رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیده‌ایم» - صفحه 69 (به ترتیب امتیاز)

2348 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 3125 روز

    با عرض سلام خدمت استاد عزیزم ….خیلی دوست دارم استاد عزیزم…خیلی خوشگل تر شدی استاد عزیزم…این فایل فوق العاده بی نظیره و به شدت جای فکر داره برای خداشناسی. …و اما جواب مسابقه

    اولین نکته اینه که ورزشکاران برای خودشان هدفی تعیین می کنند و وقتی به آن می رسند از اون هدف سیر میشن و بی خیالش می شن و دیگه ادامه دادن براشون جذابیت نداره و سراغ مسائل منفی مثل اعتیاد و الکل و … میرن

    *به نظرم این باور که اگه اونا باشن جایی برای جوان ترها نیست و ادامه دادن در اون ورزش باعث ضایع شدن حق بقیه میشه.

    * الگوی ذهنیشون در سنین بالاتر ادامه نداده و چون اون ورزشکار خیلی الگوش رو دوست داره علاقه منده مثل اون عمل کنه و کنار بره .

    *اگر اون ورزشکار توجه، جامعه و رسانه ها براش خیلی مهم باشه وقتی دیدن با ورود افراد موفق جدید به آنها کم توجهی شد به این نتیجه می رسن کنار برن براشون خوبه و زمینه توجه جامعه و رسانه ها رو به خودشون جلب کنن

    *خیلی از ورزشکارا چون افراد موفق زیادی رو می بینن که در سن بالا کنار میرن تصور می کنن توی اون سن کنار رفتن مده و کنار میرن.و این کار رو همرنگ جماعت شدن میدونن

    *فرد ورزشکار سختی های ورزش رو تحمل می کنه با این باور که چند سال موفق میشه بعدش که درآمد و شهرتش بالا رفت تا وقتی که سنش بالا رفت به تفریح و ازدواج و … بپردازه

    *وقتی دوستان قدیمیشون رو می بینن که کنار رفتن اونم دوست داره مثل اونا باشه و سختشه با تازه کارها کار کنه.و از کار دوستاش تقلید می کنه

    *شاید ورزش رو با عشق واقعیشون اشتباه گرفتن و وقتی مشکلات مالیشون حل بشه و به درآمد عالی میرسن مشغول به فعالیت در یک عرصه خاص میشن و بعد چند وقت دیگه عاشقش میشن و کلا ورزش رو کنار میزارن.

    *بعضی ورزشکارا وقتی به حد زیادی از موفقیت در رشته ورزشی خودشون میرسن تصور می کنن که ورزشکار بودن تنها کافی نیست مثلا مدرک تحصیلی بالا هم داشته باشن کلکسیون موفقیت هاشون تکمیل میشه و ورزش رو در سطح خیلی پایین ادامه می دن و یا حتی ترک می کنن تا به خواسته خودشون برسن

    *شاید همسر آیندش شرط میزاره یا من یا ورزش؟چون خانمش سختی های ورزش رو می بینه ودوری از خانواده و … و دوست داره زندگیش با آرامش و در کنار همسرش باشه اونم نظر همسرش براش مهمه و یه جورایی خودش هم بدش نمیاد ورزش رو با بهونه های همسرش کنار بزاره

    *یه ورزشکار وقتی کلی تلاش میکنه ولی نتیجه نمی گیره و مدام تمرکزش رو روی اینکه چرا من نتیجه نمی گیرم میزاره نه این سوال که چگونه می توانم نتیجه دلخواه خودم رو بگیرم؟؟در نتیجه هی این اشتباه تکرار میشه و اعتماد به نفسش پایین میاد و به این نتیجه میرسه کلا کنار بره برای خودش بهتره

    *شاید خیلی از ورزشکارا باشن که دوست دارن توی سن جوانی مربی باشن و توی مربی گری خودشون رو به چالش بکشن

    *بعضیا باور دارن که تا جوانن محبوبترن و در سنین بالا کنار برن محبوبیتشون بیشتره.

    * بعضیا وقتی جوانتر ها وارد ورزش میشن و توجه روی آنها میره کم کم ناراحت شده و ترجیح می دن کنار بروند

    *بعضیا فقط منتظر کسایی هستن که مثل آنها و حتی موفق تر از آنها باشد و انگار با اومدن اونها خیال اون ورزشکار راحته که کسی هست راه اونا رو ادامه بده کنار می روند تا جا برای درخشش اونا باشه

    *بعضیا روی حرف مردم و اطرافیان خودشون حساسند و حتی توی زمین مسابقه سنگینی نگاه و سخن مردم از اینکه در سن بالا به ورزش ادامه میدن، اونها رو تشویق به کنارگیری می کند

    *بعضیا وقتی خیلی موفق میشن توقع هایی از بقیه دارند و چون کسی توقع اونا رو اجابت نمی کنه (مثلا پاداش و امکانات بیشتر و …)و مدام روی این مسائل منفی تمرکز می کنن و باعث افت خودشون وبدتر کردن کار تا زمان کناره گیری می شود و بعضیا هستن کلا اعتصاب می کنن و ادامه نمی دن.

    *بعضیا وقتی به کشورهای با امکانات بالا برای مسابقه میرن و وقتی می بینن فردی از اون کشور با امکانات بالا موفق میشه علت موفقیت اون فرد رو تلاش سخت و امکانات بالا میدون به جای باورش…وقتی از مسابقات به کشورش برمی گرده مدام توی رسانه ها و جلوی اطرافیانش غر میزنه و تمرکز روی نکات منفی میزاره و باعث افت خودش میشه و کسی برای سطح بالا کار کردن انتخابش نمی کنه و در سطح پایین ادامه میده . و کم کم بعد چن سال توی اون وضعیت کنار میره

    *بعضیا تصور دارند اگه مصدوم بشن دیگه مثل قبل نمیتونن موفق باشن بنابراین در سطح پایین ادامه میدن و با حسرت و ناراحتی موفقیت بقیه رو میبینن و اتفاقا توی اون سطح پایین باز هم مصدوم میشه و کنار میره

    *بعضیا با تولد فرزندشون احساس می کنند باید بیشتر همراه فرزند باشن تا ورزششون و در سطح حرفه ای ادامه نمیدن و دوست دارن بیشتر با خانوادشون باشن

    *بعضی ها یک اتفاق ساده رو خیلی بزرگش میکنن..مثلا قهرمان نشدن در المپیک و کلا زده میشن_(انگار گناه نابخشودنی انجام دادن) و ادامه نمیدن.

    *بعضیا ورزش رو شغل نمیدونن و در سن بالا به شغل رسمی می پردازن و تفریحی ورزش می کنن

    استاد بسیار ممنونم از لطفتون..به امید دیدار از نزدیک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    معین کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2948 روز

    با سلام خدمت استاد بزرگوار وتمامی دوستان خوبم .

    باز هم خداوند مهربانم را شکر گزارم که با زهم فرصت سلامتی و زیستن به من وخانوادم عطا فرمود.

    در جواب سوال استاد می خوام بگم که

    تمامی ما انسان ها یاد گرفتیم که به اطرافیانمون توجه کنیم یعنی بفهمیم که اطرافیانمون چه چیزایی دربارمون میگن.یک ورزشکار وقتی که میبینه در فضای رسانه ای بزرگی دربارش صحبت میشه دوست داره بدونه دربارش چی میگن.

    این خودش توجیح می کنه اگر مردم چیزایی که میگن حرف از پیر شدن بازیکن ویا تمام شدن دوران حرفه ای ورزشی او باشد به بازیکن تلقین میشه که آره خلاصه من دوران اوجم تموم شده و باید کنارش بزارم.

    این دقیقا همون کاریه که شیطان موقع نفوذ به ما انجام میده .شیطان میگه آره تو بدبختی و تو فلک زده ای و تو هیچی نمیشی و…این در صورتیه که ما هنوز به موفقیتی نرسیدیم ولی شیطان ما رو از رسیدن به هدفامون باز میداره.

    این مغز ماست که مارو محدود می کنه یعنی همون حرفی که استاد میزنه که میگه (جایگاه خداوند قلب است و جایگاه شیطان ذهن) در واقع ما گذاشتیم یه موجود خارجی مارو از هدفمون دور کنه.بدن و روح انسان بسیار قدرتمنده ولی مغز ما اجازه ی نمیده از این قدرت استفاده کنیم.

    خب حالا جواب اصلی .اگر بازیکن فوتبالی یا هر فردی فقط به هدفش فکر کنه و به حواشی و حرف بقیه اصلا توجه نکنه می خواد تا هر زمانی که دلش می خواد هر کاری رو که دوست داره انجام بده فرقی نمیکنه هدف ما چیه ما اگه فقط روی هدف تمرکز کنیم و امیدمون به خداوند متعال باشه هیچ چیز نمیتونه مارو از رسیدن به هدف دور کنه.مشکل انسان های ضعیف همینه که حواسشون به همه چیز هست جز خودشون و هدفشون .اونوقت خودشونم زرنگ میدونن .

    اگه ما فقط باورمون بیاد که میتونیم یه کاری رو انجام بدیم پس میتونیم و هیچ شکی توش نیست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    سید اصغر باغبان گفته:
    مدت عضویت: 2153 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و همه بچه های سایت

    برای جواب به سوال استاد درباره اینکه چرا ورزشکارهایی که سنشون بالا میره دیگه نمیتونن مقام کسب کنند

    من جواب این سوال رو با یه سوال که از خودم پرسیدم میدم/امروز داشتم قران میخوندم و یه دفه به ذهنم رسید که چقدر خوش به حال منه که مثلا توی ایران هستم و درصد اینکه به سمت قران هدایت شدم تا کسی که مثلا توی امریکاست بیشتره/بعد گفتم که اصغر چند نفر از اطرافیان تو قران رو قبول دارند چه برسه به اینکه بخوان بخوننش و درکش کنند/بعد دیدم که هیچ ربطی نداره و موضوع هدایت یک جریان بی انتهاست خیلی از کسایی که الان توی امریکا هستن شاید با اینکه حتی اصلا قران رو نخوندن ولی باورهاشون درباره فراوانی نسبت به الان من خیلی بهتره پس این جریان هدایت و موضوع ترمزهای ذهنی ربطی به مکان خاص نداره/ذهن اونقدر قدرتمنده که میتونه ببینه ولی باور نکنه ذهن میتونه یک جای بسیار بسیار زیبا رو ببینه ولی حتی یک ذره هم توجهش روی اون زیبایی ها نباشه بارها برای ما که توی این مسیر هستیم هدایت های نابی پیش اومده ولی زود فراموش کردیم و بعضی ها که روی خودشون کار نکنند که دیگه اصلا میگن اون یک بار شانسی بود/اون ورزشکاری که وقتی سنش داره بالاتر میره و باور میکنه تکرار میکنم باور میکنه که حالا که دیگه سنم داره بالا میره پس جسمم ضعیفتر میشه طبق قانون جهان اتفاقاتی براش میفته که بهش ثابت کنه اره سنت داره بالا میره عضلاتت دیگه جواب نمیده/مثلا مصدوم میشه چون جهان به اساس فرکانسش پاسخ میده شما مسی اوایل این فصل رو ببینید فصل ۲۰۲۰ حتی یادش رفته بود یک بغل پای ساده بزنه یادش رفته بود یه دریبل ساده بزنه دیگه چه برسه که بخواد گل بزنه یا تاثیر گذار باشه/برای جهان فرق نداره شما کی باشی از هر لحظه شروع میکنه به فرکانسهای همون لحظه تو پاسخ میده چقدر این حرف به دل خودم نشست/به قول استاد شما هر چی هم غذا خورده باشی یه روز غذا نخوری گرسنه میشی حالا شما مسی باش با این همه بک گراند این همه توپ طلا ولی وقتی روی خودت کار نکنی حتی یادت میره بغل پا بزنی/حالا موضوع ورزشکارهایی هست که سن رو عامل میدونند و اون رو یک مانع میدونند/طبق قانون باورهای ما اتفاقات زندگی ما رو رقم میزنند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    فرزانه فدایی گفته:
    مدت عضویت: 1949 روز

    بنام مناسب ترین واژه ها به رسم محبت بنام خدا

    سلام به استاد عزیزم

    من دیروز این فایل رو نگاه کردم استاد و دیروز تازه درکش کردم حس و حالم از دیروز تالا یه جوری شده ب قول شما لطیف شدم 😔😔😔😭😭😭

    من دیروز تازه فهمیدم من همون خدام خدا همون منه یا ب قول حسنعلی منصور که اعدامش کردن چونکه که گفت انا الحق و مردم اونو نفهمیدن یا مثله گالیله گفت که زمین گرده هیشکی حرفشو باور نکرد استاد ب خدا این حرفا رو به بقیه بگم میگن که من کافرم

    ولی من به خودم قول دادم ک هیچ وقت هیچ وقت آگاهیایی ک از شما یاد میگیرم رو به کسی نگم چون به قول دوستمون تو سایت اینا جواهرن مگه کسی جواهراشو به من بخشیده که من ببخشم

    استاد چقد شیرینه مزه آگاهی

    مزه فهمیدن و مزه درک کردن

    همه چیز تو این دنیا خداست

    خدا همه چیه هم خوبیه هم بدیه هم عشقه هم نفرته

    آخ آخ ک چقد بر روح و روان من نشست که همه چیز باوره تو چ تصوری داری از خدا آره تو؟؟؟ تصورت هر چی که باشه خدا برات همون میشه مثله سلیمان که اونو وهاب میدونست

    یا امکان نداره که دو نفر صحلت نکنند خدا نفر سوم نباشه یا چهار نفر صحبت کنن و خدا نفر پنجم نباشه آخ استاد چیکار کردی با دل و مغز من مخم داره سوت میکشه😭😭😭😭

    حالاست که درک میکنم وقتی میگفتیت همه نتایج زندگی من بخاطر باورای توحیدیه یعنی چی

    آره همه چی خداست پول خداست ثروت خداست سلامتی خداست وقتی که همه چیز خودشه پس قدرت همه چیزم دست خودشه

    یا وقتی که گفتید ای پیامبر تو که سنگ نزدی خدا سنگ زد یا تو اون تیر و پرتاب نکردی خدا پرتاب کرد

    مثله آب مثله هوا

    آب چ شکلیه یا هوا چ شکلیه همون شکلیه که تو درش میاری به اندازه ظرفت

    یا موسی میگه که خدایا من میخام ببینمت بعد کوه منفجر میشه اصلا قابل دیدن نیس خدا اون انفجار کوه هم برا این بود که موسی به اندازه سر سوزن به عظمت و قدرتش پی ببره

    ای در دل من ،میل و تمنا همه تو

    وندر سر من مایه سودا همه تو

    مرسی استاد نمیدونم با چه زبونی ازت تشکر کنم

    خیلی روشنم خیلی

    تولدتونم پیشاپیش مبارک خاستم اولین نفر باشم که تبریک میگم🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳❤💚💚💛🧡❤💚💛🧡❤💚💛🧡❤💚💛💛🧡❤💚💛💛🧡🧡💛💚❤❤❤💚💚❤💚💚❤❤💛💛💛🧡🧡💚❤❤💛💛💚💛🧡❤💛😏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    یوسف اشکانی راد گفته:
    مدت عضویت: 3973 روز

    به نام خدا سلام این فایل بهترین فایلی بود که از استاد دیدم این بهترین آگاهی بود که دریافت کردم این خودش صدتا پکیج اموزشیه این خودش صدتا روانشناسی ثروته این اخرشه خداشاهده الان نمدونم چه حالیم چی دریافت کردم فقط میدونم شادم حالم خوبه حسم خیلی عالیه احساس میکنم اصل مطلب رو درک میکنم استاد ازت ممنونم و از خداوند که چنین الهاماتی و چنین اگاهی هارو به ما میده سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    محراب احمدی فبیل سرا گفته:
    مدت عضویت: 1434 روز

    سلام

    استاد عزیزم

    صبح ت بخیر باشه

    اینو اولین بگم که خیلی خیلی دوست دارم

    این بگم یه روز چند سال بعد حتما میام پیشت باهم حرف بزنیم حال کنیم

    امشب داشتم فایل های تون رو گوش می دادم

    ساعت 3:00 خورده ای

    من کلان از نگاه همکارانم اطرافیان خانواده

    ادم بی خیال هستم ادمیم که همین طوری یه عالمه کار انجام میده این رو هم بگم از وقتی که ایمانم نسبت رب روبوبیت بیشتر شده این ها خیلی خیلی بیشتر شده راحت تر حرف هام رو با اطرافیان می زنم تو کار فوق‌العاده پیشرفت کردم

    بقول شما این ایمان در داخل من داره بیشتر میشه روز به روز که تنها خدا فرمان روایی این جهان این هستی بی پایانه منم هروز با این جمله شما میرم بیرون وقتی کاری دارم اینو واسه خودم یاد اوری می کنم و خیلی خیلی راحت و اسوده میرم سمت کارام مذاکرات روزانم ارتباطاتم اصلا دیگه نگران این نیستم چی بگم چی کار کنم میگم این جمله مهمه که میگه تو خود پای در راه بنوه هیچ مپرس که خود به تو خواهد گفت که باید کرد. یکم بالا پایین داره دیگه همین تو ذهنم میاد همش😂

    استاد اصلا یه واعضی. من آنقدر راحت اسوده میرم پای قرارداد هام. تین جمله همش یادمه که شما گفتین که همه کارا های سخت و تمام مسیر رو خدا انجام داده ما یا من فقط باید باشیم همراهش

    انقدر انرژی خوب می گیرم که یادم میاد اینو.

    این رو هم بگم. 😄 امروز عصر واسم یه مشتری اومد(من کارم خرید فروش املاک تو شهر بندر عباس) 😊. یه واحد خیلی خوب داشتیم روش داشتم کار می کردم بیشتر تو ذهنم تو مغذم.

    مشتری اومد من فرستادمش پیش دوستم دوستم تا نشست روبه روش به من گفت بیا منم رفتم اول که مشتر یه اومده بود نمی خواستم با هاش صحبت کنم. این که دوستم گفتم بلند شدم رفتم نشستم پیششون نا خدا گاه شروع کردم صحبت کردن حرف زدیم حرف زدیم یه پنج. شیش دقیقه ای شد من اصلا هواسم به این واحد که بالا گفتم نبود. با این که کاملا شرایط با موردی که این دوستمون می خواست یکی بود خلاصه یهو خدای من اسم این واحد رو اورد تو ذهنم گفتم نشونش دادم عکس هاش رو گفت خوبه عالیه فردا بریم ببینیم. من گفتم باشه خلاصه شماره فلان. تموم شد.

    چند دقیقه پیش یهو یادم اومد صبح یه بازدید دارم داشتم یه فایل عالی از شمارو گوش می کردم کنار یه دریاچه کوچیک بودیم اسم فایله یادم نیست.

    اخرشم تصاویر یه سگ خیلی خیلی خوشگل بود بایه آهنگ فوق العاده. خلاصه بگذریم

    من تو ذهنم داشتم می گفتم فردا بیاد میریم می بینم خودش خانومش همه می گن خونه خ به نقشه عالی ساختمان عالی. ولی ( باور ها اشتباه ذهنم داشت بهم می گفت همه شون از این ساختمان خوششون میاد ولی می گن جاش خوب نیست) 😉 می گن بازم واحد ببینیم یا بعد تصمیم می گیریم از این حرف ها که معاملعه این خونه نشه. یه هو خدام بهم گفت من واست این همه مشتری فرستادم ولی من به خاطر همین یه دلیل یا باور اشتباه دقیقا این واحد رو نفروختنم.

    (امروز داشتم درمورد این چیزا با خودم صحبت می کردم راجب یه زمین)

    بعد به خودم گفتم من باور هام رو راجب مکان این واحد رو درست می کنم بعد به راحتی لطف الله می فروشمش. چون خدای من همه همه کار ها رو انجام میده همه شو جای من حرف می زنه کلمات مناسب به زبانم میاره بهترین حرکات بدن حالت صورت رو رو چهرم می نشونه. من تنها کاری باید بکنم اینه سعی کنم باور هام رو درست کنم. این روهم بگم امروز ناخدا گاه از مکان این ساختمان داشتم واسه همین مشتریم تعریف می کردم. وقتی این الهام به ذهنم رسید ناخدا گاه دنبال نوشت یا کامت گذاشتن بود چند باری تلاش کرده بودم از اتفاق های فوق‌العاده زیبا که برام افتاده بنویسم ولی نمی شد ولی الان شد 😂 من ساعت چهار صبح با صورت خندان دارم این کامنت رو می نویسم چون این باور رو دارم که خدای من رب من مشتری رسونده همه چی رو درست کرده فردا همه چی عالی پیش میره و من یه قرارداد فوق‌العاده می نویسم و همه‌ی این کار ها رو خدا کرده من همراهیش می کنم واسه همین با خیال راحت دارم می خوابم ذهنم ازاده راحت پیش به سوی فردا.

    این داستان امروز من بود که همین طوری اومد تو ذهنم و من بدمنه کوچک ترین تغییر این رو تایپ کردم و فوق العاده خوش حالم که می تون اولین کامنتم رو بزارم. از شما خیلی خیلی تشکر کنم

    من عاشق سریال زندگی در بهشتم انقد دوست دارم هروز بزاریدش یعنی هم زمان با تاریخ ضبط‌ش تو صفحه باشه شبیه یه لایو زندگی تون این فوق‌العاده دست شما عالی هستین خانم شایسته هم فوق العاده ست. من عاشق این شدم که فقط بشیم به حرف های ما به خانم شایسته گوش کنم کلمات فوق‌العاده که به هم می گین رو دو ذهنم بکار (باورشون کنم) این چند وقته هم نگهاهم نسبت به عشق یا عزیز دلی که قراره خدا وارد زندگیم کنه بهتر شده این همش به لطف شما و خانم شایسته هستش و واقعا ممنونم ازتون شما فوق‌العاده اید.

    این رو هم بگم من نگاه به شریک زندگیم فوق‌العاده بود عالی بود. یه چیزی بود که من برای کسی تعریف می کردم که همچیین کسی رو می خوام اصلا باور نمی کرد خلاصه می خندی از این چیزا 😂

    ولی الان اون دید گاه ببینیم چه چیزی فوق‌العاده تری داره میشه 😊

    انقدر خوش حال می شم که می دونم خودم دارم زندگی فوق‌العاده واسه خودم درست می کنم که نگو 😊 شاد می شم انرژی می گیرم سعی می کنم به چیزی های بهتر و بهتر و بهتر فکر کنم.

    هر لحظه خدا رو شکر می کنم که من رو داره به این مسیر فوق‌العاده هدایت می کنه

    استاد عاشقتم

    تو فوق‌العاده ای

    تو بهترین بهترین

    من به لطف رب خودم بهترین بهترین خودم می شم به بهترین چیز ها مکان های ادم ها دوستان

    کشور ها رفتار ها هدایت می شم.

    استاد دوست دارم ❤️

    باور هات فوق‌العاده ست

    من تمام شبانه روز سعی می کنم روی افکارم با ورهام کار کنم چون اینو از شما یاد گرفتم

    و خیلی خیلی تو زندگی این چند ماه من تاثیر گذاشته

    استاد فدایی داری زیاد ❤️

    اینجا که داره تازه صبح میشه 5:27

    استاد صبح فوق‌العاده داشته باشی یا کلی تجربه های با حال عشق حال روز عالی باشه روز همه ما هم توپ توپ با پیشرفت های عالی 👋👋👋

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    عارفه محمودی گفته:
    مدت عضویت: 1478 روز

    سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان.

    سلام به دوستان عزیزم در سایت..

    خدارو شاکر و سپاسگزارم به من فرصت داد این آگاهی ها رو گوش بدم درک کنم.

    دنیای تو فقط دنیای توئه

    دنیای تو فقط دنیای توئه

    باورهاتو درست کن به خاطر ورودی‌ها باورهای ما ایجاد می شوند هر طوری که خدا را باور کنی هر جوری که قدرت بهش بدیم و احساسش کنیم به همان شکل تجربه اش می کنی. وقتی احساس می کنی به من نزدیکتر ،دوسم داره، بهم کمک میکنه، نامحدود هرجوری که ببینی همونجور در زندگی تجربه می‌کنی هر چقدر که کار کنیروی خودت باعث می شود واضح تر شفاف تر بشه فکرت و آگاهی هات و هم درکت از جهان هستی .چون ما پویا هستیم چون ما رشد می کنی با توجه به تغییر باورهامون وارد مدار های بالاتر متفاوت و جذاب تر می شویم.

    تمام اتفاقات زندگی ما به خاطر تعبیری که ما در موردشون ایجاد میکنیم. باوری که ما در موردشون ایجاد میکنیم اگر باورمون این باشد که خداوند همیشه با منه، حامی منه ،خداوند همیشه منبع رزق و ثروته همون باوری که سلیمان نبی داشت خدایا تو بی نهایت وهابی.

    می توانی خیلی راحت با باورهای خوب با خدای خود صحبت کنی.

    با توجه به باورهای هر فرد با توجه به شکل ظرفی که ایجاد کردی.

    خداوند شکل ویژگی هایی که می سازی در ذهنت به همان شکل برای تو در می آید آن جوری میشه که تو میسازی با افکارت با فرکانس هات و با باورهات، تو باورش می کنی همه چیز باور، تمام اتفاقات زندگی ما به خاطر شکلی که مابه اتفاقات میدهیم.

    باور مناسب در مورد خدا ایجاد کنیم. خدا را هر جوری که بخواهی درکش کنی به همان شکل در میاد خدا یک انرژی تو بهش شکل می دی خدا تویی ،خدا افکار ته خدا نه عشق نه نفرت ،هم عشق هم نفرت ،هم خوبی هم بدی، هم بالاست هم پایین، خدا هم اول هم آخر، امکان نداره دو نفر با هم صحبت کننوخدا نفر سوم نباشه یک جریان جاری در زمان حال نباشه.

    وقتی باور می کنی. خدا انرژی واین انرژی بی نهایت توانایی دارد وقتی باور می کنی همه چیزو اونه

    بهمون در زمان مناسب گفته می شود به شرطی که باور داشته باشیم که به ما گفته میشود به شرطی که باور داشته باشیم ما در هر لحظه در حال هدایت شدن هستیم به شرطی که باور داشته باشیم ما لایق هم صحبتی با خداوند هستیم . به شرطی که باور داشته باشیم که خداوند همه راه‌ها را نشان می‌دهد کمک می‌کند مدد می کند هدایت می‌کند همه را وقتی که این باورها را داشته باشیم.

    بهت گفته می‌شود تو شروع کن آرام باش باور داشته باشی لذت ببردرزمان مناسبش بهت الهام میشود بهت گفته می شود هدایت می شویم.

    خدا زمان

    خدا مکان

    خدا صداست

    خدا من

    خدا تو

    خدا یک انرژی همه چیز را در برگرفته

    خدا یک قانون

    خدا یک تعادل

    خد یک نظم.

    خداجونم عاشقتم خودت بال پروازم باش به سوی موفقیت.

    خدایا تنها تورا می پرستم و تنها ازتو یاری می جویم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    ملیحه نصیری گفته:
    مدت عضویت: 1831 روز

    سلام ب استاد توحیدی عزیزم

    و مریم بانوی دوسداشتنی

    رابطه ما با خالق

    وقتی ب زندگی خودم

    ادمهای اطرافم نگاه میکنم

    میبینم و الان بیشتر درک میکنم و میفهمم خدای ما باهم فرق داره

    هرکسی خداشو توی ذهنش1 جور ساخته

    1خدای ثروتمند

    خدای عشق

    خدای سلامتی

    و….

    قبلاها فکر میکردم خدا خانه ای دارد میان ابرها….

    همیشه چیزی درون قلبم ازاین موصوع رنج میبرد ک چرا خدا انقدر دوره و دور از دسترس

    چرا وقتی چیزی میخام باید گریه کنم

    یا چراباید انقدر ازش بترسم

    یا چرا برابعصی ها انقدر همه چی عالیه

    برا1 عده نه

    قران ک میخوندم ترجمه نوشته بود ما به هرکه بخاهیم میدهیم به هر که بخاهیم نه

    همیشه برام سوال بود خوب بمنم بده اون دنیاهم ازم بیشتر سوال و جواب کن

    اما بده تا ببینی منم بنده خوبی میشم

    خدایی در ذهنم ساخته شده بود ک اصلا خدا نبود

    جبار بود

    بیرحم و خشمناک و عصبانی و شدید العقاب

    روزها گدشت

    تا با استاد اشنا شدم

    فکرمیکردم موفقیت چیزی جدا از توحیده

    وقتی بیشتر خوندم و گوش دادم دیدم قلبم بهم درست میگفته

    همه چی توحیده

    و 1 خدای درست شناختن

    و استاد بمن خدایی نشون داد ک تنها قدرته

    خدایی ک اختیار رو دست من داده تا هرجور میخام ب این انرزی شکل بدم و تو زندگیم جاری باشه

    وقتی این جمله استاد رو شنیدم باید اجازه بدی ک خدا تو زندگیت جاری باشه چشمام گرد شد

    خدایی نصفه نیمه درک کردم

    بازم درست نفهمیدم ماجرا رو

    خیییلی کندو کاو کردم دیدم وقتی سپاسگداری میکنم و اسم خدا رو میارم ته ذهنم همون خدای قبلی ک براهرکی خودش بخاد کار انجام میده و … میاد ک شاید برامن کار انجام نده

    تا توی قدم 1 دوزاده قدم بود جمله ای از استاد شنیدم

    ((( ما جن و انس را افریدم ک عبد باشند

    من بندگی شو میکنم اونم ارباب منه.

    ارباب قدرت داره و همه کار برا بنده اش میکنه)))

    دیدم چقدررررر با این ارباب ک همه قدرت داره و همه کار میکنه برا بنده اش حس بهتری گرفتم

    انگار اون خدایی ک براهرکی خودش بخاد کار انجام میده متفاوت بود)))

    چقدررررر خداهامون متفاوته

    من خدا رو تو مواطب بودنم بینهاایت قبول دارم

    بمحص ک میگم مواطبم باش با صدای بلند میشنوم ک میگه مواطبتم

    اما چرا تو چیزهای دیگه اینجوری قبولش ندارم؟؟؟

    دیدم هنوز اون خدایی ک قبلا تو ذهنم ساخته شده بود رنگ داشت

    اما ارباب…

    خییییییلی حس قدرت بهم داد

    اربابی قدرتمند ک برا بنده اش همه کارمیکنه

    براهمین تصمیم گرفتم بجای خدا بگم ارباب

    یادم بیاد بنده اربابی هستم ک عاشق منه و همه کار میکنه برام

    همهههه کاااار برای من انجام میده

    اربابی مهربان و بزرگ.قادر مطلق.حی و حاضر.بینا و شنوا.اربابی ک ب هیچ خواسته بنده اش نه نمیگه!!!

    و چقدرررررر زیباست برام و هیجان انگیز ک من بندگی میکنم و اربابم همه کار برام میکنه

    عاشق خنده و لدت بردن منه

    برای داشتن هر چیزی نیاز نیس کارخاص انجام بدم

    نمازشب بخونم

    گریه کنم

    و هزارتا چرند دیگه…..

    فقط من بندگیشو میکنم اونم ارباب خوبیه و همه کار برام انجام میده….

    باید تو همه چی ارباب قدرتمندی برای خودم بسازم

    اربابی بینهاااایت مهربان

    قدرتمند

    الان میفهمم چرا اون همه سال چیزی از قلبم ازارام میداد

    چون اربابمو درست نشناخته بودم

    و رنج میبردم

    اما الان….

    این منم ک ب این ارباب شکل میدم

    منم ک اجازه جاری بودن میدم

    بنطرم بنده همچین اربابی بودن خییییلی زیباست و باشکوه

    باتمام وجودم میخام بندگیشو کنم

    عاشق این اربابی شدم ک بی انتهاست و از من بیشتر مشتاق رسیدن من ب خواسته هام

    میدونم هنوز اول خط هستم

    اماهمیکنه فهمیدم اربابم کیه حس ارامش بهم داده

    و هرلحطه باید روی توحید کارکنم ک ارباب قدرتمند و بی انتهایی بسازم و درکش کنم

    بینهاااااایت سپاسگدارم استاد عزیزم ک منو با اربابم اشنا کردید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: