خودمان را هم قضاوت نکنیم، چه برسد به دیگران - صفحه 26
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/01/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-24 08:12:342024-07-20 17:51:48خودمان را هم قضاوت نکنیم، چه برسد به دیگرانشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام بر استاد عزیزم
خدایا شکررررررت شکررررت امروز منتظر این پیام بودم و واقعا داشتم از مسیر خارج میشدم که مثل همیشه استاد عزیزم با این فایل بهم پیام داد هی کجا…… چی داری میگی ؟ برای چی چشم بسته از حرفهای خاله ات و شرایط جسمی که براش پیش اومده و تو بیمارستان بستری شده داری حق و به اون میده و شوهرخاله ات رو سنگباران میکنی…… میگی همه چی تقصیر اونه ….. وای خدای من خودت ما رو ببخششش ببخخشششش بخاطر ندانسته هایمون…. بخاطر قضاوت بیجا… بخاطر اینکه فکر می کنیم خیلی می دونیم و بالاتر از همه ایم ……به خودم میگم به خودم به خودم
خدایا ببخش …..
فوق العاده جالب بود. من اوایل خیلی از دست دیگران ناراحت می شدم ولی با دیدن این ویدیو دیگه ناراحت نمی شوم. از استاد عباسمنش بسیار ممنونم.
با سلام خدمت استاد عزیز و تمام دوستان گرامی
خیلی خوشحالم از شنیدن این فایل وتذکر بجا و یاد آوری به موقع کاری که ما انسانها بیشتر وقتها انجام می دهیم و به عملی ناخودآگاه تبدیل شده. همه ما از این قضاوتها داشته ایم و خودم با شنیدن این فایل متوجه شدم که باید این عمل ناخودآگاه رو به عملی آگاهانه و در صورت نیاز و شایستگی انجام آن تبدیل کنم.
وقتی که این فیلم زیبا و پر از نکته را شنیدم و بسیاری از نظرات دوستان رو مطالعه کردم ابتدا به خودم گفتم نمیشه قضاوت نکرد چون ما همیشه و در همه حال مجبوریم که این عمل را انجام بدهیم ودر ذهنم یک کوچه را تصویر سازی کردم که یک طرف خانه های زیبا و پر از گل و درخت و طرف مقابل خانه های زشت وپراز زباله ، با خودم گفتم که با دیدن اینها میشه قضاوت کرد و طرف خوب را تحسین کرد چون در هماهنگی با روحیات من می باشند و از طرف مقابل اعراض کرد بعد دوباره به خودم گفتم که این میشه برداشت من از این کوچه که آنرا دیده ام و این هم باز میشه قضاوت کردن که هر چیزی که با برداشتهای من هماهنگ باشه میشه تحسین کرد وهرچی با برداشتهای من در تضاد باشه میشه اعراض کرد دوباره برام سوال پیش اومد که برداشت کردن من باز میشه قضاوت کردن
کمی که تحقیق کردم متوجه شدم که قضاوت کردن با برداشت فکری من از مسائل متفاوت از هم هستند و فهمیدم که
قضاوت یعنی: داوری کردن برای رفع نزاع و کشمکش در میان مردم
بعد دیدم که نزاع و کشمکش در اثر اختلاف تشخیص و برداشت فکری و سؤتفاهم ها و عدم آگاهی به جزئیات شکل می گیرد
حالا من آگاه شدم که نا خواسته تو کوچه ای که تصور کرده بودم من آدمهای داخل خونه هارو قضاوت کرده بودم فقط از روی برداشتی که از دیدن طرفین کوچه داشتم
استاد سپاسگزارم که با گذاشتن این فایلها نکاتی از زندگی را برای ما یادآوری میکنی تا بتوانیم زیباتر زندگی کنیم و از همه دوستان که نظر می نویسند باز سپاسگزارم که بسیار عالی مطالب رو بیان می کنند
در آخر به این درک رسیدم که تا میتوانم هیچ کس را قضاوت نکنم و اگر در شرایطی قرار گرفتم که قضاوتی انجام بدهم اول خودم را قضاوت کنم بعد دیگری را و اینکه کسانی راقضاوت کنیم که در مدار ما هستند چون طبق نظریه مدارهای استاد ما به مدارهای دسترسی داریم که در نزدیکی مدار ما هستند نه مدارهای بسیار بالاتر از ما و نه مدارهای بسیار پایین تر از مدارهای خودمان
با آرزوی موفقیت برای همه
سلام خدمت استاد عزیز
فایل بسیار عالی بود.امروز که فایل رو نگاه کردم .گفتم خدایا شکرت. چون امروز زیاد سرحال و شاد نبودم و داشتم به خودم میگفتم که تو چ چیز خوبی داری؟که این فایل را دیدم و متوجه یکی از نکات مثبت خودم شدم. گفتم خدایا سپاسگزارم که همیشه جواب سوالاتم رو میدی .خوشبختانه در این قسمت کمترین نیاز به تغییر در خودم را داشتم.من چون دوست ندارم کسی در موردم قضاوت نکنه برای همین همیشه سعی کردم دیگران رو قضاوت نکنم.چون هیچ کس به جای من نیست و من به جای هیچ کس نیستم. من بتوانم از دیروز خودم بهتر باشم کافیه و وقت اضافی ندارم که بخوام در زندگی دیگران سرک بکشم و قضاوت کنم.
سلام استاد وهمه اعضای خانواده
چقدر این فایل آموزنده بود .حرف های شما هبچ گاه تکراری نمی شود با وحودی که صدها بار فایل را ببینیم
من با بودن در سایت شماواین همه فایل رایگان وحتی روانشناسی ثروت ۱ به قوانین جهان پی بردم
مدتی است دنبال مجوز تاسیس آموزشگاه علمی کار بردی هستم .تو فکرم به خودم گفتم بعد از تاسیس آموزشگاه مدرسه نمونه دولتی وغیر انتفاعی افتتاح میکنم .امروز دخترم را به استخر بردم وبرا مصاحبه با افراد ثروتمند پیش مسیول استخر رفتم وبعد از مصاحبه متوجه شدم آنها این مکان را اجاره کرده اند وصاحبان اصلی استخر دونفر شریک بودند که برای افتتاح این مجموعه وام گرفته اند ونتونسته اند پرداخت کنند و الان زندان است
اگر من قبل از آشنایی با این سایت بودم واقعا هیچ چیزی متوجه نمی شدم وتازه اون فرد راهم قضاوت میکردم ولی امروز یاد حرف های شما افتادم که در دوره روانشناسی ثروت می گفتید برای شروع هر کاری نیاز به وام بانکی نیست وباید تکاملتان را طی کنید
وبه خودم ربط دادم که من هم برای رسیدن به هدف هام باید پله به پله جلو روم
واقعا ازوجودتون وایجاد چنین سایتی سپاسگزارم
سلام دوستان
من یه خواب قشنگی دیدم خواستم بیام بگم و اگه هم دوست داشتین بهم بگین این الهام بوده؟
یا پیام خاصی داره یا نه
پیش خونه ی ما یه راهی هست که همیشه ازونجا عبور میکنم
و همه درواقع مسیرشون اونجاست
راهی هست که درخت و چمن و ازین چیزا نداره اصلا
من خواب دیدم دارم ازونجا رد میشم و طبق معمول توجهی ندارم به اون یه تیکه… اما سمت راست اونجا یهویی حواسم رو پرت خودش کرد…رفتم دیدم اون جا برخلاف بقیه جاها به طور عجیبی پر از چمن و قارچ های طبیعی و بوته های قشنگ هست و یه مسیر سراشیبی ملایم بود
و هیچ کس هم اصلا خبردار نمیشه که همچین جایی هست و همه بی تفاوت میرن و اصلا نمیبینن اینجارو…و خودمم از خودم تعجب کردم که چرا تا الان ندیده بودم اونور رو
مثل این بود که مثلا کل کویر خاک و بی آب و علف و تکراری باشه اما یجاش یهویی چمن و درخت و زیبایی باشه
من با تعجب رفتم اونجا و خیلی احساس شادی میکردم و جالب اینجاست وقتی رفتم اونجا استاد عباسمنش رو صدا کردم که توام بیا???
ایشونم اومد و طبق معمول خیلی خیلی سپاسگزار و خوشحال بود ?
ما این مسیر رو ادامه دادیم و من تو همین مسیر به استاد گفتم شما چقدر متواضعی!!اینهمه میدونی ولی اصلا احساس غرور و بزرگی نداری ?
نمیدونم چرا ولی کلا همین حرفو زدم بهشون
بعد رسیدیم یجا که یه خونه بود… یه خونه ی چوبی وسط درختا و زیبایی ها و تو خواب یجوری بهم فهمونده شد اینجا خونه ی خداست
ینی ما رفتیم خونه ی خود خدا
وقتی واردش شدیم دیگه من ندیدم استاد رو
محیط بسیار قشنگ و جالبی بود
… من اونجا اقوام قدیمیم رو که از دنیا رفته بودن رو میدیدم و حتی میتونستم صد سال قبل رو ببینم …اونا دور هم جمع بودن هر گوشه ای از خونه و خوش میگذروندن و من هم خیلی برام عجیب و جالب بود و هاج و واج بودم??? هرچی هم میخواستم مهیا میشد
بعد از مدتها من یه خواب قشنگ دیدم و نمیدونم چه معنی میده
ولی خیلی لذت داشت
اینو نوشتم که شما برداشتتون رو بگین راجبش و اینکه یادم نره این اتفاق و مهمتر اینکه تمرکزم بره روش و حالم خوب شه
عرض سلام دارم خدمت استاد عزیز سید حسین عباس منش استاد این فایل هم مثل همیشه بسیار عالی و زیبا بود واقعا خیلی از دیدن این فایل لذت بردم ….اگاهی های بسیار عالی و خوبی در این فایل یاد گرفتم انگار داشتین حرف های دل منو میزدین ….چقدر خوب میشد اگر همه ای ما انسان ها اگاهی های این فایل رو سرلوحه زندگی خودمون قرار میدادیم و تصمیم میگرفتیم که هرگز هیچ کسی رو قضاوت نکنیم چون قضاوت کردن دیگران و سرزنش اونها به خاطر اشتباهات و گناهان عاقبت خیلی بدی داره و امام صادق (ع) درباره سرزنش دیگران به عاقبتی بسیار سخت اشاره کرده و فرمود: ((کسى که مؤمنى را براى گناهى سرزنش کند، نمیرد تا خودش آن گناه را مرتکب شود))
واقعا چه حدیثی عجیبی و جالبی به نظر من این حدیث به نوعی اشاره به قانون توجه داره چون با توجه به این قانون ما به هر چیزی به هر صورتی که توجه کنیم هسته و ریشه ای اون موضوع رو وارد زندگی خودمون میکنیم
و از اونجایی که صحبت کردن و قضاوت در مورد خطا و اشتباه دیگران و یا سرزنش افراد به خاطر گرفتن یک تصمیم نادرست خودش نوعی توجه به حساب میاد پس باعث جذب شرایطی مثل همون شرایط در زندگی ما میشه همون طوری که در این حدیث گفته شده …..یک حقیقت بزرگ که من توی زندگی به اون رسیدم اینه که ما انسان ها هر چه کم تر خودمون رو بشناسیم و کم تجربه تر باشیم بیش تر دیگران را قضاوت میکنیم و در مقابل هر چه خودمون رو بیش تر بشناسیم و تجربه ای بیش تری داشته باشیم کمتر دیگران را قضاوت میکنیم …..ما انسان ها اغلب فکر میکنیم که خودمون رو خیلی خیلی خوب می شناسیم در حالی که تا در شرایط امتحان و ازمون عملی قرار نگیریم نمی تونیم بفهمیم که چند مرده حلاجیم ….به همین خاطر که خودمون رو خوب نمی شناسیم اغلب ادم ها رو قضاوت میکنیم و یا به خاطر یک اشتباه کوچیک به شدت اونها رو سرزنش میکنیم چون فکر میکنیم که ما اگر در شرایط این افراد بودیم خیلی بهتر عمل می کردیم و هرگز اشتباهی که اونها مرتکب شدن رو انجام نمی دادیم در حالی که ما هیچ شناختی از شرایط اونها نداریم و فقط از بیرون این شرایط رو دیدیم و خدا میدونه که اگر توی چنین شرایطی بودیم شاید بارها و بارها رفتار ما از این افراد بدتر میشد….استاد می خوام اینجا اعترافی بکنم ….من خودم از کسانی بودم که بارها و بارها دیگران رو قضاوت کردم و بارها افراد رو سرزنش کردم چون خودم رو بهتر از این افراد می دونستم و غافل از این بودم که توی تاریکی همه ای ما مثل هم عمل میکنیم …..اما خدا میدونه وقتی به خاطر همین سرزنش ها شرایطی مشابه با این افراد رو تجربه کردم عملکرد من مثل اونها و حتی گاهی خیلی بدتر بوده و تمام اشتباهاتی که اونها انجام دادند رو خودم عیناً تکرار کردم نمونه ای این قضاوت های نادرست توی زندگی من خیلی خیلی زیاد بود اینجا میخوام یک نمونه اش رو بنویسم که مربوط به زمان خدمت سربازی من میشه یادمه زمانی که تازه وارد پادگان محل خدمت خودم شده بودم و هنوز سرباز جدید تحویل بودم و به قول سربازهای قدیمی هنوز( اشخور )بودم روزهای سختی رو در پادگان تجربه میکردم چون بر اساس یک قانون نانوشته توی خدمت همه ای بیگاری ها و کارهای سخت پست های سخت پادگان رو میدن سربازهای جدید انجام بدن کسانی که ارتش خدمت کرده باشند دقیقا میفهمن من چی میگم….وقتی که اون روزها در این شرایط بودم این کار رو خیلی ناعادلانه و نادرست میدونستم اغلب توی خلوت خودم ارشد گروهان رو فش میدادم به خاطر این که بیگاری ها رو میداد من انجام بدم ناراحت بودم چون فکر میکردم عادلانه نیست و باید به سربازهای قدیم و جدید به یک اندازه کار بدن…….وقتی منشی گروهان منو میذاشت سر یک پست نگهبانی سخت و یک سرباز قدیمی رو میذاشت سر یک پست راحت یا اینکه اصلا نمیذاشت نگهبانی بده خیلی ناراحت میشدم اون منشی رو قضاوت میکردم و بهش ناسزا می گفتم چون پیش خودم فکر میکردم این کار عادلانه نیست….وقتی سربازهای قدیمی و به قول ارتشی ها ارشد خدمتی ها با من رفتار خوبی نداشتند اونها رو قضاوت میکردم و پیش خودم اونها رو سرزنش میکردم چون فکر میکردم دارن بهم زور میگن ….همیشه با خودم فکر میکردم وقتی پایه خدمتیم بالا بره و من هم سرباز قدیمی بشم رفتار و عملکردم نسبت به سربازهای زیر دستم خیلی بهتر خواهد بود و با تمام سربازهای جدید خیلی با انصاف و عدالت و خیلی خوب رفتار میکنم….حتی به خودم قول داده بودم وقتی ارشد خدمتی شدم به هیچ سرباز جدیدی زور نگم ….خلاصه این ها گذشت و من هم ماه های خدمتم بالا رفت و شدم سرباز قدیمی…..و تعدادی سرباز جدید اومد زیر دستم …..خیلی زود خود من هم شروع به انجام همون کارهایی کردم که در گذشته بارها ازشون انتقاد کردم مثلا هر وقت بیگاری یا کاره سختی پیش می اومد میدادم به سربازهای جدید و کار خودم رو کاملا درست میدونستم …….گاهی به سربازهای جدید زور میگفتم و به خودم کاملا حق میدادم چون حالا عقیده ام این شده بود که لیاقت سرباز اشخور اینه که زور بالای سرش باشه….اغلب اوقات منشی گروهان منو سر پست نگهبانی نمیذاشت یا اینکه سر پست های خیلی راحت میذاشت و در عوض سرباز جدید ها رو سر پست های خیلی سخت میذاشت و من این رو کاملا عادلانه و درست میدونستم ……خلاصه با عوض شدن جایگاه من از یک سرباز جدید به قدیمی خیلی سریع افکار و عقاید من تغییر کرده بود جالب اینجاست که حتی خود من هم یادم نبود که اول خدمت چه عقایدی داشتم و چقدر ارشد های اون زمان رو سرزنش و قضاوت میکردم …..چون ما انسان ها اغلب چشم تیزبینی توی شناخت اشتباهات دیگران داریم در حالی که در مورد اشتباهات خودمون اغلب چشم هامون کوره….خلاصه یک روز به خودم اومدم و دیدم که ای وای من شدم یک نفر دقیقا شبیه همون سربازهایی که اول خدمت قضاوت و سرزنش شون کردم و رفتار و اعمال من در مقابل زیر دست هام حتی گاهی به مراتب بدتر از اون افراده…..اینجا بود که به اون افراد حق دادم و بخشیدمشون….. هی بگذریم
از اون موقع تا حالا هر چه که خودم رو بیش تر شناختم سعی کردم کمتر دیگران رو قضاوت کنم البته ادعا نمی کنم که در حال حاضر هیچ کس رو قضاوت و سرزنش نمی کنم اما خیلی بهتر از اون دوران بی تجربگی هستم و سعی میکنم کمتر دیگران رو قضاوت کنم….چون به این نتیجه رسیدم که هر چه بیش تر دیگران رو سرزنش کنم جهان هم بیش تر با قرار دادن من در شرایط مشابه به من تضادهایی رو نشون میده تا عبرت بگیرم…..و سر عقل بیام گاهی پیش میاد که با شنیدن اشتباهی یک نفر شروع به قضاوتش میکنم و میخوام اون رو سرزنش کنم اما وقتی یاد اشتباهات خودم می افتم سریع با خودم میگم خدایا پناه میبرم به تو از شر گناه و اشتباهی که دیگران رو به خاطرش سرزنش میکنم و روزی تو منو با گرفتار کردن به همون شرایط امتحان کنی ….
خیلی ممنون استاد که نظر منو خوندین
راستی استاد تا یادم نرفته اینم بگم دیروز که به بخش محصولات سایت سر زدم متوجه شدم که بخش نظرات و کامنت های دوستان در مورد محصول از دسترس سایرین خارج شده یکی از بهترین بخش های سایت همون بخش نظرات هست خدا وکیلی خیلی حیفه که یک چنین مطالب ارزشمندی که دوستان در قسمت محصولات نوشتن در دسترس عموم نباشه چون بهترین راه برای شناساندن محصولات به افراد سایت هست حتی خود من هم اولین محصولی که خریدم یعنی محصول قانون افرینش رو به همین شیوه و با خوندن کامنت افرادی که اون رو قبلا خریدن انتخاب کردم…..و میدونم که خیلی از افرادی که محصولات رو خریداری کردن به همین شیوه با محصولات اشنا شدن …..خودتون هم بارها گفتین خوندن کامنت های دوستان میتونه اگاهی هایی رو به افراد بده که بالاتر و مفید تر از خوندن صدها کتاب حوزه ای موفقیت باشه….
پس استاد میخوام اینجا از قانون درخواست استفاده کنم و از طرف خودم و به نیابت از تمام دوستان عاجزانه از شما خواهشمندم که ما رو از این بخش عالی محروم نکنید و اجازه بدین به این نظرات عالی که مثل گنجینه های از راهکار های عالی و ارزشمنده همچنان دسترسی داشته باشیم
خیلی ممنون
سلام حسن جان امیدوارم که هر کجا که هستی حالت عالی باشه. من بیوگرافی و نحوه آشنایی تو با استاد خوندم. فوقالعاده بود. واقعا لذت بردم. و خیلی بهم انگیزه داد. و خیلی از شما و دوستانی که مطلب میزارن و بهم انگیزه میدن ممنونم.
در پناه خداوند شاد و سلامت و ثروتمند باشید.
سلام استاد عزیز
کاملا حق با شماست ، انسانها توی شرایط مختلف تصمیمات خاص و متناسب با اون شرایط میگیرن اما اینکه ما بیایم تصمیمات اونها رو قضاوت کنیم کار درستی نیست چون ما توی اون شرایط نبودیم. منم زیاد مورد قضاوت دیگران قرار میگیرم که خیلی آزار دهنده است ، اما خودمو از اونها با بخشیدنشون رها می کنم چون نمی خوام ذهنمو درگیرشون کنم نمی خوام ازم انرژی بگیرم می خوام این انرژی رو صرف کارهایی که دوست دارم بکنم.
یا حق
سلام به استاد عزیزم و دوستان خوبم
دقیقا همینطوره استاد من تا قبل از آشنایی با سایت شما بسیار زیاد رفتارهای نزدیکانم بخصوص همسرم رو مورد قضاوت قرار میدادم و همش فکر میکردم که کار اون اشتباهه و رفتار من و حرف من درسته و همین باعث میشد نتونم بخاطر اشتباهاتش ببخشمش ، در حالی که خودم هم خیلی وقتها در گذشته اشتباه کردم و خودم رو بخشیدم پس یادگرفتم که دیگه قضاوت نکنم ممنون از شما استاد خوبم
درضمن استاد از وقتی با خانوم شایسته عزیز تو سفر همراه شدم بیشتر کامنت میذارم و بیشتر دیدگاه دوستانم رو میخونم و وقت زیادی رو توی سایت میگذرونم و بخاطر این مسئله خیلی خوشحالم خیلی ??
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته عزیز وهمه همکاران گرامیشان که این فایل ها رو براى ما آماده میکنند من ازشنیدن این فایل خیلى لذت میبرم وخوشحالم که وارد چنین خانواده گرم وصمیمى شده ام من قبلا هم نظرات دوستانم را مى خواندم وانگیزه مى گرفتم ولى یک روز دیدم که هرچه ایمیل ورمز عبورم رومیزنم نمیتوانم وارد سایت شوم وبعد فهمیدم که به دلیل این بوده که درسایت هیچ نظرى ویاامتیازى نداده بودم البته من وخانواده ام فایلهاى روانشناسى ثروت ١ وعزت نفس وراهنماى عملى دستیابى به رویاهارو ازسایت تهیه کردهایم وبادل وجان گوش میدهیم وعمل میکنیم ونتایج خوبى هم کسب کرده ایم مخصوصآ درمورد روابط و ماتقریبآ ٩ ماه میشود که ماهواره وتلویزیون را حذف کرده ایم ونگاه نمیکنیم من دوباره با ایمیل ورمز عبور دیگرى وارد سایت شدم چون من سایت عباسمنش را خانواده دوم خودم میدانم ودوست دارم همیشه درکنارشان باشم البته کار سایت عباسمنش یعنى حذف کسانیکه فعالیت ندارند خیلى خوب است ومن اصلا ازاین کار ناراحت نشدم چون ارتباط بااعضاى خانواده یکى از مهمترین راه هاى دوام آن است همانگونه که من با همسرم ویا بچه ها ارتباط برقرار میکنیم وحرف میزنیم وبه هم انگیزه ویا ایده میدهیم درسایت هم باید همینطور باشد ولى من قبلا فقط شنونده بودمباتشکر از استاد عزیزم که تک تک کلماتشان به دل مینشیند وباتشکر ازتمامى شما دوستان عزیزم همه شمارو به خداوند بزرگ میسپارم شاد باشید