رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیده‌ایم» - صفحه 21

2348 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی پیشداد گفته:
    مدت عضویت: 3071 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان عزیز

    به نظر من انسان که به یه حدی میرسه که نمیتونه کاری رو انجام بده از الگوهای درون ذهنش الهام میگیره و میبینه که مثلا توی یه شغل یه کاری توی یه سنی که میرسن دیگه باید بازنشته بشن و به نظر من الگو های ذهنش این کار رو انجام میده و اگر نه اگه یه الکوهای دیگه باشن که تا پیر میشن ببینه که میتون کارکنن یا به شغلشون ادامه بدن ذهن انسان باور میکنه که باید تا اخر عمرش کاروفعالیت کنه

    ممنون از استاد عزیزم که این همه به فکر ما هست و مارو تنها نمیزاره

    و تشکر از عوامل سایت خدا قوت..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      ابوالفضل اشرفی گفته:
      مدت عضویت: 2771 روز

      سلام دوست عزیز امیدوارم که حالت عااالی باشه

      سپاسگزار خداوندم که آگاهی منو در هر لحظه بیشتر میکنه.

      انتهای دیدگاهتون نوشتید خدا قوت ومن میخوام توضیحاتی در مورد کارساز بودن و مفید بودن این جمله نسبت به خسته نباشید بدم.

      همونطور که همه از قدرت ضمیر ناخودآگاه و چگونگی تاثیر بر اون رو میدونیم میخوام یک مثال بزنم

      مثلا اگه شخصی بگه من خسته نیستم در ظاهر شاید این یک جمله ی مثبت باشه ولی در داخل جمله یک کلمه ی منفی استفاده شده و همون کلمه ی منفی کار خودشو میکنه و تاثیر منفی روی ذهن ناخودآگاه میزاره هرچند کوچیک ولی به مرور زمان هم گوینده ی این جمله و هم شنونده ی این جمله احساس خستگی همیشگی می‌کنند هر چند این خستگی کم باشه.

      و از وقتی من در مورد کلمات منفی دونستم دارم روی فرهنگ لغت و جملاتی که به کار میبرم کار میکنم و این از لطف خدای مهربونه که منو در هر لحظه آگاهتر میکنه. خدا قوت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    جاوید گفته:
    مدت عضویت: 3311 روز

    سلام و عرض ادب

    وقت بخیر عزیزان

    به نظر من برای اینکه یه باور شکسته بشه مثل همین که سن اوج یک ورزشکار را محدود کنیم باید موارد نقض آن را ببینیم

    من چند تا مثال میزنم که نشون میده جسم ما بنده بی چون و چرای روح ماست و شما باید از درون انسان قوی ای باشید تا تو سن بالا هم کارهای بزرگ انجام بدهی

    جهانگیرخان قشقایی از بزرگان حوزه علمیه تا سن 40 سالگی دامدار بود

    برایان تریسی تا سن 25 سالگی یه کارگر ساده بود

    راجر فدرر 35 ساله قهرمان تنیس جهان شد در یکی از سنگین ترین ورزش‌های جهان بدون یک ست باختن

    بوفون در سن 40 سالگی بهترین دروازبان جهان شد

    آرنولد پس از موفقیت در ورزش و سینما بهترین فرماندار شناخته شد و در سیاست هم خودشو نشون داد

    و کلی مثال دیگه

    دوستون دارم

    موفق باشید ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    حسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 3086 روز

    با عرض سلام خدمت استاد عزیزم ….خیلی دوست دارم استاد عزیزم…خیلی خوشگل تر شدی استاد عزیزم…این فایل فوق العاده بی نظیره و به شدت جای فکر داره برای خداشناسی. …و اما جواب مسابقه

    اولین نکته اینه که ورزشکاران برای خودشان هدفی تعیین می کنند و وقتی به آن می رسند از اون هدف سیر میشن و بی خیالش می شن و دیگه ادامه دادن براشون جذابیت نداره و سراغ مسائل منفی مثل اعتیاد و الکل و … میرن

    *به نظرم این باور که اگه اونا باشن جایی برای جوان ترها نیست و ادامه دادن در اون ورزش باعث ضایع شدن حق بقیه میشه.

    * الگوی ذهنیشون در سنین بالاتر ادامه نداده و چون اون ورزشکار خیلی الگوش رو دوست داره علاقه منده مثل اون عمل کنه و کنار بره .

    *اگر اون ورزشکار توجه، جامعه و رسانه ها براش خیلی مهم باشه وقتی دیدن با ورود افراد موفق جدید به آنها کم توجهی شد به این نتیجه می رسن کنار برن براشون خوبه و زمینه توجه جامعه و رسانه ها رو به خودشون جلب کنن

    *خیلی از ورزشکارا چون افراد موفق زیادی رو می بینن که در سن بالا کنار میرن تصور می کنن توی اون سن کنار رفتن مده و کنار میرن.و این کار رو همرنگ جماعت شدن میدونن

    *فرد ورزشکار سختی های ورزش رو تحمل می کنه با این باور که چند سال موفق میشه بعدش که درآمد و شهرتش بالا رفت تا وقتی که سنش بالا رفت به تفریح و ازدواج و … بپردازه

    *وقتی دوستان قدیمیشون رو می بینن که کنار رفتن اونم دوست داره مثل اونا باشه و سختشه با تازه کارها کار کنه.و از کار دوستاش تقلید می کنه

    *شاید ورزش رو با عشق واقعیشون اشتباه گرفتن و وقتی مشکلات مالیشون حل بشه و به درآمد عالی میرسن مشغول به فعالیت در یک عرصه خاص میشن و بعد چند وقت دیگه عاشقش میشن و کلا ورزش رو کنار میزارن.

    *بعضی ورزشکارا وقتی به حد زیادی از موفقیت در رشته ورزشی خودشون میرسن تصور می کنن که ورزشکار بودن تنها کافی نیست مثلا مدرک تحصیلی بالا هم داشته باشن کلکسیون موفقیت هاشون تکمیل میشه و ورزش رو در سطح خیلی پایین ادامه می دن و یا حتی ترک می کنن تا به خواسته خودشون برسن

    *شاید همسر آیندش شرط میزاره یا من یا ورزش؟چون خانمش سختی های ورزش رو می بینه ودوری از خانواده و … و دوست داره زندگیش با آرامش و در کنار همسرش باشه اونم نظر همسرش براش مهمه و یه جورایی خودش هم بدش نمیاد ورزش رو با بهونه های همسرش کنار بزاره

    *یه ورزشکار وقتی کلی تلاش میکنه ولی نتیجه نمی گیره و مدام تمرکزش رو روی اینکه چرا من نتیجه نمی گیرم میزاره نه این سوال که چگونه می توانم نتیجه دلخواه خودم رو بگیرم؟؟در نتیجه هی این اشتباه تکرار میشه و اعتماد به نفسش پایین میاد و به این نتیجه میرسه کلا کنار بره برای خودش بهتره

    *شاید خیلی از ورزشکارا باشن که دوست دارن توی سن جوانی مربی باشن و توی مربی گری خودشون رو به چالش بکشن

    *بعضیا باور دارن که تا جوانن محبوبترن و در سنین بالا کنار برن محبوبیتشون بیشتره.

    * بعضیا وقتی جوانتر ها وارد ورزش میشن و توجه روی آنها میره کم کم ناراحت شده و ترجیح می دن کنار بروند

    *بعضیا فقط منتظر کسایی هستن که مثل آنها و حتی موفق تر از آنها باشد و انگار با اومدن اونها خیال اون ورزشکار راحته که کسی هست راه اونا رو ادامه بده کنار می روند تا جا برای درخشش اونا باشه

    *بعضیا روی حرف مردم و اطرافیان خودشون حساسند و حتی توی زمین مسابقه سنگینی نگاه و سخن مردم از اینکه در سن بالا به ورزش ادامه میدن، اونها رو تشویق به کنارگیری می کند

    *بعضیا وقتی خیلی موفق میشن توقع هایی از بقیه دارند و چون کسی توقع اونا رو اجابت نمی کنه (مثلا پاداش و امکانات بیشتر و …)و مدام روی این مسائل منفی تمرکز می کنن و باعث افت خودشون وبدتر کردن کار تا زمان کناره گیری می شود و بعضیا هستن کلا اعتصاب می کنن و ادامه نمی دن.

    *بعضیا وقتی به کشورهای با امکانات بالا برای مسابقه میرن و وقتی می بینن فردی از اون کشور با امکانات بالا موفق میشه علت موفقیت اون فرد رو تلاش سخت و امکانات بالا میدون به جای باورش…وقتی از مسابقات به کشورش برمی گرده مدام توی رسانه ها و جلوی اطرافیانش غر میزنه و تمرکز روی نکات منفی میزاره و باعث افت خودش میشه و کسی برای سطح بالا کار کردن انتخابش نمی کنه و در سطح پایین ادامه میده . و کم کم بعد چن سال توی اون وضعیت کنار میره

    *بعضیا تصور دارند اگه مصدوم بشن دیگه مثل قبل نمیتونن موفق باشن بنابراین در سطح پایین ادامه میدن و با حسرت و ناراحتی موفقیت بقیه رو میبینن و اتفاقا توی اون سطح پایین باز هم مصدوم میشه و کنار میره

    *بعضیا با تولد فرزندشون احساس می کنند باید بیشتر همراه فرزند باشن تا ورزششون و در سطح حرفه ای ادامه نمیدن و دوست دارن بیشتر با خانوادشون باشن

    *بعضی ها یک اتفاق ساده رو خیلی بزرگش میکنن..مثلا قهرمان نشدن در المپیک و کلا زده میشن_(انگار گناه نابخشودنی انجام دادن) و ادامه نمیدن.

    *بعضیا ورزش رو شغل نمیدونن و در سن بالا به شغل رسمی می پردازن و تفریحی ورزش می کنن

    استاد بسیار ممنونم از لطفتون..به امید دیدار از نزدیک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    سحر محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2702 روز

    سلام خدمت استاد گرانقدر و همراهان عزیز

    اینکه در سنین پایینتر می توان در فعالیتهای ورزشی موفقیت چشمگیری داشت فقط یک باور محدود کننده هست که از دوران خردسالی در ما شکل گرفته است.دقیقا این نظر هم نشات گرفته از همان باور محدود کننده ای است که با افزایش سن افراد نمی توانند فعالیتهای چشمگیری داشته باشند و صرفا باید به استراحت بپردازند.اما با کمی تامل در زندگینامه افرادی که در سنین بالا به موفقیتهای چشمگیر نائل شده اند متوجه می شویم که باید این باورهای محدود کننده را از بین برده و به جای آن باورهای قوی و انگیزاننده در جهت موفقیتهای بیشتر در هر سنی در خود ایجاد نماییم.

    بعنوان مثال پنج انسان سرشناسی که در ایام پیری مهم ترین کار را انجام دادند عبارتند از

    1_تولستوی در 82 سالگی کتاب من نمی توانم ساکت باشم را نوشت.

    2_جرج برناردشاو در 93 سالگی نمایشنامه قصه های خارق العاده پند آموز را نوشت.

    3_پیکاسو در 90 سالگی بهترین نقاشی هایش را کشید.

    4_چرچیل در 82 سالگی کتاب تاریخ کشورهای انگلیسی زبان را نوشت.

    5_سامرست موام در 84 سالگی کتاب دیدگاه را نوشت.

    واما در باب ورزش

    خانم فاطمه حشمتی زن 81 ساله شیرازی در مسابقات دو میدانی چین برنده یک مدال طلا و یک مدال نقره شد در حالیکه رقیبانش حداقل 10 یا 20 سال از او جوانتر بودند.

    انسان باید قبول کند هیچوقت برای شروع دیر نیست و با انگیزه قوی و توکل بر خدای مهربان به خواسته های قلبی خود دست یابد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    قاسم صبوری گفته:
    مدت عضویت: 2798 روز

    با عرض سلام خدمت دوستان گرامی بنظر من باور اینکه باید به جوونها میدان داد و دیگه وقتشه کلاسهای مربیگری شرکت کنم یا باور اینکه دیگه بدنم نمیکشه اینا باورهایی هست که باعث میشه یه ورزشکار دیگه ادامه نده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مریم م گفته:
    مدت عضویت: 2737 روز

    سلام به استاد عباس منش بزرگوار و همراهان این مسیر سبز

    اول از همه باز هم خداروشکر میکنم برای آشناییم با این مسیر ، آقای عباس منش دوست داشتنی واقعا هر بار که صدای شما رو می شنوم شور و شوق بیشتری برای ادامه کسب میکنم صدای شما پر از شفافیت و صافی است انگار که مدتهاست شما رو می شناسم ، میدونید این شفافیت و خداگونه بودن شماست که این همه آدم رو از جاهای مختلف به شما جذب میشه ، شما واقعا خودتون هستید و کمتر کسی اینطوریه مثل یه رودخونه میمونید ، صحبتهای شما مانند یک کودک واضح و بی حاشیه ست ،از هر چیزی که صحبت میکنید خیلی ملموسه ،زمانهایی هست که کم میارم اما باز شنیدن صحبتهای شما و خواندن کتابهای شما دوباره بیدارم می کند و از خدا میخوام که هر روز و هر لحظه در مسیر بیشتر جاری بشم ، شاید حرفهایی که الان گفتم ربطی به مسابقه نداشته باشه اما خیلی دوست داشتم کمی از حسم بگم و از خدا برای شما و تیم فوق العادتون و همه یاران این مسیر طول عمر و سعادت خواهانم .

    و در مورده سوال مسابقه ، خیلی خوشحالم که به چالش کشیده میشیم و باعث میشه بیشتر به عملکرد و باورهامون توجه کنیم و البته من هنوز جواب دوستان رو نخوندم

    به نظرم من خودم توی این مدت یه تصمیمی گرفتم و اون رو اجرا کردم تصمیمی که شاید چند ساله همش در موردش فکر می کردم و دو دو تا چهارتا میکردم و انجامش نمیدادم اما یک روز در چند روزه گذشته اون رو عملی کردم ، به خودم گفتم من که همون آدم هستم پس چی شد که این کار رو انجام دادم و وقتی به گذشته نگاه کردم دیدم یک عالمه باور و ترس توی وجودم بود که همش باعث تحلیل کردن و انجام ندادن میشد و دقیقا فقط باورم بود که من فکر میکردم اگر این کار بکنم چه اتفاقاتی میفته اما هیچ کدوم از اتفاقات نیوفتاد و من چند سال اون تصمیم رو عقب انداخته بودم و انجامش دادم

    و در مورده ورزشکاران من چند وقت پیش بودم کلیپی دیدم که دوتا ژیمناستیک کار رو نشان میداد یکی برای حدوده 50 سال پیش بود که قهرمان اون زمان بود و حرکات بسیار ابتدایی و ساده یی رو انجام می داد که شاید یه بچه هم الان میتونست انجام بده ، و دیگری قهرمان ژیمناستیکی که برای حال حاظر بود که حرکات بسیار متفاوت و از دید الان ما خارق العاده انجام میداد و برای من خیلی جالب بود که ، انسان که همان انسانه با همون فیزیک و جسم پس واقعا چه اتفاقی در این چند سال افتاده که اینقدر تفاوت در اجرا حرکات بوجود آماده ؛

    …تنها یک چیز اینکه باور و تصویر ذهنی متفاوتی از تواناییهاش دیده و درست کرده و قطعا چندین سال آینده باز هم اجرا و تکنیکهای جدید تری که شاید الان فکر به اون خیلی واقعی نباشه انجام بشه

    و این چیزی نیست جز خود باوری ، تکامل و رشد

    و حالا برعکس این هم امکان پذیر است وقتی مدام گفته شود که حد پیشرفت یک ورزشکار بین این سن است(25_30) و وقتی مدام تکرار شود در ناخوداگاه ما ضبط می شود و خود را در همین حد میبیند و به نوعی سقف فکری و ذهنی برای او بوجود میاید و هر چقدر میخواد تلاش کند، سرش درد میگیره و در نتیجه به این باور میرسه که حد رشدش در این سنه و این باور تکثیر پیدا میکنه مثل یه ویروس

    و وقتی قدرت خود رو محدود ببینیم یعنی قدرت پروردگار را محدود دیدیم و نداشتن ایمان و نتیجه آن ترس و باور محدودیت نسبت به هر چیزی

    پس ایمان ترس رو از بین می بره و وقتی ترس نباشه همه چیز امکان پذیره

    امیدوارم جواب درستی داده باشم ، سپاس از اینکه نظر من رو هم وقت میذارید و می خونید ????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      ابوالفضل اشرفی گفته:
      مدت عضویت: 2771 روز

      سلام دوست عزیز امیدوارم که حالت همیشه عااالی باشه

      سپاسگزار خداوندم که آگاهی منو در هر لحظه بیشتر میکنه.

      بسیار لذت بردم و آگاه تر شدم مخصوصا که درباره‌ی ایمان گفتید.

      آرزوی عشق الهی براتون دارم ? چراکه با عشق الهی به همه چیز میرسید.

      ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    محسن رایان گفته:
    مدت عضویت: 2718 روز

    با سلام خدمت همه عزیزان بخصوص استاد عباس منش گرامی

    مدت کمی هست که با مجموعه عالیتون آشنا شدم،دوست دارم از حالا به بعد نظرمو بزارم و دوستان ببینن.

    با توجه به برداشت هام از فایل های رایگان استاد که هنوز فرصت نشده حتی 20% رو ببینم نظرمو در مورد اینکه چه عاملی باعث شده تا بسیاری از ورزشکاران نتوانند توانایی هایی را که در این سن دارند، در سنین بالاتر از خود بروز دهند رو مطرح میکنم.

    همه چیز بر میگرده به باور

    باورهای کنونی ما ریشه دار هستند،یکی کم و دیگری زیاد و عمیق.در مورد این مساله هم باورمون همه کاره س.

    وقتی از قدیم و کودکی به پیرامونمون نگاه کنیم میبینیم خب،این باور باید در ما وجود داشته باشه که ورزشکاران بعد از یک سنی افت میکنن و دیگه کارایی جوونی رو ندارن.

    در هر ورزشی هرچه به ورزشکارانش نگاه میکنیم میبینیم بله،از یک جایی دیگه نقششون کم رنگ میشه و کم رنگ و کم رنگ و کم رنگ تا اینکه اعلام بازنشستگی میکنن و …

    چون اکثر چیزی که دیدیم همینه خب این باور شدت گرفته و عمیق تر شده

    یعنی اگر ما تعداد زیادی از بازیکنانی میدیدیم که از حد و مرز عدد سن رد میشن و تاثیر گذارن و هر روز موفق ترهستند خب باورمون عوض میشه و میگیم :عه…

    میبینی فلانی ها چجوری بعد از این مه سال اینقدر تاثیر مثبت میذارن

    اگر ما هر سال در هر رشته ورزش افرادی مثل جان لوئیجی بوفون افسانه ای رو ببینیم که حالا بهترین دروازبان سال2017 میشه یا راجر فدرر قدرتمند رو میبینیم که در این سن داره جام ها رو درو میکنه … خب باورمون کم کم عوض میشه(یعنی راحت عوض میشه و میگیم میشه و همه اگه بخوان میشه)

    اینکه دیدن میتونه خیلی کمک کنه به تغییر باورها شکی نیست،شنیدن هم همینطور…—-کلید=جمع کردن تلوزیون و امثالش از زندگی—

    جمع بندی= بنظرم اگر ما امثال بوفون و فدرر رو زیاد ببینیم این باور تغییر میکنه و هر کسی در رشته کاری خودش میتونه تا هر زمان که بخواد فعالیت بینهایت مثبت رو داشته باشه—-اون تونسته پس منم میتونم—-خدای ما یکیه—-

    خدا رو خیلی شاکرم که به این مجموعه اضافه شدم و فکراهایی که نسبت به اطرافم دارم خیلی بهتر شده و دارم احساس آرامش جدیدی میکنم

    آرزوی بهترین ها و عاقبت بخیری برای همه دوستانم دارم

    ممنون که مطالعه کردید

    در پناه خدا پیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    فرشته شکیبایی گفته:
    مدت عضویت: 2710 روز

    سلام استاد نازنینم. گل خوشبوی من . استاد جسارتا مبادا به این تعریف و تمجیدها دلخوش بشی چون همین ادمایی که ادمو میبرن عرش ، یه روزم ادمو میزنن زمین (فایل خدا ) . استاد تو شیرین و قشنگ ترین کچلی هستی که دیدم چون اونقد درونت زلال و صافه که بازتابش اینه . عباس منش تو خیلی ادم خوبی هستی اما منم خیلی ادم خوبی هستم . استاد این زیباترین درسی که بهم دادی . که تو خوبی . منم خوبم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  9. -
    مهدی معظمی گفته:
    مدت عضویت: 3145 روز

    سلام و درود بر همه … چقدر خوب بود این ویدیو … ویدیو های دیگه هم خیلی خوب بودن ولی انگار این ویدیو گل کار بود … شاید اوج کار اوج همه ی این تلاش ها و زحمت ها و آموزش ها و یادآوری ها از سوی شما استاد عباسمنش و اوج همه ی پیگیری ها و یادگیری ها و تمرین ها از سوی ما … خیلی عالی بود … خدا همه چیز است … خدا همان چیزی است که من فکر میکنم پس وقتی من درست فکر میکنم در حقیقت من دارم این بستر و فرصت رو به خدای درونم میدهم تا مرا راهنمایی کند و دست به کار شود …. خدا همه جاست همه کس است و همه ی لحظات است … خدا در هر ذره ای هست … تازه عجیب تر و شگفت آور تر از همه ی این بحث ها این هست که ذهن محدود ما انسان ها معمولا در محدوده ی همین جهان و شناخت محدود ما از کل هستی محصور شده … در حالیکه این جهان شاید در برابر حقیقت هستی و خداوند هییییییییچ باشد … چقدر جهان ها و هستی های مافوق درک ما وجود دارند و این چه بزرگی ای از وجود خداوند هست !!!!!!

    شاید بشه گفت خداوند یک قانون است … قانونی نانوشته که در درون همه ی ما شناخته شده است . ولی اینکه چقدر از یک قانون استفاده کنیم بحث دیگری است … تقریبا شاید امروزه هیچکس نباشد که عمیقا از قلب وجود خودش وجود خدا را انکار کند … این یعنی شناختن اینکه یه قانونی هست … ولی چگونگی استفاده از این قانون و چگونگی تعامل با این قانون هست که همان غایت وجودی هر انسانی هست … ما باید یاد بگیریم قانونی درونی خود را بشناسیم تا بتوانیم خداوند درون و برون و تمام هستی را بشناسیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای: