https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/02/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-02-26 22:54:292024-07-24 10:42:34ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است!!
1135نظر
توجه
اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام،امروز بعد از تموم کردن کتاب رویاهایی که رویا نیستند ، اومدم که نظرم رو براتون بنویسم،هدایت شدم به پروفایل شخصیم،هدایت شدم به مقدمه ی ۱۲ قدم ،از خدا هدایت خواسته بودم برای قرار گرفتن در مسیری بهتر،برای یادگیری و عمل به مطالب قویتر،اومدن من به اینجا یه نشانه است برای شروع این دوره،خدایا خودت میدونی که اصلا قصد اومدن به این قسمت رو نداشتم ولی هدایتم کردی،کتابهای زیادی خوندم،دوره های زیادی رفتم،ولی شما همونی هستی که من ازت الهام میگیرم و تغییر رو در خودم احساس میکنم. خدا رو شاکرم که در بهترین زمان و بالاترین آمادگی برای دریافت آموزش های شما من رو در این مسیر قرار داد. من در هفته ی اول آموزش با شما که برمیگرده به ۶ ماه پیش، با خریدن یک قطعه زمین،که اولین معامله ی من بود،بعد از یک ماه، ۸۰ میلیون سود کردم که برای خودم عجیب بود.مسیرم تغییر کرد،راهم عوض شد. خدایا شکرت، خدایا شکرت برای وجود معلمانی همچون شما. متشکرم
دوستان گلم امیدوارم بیشترین لحظه زندگیتون با ایمان به خدا حس خوب بگذرانید
یکی از هدایتهای امروز من این فایل ارزشمند و آگاهی ناب از طرف خدا و دست از دستان خداوند استاد عزیزم بود
می خوام داستان هدایت خودم براتون تعریف کنم من که درس میخونم میخواستم هم درس بخونم و هم ایده‌ای از همون درس خوندنم بتونم ثروت بسازم ایمان دارم ایده به همین زود بهم الهام میشه
من امروز از خداوند الهام خواستم و بهش گفتم بهم بگو که قدم بعدی چیه؟
الله یکتا خدای بزرگ بخشنده مرا به این فایل ارزشمند ارزشمند هدایت کرد
اولین جمله ای که یک لامپ تو ذهنم روشن کرد این جمله استاد بود که «من همه چیز را با هم میخواستم هم ثروتم سلامتی هم روابط خوب» جرقه بزرگ تو ذهنم آغاز شد من در ذهنم این بودم وقتی ثروتمند بشم همه چیز تمامه و عالی میشه بدون اینکه به این سلامتی به این روابط خوبی که الان دارم توجه کنم و به خاطرم سپاسگزار باشم و ثروت با تغییر با باورها م لاجرم وارد زندگی میشه یاد حرف استاد می‌افتم که میگفت این ثروت من نتیجه توجه به فراوانی و زیبایی ها هستش
من عاشق این باور زیبا شما که می گفت چون سلیمان و حضرت علی خدا برای پیغمبر فرستاد آدم های مناسب به طرف سایتم میفرسته و لازم به تبلیغات و هزینه بالا برای تبلیغات نیست مثل شرکت تسلا فوق العاده هر سال هر درحال پیشرفته . مثل ایلان ماسک این قدر فوق العاده ایده هاشو داره می گه و اجراش می کنه اجرا . انقدر ایمان به قدرت خداو توانایی هایش دارد که میتونه به او خواسته که تو ذهنش به اون برسه چند مدت پیش بود که من خبر راشنیدم که جزو ثروتمندترین مرد جهان شد درچنین دورانی که به قول خیلی دوران رکود اقتصادی هستش استاد میگه فکر کنید چطور این نتیجه برای من چطور اینقدر انسان‌ها عاشقانه میان بدون اینکه من تبلیغات بکنم محصولات منو میخرن و نتیجه و نتیجه می گیرند
شرکت مثل تسلا انقدر پیشرفت کرده چطور را دو سال دیگه ماشین درست می‌کند الان این همه نفر اومدم پولشو دادم که برای دو سال بعد این محصول اماده شد از ان ها بخرند مثل استاد مثل ایلان ماسک که تفاوتی با
نتیجه انسان‌ها دیگر دارند این تفاوت در نوع نگرش شون به هر اتفاقیه استاد میتونست با همون تضادی که تو بندرعباس داشت ناامید بشه و سرنوشتشون بپذیره و همین طوری حرکت نکنه
واقعا من عاشق این جمله این فایل هستم
ایمانی که عمل نکردن حرف مفت است
به قول استاد تغییر باورها زمان میخواد با کنترل ورودی‌ها من می خوام کنترل ورودی خیلی حساس باشم می خوام خیلی تلاش کنم . همینطور کم‌کم نتایج میبینی و این تو هستی که باید این نتایج بزرگتر و بزرگتر بکنی اونم با تغییر باورها و احساس خوب و ایمان به الله یکتا
الانه که حرف تو درک می کنم واقعا ایمان یعنی عمل به الهام که در هر قدم به تو گفته می شود
ایمان یعنی حس خوب ایمان یعنی قراره همه چیز جور بشه . ایمان یعنی برگی بدون اذن خداوند از درخت پایین نمیریزه .
* واقعاً این آهنگ زیبا که روی اون خونه محشر تون گذاشته بودید لذت بردم از این کلمه های زیبا در مورد الله از اون حس خوبی که من با گوش دادن و اهنگ شنیدم خدا را هزاران بار شکرت
واقعا استاد تحسین تو ن می کنم تحسینت می کنم خود ایمان به من ثابت کردی خود عمل کردن به من ثابت کرده زمانی که با شجاعت استعفا رو روی میز گذاشتی تو بندعباس زمانی زمانی که هیچی با خودت نبردی و به تهران رفتی با بچه کوچک . وقتی با شجاعت رفتی روی سن و حرف زدی با ایمان گوش دادن به اون حس امید که میگفت حرکت کن و اعراض کردی از حس ناامیدی و احساس شکست
و این خونه زیبا عاشق اون میز کارت شدم رو به روی اون منظره زیبا هستش چون من مدتی که تختخواب رو به روی پنجره روبه روی منظره بسیار زیبا کردم و حسش می کنم و زیبایی و که وقتی نگام می کنی اون منظره و از خواب بیدار میشی و کارات هارا انجام میدی خیلی است خیلی زیبای
خیلی از کامنتهای دوستانم خیلی لذت بردم بسیار کامنتهای عالی بود امیدوارم هر روز شاد و خوشحال و ثروتمند تر در دنیا و آخرت باشید
استاد عزیز امیدوارم شما و خانم شایسته در شادی و خوشحالی و عشق باشید
به مواردی از این فایل اشاره میکنم برای اینکه ببینم چقدر روی باورهام کارکردم در عمل
وایمانی که عمل نیاورد واقعا حرف مفت است
وقتی شروع به تغییر باورهامون میکنیم وخودمون رو خالق زندگیمون میدونیم تمام تلاشمون رو میکنیم که به خواسته مون برسیم
وتفاوت در باورهاست که نتایج متفاوت برامون رقم میزنه
وخداروشکر از زمانیکه دارم روی باورهام کارمیکنم واین قانون احساس خوب اتفاقهای خوب واحساس بد اتفاقهای بد رو دارم عمل میکنم زندگیم اصلا شبیه به قبل نیست ووقتی در مورد قوانین صحبت میکنید بغض گلوم رو میگیره که این قوانین ثابت وپایدار زندگیم رو متحول کرده ووقتی ذهنمون رو کنترل میکنیم خداوند از بینهایت طریق برای ما نعمتهایش رو میفرستد
وخداروشکر اصلا شبیه به98 درصد افراد جامعه فکرنمیکنم
وقتی روی باورهامون کارمیکنیم وقانون رو میفهمیم نشانه ها وایده ها میان ومن به اندازه تکاملم تغییرات رو احساس میکنم
واز زمانیکه قانون رو فهمیدم واینکه من خالق زندگی خودم هستم رومثل وحی منزل پذیرفتم خداوند رودر تک تک لحظاتم حس میکنم وواقعا داره برام خدایی میکنه
ووقتی در مسیر درست قرار میگیریم جهان ادمهای درست درمسیرمون قرارمیده
فرکانس از عمل به اگاهیها میاد نه از یکسری حرف قشنگ
سلام استاد عزیزم، هر روزی که نشانه ای برای هدایتم از سایت زیبای شما دریافت می کنم وجودم لبریز از عشق الهی میشه. به قول مریم جون این بروز رسانی بخش دانلودها تو سایت دیوانه کننده شده، خدای من چقدر این آگاهی ها نابه، خدا رو هزاران مرتبه شکر بابت این هم مداری با استاد عزیزم ودوستان ارزشمندی که تو این مسیر باهاشون آشنا شدم. استاد عزیزم من با نیت بهبود روابط در زندگی مشترکم وارد سایت شما شدم وآموزش هاتون را از صمیم قلب وباعشق دنبال می کنم. خدا رو شاهد میگیرم به هر آنچه که در زمینه ی روابط آرزوش را داشتم رسیدم ولی یه حسی در درونم ایجاد شده اینگار از عشق الهی لبریز شدم حس وحال عجیبی دارم اشک از چشمانم سرازیر میشه، اصلا یه آدم دیگه ای شدم. خودم را عاشقانه دوست دارم واصلا کاسه ی گدایی عشق به سمت هیچ کسی نمی گیرم ولی همه ی افرادی که باهام در ارتباط هستند از بودن با من لذت می برند ومحبت های نابی را نثار من می کنند کم کم دارم یاد میگیرم وقتی شما تو آموزش هاتون میگید همه چیز به راحتی براتون مهیا میشه، منظورتون چی بود. خدارو هزاران هزار مرتبه شکر که جزو هدایت یافتگان هستم. عاشقانه دوستتون دارم.
بنام خداوند بخشنده مهربان سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز که من فکر میکنم ایشون به عنوان یک دوست می‌خوان تجربه هاشون رو با من در میون بذارن من فایل های استاد رو مدتی هست گوش میدم ولی امروز صبح موقع نوشتن شکرگذاری از خدا به خاطر آشنایی با استاد عرشیانفر و استاد عباس منش تشکر کردم و براشون آرزوی سلامتی و عاقبت بخیری کردم و خداوند من و هدایت کرد به اینجا ثبت نام در سایت و ان شاء الله خرید دوره های ۱۲ قدم…..خدای مهربان هزاران هزار میلیارد ها بار شکرت که دستام رو گرفتی و من و در مسیر هدایت قرار دادی نمیدونم چه جوری حالم و بگم ولی امروز جمعه نزدیک اذان ظهر به این نتیجه رسیدم که باید بشینم استغفار کنم بخاطر گناهایی که خواسته یا ناخواسته کردم که الان در این موقعیتی که هستم من و قرار داده ..خدایا من و ببخش و هدایتم کن .ای که مرااااا خوانده ای رااااااااااااااه نشانم بده قربون لطف و مرحمت.یه چیز دیگه که من و خیلی تکون داد و انداخت تو این مسیر این بود که متوجه این شدم که اگر کسی تو این دنیا زندگی اش بد باشه مثل جهنم اون دنیا هم تو جهنمه قبلش همیشه فکر میکردم که اگه اینجا سختی بکشیم خدا دلش برامون میسوزه و بهمون پاداش میده که تو این دنیا با شرایط سخت با آدمها راه اومدیم و به هر سختی
زندگی کردیم ..خدایا شکرت خدایاااااااااااااااا شکرررررر که هر روز آگاه ترم میکنی عششششششششششقم.خدایا خدایا حول حالنا الی احسن الحال ازت میخوام تو این سال ۹۹ حال من و به بههههههترین حال تغییر بدی و دست من و تو دستات بگیری و من و بچه هام رو در مسیر ایمان و عشششق و آرامش و نور و شادی و سلامتی و موفقیت و پیشرفت و ثروت فراوان هدایت کن و ما را در زمان مناسب و مکان مناسب قرار بده.الهی هزاران هزار مرتبه شکر.خداوند عمر با عزت بهتون بده استاد مهربان و عزیز در کنار عزیز دلتون
به نام خدای بخشنده و مهربون، خدایی که بهترین رفیق مونه
بچه ها خیلی شما رو دوست دارم، دلم برای شما ، برای استاد عباسمنش عزیزم تنگ شده بود، چند وقتی بود که کامنتی نذاشته بودم. این فایل برای چندمین بار دگرگونم کرد، میدونم خیلیا رو متحیر کرده و به خودشون اورده. این دفعه خدا بهم تلنگر زد : پس ایمانت کجا رفته؟ اون ذوق و شوقی که توی شروع کار داشتی چیشد؟ اون همه خواسته و رویا رو فراموش کردی؟ من رو باور داری که هرچی بخوای بهت میدم؟
کلی باهام حرف زد. اصلا من انگار هدایت شدم به همین فایل. توی هارد کامپیوترم هدایت شدم، وقتی پوشه رو باز کردم همین فایل بود که انگار داشت داد میزد و چشمک میزد که برم سراغش ببینم چی گفته شده. قبلا این فایلو دیده بودم ولی به قول استاد مثل « یه فیلم و سرگرمی » دیدمش.
اصلا همین کامنتی که میخواستم بذارم نمیدونین چه قدر ترس و شک توی ذهنم نجوا میکرد.
ترسایی که ممکنه بعضی از شما هم تجربه کرده باشین… انگار نجواها میگفتن کامنت بذاری آخه کی میخونه؟ کی دنبال نظر تو میگرده؟ نکنه کامنتت لایک سبز نگیره و استاد اهمیتی نده؟ و ….
توی این مدتی هم که کامنتی نذاشتم بیشتر ترسم همینا بود.همین الان پاشنه آشیلم رو پیدا کردم « کمال گرایی» چیزی که نمیذاره هیچ وقت شروع کنی تا وقتی که بی نقص نشدی، و همیشه موکول میکردم به روزی که هیچوقت نمیاد. روزی که فکر میکردم باید درجه یک بشم بعد کامنت میذارم. اما نه. خدایی که من میشناسم این قانونش نیست، قانون اینه که من حرکت کنم حتی اگه پر از عیب و ایرادم، چه عیبی داره منم دیدگاهم رو انتقال بدم؟ حالا لایک و امتیازم نگیره ، حتی یک نفرم اگه براش مفید باشه و قانون توی ذهنش تایید بشه و ایمانش بیشتر ، من کارمو درست انجام دادم. اصلا من کامنت میذارم که رد پایی از خودم باشه. این تنها کامنتی نیست که روی این فایل میذارم، شاید ماه بعد اگه بدرستی تکاملم طی بشه یه کامنت بهتر و با درک بیشتری از قانون بنویسم
من درگیر حاشیه شده بودم، اصل کار همین مشارکت و تایید و باور کردن قوانینه. امروز فهمیدم من هیچ ایمانی ندارم. همه ش ادعا بوده ولی در عمل وقتی فهمیدم ایمانم ضعیفه که خواستم یه « کامنت ساده » بنویسم، انچنان ترس و نگرانی اومد دیگه تا تهش رفتم چه خبره. خیلی باید روی خودم کار کنم. من قانون رو جدی نمی گرفتم. وقتی حالم بد میشد یه فایل دقیقا مثل مسکن میذاشتم گوش بدم یا ببینم بلکه یه حرفی بشنوم که حالم بهتر بشه، استاد دقیقا مخاطبت خودم بودم؛
بعد یه مدت شاکی میشدم پس چرا نتیجه نمیگیرم، چرا زندگیم متحول نمیشه؟ در صورتی که خیلی چیزا رو فراموش کردم: تکامل و باور و ایمان .
۱- توقع داشتم در عرض یه ماه نتایج خیلی بزرگ بیاد توی زندگیم، بعد که دیدم نتایج به اندازه توقع بیش از حد من نیست نگران میشدم فکر میکردم قوانین ایراد داره، درصورتی که مشکل همینجاست: « خود من» بارها شنیدم از استاد که نتایج آروم آروم رخ میدن انقدر عجله نکنید باور های مخرب یک شبه به وجود نیومدن که یک شبه هم از بین برن. ستاره قطبی جواب تمام سوالاتم بود اما من از بس که عجول بودم کلافه میشدم و دقیقا زمانی که باید از زندگیم لذت میبردم و فقط احساس سپاسگزاری و خوشبختی میداشتم همش میگفتم پس نتایج چی میشن… میدونین بچه ها این ترس و نگرانی ترمز و مانعی میشد که هرچی پام روی گاز بود که با شتاب برسم به خواسته هام از یه طرف ترس و استرس جلومو میگرفت.
۲- یعنی یه کوچولو توکل و ایمان از خودم نشون نمیدادم ، همش میگفتم تا نتایج نیاد باورم قوی نمیشه، درسته که نتایج باور سازه، ولی نتایج فقط ۱۰ میلیارد پول نیست که. نتایج میتونه همون خبر خوب باشه، حتی همون مقدار پول نسبتا کمی که بعد از مدت ها خودم ساختم باشه، رفتار محترمانه ی دوستم و پدر و خانواده باشه. الان که دور و برم رو نگاه میکنم کم نتیجه نگرفتم ، کم رو خودم کار نکردم، ولی این ذهن فراموشکار یادش میره من از کجا به کجا رسیدم
یه مدت قدم ۱ رو کار کردم کلی هم نتیجه اومد ، رفتم قدم دوم رو کار کردم و همین طور شرایط داشت بهترمیشد زندگی داشت راحت تر میشد برام، ولی متوقف شدم. فکر کردم دیگه من باورام تغییر کرده افتادم توی سرپایینی. یه جورایی خودمو گول زدم . یه ماه گذشت دیدم ترس ها و شک ها و بد اخلاقی ها داره بر میگرده. نتایج داره ثابت میشه ، رشد داره قطع میشه. « الان که این صحبت استاد رو گوش دادم دیدم بابا من اصلا یمدت ول کرده بودم انتظارم داشتم همه چی بهتر بشه. خب وقتی غذای مناسب به ذهن و روحت ندی این چه توقعیه. » این فایل رو نشونه ای الهی میدونم و یه تلنگر فوق العاده ، بالاخره باید به خودم میومدم، این غرور کاذب باید شکسته میشد
باید میومدم اینجا اقرار میکردم که آقا من یه مدت روی کنترل ذهن و باورهام کار نکردم و سرجام متوقف شدم، کلی از پاشنه های آشیل و ترس هامو توی این فایل پیدا کردم.
این اقرار بهم جسارت میده، ایمان بیشتری میده، همین که پا روی اون ترس ویرانگرم گذاشتم و تجربه مو نوشتم. استاد واقعا ممنونم که این فضا رو در اختیار مون گذاشتی که رو خودمون کار کنیم. همین صداقت و باور و ایمان قوی شماست که منو عاشق خودتون کرده ، بچه ها از همه تون ممنونم تا اینجا نوشته هام رو خوندین. از همین لحظه میخوام قوانین رو جدی بگیرم، الان خالص تر از قبلم. از خدا میخوام بهم کمک کنه اینجا رشد کنم. تکاملم رو درست طی کنم، با یه تضاد کوچیک سریع جا نزنم، خوشحالم که دوباره به این خانواده فوق العاده برگشتم خدا رو صدهزار بار شکر این ترس از نوشتن تجربه و دیدگاهم شکسته شد، از الان به بعد بیشتر با شما هم مسیرم. این خودش یه نشونه عالیه …🌺🙏👍
من الان مدتهاست که دارم روی خودم با تمرکز بالا کار میکنم، کار کردن روی خودم به معنی کنترل ورودی های ذهنم و دادن باورهای مناسب جزئی از زندگیمه و درواقع همیشه و هر روز و هر لحظه مواظبم که چه چیزی میشنوم و چه باوری در ذهنم داره ساخته میشه و درواقع سعی میکنم که گفتگو های ذهنیم رو جهت بدم به سمت خواسته.
از کجا میفهمم که گفتگوهای ذهنیم در چه جهتیه؟
از احساسم.
وقتی حالم داره به سمت احساس منفی میره احساس هایی مثل ترس و غم و نگرانی میفهمم که باید ریشه اش رو در ذهنم پیدا کنم که چه ورودی و چه فکری باعث شد که من احساسم بد بشه و سریع تلاش میکنم با پیدا کردن اولین فکری که حالم رو بد کرده و تغییرش به احساس بهتر و بهتر و در نهایت به احساس شعف درونی و احساس عالی برسم و ذهنم و با روحم هماهنگ کنم.
این کار هر روز و هر لحظه منه اما الان تقریبا دو ماه میشه که بصورت تمرکزی دارم در بحث ثروت کار میکنم و تصمیم دارم که یکی دو سال با تمرکز بسیار بالا و با انگیزه و عشق فراوان در جهت تغییر باورهام قدم بردارم و کد های مخرب رو پیدا کنم و کد مناسب بزارم در ذهنم.
عاشق این کد نویسی هستم یعنی وقتی اینجوری با تمرکز دارم روی حل یک مسئله ای کار میکنم با تمام وجود دارم از زندگیم لذت میبرم و احساس فوق العاده ای دارم، واقعا این حس خالق بودن به ادم خیلی حال میده.
اینکه کدها رو اونجور که میخوام مینویسم و اونطور که دوست دارم نتایج رو خلق میکنم.
جالبه که هر چقدر بیشتر دارم کار میکنم تازه دارم بیشتر متوجه میشم که هر چیزی که در ذهنم به عنوان قانون حک شده قانون نیست بلکه یک باوره که به خاطر اینکه زیاد تکرار شده بدیهی و به شکل یک قانون در ذهنم نقش بسته.
مثلا در بحث فروش و بازاریابی، هر کسی که بخواد یک محصول رو بفروشه و با قانون آشنایی نداشته باشه اونقدر روی عوامل حاشیه ای تمرکز میزارن و میگن مثلا برای فروش بیشتر باید لباس مناسب داشته باشی و یا بتونی با طرف خوب ارتباط بگیری و یا خوب محصولت رو معرفی کنی و یا اینکه مثلا در بحث قیمت، قیمتش رو اول نگی اخر بگی و یا مثلا اگه صد تومنه بگی ۹۹ هزار تومن که طرف در ذهنش بزرگ نباشه و خرید کنه و هزار تا چیز دیگه که ادم واقعا از فروش زده میشه و میگی اخه چرا باید این کارها رو انجام بدیم تا بتونیم پول دربیاریم و باور اشتباه قبلیمون تقویت میشه که بابا پول ساختن خیلی سخته، به این سادگی نیست و چون باور پیدا میکنیم که سخته ازش فراری میشیم. اونقدر بهش برای فروش بهتر میگن که باید فلان تبلیغ رو کنی و باید از خوبی محصول بگی و اونو در چشم مشتری بُلد کنی و …….
که طرف با باورهای کمبودی که از قبل داره و عدم احساس لیاقت و ارزشمندیش، به عنوان یک فروشنده به این باور میرسه که اقا هیچ کسی نیست که این محصول رو بخره و این محصول اصلا مفت هم بده نمیبرنش و نمی ارزه و با این قیمت هیچ کسی راضی نیست بابتش پول بده و احساس میکنه اگه این کارهایی که میگن رو انجام بده که با زور بخواد بفروشه،از اونجایی که با آشنایی با استاد با درونش نمیخونه، چون به چیزی که میگه و انجام میده ایمان نداره و یه جورایی عذاب وجدان داره نتیجه نمیگیره چون یه پا رو ترمز و یه پا رو گاز اما این ترمز زنگ زده لامصب و اصلا حرکتی نمیکنه و پولی هم نمیسازه و اگه ادم مذهبی نباشه و خیلی دنبال روزی حلال و از راه درست پول ساختن نباشه باز هم با کلی تقلا و تلاش اگه بتونه رشد کنه بازم به قول استاد یک قدم میره جلو و دو قدم برمیگرده عقبو یا با زجر و بد بختی با هزار دوز و کلک یه قدم رشد میکنه.
اگه بخواد درست اونجور که استاد داره میگه و نتیجه میگیره اون بحثها رو بزاره کنار و باورهای درست در دهنش بسازه و باور پیدا کنه که اقا این محصول ارزشمنده و فارق از اینکه دیگران چطور فکر میکنند و یا چطور دارند عمل میکنند من میتونم با تغییر باورهام در مداری قرار بگیرم که با مشتری هایی برخورد کنم که این محصول رو میخرن و این محصول مشتری های بسیاری داره و بی نهایت افرادی هستند که به این محصول احتیاج دارند و ….
وبیاد به شیوه ای که از دوره های استاد استفاده میکنه استفاده کنه و نتیجه بگیره، یعنی با تغییر باورها و ایجاد باور مناسب.
با توجه به اینکه اون باورهای قبلی مثل سیمان چسبیدن و باور کردن استاد برای ذهنی با اون عقبه خیلی سخته، چون نجواها خیلی شلوغ و پلوغ میکنن ذهنو که پس اینا چی میگن، این که الان با همون روش داره نتیجه میگره و خودش چون هنوز بلوری نساخته و اتفاقی نیافتاده نمیتونه باور کنه و میگه اخه با تغییر باور ها چطور؟
و کلی باورهای مخربی که به خاطر تکرار شدن زیادشون جزئی از زندگی ما شدن، بی خیال میشن و یا عمل نمیکنن به این حرفها چرا؟
چون هنوز قانون رو خوب درک نکردند و ایمان ندارند. و فکر کردن به شیوه جدید براشون ایمان به حرف های استاد میخواد. اینکه استاد میگه از با من داری میایی فقط از برنامه های من استفاده کن و بقیه رو خط بزن چون این روش بهترین روش برای تمرکز و درک درست از مسیره. چون اون باورهای غلط خودشون رو رو میکنند و میتونی تشخیصشون بدی.
این کار تمرکز میخواد و تعهد. باید باور داشته باشه که انچه میشنوی نه صرفا از طرف استاد بلکه خداوندی که قبولش داری، حالا چقدر باورش داری؟
هر چقدر که باور داشته باشی که
هر ندایی که تو را بالا کشید
ان ندا میدان که از یزدان رسید.
به همون میزان میتونی باور کنی که باید بدونی که این کلام خداوند برای هدایت تو از طریق استاده و اگر در این مسیر اومدی و اینجایی همینطوری نیست بلکه هدایت شده ای و باید با عشق و تمرکز بیشتر خداوند رو باور کنی.
یعنی واقعا یه جهاد اکبر و ایمان راستین به این که اقا تمام اتفاقات زندگی من فقط باورهاست و اگه باور درست رو پیدا کردی از طریق دوره های استاد باید بتونی تکرارش کنی تا شکل بگیره در ذهنت که خود به خود به مسیر درست به مسیر ادمها شرایط و موقعیت ها و فرصت ها هدایت میشی،
این کل واقعیت زندگیه.
یعنی هر چقدر که باور کنی که امه چیز باوره بازم هنوز کامل درک نکردی و دو ماه دیگه بیشتر میفهمی و باز دو ماه دیگه میگی ا پسر من تازه دارم درک میکنم و هیچ انتهایی نداره.
چرا؟
چون تازه میفهمی که در مورد فلان چیزم که تو فلان باور رو در موردش قبول کرده بودی و فکر میکردی که این یک قانونه و تنها راه و یا بهترین راه برای انجام دادنشه، فقط یک باوره که تغییرش بدی نتایج خیلی سریعتر، راحتر و بهتر اتفاق میفته و لذتش هم بیشتره و پایداره.
یعنی انتهایی نداره و فقط به ایمان احتیاج داره.
ایمان در عمل خودش رو نشون میده.
اگر باور داری که تو بدون تقلا و بدون زور زدن و دوییدن تو دام تبلیغ میتونی فروش بسیار عالی داشته باشی و درامد میلیونی و میلیاردی کسب کنی ببین چقدر بدون ارس و عجله و نگرانی داری با احساس خوب با احساس عالی روی باورهای قدرتمند کننده تر کار میکنی؟
سلام،امروز بعد از تموم کردن کتاب رویاهایی که رویا نیستند ، اومدم که نظرم رو براتون بنویسم،هدایت شدم به پروفایل شخصیم،هدایت شدم به مقدمه ی ۱۲ قدم ،از خدا هدایت خواسته بودم برای قرار گرفتن در مسیری بهتر،برای یادگیری و عمل به مطالب قویتر،اومدن من به اینجا یه نشانه است برای شروع این دوره،خدایا خودت میدونی که اصلا قصد اومدن به این قسمت رو نداشتم ولی هدایتم کردی،کتابهای زیادی خوندم،دوره های زیادی رفتم،ولی شما همونی هستی که من ازت الهام میگیرم و تغییر رو در خودم احساس میکنم. خدا رو شاکرم که در بهترین زمان و بالاترین آمادگی برای دریافت آموزش های شما من رو در این مسیر قرار داد. من در هفته ی اول آموزش با شما که برمیگرده به ۶ ماه پیش، با خریدن یک قطعه زمین،که اولین معامله ی من بود،بعد از یک ماه، ۸۰ میلیون سود کردم که برای خودم عجیب بود.مسیرم تغییر کرد،راهم عوض شد. خدایا شکرت، خدایا شکرت برای وجود معلمانی همچون شما. متشکرم
با یاد الله یکتا شروع می کنم
سلام به شما استاد عزیز و خانم شایسته عزیز دلم
دوستان گلم امیدوارم بیشترین لحظه زندگیتون با ایمان به خدا حس خوب بگذرانید
یکی از هدایتهای امروز من این فایل ارزشمند و آگاهی ناب از طرف خدا و دست از دستان خداوند استاد عزیزم بود
می خوام داستان هدایت خودم براتون تعریف کنم من که درس میخونم میخواستم هم درس بخونم و هم ایده‌ای از همون درس خوندنم بتونم ثروت بسازم ایمان دارم ایده به همین زود بهم الهام میشه
من امروز از خداوند الهام خواستم و بهش گفتم بهم بگو که قدم بعدی چیه؟
الله یکتا خدای بزرگ بخشنده مرا به این فایل ارزشمند ارزشمند هدایت کرد
اولین جمله ای که یک لامپ تو ذهنم روشن کرد این جمله استاد بود که «من همه چیز را با هم میخواستم هم ثروتم سلامتی هم روابط خوب» جرقه بزرگ تو ذهنم آغاز شد من در ذهنم این بودم وقتی ثروتمند بشم همه چیز تمامه و عالی میشه بدون اینکه به این سلامتی به این روابط خوبی که الان دارم توجه کنم و به خاطرم سپاسگزار باشم و ثروت با تغییر با باورها م لاجرم وارد زندگی میشه یاد حرف استاد می‌افتم که میگفت این ثروت من نتیجه توجه به فراوانی و زیبایی ها هستش
من عاشق این باور زیبا شما که می گفت چون سلیمان و حضرت علی خدا برای پیغمبر فرستاد آدم های مناسب به طرف سایتم میفرسته و لازم به تبلیغات و هزینه بالا برای تبلیغات نیست مثل شرکت تسلا فوق العاده هر سال هر درحال پیشرفته . مثل ایلان ماسک این قدر فوق العاده ایده هاشو داره می گه و اجراش می کنه اجرا . انقدر ایمان به قدرت خداو توانایی هایش دارد که میتونه به او خواسته که تو ذهنش به اون برسه چند مدت پیش بود که من خبر راشنیدم که جزو ثروتمندترین مرد جهان شد درچنین دورانی که به قول خیلی دوران رکود اقتصادی هستش استاد میگه فکر کنید چطور این نتیجه برای من چطور اینقدر انسان‌ها عاشقانه میان بدون اینکه من تبلیغات بکنم محصولات منو میخرن و نتیجه و نتیجه می گیرند
شرکت مثل تسلا انقدر پیشرفت کرده چطور را دو سال دیگه ماشین درست می‌کند الان این همه نفر اومدم پولشو دادم که برای دو سال بعد این محصول اماده شد از ان ها بخرند مثل استاد مثل ایلان ماسک که تفاوتی با
نتیجه انسان‌ها دیگر دارند این تفاوت در نوع نگرش شون به هر اتفاقیه استاد میتونست با همون تضادی که تو بندرعباس داشت ناامید بشه و سرنوشتشون بپذیره و همین طوری حرکت نکنه
واقعا من عاشق این جمله این فایل هستم
ایمانی که عمل نکردن حرف مفت است
به قول استاد تغییر باورها زمان میخواد با کنترل ورودی‌ها من می خوام کنترل ورودی خیلی حساس باشم می خوام خیلی تلاش کنم . همینطور کم‌کم نتایج میبینی و این تو هستی که باید این نتایج بزرگتر و بزرگتر بکنی اونم با تغییر باورها و احساس خوب و ایمان به الله یکتا
الانه که حرف تو درک می کنم واقعا ایمان یعنی عمل به الهام که در هر قدم به تو گفته می شود
ایمان یعنی حس خوب ایمان یعنی قراره همه چیز جور بشه . ایمان یعنی برگی بدون اذن خداوند از درخت پایین نمیریزه .
* واقعاً این آهنگ زیبا که روی اون خونه محشر تون گذاشته بودید لذت بردم از این کلمه های زیبا در مورد الله از اون حس خوبی که من با گوش دادن و اهنگ شنیدم خدا را هزاران بار شکرت
واقعا استاد تحسین تو ن می کنم تحسینت می کنم خود ایمان به من ثابت کردی خود عمل کردن به من ثابت کرده زمانی که با شجاعت استعفا رو روی میز گذاشتی تو بندعباس زمانی زمانی که هیچی با خودت نبردی و به تهران رفتی با بچه کوچک . وقتی با شجاعت رفتی روی سن و حرف زدی با ایمان گوش دادن به اون حس امید که میگفت حرکت کن و اعراض کردی از حس ناامیدی و احساس شکست
و این خونه زیبا عاشق اون میز کارت شدم رو به روی اون منظره زیبا هستش چون من مدتی که تختخواب رو به روی پنجره روبه روی منظره بسیار زیبا کردم و حسش می کنم و زیبایی و که وقتی نگام می کنی اون منظره و از خواب بیدار میشی و کارات هارا انجام میدی خیلی است خیلی زیبای
خیلی از کامنتهای دوستانم خیلی لذت بردم بسیار کامنتهای عالی بود امیدوارم هر روز شاد و خوشحال و ثروتمند تر در دنیا و آخرت باشید
استاد عزیز امیدوارم شما و خانم شایسته در شادی و خوشحالی و عشق باشید
با عشق پریسا حاجتمند
🦋به نام خداوند بخشنده و مهربان🦋
سلام به استاد عزیز و دوستان خوبم.
من تقریبا دو سالی میشه که با استاد آشنا شدم.
بعد از شنیدن فایل ها زندگیم از این رو به اونرو شد.
هر کدوم از قانون ها رو که از استاد میشنیدم با اعماق وجودم میپذیرفتم.
تازه فهمیدم که خدا کیه خدا چیه ….
به شناختن خدا کلا زندگی من عوض شد.
کلی سوال تو ذهنم بود که جواب همه رو گرفتم.
آرامشی تو زندگیم اومد که هیچوقت تجربش نکرده بودم.
کلی اتفاقات خوب تو زندگیم افتاد.
و خدارو شکر تو مسیر هدایت الهی قرار گرفتم.
خداوند داره منو به راه راست هدایت میکنه.
به راه آنان که نعمت داده.
هروز معجزه هارو تو زندگی میبینم احساس میکنم و شکر گزارم.
ولی میدونم خیلی بهتر از اینم میتونه باشه.
و به امید خدا میخوام با دقت و تمرکز بیشتری رو خودم کار کنم.
فردا شنبه ۶ دی ماه ۹۹
از فردا میخوام دوره دوازده قدم رو شروع کنم.
با دقت تمرکز و عشق.
علاوه بر دوره دوازده قدم
میخوام با
روز شمار تحول زندگی میخوام متحول بشم.
اونم خودش یه دوره عالی برا خودش.
من میخوام بهترین هارو برای خودم بسازم.
من میخوام اینبار عمل کنم.
نمیخوام فقط حرف بزنم.
میخوام زندگیمو عوض کنم.
اگه داستان اینه که من خودم خلق میکنم زندگیمو پس میشینم خلق میکنم برای خودم.
من حرکت میکنم و الله خودش راه رو برام باز میکنه و کارهارو انجام میده.
استاد عزیزم خدارو شکر میکنم که شما و مریم عزیز رو دارم.
آشنایی با شما بهترین معجزه در زندگی من بوده.
خدارو شکر میکنم که الان اینجام.
شکر شکر شکر
خدایا شکرت.
سلام به دوستان ایمانی
هر چیزی در جای درستشه و مسیری برای رسیدن ، هم من هم شما
و در این مسیر هستیم
چند شب پیش یک تشت قرمز توی اطاقمون بود و یک اردک پلاسیکی کوچولو هم گوشه ای از اطاق افتاده بود
بعد بطور عجیب و ناخودآگاهی وقتی مشغول انجام کارهای دیگه بودم
دیدم که اردک زرد کوچولو توی تشت خالی از آب نشسته و یک حالت طبیعی به خودش گرفته
خودم اون رو اونجا گذاشته بودم ولی بدون اینکه بدونم اینجا جای درستشه
و به نظر میومد که خواسته بود به اونجا برسه و هماهنگی خودش رو پیدا کنه
به خودم گفتم چه جالبه که اشیاء هم برای رفتن به جای درستشون تمایل دارن
و ما هم
باسلام به استاد عزیز
به مواردی از این فایل اشاره میکنم برای اینکه ببینم چقدر روی باورهام کارکردم در عمل
وایمانی که عمل نیاورد واقعا حرف مفت است
وقتی شروع به تغییر باورهامون میکنیم وخودمون رو خالق زندگیمون میدونیم تمام تلاشمون رو میکنیم که به خواسته مون برسیم
وتفاوت در باورهاست که نتایج متفاوت برامون رقم میزنه
وخداروشکر از زمانیکه دارم روی باورهام کارمیکنم واین قانون احساس خوب اتفاقهای خوب واحساس بد اتفاقهای بد رو دارم عمل میکنم زندگیم اصلا شبیه به قبل نیست ووقتی در مورد قوانین صحبت میکنید بغض گلوم رو میگیره که این قوانین ثابت وپایدار زندگیم رو متحول کرده ووقتی ذهنمون رو کنترل میکنیم خداوند از بینهایت طریق برای ما نعمتهایش رو میفرستد
وخداروشکر اصلا شبیه به98 درصد افراد جامعه فکرنمیکنم
وقتی روی باورهامون کارمیکنیم وقانون رو میفهمیم نشانه ها وایده ها میان ومن به اندازه تکاملم تغییرات رو احساس میکنم
واز زمانیکه قانون رو فهمیدم واینکه من خالق زندگی خودم هستم رومثل وحی منزل پذیرفتم خداوند رودر تک تک لحظاتم حس میکنم وواقعا داره برام خدایی میکنه
ووقتی در مسیر درست قرار میگیریم جهان ادمهای درست درمسیرمون قرارمیده
فرکانس از عمل به اگاهیها میاد نه از یکسری حرف قشنگ
وقتی باورهامون درست باشه اجازه نمیدیم علفهای هرز ذهنمون رو درگیر کنه
وخداوند میگه درخواست کن من همیشه درحال اجابتم به شرط اینکه ایمان داشته باشیم واز عملکردمون متوجه ایمانمون میشیم واینکه قدم برمیداریم
وخداروشکر که این قوانین به این سادگی برکل جهان حاکمه
وکسی که باورداشته باشه وایمان داشته باشه ازش استفاده میکنه
واین دنیا برای اینه که ازش لذت ببریم واینکه خودمون زندگیمون رو بسازیم ودر همه جنبه ها رشد کنیم
وسعی کنیم که اونجور که دوست داریم بسازیمش
خدایا شکرت که اینروزهابهترین ایام زندگی منه وخداروشکر درزمان مناسب ودرمکان مناسب قراردارم
بهترینهارو براتون ارزو میکنم
درپناه خداوند باشید
سلام استاد عزیزم، هر روزی که نشانه ای برای هدایتم از سایت زیبای شما دریافت می کنم وجودم لبریز از عشق الهی میشه. به قول مریم جون این بروز رسانی بخش دانلودها تو سایت دیوانه کننده شده، خدای من چقدر این آگاهی ها نابه، خدا رو هزاران مرتبه شکر بابت این هم مداری با استاد عزیزم ودوستان ارزشمندی که تو این مسیر باهاشون آشنا شدم. استاد عزیزم من با نیت بهبود روابط در زندگی مشترکم وارد سایت شما شدم وآموزش هاتون را از صمیم قلب وباعشق دنبال می کنم. خدا رو شاهد میگیرم به هر آنچه که در زمینه ی روابط آرزوش را داشتم رسیدم ولی یه حسی در درونم ایجاد شده اینگار از عشق الهی لبریز شدم حس وحال عجیبی دارم اشک از چشمانم سرازیر میشه، اصلا یه آدم دیگه ای شدم. خودم را عاشقانه دوست دارم واصلا کاسه ی گدایی عشق به سمت هیچ کسی نمی گیرم ولی همه ی افرادی که باهام در ارتباط هستند از بودن با من لذت می برند ومحبت های نابی را نثار من می کنند کم کم دارم یاد میگیرم وقتی شما تو آموزش هاتون میگید همه چیز به راحتی براتون مهیا میشه، منظورتون چی بود. خدارو هزاران هزار مرتبه شکر که جزو هدایت یافتگان هستم. عاشقانه دوستتون دارم.
بنام خداوند بخشنده مهربان سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز که من فکر میکنم ایشون به عنوان یک دوست می‌خوان تجربه هاشون رو با من در میون بذارن من فایل های استاد رو مدتی هست گوش میدم ولی امروز صبح موقع نوشتن شکرگذاری از خدا به خاطر آشنایی با استاد عرشیانفر و استاد عباس منش تشکر کردم و براشون آرزوی سلامتی و عاقبت بخیری کردم و خداوند من و هدایت کرد به اینجا ثبت نام در سایت و ان شاء الله خرید دوره های ۱۲ قدم…..خدای مهربان هزاران هزار میلیارد ها بار شکرت که دستام رو گرفتی و من و در مسیر هدایت قرار دادی نمیدونم چه جوری حالم و بگم ولی امروز جمعه نزدیک اذان ظهر به این نتیجه رسیدم که باید بشینم استغفار کنم بخاطر گناهایی که خواسته یا ناخواسته کردم که الان در این موقعیتی که هستم من و قرار داده ..خدایا من و ببخش و هدایتم کن .ای که مرااااا خوانده ای رااااااااااااااه نشانم بده قربون لطف و مرحمت.یه چیز دیگه که من و خیلی تکون داد و انداخت تو این مسیر این بود که متوجه این شدم که اگر کسی تو این دنیا زندگی اش بد باشه مثل جهنم اون دنیا هم تو جهنمه قبلش همیشه فکر میکردم که اگه اینجا سختی بکشیم خدا دلش برامون میسوزه و بهمون پاداش میده که تو این دنیا با شرایط سخت با آدمها راه اومدیم و به هر سختی
زندگی کردیم ..خدایا شکرت خدایاااااااااااااااا شکرررررر که هر روز آگاه ترم میکنی عششششششششششقم.خدایا خدایا حول حالنا الی احسن الحال ازت میخوام تو این سال ۹۹ حال من و به بههههههترین حال تغییر بدی و دست من و تو دستات بگیری و من و بچه هام رو در مسیر ایمان و عشششق و آرامش و نور و شادی و سلامتی و موفقیت و پیشرفت و ثروت فراوان هدایت کن و ما را در زمان مناسب و مکان مناسب قرار بده.الهی هزاران هزار مرتبه شکر.خداوند عمر با عزت بهتون بده استاد مهربان و عزیز در کنار عزیز دلتون
به نام خدای بخشنده و مهربون، خدایی که بهترین رفیق مونه
بچه ها خیلی شما رو دوست دارم، دلم برای شما ، برای استاد عباسمنش عزیزم تنگ شده بود، چند وقتی بود که کامنتی نذاشته بودم. این فایل برای چندمین بار دگرگونم کرد، میدونم خیلیا رو متحیر کرده و به خودشون اورده. این دفعه خدا بهم تلنگر زد : پس ایمانت کجا رفته؟ اون ذوق و شوقی که توی شروع کار داشتی چیشد؟ اون همه خواسته و رویا رو فراموش کردی؟ من رو باور داری که هرچی بخوای بهت میدم؟
کلی باهام حرف زد. اصلا من انگار هدایت شدم به همین فایل. توی هارد کامپیوترم هدایت شدم، وقتی پوشه رو باز کردم همین فایل بود که انگار داشت داد میزد و چشمک میزد که برم سراغش ببینم چی گفته شده. قبلا این فایلو دیده بودم ولی به قول استاد مثل « یه فیلم و سرگرمی » دیدمش.
اصلا همین کامنتی که میخواستم بذارم نمیدونین چه قدر ترس و شک توی ذهنم نجوا میکرد.
ترسایی که ممکنه بعضی از شما هم تجربه کرده باشین… انگار نجواها میگفتن کامنت بذاری آخه کی میخونه؟ کی دنبال نظر تو میگرده؟ نکنه کامنتت لایک سبز نگیره و استاد اهمیتی نده؟ و ….
توی این مدتی هم که کامنتی نذاشتم بیشتر ترسم همینا بود.همین الان پاشنه آشیلم رو پیدا کردم « کمال گرایی» چیزی که نمیذاره هیچ وقت شروع کنی تا وقتی که بی نقص نشدی، و همیشه موکول میکردم به روزی که هیچوقت نمیاد. روزی که فکر میکردم باید درجه یک بشم بعد کامنت میذارم. اما نه. خدایی که من میشناسم این قانونش نیست، قانون اینه که من حرکت کنم حتی اگه پر از عیب و ایرادم، چه عیبی داره منم دیدگاهم رو انتقال بدم؟ حالا لایک و امتیازم نگیره ، حتی یک نفرم اگه براش مفید باشه و قانون توی ذهنش تایید بشه و ایمانش بیشتر ، من کارمو درست انجام دادم. اصلا من کامنت میذارم که رد پایی از خودم باشه. این تنها کامنتی نیست که روی این فایل میذارم، شاید ماه بعد اگه بدرستی تکاملم طی بشه یه کامنت بهتر و با درک بیشتری از قانون بنویسم
من درگیر حاشیه شده بودم، اصل کار همین مشارکت و تایید و باور کردن قوانینه. امروز فهمیدم من هیچ ایمانی ندارم. همه ش ادعا بوده ولی در عمل وقتی فهمیدم ایمانم ضعیفه که خواستم یه « کامنت ساده » بنویسم، انچنان ترس و نگرانی اومد دیگه تا تهش رفتم چه خبره. خیلی باید روی خودم کار کنم. من قانون رو جدی نمی گرفتم. وقتی حالم بد میشد یه فایل دقیقا مثل مسکن میذاشتم گوش بدم یا ببینم بلکه یه حرفی بشنوم که حالم بهتر بشه، استاد دقیقا مخاطبت خودم بودم؛
بعد یه مدت شاکی میشدم پس چرا نتیجه نمیگیرم، چرا زندگیم متحول نمیشه؟ در صورتی که خیلی چیزا رو فراموش کردم: تکامل و باور و ایمان .
۱- توقع داشتم در عرض یه ماه نتایج خیلی بزرگ بیاد توی زندگیم، بعد که دیدم نتایج به اندازه توقع بیش از حد من نیست نگران میشدم فکر میکردم قوانین ایراد داره، درصورتی که مشکل همینجاست: « خود من» بارها شنیدم از استاد که نتایج آروم آروم رخ میدن انقدر عجله نکنید باور های مخرب یک شبه به وجود نیومدن که یک شبه هم از بین برن. ستاره قطبی جواب تمام سوالاتم بود اما من از بس که عجول بودم کلافه میشدم و دقیقا زمانی که باید از زندگیم لذت میبردم و فقط احساس سپاسگزاری و خوشبختی میداشتم همش میگفتم پس نتایج چی میشن… میدونین بچه ها این ترس و نگرانی ترمز و مانعی میشد که هرچی پام روی گاز بود که با شتاب برسم به خواسته هام از یه طرف ترس و استرس جلومو میگرفت.
۲- یعنی یه کوچولو توکل و ایمان از خودم نشون نمیدادم ، همش میگفتم تا نتایج نیاد باورم قوی نمیشه، درسته که نتایج باور سازه، ولی نتایج فقط ۱۰ میلیارد پول نیست که. نتایج میتونه همون خبر خوب باشه، حتی همون مقدار پول نسبتا کمی که بعد از مدت ها خودم ساختم باشه، رفتار محترمانه ی دوستم و پدر و خانواده باشه. الان که دور و برم رو نگاه میکنم کم نتیجه نگرفتم ، کم رو خودم کار نکردم، ولی این ذهن فراموشکار یادش میره من از کجا به کجا رسیدم
یه مدت قدم ۱ رو کار کردم کلی هم نتیجه اومد ، رفتم قدم دوم رو کار کردم و همین طور شرایط داشت بهترمیشد زندگی داشت راحت تر میشد برام، ولی متوقف شدم. فکر کردم دیگه من باورام تغییر کرده افتادم توی سرپایینی. یه جورایی خودمو گول زدم . یه ماه گذشت دیدم ترس ها و شک ها و بد اخلاقی ها داره بر میگرده. نتایج داره ثابت میشه ، رشد داره قطع میشه. « الان که این صحبت استاد رو گوش دادم دیدم بابا من اصلا یمدت ول کرده بودم انتظارم داشتم همه چی بهتر بشه. خب وقتی غذای مناسب به ذهن و روحت ندی این چه توقعیه. » این فایل رو نشونه ای الهی میدونم و یه تلنگر فوق العاده ، بالاخره باید به خودم میومدم، این غرور کاذب باید شکسته میشد
باید میومدم اینجا اقرار میکردم که آقا من یه مدت روی کنترل ذهن و باورهام کار نکردم و سرجام متوقف شدم، کلی از پاشنه های آشیل و ترس هامو توی این فایل پیدا کردم.
این اقرار بهم جسارت میده، ایمان بیشتری میده، همین که پا روی اون ترس ویرانگرم گذاشتم و تجربه مو نوشتم. استاد واقعا ممنونم که این فضا رو در اختیار مون گذاشتی که رو خودمون کار کنیم. همین صداقت و باور و ایمان قوی شماست که منو عاشق خودتون کرده ، بچه ها از همه تون ممنونم تا اینجا نوشته هام رو خوندین. از همین لحظه میخوام قوانین رو جدی بگیرم، الان خالص تر از قبلم. از خدا میخوام بهم کمک کنه اینجا رشد کنم. تکاملم رو درست طی کنم، با یه تضاد کوچیک سریع جا نزنم، خوشحالم که دوباره به این خانواده فوق العاده برگشتم خدا رو صدهزار بار شکر این ترس از نوشتن تجربه و دیدگاهم شکسته شد، از الان به بعد بیشتر با شما هم مسیرم. این خودش یه نشونه عالیه …🌺🙏👍
خیلی عالی بود برادر واقعا لذت بردم آفرین به شما که چنین ایمانی از خودت نشان دادی
امیدوارم من هم به زودی در مدار خرید محصولات قرار بگیرم برایت بهترین ها را آرزومندم
بنام خدای مهربان
سلام به استاد عزیز و به دوستان گلم.
من الان مدتهاست که دارم روی خودم با تمرکز بالا کار میکنم، کار کردن روی خودم به معنی کنترل ورودی های ذهنم و دادن باورهای مناسب جزئی از زندگیمه و درواقع همیشه و هر روز و هر لحظه مواظبم که چه چیزی میشنوم و چه باوری در ذهنم داره ساخته میشه و درواقع سعی میکنم که گفتگو های ذهنیم رو جهت بدم به سمت خواسته.
از کجا میفهمم که گفتگوهای ذهنیم در چه جهتیه؟
از احساسم.
وقتی حالم داره به سمت احساس منفی میره احساس هایی مثل ترس و غم و نگرانی میفهمم که باید ریشه اش رو در ذهنم پیدا کنم که چه ورودی و چه فکری باعث شد که من احساسم بد بشه و سریع تلاش میکنم با پیدا کردن اولین فکری که حالم رو بد کرده و تغییرش به احساس بهتر و بهتر و در نهایت به احساس شعف درونی و احساس عالی برسم و ذهنم و با روحم هماهنگ کنم.
این کار هر روز و هر لحظه منه اما الان تقریبا دو ماه میشه که بصورت تمرکزی دارم در بحث ثروت کار میکنم و تصمیم دارم که یکی دو سال با تمرکز بسیار بالا و با انگیزه و عشق فراوان در جهت تغییر باورهام قدم بردارم و کد های مخرب رو پیدا کنم و کد مناسب بزارم در ذهنم.
عاشق این کد نویسی هستم یعنی وقتی اینجوری با تمرکز دارم روی حل یک مسئله ای کار میکنم با تمام وجود دارم از زندگیم لذت میبرم و احساس فوق العاده ای دارم، واقعا این حس خالق بودن به ادم خیلی حال میده.
اینکه کدها رو اونجور که میخوام مینویسم و اونطور که دوست دارم نتایج رو خلق میکنم.
جالبه که هر چقدر بیشتر دارم کار میکنم تازه دارم بیشتر متوجه میشم که هر چیزی که در ذهنم به عنوان قانون حک شده قانون نیست بلکه یک باوره که به خاطر اینکه زیاد تکرار شده بدیهی و به شکل یک قانون در ذهنم نقش بسته.
مثلا در بحث فروش و بازاریابی، هر کسی که بخواد یک محصول رو بفروشه و با قانون آشنایی نداشته باشه اونقدر روی عوامل حاشیه ای تمرکز میزارن و میگن مثلا برای فروش بیشتر باید لباس مناسب داشته باشی و یا بتونی با طرف خوب ارتباط بگیری و یا خوب محصولت رو معرفی کنی و یا اینکه مثلا در بحث قیمت، قیمتش رو اول نگی اخر بگی و یا مثلا اگه صد تومنه بگی ۹۹ هزار تومن که طرف در ذهنش بزرگ نباشه و خرید کنه و هزار تا چیز دیگه که ادم واقعا از فروش زده میشه و میگی اخه چرا باید این کارها رو انجام بدیم تا بتونیم پول دربیاریم و باور اشتباه قبلیمون تقویت میشه که بابا پول ساختن خیلی سخته، به این سادگی نیست و چون باور پیدا میکنیم که سخته ازش فراری میشیم. اونقدر بهش برای فروش بهتر میگن که باید فلان تبلیغ رو کنی و باید از خوبی محصول بگی و اونو در چشم مشتری بُلد کنی و …….
که طرف با باورهای کمبودی که از قبل داره و عدم احساس لیاقت و ارزشمندیش، به عنوان یک فروشنده به این باور میرسه که اقا هیچ کسی نیست که این محصول رو بخره و این محصول اصلا مفت هم بده نمیبرنش و نمی ارزه و با این قیمت هیچ کسی راضی نیست بابتش پول بده و احساس میکنه اگه این کارهایی که میگن رو انجام بده که با زور بخواد بفروشه،از اونجایی که با آشنایی با استاد با درونش نمیخونه، چون به چیزی که میگه و انجام میده ایمان نداره و یه جورایی عذاب وجدان داره نتیجه نمیگیره چون یه پا رو ترمز و یه پا رو گاز اما این ترمز زنگ زده لامصب و اصلا حرکتی نمیکنه و پولی هم نمیسازه و اگه ادم مذهبی نباشه و خیلی دنبال روزی حلال و از راه درست پول ساختن نباشه باز هم با کلی تقلا و تلاش اگه بتونه رشد کنه بازم به قول استاد یک قدم میره جلو و دو قدم برمیگرده عقبو یا با زجر و بد بختی با هزار دوز و کلک یه قدم رشد میکنه.
اگه بخواد درست اونجور که استاد داره میگه و نتیجه میگیره اون بحثها رو بزاره کنار و باورهای درست در دهنش بسازه و باور پیدا کنه که اقا این محصول ارزشمنده و فارق از اینکه دیگران چطور فکر میکنند و یا چطور دارند عمل میکنند من میتونم با تغییر باورهام در مداری قرار بگیرم که با مشتری هایی برخورد کنم که این محصول رو میخرن و این محصول مشتری های بسیاری داره و بی نهایت افرادی هستند که به این محصول احتیاج دارند و ….
وبیاد به شیوه ای که از دوره های استاد استفاده میکنه استفاده کنه و نتیجه بگیره، یعنی با تغییر باورها و ایجاد باور مناسب.
با توجه به اینکه اون باورهای قبلی مثل سیمان چسبیدن و باور کردن استاد برای ذهنی با اون عقبه خیلی سخته، چون نجواها خیلی شلوغ و پلوغ میکنن ذهنو که پس اینا چی میگن، این که الان با همون روش داره نتیجه میگره و خودش چون هنوز بلوری نساخته و اتفاقی نیافتاده نمیتونه باور کنه و میگه اخه با تغییر باور ها چطور؟
و کلی باورهای مخربی که به خاطر تکرار شدن زیادشون جزئی از زندگی ما شدن، بی خیال میشن و یا عمل نمیکنن به این حرفها چرا؟
چون هنوز قانون رو خوب درک نکردند و ایمان ندارند. و فکر کردن به شیوه جدید براشون ایمان به حرف های استاد میخواد. اینکه استاد میگه از با من داری میایی فقط از برنامه های من استفاده کن و بقیه رو خط بزن چون این روش بهترین روش برای تمرکز و درک درست از مسیره. چون اون باورهای غلط خودشون رو رو میکنند و میتونی تشخیصشون بدی.
این کار تمرکز میخواد و تعهد. باید باور داشته باشه که انچه میشنوی نه صرفا از طرف استاد بلکه خداوندی که قبولش داری، حالا چقدر باورش داری؟
هر چقدر که باور داشته باشی که
هر ندایی که تو را بالا کشید
ان ندا میدان که از یزدان رسید.
به همون میزان میتونی باور کنی که باید بدونی که این کلام خداوند برای هدایت تو از طریق استاده و اگر در این مسیر اومدی و اینجایی همینطوری نیست بلکه هدایت شده ای و باید با عشق و تمرکز بیشتر خداوند رو باور کنی.
یعنی واقعا یه جهاد اکبر و ایمان راستین به این که اقا تمام اتفاقات زندگی من فقط باورهاست و اگه باور درست رو پیدا کردی از طریق دوره های استاد باید بتونی تکرارش کنی تا شکل بگیره در ذهنت که خود به خود به مسیر درست به مسیر ادمها شرایط و موقعیت ها و فرصت ها هدایت میشی،
این کل واقعیت زندگیه.
یعنی هر چقدر که باور کنی که امه چیز باوره بازم هنوز کامل درک نکردی و دو ماه دیگه بیشتر میفهمی و باز دو ماه دیگه میگی ا پسر من تازه دارم درک میکنم و هیچ انتهایی نداره.
چرا؟
چون تازه میفهمی که در مورد فلان چیزم که تو فلان باور رو در موردش قبول کرده بودی و فکر میکردی که این یک قانونه و تنها راه و یا بهترین راه برای انجام دادنشه، فقط یک باوره که تغییرش بدی نتایج خیلی سریعتر، راحتر و بهتر اتفاق میفته و لذتش هم بیشتره و پایداره.
یعنی انتهایی نداره و فقط به ایمان احتیاج داره.
ایمان در عمل خودش رو نشون میده.
اگر باور داری که تو بدون تقلا و بدون زور زدن و دوییدن تو دام تبلیغ میتونی فروش بسیار عالی داشته باشی و درامد میلیونی و میلیاردی کسب کنی ببین چقدر بدون ارس و عجله و نگرانی داری با احساس خوب با احساس عالی روی باورهای قدرتمند کننده تر کار میکنی؟
به خدا میسپارمتون.
سلام به استاد همه چی تمامم.سلام به شما دوستان عزیزم.
خداروشکر که امروز به این فایل هدایت شدم.
خدارو هزاران بار شکر.
خداروشکر که به این مسیر هدایت شدم.
همیشه از خدا میخواستم که منو در مسیر موفقیت قرار بده،واین است دستان پروردگار که که منو هدایت کرد.
واقعا راست میگید که خداوند آدمها رو میاره وبرات تبلیغ میکنه،من فقط به اومدن خودم وشروع کردن آموزه ها که فکر میکنم،قطعا معجزه پرودگاره.خداروشکر.
خداروشکر.
خداروشکر که آموزه هاتون رو میشنوم،میبینم،و…..وتلاش میکنم برای عمل به آنها….
من عاشق خرید دوره دوازده قدمم واز خداوند خواستم بهم توفیق بده برای خریدش،ومنتظر پروردگارم ومنو هدایت کنه.
بی شک آموزه های شما بهاش کمتر از اون ثروت وخوشبختی است که قراره من تجربه کنم.دوره های شما واقعا گنجه…..خداوند نصیبم کنه.به امید الله.
خداروشکر .
من از آموزه های شما یاد گرفتم که در همه حال شکر گزار خداوند باشم.
چیزی که در قرآن بارها بهش اشاره شده.که شکر گزار باشیم.
ممنون استاد عزیز…
من یاد گرفتم در هر لحظه توجهم به نکات مثبت همون لحظه باشه.
من یاد گرفتم همواره احساسم رو خوب نگه دارم.
من یاد گرفتم که خودم خالق شرایط خودم هستم.
من یاد گرفتم به خداوند ایمان داشته باشم.و بدانم ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.
خداروشکر به خاطر وجود شما استاد عزیز.واینکه در جمع این خانواده هستم.