https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/02/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-02-26 22:54:292024-07-24 10:42:34ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است!!
1135نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چقد حس خوبیه، وقتی که میدونی اونچه که الان داریش از ارامش وسلامتی وشادی درونی و احساس خوب و حس خوشبختی و مال واموال و روابط سرشار از عشق و مودت و ….همه وهمه منشا و منبعش، از ایمان ودرستکاری وصداقتت و رابطه ی دوستانه ای که با خالقت داری سرچشمه گرفته، خالقی که میدونی هیچ تزلزلی در اقتدار و عظمت وقدرت و بزرگی اش پیش نمیاد و وقتی بهش پناه بیاری وبهش تکیه کنی و در مسیرش قدم برداری تورو به تمام خواسته هات می رسونه، به آسونی…راحت..
اینکه من فقط بدونم مسیر درست کدومه اما پای در اون مسیر نذارم، اینکه نخوام از اونچه که قلبم میگه درسته پیروی کنم، اگه بخوام باز همونطور مثل گذشته فکر کنم، حرف بزنم و رفتار کنم، چطور می تونم توقع داشته باشم زندگیم تغییر کنه؟!
شاید اوایل آدم وقتی به این فکر میکنه که ای بابا اکثر افکار وگفتار واعمال و باورهای منکه از نظر سیدحسین عباسمنش اشتباهه، وبهم میگه باید اونهارو بریزی دور و اونجور که من میگم وبهش یقین دارم عمل کنی!!!!
یه دفعه ترس بیاد سراغت، برات خیلی سخت باشه، یا اصلا بخوای بی خیال این مسیر بشی، اگه دقیقا تو همین نقطه توهمین احساس که بودی و به این درجه که رسیدی یادت بیادو به خودت بگی اگه سیدحسین عباسمنش و بچه های سایت تونستند پس منم می تونم این یعنی یه نور امید …
وتنها راهش اینه که به خودت بگی آقا یک عمر حالا 20 سال 30 سال 40 سال 50 سال 60 سال، به اون روش وبا اون باورها زندگی کردم نتیجه اش شد چی؟
همش گله وشکایت واشک وآه و بی پولی و بیماری و روابط داغون و شرایط بد و…..
بیام 6 ماه، 6 ماه بشینم پای حرفهای این مرد ببینم چی میگه؟ حرف حسابش چیه؟ چه راهکاری برام داره تا نجات پیدا کنم از اون همه بدبیاری وبدبختی….
درست اینجاست که نور هدایت از راه میرسه وجاری وساری میشه تو کلام سیدحسین عباسمنش، بعد می بینی خداست که داره از زبون این مرد باهات حرف میزنه، میگه بیا به سمتم بیا که خیرو خوشی وسعادت وسلامتی وثروت و رضایت درونی و آرامش رو یکجا نسیبت کنم
امااااا
یه شرط داره، باید تسلیم محض باشی، باید خودت رو بسپری به این اصول باید اعتماد کنی باید انجامش بدی باید باید باید باید بهش عمل کنی، به هرچی که منه خدا دارم از زبون سیدحسین عباسمنش بهت میگم، چون اینبار، در اینجای سرنوشت وزندگیت من میخوام از این طریق واین مسیر وازطریق این شخص، تورو هدایت کنم، مثل همیشه مثل تمام عمرت که در حال هدایتت بودم از هر طریقی، اما تو نخواستی که ببینی وبشنوی و درکش کنی.
حالا هم آزادی، می تونی نپذیری، نشنوی، نبینی و نخوای که درک کنی و از این مسیر رد بشی، اما بدون این توهستی که بیشتر آسیب می بینی وعمرت رو برباد میدی و سرمایه عمر و وجودت رو به دست فنا میدی…
من همیشه وتاابد در حال هدایت توهستم…حتی اگه هیچوقت تا اخر عمرت متوجه این هدایت نشی و غرق در باورهای کهنه واشتباه وشرک آلودت بمونی….
خب سخته بیای یه دفعه بشی یه آدم دیگه، کلا گفتار و رفتارت عوض بشه طوریکه اطرافیانت متوجه بشن، یا ازت دور بشن یا جدا بشن یا مسخرت کنند، یا اینکه باید دست بکشی از کلی کارهایی که یه روزی فکر میکردی فقط به هوای اون کارها اون ادمها اون شرایط و اون موقعییتها شادیو و داری زندگیتو میگذرونیو واصلا اونهارو جزء جدایی ناپذیر زندگیت میدونستی اما حالا سیدحسین عباسمنش میگه اونها یعنی وابستگی یعنی شرک یعنی اشتباه یعنی بیراهه و…..
اما بدون فقط کافیه قدم اول رو برداری، انوقته که جهان هزاران قدم سمت تو برمیداره تا تو به آرامش برسی، برگردی به اصل خودت، به کسی تبدیل بشی که از اول قرار بود باشی، پراز امید پراز شادی پراز حس خوب، حس خوشبختی…
کافیه بیفتی تواین سرازیری دیگه بعد چندوقت می بینی یه سری کارها که داشتی تقلیدی انجامشون میدادی، یا داشتی دست وپاشکسته انجامشون میدادی، حالا شده جزء عادات روزمرت، جزئی از شخصیتت، وحالا افتادی رو قلتک و زندگیت افتاده رو روال وبه ازای تمام اون چیزهایی که به زور میخواستی نگهشون داری وفکر میکردی خیلی مهم هستند و از دستشون دادی و یا ولشون کردی، هزاران برابر چیزهایی بدست آوردی که انقدر برات ارزشمند هستند که روزی صدبار میگی خدایا شکرت که رهام نکردی، نذاشتی کم بیارم، نذاشتی برگردم به مسیر گمراهیم، به گذشته، خدایا شکرت که منو تواین مسیر ثابت قدم نگهداشتی ، تا زندگی در ناز ونعمت و ارامش و شادی رو تجربه کنم….
خیلی بیشتر از اونچه که فکرشو بکنی خداوند در انتظارتوست، که صداش کنی و ازش طلب یاری کنی…
انوقت که به قد ایمانت لبریزت میکنه از هر نوع حس خوشبختی که دلت میخواد…
الهی هزاران بارشکر الله مهربان رو که یاری ام کرد توی این مسیر پر خیرو برکت ثابت قدم باشم
اینقدر عالی توضیح دادید که عقل و هوش از سرم پرید خدا حفظتون کنه عزیز م بابت این کامنت عالی حسابی منو سر جام نشوندید بسیار سپاسگزارم از شما سپاس سپاس
عزیزم چند وقتیه که اینقدر با خودم درگیرم که من با وجود اینکه چند سال تو این سایت هستم هر روز کامنت دوستان رو می خونم کم و بیش فایلهای استاد رو گوش میکنم چرا اون نتیجه ای که می خوام نمیگیرم تازه الان متوجه شدم که من به دانسته هام عمل نمیکنم فقط اطلاعاتم زیاد کردم در زندگیم عمل نکردم
من باید حتما اینجا این کامنت را بنویسم ، تعهدی که چند روزی است به خودم دادم و امروز بلاخره موفق شدم تا بنویسم.
امروز که این کامنت را مینویسم سه ماهه که با روزشمارتحول من پیش رفتم و هر روز سعی کردم که یه فایل را گوش بدم و اگر روزی را فراموش کردم روز بعد فایلهای عقب افتاده را به علاوه فایل همون روز گوش میدادم .
امروز روز 92 از تحول روز شمار من است .
روزی که تصمیم گرفتم بیام سایت استاد عباسمنش ، و فایلی را گوش بدهم ، حالم خوب نبود، غمگین ، سردرگم و ناراحت بودم (تو فایل روز اول نوشتم که تو چه شرایطی بودم) برای اولین بار به این فایل هدایت شدم ، بدون اینکه از قبل بدونم همچین فایلی وجود دارد. و خیلی از این بابت خوشحالم که شروع تحولم با این فایل بود.
مدت زیادی نیست که شروع کردم ولی یه سری تغییرات در من به وجود آمده که خواستم تو این فایل بنویسم ، برای خودم که یادم باشه قانون عمل میکنه ولی هر اندازه که من درکش کنم باورش کنم .
1- اول اینکه تو این چند سال اخیر ، کاری نبود که شروع کنم و تمومش کرده باشم کلی کار نیمه تموم دارم ، موقعی هم که این فایل را شروع کردم فک میکردم اینم مثل خیلی از کارها به 30 روز نکشیده رها میکنم ولی وقتی فصل اول را شروع کردم بیشتر از یه ماه طول کشید تا تمومش کنم خیلی سخت بود برام هر روز بیام یه فایل گوش بدم به خودم پایبند باشم بعد از یه فاصله زیادی که بین فایلها افتاد به خودم قول دادم که باید حتما این بخش را تموم کنم و برای اولین بار یه کاری را نیمه تمام رها نکنم و وقتی این کار را انجام بدهم برای خودم یه جایزه ای میخرم و این میتونه این باور را در من ایجاد کنه که من هم میتونم کاری را تموم کنم (همیشه باورم این بود که من عادت دارم همه کارها را نیمه تموم رها کنم بدون نتیجه پایانی و نمیتونم کاری را به اتمام برسانم ) و بلاخره تونستم تا آخر سال 1401 فصل اول را تموم گاهی روزی دو تافایل گوش میدادم تا قبل سال جدید تموم کنم .
و من برای اولین بار تونستم سر تعهدم بمونم و فصل دوم رو با شروع سال جدید شروع کردم و تا به امروز روزی یه فایل گوش دادم تا امروز که 2 خرداد 1402 است.
2- وقتی این فایل را گوش دادم از بیکار بودن و درآمد نداشتنم خیلی ناراحت بود گاهی بابتش گریه میکردم وگاهی عصبانی .
کارها و ایده های زیادی را هم امتحان میکردم ولی هیچ کدام به ثمر نمیرسید یا شرایطش با من جور نبود
گاهی تو دیوار دنبال کار میگشتم ولی به اون چیزی که میخواستم نمیرسیدم تو همون اوضاع بودم که تصمیم گرفتم بیام تو سایت فقط برای اون روز فایلی گوش بدهم که حالم بهتر بشه (من از قبل توسط همسرم با سایت تا حدودی آشنا بودم و همیشه همسرم من را تشویق میکرد به گوش دادن فایلها و برام هرازگاهی فایلی را میفرستاد یا باهم گوش میدادیم ، یادمه هر وقت که همسرم فایلهای زندگی در بهشت را میگذاشت فقط برای اینکه با همسرم همراهی کنم و راستش وقتی ذوق و دوست داشتنش برای تماشای سریال را میدیدم دلم نمیومد بهش بگم آخه اینا چیه میبینیم به جاش بیا یه فیلم یا کاری انجام بدیم ، باهاش میدیدم و گاهی برای اینکه متوجه حسم نشه خودم را مشتاق نشون میدادم ، ولی الان خودم گاهی به همسرم پیشنهاد دیدن فایلها را میدهم)
تو ماه اول بود که فهمیدم اول از همه باید حس و حالم خوب باشه تا برام اتفاقات خوب بیفته و تصمیم گرفتم فعلا به داشتن کار و درآمد فکر نکنم چون فکر کردن بهش بهم حس بد میداد حس بی ارزشی و….
تا اینکه شب عید بود که وقتی با همسرم در مورد سال جدید و اهدافم صحبت میکردیم بهم پیشنهاد یه کاری را داد که من تا قبل از آن اصلا بهش فکر نمیکردم اصلا فکر نمیکردم که من بهش علاقه داشته باشم یا استعدادی در موردش داشته باشم ، گفتم من که نمیتونم من که هیچی در موردش نمیدونم ولی همسرم تشویقم کرد که نه تو میتونی و تو خیلی خوب از پس انجامش برمیایی و من باور دارم که میتونی ، به خودم گفتم من که فعلا ایده ای واسه انجام دادن ندارم خوب اینو امتحان کنم . چند روز بعدش تو اینترنت در موردش سرچ کردم و هر کاری لازم بود برای شروع انجام بدهم تو همون تعطیلات عید انجام دادم ، فایلهای آموزشی مختلفی را دیدم و یواش یواش دیدم من تایم زیادی از روز را مشغول دیدن فایلها هستم و اصلا گذشت زمان را متوجه نمیشم . هدف هر روزم شده بود و کلی ازش لذت میبردم و تا به امروز روزی نبوده که حس خستگی و یا بدی نسبت به انجامش داشته باشم . خیلی بهش علاقه دارم خیلی برام لذت بخشه ، احساس میکنم این هدایت خدا بوده شاید اگر من به سمت فایلهای استاد هدایت نمیشدم ، با پیشنهاد همسرم به این راحتی قبول نمیکردم تا این کار را شروع کنم و طبیعتا کلی بهانه داشتم برای انجام ندادنش ، چون من اصلا علاقه یا مهارتی در موردش نداشتم .همین الان هم اگر من به اطرافیانم بگم چه کاری را شروع کردم اصلا باورشون نمیشه که من بدون داشتن مهارت بتونم این کار را انجام بدهم .
فعلا دو ماهیه که شروع کردم و الان فقط دارم روش کار میکنم و همزمان آموزش میبینم و هنوز درآمدی ندارم ولی مطمئنم که همینطور اگه ادامه بدهم موفق میشم و به درآمدم خواهم رسید
فعلا میخوام از همین آموزش دیدن ها و کار کردنم ِلذت ببرم و نمرکزم روی حس و حال خوب باشه ثروت خودش میاد.
3- سومین تغییرم در رابطه با حس تنهاییم بود که برام یه معظل بود و همچنین در رابطه با بحث عواطف
من همسرم به واسطه شغلش ماموریت های زیادی میره وماموریتهاش گاهی از یه روز تا ده روز و گاهی بیشتر طول میکشه ، همیشه من از اینکه تنها بودم تو این مدت ناراحت بودم فرقی نداشت پیش خانواده ام بودم یا تنها تو خونه ، کل اون مدت ناراحت بودم و گریه میکردم و غصه میخوردم زنگ میزدم به همسرم و حال اون هم خراب میکردم که چرا رفتی و کی میایی من تنهام منو درک نمیکنی و اصلا تو نگران من نمیشی بقیه همسرشون رو تو خونه تنها نمیگذارند و…….
تا اینکه هفته پیش من تصمیم گرفتم تو این مدت که همسرم میره ماموریت و یک شب قراره تنها باشم ، تنها خونه بمونم و روی پروژه م کار کنم چون با رفتن به خونه مادرم نمیتونستم روی پروژه کار کنم .
اون شب که تنها بودم دیگه خبری از حس تنهایی نبود دیگه مثل همیشه فکر نمیکردم که چرا همسرم منو تنها گذاشت چرا نگرانم نشد و کلی حال خودمون را بد کنم ، در عوض حالم خوب بود اصلا حس ترس تنهایی نداشتم شاد بودم و موقع خواب با برق خاموش خوابیدم(چون همیشه تمام برقهای خونه را روشن میگذاشتم) بدون هیچ حس بد و ترسی.
وقتی همسرم برگشت همسرم بهم گفت چقدر تغییر کردم و همین باعث شد بشینم فکر کنم که من تو این مدت چقدر تغییر مثبت داشتم .
الان خیلی خیلی باید تو خیلی از زمینه ها روی خودم کار کنم و خیلی دوست دارم بعد از پایان فصل چهارم دوره ی 12 قدم رو شروع کنم خیلی بهش فکر میکنم و خیلی برای انجامش ذوق دارم.
خداروسپاسگزارم که بعد از چند روز که گوشیم تعمیرگاه بود به لطف خدادرست شد و دوباره تونستم در این جمع صمیمی و دوست داشتنی قرار بگیرم،خدایا شکرررررت
سفرنامه 88
استاد عزیزم چه خالصانه وبا تمام وجودت تلاش میکنی به شاگردات انتقال بدی تمام اون چیزهای که یاد گرفتی و عمل کردی و نتیجه گرفتی ومن این حس نابتون که نمیخوای اگاهی های بینطیرتون فقط مال خودتون باشه ودوست دارید انتقال بدید وجهان را جای بهتری برای زندگی دیگران بکنید ،را با تمام وجودم درک وحس میکنم ومن صمیمانه از شما استاد بی نظیرم سپاسگزارم
من هنوز موفق نشدم که دوره دوازده قدم که مطمئنم بی نظیره را بخرم ولی حس خیلی متفاوت و خوبی نسبت به اون دارم، ندیده و نشنیده دوسش دارم واز خداوند خواستم که زمانی موفق به خریدش بشم که تکاملمو طی کرده باشم و درکش کنم عملیش کنم در زندگیم و منم با فایلهای منظم شده سفر نامه دارم روی تکاملم کار میکنم وحس میکنم که به زودی موفق به تهیه این دوره میشوم ،به امید آن روزی که بتونم با موفقیتهام ونتایجم دل استاد عزیزم که خالصانه برای ما زحمت می کشن را شاد کنم
سلام به استاد نازنین ام به مریم عزیزم و به دوستان عزیزم خدای مهربانم سپاسگزارم. خدایا شکرت خدایا شکرت
خدایا شکرت توانستم دو قدم از دوره عالی دوره دوازده قدم را تهیه کردم خدایا شکرت با نتیجه قدم اول توانستم قدم دوم را بخرم در قدم اول من اصلا پول نداشتم کاری هم نداشتم و من بیکار بودم و اصلا کار نمی کردم و خداوند را هزاران بار شکر توانستم درآمدم را تا یک حدی برسانم و خیییلی تجربیات عالی گرفتم خدایا شکرت
و حالا میرم به سوی الهامات بعدی و هدف جدیدم که خییلی برای من خوش میگذره و کم کم دارم رسالتم را مشخص تر میکنم خدایا شکرت خدایا شکرت
استاد من بعد از دیدن فایل ، اول رفتم قدم 3 رو تهیه کردم و الان اومدم که کامنت امروزم رو بنویسم.
الهی شکر که خداوند من رو هدایت کرد به سمت شما . من هر روز دارم روی خودم کار میکنم و به خودم میگم : ایمان و توکلت رو قوی تر کن و اعتماد کن ، ببین شرایطی که استاد داشته به مراتب خیلی خیلی بدتر از شرایط تو بوده پس ایشون تونستن، تو هم میتونی و خیلی راحت تر و خیلی بیشتر از استاد .
استاد با خریدن دو تا دوره 12 قدم ،خیلی راحت 10 برابرش به حساب من واریز شد و الان دوره قدم 3 رو خریدم.الهی شکر
واقعا این دوره فوق العاده است و یکی از پاشنه آشیل های من همین که میخوام سریع به همه چی برسم بدون اینکه تکاملم رو طی کنم . الان خیلی خیلی از قبل آرامتر شدم و سعی میکنم تو لحظه حال باشم و آگاهانه به خودم و زندگیم نگاه کنم و لذت ببرم . البته این حالتم همیشگی نیست و بیشتر اوقات از دستم در میره اما همان لحظاتی که هوشیار هستم و لذت میبرم کلی انرژی از منبع الهی دریافت میکنم و یک ذوقی در درونم به وجود میاد و ناخودآگاه اشک از چشمانم جاری میشه و من عاشق این لحظات از خودم هستم و دوست دارم زمان این حالتم در من، هر روز بیشتر بیشتر بشه . احساس میکنم تو این لحظه، در آغوش خدا هستم و زمان برام متوقف میشه . الله اکبر
خدا را شکر که امروز روزشمار هشتاد و هشتمین من رقم خورد
دوره دوازده قدم یکی از بهترین دوره هایی است که باید حتما در آن شرکت کنم و از خدای مهربان می خواهم که من را هدایت کنم تا بتوانم این دوره عالی را شرکت کنم تا با کار کردن بر روی خودم به بهترین خودم تبدیل بشوم
در مورد فایل های رایگان من به جرات می توانم بگویم که برای من شاه کلیدی بود که توانستم زندگی خودم را از نو بسازم
با همین فایل های رایگان بود که من توانستم به کسب و کار خودم برسم
به آرامش برسم
به در آمد مالی برسم
به روابط خوب برسم
همه اینها در همین فایل هایی بود که برای خیلی ها به سادگی از کنار آن می گذرند
خداوند را سپاسگذارم که من را به این دوره عالی هدایت کرد
با همین دوره های رایگان بود که من توانستم روی خودم تغییرات ایجاد کنم و جهان هستی هم به این تغییرات من پاسخ داد تا من بتوانم زمان و فرصت عالی داشته باشم تا بتوانم روی خودم کار کنم
با همین فایل های دانلودی بود که هر چه بیشتر روی خودم کار می کنم باورهایم قوی تر می شود و بهتر می توانم نتیجه بگیرم
همه اینها برای من جای خوشحالی و خوشبختی دارد
و چقدر عالی است که این همه آگاهی و اطلاعات ناب براحتی در دسترس من قرار دارد و به آسانی من می توانم از آنها استفاده کنم
آنچه که من یاد گرفتم این بود همه نتایج من پول و ثروت نیست همین آرامش و حال خوب و خوشبختی که در این راه نصیب من می شود هم جز دستاوردهای من است و باید آنها را ببینم و با دیدن این چیزها پول و فراوانی هم در راه با خود خواهد داشت
یک درس عالی که از این فایل یاد گرفتم برای من این بود که
باید به آموزه های استاد ایمان داشته باشم
باید به نشانه ها ایمان داشته باشم
باید به قوانین این جهان باور داشته باشم
هر چه بیشتر روی خودم کار کنم بهتر و بیشتر نتیجه خواهم گرفت
هرچه بیشتر باور داشته باشم که می توانم این باور من را در این راه به موفقیت می رساند و حالم را خوب می کند
نکته زیبای دیگر این است که وقتی من روی باورهای خودم کار کنم و بتوانم مدار خودم را بالا ببرم خود این جهان هستی براحتی افرادی را سر راه من قرار می دهد که با من هم مدار و هم راستا است
همه اینها در گرو داشتن ایمان و باوری است که من می توانم موفق بشوم و به آرزوهای خودم دست پیدا کنم
نتایجی که تا الان گرفتم از آموزش ها و از دوره های استاد به حدی بوده است که اکنون خودم را با دیروز مقایسه می کنم کاملا مشخص ایت که چقدر عوض شده ام و چقدر فرق کرده ام و این برای من یک الگو و یک سنگ محک است که می توانم از آن برای دیگر اهداف خودم بکار بگیرم که وقتیکه من به این اهداف رسیده ام به اهداف دیگر خودم هم خواهم توانست و دست پیدا خواهم کرد
یاد بگیرم وقتی که به کارهای خودم باور داشته باشم و ایمان داشته باشم که کار و هدف من صحیح است پس بی شک من موفق خواهم بود و هیچ نیازی به تبلیغات دیگر نخواهد بود
ایمان داشتن به خدای خودم
توکل کردن به او
اینها از عملکرد من معلوم است و هر چه که عملکرد من بیشتر و بیشتر باشد این ایمان و توکل من بیشتر مشخص است
خداوند را ممنون هستم که من را در این مسیر قرار دارد
خواستم با آگاهی های این فایل مروری کنم به زمانهایی که عمل کردم
من به شدت به حمایت خداوند همیشه ایمان داشتم و فقط خداوند و حامی خودم میدونستم
وقتی خواستم ازدواج کنم مهریه ام یک سکه انتخاب کردم به نیت یگانه یی خداوند
پدرم ناراحت شد و گفت این مسخره بازی ها چیه ؟
منم با قدرت گفتم من بخدا یگانه ایمان دارم و یک سکه نماد خداست برام
حالا این ایمان چیکارا که نکرد ، وقتی طلاق توافقی گرفتیم به آسانی و یک روز کل کارها انجام شد و اینکه شوهر خونه و تمام وسایل و بخشید به من با اینکه من هیچ حق و حقوقی نداشتم از لحاظ قانونی
و یک ماشین هم بهم داد
من هر جا به معنای واقعی خودم و به دستهای مهربان خدا سپردم بهترین ها رو بهم داد
وقتی المان بودم نامه از دولت المان اومد که باید برم هلند ، با یه آقای ایرانی دوست شده بودم و آدم مهربونی بود و چند بار اقدام کردیم که ازدواج کنیم و من بتونم المان بمونیم اما هر بار اداره ازدواج یه ایرادی میگرفت و نمیشد بعد از چند ماه که سعی کردیم و نشد من گفتم حتما خیرِ و دیگه تلاشی نکردم
و فقط از خدا حمایت خواستم و خودش مسیر و برام روشن کرد
بعضی وقتها اتفاقاتی میافته که به ظاهر نازیبا ست اما دقیقا اتفاقی که ما رو به خواسته مون میرسونه
سال 86 با ماشین چپ کردم طوری که باک بنزین سوراخ شد اما حتی قطره ایی خون از جایی نیومد حتی یک خراش سطحی هم نداشتم
حالا چرا این اتفاق افتاد چون من یک ماشین مدل بالا دیدم که خیلی خوشم اومد ازش و امکاناتش اما به ماشین خودمم وابسته بودم خدا به روش خودش ماشین گرفت و خواسته ام و بهم داد
100٪ ایمان دارم که ایمان عمل میاره و هرچی اتفاقات زندگی مو با قوانین تطبیق میدم ایمانم قوی تر میشه
خدا درون ماست خدا انرژی ِ که همه جا جاریِ و اجابت میکنه خواسته های ما رو ،اما به شرط بندگی و ایمان ما
من ایمان دارم به الخیر ما فی الوقع
من ایمان دارم به خدایی که طلوع میده خورشید و
خدایی که ستاره ها رو بدون هیچ ستونی در آسمان نگه داشته
خدایی که به قلبم آرامش داده و خودش لحظه به لحظه هدایتم میکنه
خدایی که شب رو برای آرامش قرار داد
خدایی که قرآن رو برای هدایت ما نازل کرد ، کتابی ساده و راهنما
استاد عزیزم عاشقانه از شما سپاسگزارم که فهم کردین و بینظیر فهموندین
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم
روز شمار زندگی من روز 88
24 فروردین ماه تو عقل کل بودم و داشتم در مورد حسادت پاسخ سایت و میخوندم که قسمت آخر همین فایل معرفی دوره 12 قدم بود فایلو باز کردم و گوش دادم استاد بعد کلی حرف زدن گفت که اگه نشونه براتون اومد که وارد بشین والا تا زمانی که نشونها براتون نیومده وارد نشین من بعد اتمام فایل با خدای خودم صحبت کردم و بهش گفتم که اگه من آماده هستم که وارد بشم خودت برام بگو من 13 ماه میخوام وارد بشم ولی هر سری یه دوره دیگه یا چیزه دیگه ای برام میومد ولی اینبار تصمیم گرفتم که با نشانه برم جلو و خواستمو از خدا درخواست کردم و زدم نشانه فایل سفر به دور آمریکا پاسخ به سوال 32 فکر کنم اومد و آخر کامنت نظر منو جلب کرد که نوشته بود که اگه میخوایی چکاب فرکانسی جلسه اول 12 قدم بنویسی کلیک کن و این هدایت خداوند بود برام که من وارد دوره 12 قدم شدم و به خودم قبل از اینکه جلسه اول و دانلود کنم متعهد شدم که آموزهای استادو مو به مو انجام بدم و تا الان خدارو شکر به گفتم عمل کردم و روزی دو ساعت سه ساعت و شده چهار ساعت نشستم پای آموزش های استاد و وقتی هم که میام سر کارم تو غرفمم کلا تو سایت هستم یا فایل گوش میکنم یا کامنت میزارم خلاصه به آگاهیام اضافه میکنم و با این آگاهی ها دارم زندگی میکنم و رو باورام کار میکنم ولی هنوز اون نتیجه که دوست داشته باشم و نگرفتم و هنوز به اون حس خوب نرسیدم که خیلی ذوق زده بشم ولی دارم کار میکنم و میدونم که نشانه من اشتباهی نبوده اگه هم مشکلی باشه رو باورای خودمه که هنوز نتونستیم اون جور که باید درستش کنم نکردم و اینم میدونم که زمان میبره من هنوز جلسه چهارم و خلاصه نویسی شو تا نیمه انجام دادم و هنوز جلسه پنجم و نگاه نکردم و تکامل و دارم آروم آروم طی میکنم و هیچ عجله ای ندارم ولی دست رو دستم نزاشتم و دارم تمریناتمو انجام میدم هم دارم آموزش میبینم و هم دارم مسئله بدهکاریمو حل میکنم و دارم آروم آروم پرداختش میکنم تا به امید خداوند تمومش کنم و به تراز مالی برسم به امید الله یکتا و اونجا که آزاد شدم من یعنی نتیجه گرفتم و مصمم تر کارمو ادامه میدم من تا حدودی از خودم رازی نیستم و باید بیشتر تمرکز کنم و با روز شمار و دوره 12 قدم دارم پیش میرم به امید الله یکتا تا اون حس خوب و دائمی کنم هر روز با شکر گزاری و توجه به نکات مثبت زندگی و آموزهای استاد سعی میکنم هر روز نسبت به روز قبلم یه کمی بهتر بشم و تا حدودی موفق شدم چقدر کنترل ذهن اینجا به درد من میخوره چقدر وقتی که با خودم حرف میزنم حالمو خوب میکنه بدهیم کم مونده خیلی شو پرداخت کردم به لطف الله یکتا واین حال منو خوب میکنه و در مسیر نگهم میداره دوستان من اینارو دارم میگم که به خودم اولا یاد آوری کنم و ثانیاً دوستان هم از کامنتای من استفاده کنند و نتیجه دلخواه خودشونو بگیرن من دارم اینو میگم که یعنی یه نفر هست که بدونه من چکار دارم میکنم و نتیجمو بهش بگم و هم انگیزه ای برا خودم بشه و به خودم بگم که منتظر روزای خوبت دوستاد هستند که براشون بنویسی و این مسئله عزت نفس تو بالا میبره و اعتماد به نفس تو صد چندان میکنه وقتی به تراز مالی برسم آروم آروم در مسیر صعود قرار میگیرم به لطف الله یکتا. راستی امروز 107 خواستمو نوشتم و از خداوند هدایتمو خواستم برای رسیدن به خواسته هام و رهاش کردم .
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم
روزهشتادوهشتم، روزشمار تحول زندگی من!
چقد حس خوبیه، وقتی که میدونی اونچه که الان داریش از ارامش وسلامتی وشادی درونی و احساس خوب و حس خوشبختی و مال واموال و روابط سرشار از عشق و مودت و ….همه وهمه منشا و منبعش، از ایمان ودرستکاری وصداقتت و رابطه ی دوستانه ای که با خالقت داری سرچشمه گرفته، خالقی که میدونی هیچ تزلزلی در اقتدار و عظمت وقدرت و بزرگی اش پیش نمیاد و وقتی بهش پناه بیاری وبهش تکیه کنی و در مسیرش قدم برداری تورو به تمام خواسته هات می رسونه، به آسونی…راحت..
اینکه من فقط بدونم مسیر درست کدومه اما پای در اون مسیر نذارم، اینکه نخوام از اونچه که قلبم میگه درسته پیروی کنم، اگه بخوام باز همونطور مثل گذشته فکر کنم، حرف بزنم و رفتار کنم، چطور می تونم توقع داشته باشم زندگیم تغییر کنه؟!
شاید اوایل آدم وقتی به این فکر میکنه که ای بابا اکثر افکار وگفتار واعمال و باورهای منکه از نظر سیدحسین عباسمنش اشتباهه، وبهم میگه باید اونهارو بریزی دور و اونجور که من میگم وبهش یقین دارم عمل کنی!!!!
یه دفعه ترس بیاد سراغت، برات خیلی سخت باشه، یا اصلا بخوای بی خیال این مسیر بشی، اگه دقیقا تو همین نقطه توهمین احساس که بودی و به این درجه که رسیدی یادت بیادو به خودت بگی اگه سیدحسین عباسمنش و بچه های سایت تونستند پس منم می تونم این یعنی یه نور امید …
وتنها راهش اینه که به خودت بگی آقا یک عمر حالا 20 سال 30 سال 40 سال 50 سال 60 سال، به اون روش وبا اون باورها زندگی کردم نتیجه اش شد چی؟
همش گله وشکایت واشک وآه و بی پولی و بیماری و روابط داغون و شرایط بد و…..
بیام 6 ماه، 6 ماه بشینم پای حرفهای این مرد ببینم چی میگه؟ حرف حسابش چیه؟ چه راهکاری برام داره تا نجات پیدا کنم از اون همه بدبیاری وبدبختی….
درست اینجاست که نور هدایت از راه میرسه وجاری وساری میشه تو کلام سیدحسین عباسمنش، بعد می بینی خداست که داره از زبون این مرد باهات حرف میزنه، میگه بیا به سمتم بیا که خیرو خوشی وسعادت وسلامتی وثروت و رضایت درونی و آرامش رو یکجا نسیبت کنم
امااااا
یه شرط داره، باید تسلیم محض باشی، باید خودت رو بسپری به این اصول باید اعتماد کنی باید انجامش بدی باید باید باید باید بهش عمل کنی، به هرچی که منه خدا دارم از زبون سیدحسین عباسمنش بهت میگم، چون اینبار، در اینجای سرنوشت وزندگیت من میخوام از این طریق واین مسیر وازطریق این شخص، تورو هدایت کنم، مثل همیشه مثل تمام عمرت که در حال هدایتت بودم از هر طریقی، اما تو نخواستی که ببینی وبشنوی و درکش کنی.
حالا هم آزادی، می تونی نپذیری، نشنوی، نبینی و نخوای که درک کنی و از این مسیر رد بشی، اما بدون این توهستی که بیشتر آسیب می بینی وعمرت رو برباد میدی و سرمایه عمر و وجودت رو به دست فنا میدی…
من همیشه وتاابد در حال هدایت توهستم…حتی اگه هیچوقت تا اخر عمرت متوجه این هدایت نشی و غرق در باورهای کهنه واشتباه وشرک آلودت بمونی….
خب سخته بیای یه دفعه بشی یه آدم دیگه، کلا گفتار و رفتارت عوض بشه طوریکه اطرافیانت متوجه بشن، یا ازت دور بشن یا جدا بشن یا مسخرت کنند، یا اینکه باید دست بکشی از کلی کارهایی که یه روزی فکر میکردی فقط به هوای اون کارها اون ادمها اون شرایط و اون موقعییتها شادیو و داری زندگیتو میگذرونیو واصلا اونهارو جزء جدایی ناپذیر زندگیت میدونستی اما حالا سیدحسین عباسمنش میگه اونها یعنی وابستگی یعنی شرک یعنی اشتباه یعنی بیراهه و…..
اما بدون فقط کافیه قدم اول رو برداری، انوقته که جهان هزاران قدم سمت تو برمیداره تا تو به آرامش برسی، برگردی به اصل خودت، به کسی تبدیل بشی که از اول قرار بود باشی، پراز امید پراز شادی پراز حس خوب، حس خوشبختی…
کافیه بیفتی تواین سرازیری دیگه بعد چندوقت می بینی یه سری کارها که داشتی تقلیدی انجامشون میدادی، یا داشتی دست وپاشکسته انجامشون میدادی، حالا شده جزء عادات روزمرت، جزئی از شخصیتت، وحالا افتادی رو قلتک و زندگیت افتاده رو روال وبه ازای تمام اون چیزهایی که به زور میخواستی نگهشون داری وفکر میکردی خیلی مهم هستند و از دستشون دادی و یا ولشون کردی، هزاران برابر چیزهایی بدست آوردی که انقدر برات ارزشمند هستند که روزی صدبار میگی خدایا شکرت که رهام نکردی، نذاشتی کم بیارم، نذاشتی برگردم به مسیر گمراهیم، به گذشته، خدایا شکرت که منو تواین مسیر ثابت قدم نگهداشتی ، تا زندگی در ناز ونعمت و ارامش و شادی رو تجربه کنم….
خیلی بیشتر از اونچه که فکرشو بکنی خداوند در انتظارتوست، که صداش کنی و ازش طلب یاری کنی…
انوقت که به قد ایمانت لبریزت میکنه از هر نوع حس خوشبختی که دلت میخواد…
الهی هزاران بارشکر الله مهربان رو که یاری ام کرد توی این مسیر پر خیرو برکت ثابت قدم باشم
سلام دوست عزیزم
اینقدر عالی توضیح دادید که عقل و هوش از سرم پرید خدا حفظتون کنه عزیز م بابت این کامنت عالی حسابی منو سر جام نشوندید بسیار سپاسگزارم از شما سپاس سپاس
عزیزم چند وقتیه که اینقدر با خودم درگیرم که من با وجود اینکه چند سال تو این سایت هستم هر روز کامنت دوستان رو می خونم کم و بیش فایلهای استاد رو گوش میکنم چرا اون نتیجه ای که می خوام نمیگیرم تازه الان متوجه شدم که من به دانسته هام عمل نمیکنم فقط اطلاعاتم زیاد کردم در زندگیم عمل نکردم
سلام به فرمانروای جهان هستی
سلام خدای مهربونم
استاد جانم سلام
دوستان عزیزم سلام
این روزا دیگه عجله ای برای هر روز دیدن یک قسمت از روز شمار ندارم بلکه روی بعضی فایل ها گیر میکنم،بارها گوش میدم،کامنت میخونم زیر رو میشم.
این فایل رو هر روز دارم گوش میدم،هر بار یه جمله خاص برام بلد میشه،
مثلا امروز اون قسمت حرفهای استاد که :
شرکت به مساله خورد و من وقتم آزاد بود تا رو خودم کار کنم،این رو هم خودم جذب کردم…
چه ساده
بارها شنیدم این قسمت رو
چرا این بار به نظرم خاص بود،
چون خودم تو شرایط تقریبا مشابهی هستم ولی ذهن من نمیتونه بپذیره،مدام ردش میکنه،
چرا؟ چون ساده است
چون یکی از باورهای محدود کننده تو وجودم اینه برای پول دراوردن باید سخت تلاش کنی
چرا اینقدر بالا پایین پریدم تا منطقی کنم شرایط رو برای خودم ؟!
به جایی نرسیدم
چون باورم ایراد داره
تو فایلی استاد میگن پول فراوانه مثل اکسیژن
میشنوم،ولی درک نکردم تا امروز
امروز به خودم گفتم ببین چقدر ساده است،اما من دنبال پیچیدگی بودم تا الان
پس خدا رو شکر ،حالا که وقت میذارم برای تغییر،برای رشد
میتونم درک کنم قوانین جهان هستی رو
حتی همین درک سادگی زندگی رو
این هم یک باوره ،یه باور درست
وقتی استاد فریاد میزنن و میگن تو رو خودت کار کن،باورهات رو درست کن ،بقیه کارها رو جهان انجام میده
تازه میتونم بفهمم یعنی چی،البته به اندازه تکاملم
وقتی استاد میگن وقتی تو مسیر هستی،هدایت میشی ،ولی اگه ظاهرش نازیبا بود نگو این چه هدایتی بود که کار نکرد…
تازه میفهمم یعنی چی
استاد تاکید میکنن خیلی وقتها هم مسیر هدایت زیباست …
استاد میخوان من پونه بفهمم ،باورهای درست ،مسیر درست،زیبا و آسان
همه ی این فریاد های از ته دل برای اینه که به دلت،به قلبت رجوع کن ،ببین چه خبره اخه توش
خدایا سپاسگزارم برای داشتن استاد نارنینم
خدایا شکرت
خدایا من رو به صراط مستقیم هدایت کن…
من باید حتما اینجا این کامنت را بنویسم ، تعهدی که چند روزی است به خودم دادم و امروز بلاخره موفق شدم تا بنویسم.
امروز که این کامنت را مینویسم سه ماهه که با روزشمارتحول من پیش رفتم و هر روز سعی کردم که یه فایل را گوش بدم و اگر روزی را فراموش کردم روز بعد فایلهای عقب افتاده را به علاوه فایل همون روز گوش میدادم .
امروز روز 92 از تحول روز شمار من است .
روزی که تصمیم گرفتم بیام سایت استاد عباسمنش ، و فایلی را گوش بدهم ، حالم خوب نبود، غمگین ، سردرگم و ناراحت بودم (تو فایل روز اول نوشتم که تو چه شرایطی بودم) برای اولین بار به این فایل هدایت شدم ، بدون اینکه از قبل بدونم همچین فایلی وجود دارد. و خیلی از این بابت خوشحالم که شروع تحولم با این فایل بود.
مدت زیادی نیست که شروع کردم ولی یه سری تغییرات در من به وجود آمده که خواستم تو این فایل بنویسم ، برای خودم که یادم باشه قانون عمل میکنه ولی هر اندازه که من درکش کنم باورش کنم .
1- اول اینکه تو این چند سال اخیر ، کاری نبود که شروع کنم و تمومش کرده باشم کلی کار نیمه تموم دارم ، موقعی هم که این فایل را شروع کردم فک میکردم اینم مثل خیلی از کارها به 30 روز نکشیده رها میکنم ولی وقتی فصل اول را شروع کردم بیشتر از یه ماه طول کشید تا تمومش کنم خیلی سخت بود برام هر روز بیام یه فایل گوش بدم به خودم پایبند باشم بعد از یه فاصله زیادی که بین فایلها افتاد به خودم قول دادم که باید حتما این بخش را تموم کنم و برای اولین بار یه کاری را نیمه تمام رها نکنم و وقتی این کار را انجام بدهم برای خودم یه جایزه ای میخرم و این میتونه این باور را در من ایجاد کنه که من هم میتونم کاری را تموم کنم (همیشه باورم این بود که من عادت دارم همه کارها را نیمه تموم رها کنم بدون نتیجه پایانی و نمیتونم کاری را به اتمام برسانم ) و بلاخره تونستم تا آخر سال 1401 فصل اول را تموم گاهی روزی دو تافایل گوش میدادم تا قبل سال جدید تموم کنم .
و من برای اولین بار تونستم سر تعهدم بمونم و فصل دوم رو با شروع سال جدید شروع کردم و تا به امروز روزی یه فایل گوش دادم تا امروز که 2 خرداد 1402 است.
2- وقتی این فایل را گوش دادم از بیکار بودن و درآمد نداشتنم خیلی ناراحت بود گاهی بابتش گریه میکردم وگاهی عصبانی .
کارها و ایده های زیادی را هم امتحان میکردم ولی هیچ کدام به ثمر نمیرسید یا شرایطش با من جور نبود
گاهی تو دیوار دنبال کار میگشتم ولی به اون چیزی که میخواستم نمیرسیدم تو همون اوضاع بودم که تصمیم گرفتم بیام تو سایت فقط برای اون روز فایلی گوش بدهم که حالم بهتر بشه (من از قبل توسط همسرم با سایت تا حدودی آشنا بودم و همیشه همسرم من را تشویق میکرد به گوش دادن فایلها و برام هرازگاهی فایلی را میفرستاد یا باهم گوش میدادیم ، یادمه هر وقت که همسرم فایلهای زندگی در بهشت را میگذاشت فقط برای اینکه با همسرم همراهی کنم و راستش وقتی ذوق و دوست داشتنش برای تماشای سریال را میدیدم دلم نمیومد بهش بگم آخه اینا چیه میبینیم به جاش بیا یه فیلم یا کاری انجام بدیم ، باهاش میدیدم و گاهی برای اینکه متوجه حسم نشه خودم را مشتاق نشون میدادم ، ولی الان خودم گاهی به همسرم پیشنهاد دیدن فایلها را میدهم)
تو ماه اول بود که فهمیدم اول از همه باید حس و حالم خوب باشه تا برام اتفاقات خوب بیفته و تصمیم گرفتم فعلا به داشتن کار و درآمد فکر نکنم چون فکر کردن بهش بهم حس بد میداد حس بی ارزشی و….
تا اینکه شب عید بود که وقتی با همسرم در مورد سال جدید و اهدافم صحبت میکردیم بهم پیشنهاد یه کاری را داد که من تا قبل از آن اصلا بهش فکر نمیکردم اصلا فکر نمیکردم که من بهش علاقه داشته باشم یا استعدادی در موردش داشته باشم ، گفتم من که نمیتونم من که هیچی در موردش نمیدونم ولی همسرم تشویقم کرد که نه تو میتونی و تو خیلی خوب از پس انجامش برمیایی و من باور دارم که میتونی ، به خودم گفتم من که فعلا ایده ای واسه انجام دادن ندارم خوب اینو امتحان کنم . چند روز بعدش تو اینترنت در موردش سرچ کردم و هر کاری لازم بود برای شروع انجام بدهم تو همون تعطیلات عید انجام دادم ، فایلهای آموزشی مختلفی را دیدم و یواش یواش دیدم من تایم زیادی از روز را مشغول دیدن فایلها هستم و اصلا گذشت زمان را متوجه نمیشم . هدف هر روزم شده بود و کلی ازش لذت میبردم و تا به امروز روزی نبوده که حس خستگی و یا بدی نسبت به انجامش داشته باشم . خیلی بهش علاقه دارم خیلی برام لذت بخشه ، احساس میکنم این هدایت خدا بوده شاید اگر من به سمت فایلهای استاد هدایت نمیشدم ، با پیشنهاد همسرم به این راحتی قبول نمیکردم تا این کار را شروع کنم و طبیعتا کلی بهانه داشتم برای انجام ندادنش ، چون من اصلا علاقه یا مهارتی در موردش نداشتم .همین الان هم اگر من به اطرافیانم بگم چه کاری را شروع کردم اصلا باورشون نمیشه که من بدون داشتن مهارت بتونم این کار را انجام بدهم .
فعلا دو ماهیه که شروع کردم و الان فقط دارم روش کار میکنم و همزمان آموزش میبینم و هنوز درآمدی ندارم ولی مطمئنم که همینطور اگه ادامه بدهم موفق میشم و به درآمدم خواهم رسید
فعلا میخوام از همین آموزش دیدن ها و کار کردنم ِلذت ببرم و نمرکزم روی حس و حال خوب باشه ثروت خودش میاد.
3- سومین تغییرم در رابطه با حس تنهاییم بود که برام یه معظل بود و همچنین در رابطه با بحث عواطف
من همسرم به واسطه شغلش ماموریت های زیادی میره وماموریتهاش گاهی از یه روز تا ده روز و گاهی بیشتر طول میکشه ، همیشه من از اینکه تنها بودم تو این مدت ناراحت بودم فرقی نداشت پیش خانواده ام بودم یا تنها تو خونه ، کل اون مدت ناراحت بودم و گریه میکردم و غصه میخوردم زنگ میزدم به همسرم و حال اون هم خراب میکردم که چرا رفتی و کی میایی من تنهام منو درک نمیکنی و اصلا تو نگران من نمیشی بقیه همسرشون رو تو خونه تنها نمیگذارند و…….
تا اینکه هفته پیش من تصمیم گرفتم تو این مدت که همسرم میره ماموریت و یک شب قراره تنها باشم ، تنها خونه بمونم و روی پروژه م کار کنم چون با رفتن به خونه مادرم نمیتونستم روی پروژه کار کنم .
اون شب که تنها بودم دیگه خبری از حس تنهایی نبود دیگه مثل همیشه فکر نمیکردم که چرا همسرم منو تنها گذاشت چرا نگرانم نشد و کلی حال خودمون را بد کنم ، در عوض حالم خوب بود اصلا حس ترس تنهایی نداشتم شاد بودم و موقع خواب با برق خاموش خوابیدم(چون همیشه تمام برقهای خونه را روشن میگذاشتم) بدون هیچ حس بد و ترسی.
وقتی همسرم برگشت همسرم بهم گفت چقدر تغییر کردم و همین باعث شد بشینم فکر کنم که من تو این مدت چقدر تغییر مثبت داشتم .
الان خیلی خیلی باید تو خیلی از زمینه ها روی خودم کار کنم و خیلی دوست دارم بعد از پایان فصل چهارم دوره ی 12 قدم رو شروع کنم خیلی بهش فکر میکنم و خیلی برای انجامش ذوق دارم.
خدایا شکرت بابت همه چی …
بنام خلق بیهمتا
سلام بر استاد عزیزم وتمام دوستان هم مسیرم
خداروسپاسگزارم که بعد از چند روز که گوشیم تعمیرگاه بود به لطف خدادرست شد و دوباره تونستم در این جمع صمیمی و دوست داشتنی قرار بگیرم،خدایا شکرررررت
سفرنامه 88
استاد عزیزم چه خالصانه وبا تمام وجودت تلاش میکنی به شاگردات انتقال بدی تمام اون چیزهای که یاد گرفتی و عمل کردی و نتیجه گرفتی ومن این حس نابتون که نمیخوای اگاهی های بینطیرتون فقط مال خودتون باشه ودوست دارید انتقال بدید وجهان را جای بهتری برای زندگی دیگران بکنید ،را با تمام وجودم درک وحس میکنم ومن صمیمانه از شما استاد بی نظیرم سپاسگزارم
من هنوز موفق نشدم که دوره دوازده قدم که مطمئنم بی نظیره را بخرم ولی حس خیلی متفاوت و خوبی نسبت به اون دارم، ندیده و نشنیده دوسش دارم واز خداوند خواستم که زمانی موفق به خریدش بشم که تکاملمو طی کرده باشم و درکش کنم عملیش کنم در زندگیم و منم با فایلهای منظم شده سفر نامه دارم روی تکاملم کار میکنم وحس میکنم که به زودی موفق به تهیه این دوره میشوم ،به امید آن روزی که بتونم با موفقیتهام ونتایجم دل استاد عزیزم که خالصانه برای ما زحمت می کشن را شاد کنم
خدایا شکررررت
شاد و موفق باشید
به نام تنها رب قدرتمند من کیهان
88مین روز سفر نامه من
سلام به استاد نازنین ام به مریم عزیزم و به دوستان عزیزم خدای مهربانم سپاسگزارم. خدایا شکرت خدایا شکرت
خدایا شکرت توانستم دو قدم از دوره عالی دوره دوازده قدم را تهیه کردم خدایا شکرت با نتیجه قدم اول توانستم قدم دوم را بخرم در قدم اول من اصلا پول نداشتم کاری هم نداشتم و من بیکار بودم و اصلا کار نمی کردم و خداوند را هزاران بار شکر توانستم درآمدم را تا یک حدی برسانم و خیییلی تجربیات عالی گرفتم خدایا شکرت
و حالا میرم به سوی الهامات بعدی و هدف جدیدم که خییلی برای من خوش میگذره و کم کم دارم رسالتم را مشخص تر میکنم خدایا شکرت خدایا شکرت
رد پای من
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد جان جان جان من و مریم جان مهربان
روز 88 الهی شکرت
استاد من بعد از دیدن فایل ، اول رفتم قدم 3 رو تهیه کردم و الان اومدم که کامنت امروزم رو بنویسم.
الهی شکر که خداوند من رو هدایت کرد به سمت شما . من هر روز دارم روی خودم کار میکنم و به خودم میگم : ایمان و توکلت رو قوی تر کن و اعتماد کن ، ببین شرایطی که استاد داشته به مراتب خیلی خیلی بدتر از شرایط تو بوده پس ایشون تونستن، تو هم میتونی و خیلی راحت تر و خیلی بیشتر از استاد .
استاد با خریدن دو تا دوره 12 قدم ،خیلی راحت 10 برابرش به حساب من واریز شد و الان دوره قدم 3 رو خریدم.الهی شکر
واقعا این دوره فوق العاده است و یکی از پاشنه آشیل های من همین که میخوام سریع به همه چی برسم بدون اینکه تکاملم رو طی کنم . الان خیلی خیلی از قبل آرامتر شدم و سعی میکنم تو لحظه حال باشم و آگاهانه به خودم و زندگیم نگاه کنم و لذت ببرم . البته این حالتم همیشگی نیست و بیشتر اوقات از دستم در میره اما همان لحظاتی که هوشیار هستم و لذت میبرم کلی انرژی از منبع الهی دریافت میکنم و یک ذوقی در درونم به وجود میاد و ناخودآگاه اشک از چشمانم جاری میشه و من عاشق این لحظات از خودم هستم و دوست دارم زمان این حالتم در من، هر روز بیشتر بیشتر بشه . احساس میکنم تو این لحظه، در آغوش خدا هستم و زمان برام متوقف میشه . الله اکبر
استاد عزیزم سپاسگزارم از شما
خدا جووووونم عاشقتم
دوستتون دارم آرامش من
سلام بر استاد مهربان
سلام بر دوستان خوب خودم
خدا را شکر که امروز روزشمار هشتاد و هشتمین من رقم خورد
دوره دوازده قدم یکی از بهترین دوره هایی است که باید حتما در آن شرکت کنم و از خدای مهربان می خواهم که من را هدایت کنم تا بتوانم این دوره عالی را شرکت کنم تا با کار کردن بر روی خودم به بهترین خودم تبدیل بشوم
در مورد فایل های رایگان من به جرات می توانم بگویم که برای من شاه کلیدی بود که توانستم زندگی خودم را از نو بسازم
با همین فایل های رایگان بود که من توانستم به کسب و کار خودم برسم
به آرامش برسم
به در آمد مالی برسم
به روابط خوب برسم
همه اینها در همین فایل هایی بود که برای خیلی ها به سادگی از کنار آن می گذرند
خداوند را سپاسگذارم که من را به این دوره عالی هدایت کرد
با همین دوره های رایگان بود که من توانستم روی خودم تغییرات ایجاد کنم و جهان هستی هم به این تغییرات من پاسخ داد تا من بتوانم زمان و فرصت عالی داشته باشم تا بتوانم روی خودم کار کنم
با همین فایل های دانلودی بود که هر چه بیشتر روی خودم کار می کنم باورهایم قوی تر می شود و بهتر می توانم نتیجه بگیرم
همه اینها برای من جای خوشحالی و خوشبختی دارد
و چقدر عالی است که این همه آگاهی و اطلاعات ناب براحتی در دسترس من قرار دارد و به آسانی من می توانم از آنها استفاده کنم
آنچه که من یاد گرفتم این بود همه نتایج من پول و ثروت نیست همین آرامش و حال خوب و خوشبختی که در این راه نصیب من می شود هم جز دستاوردهای من است و باید آنها را ببینم و با دیدن این چیزها پول و فراوانی هم در راه با خود خواهد داشت
یک درس عالی که از این فایل یاد گرفتم برای من این بود که
باید به آموزه های استاد ایمان داشته باشم
باید به نشانه ها ایمان داشته باشم
باید به قوانین این جهان باور داشته باشم
هر چه بیشتر روی خودم کار کنم بهتر و بیشتر نتیجه خواهم گرفت
هرچه بیشتر باور داشته باشم که می توانم این باور من را در این راه به موفقیت می رساند و حالم را خوب می کند
نکته زیبای دیگر این است که وقتی من روی باورهای خودم کار کنم و بتوانم مدار خودم را بالا ببرم خود این جهان هستی براحتی افرادی را سر راه من قرار می دهد که با من هم مدار و هم راستا است
همه اینها در گرو داشتن ایمان و باوری است که من می توانم موفق بشوم و به آرزوهای خودم دست پیدا کنم
نتایجی که تا الان گرفتم از آموزش ها و از دوره های استاد به حدی بوده است که اکنون خودم را با دیروز مقایسه می کنم کاملا مشخص ایت که چقدر عوض شده ام و چقدر فرق کرده ام و این برای من یک الگو و یک سنگ محک است که می توانم از آن برای دیگر اهداف خودم بکار بگیرم که وقتیکه من به این اهداف رسیده ام به اهداف دیگر خودم هم خواهم توانست و دست پیدا خواهم کرد
یاد بگیرم وقتی که به کارهای خودم باور داشته باشم و ایمان داشته باشم که کار و هدف من صحیح است پس بی شک من موفق خواهم بود و هیچ نیازی به تبلیغات دیگر نخواهد بود
ایمان داشتن به خدای خودم
توکل کردن به او
اینها از عملکرد من معلوم است و هر چه که عملکرد من بیشتر و بیشتر باشد این ایمان و توکل من بیشتر مشخص است
خداوند را ممنون هستم که من را در این مسیر قرار دارد
خداوند را شاکر هستم که من را به این راه هدایت کرد
درود بر خدای خوب خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
استاد امروز هدایت شدم به دیدنِ این فایل بینظیر
خواستم با آگاهی های این فایل مروری کنم به زمانهایی که عمل کردم
من به شدت به حمایت خداوند همیشه ایمان داشتم و فقط خداوند و حامی خودم میدونستم
وقتی خواستم ازدواج کنم مهریه ام یک سکه انتخاب کردم به نیت یگانه یی خداوند
پدرم ناراحت شد و گفت این مسخره بازی ها چیه ؟
منم با قدرت گفتم من بخدا یگانه ایمان دارم و یک سکه نماد خداست برام
حالا این ایمان چیکارا که نکرد ، وقتی طلاق توافقی گرفتیم به آسانی و یک روز کل کارها انجام شد و اینکه شوهر خونه و تمام وسایل و بخشید به من با اینکه من هیچ حق و حقوقی نداشتم از لحاظ قانونی
و یک ماشین هم بهم داد
من هر جا به معنای واقعی خودم و به دستهای مهربان خدا سپردم بهترین ها رو بهم داد
وقتی المان بودم نامه از دولت المان اومد که باید برم هلند ، با یه آقای ایرانی دوست شده بودم و آدم مهربونی بود و چند بار اقدام کردیم که ازدواج کنیم و من بتونم المان بمونیم اما هر بار اداره ازدواج یه ایرادی میگرفت و نمیشد بعد از چند ماه که سعی کردیم و نشد من گفتم حتما خیرِ و دیگه تلاشی نکردم
و فقط از خدا حمایت خواستم و خودش مسیر و برام روشن کرد
بعضی وقتها اتفاقاتی میافته که به ظاهر نازیبا ست اما دقیقا اتفاقی که ما رو به خواسته مون میرسونه
سال 86 با ماشین چپ کردم طوری که باک بنزین سوراخ شد اما حتی قطره ایی خون از جایی نیومد حتی یک خراش سطحی هم نداشتم
حالا چرا این اتفاق افتاد چون من یک ماشین مدل بالا دیدم که خیلی خوشم اومد ازش و امکاناتش اما به ماشین خودمم وابسته بودم خدا به روش خودش ماشین گرفت و خواسته ام و بهم داد
100٪ ایمان دارم که ایمان عمل میاره و هرچی اتفاقات زندگی مو با قوانین تطبیق میدم ایمانم قوی تر میشه
خدا درون ماست خدا انرژی ِ که همه جا جاریِ و اجابت میکنه خواسته های ما رو ،اما به شرط بندگی و ایمان ما
من ایمان دارم به الخیر ما فی الوقع
من ایمان دارم به خدایی که طلوع میده خورشید و
خدایی که ستاره ها رو بدون هیچ ستونی در آسمان نگه داشته
خدایی که به قلبم آرامش داده و خودش لحظه به لحظه هدایتم میکنه
خدایی که شب رو برای آرامش قرار داد
خدایی که قرآن رو برای هدایت ما نازل کرد ، کتابی ساده و راهنما
استاد عزیزم عاشقانه از شما سپاسگزارم که فهم کردین و بینظیر فهموندین
به نام خداوند بخشنده هدایتگرم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم
روز شمار زندگی من روز 88
24 فروردین ماه تو عقل کل بودم و داشتم در مورد حسادت پاسخ سایت و میخوندم که قسمت آخر همین فایل معرفی دوره 12 قدم بود فایلو باز کردم و گوش دادم استاد بعد کلی حرف زدن گفت که اگه نشونه براتون اومد که وارد بشین والا تا زمانی که نشونها براتون نیومده وارد نشین من بعد اتمام فایل با خدای خودم صحبت کردم و بهش گفتم که اگه من آماده هستم که وارد بشم خودت برام بگو من 13 ماه میخوام وارد بشم ولی هر سری یه دوره دیگه یا چیزه دیگه ای برام میومد ولی اینبار تصمیم گرفتم که با نشانه برم جلو و خواستمو از خدا درخواست کردم و زدم نشانه فایل سفر به دور آمریکا پاسخ به سوال 32 فکر کنم اومد و آخر کامنت نظر منو جلب کرد که نوشته بود که اگه میخوایی چکاب فرکانسی جلسه اول 12 قدم بنویسی کلیک کن و این هدایت خداوند بود برام که من وارد دوره 12 قدم شدم و به خودم قبل از اینکه جلسه اول و دانلود کنم متعهد شدم که آموزهای استادو مو به مو انجام بدم و تا الان خدارو شکر به گفتم عمل کردم و روزی دو ساعت سه ساعت و شده چهار ساعت نشستم پای آموزش های استاد و وقتی هم که میام سر کارم تو غرفمم کلا تو سایت هستم یا فایل گوش میکنم یا کامنت میزارم خلاصه به آگاهیام اضافه میکنم و با این آگاهی ها دارم زندگی میکنم و رو باورام کار میکنم ولی هنوز اون نتیجه که دوست داشته باشم و نگرفتم و هنوز به اون حس خوب نرسیدم که خیلی ذوق زده بشم ولی دارم کار میکنم و میدونم که نشانه من اشتباهی نبوده اگه هم مشکلی باشه رو باورای خودمه که هنوز نتونستیم اون جور که باید درستش کنم نکردم و اینم میدونم که زمان میبره من هنوز جلسه چهارم و خلاصه نویسی شو تا نیمه انجام دادم و هنوز جلسه پنجم و نگاه نکردم و تکامل و دارم آروم آروم طی میکنم و هیچ عجله ای ندارم ولی دست رو دستم نزاشتم و دارم تمریناتمو انجام میدم هم دارم آموزش میبینم و هم دارم مسئله بدهکاریمو حل میکنم و دارم آروم آروم پرداختش میکنم تا به امید خداوند تمومش کنم و به تراز مالی برسم به امید الله یکتا و اونجا که آزاد شدم من یعنی نتیجه گرفتم و مصمم تر کارمو ادامه میدم من تا حدودی از خودم رازی نیستم و باید بیشتر تمرکز کنم و با روز شمار و دوره 12 قدم دارم پیش میرم به امید الله یکتا تا اون حس خوب و دائمی کنم هر روز با شکر گزاری و توجه به نکات مثبت زندگی و آموزهای استاد سعی میکنم هر روز نسبت به روز قبلم یه کمی بهتر بشم و تا حدودی موفق شدم چقدر کنترل ذهن اینجا به درد من میخوره چقدر وقتی که با خودم حرف میزنم حالمو خوب میکنه بدهیم کم مونده خیلی شو پرداخت کردم به لطف الله یکتا واین حال منو خوب میکنه و در مسیر نگهم میداره دوستان من اینارو دارم میگم که به خودم اولا یاد آوری کنم و ثانیاً دوستان هم از کامنتای من استفاده کنند و نتیجه دلخواه خودشونو بگیرن من دارم اینو میگم که یعنی یه نفر هست که بدونه من چکار دارم میکنم و نتیجمو بهش بگم و هم انگیزه ای برا خودم بشه و به خودم بگم که منتظر روزای خوبت دوستاد هستند که براشون بنویسی و این مسئله عزت نفس تو بالا میبره و اعتماد به نفس تو صد چندان میکنه وقتی به تراز مالی برسم آروم آروم در مسیر صعود قرار میگیرم به لطف الله یکتا. راستی امروز 107 خواستمو نوشتم و از خداوند هدایتمو خواستم برای رسیدن به خواسته هام و رهاش کردم .
برگی دیگر از سفرنامه امروزم
سلام بر استاد عزیز
سلام بر دوستان خوبم
خدا را شکر که در حال شنیدن این فایل ها هستم
چقدر. عالی استاد قوانین را توضیح می دهند و چقدر حس و حال خوب در صحبت های استاد وجود دارد
قدم اول من این است که از خدای خوب خودم بخواهم که من را به این دوره عالی هدایت کند
و بتوانم این دوره گرانبها را تهیه کنم و روی خودم و باورهای خودم کار کنم
یک نکته عالی که استاد فرمودند این بود که من باید باور کنم
باور کنم که می توانم
باور کنم اهداف خودم را
باور کنم خواسته های خودم را
باور کنم که با تغییر باورهای خودم می توانم به درجات عالی برسم
باور کنم که من عالی ترین افکار را می توانم داشته باشم
فقط کافی است که من به این باور برسم که می توانم و موفق خواهم شد
زمانیکه من در ذهن خودم به موفقیت برسم بدون شک موفق خواهم شد
اکنون به این درک می رسم که
تفاوت است بین نگاهی که خودش می سازد با نگاهی که فکر می کنید فلان نفر باید باشد تا او بتواند آن کار را انجام بدهد
همه اینها ریشه در تفکر و نگرش من دارد و باید به این باور برسم که موفق خواهم شد
خدای مهربان همه کارهای من را انجام خواهد داد
تا او است من نیازی به تلاش ندارم
در عمل کردن من مشخص می شود که من باور کرده ام و یا خیر
زمانیکه من عمل می کنم و قدرت را به خدای خوب خودم می دهم
از خدای مهربان خودم کمک می گیرم
همه اینها حکم در این دارد که من باور کرده ام
واین باور نشانه آن عمل کردن و حرکت کردن است
در هر زمینه ای
من خودم می توانم خلق کنم
عمل کنم
عمل کنم
عمل کنم
نکته زیبا اینجا است
به محض اینکه من شروع می کنم به حرکت کردن شروع می کنم به تغییر کردن
تغییرات زندگی من مشخص می شود
نشانه ها برای من آشکار می شود
وای
وای
وای
چقدر زیبا که باورها و آگاهی های من به جای برسد که رزق و روزی به دنبال من بیایند
چقدر عالی بجای اینکه من بدون دنبال پول
پول دنبال من بدود
این زمانی میسر می شود که من باور کنم و عمل کنم به باورهای خوب و قوانین این جهان زیبا
بدانم که این جهان زیبا هر روز در حال خلق شدن است
و اگر چنین باشد من هم هر روز از نو می سازم
روی ذهن خودم کار می کنم
قانون اینگونه است که من میتوانم بسازم
یاد بگیرم
هر چه بیشتر روی خودم کار کنم
هر چه بیشتر باورهای قوی برای خودم بسازم
دیگر هرگز زود ناراحت و غمگین نخواهم شد
هرگز سریع حالم با یک خبر بد دگرگون نمی شود
همه اینها ناشی از این است که من می توانم
موفقیت از آن من است
ممنون استاد از این توضیحات عالی
سپاس از خدای مهربان
سپاس از خدای فراوانی ها