رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیده‌ایم» - صفحه 10

2348 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ثریا مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3380 روز

    به‌نام خدای مهربان

    سلام به همه دوستای خوبم و استاد عزیزم خیلی خوشحالم بازهم همو دیدیم و یه فایل جدید یه باورای جدید و یه دنیای جدید. برعکس سوالای قبلی که راجبشون می‌شستم ساعت‌ها فکر می ‌کردم و بالا و پایین می‌کردم باورامو، تمام این مطالبی که تو این قسمت می‌خوام بگم همش لحظه‌ای و حسی که در درون من می‌گوید بنویس از کوزه تراود هرچه درون اوست.

    وقتی این سوال پرسیده شد من بلافاصله کائن‌های معبد و شخصی‌هایی که اون کارای عجیب و غریب با بدنشون انجام می‌دن به ذهنم اومد تمام فیلم‌هایی که راجب این چیزا توی دوران کودکی دیده‌بودم؛ اون موقع‌ها همش فکر می‌کردم این چیزا شعبده بازی و اینا و خلاصه بخیال فکرکردن بشون شدم و با دورانی مواجعه شدم از تو سن 17 و 18 سالگی که به شدت مریض شده بودم، وقتی باورای اون موقعمو الان بشون فکر می‌کنم این بود که تمام باورای منفی من و وابستگی من به دیگران داره احساس منفی بمن می ده که اون احساس داره بدن من رو تحت تاثیر خودش قرار میده وبه محضی که من شروع کردم روی باورام کار کردند باور کنید تمام قدرت سابق من دوباره برگشت.

    مورد سومی که میخوام راجب سن و سلامتی بگم اینه که من بعد از ساختن باورام و هدایت شدن به محل کارم و در کنار اون هدایت شدم به آشنایی با اشخاصی که تو حوزه کار نویسندگی و ویراستاری و محتوانویسی فعال هستند با استادی آشنا شدیم که به شدت ایشون شاد و خوشحال و انرژی مثبت هستند حالا از نظر من همه باوراشون نه ولی باورای مثبتی دارند وقتی من از ایشون راجب انرژی و منبع الهامشون پرسیدم اسم یه استادی رو آوردن که هم اکنون در فرهنگستان هنر در سن 97 سالگی صبح‌ها میروند و به کارشون مشغول می‌شن و با انرژی و سلامتی کامل به خونه برمیگردند ایشون راجب استادشون که اسمشونم نمیگم میگفتند که وقتی از ایشون راجب بیماری می‌پرسیم اصلا راجب خیلی چیزا اطلاعات ندارند چون من خودم خیلی تو اطراف و گذشته خودم دیدم که ما مدام دنبال این بودیم که آی ملت آنفولانزا اومده و آلودگی هوا و همه دارن میمیرن، و این عدم آگاهی راجب چیزای منفی مثل بیماری چقدر روی سلامتی و قدرت عضلات تاثیر می‌ذاره.

    و این باورهای ماست که راجب سن وسلامتی رابطه مستقیقی قرار میدیم که هرچقدر سن بالا میره عضلات تحلیل میرن و یا برعکس، وقتی بیشتر فک می کنم اصلا این باورارو که ایجاد کرده که سن بره بالا ادما فرسوده و پیر میشن یا عضلات شکننده میشن ؟؟؟ وقتی ماداریم به خودم بارها می گیم که سنمون میره بالا عضلات کاهش پیدا میکنه مسلما هم همینطور میشه اما اگر تو بعضی کشورها نگاه کنیم مثل ژاپن عمر کردن به سلامتی در سن نود سالگی و صد سالگی یه چیز طبیعیه. و تمامی اینا ریشه توی فکر افراد راجب بدنشون و سلامتیشون هست.

    من نظر خودمو گفتم و تمامی نظراتتون می خونم دوستون دارم استاد با حرفایی که راجب خدا زدید خیلی چراغ‌ها را در ذهنم روشن کرد و باشون خیلی حال کردم. دوستون دارم

    درپناه خداوند یکتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    محمد حیدری گفته:
    مدت عضویت: 3505 روز

    سلام به دوستان عزیز و دوست داشتنی که با فضای گرمی که ایجاد میکنید احساس و انرژی فوق العاده ای به همه میدید

    و یک سلام ویژه خدمت استاد عزیزم و وااااقعا عاشقتم. دوستت دارم که اینقدر رکی و واضحی و راحتی. خیلی با این شیوت حال میکنم. رسمی نستی. به سبک خودت دوره برگذار میکنی و به سبک خودت فایل آماده میکنی و من عاشق سبکتم.

    خب بریم سراغ پاسخ به سوالی که استاد مطرح کردن:

    چی میشه که یک ورزشکار از یک سن خاص مثلا از 35 یا 38 سالگی یا 40 سالگی دیگه منتظره که همه چیز تموم بشه و میگه که بدنه دیگه جواب نمیده جوون نیست. چه عاملی باعث میشه که این اتفاق بیفته.آیا عامل فیزیکیه و عضلات توی اون سن قدرتشون رو از دست میدن؟ آیا عامل باوره؟ اگر باورهست چه باورهایی؟

    اول از همه ببینیم که این عامل یک عامل فیزیکیه؟

    اگر قرار بود که یک عامل فیزیکی باشه که باید برای همه انسان ها به وجود میومد. که از یک سن خاصی دیگه عضلاتمون قدرتش رو از دست بده.

    اگر قرار باشه یک عامل فیزیکی باشه برای ورزشکارا که باید برای همه ورزشکارا این اتفاق بیفته. اما میبینیم که ورزشکارایی هم هستن که سنشون بالاست و قدرت بدنی بالایی هم دارن و همچنان دارن حرفه ای ورزش میکنن.

    اگر قرار باشه که عامل فیزیکی باشه که داریوش فرهنگ که توی سن 70 سالگی مثل 40 ساله ها میمونه و یک عاملش رو ورزش میدونه اینجوری نبود. پس چرا ورزش عضلات ایشون رو ضعیف نکرده که هیچ باعث شده عملکرد بهتری هم داشته باشن؟

    اگر قرار باشه که عامل فیزیکی باشه که پیرمرد 80 ساله ای توی ایران هست که جوری حرکات رزمی رو میزنه و قدرتی داره از خیلی از جوونا بالاتر و بهتر.و وقتی ازش میپرسی چن سالته میگه من 18 سالمه

    اگر قرار باشه عامل فیزیکی و سن و سال باشه که این همه ورزش کار توی سن های بالای 40 سال نبودن که موفق باشن و مدال بیارن و رکورد گینس بزنن.که میتونید با یک سرچ کوچیک بشناسیدشون.

    اگر قرار بود عامل فیزیکی و سن و سال بود که پیرمردی اگر اشتباه نکنم توی چین 90 سالشه و بدنسازی میکنه و حرکات زمی رو فوق العاده انجام میده و میگه هیچ وقت دیر نیست.

    اگر قرار بود عامل فیزیکی باشه که آرنولد دیگه الان نباید ورزش کنه. این فرد از 13 سالگی شروع کرده ورزشو و الان که 71 سالشه همچنان داره بدنسازی رو حرفه ای کار میکنه.

    اگر قرار بود عامل فیزیکی باشه که این همه آدم کار بدنی سنگین میکنن و سنشونم بالاست و سالمن.

    بدن ما طوری خلق شده که هر چی بیشتر از یک ماهیچه یا عضله یا یک قسمتی از بدنمون استفاده کنیم اون قسمت قوی تر میشه تا خودشو برای کاری که ما باهاش انجام میدیم آماده کنه. یعنی متناسب با کاری که انجام میدی با اون قسمت، اون قسمت با توجه به کاری که ازش میکشی تغییر میکنه و قوی تر میشه. مثلا اگر شما روی پنجه پات زیاد بشینی پنجه پات پهن تر میشه چون داری از این قسمت کار میکشی و متناسب اون کار تغییر میکنه و قدرتمند تر میشه.

    یا مثلا شما اگر دمبل بزنی بعد از یک مدت بازوت قوی میشه و میتونی دمبل های سنگین تری بزنی. و در واقع بازوهای تو متناسب با کاری که ازش میکشی قوی تر میشه.

    پس عاملی مثل عامل فیزیکی نمیتونه دخیلی باشه. چون مثال های نقضی وجود داره.پس یک چیزی فراتر از عامل فیزیکی وجود داره که اون باوره.

    باورها قدرتی دارن که مارو تا آخرین لحظه عمرمون سالم نگه دارن یا این که هر روز مریض تر بشیم.

    باورها قدرتی دارن که میتونن کاری کنن که بدن یک انسان 70 ساله مثل یک انسان 18 ساله کار کنه و بدن یک انسان 18 ساله مثل یک انسان 70 ساله کار کنه.

    باورها قدرتی دارن که میتونن یک عضو ناقص بدن رو سالم کنن (مثل کودکی که توی ویدئو های سایت تد آورده بودن و پدر مادرش روی باورهاش کار کرده بودن و یک نیمکره مغز اون پسر که کار نمیکرد رو فعال کرده بودن) و یا این که یک عضو سالم بدن ما رو ناقص کنن. مثل من که با باورهای بیماریزای قدیمم اعضای سالم بدنمو ناقص کرده بودم.

    پس عامل باوره.

    یکسری از افراد باور دارن که هر عضله یک عمر مفید داره و هر چقدر که ما از عضلمون بیشتر کار بکشیم باعث میشه که این عضله فرسوده بشه و دیگه کارایی قبلی خودشو نداشته باشه و نمیتونیم مثل قبل ازش استفاده کنیم. مثل قطعات ماشین که بعد از مدتی فرسوده میشن و باید عوض بشن. که اگ این باور رو داشته باشیم همینو تجربه میکنیم.و رفته رفته حس میکنیم که دیگه عضلاتمون مثل سابق قدرت ندارن و نمیتونیم کارایی که قبلا میتونیم انجام بدیم رو انجام بدیم.

    همونطور که خودتونم گفتید یک سری افراد باور دارن که بدن ما تا یک سنی جواب میده برای ورزش کردن بعد از اون جواب نمیده و قدرت سابق رو ندارن. و چون این باور رو دارن همین رو تجربه میکنن. و افراد بیشتری رو میبینن که این اتفاق براشون افتاده.

    این باورهم توسط افراد مختلف در وجود ورزشکاران قرار میگیره.مثل مربی ها. که اینو تکرارش میکنن و اون ورزشکار باور میکنه و همین اتفاق براش میفته که تا سن 35-38 و نهایتا 40 بیشتر نمیتونه ورزش کنه. و وقتی این اتفاق برای ورزشکارای مختلف میفته باقی ورزشکاران هم اینو میبینن و براشون تکرار میشه و همین تکرار باعث میشه که اون ها هم باور کنن که بدن ما تا یک سنی برای ورزش جواب میده و همون رو تجربه کنن و این سیکل ادامه داره.

    خیلی ها هم باور دارن که اگر بیشتر از یک حدی از بدنت کار بکشی ماهیچه هات میسوزه و برای این که این مورد رو تجربه نکنن توی اون سن دست از ورزش میکشن و دیگه به ورزش کردن ادامه نمیدن.

    و این باورها قدرتی دارن که میتونن این نتایج رو برای افراد به وجود بیارن.

    باور باور باور باور

    باور همه چیزه.

    استاد گفت نیاین بگین باور همه چیزه و توضیح بدین

    استاد من هم گفتم باور همه چیزه هم توضیح دادم :)

    مممنووووونم ازت استاد

    خدایا سپاسگذارتم بابت بودن در این مسیر

    شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  3. -
    مهدی بندهء گفته:
    مدت عضویت: 3017 روز

    سلام به همه دوستان و استاد عباسمنش

    استاد تصمیم گرفتم به عشقت منم کچل کنم …….

    استاد میدونی این مسیری که داریم میریم رو چجوری میبینم، شما جلو و ما هم پشت سر شما در حال حرکت هستیم. استاد داری ما رو کجا میبری؟؟ پیش خدا ؟؟ اره فکر کنم همینه به سمت سعادت کمال ثروت پیش خدا. داری مارو با خود واقعیمون که گمش کردیم اشنا میکنی . داری به ما زندگی کردن و لذت بردن از زندگی رو یادمون میدی. داری حس شادی و احساس خوب که خیلی کم من در زندگیم تجربه اش کردم بهم میفهمونی. استاد امیدوارم از نزدیک ببینمتون . استاد موهات داره سفید میشه، نکن این کارو با ما……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    آزی گفته:
    مدت عضویت: 3046 روز

    سلام

    من علاقه دارم بیشتر به سوال قبلی جواب بدهم . مسابقه هم تمام شده است .

    اما من فکر می کنم ناگفته های زیادی در پرسش قبلی هنوز است و هر چند جواب بالاترین نظرات را هم خوندم اما خیلی ارتباط برقرار نکردم .

    به نظرم بهتر از این ها می شد و می شود جواب داد و هنوز هم فکر می کنم می شود . ای کاش زمان بیشتری گروه تحقیقاتی عباس منش می گذاشت شاید هم من انتظارم این بود که جواب هایی خیلی خاصی بگیرم که احساسم رو عارفانه کنم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • ناشناس گفته:
      مدت عضویت: 3113 روز

      بانو آزی ارجمند درود بر شما

      کامنت های جدیدی به فایل قبلی اضافه شده و این سیلان این نیروی عظیم رو نشون میده

      میتونید از نظر من هم استفاده کنید ، نظری که با جام عشق ناب الهی همراه بود

      من آرامشی خاص رو در این متن به تصویر کشیدم امیدوارم لذت ببرید

      پایدار باشید بانو

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مهران حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2781 روز

    سلام خدمت دوستان عزیز و استاد عباسمنش?….

    درباره این سوالی که استاد پرسیدن به نظر من ورزشکارانی که از سن کم شروع به ورزش میکنند و بعد از مدتی به طور حرفه ای اون ورزش رو انجام میدن توی یک بازه ی زمانی خیلی قوی کار میکنن، مسابقه میدن و همه جوره خودشون رو باور میکنن که عالی هستن و مسلما بعد از این همه پیروزی و موفقیت غروری را کسب میکنند. خیایاز افراد ورزشکار بعد از سن 25/26 سالگی بخاطر اون موفقیت ها و اون غرور ورزشی و جایگاهی که هستن یکسری افکار میاد سراغشون و میشه گفت اون افکار و خودشون واسه خودشون میسازن.

    ?یکی اینکه من زشت هست دیگه توی این سن و با این همه مقام و تجربه بخوام برم مسابقه بدم با چهارتا بچه کم سن و سال و اونها در حد من نیستن ?

    دوم اینکه الان همه هم سن و سالهای من شدن مربی و دارن ازین راه پول بیشتری بدست میارن و چرا من اینکارو نکنم و نرم واسه مربیگری? البته یکسری از افراد هم بخاطر افکار منفی که دارن وقتی سنشون کمی بالا میره میترسن که ادامه بدن اون ورزش رو که نکنه شاید کسی بیاد و رودستشون رو بیاره و ببازن و آبروشون بره ? بخاطر همین افکار و باورها و دست کم گرفتن خود و توانایی هاشون این مسائل هم به وجود میاد و خیلی از ورزشکار ها بعد از اون سن دست از ورزش میکشن و خودشون رو بازنشسته میکنن ? آدم ها باید خودشون و خدای خودشون رو باور داشته باشن و اون موقع هست که میتونن دنیارو توی مشت خودشون بگیرن و این رو بدونین دوستان هیچ چیزی نشد نداره و انسان به هر چیزی که بخواد میتونه برسه بدون هیچ محدودیتی.

    خدا باماست پس نگران هیچ چیز نباشید ? موفق و شاد و ثروتمند و سلامت باشید در پناه حق ??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    ناصر احمد سعادتپور گفته:
    مدت عضویت: 2824 روز

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی

    این اولین بار است که من روی سایت نظر میگزارم و داستان آشنایی من با استاد واقهأ داستان عجیبی است

    که در نظرات بعدی به آن خواهد پرداخت .

    عقاب تنها پرندی است که هفتاد سال عمر میکند ولی همه عقاب ها هفتاد سال عمر نمکنن در سن 35 سالگی الی 40 سالگی عقاب دیگر قادر به شکار کردن نیست چون چنگال ها و نولش دیگر نمیتوانان طعمه شکار مانند قبل نگه دارد و یا استفاده کند .

    و یا به عبارت دیگر چنگالها و نولش دیگر توانایی شکار کردن را ندارند .

    بنٱ هر عقابی که میخواهد زند بماند و شکار کند باید به خانه خود رفته و چنگال هایش و نولش را اونقدر به سنگ بکوبد تا چنگال ها و نولش بشکند و دوباره چنگال و نول جدید بدست بیاره این کار مدت 45 روز طول میکشه .

    حالا عقاب باید در 40 سالگی تصمیم بیگیرد که میخواهد زندگی کند یا بترسد و در انتظار مرگ باشد .

    به نظر من یک ورزش کار هم به امین شکل میتواند تصمیم بیگیرد و حمل کند و من ایمان دارم هرکسی و در هرسنی که تصمیم قاطعه برای بهترین بودن بیگیره میتواند بهترین باشد .

    با احترام سعادتپور

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    مجتبی مرادزاده گفته:
    مدت عضویت: 2866 روز

    همه ی داستان این شعر مولاناست???

    خوب خوبی را کند جذب این بِدان

    طیبات و طیبین بر وی بخوان

    در جهان هر چیز ، چیزی جذب کرد

    گرم ، گرمی را کشید و سرد ، سرد

    تلخ با تلخان یقین ملحق شود

    کی دمِ باطل قرین حق شود؟

    او جمیل است و محب لجمال

    کی جوانِ نو گزیند پیرِ زال؟!

    ناریان مر ناریان را جاذبند

    نوریان مر نوریان را طالبند

    سلام دوستان گلم????

    میخوام با تجربه زندگی خودم که یک ورزشکار حرفه ای بودم و هستم به این سوال پاسخ بدم…

    من از دوران کودکی از سن هشت8 سالگی(سال 1376) ورزش رزمی رو بصورت حرفه ای شروع کردم و هر روز بصورت جدی تمرین میکردم مقام های قهرمانی زیادی رو در سطح استان بدست آوردم ولی چون سنم پایین بود خانوادم اجازه نمیدادن در مسابقات کشوری شرکت کنم تا جایی که بعد از 13 سال در سن 21 سالگی فرصتی پیش اومد و در مسابقات کشوری شرکت کردم و با توجه به اینکه در اوج آمادگی بودم در مسابقات به راحتی قهرمان شدم حس فوق العاده ای بود که در کل کشور تمام رقبا رو برده بودم خلاصه بعد مسابقات بواسطه شرایطی که واسم پیش اومد تصمیم گرفتم برم توی دنیای مربیگری و دیگه به مدت 4 سال مشغول مربیگری شدم و دیگه خودم در مسابقات شرکت نمیکردم و هر وقت مسابقه ای داشتیم و شاگردامو میبردم واسه مسابقات به من هم پیشنهاد میدادن که استاد خودتم شرکت کن حتما مقام میاری اما من قبول نمیکردم و هیچوقت شرکت نمیکردم میدونید چرا؟؟؟

    چون باورم اینبود که دیگه از من گذشته و بخاطر فاصله گرفتن از مسابقات دیگه اون آمادگی رو درون خودم حس نمیکردم چون باور ماست که دنیای مارو میسازه

    اصلن چرا به آدمهای 40 ؛ 50 یا حتی 30 ساله فکر کنیم خب منکه فقط 25 سالم بود و از بچگی هم ورزش کرده بودم و حتی خودم مربی اون رشته بودم اما در خودم نمیدیدم که دوباره در مسابقات شرکت کنم چون باور کرده بودم که دوباره نمیتونم به اون سطح از آمادگی برسم و مقام قهرمانی کسب کنم…درصورتیکه این فقط نتیجه باورهای غلط خودم بود و از زمانی که چند ماهه با مفاهیم استاد عباسمنش آشنا شدم پی به توانایی خودم بردم و بعد 3 سال آف بودن دوباره یکماهه که باشگاه خودمو استارت زدم و با پرورش باورهای قدرتمند کننده قصد دارم باز هم به طور پیاپی سکوهای قهرمانی رو فتح کنم…?

    ?حالا بیشتر توضیح میدم:

    این مطلب در زندگی آدمها در تمام زمینه ها یک مسئله کلی هستش که میشه اونو به تمام زمینه ها و مباحث رشد فردی و موفقیت تعمیم دادش(استاد این سوال رو راجب ورزش پرسیدن که قابل لمس تر و درکش واسه بچه ها بهتر باشه) ما همیشه با این جمله آشنا مواجه میشیم که: “ای بابا از ما که دیگه گذشته”

    (خودم شخصا بارها و بارها این جمله رو از افراد زیادی شنیدم چون در محیط ورزشی و مربیگری هستم)

    در خیلی از زمینه ها این جمله رو میشنویم و باور اکثریت جامعه در خصوص موفقیت فردی در هر زمینه ای از جمله ورزشی ؛ کسب و کار ؛ روابط ؛ ازدواج و … این حرفو میزنن و فکر میکنن که اگه سنشون از یه حدی بگذره دیگه قادر نخواهند بود به خواسته ها ،اهداف و آرزوهاشون برسن که معمولا این سن رو عرف جامعه و باور اکثریت جامعه میسازه

    ولی ما همه میدونیم که این فقط حاصل باور غلط و اشتباهه آدماست من همیشه گفتم و میگم که جهان ماشین اثبات باورهاست(چه مثبت چه منفی)

    افراد هم بخاطر اینکه باورشون اینه جهان محیط ؛ مسیر ؛ شرایط و افرادی رو بهشون نشون داده و میده که همین باور غلط واسشون ثابت شده که ستاره های ورزشی در سنین 25 _26 سالگی ستاره ان و از کودکی هم شروع به ورزش کرده اند ، حتی اکثر کسایی که خودشون ورزشکار حرفه ای هم هستن بخاطر داشتن همین دیدگاه و باورِ غلط ؛ میبینیم که با بالا رفتن سنشون افت میکنن و کم کم به انزوا میروند و با این واقعیت غلط که ساخته باورهای خودشونه کنار میان…

    درصورتیکه فقط کافیه خلاف این باور رو در خودشون بوجود بیارن با پیدا کردن مثالها و نمونه هایی که نه فقط در ورزش که تعدادشون زیاد هم هست که دوستان اشاره کردن بلکه در هر زمینه ای افراد بسیار زیادی بودند که به موفقیت رسیده اند مخصوصن در زمینه موفقیت مالی که این زمینه هم مانند ورزش قابل لمس هست…مثال بارز آن سرهنگ ساندرز بازنشسته مالک برند رستورانهای زنجیره ایه KFC و مخترع مرغ سوخاری کنتاکی که در سن 62 سالگی شروع کرد و هم اکنون از معروفترین مولتی میلیاردرهای دنیاست و افرادی از این دست. مثلا در ورزش آقای سانتاگو لاین 54 ساله آرژانتینی مدال طلای قایقرانی در المپیک ریو را گرفت…???

    با تمرکز روی این باور که اگر حتی یک نفر تونسته پس منم میتونم به موفقیت برسم صرف نظر از سن و هر شرایط دیگه ای…اما این را تمرین و تکرار مداوم امکانپذیر هستش چون باید باورهای غلط و اشتباه قدیمی که مانند سیمان صفت شده وند رو کم کم خرد کرده و از بین ببریم تا بتونیم باورهای جدید رو جایگزینشون کنیم…

    دوستان گلم

    ما خلیفه الله هستیم و جانشین خدا روی زمین پس قدرت نامحدود خداوند در وجود ما هم هست و قادریم هر کاری رو در هر زمینه ای و در هر سنی و در هرشرایطی انجام بدیم و موفق بشیم برای ما غیر ممکن وجود نداره دوستان چون برای خدا غیرممکن وجود نداره(اگه به ذات لایزال الهی وصل بشیم و باخدا یکی بشیم) ولی اون چیزی که مارو محدود میکنه افکار و باورهای غلط خودمونه نه هیچ دلیل بیرونی دیگه ای همه چیز از درون ماست و از باورهای ما نشات میگیره?

    طبق تئوری مدارها که بارها استاد توضیح دادن و دوستان هم اشاره کردن تمامی شرایط و اتفاقات زندگی ما در گذشته و آینده نتیجه فق و فقط باورهای ما و فرکانسی که به واسطه باورمون ارسال میکنیم هستش نه هیچ عامل بیرونی… بله عوامل بیرونی از جمله سن ؛ جنسیت ؛ دولت ؛ خانواده ؛ جامعه ؛ رکود اقتصادی ؛ محیط و هر چیزی وقتی میگم هر چیزی یعنی هر عاملی بیرون از خودتون هیچ تاثیری در نتیجه و سرنوشت شما ندارد و فقط و فقط به درون و باور شما بستگی دارد چون جهان مانند آئینه عمل میکند و با توجه به انرژی و فرکانسی که شما به جهان هستی میفرستید جهان نیز با شرایط ؛ موقعیتها ؛ افراد و اتفاقاتی از جنس همون فرکانس به زندگی شما پاسخ میدهد.

    این جهان کوه است و فعل ما ندا

    سوی ما آید نداها را صدا…”مولانا”

    بله همه چیز باوره همه چیز…?

    ?در آخر باید بگم از همه مهمتر خداوند خودش در قرآن اینکه باور همه چیزه بشارت داده و گفته:

    الخـبـیـثـات للخـبـیثین و الخبیثون للخبیثات و الطیبات للطیبین و الطیبون للطیبات اولئک مبرءون مما یقولون لهم مغفره و رزق کریم (26نور)

    شاد سلامت ثروومند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    ??????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  8. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 2785 روز

    سلام

    درود براستاد آقای عباس منش واعضای سایت

    اولا :

    کاملا مشخصه که یک باور ناسالم وبازدارنده بین جامعه و

    درکل جهان درذهن مردم هست که یک ورزشکار عمر مفید فعالیتش بین 20 تا25 ساله

    ومتاسفانه وقتی جامعه ورزشکاری و مربیان وحتی رسانها و مطبوعات این باور را مدام تکرارمیکنند این به شکل

    یک باور غلط و حتی گاهی اوقات یک اصل در ورزش جا

    میفته

    بنابراین حتی خودورزشکار هم بدون فکرو باور قلبی خودش و اینکه چقدرازدرون قدرتمند هست تحت تاثیراین نوع خبرها وباورهای غلط قرارمیگیره وباورش میشه که واقعا دیگه نمی تونه ازاین بیشتر ادامه بده.

    دوم:

    اینکه بعضی افراد ظرف ذهنی که درمورد خوهسته هایشان وحتی قدرتهای درونی شان محدود است

    یعنی با چند بار برنده شدن ومدال آوردن دیگه ادامه

    نمی دهند وازنظر خودشون کافیه وخیلی ایده آل پیش

    رفتن وبعدازمدت کوتاهی دیگه ادامه نمی دهند چون

    ظرف ذهنی آنها کوچک است .ووقتی مقداری معروف و

    وحتی پولدار میشن ازنظرخودشون خیلی زیاده ودیگه

    ادامه نمی دهند.

    این افراد آرزوها وخواسته های کمی دارن وآگاه نیستن

    که انسان چقدر قدرتمنده و میتونه خالق آیندش درهر زمان و سن وسالی باشه .

    این افراد هنوز نسبت به خود وقدرتهای درونی خودشان

    آگاه نیستن و حتی خیلی قانع هستن نسبت به رسیدن

    خواسته هایشان .

    درصورتی که به نظر من باید ما نسبت به آرزوها واهدافمان زیاده خواه باشیم چون دنیا ، دنیای فراوانی

    است وهرچه بخواهیم خدابه ما می دهد. وظرف خواسته

    هایمان باید بیش ازاندازه بزرگ باشد.

    سوم:

    این خیلی مهمه که چقدر خودتو لایق خواسته ات بدونی

    توهرچه قدر خودتو لایق بدونی به همان اندازه به دست

    میاری ونصیب تومیشه‌.اینکه آیا خودت رو باور داری و

    خودتو بیشتر و لایق تر از خواسته ات میدانی یا اینکه

    خودتو دست کم میگیری .آیا خودتو بزرگتر از آرزویت

    میدانی ؟

    امیدوارم مطالبی که بیان کردم مفید و سازنده باشه

    درود برشما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  9. -
    حمیدرضا پورعلی گفته:
    مدت عضویت: 2991 روز

    سلام به همه . با آرزوی سلامت و سعادت.

    سئوال در مورد سن در انسانها و ورزشکاران و دیدگاه محدود کننده رایج در مورد سن به چه دلیلی است ؟ ایا دلیل عضلانی دارد؟

    پاسخ من اینه ، علت وجود این محدودیت نداشتن دیدگاه کل گرایی و یا بزرگ اندیشی است. یعنی همه مسیرهای تکاملی خود و ابدیت خود و ابزار و وسایل تکامل را ندیدن.

    وقتی ذهن منطقی مدام بر اساس تحلیل های مبتنی بر باور های محدود کننده نتیجه گیری میکنه و یا بر اساس دستاوردهای انسانهای محدود تر ، فلسفه میسازه از این نوع محدودیت ها هم نتیجه گیری میکنه ولی طرز فکر من اینه اگر ما باور داشته باشیم زندگی در این دنیا فقط دوره بسیار کوتاه از حیاط جاویدان و ابدی ماست و همه مسیرهای تکاملی (روح، جنین، دنیا،… و ابدیت) را با هم ببینیم متوجه میشیم که زندگی در این دنیا برای اجرای تعهد و رسالتومون ابزارهای خاص خودشو داره. ابزارهای بسیار قوی و آنقدر قوی که آرامش و خاطری آسوده را برایمان بهمراه دارد. ازجمله این ابزار ها احساس خوب، تفکر عمیق ، ذهن توانمند در محافظت و نگهبانی از این نوع احساس که در مجموع بستر الهامات الهی است و ایمان به وجود لایتنهایی. اطمینان از اینکه هر زمان که برای تکامل نیاز باشد فعالیت بدنی داشته باشم ، تمامی سلولهای بدن فعال و فعالتر می شوند. حالا در این بین بحث سن و سال و محدودیت رایج ، جز بسیار ناچیز و کوچکی است. اینقدر این موضوع کوچک است که نادیده می گیریمش یعنی مفهوم پیدا نمی کند. مانند ابزار های فنی یک استادکار برای اجرای کارش که نمیتواند نگران فرسودگی ابزاری که مدام مورد استفاده است باشه، نهایتش با روغن کاری این موضوع را برای خودش، به موضوع بی اهمیت و ناچیز و بدون تاثیر و نگرانی تبدیل میکنه. دستاوردهای علمی در زمان های مورد نیاز ما متناسب نیاز ما یاری رسانند نه بیشتر. / موفق و موئید باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  10. -
    مهدی وحیدی پارسا گفته:
    مدت عضویت: 3016 روز

    سلام.وقت همه گی بخیر.سالها پیش در مورد خودشناسی و اصلا اینکه ماچی هستیم،چیو نگاه میکنیم،چجوری نگاه میکنیم،و اصلا چجوری کار میکنیم و اصلا چی هستیم فکر میکردم و به ی حالت جنون رسیدم.امشب تا نیمه های صحبت های آقای عباس منش رو تا نیمه ی فایل گوش دادم در مورد خدا و خدا شناسی گوش دادم و بازم هم حالت دیوانگی بهم دست داده.و حس بسیار عجیبی دارم.اصلا نمیفهمم حال خودمو.اینکه خدا همه چیز هست و اصلا خوده همه چیزه خیلی گنگه واسم.اینکه خود ماها خود خداییم و از روح خداییم،من رو در این سردگم کرده که بعد از 28 سال عمر و اینکه یک همر میگفتم خدایا کمکم کن و حالا اصلا نمیفهمم که طرف مقابلم دارم اصلا یا نه.منظورم این نیست که حدایی وجود نداره،منظورم اینه که خدا که همه چیه،همه کس ،پس من الان باکی صحبت کنم.چی بذارم تو ذهنم که به اندازه ی درک ذهن من باشه.ای کاش اقای عباس منش بفهمه منظورم چیه.بشدت نیاز دارم اقای عباس منش ارومم کنه.اصلا حالت خودم رو نمیفهمم.ی مفهومی رو شنیدم و فهمیدم که اصلا درک و هضمش محدود نشد واسم و اصلا نمیشه گفت که حیلی بزرگتر از مغزم بود،که دیگه حتی اندازه مفهومی نداره.اصلا ما چی هستیم.دنیا؟اصلا چیه این جهان؟؟ی جوابی بدین که به اندازه ی ذهن ما محدود بشه.حداقل ی خدایی باشه که طرف مقابل ما باشه و به حرفا گوش بده،نه اینکه اینجوری گفته بشه خدا همون صداست،خدا همون کلامه،خدا همون همه چیه.این مفهومات حداقل الان زوده که اصلا ذهن من یکی آماده نیست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مریم جلالی گفته:
      مدت عضویت: 3472 روز

      سلام دوست گرامی ?

      خداوند در قرآن می فرمایند که من از روح خود در تو دمیدم …یعنی همه ما انسانها نوری از خداوند در وجودمان داریم یا به قول استاد عزیزم خدایی در درون خود داریم ،که جواب تمام سوالات جهان را از ازل تا ابد در خود دارد ،با خدای درونت حرف بزن ،از او سوال بپرس حتما به شما پاسخ میدهد …بعضی ها می گویند مگر ما پیامبریم که خدا به ما وحی کند ولی دوست گرامی خدا به زنبور عسل وحی میکند به حواریون مسیحی وحی می کند به مادر موسی وحی می کند ….چون اگر غیر این بود عدالت خداوند زیر سوال میرفت …خداوند با کلام هرگز با کسی صحبت نمی کند با نشانه ها صحبت میکند …فکری یا ایده ای به ما الهام میکند یا بادیدن چیزی منظورش را متوجه می شویم یا با دیدن خوابی یا نشانه های دیگر….اولا باید باور داشته باشی که چنین نیرویی هست ارامش داشته باشی شاد باشی واز خداوند سوالهای خوب و درست بپرسی وبعد از پرسیدن رها کنی وبه کارهای روزمره بپردازی و امید و ایمان داشته باشی که خداوند در زمان مناسب بهترین پاسخ را به شما الهام می کند …..این جهان جلوه ای از خداوند است خدا از روح خود در تمام کائنات دمیده و کوه ،جنگل، خورشید و سیارات و ….را آفریده پس همه آنها جلوه ای از خود خداوند هستند و به قول استاد خود خدا هستند وفقط و فقط به انسان با این که از روح خود در او دمیده قدرت اختیار و انتخاب زندگی خود را داده هر جور که دوست دارد خواه به سمت خیر و خوبی خواه به سمت بدی ادامه دهد …همانطور که در قران می فرمایند کلا نمد هولاو هولا ما به همه انسانها کمک میکنیم که به هر سمتی که دوست دارند بروند خواه به سمت خوبی و خواه به سمت بدی…که استاد فرمودند خدا هم خوبی است هم بدی منظورشان این است … این هم به خاطر قوانینی است که در این جهان قرار داده یا همان سنت های بدون تغییر که در قران گفته …دوست خوبم امیدوارم توانسته باشم تا حدودی به شما کمک کنم ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        مهدی وحیدی پارسا گفته:
        مدت عضویت: 3016 روز

        سلام خانوم مریم.زندگیتون پر از احساسات خوب و خدایی باشه همیشه،انشاالله.چقد جوابتون ارامش بخش بود واسم.چقد بیشتر تونستم‌هضم کنم مفهوم کلماتتون رو.خدا شکر میکنم که شماهارو دارم.خداروشکر میکنم که انقدر مهربانانه خودشو بهم نشون میده.چه قدرتی داریم بالاتر از خودش.خدایا شکر.مریم خانوم تشکرم ازتون رو با یه دعا و درخواست واستون انجام میدم،که انشاالله هرروزتون پر از درک خدایی و سعادت و سلامتی و ثروت باشه.یاحق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          مریم جلالی گفته:
          مدت عضویت: 3472 روز

          سپاسگذارم دوست مهربانم ?خدا رو شکر که توانستم دستی از دستان خداوند باشم تا چیزی که از خواندن دیدگاهتون بهم الهام شد را برایتان بنویسم و کمکی به شما دوست عزیزم کرده باشم موفق باشی دوست خوبم ?

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      عباسعلی ملک گفته:
      مدت عضویت: 3916 روز

      سلام آقای وحیدی پارسا

      امیدوارم حالتون خوب باشه

      برای هضم این موضوع در حد درک خودم میتونم اینطور بگم که:

      قبول داریم که همه چیز از انرژی هست و خاصیت انرژی این هست که نه به وجود میاد و نه از بین میره بلکه از شکلی به شکل دیگه تبدیل میشه. خداوند هم خودش رو در سوره توحید اینطور معرفی میکنی “لم یلد و لم یولد” یعنی نه به وجود میاد و نه از بین میره و خودشو تنها یک انرژی کل میدونه “احد”

      خب اگه یک قسمت از این انرژی قدرتی مشابه با انرژی کل رو نداشته باشه پس باعث به وجود اومدن 2تا قدرت میشه. یعنی میخوام بهت بگم که اون روحی که در تو دمیده شده قدرت همون خدایی که اون روح رو در تو دمیده داره. اگر غیر از این باشه یعنی 2 تا قدرت وجود داره و این خلاف کلمه “احد” هست که میگه همه چیز یک چیز است و یک چیز همه چیز.

      در مورد بقیه چیزا هم این موضوع صادق هست یعنی یک سنگ، یک گیاه یا هرچیز دیگه ای همون قدرت رو داره.

      پس خوشحال باش و آرام و از قدرتی که داری بهترین استفاده ها رو برای گسترش جهان ببر

      موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: