رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیده‌ایم» - صفحه 87

2348 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 695 روز

    سلام بر همه عزیزان و استاد عزیز و مریم خانم عزیز و تمام کسانی که در پیشرفت این سایت عالی و خدایی تلاش میکنن

    من هر روز دارم موفق تر میشم هر روز دارم با نوشتن زیبایی ها با دیدن زیبایی ها ،با بیان کردن زیبایی هاش و نتیجه ای که دارم میبینم حال فوق العاده عالیم که از صبح تا شب دارم و کلی شگفتانه های خدا لذت میبرم

    امروز و دیروز کلی شگفتانه داشت الان داشتم به خدا تو دفتر خاص عشقمون مینوشتم یهویی دلم خواست که البته میدونم خدا هدایتم کرد تا بیام اینجا بنویسم براتون که چه موفقیت بزرگی هر روز دارم کسب میکنم و برام هر لحظه زندگیم لذت بخش تر شده

    اومدم اینجا بنویسم تو قسمت جستجو نوشتم ترس چیزی نیاورد ،شجاعت نوشتم چیزی نیاورد

    گفتم خدا تو بگو من این شگفتانه تو کجا و تو کدوم قست از دیدگاه بنویسمش

    که یهویی خدا به زبونم جاری شد و نوشتم خدا

    فایلی که بارها و بار ها گوش دادم و عاشقشم اول صفحه اومد

    رابطه ما با انرژی که خدا مینامیم …

    گفتم خدا الان فهمیدم منظورتو اینجا باید بنویسم چون دو روزه یه جورایی دارم درک میکنم انرژی تو رو

    دوروزه شروع کردم هی هر اتفاقی میفته یا میخوام برام اتفاق بیفته میگم ببین طیبه یا به ذهنم میگم ببین ذهن من

    وقتی همه چی خودشه ،وقتی همه جا رو در بر گرفته وقتی قدرت تمام جهان هستی و بالاترین قدرت و نیروی عالم رب من هست صاحب و اختیار تمام من ، تمام جهان هستی

    پس میتونی راحت و ساده بهش تسلیم باشی تو همه موارد چقدر من آخه عاشقتم خدا

    هر روز دارم موفق تر از دیروزم میشم هر روز دارم عملگرا تر میشم هر روز دارم بیشتر شوق و اشتیاق پیدا میکنم برای اهدافم برای حرف زدن با خدا

    هر روز عاشق تر میشم

    دیروز پسر عموی من به دنیا اومد ،من سال ها بود ترس داشتم از گرفتن بچه تازه به دنیا اومده به دستم یا بغلم ،هیچ وقت بچه ای رو بغلم نگرفته بودم حتی بچه خواهرمو تا یک سالگی بغلش نکردم با اینکه دلم میخواست ولی میگفتم میترسم

    چند روزیه به فایلای استاد که از صبح تا شب گوش میدم ،یه جا استاد گفت ترس داشتن از هر چیزی شرک به خداست به خدا گفتم کمکم کن تا یکی یکی ترسامو به شجاعت تبدیل کنم با کمکت

    دیروز اتفاقات جوری بود که من بودم و رفتم بیمارستان عموم گفت بیا و رفتم وقتی پسر عموم آوردن پیش مادرش،پرستار به من گفت نگهش دار اولش گفتم وای من نمیتونم ولی یه صدایی ته دلم میگفت میتونی بعد یاد حرف استاد افتادم گفتم خدا من نمیدونم تو بگو چیکار کنم تو کمکم کن اولین بار بود واقعا شگفتانه خدا بود برام خیلی راحت بغلش کردم اصلا ترسیم دیگه نداشتم

    شگفتانه دوم هم : من سال ها از بچگی از گربه میترسیدم یه حرفایی درمورد گربه ها شنیده بودم و یه جریانی هم داشت که باعث شده بود از گربه بترسم

    چند روزیه تصمیم گرفتم هم ترسمو با گربه هم با سگ باهاش روبرو بشم

    بعد رفتم مهمونی خونه ای که رفتم سه تا گربه داشتن

    گفتم ببین طیبه الان وقتشه ،قدرتمندی فقط برای خداست

    تو میتونی اولش یکم ترس داشتم ، به خودم هی تکرار میکردم وقتی همه چیز خودشه وقتی خودش کمکت میکنه وقتی اصلا خودشه چه لزومی داره بترسی

    یکم که گذشت تا شب من دیگه از گربه نترسیدم کم کم بهش نزدیک شدم میومدن دستامو پاهامو بو میکردن میرفتن وقتی دیدم که من دیگه نمیترسم انقد حس فوق العاده ای داشتم

    چندین بار نشستم پیش گربه ها گفتم ببینین خدا چه نقاش فوق العاده ایه این همه زیبایی خلق کرده صاحب من و صاحب شما هست یکی یکی زیباییای گربخ هارو بهشون پیگفتم و نگام میکردن

    وقتی داشتم این حرفا رو میگفتم تو سرم و بدنم یه انرژی خاصی حس میکردم گریم میگرفت

    جالب اینجاست وقتی که من از گربه ها میترسیدم بیشتر میومدن سمتم وقتی که دیگه نترسیدم اصلا نمیومد سمت من تا بو کنن یا کنجکاو بشن

    الان هر وقت یه چیزی میخواد فکر بیاد سراغم بلافاصله میگم ببین طیبه وقتی همه چیز خودشه ،قدرت هر کاری رو داره تو قرآن هم برات آیه شو نشون داد که بگه موجود باش در لحظه موجود میشه

    پس خیالت راحت تو خدایی داری که هر لحظه برای تو کاراتو انجام میده هر لحظه بهم سلامتی میده هر لحظه عشق میده

    احساس سبکی دارم ،انگار یه بار خیلی سنگین از رو دوشم برداشته شد تو این دو روز

    هر چی پیش میرم داره این مسیر برام جذاب تر میشه دلم میخواد بیشتر عمل کنم وقتی میبینم با هر قدم کوچیکم یا اینجوری بگم نیم قدم من، خدا برای من ده قدم که نه میلیاردها قدم برمیداره

    دلم میخواد فریاد بزنم خدااااااااا رب من رب من صاحب تمام من انرژی که همه جهان هستی رو در برگرفتی عاشقتم

    امروز یه شگفتانه دیگه خدا بهم نشون داد تلویزیون خونه فامیلمون کنترل و گرفتم دستم عوضش کردم دیدم شبکه مستند خارجیه با زیر نویس فارسی انقدر زیبایی هاشو نشونم داد از کهکشان ها و ستاره ها وخورشید و منظومه ها و حیوانات و دریا و جنگل ، تو اون مدت کل جهان هستیش رو بهم نشون داد تو اون مستند

    با هر بار دیدن گفتم خدای من چقدر عظمت و بزرگی داری چقدر زیبان چقدر خاصن خدایا شکرت

    بعد یه مستند اسمش آشیانه بود نشون داد دو تا آقا با بدنی ورزشکاری و زیبا از گِل و چیزایی که در طبیعته شروع کردن به ساختن خونه صفر تا صد خونه شونو با چیزایی که خدا در طبیعت و جنگل برای ما فراهم کرده ساختن حتی رنگ دیوارشونم از جنگل درست کردن قلمو هاشون از چوب بود استخر آب ساختن با دستاشون داشتن مثل بیل خاکارو برمیداشتن میریختن بیرون چنان نقاشیایی روی دیوار میکشیدن و برجسته مثل مجسمه در میاوردن فقط و فقط با دیدنش میگفتم خدایا شکرت این نشونه ای هست برای عظمتت که ببینم و یاد بگیرم

    بعد یه صدایی ته دلم گفت ببین تلاش دارن میکنن،خونه میسازن دستاشون چقدر قویه خدا بهشون قدرت داده

    یعنی هم نقاش ،بنا ،طراح دکوراسیون لوله کش و مجسمه ساز و … همه کارا رو انجام دادن

    بینظیر بود خداروشکر میکنم که بهم هر روز زیبایی هاش رو نشون میده هر روز بیشتر میبینمشون

    و سپاسگزارشم

    آرامش فقط داشتن خداست ،از وقتی شروع کردم باهاش حرف میزنم هدایت میخوام ،هدایت گفتم یاد حرف استاد افتادم که گفت : وقتی خدا هدایتت میکنه مثلا میگی از کدوم جاده برم یهویی یه پرنده میاد میشینه تو خیابون سمت راستی و اون برات نشونه هست که میگی چشم و به مسیرت ادامه میدی

    هدایت میشی

    برای هر کس هدایت برداشت شخصیه ،و قلبت گواهی میده که منظورش این بوده

    امروز داشتم پیاده که از بیمارستان تا مترو میرفتم صبح، گوش میدادم به این فایل زندگی در بهشت قسمت 101

    تو دلم گفتم خدا کاش تافتون میگرفتم با پنیر یکم که پیش رفتم یهویی دیدم یه تافتون پذی هست کلی کیف کردم دقیقا روبروشم سوپر مارکت بود رفتم گرفتم جلو در مترو روی یه سکو نشستم و با کلی کیف و لذت خوردم و رفتم

    من که پارسال عمرا بیرون از خونه چیزی میخوردم خودشم با کلی خجالت میخوردم فکر میکردم آدما نگام میکنن ،ولی امروز (البته تو این یکسال خیلی خجالتم رفع شده بود ولی تو این دوماه بیشتر شده دیگه هرجا راه میرم خودمم و خدای خودم با هم میخندیم با هم با عشق حرف میزنیم میخندیم و …)متوجه شدم چقدر بی اهمیت تر شدم به محیط بیرونم

    در حالی که قبلا فکرم شده بود الان کی نگام میکنه چی میخورم به خودم اومدم دیدم دارم کیف میکنم با نون پنیر که دارم با خدا هم حرف میزدم و شکرش میکردم بابت نور خورشید و حال خوبم

    امروز تجربه یکی از بزرگترین موفقیت های جدید من بود

    یه حسی بهم گفت بیا بنویس

    یهویی یادم اومد دیروز بود مادرم داشت فیلم حضرت یوسف رو نگاه میکرد به قسمتی که زلیخا با خدا حرف میزد رسید میگفت که من دیگه چند روزه نمیترسم وقتی شب ها میخوابم

    الان یادش افتادم من قبلا تنهایی یکم ترس داشتم تو اتاق بخوابم ولی از وقتی با خدا حرف زدم انقد با حس خوب میخوابم و خیلی حالم عالیه حتی چشمامو میبندم انقدر باهاش حرف میزنم که خوابم میبره زود

    امروز با اینکه روز پر از فعالیت بود برام ولی تو این ساعت شب کلی انرژی دارم و خوابم نمیاد با کلی عشق نوشتم و حالم فوق العادست

    احساس میکنم داره سرعتم بیشتر میشه آهان راستی من که سال 96 رفتم فقط کلاس طراحی و دیگه ادامه ندادم فقط 7 ماه رفتم الان میخوام برای رنگ روغن از دی ماه ثبتنام کنم به کمک خدا و باز هم بیشتر دلم میخواد به حرف خدا گوش بدم و عمل کنم به ایده هاش

    خدایا شکرت

    از سایتی که کلام خودت هست و من رو هدایت کردی هم سپاسگزارم ،از استاد و کسانی که این متن رو میخونن هم سپاسگزارم و بهترین ها رو از خدا میخوام براتون

    شادی عشق سلامتی سپاسگزاری زیبایی و… برای همه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  2. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 998 روز

    خدا را چگونه بشناسیم

    خب قبلا خیلی برام سوال پیش می اومد که خدا کیه چیه کجاست حتی یادمه مدرسه از معلم قرانم پرسیدم گفت گناهه بهش فکر نکن و دیوانه میشی

    من با ترس گاهی فکر میکردم و گاهی مغزم ارور میداد جور در نمیاد که، خدا نزدیکتر از رگ گردنه اما نمیبینمش جور در نمیاد نه میزایید نه زاده میشه پس من از کجای خدایم، یک تکه از بدنش، همه چیز میبنه همیشه مگه چند تا چشم داره در هر مکان و زمان هست خب باد هواست چیه همه جا هست

    سوالات بسیار بود و قران مبخوندم بدتر میشد مخصوصا اونجا که خدا از خودش میگفت من عالمم من خالقم من همه چی هستم و هیچی نیستم

    خب معمایی سخت که بعد که فکرم زیاد شد کلا بیخیالش شدم گفتم هر جی هستی که هستی کار منو راه بنداز دستت درد نکنه از ماهیت وجودیش اومدم بیرون و روی قدرتش فکر کردم خب پس بزرگی پس قوی پس انجام بده تا اینکه دوره راهنمایی با قانون جذب اشنا شدم گفتم اخ جون اینه پس و شروع کردم و نتایج هم اومدم یک زمانی فرشتگان مقرب صدا میکردم و اونم جواب داد یعنی من به هر خواسته ای میرسیدم و با هر روشی یکبار امامزاده بود یکبار نادعلی یکبار امام رضا یکبار اعتکاف یکبار دیوار کاینات و من راضی که مهم همینه رسیدن به خواسته راهش مهم نیست اعتقاداتم همین بس که خدا هست انجام میده و سالها باهمین شبوه خوشحال بودم بعد که با استاد اشنا شدم تازه فهمیدم چرا جواب میداد همون ایمانهای من به همه چیز و همون درخواستها و کم کم خدا را مدل دیگه ای دیدم الان مستقیم از خودش میخوام و البته هنوزم با همون شیوه قبل ولی با اگاهی بیشتر مثلا رفتم امامزاده نیت کردم از خدا خواستم ولی از امامزاده هم توسل داشتم که تو هم نیت منو بگو و اگه شد هفته بعد خرما میارم به یک هقته نشد انجام شد خب چرا وقتی جواب میده دستکاریش کنم من با نادعلی خونه، ماشبن، سلامتی گرفتم نیت کردم و هرروز خوندم و جواب گرفتم پس اینکه من راه جوابگیریم اینه برای منه برای شخص دیگه نیست چون من پشتش باورهایی دارم که برام داره جواب میده استاد شیوه اش از همون اول مستقیم بوده جواب داده یکنفر دیگه یک روش دیگه

    مهم اینه قانون استفاده کنی جواب میده

    خداروشکر تا الان بالای بیست سال در مسیر اگاهیم و تازه دارم میفهمم این اگاهی ها را، دیشب به همسرم داشتم همینو میگفتم مذهب بریز دور و بعد به این فکر کن تو خالقی تو زندگیت میسازی بعد میتونی درکش کنی اما مذهب نمیزاره چون خیلی چیزا را دروغ بهمون گفتن الان میفهمم خدا چیه الان میفهمم چرا اون نادعلی، امامزاده، نذر و… جواب میداد چون من باورهای قوی داشتم چون تمرکزم روی خواسته بود

    الان میفهمم وقتی من نذر میکنم فلان دعا را لخونم حاجت بگیرم چی میشه من همون زمان پنج دقیقه را با خوندن دعا تمام تمرکزم روی خواستمه پس دارم بهش سرعت میدم

    روزبروز که اگاهتر میشم مسیر بیشتر درک میکنم

    من یک چیزی خوب یادگرفتم مسیری که بهت جواب داده را تکرار کن بازم جواب میگیری اگه جواب نگرفتی مسیر عوض کن

    میدونی چرا من هر روز اینجا یک زندگینامه و یک خونه میگم چون من با همین شیوه شش هفت ماه پیش ماشین جذب کردم نادعلی+تجسم و تمرکز بر خواسته، اینم روش منه چندین ساله، بااین تفاوت که اینجا نمینوشتم خودم انجامش میدادم الان اینجا مینویسم چون فایلها را هم گوش بدم و با یک تیر دو نشون بزنم هم اگاهی دریافت کنم هم تمرینمو انجام بدم

    خب پس بریم سراغ زندگینامه دیگه و خونه دیگه

    لارنس الیسون

    مدیر شرکت اوراکل

    مخ ریاضی بوده و استعدادش همین بوده فکر کنم عدد چهار عددشه خخخ چهارمین فرد ثروتمند دنیا هست چهار تا زنم تاحالا گرفته خخخ

    وقتی نه ماهش بود ذات الریه کرفت بعد دادنش به فرزند خواندگی و تا 12سالگی نمیدونست چقدر جالبه انقدر راحت فرزندانشون میدن بقیه بزرگ کنن و چقدر هم موفق بار میان، نامادریش مریض میشه و فوت میکنه میاد شیکاگو پیشش درسش ول میکنه بعد میره برنامه نویسی یادمیگیره یک حسی این وسط بهم گقت ببین رفته یادگرفته انقدر تنبلی نکن تو هم برو یادبگیر بعد ناپدریش سرکوفتش میزده پس با پول خودش در 22سالگی میره کالیفرنیا

    اینکه انقدر مستقل هستن خاصه اصولا وقتی زندگینامه ها را میخونی مستقل شدن مهاجرت کردن در سن کم، بعد من با سی سال سن هنوز وابستع مامان بابامم و ترس دارم برم یکم دور تر زندگی کنم خخخ بخدا حقشونه انقدر موفقن

    22سالت باشه انقدر مستقل بشی بری مهاجرت کنی بعد کار کتی شرکت بزنی و پولدار نشی عجیبه

    خب بریم خونش ببینیم

    بزرگترین خانه ساحلی داره که سه ساختمان هست خانه اصلی، خانه میهمان، اتاق سرگرمی با سقف متحرک،

    9اتاق خواب، 13حمام،

    تا قبلش داشتم. با اون 8 طبقه موکش کنار میومدم که یک طبقه برای مهمان گذاشته بود الان یک خونه کامل برای مهمان کذاشته

    خدایا شکرت ثروتمندان مهربون و خونگرم و مهمانوازی داریم که یک خونه کامل برای مهمان تدارک دیدن من خودمم عاشق مهمونم و یکی از علتهایی که خونه بزرگ میحوام یک بخش مهمان داشته باشه چون واقعا لذت میبرم از دورهمی و بازی و اتاق یازی هم درست کرده

    خیلی عالیه خدایا شکرت الان میدونم حتی بعد از خونه دلخواهم چی میخوام یکم سریعتر، خواستهام داره طولانی میشه خخخ

    خدایا شکرت الیسون لایق سه تا ساختمان مجهز کردی منم لایق خونه دلخواهم هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    محمد مهدی عباسی گفته:
    مدت عضویت: 973 روز

    به نام الله مهربان

    به علت اینکه خیلی حرف ها درمورد خداوند شنیده ام باورهای درستی نداشته ام ولی این باور های گذشته من است و میتواند تغییر پیدا کند.

    تو اکثر فایل های استاد که در مورد خداوند هستش میتوان کامنت هایی را از دوستان خواند که نتیجه اش این است چیزی که اصل و درست است چه باورهایی در موردش داشته ام؟

    البته این را بگویم در مورد خداوند اینقدر باور نا مناسبی است که در هر جامعه/دین و افراد به شرایطی تعریف شده است هر شخصی افکار دیگری در مورد خداوند دارند.

    ولی همانطور که استاد گفتند:باور بهتر این است /خداوند سیستم است و هرکسی نسبت به افکار و فرکانس هایش نتایج میگیرد و زندگی خودش را خلق میکند.در نزدیکان و اطرافیان خیلی راحت میتوان به این موضوع پی برد با حرف زدن هایشان میتوان باورهایشان را یافت و شرایط زندگی ای که دارند را پی برد.

    خداوند انرژی ای است که تمام نمیشود و همه به یک اندازه دسترسی دارند و به فرکانس همه پاسخ میدهد به فرکانس کسی که میخواهد ثروتمند شود یا به فرکانس کسی که فقر را میخواهد زیرا اون افراد خودشان به این انرژی شکل داده اند /فارغ از جنسیت/ملیت/سن یا هر عامل دیگری.

    با استفاده آگاهانه از این انرژی میتوان زندگی را خلق کرد زیرا روح خداوند در وجود من است.

    مطلبی میخواندم در مورد باردار شدن مادر 70 ساله که از لحاظ پزشکی قابل درک نیست و در تعجب هستند چگونه این اتفاق افتاده است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    Mojhid Haydary گفته:
    مدت عضویت: 591 روز

    من یک چیزی فهمیدم که قبلان نمیفهمیدم خدا یا شکرت که جهان انرژی هست تازه میفهمم یک ذره وای خدا یا شکرت بر هر چیز هر باوری داشته باشی همون واکنش را نشان میده خیلی ممنونم اذت استاد غزیز وهمچنین خانوم شایسته عزیز من اولین دیده گاه منه که میزارم در سایت اسم من مجاهد هست فامیلیم حیدری از افغانستان هستم خدا را شکر میکنم که با شما اشنا شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1172 روز

    سلام استاد عزیز

    سلام دوستان خوب خودم

    فایل عالی با نکته های فوق العاده

    هر چه بیشتر روی خودم و باورهای خودم کار کنم بی شک من موفق تر و آرام تر و پیروزمندتر و شادتر خواهم بود

    وقتی که من باور داشته باشم که خدای مهربان من را کمک خواهد کرد

    باور داشته باشم که خدای عزیز به من کمک خواهد کرد

    بی شک همان اتفاق خواهد افتاد و او دست های من را می گیرد و من را به موفقیت می رساند

    شروع کردن

    باور داشتن

    آرام بودن

    از مسیر لذت بردن

    اینها کلید موفقیت است

    استاد چقدر عالی و زیبا خداوند را توصیف کردند

    این نوع بیان و نگرش در مورد خداوند را تا به حال من نشنیده بودم

    درک این موضوع که خداوند همه جور است و در فهم و ذهن هرکس خداوند همان گونه است که او تصور می کند واقعا برای من زیبا و جالب بود

    هرچه باورهای من در این زمینه درست باشد من به خدای خودم نزدیک تر خواهم بود و او را بهتر و بیشتر درک خواهم کرد

    به قول استاد همه و همه چیز فقط و فقط باور است

    هر چه باورهای من نسبت به خدای خودم قوی تر و محکم تر باشد بی شک من موفق تر و پیروزتر خواهم بود

    تمام زندگی من را باورهای من می سازد

    باور

    باور

    باور

    این یکی از بزرگترین درس های امروز برای من بود

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای مهربانی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    محمد تقی خاصه پز گفته:
    مدت عضویت: 1101 روز

    بنام خدای مهربان

    خداوندا ای فرمانروای تمام هستی

    پروردگارا می خواهم تورا بشناسم و عاشق تو باشم.

    ای خدای مهربان تو مسلط بر تمام نیروهای جهان هستی . اصلا توکل نیروهای جهانی

    خدایا اکنون حضورت را احساس می کنم و می دانم همیشه کنارمن هستی . در وجود من هستی .

    ای رعوف و مهربان میخواهم مهربانی و ثروتت را دریافت کنم . وقتی باتو صحبت میکنم و چیزی میخواهم انگارکه از تمام عالم می خواهم. چون تو تمام عالمی . خدایا تو نیرویی دور از دسترس نیستی . ذات تو و نیروی تو در وجود من و تمام افراد و موجودات زنده و غیر زنده ای است که می بینم و درک میکنم و حتی نمی بینم و درک نمی کنم.

    برای استفاده از قدرت تو نیازی نیست که ورد خاصی بلد باشم یا به حالت خاصی برسم . خداوندا تو به راحت ترین حالت کنار منی .

    و هرلحظه هدایتم میکنی. فقط باید تورا به همین شکل باور کنم بهمین شکل که نزدیکی و اجابتم میکنی. در واقع خودم با احساسات و افکار و باورهایم خواسته هایم را اجابت میکنم و من جزیی از توام .

    اگر زندگی ام را اتفاقی بدانم و خودرا برگی سرگردان بدانم که با هر وزش بادی به سمتی نا معلوم می رود، در واقع این باور مرا به تباهی خواهد کشاند ولی میدانم که هیچ برگی بی اذن خدا نمی افتد و خدا هر لحظه با من است و مرا هدایت میکند.

    خدایا تو اجازه حیات به من داده ای و تمام اعضا و جوارحم را تو هدایت میکنی تا زنده بمانم. پس تمام اموراتم را تو میچرخانی . وقتی من به تو وصلم تدبیر را چرا میخواهم . تو خود تدبیری . اگر تورا باور کنم و الهاماتت را درک کنم و عمل کنم . هر کاری برایم آسان میشود.تو همه چیز را به من میگویی همه چیز . جواب هر مساله بزرگ و کوچک را از تو میخواهم و میدانم تو به ساده ترین روش جوابش را به من میدهی.

    خداوندا تو همان احساس آرامشی هستی که با فکر کردن به تو وجودم را فرا میگیرد. خدایا تو همان ثروت و نعمتی هستی که دارم وبیشتر میخواهم. خدایا تو همین فرزندان و خانواده سالم من هستی.

    خداوندا می دانم که زندگی این جهان گذراست. وقتی روح از کالبد جسمم رها شود برمی گردم به منبع اصلی و اصل خوشبختی و سعادت . خدایا به روز قیامت ایمان دارم از تو هستم و به تو باز می گردم .

    دوست دارم در تمام لحظات زندگی ام به تو بازگردم و عاشقانه باتو زندگی کنم . به من یاری برسان که از شر شیطان و افکار و احساسات نا مناسب رها و آزاد باشم. خدایا به من قدرتی بده که بخاطر هیچ مساله ای در این جهان ناراحت نشوم . وقتی به قیامت ایمان داشته باشم زندگی این جهان برایم مثل یک بازی است . یک بازی شیرین و پر از لذت که همه چیز درآن گذراست و ثابت نمی ماند تمام اشکها و لبخندها تمام اتفاقات دلخواه و نادلخواه . میخواهم لذت هرچیزی که در اختیارم هست را درک کنم . لذت نوشیدن یک فنجان چای گرم در هوای سرد . لذت همبازی شدن با کودکانم . لذت خدمت کردن به والدینم . لذت تعامل پر از محبت با مردم . لذت زندگی عاشقانه با همسرم . و لذت هم صحبتی با خداوند.

    خدایا تو همین جایی میخواهم پول و ثروتهای بزرگی باشی که هرروز در زندگی ام بیشتر میشود.

    خداوندا هرمقدار که بتوانم ذهنم را کنترل کنم و افکار نامناسب و شرک آلود و طمع و نگرانی و ترس و منیت را از خودم دور کنم به همان مقدار از قدرت تو میتوانم استفاده کنم و به اهدافم برسم.

    خدایا از تو میخواهم هر لحظه تسلیم تو باشم و با آرامش تمام خوشبختی ها را دریافت کنم.من را تسلیم خودت گردان

    خدایا میخواهم در مواقع لازم قیامت و زندگی اصلی ام یادم بیفتد تا بخاطر هیچ مساله ای نگران و ناراحت نشوم.

    از تو آرامشی دایمی میخواهم . که در تمام اتفاقات خوب و اتفاقات به ظاهر بد چهره ام و رفتارم عوض نشود و همینطور در برابرت خاشعانه و عاشقانه به زندگی ادامه دهم.

    خداوندا تو خود منی و من خود تو ام خدایا لذت درک خدایی بودنم را در وجودم تقویت میکنم که بزرگترین لذت دنیا درک این مساله است که من خدای زندگی خودم هستم و هر اتفاقی را در زندگی ام خودم خلق میکنم.

    این دستانی که مینویسند دستان توست خدایا این بادی که برگ درختان را میریزد تویی . خدایا تو همین فصل پاییزی خدایا تو تمام فصل ها و تمام وقتها و حالتها هستی تو همه چیز هستی .تو مجموع نیروها و انرزی ها هستی و من میخواهم به شکل خیر و خوشبختی و پول و ثروت و آرامش و سلامتی و عشق وارد زندگی ام شوی هرچند که تو همین زندگی من هستی.

    از طریق انسانها موقعیتها شرایط ، ایده ها و هرروشی که خودت میدانی و من نمیدانم وارد زندگی ام شو و مرا ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت بگردان.

    خدایا تنها تورا می پرستم و تنها ازتو یاری می جویم . خدایا تو به دریا حکم طوفان میدهی .و تویی که به سیل و موج فرمان میدهی.

    وقتی تو را بصورت سعادت و ثروت باور کنم ، از بین تمام اتفاقات دنیا سعادت وثروت وارد زندگی ام میشود

    خداوندا من من ایمان دارم که تمام اتفاقات زندگی ام بخاطر باورهایم و افکارم رخ میدهد. بنابراین میخواهم باورهای درستی از تو بسازم تا بصورت آن باورهای مناسب وارد زندگی ام شوی

    خداوندا تو آرامشی تو ثروتی . تو سلامتی و تو عشقی .خدایا تو نعمت احساس سپاسگذاری هستی.که هر لحظه وارد زندگی ام میشوی و مرا هدایت می کنی . خدایا تو همان نیرو و حس درونی من هستی که هدایتم میکنی و راه راست را نشان می دهی . تو ندای درون من هستی که به هر سوالم جواب می دهی .

    خداوندا تو همه جا هستی و در زندگی همه وجود داری ولی کسی میتواند نعمتها و ثروتهایت را دریافت کند که تورا ثروت و نعمت می بیند نه فقر و کینه و خشم.

    مرا به راه راست هدایت فرما راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه راه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان .

    خدایا تو را فقط خوبی و قدرت و پاکی و سلامتی و مهربانی می بینم .

    تو همراه و تکیه گاه همیشگی ام هستی . سپاسگذارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  7. -
    اصغر پورحسنی گفته:
    مدت عضویت: 694 روز

    سلام به استاد و خانم شایسته و همسفران

    استاد این خیلی عالیه که همه چیز را به توحید ربط میدین و شرط اصلی هر خواسته ای را توحید میدونین

    برای داشتن سلامتی لازمه اش توحیده برای روابط عاشقانه داشتن لازمش توحید و یگانگی

    برای آرامش و هدایت و ثروت باید از توحید شروع کنیم

    حقیقتا هم همینطور ه، توحید و یگانگی با خداوند مرا از توهم جدایی بیدار میکند

    لطافت و انعطاف خاصی به من میبخشد

    و تغییر برایم آسان میشود چون نرم و لطیف میشم و از قالب سختی که ساختم و هویت دادم رها میشم

    از شما تشکر میکنم که به من آموختید که قرآن را خودم با درک خودم بخوانم و با کلید هایی که شما دادین

    حالا وقتی قرآن میخوانم میدانم که سخن خداوند است و قطعا همان است میگوید،

    قبلا زندگی بسیار سختی داشتم و در آن گیر کرده بودم به فایل های شما گوش دادم از همان ابتدا باور کردم اما خیلی طول کشید تا آسان شوم، شاید به خاطر سختیهای زیاد کودکیم بوده

    به هر حال از شما تشکر میکنم که سعی در بیدار کردن مردمان دارید ،

    من یکی از هزاران نفری هستم که در حال تغییرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    Maryam گفته:
    مدت عضویت: 1422 روز

    روزشمار 84

    سلام

    بارها و بارها این مدل هدایت هارو دیدم و متاسفانه متوجه نمیشدم و الان ک فکر میکنم میبینم همه اینا هدایتی بوده و تک تک اتفاقای زندگیم یجور راهنما و هدایت بوده و اگ خودم تنها بودم اصلن نمیتونستم حلشون کنم.

    مثلا مقالم برای بار دوم رد شد و واقعا دیگه مونده بودم چیکار کنم بعد هرچی هم زنگ میزدم تا سایت رو باز کنن بفرستم جواب نمیدادن و توی همین درگیری بودم ک یهو انگار ی حسی بم گف حالا برو سایت رو چک کن شاید باز باشه بتونی بفرستی و باید بگم ک وقتی رفتم سایت باز بود و راحت لینک رو ارسال کردم در صورتی ک تا ازشون نخوای سایت باز نمیشه چون از موعد ارسال گذشته بود و واقعا چقدر حس خوب بهم داد و خیلی اتفاقات دیگه ک این اخیرا هس که بیشتر بهشون توجه میکنم و توش رنگ و بوی هدایت رو میبینم و بهم انگیزه بیشتری میده

    مرسی از استاد عزیز ک بهترین راه رو دارن بهمون نشون میدن و چقدر کمک کننده زندگی منه تنها بوده و حالااین همه آدم دارن ازش استفاده میبرن.

    بااین حال هنوز کار دارم هنوز مونده تا کاری کنم ک حتی همون یه ذره حس بد در مورد اتفاقات به ظاهر بد نداشته باشم.

    چقدر درست میگین ک هرچی بیشتر بفهمید بشناسید سخت تر میتونید به بقیه انتقالش بدین واقعا همینه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    شهرام براتی گفته:
    مدت عضویت: 883 روز

    با سلام خدمت استاد گرامی

    من مدتی است از فایل های رایگان شما استفاده میکنم . ضمنا برخی محصولات رو همسرم خریداری کردن استفاده کردم .

    من اولا بدون تعارف میگم هر روزی که فایل های شما رو استفاده میکنم فارغ از اینکه چه تغییراتی در باورهای من ایجاد میکنه ، خود همین فایل گوش دادن دارای انرژی مثبت هست و همون روز زندگی من سرشار از نعمت و فراوانی و موفقیت است . این باور در من ایجاد شده و نتیجش رو میبینم بابت این موضوع صمیمانه خدا و شما رو که قطعا جزئی از روح خدا هستین شاکرم .

    موضوع دیگه اینکه همیشه دوس داشتم کسی باشه معنی و مفهوم این شعر سهروردی رو برام بیان کنه و امروز میدونم اون شخص فقط شما هستین

    راه تویی ، رهرو تو ، منزل تو

    هشدار که راه خود به خود گم نکنی

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    مینا رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 765 روز

    سلام به استادمون گلمون و دوستان هم فرکانسیمون

    استاد من همین که این فایل رو چند بار گوش کردم چند ثانیه به خودم امدم مکث کردم، وایستادم، یه لحظه به زندگیم نگاه کردم تعجب کردم ترسیدم یعنی آخه من هیچ وقت آنقدر به خدا نزدیک نبودم و هرگز این انقد راحت نبود فکر کردن به خواسته هام حس میکردم من به همی خواسته هام رسیدم یعنی فک میکنم که این احساس برای نزدیکی به خداوند هست

    خداروشکر میکنم که تونستم به خدا خیلی نزدیک بشینم مرسی استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: