«قدمهایی تکاملی» برای خلق زندگی دلخواه - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)

سلام خانم رشیدی و سلام به خدایی که از فرصنگهای دور دلهایمان را به هم نزدیک کرده و برای کمک به همدیگه هیچ دریغی نمیکنیم و اینجاست که جهانمون داره زیباتر میشه با این باور …

همه این نمیتونم ها و نمیشه ها یک نوع ترمز ذهنی هست ، و اگر درست روی خودت کار کنی و بتونی ذهنت رو کنترل کنی در برابر نجواهای شیطان ، باور کن ۸۰ درصد مسیر رو رفتی شما تماما باید تمرکزت رو از روی ناخواسته ات برداری یعنی همون چیزی که در ذهنت میگذرد و میگه نمیشه …

مرتب روی تمرینات سه برابر کردن درآمد کار کن و باور کن جواب میده برو زیر صفحه همون فایل کامنتهای بچه ها رو بخون یه چیزهایی بالاخره به ذهنت میاد و الهاماتی رو دریافت میکنی البته که در قدم اول باید خواسته ات رو رها کنی تا زمانیکه محتاجش هستی میگی وای کار ندارم و از این حرفها باور کن هی داری ازش دور و دور و دورتر میشی ، من این تجربه رو داشتم .‌..

قانون رهایی رو اجرا کن ، قانون رهایی به این معنا هست که ما خواسته ای رو به جهان ارسال میکنیم و خاطر جمع میشویم که به موقعش خداوند پاسخ میدهد ، دقیقا این و باور کن که خداوند بهت پاسخ میده در زمان مناسب ‌‌‌…

یه مثال از این قانون میزنم که بهتر متوجه بشی ، مثل این میمونه که شما الان میخوای بری بازار واسه بچه ات خرید کنی برای مهمونی یکی از نزدیکانت و خیلی هم داری حرص میخوری میگی اگه امروز لباس نگیرم بد میشه و ال میشه و بل میشه ، همش تو این فکری ، و فکرهای بد بیشتری سراعت میاد ! در آخرش تسلیم میشی میگی بیخیال حالا یا فردا میرم یا باباش میگیره یا با همون لباس میبرمش …

همینکه بیخیال شدی از لحاظ ذهنی و فرکانسی یهو یه نفر از نزدیکان یا دوستان از در میاد تو میگه خانم رشیدی بیا باهم بریم تا فلانجا یه کاری انجام بدیم یا من بچه تو نگه میدارم بیا برو به کارت برس یا میگه مت یه لباس واسه یکی از بستگانم گرفته بودم اون و میارم بزار بچه ات بپوشه بالاخره یه جوری به خواسته ات میرسی ، نمیدونم چه جوری ولی میرسی بهش ، یا یه مثال معروف که وقتی تو خیابون هستی میخوای جایی بری عجله داری هر چی میگی دربست درباز دوبرابر کرایه ، آقا تو رو خدا ماشین و نگهدار ما رو برسون ، هیچکی پیداش نیست …

همینکه بیخیال میشی میگی فدای سرم حالا دیرم شد که شد دیگه چکار کنم ؟! یهو میبینی مثل مور و ملخ تاکسی و آژانس و سواره و پیاده میان میگن ما میخوایم همون مسیر و بریم بیا برسونیمت و به راحتی هر چه تمامتر شایدم با بدون کرایه هم برسوننت یا یه آشنایی دربیاد بگه من میبرمت تا همونجا ،،،

یه اتفاق جالب امشب برام پیش اومد میخوام براتون بگم که به قانون رهایی ربط داره ، تو خیابون داشتیم میرفتیم یهو همکارم گفت آخه پیرمرده رو ببین گل و شیرینی خریده واسه خانومش به مناسبت روز زن …

متوجه نشدم یه صدمتری جلوتر رفتم ناخودآگاه ترمز زدم سوارش کردم ، بنظرتون چی گفت ؟ کل دارائیش ۵۰ هزار بود داده بود و خانمش هدیه خریده بود و کرایه تاکسی نداشت بره خونه ! چی شد که اون لحظه باید ما میرسیدیم ؟ من از عمد ازش سوال کردم گفتم وقتی تمام پولت رو اونجا دادی نگفتی چطوری میخوای این مسیر و بری ؟ گفت گفتم بالاخره خدا یکی رو میرسونه . در واقع اون بنده خدا یه چیزی رو از خدا خواست و رها کرد و کائنات ما رو سر راهش قرار داد‌‌‌…

حالا شما هم باید باور کنید که خواسته ات رو به خدا گفتی ولی به موقعه اش جوابتون رو میده و لطف کن هیچ وقت به طریقه رسیدن به خواسته ات فکر نکن که چطوری میرسی فقط خودتو بالای قله ببین اصلا فکر نکن پائین قله چه خبر بود چجوری رسیدم ؟ چون وقتی به یه راه فکر میکنی بقیه راهایی که خداوند داره رو به روی خودت میبندی و اینجاست که نجواهای شیطون هی ویز ویز میکنن …

شما لطف کن تو سایت بچرخ دنبال کامنت خانم آیدا نجفی ، لیلا شب خیز ، خانم راد اکبری ، شکیبا کیانی فر .

و بچه های فعال سایت …

که این عزیزان رو تو آخرین محصولی که استاد گذاشته به نام مقدم ۱۲ قدم ، زیر صفحه اش کامنتشون رو پیدا میکنی ، و ازشون سوال کن که با دقت هر چه بیشتر بهت جواب میدن چون اینها افرادی هستن که بنظرم به راحتی و شاید بهتر از من راهنماییت کنن …

در پایان هم روزِ زن رو به شما خواهر محترمم تبریک میگم …

در پناه الله یکتا شاد پیروز سلامت ثروتمند و سعادتمند باشی …