رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیده‌ایم» - صفحه 1

2348 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حامد میرزایی» در این صفحه: 13
  1. -
    حامد میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 3498 روز

    سلام به همه همراهان گرامی خانواده صمیمی عباسمنش

    خدا را شاکر هستم که در چنین جمع صمیمی،آگاه و پر انرژی ای هستم که به لطف خدا روز به روز با کمک همدیگر دست به هم آفرینی میزنیم و به قول استاد،سطوح آگاهی جهان را بالاتر و بالاتر میبریم. ممنونم از همه سروران عزیز

    اما جواب سوال:

    خیلی خیلی جواب های عالی و دقیقی دوستان به سوال داده بودند و تمرکز زیادی روی باور داشتن و عده زیادی با راهنمایی که استاد در باره تاثیر باور در این روند افت بدن بعد از یک مدت معین دارد،بحث و گفتگو کرده اند و اثتنبات های بسیار عالی از نظرات دوستان به چشمم خورد.

    بنده مدتی هست که یوگا کار میکنم و اطلاعات مختصری در باره فیزیک کوانتوم دارم و دوست داشتم این سوال رو از منظر فیزیک کوانتوم و یوگا و تاثیر تمرکز و باورها بر بدن انسان توضیح دهم:

    همونطور که میدونین و استاد هم تو یکی از فایل های آرامش اشاره داشتند،بدن انسان به طور منظم در حال تکثیر سلول های جدید و جایگزینی آن با سلول های قبلی هست،و تقریبا در طول یک سال 98 درصد سلول های یک انسان،با سلولول های سال قبل او تعویض شده اند و همان سلول ها نیستند.پس بدن امسال ما،بدن سال قبل ما نیست.

    در این بین دی ان ای انسان با تکیه بر اصل حافظه سلولی و بحث های ژنتیک و وراثت (که مجال بحث در اینجا نیست) کلیه خصویات فیزیکی و کوانتومی سلول قبل را به سلول جدید انتقال میدهد.حال این میتواند اطلاعاتی ناشی از وجود بیماری ها،ناهماهنگی ها و سایر اختلالات جسمانی همچون وجود تومورهای سرطانی و سایر بیماری ها باشد که دقیقا سلول جدید را با همان بیماری ها ،متولد میکند و این امر ادامه و رشد پیدا میکند و یا میتواند انتقال دهنده حافظه روی مثبت قضیه باشد که در بر دارنده انرژی،قدرت،سلامتی و عاری بودن از هر نوع عیب و نقص در سلول باشد که در هر دو صورت،دقیقا به سلول تازه متولد شده به ارث خواهد رسید و او نیز آن را در همان شرایط رشد و گسترش میدهد و به سلول بعد از خود انتقال میدهد و این روند میشود روند رو به رشد بیماری یا سلامتی.

    حال از نظر کوانتومی موضوع را بررسی کنیم:

    کوانتوم یعنی دنیای زیر اتم که همه چیز در آن ارتعاش (فرکانس ) هست و مستقیما با فرکانسهایی که دریافت میکنند،کار میکنند و به آنها متقابلا جواب میدهند.

    کلیه حالات و خصویات یک ماده،مستقیما به نحوه ارتعاش ذرات ریز تشکیل دهنده آن بستگی دارد و نحوه این ارتعاش و تناسب آن با بٌعد زمان مکان،شکل جامعی از آن ماده را به ما میدهد.

    جالب است بدانید که مغز ما بزرگترین و قویترین منبع ارسال کننده فرکانس در جهان هست که میتواند بر همه فرکانسهای عالم اثر بگذارد و در آنها تغییر فرکانسی در ذرات داخلی ایجاد نماید که در نهایت این تغیرات داخلی به بیرون بروز میدهد و میشود تغییرماهیت خارجی آن ماده.

    بحث ثابت کردن این نظریه رو میتونین در گوگل سرچ کنین و با آزمایشات زیادی به اثبات رسیده که مشهورترین آنها نقش (کیبورد سرچ آن) آزمایش مشاهده گر در فیزیک کوانتوم هست.

    حال بعد این توضیحات که زیاد هم شد،برسیم به بحث اصلی که اکثر دوستان با اشاره ای که استاد از باور داشتن،به اون پرداختن.

    {گفتیم مغر ما فرستنده و گیرنده فرکانسی قدرتمندی هست و این فرکانس از افکار ما تولید میشود}

    هر فکری که ما میکنیم و از ذهن میگذرونیم،با توجه به بار احساسی که داره،طول موج و شدت خاصی از فرکانس رو به جهان ساطع میکنه که به سرعت در جهان پخش میشه و فرکانس همسان خود رو مجددا جذب میکنه و به ما برمیگردونه که این فرکانس برگشتی همون طور که اشاره شد در فرکانس و ارتعاش داخلی اتم های ما و جهان پیرامون ما اثر میذاره و بعد به نحوی که ما برنامه ریزیش کردیم جهانی جدید متناسب با همون فرکانس رو برای ما خلق میکنه

    حال نکته اینجاست که هسته اصلی افکار ما،باورهای ماست

    باورهای ما هستند که مشخص میکنند فرکانس ارسالی با چه خصوصیاتی ارسال شود.

    پس باور ما از شرایط و تجزیه و تحلیل ها و برداشتی که داریم،میشود فکری که به جهان ارسال میکنیم.

    در همین اصل زاد و ولد سلولی اگه باور فرد به این باشه که بیمار هست ،فرکانس ارسالی فرکانس بیماری هست و سلول جدید را هم بر پایه بیماری برنامه ریزی میکند،شاید ما ناآگاهانه این کار را بکنیم،ولی ساز و کار جهان این چنین است.هر فرکانسی بفرستی،فرکانس مشابه جذب خواهد شد.

    در زمینه عکس آن نیز صادق هست. کسانی هستند مثل دکتر دیباک چوبرای مشهور که از این اصل برای درمان بیماریهای سخت همچون ایدز،انواع سرطانها،آسم و … استفاده میکند و با باور سازی و تلقین شدید،طوری فرکانس ارسال میکنند که گویی سلول بیمار فعلی سالم هست و این تلقین و فرکانس،در سلول جدید،سلولی سالم را متولد میکند واطلاعاتی ناشی از سالم بودن سلول قدیم را ،به سلول جدید ارسال میکند و سلول جدید بر پایه همین فرکانس متولد میشود و این امر در چند چرخه زاد و ولد سلولی،بیماری را کاملا از حافظه سلولی حذف میکند و سلول های تازه متولد شده،کاملا سالم به وجود میآیند و بیماری به طور کامل محو میشود.

    این امر بارها در پلاسیبو ها و نوسیبوها که در داروها استفاده شده اند،به اثبات رسیده است میتوانین سرچ کنین.

    در باره ورزشکار ما هم این چنین باید گفت:

    باور عمومی مردم و اون چیزی که تو جامعه جا افتاده اینه که بعد از یه سن مشخصی،مثلا 30 سالگی بدن افت میکنه و رو به اوفول میرود.شنیدن پی در پی این حرف از مردم و جامعه تبدیل به باوری میشود که در ورزشکار ایجاد شده که بدن رو به پیر شدن هست و به پایان دوران اوج خود میرسد.

    در حالت عادی این ورزشکار همان باور را در قالب افکار به فرکانس تبدیل میکند و به سلول های تازه متولد شده ارسال میکند.

    سلول جدید در میابد که باید از سلول قبلی خود ضعیف تر و ناکارآمد تر باشد و این سلول با این باور و خصوصیات متولد میشود.این امر به سلول بعد او هم انتقال میابد و به همین منوال در طی چند زاد و ولد سلولی،بدن همانی میشود که در باور فرد بوده است.

    این در حالی هست که عده کمی از ورزشکاران که دوستان مثال زده اند،بر این باور هستند که همیشه جوان و قدرتمند و رو به پیشرفت هستند و این باور،سلول هایی با این خصویات در آنها متولد میکند و آنها بیشتر جوان و قدرتنمند خواهند بود.

    همه چیز به قول استاد به باور و نوع فرکانس ارسالی بستگی دارد.

    بدانیم روی چه چیز تمرکز میکنیم،چون روی هر چیز تمرکز کنیم،میشود واقعیت و باور ذهنی ما و این میشود فرکانس ارسالی ما و در نهایت با فرکانسی که هم تراز با آن دریافت میشود،دنیای ما میشود همان

    بقیه توضیحات باور رو دوستان خیلی عالی بیان فرمودند و من نمیخوام ادامه بدم.

    من فقط خواستم از نظر فیزیک کوانتومی این مورد رو شرح داده باشم.امیدوارم تونسته باشم مطلب رو ارائه بدم و منظورم رو برسونم خدمتتون

    شاد،تندرست و ثروتمند باشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    حامد میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 3498 روز

    سلام دوست عزیز

    اینکه گفتن خدا نور هست درسته،خیلی از علمای بزرگ رفتن دنبال این مطلب که ببینین ذات خدا چیه و چه چیزی هست که در آخر یا به نتیجه نرسیدن یا بعضا کافر شدن،دلیلش اینه که ما ابزار شناختمون خیلی کوچیکه،مثل این میمونه که میخوایم یه دریا رو داخل یه استکان جای بدیم و در آخر هم نمیتونیم و تبعات مختلفی به جای میزاره،در حالی که ما باید اول بدونیم که امکان نداره دریا رو داخل لیوان جا بدیم. مثالهای خیلی زیادی در این باره هست که همشون نهی کردن انسان رو از پرداختن و تحقیق به ذات وجودی خداوند و به جاش توصیه شده که روی صفات خدا کار بشه و به قول استاد ببینین کدوم صفت خدا میتونه بیشتر ببه کارت بیاد،روی اون صفت کار کن.

    به قول استاد،خدا مثل آب هست،تو باور هرکسی هر مدلی هست،به اون شکل در میاد و بهترین راه برای هر فردی پذیرفتن خدا با همون باورهای خودش هست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    حامد میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 3498 روز

    واقعا عالی بود

    خصوصا جایی که همه میگن: از ما که گذشته….

    خیلی استفاده کردم .آرزوی موفقیت و سربلندی در تمام عرصه های زندگی،خصوصا ورزشی رو براتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    حامد میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 3498 روز

    دیدگاهی بسیار آموزنده داشتین،خصوصا جایی که گفتین انسان بعد از یه مدتی رغبتشو برای یادگیری از دست میده و دیگه پیشرفت نمیکنه.

    به نظر من هم همینطوره،انسان ثابت نمیمونه،یا پیشرفت میکنه و یا پس رفت،دنیای ما دنیای ارتعاش هست.

    همه چی بالا و پایین داره و اگه انسان نتونه خودشو روز به روز بالاتر ببره،مطمئنا پایین تر میاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: