رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیده‌ایم» - صفحه 14

2348 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آیزاک گفته:
    مدت عضویت: 2786 روز

    با سلام خدمت همه عزیزان

    ببخشید من همیشه نظراتم را سعی میکنم کوتاه بیان کنم در مورد پاسخ به سوال مسابقه جدید دلیل این است که باور اشتباه در مورد ارتباط مستقیم بالا رفتن سن و پیر شدن و افت کارایی عضلانی باعث شده تا همه بعد از سن معینی در رشته ورزشی خاص منتظر بازنشستگی ورزشکار مورد نظر باشند و چون تا بحال هیچ ورزشکاری بعد از سن معین شناخته شده نتوانسته به ورزش ادامه دهد این خود بر این باور اشتباه صحه گذاشته است و مقالات زیادی هم بطور منطقی از روی تجربه بدست آمده در طول سالها این باور اشتباه را ترویج میکنند.

    با آرزوی سلامتی برای استاد و همه دوستان عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    علی موفق گفته:
    مدت عضویت: 3441 روز

    سلام خدمت استاد بزرگوارم و خانواده صمیمی عباسمنش

    استاد تریپ جدید مبارک! زیباتر شدی استاد!

    چند روز پیش یک کلیپ دیدم تو اینترنت از یک پیرمرد 80 ساله چینی که میگفت از سن 44 سالگی تازه شروع کردم به یادگیری زبان انگلیسی در سن 50 سالگی تازه برای اولین بار پا به یک باشگاه ورزشی گذاشتم و تازه ورزش را شروع کردم و ادامه میدهد که در سن 70 سالگی با جدیت بیشتر به ورزش به صورت حرفه ای ادامه می دهد و میگه اکنون که 80 ساله است هنوز برنامه ها و هدف های بزرگی برای پیشرفت داره و پتانسیل های زیادی درونش هست که میخواد عرضه کنه و میگه که شما باید این را باور کنید که هیچ زمانی برای شروع کردن دیر نیست بلکه دیر شدن یه بهانه است و شما نباید تسلیم این طرز تفکر بشید

    و در آخر جمله زیبایی را میگه: «میگه هیچ کس و هیچ چیز نمیتونه مانع پیشرفتتان شود مگر خودتان و باور هاتون»

    دوستان به نظر من عاملی که باعث میشه بسیاری از ورزشکاران نتوانند توانائی های خودرو از سنین معمولا 28 به بعد نشون بدهند این باور که ورزشکار باید در اوج از دنیای قهرمانی خداحافظی کنه و گرنه باید منتظر حرف و حدیث مردم و جامعه ورزشی باشه و اعتبار چندین ساله اش را از دست میده و معمولا ورزشکاران چون از این موضوع نگران هستند بعد از سنین 25 سالگی از دنیای ف خداحافظی میکنند

    اما نکته اش اینجاست که این بها و قدرت دادن به مطبوعات و حرف مردم و این که مبادا اعتبار و وجهه ورزشی من ورزشکار به خاطر برآورده نکردن این توقع به خط بیفته آیا اسمی جز شرک به الله میتواند داشته باشد یعنی یه ورزشکار اعتبار ورزشی خود را بر پایه نظر مردم بنا میکند واین دقیقا همان خانه سست بنیاد عنکبوت است که در قرآن در سوره عنکبوت از آن یاد شده

    و اتفاقا استاد در یکی از فایلهای رایگان هم به این موضوع اشاره کردند که علیرضا منصوریان با تکیه بر هواداران استقلال نتیجه‌ای جز شکست عایدش نمیشود

    دوستان به خدا استاد راست میگه که آگاهی ها در مسیر به انسان الهام میشه همین الان که دارم تایپ میکنم او میگوید و من می نویسم چه حس قشنگیه !

    دیگه همین ،خدایا سپاسگزارم و از شما دوست عزیز هم که وقت گذاشتی و این متن را خواندید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  3. -
    امیر عزیززاده گفته:
    مدت عضویت: 2889 روز

    با سلام به استاد و اعضای سایت عباس منش .با سپاس بیکران از خداوند به خاطر این همه انرژی مثبت همه همراهان گرامی…

    در پاسخ به سوال جدید در مورد ورزشکاران بایستی این مطلب در نظر گرفته شود که اولا مساله فیزیولوژیکی در ورزش خیلس مهم است..عظلات انسان در سن طلایی در نقطه اوج امادگی هستند…به ترتیب با افزایش سن آن هم در بعضی رشته ها نه همه رشته های با کسب تجربه ورزشی میتوان کمتر شدن قدرت جسمانی را جبران نمود..این ها به نوع رشته ورزشی و نوع تغذیه و سبک زندگی کردن ورزشکار بستگی دارد…و اگر ورزشکار سالم زندگی کند…میتوان در سنین بالاتر هم قهرمانی را حفظ نمود…

    با تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    سینا معلم گفته:
    مدت عضویت: 3723 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و همه ی دوستان امیدوارم که همواره در مدار خواسته ها و تمایلاتتون باشید

    تنها و تنها وتنها وتنها وتنهاااااااااااااا دلیل اینکه کمتر ورزشکاری در سنینی بالاتر از حدی که ذکر شد نمیتونه رشد و اوج واقعیه خودشو داشته باشه باور به این قضیه هست که با بالا رفتن سن توان انسان کمتر میشه و این باور می تونه نتیجه دنباله روی افکار و باورهای افرادی باشه که قبلا به این باور نادرست و خود تحمیلی به اصطلاح من رسیدن فارغ از اینکه اونها خودشان به خودیه خود انسان و انرژییی منحصر به فرد هستند……..و همه ی اینها طبق آموزه های استاد عزیز و تجربیات و مطالعات خودم در کلمه (باور) خلاصه می شه.(:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    دانیال سیدمومنی گفته:
    مدت عضویت: 2818 روز

    سلام خدمت شما دوستان و استاد عزیز

    با یک مثال شروع میکنم:

    از اقای موسوی که در تیم ملی والیبال است و پژمان جمشیدی که در تیم ملی فوتبال بوده در دو مصاحبه جدا از هم میپرسند که سن بازنشستگی در رشته شما چند سالگی است. جواب های هردوی انها تقریبا عین هم بود. انها گفتند که: باتوجه به ژنتیک و امادگی جسمانی و سبک زندگی هر فرد بین 32 تا 38 است.

    این که دو ورزش کار در سطح تیم ملی در دو رشته مجزا یک پاسخ به این سوال میدهند یعنی این که همه ورزشکار ها در همه ی رشته ها تقریبا همین نظر و باور رو دارند که حداکثر تا 38 سالگی میتونن درخشان باشند و اصلا چیز دیگه ای وجود نداره و همه این رو به عنوان قانون پذیرفتن و باور کردند که کسی نمیتونه نتیجه متفاوتی بگیره. بنابراین چون این باور رو دارند از سن 38 سالگی دیگه منتظرن که تموم بشه

    و چون باورشون اینه و منتظرشن موقعیت هایی رو تجربه میکنن که این باورشون رو تقویت میکنه. مثلا وقتی دارن تمرین میکنن نفس کم میارن و میگن این در سن من عادی است

    و این تجربه باورشون رو تایید و تقویت میکنه

    و باتوجه کردن به این تجربه های اولیه روز به روز موارد مشابه بیشتری میبینن و بیشتر به این باور ایمان میارن

    و در اخر به این نتیجه منطقی میرسن که دیگه نمیتونن ادامه بدن و باید این ورزش رو کنار بذارن

    و وقتی ازشون بپرسی که چرا ورزش رو کنار گذاستی چندین دلیل کاملا منطقی و درست (باتوجه به باور هاشون ) برات میارن که به این دلایل دیگه باید ورزش رو کنار میذاشتم.

    و از انجایی که این دلایل همه چیز هایی هستند که خود ان فرد و هزاران نفر قبل از او تجربه کرده اند و بر اساس منطق و برهان است شما هم قبول میکنیدو نمیتوانید نقض کنید.

    اما نکته اینجاست که اون فرد و هزاران فرد قبل از او به دلیل باور هایی که دارند اون موقعیت ها رو تجربه میکنن

    و اگر باور های متفاوتی داشتند قطعا تجربیاتشان متفاوت بود

    و از انجایی که تقریبا همه این نوع باور رو دارند

    پس همه هم همین شرایط رو تجربه میکنن

    و چون همه افراد تجربیاتی همسنگ دارند

    ما این رو به عنوان یک قانون میپذیریم و قبول میکنیم که چیزی جز این نمیتواند وجود داشته باشد.

    بهترین مثال در این زمینه راجر بنستر است :

    تا قبل از سال 1954 افراد زیادی تلاش کرده بودند که 1 مایل رو در مدت کمتر از 4 دقیقه بدوند و لی نتوانسته بودند این کار رو انجام بدن.و هر کس که در این زمینه تلاش میکر د و شکست میخورد ناراحت نمیشد چون میگفت هیچ کس نمیتونه این کار رو انجام بده و این باور روز به روز قوی تر شد و به این نتیجه رسیدند که یک انسان از نظر فیزیکی نمیتواند 1 مایل رو کمتر از4 دقیقه بدود و همه این باور رو به عنوان یک قانون پذیرفتند.

    اما راجر بنستر این قانون رو نپذیرفت و باوری متفاوت داشت و توانست 1 مایل رو کمتر از 4 دقیقه بدود در حالی که دیگران میگفتند این امکان ندارد و با این کار باور محدود کننده دیگران را شکست .

    از ان روز 20000 نفر توانستند این کار را انجام دهند. این در حالی است که هیچ چیز هیچ تغییری نکرده است است مگر باور های انسان در این زمینه.

    پس تا زمانی که همه پذیرفتن که دوران اوج یک ورزشکار فقط بین 20 تا 25 سالگی است و در سن 38 سالگی باید از ورزش خداحافظی کرد نتایج متفاوتی به دست نمی اید . و اگر یک فرد باور متفاوتی داشته باشه و این هارو نپذیره نتایج متفاوتی میگیره و مثلا تا45 سالگی در دوران اوج است و از اون پس میگن که دوران اوج یک ورزشکار بین 20 تا 40 سالگی است.

    این نوع باور ها در همه زمینه ها وجود دارد

    مثلا در مورد کنکور تقریبا همه باور دارند که برای این که بتونی در رشته پزشکی قبول بشی حتما باید از سال اول دبیرستان بکوب بخوانی و در سال کنکورت هم اصلا از اتاقت بیرون نیای و همه چیز رو فراموش کنی و حتما در مئسسات مختلف فعالیت داشته باشی و به قول معروف پوستت کنده بشه تا شاید بتونی در رشته پزشکی قبول بشی. و هیچ راهی جز این وجود ندارد.

    اما هرساله افرادی رو داریم که در روستا های دور افتاده و بدون هیچ امکانات خاصی از چند ماه مونده به کنکور شروع میکنن به درس خواندن و موفق به کسب رتبه های عالی و حتی تک رقمی میشن و همه از این نتیجه تعجب میکنند و میگن که اصلا همچین چیزی امکان نداره چون باور های محدود کننده انها این رو براشون غیر ممکن میکنه.

    کسی که چنین موفقیت هایی رو بدست میارن برگ برنده ای دارن که خیلی ها اون رو ندارن. اره انها باور های نادرست و ناامید کننده در باره رقابت کنکور ندارند چون در فضای ترس های کنکوری قرار ندارن و با هیچ چیز کاری ندارن و میشینن درسشون رو میخونند و باور دارند که چون تلاش کردند پس باید نتیجه بگیرند و نتیجه هم میگیرند.

    یه چیز جالب: خود من هم امسال قراره کنکور بدم و یک فامیلی داریم که اعتقاد داره که اگر میخوای تو کنکور موفق بشی باید از شدت استرس و فشار درسی کنکور لاغر بشی و در غیر این صورت نمیتونی موفق بشی .و هر بار که من رو میبینه میگه تو فکر کردی اینطوری موفق میشی ؟ تو باید از شدت درس خواندن لاغر بشی اما تو داری چاق تر میشی . و جالب اینجاست که وقتی امتحانات دانشگاهش شروع میشه از شدت استرس و درس خواندن نمیتونه غذا بخوره و تا مریضی پیش میره.

    ما انسان ها باور های محدود کننده بسیاری داریم که به عنوان قانون انها رو پذیرفتیم و چون فکر میکنیم که اینها یک قانونن هیچ تلاشی نیز برای تغییر نتایجمون نمیکنیم.

    مثلا میانگین عمر انسان ها نسبت به چند قرن گذشته کاهش پیدا کرده با این که امکانات پزشکی روز به روز در حال پیشرفته و ما از سن 70 سالگی منتظر مرگیم .

    و هزاران مثال دیگه ای که وجود داره….

    پس هر چیزی که به ما میگن یه قانونه اون رو نپذیریم نتایج رو تغییر بدیم.

    ممنون از همه شما که نظر من رو خوندید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  6. -
    نصرالله منوچهری گفته:
    مدت عضویت: 2880 روز

    سلام دوستان خوب و مهربونم درود استاد عزیزم خداوند بی همتا رو بینهایت سپاسگذارم که میتونم این مطلب رو باهاتون درمیون بزارم . والا من و دوستم مدتهاست دنبال توحید واقعی و حقیقی هستیم با فایلهای استاد و توجه درست به نظرات ارزنده و سازنده شما دوستان گلم و مرور دقیق اتفاقات زندگیمون راه رو پیدا کردیم و خدا رو شکر همین ساعت همین الان یک شعر گفتم من که اصلا تخصص و تجربه ای در گفتن شعر ندارم چند بیت شعر راجع به توحید گفتم دوست داشتم همتون ببینید و حتما استاد گلم ببینن و بخونن و لذت ببرن . شاید قوانین ادبیات و شعر رو رعایت نکرده باشم چون میگم اصلا متخصص این کار نیستم . اعتراف میکنم فقط اشک ریختم و دلم میلرزید و جاری میشد به زبانم و دست خودم نبود. اول خدای بی همتا بعد سید عباسمنش عزیز و شما دوستان دم همتون گرم بینهایت دوستتون دارم و سپاسگذارم از خداوند. شکر

    از روز ازل ، او بودم و ندانستم حال فهمیدم همه اویم و بسویش روانه ام

    طفلی بودم ، صدایش در صدایم بود و دستش بر سرم

    بالغ شدم و سر در دامنش میگذارم

    خود میداند که نمیدانستم چه بخوانمش

    حال فهمیدم که همه خدا بود و نمیدانستم

    هر لحظه مدحش گویم و ستایشش کنم که این بندگی مطلقست و الله یکتا ، خدای من است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    علی نواده گفته:
    مدت عضویت: 2949 روز

    به نام یزدان پاک. با درود و سلام خدمت استاد ارجمند و همه دوستان. کوچک پنداشتن خود وعدم آگاهی به قدرت بی انتهای ایزد ونداشتن ایمان به قدرتی که نشات گرفته از همان مبدا اصلی یعنی رب العالمین است انسان را محدود میکند محدود به تواناییهایی که این تواناییها میتواند انسان را درمانگر کند پیکر تراشی بینظیر کند یا خالق تصاویر و زیبایی هایی نماید که الهام گرفته از آن قدرت لایزال است. اگر انسان به آن ماده بی شکل که هوشمند است و زنده ، اعتماد کند نه، بلکه او را مطلق بداند در همه امور و یقین کند که اندیشیدن به او و القا آنچه میخواهد آدمی را قدرت و انرژی میدهد در هر امری و شکل میدهد هر آنچه انسان بخواهد.آنوقت دیگر محدودیتی برای بشر نیست نه محدودیتی نیست بلکه او خالق کوچکی میشود از آنچه به او میاندیشد. همانگونه که میتوان با ایجاد باور سرطان را نابود کرد یا به ثروتی عظیم دست یافت قدر مسلم میتوان در هر سنی در هر رشته ورزشی فعالیت نمود و به پیروزیهای بزرگ رسید قهرمان شد و افتخار آفرید اگر اعتماد کنی و یقین نمایی این قدرت عظیم الهی را. باور به آن انرژی و باور به آن که سازنده جهان هستی است چنان قدرتی به انسان میدهد که به اذن او دریا میشکافد و عصا به اژدهها تبدیل میکند. انسان محدود است به حصار باورهای خود و مقدار باوری که با خود دارد. وقتی کودک بودیم گفتند روزی پیر میشوی و ناتوان . وقتی سالم بودیم دیدیم کسانی را که بیمار هستند و ضعیف در جسم. برایمان در تمام جنبه ها محدودیت ایجاد کردند و رفته رفته باور شدند و ریشه دواندند در افکار ما. یقین کردیم که انسان ضعیف است و ضعیف و رفتنی و ناکام. اگر این تارهای تنیده در خودرا که باور شده اند پاره کنیم به هر آنچه بخواهیم به اذن الله دست مییابیم. حق نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  8. -
    شهلا شمس گفته:
    مدت عضویت: 3009 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه همراهان استاد

    راستش استاد من امده بودم به سایت که فایل جدیدتون رو دانلود کنم و نظر نفر اول رو بخونم خلاصه موندگار شدم و کلی چیز دیگه خوندم و یهو اینجا وقتی نظر یه دوست رو خوندم، گفتم بزار منم نظرم رو بنویسم. من نه ورزشکار حرفه ای هستم و نه ازین چیزا خیلی سردر میارم. نه اهل فوتبالم نه … . اما یه چیزی میخوام بگم، در مورد بدن، یه پیرمرد چینی 80 ساله که الان یه مدل لباس خیلی معروف شده، ایشون فکر کنم از 70یا 75 سالگی شروع کرده و خیلی اتفاقی، قابلیت های خودشو کشف کرده، و بعد شروع به ورزش سنگین میکنه، شنا یاد میگیره، حتی شروع میکنه زبان انگلیسی یاد میگیره و حالا امده به امریکا در جهت فعالیت های خودش. خلاصه واس خودش یه تیپیییی شده! حالا انگار یه اقا 40 سالس فقط موهاش سفید وقتی فعالیت هاشو میبینی. یا من یکی از قسمت های داستان خدا با آقای مورگان فریمن، رفت سراغ یه زاهد تبتی که یه فضایی رو برای خودش درست کرده بود حدودا -45تا -50 درجه بود، فکرکنیید یک سردخانه صنعتی، و ان آقا مینشست انجا با یک پیراهن معمولی و مراقبه میکرد و اصلا سرمایی نمیفهمید. خوب دیگه داستان مرتازها رو هم که شنیدید. میخوام بگم بقول استاد و دیگر دوستان سن یه عدد، و به توانایی فرد ربطی نداره. فقط کافی گوش ندی به حرفای دیگران و روی خودت و باورهات به خداوند کار کنی، انوقت همه کاری امکان پذیره.

    در پناه خداوند باشید قوییییی ادامه بدید هدف هاتون رو و رویاهاتون رو. فقط کافیه یه الگو موفق پیدا کنی و بگی حالا که ان تونسته فلان کارو بکنه منم میتونم.

    طبیعتی که خداوند به وجود اورده و خود انسان واقعا موجود عجیب غریبی، هیچ حساب کتابی نداره، آدم سالم یهو یه بیماری پیدا میکنه دوسه روزه میمیره، بیمار سرطانی هم که امیدی بهش نیست از نظر پزشکی، خوب میشه. فقط قدرت خداوند در درون خودمون رو باید پیدا کنیم و بریم جلو. ما بی نهایت هستیم چون خداوند از روح خودش که بینهایت بود در درون ما دمید. ما شااااااهکاریییییییم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  9. -
    مهدی فیروزی گفته:
    مدت عضویت: 3823 روز

    سلام به استاد عباس منش عزیز وگروه تحقیقاتی پرتلاش ایشان وهمچنین سلام به همه دوستان عزیز که از آموزه های گروه تحقیقاتی عباس منش بهره میبرید وکاری میکنید جهان جای بهتری برای زندگی کردن باشد در پاسخ به این سئوال به عرض میرسانم که ورزشکاران هرچقدر که اهداف بزرگی را به تحقق رسانده باشند باز هم بایدهدف بزرگتری برگزینند وطبق گفته قرآن کریم هنگامی که از کار مهمی فارغ شدی به مهم دیگری بپرداز زیرا جهان همواره در حال رشد وگسترش است وبرایش رکود وسکون معنایی ندارد زیرا هدف جهان رشد وگسترش است وما به دنیا آمده ایم که رشد کنیم وبا رشد خودمان به گسترش جهان کمک کنیم باید همیشه ورزشکاران عزیز نقشه وبرنامه وهدفی برای موفقیتهای بیشتر داشته باشند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: