رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیدهایم» - صفحه 9
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-44.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-02-12 09:48:162024-06-27 06:20:54رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیدهایم»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
باسلام خدمت استاد عباس منش و دوستان عزیز من فکر میکنم چون فوتبالیستهای جوان شورواشتیاقی بیشتر با توجه به اتفاقات افتاده و افتخارات جدید دارند این باعث میشه که فرکانس بیشتری به جهان هستی بفرستند و به همون نسبت اتفاقات و موفقیتهای بیشتری نصیبشون بشه ویک عرض کوچیک که خدمت خود استاد داشتم اینکه خداوندبه حضرت محمد فرمود اگه از تو در مورد قیامت و جهان باقی پرسیدند بگو که من فرستاده ای بیش نیستم و خدا بهتر میداند میخام بگم بهتر نیست که ما به کارهایی که خداوند در دنیا به ما تاکید کرده عمل کنیم و به اون دنیا و چیزی که هر چقدر بهش فکر کنیم فایده ای نداره کاری نداشته باشیم و کار اون دنیا رو به همون دنیا واگذار کنیم مثل بچهای میمونه که تو رحم مادر بهش بگه وقتی به دنیا اومدی برات ماشین میخرم شما فکر کنیین هر چقدر مادر توضیح بده تصور اون بچه از ماشین چی خواهد بود مواضب باشیم این فکرهامارو از راه اصلیمون منحرف نکنه و شیطون گولمون نزنه من استادو به اندازه برادرم دوست دارم وفقط چیزی که بهم الهام شد و تودلم افتادکه اینو بگو رو گفتم و حتی اگه بگم که این نظرم هست شاید دروغ گفته باشم در پناه حق پیروز باشید
سلام به همه ی دوستان عزیز و استاد عزیز جناب عباس منش … خوشحالم که در جمعی هستم که اگاهی جاری هست … مخصوصا برای مردم ایران که مجبورمون کردن فکر نکنیم …. تقلید کنیم …
بنظر بنده … توان جسمی (قدرت بدنی و عضلات) و ذهنی (ذهن باز و هوش) خیلی تعیین کننده هست … ورزشکاری که در ذهن خودش احساس پیری نکنه و عضلاتش قوی باشه مهم نیست چه سنی داره …
البته در کنار اون چیزهایی دیگه هم هستند … مثل : تغذیه … کیفیت زندگی … مصرف دخانیات … ژنتیک … کارکرد دستگاه تنفسی و قلبی …… که امروزه با پیشرفت علم فاکتور ها برای سلامتی و طول عمر تخصصی و علمی تر شده … در واقع یک ورزشکار حرفه ای همه کارهاش علمی و قانون مند هست … و میتونه با علم و قانون سن بیولوژیک خودش کمتر کنه … تغذیه و ورزش علمی میتونه نقش مهمی در قوی شدن عضلات و رو فرم ماندن ورزشکار بذاره و ربطی به سن نداره … سلول ها و بافت ها قوی شدن و هم فاز و هم راستا با یک هدف ذهنی قرار گرفتن …
یک نکته خیلی مهم هم که هست ورزشکاری که با عشق ورزش میکنه متوجه زمان نمیشه و زمان روی اون اثر کمتری داره … زمان قابلیتی داره که با اراده ما میتونه کش بیاد یا کوتاه بشه … زمان قانون عجیبی داره … یعنی هرچه که در جایی باشیم بهمون خوش بگذره و لذت ببریم زمان کوتاه تر میشه و برعکس … به علت قانون دیکتاتوری بازمان هست …
باور ذهنی برنده شدن + تجربه + عضلات + اشتیاق برای ورزش … به نظر بنده میتونه مهمترین عوامل باشه
سپاس از استاد عباس منش برای کمک به رشد جمعی
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز من دوره ای ورزشکار بودم و احساس میکنم میتوانم جوابی برای این سوال داشته باشم پس با اجازه ی استاد عزیز و دوستان من هم نظری داشته باشم،آن چیزی که نتیجه ایجاد می کند باور ما نسبت به توانایی مان است نه توانایی های فیزیکی ما و خیلی از انسان ها تصورشان این است که این جسم و نیروی جوانی است که دارد نتایج را برای آنها ایجاد میکند در حالی سن فقط یک عدد است و تا زمانی که احساس کنی توانمندی میتوانی نتیجه ایجاد کنی خیلی از ورزشکاران با تمرین ذهنی زیاد و کار متافیزیکی توانسته اند نتایجی ایجاد کنند که به نظر توده ی مردم عجیب است پس این باور ورزشکاران نسبت به سن شان و توانایی هایشان است که نتایج آن ها را دارد در سن بالا تغییرمیدهد نه صرفا سن آن ها…
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز،چون دوره ای به صورت حرفه ای ورزش رو دنبال میکردم و تجربه داشتم خودم رو لایق دونستم پاسخی برای این سوال داشته باشم به نظرم مهمترین چیزی که باعث شده ورزشکاران در سنین بالاتر نتوانند آن نتایج عالی که در سنین 20 تا 25 سالگی کسب میکنند را کسب کنند باورهای آنان درباره ی توانایی شان است در واقع تصور خیلی از ما این است که این نتایج عالی به واسطه ی جسم نیرومند ما کسب می شود و نیروی جوانی مان، در حالی که ذهن انسان است که نتایج عالی را ایجاد میکند خیلی از آنها بر این باورند چون سن بالا رفته توان بدنی کاهش یافته در حالی که اصلا این جسم نیست که برای ما نتیجه ایجاد میکند و این ذهن و باور است که نتیجه ایجاد میکند خیلی از بهترین ورزشکاران دلیل موفقیت شان تمرین های سخت و مداوم ذهنی شان است تا تمرین بدنی و فیزیکی نتایج تحقیقی رو مطالعه میکردم از سه گروه شاهد خواسته شد در تحقیقی شرکت کنند گروه اول روزانه نیم ساعت تمرین فیزیکی بسکتبال داشتند گروهی دیگر فقط تمرین ذهنی و گروه سوم هیچ تمرینی نداشتند گروه سوم بعد از یک ماه هیچ پیشرفتی نداشتند اما نکته ی جالب تحقیق این بود که گروه اول و دوم به یک میزان پیشرفت داشتند این یعنی با تمرین ذهنی و البته ایجاد باورهای درست می شود در سنین بالا نتایج فوق العاده گرفت و اگر ورزشکاری در سن بالا نتایج اش تغییر میکند مستقیما به باور او نسبت به خودش برمیگردد
باسلام خدمت استاد عزیزم ودوستان گلم
باوری که فکر میکنم از آنوقتی که دست راست وچپم رو شناختم از خدا داشتم این است که خدواند را بهترین دوستم میدونستم خدارو بی نهایت بخشنده ومهربان میدونستم هروقت مشکلی برام پیش میومد یه حسی بهم میگفت که دوستی که داری قادر و تواناست وبه همه امور زندگیت داناست پس بهش اعتماد کن وچه زیبا باوجوداینکه من فراموشش میکردم ودست به دامن هرکسی میشدم او جوابگویم بود والان فقط میتونم بگم خدایا دوست دارم وعاشقتم وممنون که تورو دارم
وواقعا در اکثر مواقعه نزدیک بودنش رو اینکه میگه از رگ گردن به شما نزدیکترم رو با تمام وجودم حس میکنم واین چه حس ناب وقشنگی است
دوستتون دارم در پناه حق شادوتندرست باشید
سلام به دوستان عزیز
دوستانی که برنده شدید خیلی بهتون تبریک میگم احسنت بر شما . لیاقتشو داشتید.
موفق وشاد و پیروز باشید.
سلام خدمت استاد دوستان،خداروشکر که این محیط فراهم خداروشکر ک یکم فرکانسم بهتر شد وو داره بهتر میشه که تونستم عضو این خانواده بشم.درمورد سوال مسابقه نظر من اینکه…اجازه بدین داستانی که دوسال پیش برام اتفاق افتادو بگم اونموقع فقط از همین فیلمایی انگیزشی ک داخل. تلگرام هست نگاه میگردم با سخنرانی های چند دقیقه ای سخنران های آمریکایی مشهور که همه میشناسید،دانشگاه ی مسابقه برای روز دانشجو گذاشت مسابقه طناب زنی بود و من اون موقع خیلی آماده بودم و بدن سرحالی داشتم و پیش خودم فکر میکردم خب دیگه جزو سه نفر میشم و جاییزه میگیرم ولی فکنم دوهفته قبل از مسابقه دندون درد شدید گرفتم رفتم دندون پزشکی دو یا سه ساعت رو دندون من کار کرد به همین دلیل مفصل فک من دچار مشکل شد بعد چند روز دیگه به قدری این مشکل شدید شد که فکم قفل شد و باز نمیشد رفتم دندون پزشکی دانشگاه تهران اونجا گفتن که نباید چیزی بجوی به مدت دوهفته فقط سوپ وغذاهای آبکی میخوردم با نی،و باز بیای اینجا خلاصه بگم نشد که بشه،حدود دو یا سه ماه گذشت زمان المپیاد دانشجوی کشوری شد که طناب زنیم جزو رشته ها بود ولی اینبار دیگه هیچ تمایلی به شرکت نداشتم.دوستی داشتم بوکسر بود که با چند نفر برتر مسابقات عضو تیم طناب زنی شدن بعد چندبار که رفتن برای تمرین و میومد برام تعریف میکرد که این کارو کردیم این حرکتو زدیم چون میدونست دوست دارم،گفت سعید چرا نمیای بریم گفتم من توو تیم نیستم بدنمو عضلاتم تحلیل رفته گفت بیا بریم تست بده مربی شاید قبول کرد رفتمو تست دادم مربی قبول کرد،در حدود دوهفته شبانه روز تمرین میکردم برای رکورد کیری دوست بوکسورم انتخاب شد. من موندمو ینفر دیگه رکوردمون نزدیک بود بلاخره اونم شکست دادم در 3دقیقه 625تا طناب زدم از رکورد دوست بوکسرم 50تا بالاتر باورم نمیشد اول شدمو با دوستام رفتم خزر شهر ساری برای مسابقه که اونجا در ماده سرعت4ام شدم کلی خوش گذروندیم عشقو صفا، البته ساقه پام بشدت آسیب دید ولی روحم جون تازه گرفت بود خیلی خوش حال بودن مدرکش و فیلماش هست داستان نبود اینی که گفتم،حالا بنظرمن این فکر این حس این باور ی ورزشکار که باعث میشه شاید 30ساله باشه ولی عظلات قوی داشته باشه و ادامه بده اینمن از ذهن قوی میاد من الگوم رونالدو چرا چون وقتی 4سال پشت مسی بود باز اومد توپ طلا گرفت پشت سرهم وقتی زنش رفت باز قهرمان شد وقتی پارسال همه میگفتن گل کم زده تولیگ قهرمانان اروپا آقای گل شد.میپرسید دلیلش چیه؟؟؟دلیلش خواستن دلیلش احساس نیاز من ،تازه عضو سایت شدم فایل المپیکم چند روز پیش گوش میدادم بازگشت آقای فلپس اینو چی میگید..این احساس نیاز، نیاز به پیروزی که باعث میشه همچین ورزشکارایی بمونن وبجنگن یا خانوم منصوریان وقتی با گونه شکست نفر اول وشو شد…و خیلی های دیگه،در آخر تشکر میکنم از همه وای وای چقدر سبک شدم چ حس نابی،مرسی
سلام به خانواده خودم
اعضای برنده خانواده بهتون تبریک میگم و آرزوی ثروتمندی در مکان و زمان رو براتون دارم.
با آرزوی ثروتمندی در مکان و زمان برای تک تک اعضای خونواده صمیمیم
سید حسین سلام
سال 86 دانشجوی سال دوم ریاضی بودم مارو بردن اردو مناطق جنگی و ما باید از دروازه قرآن شیراز عبور میکردیم،حسی که داشتم انگار خیلی سبک بودم در حدی که میتونستم به راحتی پرواز کنم،یه برگه ای داده بودن دستمون در مورد شهدا بود در حال خوندنش که بودم حس کردم دور تا دور برگه هه نورانی شده اولش چند بار پلک زدم،بعدش چشامو مالیدم،بعدش برگه رو برگردوندم دیدم نه هنوزم هست،به دوست کنار دستیم(تو اتوبوس نشسته بودیم و در حال عبور از دروازه قرآن بودیم)گفتم برکگه منو نگاه کن ببین دورتادورش انگار چراغ روشنه؟نگاه کرد گفت نههه،گفتم به خدا نور دارههه،گفت نه دیوانه شدیااا،ناخوداآگاه داد زدم گفتم باور کن نورانیه ،به خدااا نورانیههه،همزمان باهاش گریه هم میکردم و میگفتم ببینین نیگاه کنین واقعا نمیبینین با روسریم هم اشکامو تند تند پاک میکردم که به دیدنم ادامه بدم طوری اشک میریختم که تو یه لحظه دوتا گوش روسریم خیسه خیس شد.الان هم دارم این فایل رو میبینم و از همون ابتدای فایل یه برق خاصی تو چشاته سید حسین ،انگار نور انداختن تو چشات،به چشات که نگاه میکردم حس کردم نور از دور سرت داره حلقه حلقه به بیرون باز تاب میکنه مثه برنامه کودکا .
که اون روزه اردو رو برام تدایی کرد.
حس کردم باید بنویسمش و نوشتم.الان دقیقه 13 فایله و در مورد شی ای دارین صحبت میکنین که با کلام نمیشه تصویرش رو کشید.
با آرزوی ثروتمندی در مکان و زمان
واقعین خیلی عالی مطرح شده بود خیلی توضیح خوب دادین استاد عزیز تشکر از لطف تان