اصل اساسی یک رابطه عاشقانه - صفحه 11

572 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سحر صدیقی گفته:
    مدت عضویت: 1467 روز

    بنام خالق زیبایی ها

    سلام استاد عزیزم.

    سرچشمه ی تمام عشق خالص و ناب،فقط خود خداست.خدا میگه،ظرف عشقتو فقط بیار پیش خودم تا پر کنم،و توام این ظرف عشق منو برو بین اطرافیانت تقسیم کن.ظرفت خالی شد،بیار دوباره پر کنم,.هر چی بیشتر این عشق منو ببخشی،بیشتر بهت عشق میدم ،اونقدری بهت عشق میدم که لبریز بشی از این عشقم و به جایی برسی که فقط عشق منو به بنده هام منتقل کنی و بی نیاز از عشق و محبت بنده هام بشی و فقط و فقط هم تشنه و هم سیراب عشق خودم باشی.و تو میشی فقط منتشر کننده عشق من به بندگانم بدون هیچ چشم داشتی.و این بهترین و گواراترین عشق الهی و ابدی هست.و دنیا زیباتر میشه هنگامیکه،همه ما،فقط و فقط نشر دهنده این عشق باشیم نه محتاج به عشق غیر خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      رویا محمدیان گفته:
      مدت عضویت: 1108 روز

      چه دیدگاه فوق العاده ای و چه باوری رو منتشر کردی ازت واقعا سپاسگذارم سحر عزیزم من این کامنتتو برای اولین بار زمانی خوندمکه با تضادی رو برو شدم و واقعا بهش نیاز داشتم و اون زمان این باور رو قوی و ریشه دار ساختم برای خودم که من فقط محتاج عشق الله هستم و انقد ازین عشق لبریزم که اونو به بقیه هم انتشار میدم و همین باور زندگی منو دگرگون کرد و الان دوباره که ذهنم درگیرم کرده بود اومدم به نشانه ام و هدایت شدم به این فایل و اصلا یادم مبود کامنت شما اینجاست و مستقیم هدایت شدم به بخش کامنت ها که باز رسیدم به دیدگاه پر مغز و الهی شما و الله اکبر که این خداوند چطور هدایت میکنه بندگانش رو وقتی تسلیم میشن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2618 روز

    به نام خالق عشق و زیبایی

    دوست دارم مستقیم برم سر اصل مطلب و بگم، وقتی او خالق عشقه و ظرف عشق رو او در وجود ما قرارداده، چرا برای پرکردن این ظرف عشق، سراغ واسطه‌ها میریم و عشق دسته‌چندم رو گدایی می‌کنیم؟!

    که در نهایت تفاله‌ی یک عشق دسته چندم رو با بهایی سنگین، با خواهش و التماس ازشون گدایی کنیم!؟

    عشقی که فقط اسمش عشقه و هیچ شباهتی به عشق نداره و در نهایت مثل یک غذای مسموم هرچی خوردی رو از دهن و دماغت بیرون بریزه!

    مگه غیر اینه؟!

    شده از این زاویه به بحث عشق نگاه کنیم!؟

    سادست …

    اگر او خالق و آفریدگار عشقه و او ظرف عشق رو در وجود من قرار داده، پس چه کسی بهتر از خودش می‌تونه ظرف عشق منو پر کنه!

    اون عشق ناب و گوارا و خالصی که از دست خودِ تولیدکننده به راحتی در اوج فراوانی دریافت کنی؛ درست مثل اینه که لیوانت رو ببری جلوی یک چشمه خروشان و گوارا … !

    وقتی ظرف عشقت از عشق خودش، که عشق به خودته، پرکنی …

    وقتی ظرفت لبریز از خودش بشه …

    اینجاست که تو نه‌تنها به دنبال گدایی اون عشق‌های دسته چندم نیستی، بلکه عشق خالص وجودت رو با همسر و اطرافیانت به اشتراک می‌ذاری!

    در چنین حالتی تو دیگه گدایی عشق نمیکنی بلکه ناشر عشق الهیِ دسته اول بین اطرافیانت میشی!

    ناشر که باشی، ظرف عشقت گسترده‌تر میشه و حجم بیشتری از اون عشق خالص الهی رو دریافت می‌کنی و به تبع اون، عشق بیشتری رو نثار اطرافیانت میکنی … .

    تبریک میگم، تو به سرچشمه‌ عشق ناب و گوارای پرودگارت متصل شدی، این اتصالت باعث میشه عشقی ناب و خالص و متفاوت رو در روابطت تجربه کنی؛ چون کار یه جایی میرسه که خودت انشعابی از اون سرچشمه خواهی شد! نماینده‌ی رسمی این عشق خواهی شد و در این حالت که تو فرکانس عشق الهی رو تحویل میدی، مگه میشه رابطه‌ی الهی رو تجربه نکنی؟

    امیدوارم ظرف وجودتون مملو از عشق ناب الهی باشه!

    اگر قلبت با خوندن این دیدگاه موافق بود و مثل من به وجد اومدی، خوشحال میشم بهم بگی …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 69 رای:
    • -
      الهام محمدی گفته:
      مدت عضویت: 2890 روز

      آقا یزدان عزیز… خواستم بگم که من واقعا از خوندن دیدگاه های شما لذت میبرم، از جمله این نظر جدیدتون. چیزی که به نظرم کامنت های شما رو متفاوت میکنه اینه که خیلی حس عملگرایی و نکته های practical توشون وجود داره و من به راحتی میتونم ازشون تو زندگی روزمره استفاده کنم. پیگیر دیدگاه های ارزشمندتون هستم و امیدوارم عشق بی پایان همیشه در زندگیتون جاری باشه. در پناه حق.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      ناعمه احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1284 روز

      سلام دوست عزیز 🌱

      عشق

      ب عقیده من،تا عشق رو در خودت پیدا نکنی

      تا از وجود خودت لبریز نشی نمیتونی طعم عشق واقعی رو پیدا کنی

      من باید اول خدای خودم رو بشناسم،عشق اش رو بچشم بعد برم سراغ بنده هاش، نه بعد برم سراغ خودم، برم خودم رو بشناسم ببینم من کی ام، من چی میخوام

      تا وقتی من از تنهایی خودم لذت نبرم،تا من اولویت اول و آخرم خودم نباشم،من معنی عشق رو نخواهم فهمید

      وقتی من تنهایی خودم رو و خلوت گزینی با خدای خودم رو ب جمع های بیهوده ترجیح بدم اون وقته ک خدا عشق اش رو از طریق آدماش تو وجود ما نهفته میکنه

      ناشر عشق چ کلمه ی زیبایی🌱

      اتفاقا ب نظر من انتشار عشق و مهربانی ب انسان ها خیلی لذت بخشه،بهترین انعکاس اشم حال خوب خودمه اون حس خوبی ک از انتشار عشق و مهربانی بدست میاری

      مطمئنا ک تاثیر بسیاری از جمله مهم بودن وجود خود آدمی،انتشار زنجیره عشق و غیره ب فرد مقابلت میدی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      فرزاد گفته:
      مدت عضویت: 1817 روز

      درود بر شما آقا یزدان عزیز

      آره واقعا قلبم با دیدگاه زیبات موافقه

      به وجد اومدم و مو به تنم سیخ شده

      امیدوارم که من و همه کسایی که تو این سایتن بتونیم از این اگاهی به نحو احسنت استفاده کنیم و توزندگیمون پیاده کنیم و خودمونو به مدارهای بالاتر ارتقاء بدیم و لذت ببریم

      ازخود خدا ،این عشق خدایی رو در تک تک لحظات عمرت آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مرتضی پویان گفته:
      مدت عضویت: 2557 روز

      به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوس

      عاشقم برهمه عالم که همه عالم از

      اوس

      سلام یزدان جان عزیز

      اره منم همین عشق رو وقتی لبریز میشه و میشم مسیر عشق الهی

      خیلی هم خودم تو فرکانس خوبی هستم هم از انتشارش لذت میبرم هم از پاسخ او لذت میبرم

      من با روح الهی جهانم ارتباط میگیرم و این بهترین نوع ارتباط

      عشق خالص الهی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      لیلی اسفندیاری گفته:
      مدت عضویت: 1862 روز

      سلام دوست عزیز

      بله قلب من با خوندن دیدگاهتون کاملا موافقه و میخوام بنویسمش در دفترم

      خیلی جالبه درست قبل از کامنت شما ذهنم بهم گفت بسته دیگه نه بخون و نه نکته برداری کن قبلی ها رو هم پاک کن

      ولی رسیدم به متنی که شمانوشتید از خود چشمه عشق

      قلبم باز شد

      قلبم روشن شد

      انگشتام جون گرفت

      امید در قلبم جریانش رو نشون داد

      اصلا میخوام اصلا دوست دارم به جز خدا هیچ کس رو نشناسم هیچ کس نباشه

      دلم میخواد هر روزم بیشتر در سایت زمان بذارم

      دلم میخواد همینطوری ادامه بدم

      دلم میخواد فقط سکوت باشه

      دلم میخواد فقط صدای خدامو بشنوم

      خودمو به خدای مهربونم میسپارم

      مرسی که نوشتید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      شور پرواز گفته:
      مدت عضویت: 1673 روز

      سلام آقای نظری

      خیلی عالی توضیح دادین

      و من واقعا نسبت به قبل به خودم نزدیکتر شدم و سعی کردم به خودم بیشتر توجه کنم و دوست داشته باشم اما یه سوالی که دارم اینه که چجوری میتونم بازم بیشتر از قبل عاشق خودم بشم و سرچشمه ی عشق بشم اگه امکان داره راه هایی که رسیدن به این خواسته رو افزایش میده رو لطف کنید بهمون بگین ممنون میشم در پناه حق سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    به نام خدا

    سلام

    وقتی داشتم این فایل رو گوش میدادم ، یه سره ذهنم میگفت رهاش کن.. اینو بلدی بزن یه فایل دیگه و همین ور دوباره بارم تکرارش میکرد و من گفتم اگه بلدم پس چرا هنوز در زمینه روابط مشکل دارم ؟؟ چرا همه به من زور میگن ؟؟؟ چرا آدمهایی که دوستشون ندارم خب خدا حذفشون کرده ولی هنوز که هنوزه تعدادیشون هستن و مزاحم افکار من هستن .

    پس باید و باید تا آخر فایل گوش کنی و تا ملکه ی ذهنت نشود نمیری سراغ فایل بعدی

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    محمد حصاری گفته:
    مدت عضویت: 2042 روز

    🌺به نام خدایی که قدرت خلق زندگیمو داده به خودم🌺

    من خودم یکی از خواسته هایی که دارم که البته هنوز بهش نرسیدم ، رابطه ی عاطفی و عاشقانه مثل رابطه استاد و مریم هستش.

    واقعا این رابطه تحسین برانگیزه و خیلی فرکانس های دو نفر هماهنگه و از هر لحاظی واقعا آدم لذت میبره وقتی این دو نفرو با هم میبینه.

    البته اینم بگم من واقعا روابط خیلی خوبی با همه دارم و دیگران واقعا جوری باهام رفتار میکنن که مطابق باور هامه ، یعنی جوری که با من هستن با بقیه نیستن.

    و یه الگوی تکرار شونده تو روابط عاطفی که داشتم این بوده که من وابسته شدم به طرف مقابل و بعد وابستگی من همه چی از روال خوب خودش خارج شده و اینم میپذیرم که این مشکل من بوده و کسی رو جز خودم مقصر نمیدونم. (کلا در تمام جنبه ها همه چی رو خودم رقم میزنم)

    یه مشکل دیگه که قبلا داشتم بحث ارزشمندی و لیاقت بود که البته هنوزم جای کار داره و به اندازه ای که روش کار میکنم ، واکنش جهانو میبینم.

    یه مشکل دیگه ای که داشتم باور به کمبود فرد مناسب و عالی برای رابطه بود که شاید اصلا وابستگی از همین باور نشأت میگرفت.

    یه مشکل دیگه در صلح نبودن با خودم بود که همیشه واقعا با خودم تو یه جنگ درونی بودم و تو روابط هم دقیقا همینو میدیم.

    و چندتا ایراد دیگه که بعد ها کم کم پیداشون کردم و به مرور نتایج هی بهتر و بهتر شد ولی من هنوزم تو بحث رهایی و عدم وابستگی خیلی جای کار دارم ؛ هنوزم گاهی اون شخص خاص خیلی تو ذهنم بلد میشه و بهش فک میکنم یعنی به جای اینکه به یه ویژگی های خاص فک کنم ، بیشتر به یه شخص خاص فک میکنم و گاهی اصلا لحظه ی حال رو فراموش میکنم و …

    و در نهایت میپذیرم که چنین مشکلی رو دارم و اینم میدونم که خودم هستم که میتونم با تغییر باور هام حلش کنم.

    بازم میگم من واقعا روابط خیلی خوبی دارم ولی اون top level مد نظرم نیست.

    واقعا ممنونم از مریم و استاد جان برای اینکه با به اشتراک گذاشتن مستند ها ، کمک کردن خواسته های جدیدی تو حوضه ی روابط در درونم ایجاد بشه.

    چقد این فضا خوبه ، چقد این دوستان خوب هستن که با خوندن کامنت هاشون واقعا چند تا از نقاط ضعفمو پیدا کردم.

    چقد خوبه که میتونم فارغ از نظر و قضاوت دیگران ، به راحتی عیب و ایرادامو اینجا بگم ، نقاط ضعفمو بهش اشاره کنم و در نهایت برای بهبودشون اقدام کنم.

    واقعا خدارو شکر ❤️

    مرسی انرژی هوشمند مسلط و حاکم بر جهان❤️

    ☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️

    از خدا میخوام به هممون عزت بده.

    از خدا میخوام بهمون کمک کنه تا بهترین خودمونو بسازیم.

    از خدا میخوام کمکمون کنه تا وجه خداگونه ی افراد رو برانگیخته کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  5. -
    الهه گفته:
    مدت عضویت: 1575 روز

    سلام استاد عزیزم که خیلی خیلی دوستت دارم و خیلی تحسینت میکنم. فقط فک میکنم شما توی روابط یک باور اشتباه دارید. اونم اینه که فکر میکنید اگر ازدواج صورت بگیره رابطه بد میشه. اما اتفاقا برعکس ازدواج میتونه رابطه رو بهتر کنه. اتفاقا خیلی خوبه که آدم خیالش راحت بشه. یعنی میفهمیم اینم باوره. اگر باور داشته باشی ازدواج باعث بد شدن رابطه میشه، ازدواج نمیکنیم و اگر هم ازدواج کنیم اون رابطه واقعا بد میشه. اما اگر باور داشته باشی ازدواج باعث نزدیکتر شدنمون میشه، ازدواج میکنیم و رو به روز رابطه بهتر میشه. پس حتی همین موضوع هم باوره

    من فکر میکنم هر چند باور شما در مورد همه‌ی قوانین فوق‌العاده عالیه اما باور شما در مورد ازدواج منفیه

    استاد عزیزم با تمام وجودم بهترین و زیباترین زندگی و خوشبختی رو برای شما میخوام. میخواستم ایموجی قلب بذارم اما چند تا ایموجی قلب بذارم که بفهمید چقدر برام دوست‌داشتنی هستید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      Fateme گفته:
      مدت عضویت: 1156 روز

      دوست عزیز ازدواج و خوندن صیغه ازواج اصلا در قران نیومده و یه اشاره ای شده که اگر بچه دار شدین و بحث ارث پدر به بچه اش و … ازدواج باید شکل بگیره که حقی از کسی ضایع نشه. اگه ازدواج خیلی خوبه پس این همه جدایی و طلاق به خاطر چیه؟؟!

      الان رابطشون خوبه دیگه خداروشکر اگه قصد بچه دار شدن داشتن ازدواج میکنن .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    حسین رضائیان گفته:
    مدت عضویت: 1146 روز

    استاد جان واقعا عالیه این آگاهی ها در مورد روابط و چقد میتونه ما رو در بحث روابط کمک کنه تا روابط دلخواهمون رو تجربه کنیم و خدا رو هزاران بار شکر

    و از خدا میخام تا هدایتم کنه منم باور های مناسب در مورد روابط رو بسازم تا روابط دلخواهم رو تجربه کنم روابطی که شگفت انگیز باشه به قول شما

    در پناه خدا پر از آرامش باشید😊

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    امیر محمد گفته:
    مدت عضویت: 2362 روز

    سلام خدمت بهترین دوستان این روزهای زندگیم استاد و خانوم شایسته و همه کسایی که با نطراتشون کلی انرژی میگیرم

    این فایل باز هم استاد رفت به سراغ اصل مطلب و از حاشیه مثل همیشه پرهیز کرد.واقعا چقدر باید به خودمون یاداوری کنیم که ما موجوداتی ارتعاشی هستیم و هر لحظه داریم با فرکانس یا توجه خودمون باور هامون رو میسازیم ک اون باورها زندگی مارو میسازن و وواقعا تا زمانی که ما تغییر نکنیم تغییری رخ نمیده چون جهان قانون داره و برخورد خدا با ما طبق یه سری قوانین بدون تغییر بقول قران سنت های خداوند هیچوقت تغییری نمیکنه چقدر زیبا چقدر زیبا چقدر این دیدگاه بهم حس ارامش میده که من قدرت دست خودمه تقدیری از قدیم نیست که حتی من میتونم برخورد بقیه با خودم رو کنترل کنم وقتی که در هماهنگی با خداوند باشم که این هماهنگی زمانی صورت میگیره که من احساس خوبی داشته باشم همه چی درست پیش میره امیدوارم ک بتونم اونچه رو شتیدم و درک کردم و گفتم رو به عمل برسونم و به موفقیت های بیشتر برسم با ارزوی سلامتی و شادی بیشتر برای استاد عزیز و همه شما دوستان جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    رضا ملتفت گفته:
    مدت عضویت: 1983 روز

    به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

    سلام به استاد عزیزم✨، سلام به خانم شایسته مهربون و دوست‌داشتنی 🌺 و سلام به همه دوستای گلم در خانواده صمیمی عباس منش❤️، امیدوارم حال همگی عالی باشه.

    استاد جان🌷، خدا رو شکر میکنم که با شما آشنا شدم و دارم به هدایت‌های قلبم گوش میکنم، منی که چون داستان زندگی رو نمیدونستم، دنباله‌رو نجواهای ذهنیم بودم.

    استاد جان🌹، تحسینتون میکنم که روابط عالی و رویایی توی زندگیتون دارید، من این چند روزه تعهد خودم رو بیشتر کردم که با ایمان بیشتری روی باورهام کار کنم و به خودم میگم من باید وقت بذارم، من باید روی باورهام کار کنم🔶 و الان این نکته به دلم افتاد که این منطق رو به خودم بگم: نگاه کن دوستانی که توی سایت هستن و کامنت میذارن، چه عشقی رو نثار استادم میکنن، چقدر حالشون خوبه، چقدر اظهار لطف و محبت میکنن به استاد و خانم شایسته😍، این نشون میده که استادم داره راست میگه و خودش اولین شاگرد مطالب خودشه و بهترین روابط رو داره تجربه میکنه. پس با تعهد کار میکنم.

    استاد جان🔶، یادمه توی لایو چهارشنبه سوری درباره روابط گفتین و قانون رو برامون باز کردین، 📌که سرمایه‌گذاری کنید درباره خوبی گفتن پشت سر افراد مختلف، با خودتون و با دیگران صحبت کنید و درباره اش بنویسید، بدون اینکه حتی اون فردی که دارید درباره نکات مثبتش صحبت میکنید متوجه بشه و گفتید: بچه‌ها این شاید بهترین سرمایه‌گذاری عمرتون باشه.📌

    استاد جان، این قانون رو آویزه گوشم کردم و دارم تلاشم رو میکنم که ازش استفاده کنم. از شما ممنون و سپاسگزارم استاد گلم🌺

    و اما درباره آگاهی‌های این فایل:

    من یاد گرفتم که اصل اساسی در همه زمینه‌ها فقط خودمون و باورهای خودمونه، یعنی توی روابط ما نمی‌خوایم فرد مقابل رو تغییر بدیم، ایراد از فرد مقابل نیست، ایراد از باورهای منه، یا به قول شما زبان برنامه‌نویسی مشکل نداره، کدهای من مشکل داره، یا اینکه اگر من درست رفتار کنم، اگر باورهای درستی داشته باشم، خدا کارش رو عالی انجام میده، ایراد از سمت خدا نیست، ایراد از بندگی منه، مگه خدا برای این همه آدم کار نمیکنه، مگه برای استاد کارها رو انجام نمیده، پس من دارم فرکانس نامناسبی ارسال میکنم که این نتیجه رو به همراه آورده. یاد گفتگوی شما با مهندس شعبانعلی افتادم، ایشون گفتن توی زمینه روانشناسی یه موضوعی هست که میگه اگر یه اتفاقی یک بار یا دو بار توی زندگیت رخ داده، شاید بتونی بگی اتفاقی بوده، اما اگر برای مثال ده بار یه اتفاق توی زندگیت تکرار شده، دیگه نمیتونی بگی اتفاقی بوده، دیگه باید بگی چه چیزی در درون من وجود داره، اون باورها یا خودشون میگفتن نمایشنامه زندگی من چه چیزهایی هستن، که باعث شده فلان اتفاق ناخواسته به یک روند تکرارپذیر و روتین در زندگیم تبدیل بشه. یه کتاب میخوندم به اسم رازهایی درباره زنان که هر مردی باید بداند، می‌گفت کسیکه در رابطه‌اش دروغ میشنوه، باید بگه من چه رفتاری رو دارم که فرد مقابلم مجبور شده به من دروغ بگه، یه سری تیپ آدم‌ها رو معرفی کرده بود که هر چقدر می‌گذشت اون خصوصیاتشون بیشتر و پررنگتر میشد، الان دقیق خاطرم نیست، مثلا آقای نامرئی، یا آقای آتشفشانی یا آقای طفره رو، توی پرانتز بگم این نه یعنی فقط آقایون آتشفشانی هستن یا فقط خانم‌ها فلان ویژگی رو دارن، این مثاله، خب بریم سراغ مطلب اصلی: مثلا می‌گفت اگر آقای ایکس یه خطایی ببینه سریع دعوا و درگیری راه میندازه، این رفتار آروم آروم فرد مقابل رو به سمت دروغ گفتن پیش می‌بره، یا یه فردی که اصلا با همه چیز شوخی می‌کنه و نمیتونه یه لحظه جدی باشه و دائم داره همه چیز رو به شوخی و مسخره و خنده میگیره، نتیجه اینکه فرد مقابلش رو به این سمت هل میده که خیلی سخت، جدی و با کوچکترین چیزی عصبی بشه و مثلا بگه خوبه دیگه، جدی باش، اینقدر مثل بچه‌ها عمل نکن. می‌بینید ما داریم تعیین میکنیم طرف مقابل با ما چه رفتاری داشته باشه. که توی روانشناسی بهش میگن تحلیل رفتار متقابل.😍

    استاد جان از شما متشکرم که این آگاهی‌ها رو با ما به اشتراک می‌گذارید🙏، خدایا شکرت✨

    امیدوارم همه دوستان در پناه خدای بزرگ همیشه شاد🌷، سلامت🌸، ثروتمند🌺 و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید🌟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    فاطمه گندمکار گفته:
    مدت عضویت: 1868 روز

    سلام استاد عزیزم. من میخوام تجربه خودمو بگم.

    من توی یه رابطه فوق العاده عاطفی بودم اما بعد از یک مدت اون فرد به من وابسته شد و آزادی من گرفته شد و احساس خوبی را از این رابطه دریافت نمی‌کردم و آن را قطع کردم اما همچنان با افراد مختلف و با خودم در مورد خوبیای که رابطه قبلی داشت صحبت می کردم و با اینکه رابطه را قطع کرده بودم اما باز هم معتقد بودم که بهترین رابطه را تجربه کرده بودم. به خاطر همین تعریف‌ها و تمرکز روی نکات مثبت رابطه قبلی نفری رو به زندگی جذب کردم که رابطه فوق العاده تری رو تجربه کردم نسبت به رابطه قبلی‌تا توی رابطه مشکلی به وجود میاد متوجه میشم که فرکانسهای من مشکل داره و تمرکزم روی نازیبایی ها بوده و به محض اینکه به زیبایی‌های رابطه یا به زیبایی‌های این شخصیت تمرکز و توجه می‌کنم رابطه به شکل جادویی عوض میشه.

    مثلاً امروز بحث کوچکی رو با هم داشتیم و البته چندروزی هست از این بحثا پیش میاد اما من دیر جنبیدم. باورتون نمیشه اومدم توی سایت که ببینم نشانه امروزم چیه که بتونم حالمو خوب کنم دیدم توی این صفحه هستم، واقعا نمیدونم چطوری اومدم انگار قبلا دستم خورده بوده نمیدونم، فهمیدم که این کار خداوندمه💜 همین که چند دقیقه اول و گوش دادم سریع رفتم یه گروه روابط زدم که فقط خودم توش عضوم، شروع کردم به نوشتن خوبیای طرف مقابلم و خوبیای رابطمون و چقدر احساسم خوب شد نسبت به این شخص و نسبت به این رابطه، نتایج سریعا خودش. زو نشون داد توی چند ساعت،،،💜خدایا شکرت بابت این هدایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  10. -
    ایلیا میم رام الله گفته:
    مدت عضویت: 1460 روز

    درباره دوست داشتن …

    دوست داشتن، خیلی آن چیزی نیست که تو فکر می‌کنی. خیلی اسرارآمیز است و خیلی از کسانی که در آن بودند هیچ وقت ندانستند در آنند و خیلی از کسانی که درباره آن حرف زدند، فقط حرف زدند. مسیح گفت دوست داشتن خداست. خدا همان عشق است. او هم حرف زد اما تجربه‌اش را آشکار کرد و حرفی نزد.

    دوست داشتن متولد شدن است. رنج کشیدن است رنجی از درد زایمان. تولد دوباره معشوق. رنجی از جهل و خفتگی معشوق و تلاش برای آگاه کردن و بیداری و پروراندن او. رساندن او به آزادی. چشم پوشیدن بخاطر او. رها کردن برای او. بازگشتن به او حتی اگر او در حال گریختن است. دوست داشتن، او را با تمام بدی‌هایش، دوست‌داشتنی یافتن است. رابطه است چون چیزها نمی‌توانند با هم در ارتباطی عمیق باشند مگر آنکه مثل هم باشند و فقط مثل‌ها می‌توانند همدیگر را دوست داشته باشند. تنها بازها با بازها و کبوترها با کبوترها بال پریدن دارند. در پرواز باز و کبوتر یا باز و عقاب مرگی ناگهانی و هراسی همیشگی نهفته است. دوست داشتن کشش روح است نه کشش های نفس و هوس. کشش قلب است نه کوشش های پوچ و عبث.

    دوست داشتن دوست داشتنی بودن است چون تنها دوست داشتنی قدر دوست داشته شدن را می‌داند و تنها اوست که می‌تواند دوست داشته باشد زیرا انسان چیزی را می‌تواند به دیگری بدهد که در خود دارد و اگر ندارد چگونه ببخشد.

    دوست داشتن خیرگیست. خیره شدن، خیره ماندن و خیره مردن. در خیرگی یکی در انتظار توست که همه پاسخ‌ها و نیازها و دردهای توست. دوست داشتن، دیگری را داشتن است بدون زنجیر زدن. دیگری را داشتن است در اوج از دست دادن. خوب‌ترین‌ها را برای او خواستن است. حتی اگر خوب‌ترین‌ها، تنها گذاشتن او باشد و حتی اگر واگذاری او به دیگری باشد و حتی اگر مرگ معشوق باشد.

    دوست داشتن معامله نیست اما در بین مردم جز این نیست. ندیدن و یافتن است. محاسبه نیست. دیوانه‌‌پنداریست. ندانسته خواستن است. تکیه به صورت نیست اتکاء به سیرت است. حبابی گذرا و زود مرگ نیست که تو را در بر گیرد و زود هنگام ترکت کند، قلب تو است که تو آن‌را در بر گرفته‌ای اما او بر تو است و تو را با خود خواهد برد.

    می‌شود آن‌را دید اما وقتی که رفته است. می‌شود جلوی آن را گرفت ولی زمانی که نیامده است. مقاومت در برابر آن ممکن است اما آنگاهی که نیست.

    دوست داشتن پریدن است آنگاه که توان پریدن از تو پر زده و پرهای تو را یارای پریدن نیست. پرواز نکردن است آنگاه که پرهای تو آماده باز شدن و باد را در بر گرفته‌اند.

    دوست داشتن خود را گذاشتن است. از خود گذشتن و از خود گذشتن را آموختن.

    دوست داشتن یکی را داشتن است و دیگر هیچ چیز نداشتن. با یکی به سر بردن است و سر را برای او بریدن. سرّ را تجربه کردن و به سحر آمیختن.

    دوست داشتن دوست را داشتن است و به داشتنی دوست بدل شدن.

    قفس را شکستن است و قفل را گشودن.

    دوست داشتن آتش گرفتن است نه آن ناگهان تب‌های هوس آلود. بلکه آن آتش بی‌شعله و بی‌دود. آتشی که هر که آن‌را چشید از خود رمید و در خود رویید و بر همه چیز خندید. آتشی که روح منجمد را روان می‌کند قلب سنگی را مذاب و جان خفته را بی‌تاب. آتشی که زندگی می‌گیرد و زندگی می‌دهد اما آنچه می‌دهد آن چیزی نیست که گرفته است. خام را پخته می‌کند، پخته را می‌سوزاند، سوخته را خاکستر می‌کند و خاکستر را به باد می‌دهد و در ابر می‌باراند. آتشی پر از آرامش و سرشار از تنش. خاموش و پر از جوشش. آتشی که اگر به تو روی آورد خورشید را در تو می‌آورد. و آنکه خورشید در او متولد می‌شود اوست که هر لحظه می‌میرد. این بهای با خورشید و در خورشید زیستن است. اما خورشید نمی‌میرد پس او همیشه به خورشید زنده است حتی اگر هر روز بمیرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: