیز نشدم ، چندین بار مادرم مثل گذشته ازم درخواست کرد که باهاشون صحبت کنم ،در کمال احترام به مادرم ، اصلا دخالت نکردم ، حتی خانوم برادرم هم بهم مراجعه کرد ، دیدم من در جایگاهی نیستم که بتوانم او را راهنمایی کنم ، و با توجه به دیدگاه های متضادی که با من داشت ، من توانایی تغییر او را ندارم ، هیچ حرفی نزدم ، فقط خیلی کم از روی آداب مهمان داری کمی همدردی ظاهری کردم و فقط به حرف هایش گوش دادم .
دوباره برادرم خواست با من صحبت کند ، به او گفتم : من توان کمک کردن به او را ندارم و نمی خواهم بر اساس افکار من تصمیم بگیرد ،به او گفتم: متاسفم که نمی توانم کمکش کنم .
خیلی خود داری کردم ، راستش خیلی با خودم درگیر بودم ، خیلی بهم فشار می آمد ، صبر کردم ، از خدا کمک خواستم تا آرام و ساکت باشم .
مدام با خودم تکرار می کردم :
هرکسی در هر جایگاهی هست ، جای درستشه.
من توان تغییر سرنوشت دیگران و ندارم .
ترک یک عادت چندین ساله ، مثل ترک اعتیاد بود ، برام خیلی سخت بود ، بارها حرفهای استاد و گوش کردم و مقاله ی مریم خانم و گفته های استاد و نوشتم، و به آرامش رسیدم ، الآن هم اونهارو سپردم به خدای خودشون ، با قدرت و نیرو گرفتن از این فایل که انگار خدا با من حرف میزد زاویه 180 درجه متفاوت از قبل رفتار کردم . و الآن بسیار راضی و خوشحالم . خدارو شکر
از این فایل بسیار ارزشمند و حرفهای خدا با صدای دلنشین استاد عباسمنش یاد گرفتم و متعهد می شوم در تمام لحظات زندگیم به آنها عمل کنم :
هر زمانی که تلاش میکنم تا فرد دیگری را تغییر دهم ، همان موقع بیشتر از همیشه از مسیر رشد دور می مانم .
خیلی خوبه که در همین اولین روزهای مسیر سفرم ، که بسم الله گفته ام ، به فرمایش مریم جان عزیزم ب بسم الله این مسیر اینه که برای هماهنگی با قوانین این سفر ، درک کنم که تمام اتفاقات زندگی هر کسی بدون استثناء ، نتیجه ی باورها و فرکانس های خودش است .
اگر میخواهم خوشبختی را به زندگیم بیآورم ، باید دست از نگرانی درباره ی دیگران بردارم .
همه ی ما به یک اندازه به خداوند نزدیکیم و به موهبت های الهی دسترسی داریم ، چرا باید فکر کنم که من بهتر از کس دیگری میدانم و یا توانمندترم !
چه بسا او خودش راه حل مسائلش را بدون من بهتر حل کند ! که همینطور هم می شود .
من آمده ام تا عهده دار امور خودم باشم .
من آمده ام برای ساختن بهتر زندگیم .
من آمده ام برای درک بهتر قوانین الهی .
من آمده ام برای تجربه ی شادی بیشتر .
من آمده ام برای ساختن باورهای قدرتمند کننده تر
من آمده ام که عشق فریاد کنم …!!
طبیعی تر و خداگونه تر زندگی کنم .
تا با تمرکز بر آنچه مدت زمان بیشتری در احساس بهتر بمانم .
تمرکز کنم هر روز نسخه ی بهتری از خودم بسازم .
به عدل خدا ایمان کامل داشته باشم ، خدا بسیار عادل است ، خدا پر از خیر و برکت است ، اگر بتوانیم او را خوب بشناسیم به او وصل شویم ، می توانیم کن فیکون بکنیم .
خدایی را شاکرم که توانایی خلق زندگیمان را به وسیله ی ارتعاشات باورهایمان و فرکانسهایمان به ما بخشیده است.
در پناه نور و عشق الهی باشید.
سلام و عرض ادب خدمت استاد عباس منش گرامی و خانم شایسته عزیز و دوستان خوبم
چه فایل پر بار و ارزشمندی بود استاد دفعه اولی که این فایل رو گوش کردم مثل یه نور افکن به کارهایی که در گذشته در رابطه با این موضوع انجام داده بودم تابیده شد و اونا رو روشن کرد دیدم که چه زمانها و انرژیهایی رو از دست داده بودم و چه ناراحتیهایی به وجود آورده بودم ، به این دلیل که فکر میکردم باید به هر طریقی به دیگران که نمیدونند تو زندگی چی کار کنند کمک کنم و حتی اگه نمیتونم کاری بکنم توی دلم نگرانشون باشم و براشون غصه بخورم و بی خیال و بی تفاوت نباشم .
با وجود اینکه خودم دستاوردی نداشتم اما غصه دیگران رو میخوردم و زور میزدم که تغییری تو زندگی کس دیگه ای ایجاد کنم حتی کسایی که غریبه بودنند در مورد نزدیکانم که دیگه خودم رو مسئول میدونستم و واقعا یکی از اهرمهایی که مسیرم رو تغییر داد که روی خودم کار کنم فهمیدن این آگاهی بود که همه به یک اندازه به خوان نعمت و هدایت خدا دسترسی داریم و اگر کسی خودش بخواد خدا خودش هدایتش میکنه و اگر نخوا د که تغییر کنه هیچ کس کاری نمیتونه براش بکنه و تضادها هم براشون به وجود میاد تا اونا رو متوجه کنه که تغییر کنند .
از اون به بعد باانرژی بیشتری روی خودم کار میکنم و ذهنم آروم شده و حتی وقتی اونا رو توی ذهنم رها کردم اون آدما تو واقعیت هم زندگی بهتری برای خودشون ساختند .
سپاسگزارم استاد ارجمند به خاطر این آگاهی و شناختی که بهم دادید سپاس فراوان در پناه خداوند رحمان باشید
به نام خداوند یکتا روز 13 دهم سفرنامه.
وقتی میخام شروع به نوشتن کامنت کنم هیچی تو ذهنم ندارن و فقط شروع میکنم و نمیدونم جملات چجوری نوشته میشن!
منم مثل خیلیا سعی در تغییر دادن اطرافیانم میکردم و خیلی وقت ها میدیدم ک حتی حس ووحالشون بدتر میشه !
همیشه فکر میکردم میگفتم آقا من دارم کمک میکنم که خودشو پیدا کنه چرا برعکس میشه و فکر میکردم مشکل از سطح فهم اون آدمه ! اما حالا با چیزایی ک تو این فایل شنیدم فهمیدم بخاطر اینه ک من دارم با روند تکامل اون آدم میجنگم ! طرف حساب من اون فرد نیست ،جهان هستیه ، مدار هان !
و حتی اگه یکی بهت گوش کنه و سعی کنه بخاد یک درصد تغییر کنه اون ارزشی نداره ، چون خودش باید اشتباه کنه و درس بگیره، تجربه ها بابد مال خودش باشه که راه رسیدن به موفقیت رو پیدا کنه ! اون خودش بابد اجازه بده که هدایت بشه اما توسط یه نیروی درست، نیروی برتر ،نه تو !
خداروشکر که امروز هم تونستم یه چیز جدید یاد بگیرم