«قدمهایی تکاملی» برای خلق زندگی دلخواه - صفحه 25

سلام به استاد عزیزم ودوستان همفرکانسی ام و خانم شایسته مهربانم

خیلی جالبه دیشب با برادرم ساعتها داشتیم درمورد قوانین و تکاملو احساس خوبو اینا این مسبری که بهش هدایت شدیم چقدرررعالیه و سپاسگذاریو خیلی چیزای دیگه حرف میزدیم انقدر این بحثا شیرین بودن که متوجه زمان نشدیم که از ساعت ۹شب تا ۱۱شب یک سره حرف زده بودیم از ایات قران و تکامل گفته بودیم برادرم هربار که ی اتفاقی رو تعریف میکرد از دیدگاه قوانین تحلیلش میکردو تهش میخندید میگفت زهرا قانون جواب میده ومیگفت چه شووود سال ۹۸واای ما میترکونیم تو سال ۹۸وخیلی از روزای دیگه که میرفتم خونشون میدیدمش این جمله رو تکرار میکرد انقدری که من خیلی این جمله تو ذهنم شکل گرفته بودو تنها هم که بودم میگفتم واای چه شود این سال ۹۸.

تا اینکه صبح رفتم خونشون درو که باز کردم یهو سلام کرد گفت دیدی استاد چه فایلی رو روی سایت گذاشته گفتم نه بازنکردم سایتو گفت بدو ببین استاد دوره جدیدشونو معرفی کردن بنتم ۱۲قدم یهو گفتم پس دوره قران چی شد نمیزارن گفت چرا همینه بایدفایلشونو گوش کنی تا متوجه بشی وهی میگفت دیدی دیشب از تکامل حرف میزدیم این دوره درهمینمورده وقتی فایلو گوش دادم انگار روابرابودم انگار احساس میکردم خداوند در ادامه حرفای دیشب اینا رو به زبون استاد دارن میگن ی حس خوبی داشتم سریع گفتم چقدر عالیه باید ما همزمان با این دوره باشیم برادرم گفت مای دوره داریم که نیمه کاره اس ی دوره هم داریم هنوز شروع نکردیم گفتم اگه تومدارش باشیم این دوره رو میخریم اصلا من ازخداوند خواستم که همه دوره های استادو داشته باشم گفت اکی میخریم

تمام طول روز ذهنم مشغولش بود که ایا میخرم ایا صبرمیکنم دوره هایی رو که خریدمو هنوز شروع نکردم رو شروع میکنم بعد میخرم و پیش میرم ولی حس داشتن این دوره همزمان با روی سایت قرار گرفتن تو ذهنم غالب بود .دیدم خیلی ذهنمو مشغول کرده سپردمش بخداو ازش خواستم کمکم کنه همونی بشه که من میخوام وتو بهترین زمان ممکن داشته باشمش حالا دیگه یا همزمان یاهر وقتی که شد رو سپردم بخدای عزیزم

برای تک تکتون سالی پراز امید ارزووشادی ثروتو ارزی های قشنگ خواستارم درپناه خداوند شادباشید

دوستتون دارم