باید شخصیتمان تغییر کند نه اینکه ادا در بیاوریم! - صفحه 26
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/05/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-05-20 19:05:362024-06-09 14:43:47باید شخصیتمان تغییر کند نه اینکه ادا در بیاوریم!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوندبخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم
روز نود وششم، روزشمار تحول زندگی من!
استاد عزیزم وقتی داشتید کامنت دوست عزیزمون رو می خونید حس میکردم خودم این کامنت رو نوشتم انقدر به حس وحال من نزدیکه که ماههاست دارم با همین حس شوق وذوق وسپاسگزاری وشادی زندگی میکنم شکر الله…
استاد جانم همیشه حرفهای شما توی سرمه توی ذهنمه توی قلبمه وجزء باورهام شده..
این حرفتون که همیشه میگید کسیکه داره روخودش کار میکنه کسیکه هدف داره مگه دیگه وقتی داره برای حاشیه؟ برای اینکه ببینه بیرون از خودش ادمها و شرایط چطور داره میگذره…
من صد در صد حرفتون رو قبول دارم که نقش بازی کردن، ادا در آوردن، یا تقلید کردن سر سوزن هم نمی تونه شرایط ادم رو عوض کنه….
کلا تغییر شرایط وتغییر شخصیت خود من از روز اولی که با شما هستم تا همین الان اینطوری بود که ماهها شکر خدا شرایطی داشتم که می تونستم شبانه روز فایلهاتون رو گوش کنم، گوش میدادم وبهشون فکر میکردم ونکته برداری میکردم و فایلهای زندگی در بهشت وسفر به دور امریکا و تک تک فایلهای سایت رو می دیدم وگوش میکردم واینکار باعث میشد فایلها مکمل همدیگه باشن وهرجا سوالی برام پیش میومد ویا میخواستم اون اگاهی رو باور کنم توی یه فایل دیگه جواب سوالم رو میگرفتم، بعد بهشون فکر میکردم توی زندگی گذشته وحال خودم، توی زندگی اطرافیانم وتو کل دنیا دنبال قانون میگشتم دنبال اون اصلی که شما اموزش میدادید، تا بتونم آگاهی ها وآموزشهای شما رو با زندگی واقعی وشخص خودم تطابق بدم با اونچه که داره اطرافم اتفاق میفته ، یعنی کل جهان داشت به اون شکل پیش میرفت ولی من درکی نسبت بهش نداشتم و آموزهای شما باعث شد من ریز بشم توی افکار وگفتار واعمال خودم و افرادیکه تو شرایط من بودند اما با تغییر دیدگاهشون وبا تغییر شخصیتشون کل زندگیشون تغییر کرده بود، خیلی کم بودن البته اطرافم، یا می تونم بگم انگشت شمار بودن، اما وقتی کامنت دوستان رو میخوندم می دیدم خب اوکی فلانی توشرایط من بوده یا بدتر بوده اما میگه نتیجه گرفته، نتیجه گرفته از زندگی به سبک و روش شما..
حالا شالوده وخلاصه واصل مطلبی که شما تو تمام فایلهاتون میگید چی بوده؟ چی هست؟
اینکه آقا بیا خداتو بشناس، خودتو بشناس، قوانین جهان رو بشناس، به سبک و راه و روشی که من وتعداد زیادی آدم دارن به اون روش زندگی می کنند و نتیجه گرفتند، زندگی کن
واونم راه درستی وراستی و یکتاپرستی هست…
میگی بلدش نیستی؟ نمی دونی چه شکلی میشه انجامش داد بیا تا من بهت بگم…
با تغییر باورهات در مورد خداوند، خودت، و جهان آفرینش…
نه اینکه بخوای ادای آدمهای مثبت نگر رو در بیاری نه، باید بیای تو مسیر با من باشی تا کم کم به این درک برسی که خداوند تورو خلق کرده ازاد و رها وبهت اختیار تام داده برای خلق شرایط دلخواهت وهمه چیز در اختیارت قرار داده ومسخر توکرده هرچیزی رو که تو بهش نیاز داری، کافیه توی مسیر و فرکانسش قرار بگیری تا بیشتر وبهتر و راحتر ازشون استفاده کنی….
وصدالبته که من کلی نتیجه تو زندگیم با عمل به آموزهای فایلهای رایگانتون ودیدن فایلهای سفرنامه وسریال زندگی در بهشت گرفتم…
چطور؟
با تغییر شخصیتم، شمارو الگو قرار دادم مریم جان رو الگو قرار دادم اوایل تقلیدی ولی کم کم باتمرین وتکرار سبک افکار وگفتار ورفتار شما دوتا عزیز دل، شد سبک زندگی من، یعنی یه وقتی چشم باز کردم دیدم منم دارم ارامش واقعی، شادی واقعی، شرایط مالی خوب و شرایط عاطفی و معنوی خوبی رو تجربه می کنم بدون اینکه کار خیلی واضح و مشخصی از نظر دیگران انجام داده باشم، بلکه کوچولو کوچولو باورهام تغییر کرد عملکردم طبق اون باورها شکل مثبت تری به خودش گرفت و عملکرد مثبت برام پیامدها ونتایج مثبتی رو هم بهمراه اورد شکر خدا….
الان مدتهاست که انقدر شکر خدا تمرکزم روی اهدافم هست وقت نمی کنم به هر انچه که غیر خودم و زندگیمو هدفم هست حتی فکر کنم چه برسه به اینکه وقت گرانقدرم رو بذارم روی اینکه ببینم بیرون از من چه خبره و دنیا وادمهاش دارن به چه سمت وسویی میرن، حتی تمرکزم از روی نزدیکترین افراد خانوادمم برداشته شده، وحالا مدتهاست همه به این سبک زندگی من عادت کردن وبا دیدن آرامش وشادی ورضایت قلبی که دارم نسبت به همه چیز و ورودیهای مالی که به لطف الله سرازیر هست جاری وساری توی زندگیم، دارن ازم الگو میگیرن و جالبه که به زبون میارن این تغییراتو ومیگن مینا خوب چسبیدی به خودت و زندگیت وماشالله تو این یکسال اندازه چند ساز از هر نظر پیشرفت کردی کاش ماهم مثل تو قوی بشیم!!!!!!!
این قدرت واین تغییرات مثبت از کجا اومد یه دفعه؟؟؟
این قدرت همیشه وجود داشته منتهی چون تیکه وپاره شده بوده، توی قضاوتها، گله وشکایتها، غیبت کردنها، دخالتها و فوضولی کردنها و تمرکز گذاشتن توی زندگی این واون و که کی چی میگه کی داره چیکار میکنه، دیگه من قدرتی برام نمونده بود!!!!
از وقتی دست از اون همه کارهای بیهوده برداشتم و تمرکز کردم روی خودم وتغییر باور و افکار وگفتار ورفتارم وهدفمند زندگی کردن رو تمرین کردم و سعی کردم مهمترین رابطه زندگیم ،رابطه ی بین منو خدای خودم باشه، خب نتیجه هم رضایت بخش شده…..
نمیشه که شخصیتم مثل گذشته باشه وباهمون سبک و روش قبل که یک عمرباهاشون زندگی کردم زندگی کنم و توقع داشته باشم اوضاع به نفع من تغییر کنه…..
سخت بود اما شد، وقتی بشه وقتی بیفتی رو غلتک و زندگیت بیفته رو روال، انقدر پاک ومطهر و صاف وصادق میشی که دیگه نمی تونی مثل گذشته باشی، با کوچیکترین غیبت وقضاوت و گله وشکایت و انرژی منفی حالت انقدی دگرگون میشه که سریع از اون فرکانس خودت رو خارج میکنی چون طعم بهشتی زندگی کردن رو چشیدی، چون حال خوب رو تجربه کردی دیگه نمی تونی که بد باشی…..
خیلی دیر شخصییتم تغییر کرد خیلی باختم خیلی شکستم خیلی آسیب دیدم خیلی از دست دادم اماااا از وقتی تغییر کردم خیلی زود خیلی چیزها برام جبران شد، واین باعث دلگرمی منه که باقی عمرم رو حداقل به لطف الله درست زندگی کنم و خوشبخت وسعادتمند باشم…..
انشالله که به لطف الله هممون توی این مسیر خودشناسی وخداشناسی هر لحظه وهمیشه ثابت قدم باشیم
بچه هام خوابیدن
دفتر دستکم برداشتم و اومدم پشت میز که نکات جلسه 30 سفرنامه فصل یک بنویسم
ولی وقتی رفتم تو بخش دانلودها
رفتم سراغ فایلهای ارامش در پرتو آگاهی
فایل 5 هنینطوری زدم و چند ثانیه گوش دادم در مورد سلامتی بود
دوباره اومدم رو لیست دانلودها و اومدم که روزشمار بزنم یهو چشمم خورد ب
بخش قدمهای تکاملی برای هدایت شدن
عنوان فایلها.رو نکاه کردم
تغییر شخصیت واقعی و نه ادا دراوردن توجهم جلب کرد
همین عنوان ی پس گردنی زد ب من
که تو نقاب داری و پشتش قایم میشی
دیدم ارههه
وقتی دوستام که ب تضاد میخورن و میان ازم سوال میکنن چ خوب میرم بالا منبر و حرفهای استاد با مثال بهشون تحویل میدم
( این دو سه تا دارن روی خودشون کار میکنن و قانون باور دارن)
ولی امان امان از وقتی که دوستی که اهل قانون نیس
ی حرفی پیشم میزنه
ی گونی مثال وتجربه دارم که همراهیش کنم
مث امروز عصر
رفتم خونه دوستم
ی دختر 5 ساله داره که امسال پیش دبستان میره
دوستم داره پیش های محتلف میبینه و میسنجه( بزرگی مکان، تمیزی، مسافت ، هزینه و…)
چون من برای پسرم تجربه داشتم ازم سوال کرد و بهش در مورد خوبی پیش دبستان پسرم کفتم
امروز صب رفت اونجا و چند جای دیگه رو از نزدیک دید
قیمت کرفت و شرایط پرسید
عصر که هم دیدیم شروع کرد
چقدر گرون شده
تازه فلان جا گفت پک لوازم التحریر باید از خودمون تهیه کنین و داشت میگفت اینا جمله میخرن و ب مردم کرونتر میفروشن
و انصاف ندارن شاید یکی نداشته باشه و …
ومنم همراهی کردم
که اره توی لیست ب همه میگن ی بسته 500 تایی برگه a4
در حالیکه تا اخر سال بچه ها صد یا 150 تا هم استفاده نمیکنن ( طبق تجربه کاری 11 ساله ام توی اموزشگاه زبان و مدرسه پسرم)
و به دوستم کفتم ک فلان پیش دبستان پارسال س میلیون پک بسته بود برای بچه ها
و حرفها وگله هایی که تمومی ندارن
خب معلومه چرا س ماهه دارم فایل گوش میدم
شکرگزاری مینویسم
جملات تاکیذی میگم
ولی تغییری نمیبینم
امشب فهمیدم چرا
چون من عالم بی عمل و تعهدم
فقط فایل گوش میدم ولی اجرا نمیکنم
گاهی وسط همین بحث های الکی یهو متوجه میشم که دارم خارج از تعهدم عمل میکنم ولی
ادامه دادن اون بحث (طبق عادت سالهای سال و قدیمی تو وجودم، ) برام لذت بخش
و میگم اشکال نداره خالا حرف میزنم ولی توجه نمیکنم
و بهشون فکر نمیکنم
در خالیکه که من دارم ورودی خراب ب ذهنم میدم
دیدم تو این س ماه که دلم خوشه دارم فایل گوش میدم
هنوز هییچ تغییری توی شخصیتم، توی نحوه ی برخوردم با بچه هام ایجاد نشده
اگر دست رو اون hot button من بذارن منفجر میشم
پس من دارم ادا درمیارم
ی روزایی نوشتن تمرین ستاره قطبی حالم خوب نمیکنه
شکرکزاری روزانه حالم خوب نمیکنه
استاد میگن باید ی جیزی بنویسی که با نوشتن و یاداوریش حالت دگرگون بشه و طوطی وار نباشه
نگاه میکنم ب دور و برم
توخونه ام
جیزای خوب دارم
ولی شکرگزاریش حالم عوض نمیکنه
نمیدونم چرا
چی میشه اینطوری میشم
ی روزایی تو تمرین ستاره قطبی هیچ درخواستی برای اون روزم ندارم ( یا ته دلم میگم خدایا خودت میدونی دلم … میخواد ولی باور ندارم اتفاق بیوفته)
کاش اگه کسی از دوستان تجربه داره و میتونه راهنمایی کنه
ایا این شرایط و حس تجربه کرده؟؟؟
چطور ازش بیرون اومده؟؟
دوره اول روز شمارم تمام شد وچون نتیجه دلخواه و خاصی ندیدم
تو فکرم بود از اول دوباره شروع کنم
از طرفی دوست داشتم دوره دوم شروع کنم
الان زدم روی نشانه هدایت
و از خدا خواستم بهم بگه
و ی فایل از زندگی در بهشت اومد
که مربوط ب مقایسه و نکات مثبت پارادایس و برج تمپا بود
فایل زیبا رو دیدم و چندتا کامنت و کامنت منتخب خوندم
و فهمیدم که هر دو بخش سفرنامه ویژگی های عالی دارن و هر کدوم شروع کنم قطعا برام درس و برکت داره ( ب شرط تعهد)
و راحتم کرد توی انتخاب مسیر
بخش دوم با تعهد و توکل ب خدا شروع میکنم
و بعد از اتمام 4 بخش
مجدد برمیگردم و دوره رو تکرار میکنم
( البته که میخوام نکات و تمرینهای دوره اول و درسهای جدید بنویسم و بچسبونم ب یخچال که راهنمای رفتار و افکار روزم باشن )
الهی ب امیدت
خداوندا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم
سفرنامه 96
سلام خدمت استاد عزیز وخانم شایسته گل وتمام زحمت کشان سایت و اعضای بینظیرش
خداوند را سپاسگزارم بابت حضورم در این سایت معنوی
این فایل مث همه فایلهای استاد عالیه وخدارو بابتش سپاسگزارم این فایل به نکته مهمی اشاره کرد که متاسفانه خیلی از ماها این مشکل رو داریم که خیلی زود فکر میکنیم تغییر کردیم وباورامون درست شدن در صورتی که در شرایط سخت که قرار می گیریم کم میاریم و قانون را زیر پا میگزاریم ولی در مواردی که شخصیتمان کاملا در آن مورد عوض میشود آنوقته که تابع قانونیم و نتیجه عالی میگیریم ،درسته بعضی مواقع ما ظاهرا فکر میکنیم شخصیتمان تغییر کرده ولی ما باید همیشه وپیوسته روی خودمون کار کنیم که باورهای جدیدمان آفت نزند ، استاد من هیچ وقت مثال درختان که خیلی مطلب را برام واضح و روشن کرد را فراموش نمیکنم و سعی میکنم در زندگیم به کار ببرم، سپاسگزارم استاد عزیز که وقت گرانبهاتون را صرف ما میکنید
موفق و پیروز باشید
حمد و سپاس خدایی را که تنها آفریننده آسمان ها و زمین است
سلام استاد عزیز و دوستان همفرکانسی عزیزم
احساسی که الان دارم و من رو مجاب کرد که بیام و این مطالب رو بنویسم رو هیچ وقت نداشتم،
.
من از اون دسته ادمهایی هستم که همیشه نتایج یویویی داشتم تو زندگیم، چند وقت روی باورهام و رفتارهام کار کردم و خب طبق قانون نتایج هم به همون مقدار دریافت شده، ولی بعد از مدتی دست کشیدم از کار کردن روی خودم و باز برگشتم به همون نتایج قبلی و حتی پایینتر از اون،این قانون برای من واضح و روشن شده که وقتی روی خودمون کار نمیکنیم نه تنها نتایج از بین میره بلکه از جایی که بودیم هم میاییم پایینتر،
.
این باور که حالا اگه سالی 2 ماه هم بری باشگاه و ورزش کنی بهتره از اینکه اصلا ورزش نکنی به حدی در ذهن من قوی هستش که هر بار که اقدام به ورزش کردم و با جدیت هم انجام دادم نتونستم بیشتر از دو ماه ادامه بدم و هر بار به دلایلی پیش پا افتاده ورزش رو ترک کردم و خب نتایج هم خیلیی زود تغییر کردن و اندامم حتی از زمان قبل باشگاه بدتر هم شده،
باید برای رشد و پیشرفت خیلی جاه طلب باشیم و راضی به نتایج کوچیک نباشیم، تا با ادامه دادن مسیری که موفقیت های کوچیک رو برای ما بوجود اوردن بتونیم موفقیت های بزرگ رو هم خلق کنیم،
مسئله مهمی که در رفتارهای خودم شاهدش بودم این هست که انضباط و تعهد ندارم، تعهد همیشگی انجام کارهایی که مارو به موفقیت میرسونه،
وقتی با رعایت خورد و خوراک و تعهد به اینکه شبها زود بخوابم و روزها زود بیدار بشم تونستم نتایج خوبی رو توی کیفیت ورزش کردن و احساس خوبم درطول روز بگیرم،باید همون مسیر رو ادامه بدم و به دنبال تغییرات جادویی برای اتفاقات جادویی نباشم، کافیه همون مسیر تکاملی رو ادامه بدم و تعهد داشته باشم برای انجام کارهایی که خیلی وقت و انرژی نمیخواد و فقط کافیه که انجام داد،
این کامنت رو هم بعد از حدود 2 ماه دارم مینویسم، از خداوند میخوام من و همه انسان هایی که در مسیر موفقیت و رشد تلاش میکنند رو هدایت کنه،.
.
در هرجای این کره خاکی هستید، شاد،سالم، سعادتمند و ثروتمند باشید
به نام خالق زیبایی ها
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربانم
خدا رو شکر میکنم بابت این که عضو این خانواده صمیمی هستم به خودم میبالم
من از سال 97 با قانون اشنا شدم اما یک سال و خورده هست ک سعادت اینو پیدا کردم و در مدار خانواده صمیمیم قرار گرفتم
من گاهی فک میکنم ک ادا در میارم و اصلا تغییری نکردم بارها تعهد مینوشتم اما بعد چن روز ناامید میشدم به خودم تشر میزدم ک تو فقط یه چیزی مینویسی ک ادا در بیاری توی این مدت نشد ک یک روز من نیام سایت کامنت نخونم و فایل گوش ندم کلا دنبال اینم ک فقط برسم خونه باذوق ک بیام سایت فقط یک ماه ک به تضادی برخوردم و کنترل ذهنم برام سخت بود باز میومدم سایت اما حالمو نمیتونستم خوب کنم ک خدا رو شکر تموم شد و من باز بلند شدم و به مسیرم ادامه دادم
من یادم نمیاد برا تایید بقیه ادا در اورده باشم اما خودبخود اطرافیانم میفهمن ک من از غیبت بدم میاد وقتی میرسم تو جمعشون حرفشونو قطع میکنن میدونن من همیشه میگم فقط خدا وقتی از اعتقادات مذهبیشون حرف میزنن وقتی من میام توی جمع سکوت میکنن و جالبتر اینکه من خودم اصلا متوجه رها بودنم نشده بودم تا اینکه توی یه جمع خودمونی بودم و اون جمع اون شب به من گیر دادن ک تو چرا اینقد بی خیالی چطور میتونی اینقد اروم باشی چرا اینقد هیچی برات مهم نیس
خلاصه اینقد لذت میبردن از اخلاقم و شوخی میکردن و میخندیدیم ک خودم یهو به خودم اومدم گفتم چطور اینا اینقد متوجه تغییرات من شدن در صورتی ک قبلا خیلی مسائل و مشکلات برام مهم بود من یه قرار کاری داشتم و زمانش تموم شده بود باید میرفتم شهرستان اون شب من اینقد بی خیال بودم ک اونا بهم میگفتن چطور اینقد بیخیالی با اینکه زمانت اونجا تموم شده اما من فرداش رفتم و اون زمان برای من تمدید شد خیلی راحت
اینم بگم ک قبلا خیلی زود عصبی میشدم خیلی رو تمیزی خونه حساس بودم خیلی گیر میدادم اما الان تقریبآ به صفر رسیده و بارها موردی پیش اومده ک عصبانی بشم اما فورآ خودمو کنترل کردم جز همون یک بار ک اون تضاد پیش اومد ک بخاطر کنترل نکردن خودم اون شرایط رو خودم رقم زدم و چوبشم خوردم
این از تغییرات رفتاریم بود
توی این مدتی ک من عضو این سایت شدم به شغل دلخواهم رسیدم به مکان دلخواهم رسیدم عاشق محل کارم هستم و چه ارتباطات عالی با ادمهای عالی توی محیط کارم دارم 180 درجه ادمای اطرافم تغییر کردن همه یه جور دیگه رو من حساب میکنن خدایا شکرت اما هنوز درامد کمی دارم ک علتش اینه ک قصد مهاجرت به تهران دارم و اینجا کار نمیگیرم
خیلی جذبای دیگه داشتم فقط مونده بحث درامدم ک تکلیفم با خودم روشن بشه ک بمونم شهرستان یا برم تهران
من توی اردیبهشت قرار داد 32 میلیون بستم ک 3 میلیونش به حسابم واریز شده هنوز و علت اینکه هنوز بقیشو نگرفتم شاید باورهای خودمه البته ک طلبکارم خدا رو شکر میکنم و اینو نشونه این میبینم ک پس میتونم از شغلم درامد عالی داشته باشم
اما با شنیدن این فایل بسیار زیبا و خوندن کامنت اقای عطار روشن و اقای جوان اشکم دراومد
و امشب میخوام همه اون تعهدات قبل رو کنار بذارم و یک تعهد جانانه به خودم بدم ک جهاد اکبری کنم برای تغییر بنیادین شخصیتم میخوام یه ادم دیگه بشم یه ورژن جدید میخوام به خودم و اطرافیانم آرامش و عشق بدم و عشق دریافت کنم و دنیا رو جای قشنگتری برا زندگی کنم
خیلی حالم خوبه امشب خدایا ازت ممنونم
استاد عباسمنش تو خود خود عشقی تو آرامش مطلقی خودت صدات اسمت سایتت حرفات به من آرامش مطلق میده به یادت هستم همیشه و دوستت دارم به اندازه قلب کوچکم شاید کم باشد اما قلب هر کس تمام دنیای اوست
عاشقتونم
سلام ودرود به عزیزانم
راستش الان اومدم کامنت بنویسم داشتم با خودم فکر می کردم چند روز شده که کامنت گذاشتم. چون حدود یک هفته پیش یا بیشتر تعهد دادم به مدت 40 روز در سایت کامنت بگذارم.
داشتم می شمردم و با خودم می گفتم خب چند روز دیگه مونده؟
یک لحظه به خودم آمدم که ای بابا فاطمه کجای کاری؟! مگه داری مشق می نویسی یا جزوه دانشگاه است این ها.
چرا می شمری یا می خواهی نقطه پایان 40 روز را ببینی
به قول استاد این باید زندگیتون باشه حالا نه اینکه فکر کنی یک تایمی را مشخص کردی تا تمام شود مثل اینکه ترم دانشگاه است یا دوره خاصی است که باید تمام شود.
هیچ چیزی آخر این 40 روز نیست که فکر کنی اتفاق خاصی اون سمت این زمانی که مشخص کرده ای قرار است بیفتد.
اتفاق های خوب در همین حین که داری این کار را انجام می دهی همزمان رخ می دهد.
اینکه همه چیز خیلی روی روال دارد رخ می دهد.
اینکه داری از زندگیت لذت می بری.
اینکه داری یه نکات مثبت توجه می کنی و داری زیبایی های بیشتری را در طبیعت و اطراف در روابط و در ثروت تجربه می کنی همه نشان از این دارد که همزمان این اتفاق ها رخ خواهد داد.
نه اینکه پایان 40 روز قرار است جام قهرمانی به تو تقدیم شود.
آری این نکته ای است که هر روز باید به خودم بگویم و از این مسیر لذت ببرم.
از این کامنت گذاشتن ها لذت ببرم. از اینکه صبح بلند می شوم و قلب بسیار آکنده از حس خوب است.
دارم این مدت ذوق و شوق داشتن را تمرین می کنم. این کاری بود که خیلی در آن ضعیف بودم. کلا آدمی نبودم که خیلی برای یک چیز احساسات بروز دهم. اما همین کامنت گذاشتن ها تاثیرش در زندگیم ذوق و شوق بیشتر است که نشان می دهم.
خیلی لذت بخش است نگاه کردن به همسر و فرزندانم با عشق. با لبخند. با امید. خیلی حس خوبی دارد.
دارم تمرین می کنم این لذت بردن از مسیر و از لحظات را
دارم تمرین می کنم عزت نفس را با دوست داشتن خودم و سرزنش نکردن خودم
دارم تمرین می کنم که با عشق به اطراف نگاه کنم و نکات مثبت را ببینم.
دارم تمرین می کنم بیشتر از زیبایی ها عکس بیاندازم.
دارم تمرین می کنم کمتر سخت بگیرم و هر زمان اشتباهی کردم حتی اگر طرف مقابلم کودک است یا ازمن کوچکتر است سریع بگویم آره اشتباه کردم و غرورم را کمرنگ کنم واین کار کردن روی غرورم دارد لذت بیشتری به زندگیم می بخشد.
تمرین های دیگری هم دارم می کنم. مثلا سعی می کنم در طول روز مدام به خودم یاد بیارم که باید با خدا تقسیم کار کنم اینقدر منم منم نکنم و نخواهم خودم همه کارها را انجام بدم.
این قسمت کمی مشکل دارم و یادم می ره اما زمانی که یادم می افته سریع می گم خدایا این جا رو تو درستش کن یادم رفته بود اما حالا که یادم اومد این قسمت را برام درست کن و او هم پاسخش مثبت است.
دیروز روی ایوان خانه نشسته بودم و به صدای رعد و برق آسمان گوش می کردم. با خودم گفتم خدایا بارونی بفرست که شگفت زده بشم از شدت آن. نمی دانم چرا یک لحظه خواستم یک شگفتی را تجربه کنم. وای خدای من نمی دانید چه رگباری گرفت که یک لحظه شوکه شدیم. حتی همسرم وحشت کرد از شدت بارش .
اما من ذوق زده شده بودم. با خودم گفتم اینگونه خدا پاسخ می دهد اگر باور درستی داشته باشی. اصلا تا شب با این پاسخ خداوند من ذوق زده بودم و سرمست که خداوند به تمام خواسته های تو پاسخ می دهد اما تو هم باید شرط اجابت را به جا بیاوری
باید باور درست داشته باشی باید قوانین را رعایت کنی.
خدایا شکرت این هم از امروز
سپاسگزارم از همه شما بخصوص استاد عزیزم
سلام و درود خدمت دوست عزیز و گرامی خانم ابراهیمی
از خواندن کامنت زیبا و پر از عشق تون بینهایت لذت بردم.
نکات بسیار زیبا و گرانقدری در کامنت تان بعنوان پیام خدا دریافت کردم که بخاطر تک تک آنها صمیمانه از شما قدر دانی میکنم.
بعضی از نکات برجسته کامنت شما را در پایان برای یادآوری و گوشزد به خودم مینویسم.
1- تعهد داشتن و مسئولیت پذیری
2- یادآوری اصل از لحظه لذت بردن و تجربه زندگی در زمان حال
3- توجه و تمرکز روی نکات زیبا و مثبت
4- اصل توکل و ایمان به ربوبیت خداوند
سلام دوست عزیز
ممنونم از نظر پر از محبت شما
تا به الان می تونم بگم این کامنت گذاشتن ها در تمرکز من به آگاهی های سایت خیلی موثر بوده و فایل ها را با دقت بیشتری گوش می کنم.
امیدوارم این مسیر زیبا برای شما و همه ی دوستانم پر از خیر و برکت و ثروت باشه.
به نام خداوند مهربان و بخشنده
96مین روز سفر نامه من
سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان عزیزم
خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم که تا اینجا آمدم و جا نزدم خدایا شکرت خدایا شکرت
این چند ماه که واقعا بالای خودم کار کردم نتایج آنرا گرفتم سفر که می خواستم رفتم هر چی خواستم در این جریان برای من داده شد و خداوند خیییلی برای من لطف داشت خدایا شکرت
من وختی تازه در این مسیر قرار گرفتم خیییلی برای بقیه اینو میگفتم و اصلا نتیجه هم نداشتم فقط ادا درمی آوردم گویا من تغییر کردم و تعهد نداشتم و باور پذیری را نداشتم اما زمستان 1401بود که خیییلی تمرکزی از فایل های سفر نامه شروع کردم و هر جا میرفتم آن جا را تحسین میکردم و در همان جای که بودم در همان محله که بودم اینقدر جا های زیبا بود که اصلا من به آن توجه نکرده بودم خدایا شکرت برف میبارید از فضا لذت میبردم حتی تنهایی میرفتم و تحسین میکردم و سپاسگزاری خداوند را می کردم و خداوند هم پاداش اش را برای من داد زمانی سفر کردم فایل از هادی عزیز را گوش دادم و استاد در آن جا گفت حتما شما باید در آمد مالی داشته باشید هیچ وخت خود را بیکار نکنید و استاد گفته بود حتی کارگری هم بکنید
من آن زمان بیکار بودم و من از فردایی آن روز شروع کردم جستجو برای کار و من شروع کردم خیییلی برای من سخت بود چون من بیست ساله بودم و تا آن زمان اصلا کار نکرده بودم اما شروع کردم و شروع کردم در اوایل درآمدم خیییلی پایین بود و بعد یک هفته به یک جای دیگر هدایت شدم و در آنجا شروع به کار کردم و هر روز سه الی چهار سات فقط فایل های استاد را میشنیدم و میشنیدم و وختی دوباره به خانه برگشتم و از همان جایی که کار میکردم صد سیت لباس خریدم و حالا هم منتظر آن لباس ها هستم و من هنوزم خودم را بیکار نکردم و حالا با. پدرم در مغازه اش مصروف کار هستم و انشالله به زودی لباس های که خواستم را بفروش می رسانم به بهترین قیمت خدایا شکرت به لطف خداوند مهربان
رد پای من
هر کجای هستید در پناه الله مهربانم باشید شاد سالم ثروتمند سعادتمند در دنیا و آخرت باشید ️️️
سلام بر استاد عزیز
سلام بر دوستان خوب خودم
نود وششمین روز از روز شمار تحول زندگی من رقم خورد
واقعا برایم عالی بود و خیلی حالم را خوب کرد چقدر عالی و زیبا بود مطالب این فایل
من باید از دورن تغییر کنم
من باید در ذهن و افکار خودم تغییر کنم و این تغییر به زندگی من هم ورود خواهد کرد
پس هرگز دنبال نقش بازی کردن نباشم و وقتی که راه درست را می بینم و می فهمم خودم به دنبال آن بروم و هرگز نگران حرف باقی و دیگران نباشم
چقدر زیبا است که شخصیت من عوض بشود
چقدر زیبا است که افکار و باورهای من تغییر کند
این مهمترین درسی بود که امروز از صحبت های استاد یاد گرفتم و این تغییر باید در اعمال و رفتار من هم باشد
باید یاد بگیرم که مشکلات و مسائل زندگی خودم را واقعی و عملی حل کنم و یاد بگیرم که افکار و عوامل من هر دو با هم باید یکی باشد
این یعنی یک تغییر اساسی و بنیادی و آنوقت من با این نوع تغییر همیشه طعم خوب آرامش را خواهم چشید
این نکته استاد واقعا عالی و مهم بود که باید من همیشه روی باورها و افکار خودم کار کنم
باید هر روز و همیشه روی خودم کار کنم و این باید مداوم و مستمر باشد
حتی زمانی که من به خواسته و اهداف خودم برسم باید بعد از آن هم باز روی خودم کار کنم و اگر غیر اینصورت باشد به جای اول خودم برمی گردم پس این یعنی اینکه باید کار کردن روی باورهای خودم مداوم و همیشگی باشد
تداوم باید داشته باشد
بخواهم نتایج بگیرم باید همیشه و مداوم روی خودم کار کنم
سپاس از خدای مهربان
سپاس از خدای زیبایی ها
سپاس از خدای فراوانی ها
با نام خداوند مهربان
سلام به دوستان عزیزم و هم فرکانسی های فوق العاده ام
تغییر شخصیت
این فایل مال خود خود خود من هست
تعهد های روی کاغذ 1سالست ولی در عمل 3 روزه هست و بعد کم رنگ و کمرنگ تر
خوب این دو حالت داره این نوع تعهد
1 اولین حالت که قصد تغییر بنیادی خودتو نداری کامران جان و خودتو مثل ساختمانی که نشست کرده فرض کردی که دیواراش همه ترک برداشته و داری فقط با بتونه و رنگ داری اون ترک ها رو لاپوشونی میکنی و در ظاهر زیبا شده و در باطن و در درون هر روز بدتر و نشست بیشتر تا زمانی که تخریب بشه مثل سیبی که ظاهر بسیار زیبا و قرمزی خاص خودشو داره ولی درونشو اقا کرمه خورده حالا ظاهر هر چقدر زیبا باشه نتیجه درونش چی میگه کامران جان پس هنوز درک نکردی که اتفاقات درون دنیایی بیرون رو شکل میده ماشالله کامران جان برای گفتو گو و ثابت کردن قانون به اینو اون همت داری ولی برای ثابت کردن به خودت و گرفتن نتایج تنبل تنبل هستی افرین برتو که شاگرد فوق العاده ای قرار بود بشی
قانون میگه تمام اتفاقات و شرایط دنیایی بیرون تو بر اثر ارسال فرکانس های تو صورت میگیره حالا چه به صورت جدی یا شوخی
ایا کامران جان قشنگ زندگی کردن برات مهمه یا در ظاهر قشنگ زندگی کردن خوب اول تکلیف خودتو روشن کن ببین چی مهمه و اینو درک کن که تو وقتی میشینی یک ساعت دوساعت رگ گردنت کلفت میشه قرمز میشی بحث میکنی و میگی ن قانون این هست باید ادم به این قانون ها عمل کنه و موفق میشه بعد در یک کلمه ای که ازت میپرسن درجا ضربه فنی میشی و اونم اینه که بعد دوساعت داد زدن و بحث کردن میگن (خوب خودت چه نتیجه ای گرفتی تو که همون قبلی هستی ) اونجاست که تو فقط ادم تظاهر کننده ای خوب اون لحظه نکه تو نمیتونی قانون رو ثابت کنی خودتم از مسیر گم راه میشی و اونجاست چون هنوز خودتو نشناختی و هنوز درک نکردی که من خودم خالق شرایط زندگی خودم هستم میندازیمش گردن فایل های استاد که اینا همش چرت و پرت هستن البته با عرض معذرت استاد جان این ها همشون برای خودم دارم مینویسم که منه شاگرد 5 ماه هست دوره دوازده قدم رو خریدم و عشقی دارم تمرین میکنم و هر روز هم میگم چرا نمیاد نتایج الان دارم متوجه میشم که بابا تو فقط برای دیگران حرف زدی دیگران برات مهم بودن ن خودت تو برای دیگران ارزش قائل بودی و رفتی اونا رو هدایت کنی برای خودت ارزش قائل نبودی کامران جان خوب وقتب خودت برای خودت ارزش قائل نیستی جهان هم از همون جنس وارد زندگیت میکنه
پس اول یک تصمیم جدی بگیر کامران جان و عجله نکن اصلا عجله نکن قربون برم استاد خودش تو فایل هاش گفتن ما این ماشینی هستیم که چرخ ها زنگ زده قفل شده باید ارام ارام روغن کاریش کنیم و حرکت کنیم وعجله ای هم نداریم عجله کردن تورو از خواسته هات دور میکنه عجله کردن تورو از خواسته هات دور میکنه عجله کردن تورو از خواسته هات دور میکنه عجله کردن تورو از خواسته هات دور میکنه عجله کردن تورو از خواسته هات دور میکنه اینو تکرار کردم بمونه تو ذهنم
2 اینه اصلا حرف های استاد و قران رو قبول نداری
فکر کن کامران جان دوتا راه بیشتر نداری یا بپذیری کامل حرف های استاد رو و تعهد بدی از همین امروز به مدت یک سال دوره دوازده قدم رو استارت بزنی و ارام اران بدون هیچ عجله ای حرکت کنی و شخصیتی تغییر کنی شخصیتی یعنی چی
1تغییری که یاد بگیری بدون اینکه به کسی بی احترامی کنی از جمعی که دارن غیبت میکنن فرار کنی و قاطی بحث نشی سخته اره خوب دیگه ولی انجامش چند بار فکر کنم لذت بخشه
2تغییری که یاد بگیری تو به هیچ عنوان به هیچ عنوان به هیچ عنوان نمیتونی زندگی کسی رو تغییری بدی چه خوب چه بد پس سکوت کن فقط روی خودت کار کن و نتیجه بگیر و زمانی که نتیجه گرفتی و امدم و امدن و امدن و امدن ازت خواهش کردن و التماس کردن اون موقع قرار نیست توضیح بدی چون اگر توضیح بدی با مقاومت طرف مقابلت برخورد میکنی اون موقع در همون یک لحظه لعف های هرز ذهنت شروع میکنه به رشد و تو اون موقع هی باید توضیح بئدی بعد تا به خودت میایی میبینی یک ساعته داری علف های هرز ذهنتو دار یپرورش میدی به جای توضیح دادن سایت عباسمنش دات کام رو معرفی میکنی و اونم اگه دنبال تغییر باشه به سایت زنگ میزنه
پس دومین پاشنه اشیل که باید حل بشه اعراض از ناخواسته ها و توضیح و بحث نکردن با دیگران و کار کردن روی خودمون
دروغ گفتن ترک
عینک گذاشتن برابر تغییر و خود واقعی بودن
تهمت زدن و غیبت کردن ترک
و راه دوم اینه که محصولات و سایت استاد رو حذف کن و به زندگی وکار های گذشته ات ادامه بده و خودتم خسته نکن
اینهایی که گفتم برای خودم بود و من پذیرفتم که بعد از یکسال و خورده ای همچنان فقط تظاهر بودم چقدر ممنونم ازت استاد که این فایل رو در بهترین زمان بهم الهام شد و گوش دادم
سپاسگزار خداوند منان هستم
تمرین ستاره قطبیمو اینجا میخوام بزارم و بمونه رد پایی از شاگردی که از این لحظه تمام تغییرات رو برای خودش بخواد ن برای نشان دادن خودش به دیگران
خداجونم ازت میخوام چنان هدایتم کنی مثل همیشه و در این مسیر زیبا هدایتم کنی که غیر از لذت بردن و تعهد و پایبند بودن رو یاد بگیرم و عزت نفس منو بالا بره خدایا ازت میخوام که هدایت گرم باشی
استاد عزیز عاشقانه از همین جا اروزوی خوشبختی فراوان برای شما و خانوم شایسته دارم
استاد جان دوستتون دارم
دوستان عزیزم عاشقانه دوستت دارم
عاشقانه و قلبی میخوامتون
شب و روزتون عالی و در پناه الله شاد پیروز ثروتمند و سعادت مند در دنیا و اخرت
به نام خالق هدایتگرم
عرض سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم
روز شمار زندگی من روز 96
وقتی تو تصمیم میگیری که تغییر کنی و به خودت متعهد میشی که انسان دیگری بشی جهان هم با تو هماهنگ میشه و تو رو هدایت میکنه اون روز که به خودم متعهد شدم که آدم دیگه ای بشم و نقاب نداشته باشم و خود واقعیم باشم هدایت شدم به روز شمار زندگی و با روز شمار جلو میرفتم در همون روزهای اول یه تصمیمی که از قلبم میگذشت و میخواستم اون روز انجام بدم درست مصادف میشد با روز شمار زندگی و چقدر منو به فکر میبرد که وقتی تو میخوایی که تغییر کنی و این فرکلنسو به جهان ارسال میکنی جهان هم پاسخ میده تا تو راهتر در مسیر باشی و ادامه بدی و این سازگاری با جهان اینو به تو یاد آوری میکنه که مسیرت درسته من تو همین روز شمار با نشانه وارد دوره 12 قدم شدم و الان قدم اول جلسه ششم یا هدفگذاری هستم و چقدر با روز شمار امروزم هم مدار شده من امروز تصمیم گرفتم که هدفمو تعیین کنم و به خودم متعهد بشم که در مسیر باشم و با آموزهای استاد پیش برم و خیلی خوشحالم که تو تصمیم گیریم روز شمار کمکم میکنه که تمام کارهایی که انجام میدم باید متعهدانه باشه من قبل از روز شمار به صورتم نقاب زده بودم و حرفای خوب میزدم ولی همش دوست داشتم آگاهی که دریافت میکنم و به بقیه انتقال بدم دریغ از اینکه به خودم فکر کنم که بعد یه مدتی کلاه خودمو قاضی کردم و از خودم پرسیدم تو خودت چند مرده حلاج ی آیا اون چیزایی که به بقیه میگی عمل میکنی بقیه نتایج تو رو نگاه میکنن خودت چی تو چنته داری از وقتی که فهمیدم من حتی رو فرزند خودم هم نمیتونم تأثیر بزارم چون هر کسی منحصربفرد آفریده شده و فرکانس خودشو داره و شیع نیست که تو بتونی تغییرش بدی پس تو بقیرو ول کن و فقط رو خودت کار کن و خودتو خود درونتو بشناس و تمرکز کن رو خودت و باوراتو بساز و وقتی من این تصمیم و گرفتم خداوند هدایتم کرد به دوره 12 قدم گفت تو میخوایی رو خودت کار کنی سر خود نرو جلو ،بیا تکاملی با آموزه استادت برو که برات خیلی بهتره من گفتم آخه خدا جون تو خودت میدونی الان موقش نیست من بدهکارم نمیتونم وارد بشم گفت برا نوشتن چکاب فرکانسی ات ضربه بزن حرف نزن منم با کمی مکث گفتم من خودمو سپردم به تو دیگه خودت میدونی حتما به صلاح منه این ردپارو گذاشتم اینجا که من یه زمانی برمیگردم و یادم نره که من با چه اوضاع و احوالی وارد دوره 12 قدم شدم البته که گفته باشم من دارم متعهدانه به چیزهایی که به خودم گفتم عمل میکنم و حساب مردمو دارم میدم و تا زمانی که حساب مردمو تصفیه نکنم جنس برا مغازم نمیگیرم فقط اندازه نیازم اونم نقدی خرید میکنم دیگه چک دادن و حساب دفتری رو گذاشتم کنار و آخرین چکم به امید الله یکتا 15/2 هست که اونم تو حسابم هست و میرسم به حساب دفتری و اونارو پاک میکنم تا به تراز مالی ام برسم و خواسته امسال منه و اینو یادم باشه که وقتی که تسلیم میشی یعنی این که زندگی الآنم هیچ ربطی به گذشته خودم نداشته باشه و بدونم که برگی بی اذن خداوند از درخت جدا نمیشه
برگی دیگر از سفرنامه امروزم