باید شخصیتمان تغییر کند نه اینکه ادا در بیاوریم! - صفحه 33 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/05/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس‌منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس‌منش2017-05-20 19:05:362024-06-09 14:43:47باید شخصیتمان تغییر کند نه اینکه ادا در بیاوریم!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت جناب عباس منش
سوالی است که مدتها ذهنم را درگیر کرده است. چگونه می توان فقط تمرکزت را بر مثبتها داشته باشی اما در عین حال برای مسائل اجتماعی یا سیاسی کشورت هم تلاش کنی ، من سالها دغدغه حل مسائل اجتماعی سیاسی کشورم را داشتم در حد توانم هم تلاش کردم اما الان با تناقضی مواجه شدم از طرفی طبق آموزه های شماو سایر اساتید حوزه باید مدارم را برمدارشادی ، فراوانی ، رفاه و هرآنچه میخواهیم تنظیم کنیم اما این قضیه را چطور با مطالبه گری پیگیری مسائل و مشکلات مثلا درحوزه قوانین بانوان یا کودکان جمع کرد . وقتی پیگیر اخبار مربوطه میشوم حالم بد می شود و میدانم نباید حالم شود .لطفا راهنمایی کنید.
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی بزرگوار
روز نودو ششم روز شمار تحول زندگی من
خداروشکر که امروز هم میتوانم بهدتعهد خودم عمل کنم و یک فایل زیبای دیگر روزشمار رو کارکنم.
خداروشکر به خاطر کامنت بسیار تاثیر گزار آقای عطار روشن که همیشه کامنتها ونوشته های تاثیر گزارشون رو میخونم و استفاده میکنم.
دقیقا وقتی اوضاع به ظاهر نامرتب است مشخص میشود که چقدر توانستیم خودمون رو رشد بدهیم و از آموخته ها و آگاهی ها مون استفاده کنیم چقدر شجاع تر شدیم جقدر آرامش داریم و چقدر وایمانمان قوی تر شده.وقتی سال قبل روزی نبود که طلبکارها برای طلبشون زنگ نزنند با پیام ندهند خیلی سخت بود بهم نریزم و گمراه نشم و همیشه از این بابت سپاسگزار استاد عزیزم و مریم بانو هستم که چراغ راه من بودید و همچنین کامنتهای بچه های سایت و فایلهای روزشمار که خیلی برام قوت قلب و هدایتگر بودند.
از این بابت به خودم آفرین میگم که توانستم پابرجا باشم و راهم رو گم نکنم اما میدونم که هنوز خیلی کار دارم و هر روز باید روی خودم کار کنم چون خودم خوب میدونم هنوز بعضی وقتها بهدهم میریزم از یک تضاد از یک ناخواسته یا نرسیدن به چیزی که دوست دارم هنوز هم نجواها میان و‌شیطان میتونه وسوسه کنه من رو .و هنوز هم گاهی وقتها فقط حرف میزنم و حتی میخوام دیگران رو هم راهنمایی کنم و همه اینها کار کردن میخواد و تعهد روزانه برای تعییر برای رشد و برای توحیدی شدن و چقدر احساس خوبی دارم وقتی درک میکنم که همه چیز دست خودم هست ومن مرکز جهان هستی وخالق زندگی ام هستم و چقدر مطمئن هستم وقتی خدارو کنار خودم ودرخودم میبینم و یک حسی به من میگه که علیرضا ادامه‌بده حرکت کن راه درستی رو انتخاب کردی .وقتی که خوابیدی و دخترت میاد توبغلت و میگه دوستت دارم وقتی تو خونه ات شادی هست‌وقتی داری بدهی هات رو یکی یکی میدی قسطهات رو تموم میکنی و میری جلو و ….اینها همه یعنی خدا هست یعنی میتوانیم ومیتوانم لاخوف علیهم ولاهم یحزنون باشم وقتی که مثل اکثریت جامعه فکر نکنم وقتی که ایمانم به رب به قدرت هستی رو درعمل ثابت کنم و رفتارم و گفتارم باهم فرق نداشته باشه و ادا در نیاورم.
شاد باشید و تندرست ثروتمند در دنیا وآخرت
به نام خدا💕
روز ۹۶ سفر من….
با سلام خدمت دوستان عزیز.
این فایل چقدر با حرکت امشب من میخونه ، تو این مدت که با سایت آشنا شدم فکر میکردم تغییرات خوبی داشتم اما امشب که داستانی پیش اومد و من عصبانی شدم و یکسری حرفها و حرکاتی انجام دادم که بعدش خودم با خودم گفتم که داش علی هنوز واقعا تغییر نکردی و تقریبا همون علی سابق هستی و تنها نکته مثبتش این بود که ادامه ندادم ،باید تغییر بنیادین کنم و این حاصل نمیشه مگر با قرار گرفتن همیشگی در مسیر تلاش برای تغییر و سعی در ایجاد باورهای اساسی….
باید بیشتر با خودم خلوت کنم و خودم رو بیشتر بشناسم.
خدایا کمک کن تا واقعا تغییر کنم و از خودم شخصیتی جدید بشناسم🌹
بچه هام خوابیدن
دفتر دستکم برداشتم و اومدم پشت میز که نکات جلسه 30 سفرنامه فصل یک بنویسم
ولی وقتی رفتم تو بخش دانلودها
رفتم سراغ فایلهای ارامش در پرتو آگاهی
فایل 5 هنینطوری زدم و چند ثانیه گوش دادم در مورد سلامتی بود
دوباره اومدم رو لیست دانلودها و اومدم که روزشمار بزنم یهو چشمم خورد ب
بخش قدمهای تکاملی برای هدایت شدن
عنوان فایلها.رو نکاه کردم
تغییر شخصیت واقعی و نه ادا دراوردن توجهم جلب کرد
همین عنوان ی پس گردنی زد ب من
که تو نقاب داری و پشتش قایم میشی
دیدم ارههه
وقتی دوستام که ب تضاد میخورن و میان ازم سوال میکنن چ خوب میرم بالا منبر و حرفهای استاد با مثال بهشون تحویل میدم
( این دو سه تا دارن روی خودشون کار میکنن و قانون باور دارن)
ولی امان امان از وقتی که دوستی که اهل قانون نیس
ی حرفی پیشم میزنه
ی گونی مثال و‌تجربه دارم که همراهیش کنم
مث امروز عصر
رفتم خونه دوستم
ی دختر 5 ساله داره که امسال پیش دبستان میره
دوستم داره پیش های محتلف میبینه و میسنجه( بزرگی مکان، تمیزی، مسافت ، هزینه و…)
چون من برای پسرم تجربه داشتم ازم سوال کرد و بهش در مورد خوبی پیش دبستان پسرم کفتم
امروز صب رفت اونجا و چند جای دیگه رو از نزدیک دید
قیمت کرفت و شرایط پرسید
عصر که هم دیدیم شروع کرد
چقدر گرون شده
تازه فلان جا گفت پک لوازم التحریر باید از خودمون تهیه کنین و داشت میگفت اینا جمله میخرن و ب مردم کرونتر میفروشن
و انصاف ندارن شاید یکی نداشته باشه و …
و‌منم همراهی کردم
که اره توی لیست ب همه میگن ی بسته 500 تایی برگه a4
در حالیکه تا اخر سال بچه ها صد یا 150 تا هم استفاده نمیکنن ( طبق تجربه کاری 11 ساله ام توی اموزشگاه زبان و مدرسه پسرم)
و به دوستم کفتم ک فلان پیش دبستان پارسال س میلیون پک بسته بود برای بچه ها
و حرفها و‌گله هایی که تمومی ندارن
خب معلومه چرا س ماهه دارم فایل گوش میدم
شکرگزاری مینویسم
جملات تاکیذی میگم
ولی تغییری نمیبینم
امشب فهمیدم چرا
چون من عالم بی عمل و تعهدم
فقط فایل گوش میدم ولی اجرا نمیکنم
گاهی وسط همین بحث های الکی یهو متوجه میشم که دارم خارج از تعهدم عمل میکنم ولی
ادامه دادن اون بحث (طبق عادت سالهای سال و قدیمی تو وجودم، ) برام لذت بخش
و میگم اشکال نداره خالا حرف میزنم ولی توجه نمیکنم
و بهشون فکر نمیکنم
در خالیکه که من دارم ورودی خراب ب ذهنم میدم
دیدم تو این س ماه که دلم خوشه دارم فایل گوش میدم
هنوز هییچ تغییری توی شخصیتم، توی نحوه ی برخوردم با بچه هام ایجاد نشده
اگر دست رو اون hot button من بذارن منفجر میشم
پس من دارم ادا درمیارم
ی روزایی نوشتن تمرین ستاره قطبی حالم خوب نمیکنه
شکرکزاری روزانه حالم خوب نمیکنه
استاد میگن باید ی جیزی بنویسی که با نوشتن و یاداوریش حالت دگرگون بشه و طوطی وار نباشه
نگاه میکنم ب دور و برم
توخونه ام
جیزای خوب دارم
ولی شکرگزاریش حالم عوض نمیکنه
نمیدونم چرا
چی میشه اینطوری میشم
ی روزایی تو تمرین ستاره قطبی هیچ درخواستی برای اون روزم ندارم ( یا ته دلم میگم خدایا خودت میدونی دلم … میخواد ولی باور ندارم اتفاق بیوفته)
کاش اگه کسی از دوستان تجربه داره و میتونه راهنمایی کنه
ایا این شرایط و حس تجربه کرده؟؟؟
چطور ازش بیرون اومده؟؟
دوره اول روز شمارم تمام شد و‌چون نتیجه دلخواه و خاصی ندیدم
تو فکرم بود از اول دوباره شروع کنم
از طرفی دوست داشتم دوره دوم شروع کنم
الان زدم روی نشانه هدایت
و از خدا خواستم بهم بگه
و ی فایل از زندگی در بهشت اومد
که مربوط ب مقایسه و نکات مثبت پارادایس و برج تمپا بود
فایل زیبا رو دیدم و چندتا کامنت و کامنت منتخب خوندم
و فهمیدم که هر دو بخش سفرنامه ویژگی های عالی دارن و هر کدوم شروع کنم قطعا برام درس و برکت داره ( ب شرط تعهد)
و راحتم کرد توی انتخاب مسیر
بخش دوم با تعهد و توکل ب خدا شروع میکنم
و بعد از اتمام 4 بخش
مجدد برمیگردم و دوره رو تکرار میکنم
( البته که میخوام نکات و تمرینهای دوره اول و درسهای جدید بنویسم و بچسبونم ب یخچال که راهنمای رفتار و افکار روزم باشن )
الهی ب امیدت
به نام خالق یکتا
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته سلام به همه دوستان سایت
روز 96 سفرنامه
خدایا شکرت که در این فرکانس هستم واین فایل ومیشنوم ، خدایا شکرت که با استادی آشنام کردی که خودش به هر آنچه میگه عمل می‌کنه ، خدایا شکرت برای این سایت الهی و توحیدی ، خدایا شکرت که روز به روز بهتر میشم ، خدایا شکرت که هستی و برایمان خدایی میکنی ، خدایا شکرت برای گوشی هوشمندی که دارم ، خدایا شکرت برای نعمت اینترنت ، خدایا شکرت بابت بی نهایت نعمت که قادر به شمردن آنها نیستم
دیگران ونصیحت موعظه نکنیم وباید فقط روی خودمون تمرکز کنیم تا خودمون تغییر کنیم ، من خودم وقتی بعضی رفتار اطرافیان ومی بینم دوست دارم اونها رو نصیحت کنم مثل دیدن اخبار ومیگم اخبار ضرر داره اونها هم گوش نمیدن وباز اخبار ومی بینند ومن با گوش دادن به این فایل استاد فهمیدم که من نمیتونم روی دیگران تاثیر بذارم مگر اینکه خودم تغییر کنم موفق بشم اون موقع اگه به یه نفر نصیحت کنم حرفم وگوش میده ، ولی درستش اینه ما نباید هیچ کس ونصیحت کنیم بلکه هر کسی اگه خودش خواست وازمون پرسید و مشتاق و کنجکاوی داشت فقط اون موقع در مورد قوانین بهش بگیم ، موفقیت شجاعت میخواد شجاعت میخواد مثل اکثر مردم نباشیم ، شجاعت میخواد مثل اکثر مردم فکر نکنیم ، شجاعت میخواد تلویزیون و اخبار ونشنویم و فایل های استاد وگوش بدیم شجاعت میخواد دروغ نگیم و غیبت نکنیم، تغییر شخصیت شجاعت میخواد ، تغییر باورها شجاعت میخواد،شجاعت میخواد به قوانین خدا عمل کنیم، خدایا شجاعت و در وجود ما بیشتر کن خدایا کمکمون کن تا همیشه روی خودمون تمرکز کنیم خودمون و بهبود بدیم و به دیگران کاری نداشته باشیم ، خدایا شجاعت دروغ نگفتن وراستگو یی وبه ما عطا کن ، خدایا کمکمون کن تا غیبت نکنیم وفقط روی زیبایی های هر انسانی توجه وتمرکز کنیم ، خدایا شجاعت تغییر باورها رو به ما عطا کن خدایا شجاعت عمل کردن به قوانین جهان هستی وبه ما عطا کن ، خدایا تنها تورا می‌پرستم و تنها از تویاری می‌جویم مارا به راه راست هدایت کن راه آن‌هایی که به آنها نعمت داده ای ونه راه آن‌هایی که به آنها غضب کرده ای و نه گمراهان
استاد عزیزم برای تهیه این فایل ها ی خالص که اول خودتون عمل کردین و نتیجه گرفتید وبعد اونها رو منتشر می‌کنید بی نهایت سپاسگزارم
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و خوشبخت وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
به نام خدای مهربان که هرلحظه مراهدایت وحمایت میکند .
سلام به استادان عزیزم استادعباسمنش واستاد شایسته ی عزیزم .
اول ازهمه تشکرازهمه دوستانی که میان نتیجه هاشون وکه گرفتن ومسیری که رفتن وتوضیح به مامیدن تاماهم یادبگیریم وباورکنیم میشود خداروشکر.
مثل دوست عزیزمون که درطی دوسال خیلی نتیجه هاگرفتن دربحث ثروت وارتباط هاو ….
وبهمون گفتن نباید الکی ادادربیاریم باید اجرای قانون عادت ورفتارمون بشه ،تانتیجه بگیریم ،واین کارو مثل غذاخوردن هرروزادامه بدیم .
برم ازتجربه خودم بگم من یه دوستی داشتم و دارم که فکرمیکردم که خیلی عالی و تکه ودرست اجرامیکنه هروقت که دلم میگرفت بااحتیاج به راهنمایی داشتم میرفتمدپیشش و فکر وذهنم آروم میشد ،مثلا بهش میگفتم عزیزم توچیکارمیکنی آیاتوهم مشکلات من وداری؟من بعضی وقتا از بی نظمی خونم خیلی ناراحت میشدم چون باوجودسه تابچه هیچی سرجاش نبود یا مثلا من ظرف شستن و دوست ندارم و ..توراهکاری داری؟؟توچگونه عمل میکنی ؟ایشون میگفتن که من عاشق کارای خونمم ،کارای خونم وبانظم انجام میدم و…
همیشه هم باحرفاش آرامش میگرفتم چون خیلی مذهبی بود وخیلی حرفای قشنگی میزد ویادمه که من که اومدم تواین مسیرقانون جذب بهش گفتم ولی اون اطلاعی نداشت امابعدها خودش شروع کرد وباخاله ی خودش حتی زودترازمن دوره خریدن ،ازاستاد دیگه ای وقتی گفت برات بفرستم من گفتم استادمن بینظیره من انتخابم عالیه .
قرارشد یه روزبرم خونشون وبهش گفتم من میام بعدظهربامادرم وگفت باشه .وقتی اون روزرفتم خونشون همسرم که ماروپیاده کرد بااینکه من ایشون وخیلی مذهبی میدونستم امااصلا ازپوشش راضی نبودم ولی گفتم قضاوت خوب نیست وساکت موندم واعراض کردم وقتی وارد خونش شدم بهتره بگم اون نظمی که خودش تعریف میکرد اصلا هماهنگی نداشت باخونش وحتی خیلی هم شلوغ وبی نظم البته من حتی پیش مادرمم حرفی نزدم ونخاستم غیبت یاقضاوت کنم ،ومن ازشگرد عمل به قانون پرسیدم وایشون باابن که دوره خریده بود اصلا روباوراش کارنمیکرد وفقط گوش میداد فایلا رو ،هنوزادامه داشت رابطه ی ما ومن میگفتم که ربطی به من نداره اون چیزایی که دیدم شون ،وقتی مغازه شون بودم متوجه شدم چندتا دروغ هم گفتن درمورد موضوعی که مثلا خاله های من فلانن وقتی اتفاقی اززبان مادرش شنیدم که نه این طورنیست ،0رو کردم بهش و گفتم پس جواب بده ببینم ای کسی که من تورابه پاکی میشناسم با شوخی گفتم ولی توگفتی که این قضیه فلانه اولش همبن جوری موند وگفت نه شاید تومتوجه نشدی یامن منظورم فلان بوده شاید این ونگفتم .دیگه ادامه ندادم ،دروغ گفتن اون شخص باعث شد که دیگه من رابطم وباهاش انقد کمرنگ کنم وحتی حذفش کنم ،چون دروغ کلید همه پلیدی هاست …
اینم تجربه ی من بود که بعضیا اصلا به حرفایی که میزنن عمل نمیکنن و ادادرمیارن ،امیدوارم هرکاری انجام میدیم واسه خودمون باشه نه دیگران درظاهروباطن یکی باشیم ..
اگربخایم دوره ای شرکت کنیم عمل بهش مهمه نه فقط تهیه ش ،کارکردن روباورامون مثل نفس کشیدن وغذاخوردن باشه ،همیشه کارکنیم روش .
خیلی مهمه وقتی اوضاع ناجالبه رفتارمون ودرنظربگیریم که اون جامعلوم میشه عیارمون که چه قدرعمل میکنیم .
خدایاشکرت.
شخصیتمان وقتی تغییر می کند که باورهایمان تغییر کنند و باورهایمان وقتی تغییر می کنند که افکارمان تغییر کنند و افکارمان وقتی تغییر می کنند که آگاهانه کنترلشان کنیم و آنها را انتخاب کنیم و ذهنمان را به سمت مسیر درست یعنی امید و احساس خوب هدایت کنیم.
در طی روز ممکن است خیلی تمرین کنم اما بعد از مدتی احساسم منفی شود از خودم می پرسم خب نتیجه آن همه تلاشت چه شد چرا ؟ این حس ماندگار نیست و جوابش این است هنوز باورها شکل نگرفته اند و نیاز به تمرکز بیشتر است.
این که من حالا به لطف خداوند در این مسیر قرار گرفتم و این اگاهی ها را دارم کافی نیست زمانی که باورهایم درست است که به نتایج و اهدافم برسم . اگر نرسیدم تلاش ذهنی ام کافی نبوده است. حتی بعضا در مقایسه با افرادی که این آگاهی ها را ندارند وضعم بدتر است انها نمی دانند و زندگی به وفق مردشان نیست من می دانم و نمی توانم به هدفم برسم .
من می دانم استاد عزیز چرا که کرم ها سراغ درختان میوه دار می روند برای من این اتفاق افتاد و جوابش را بعدا کامل تر می دهم خداوند ما را با ترس هایمان آزمایش می کند . اما یک چیز را در مورد آن کرم ها می دانم ان کرم ها هیچ قدرتی ندارند هیچ تسلطی بر من ندارند و به خاطر باورهای نادرست من ممکن است وجود داشته باشند یا بیایند . اگر افکارم را درست مدیریت کنم هیچ کرمی وجود نخواهد داشت . من فکر می کنم می شود به باورهای قویی رسید که این کرم ها اصلا ظاهر نشوند یا به محض ظاهر شدن ناپدید شوند.
سلام دوست عباس منشی من جناب عطار روشن واقعا فوق‌العاده بود چغدر قشنگ با تکامل زندگیتونو خلق کردید چغدر زیبا توضیح دادید واضح خالصانه من میخاستم خودمو به آتیش بزنم واسه خریدن ماشین قسطی ولی از متن شما فهمیدم باید فایل های استاد روش کار کنم تا ایده های ثروت بیان من نمیدونم چ کاری چ راهی من فقط یک ویزیتور هستم با حقوق ماهیانه 4 تومن ولی تونستم خداروشکر روانشناسی ثروت یک رو بخرم و میخام استارتشو بزنم و کار کنم معجزه وار به همچیز برسم من جوابمو از خداوند گرفتم چون گفتم خدایا تو بگو چجوری ماشین دلخواهم بخرم چکار کنم که این متن زیبای شما رو خوندم خدارو صد هزار مرتبه شکر سپاسگزارم از شما و پیامبر زمانمون استاد عباس منش
به نام الله یکتا
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و همه اعضای این خانواده صمیمی
خدایا سپاسگزارم ازت به خاطر نود و ششمین فایل روز شمار تحول زندگی مون. سپاسگزارم ازتون استاد عزیز به خاطر تهیه این فایل عالی و تأثیر گذار و همچنین سپاسگزارم از دوست عزیزی که با نوشتن این کامنت عالی باعث شد که استاد این فایل بی نظیر رو آماده کنند.
من فکر میکنم در مورد خودم یکی از اصلی ترین پاشنه های آشیلم همین موضوع این فایل هستش. اینکه به جای نقش بازی کردن و فقط صحبت کردن در مورد قوانین و موضوعات مثبت واقعا در عمل ازشون استفاده کنم و اونا رو واقعا تو زندگیم به کار ببندم. البته که تو این موضوع نسبت به گذشته خیلی بهتر شدم. چون قبلا جوری بودم که مدام دنبال این بودم که بقیه رو ارشاد کنم و سعی میکردم بقیه رو قانع کنم و بهشون بفهمونم که حرف من درسته و اونا اشتباه فکر میکنند و اگه میخوان زندگی بهتری داشته باشند باید به روش من عمل کنند؛ در حالی که خودم اون قدر به اون گفته ها عمل نکرده بودم و تغییری خاصی تو زندگیم ایجاد نکرده بودم. هر چی گذشت و بیشتر قانون رو درک کردم و تکاملم رو طی کردم، فهمیدم که نباید به دیگران کاری داشته باشم و بخوام سخنرانی و حرافی کنم و سعی کنم همه رو مثل خودم کنم. چون هیچ کس نمیتونه کسی رو تغییر بده و این فقط خود ما هستیم که میتونیم خودمون رو تغییر بدیم. الآن خدا رو شکر تو این موضوع نسبت به گذشته خیلی بهترم و سعی میکنم بیشتر تمرکزم رو روی خودم بزارم و از نصیحت کردن و تغییر دیگران خودداری کنم. تغییر شخصیت چیزی نیست که یک شبه بخواد اتفاق بیفته و میدونم که باید این مسیر رو ادامه بدم و هر روز یک قدم به سمت بهتر شدن حرکت کنم و همین حرکت های مداوم باعث میشه که در یه بازه زمانی طولانی تر اون قدر شخصیت آدم تغییر کنه که هیچ ربطی نسبت به گذشتت نداشته باشی.
خدا رو سپاسگزارم که تو این مسیر زیبا هستیم.
خدا رو شکر که برگی دیگه از سفرنامم رو نوشتم.
در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمند باشید.
زیبا و به موقع بود