باید شخصیتمان تغییر کند نه اینکه ادا در بیاوریم! - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

591 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    احسان مرادیان گفته:
    مدت عضویت: 976 روز

    سلام من مدتیه که به خانواده عباس منش پیوستم.

    مختصر و مفید میخوام بگم…

    در این چند ماه یا تغییر خاصی نکردم یا اگه کردم متوجه نشدم…

    تا اینکه یه اتفاقی افتاد…

    امروز بعد از 15سال سیگار کشیدن 11روزه که بهش لب نزدم و نفهمیدم کی ترک کردم…

    خدایا شکرت…

    استاد ممنون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    Sorur Yaghubi گفته:
    مدت عضویت: 2034 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان

    چه کامنت زیبایی بود

    واقعا زدن حرف های قشنگ و فیگور مثبت اندیشی تهش هیچی نیست

    فقط باید «شخصیت» ما عوض شه

    وقتی «افکار» ما عوض شه یعنی «باور»های جدید ساخته شده

    و کم کم این باورها تبدیل میشه به «عادت»

    و عادت شده «رفتار» و

    رفتار ما هم نشون دهنده «شخصیت» ما هست

    لازمه این کار هم «تلاش ذهنی بالا» و داشتن «تعهد» و «استمرار» هست

    و البته «باور» به اینکه ما خالق زندگیمون هستیم

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    رزا گفته:
    مدت عضویت: 1313 روز

    به نام خدایی که مهربان تراز حدتصورماست…

    سلام به استادعزیزم چه قدر شما زیبایید چه قدر لباستون زیباست چه قدر رنگ لباستون زیباست و بهتون میاد و چه قدر پرادایس رویاییه چه قدر زیباست خدایاشکرت خدایاشکرت

    دیدن این فایل کاملا هدایتی بود. درواقع من از خدا نشانه خواستم و خداوند من رو به این فایل هدایت کرد خدایاشکرت

    اول از همه تشکرمیکنم از کامنت دوست عزیزم که خیلی عالی بود و نه تنها استاد رو به فکر فرو برد بلکه ماهم به فکر فرو رفتیم

    این جمله دوست عزیزم خیلی زیبا بود که

    چیزی که منو میاره توی قسمت نظرات باور کنید اراده من نیست. یه الهام قوی هست که میگه: برو و اونچه بهت دادیم رو با دیگران قسمت کن

    و من بازهم سپاسگذارم بابت این کامنت زیبا و کامنت بقیه دوستان که باعث میشه زاویه ی نگاه تو به زندگی بازتر بشه،درکت بالاتر بره، تفاوت هارو بهتر متوجش بشی و……

    نکات ارزشمند این فایل:

    *آدم باید شخصیتش عوض بشه تا اتفاقات زندگیش عوض بشه

    *وقتی آدم خودش تغییر میکنه و باوراشو تغییر می‌ده نه اینکه بخواد ادا دربیاره و نقش بازی کنه و حرفای قشنگ بزنه اون وقتکه که اتفاقات در زندگیش متفاوت میشه و نتایج عالی کسب میکنه

    *دنبال این نباشید که به بقیه بگید تغییر کردم

    من قبلا اینطوری بودم که سعی داشتم بقیه رو متوجه تغییراتم بکنم .نمیدونم اسم این کمبودی که درونم اتفاق میوفتاد رو چی بزارم .بگم جلب توجه یا هر چیز دیگه ای ولی الان مدتیه برای خودم زندگی میکنم البته باید اینم بگم که هنوز صددرصد اینطوری نیستم. شده اتفاق هایی از این قبیل حتی الانم بیوفته اما میتونم بگم خیلی خیلی بهترشدم . الان دیگه سریع نمیام تغییراتمو برای دیگران بگم با نتایج نشونشون میدم یعنی خودشون متوجه میشن

    حرفای قشنگ زیادن بعضیا خیلی قشنگ حرف میزنن ولی وقتی میای یکم به زندگیش توجه میکنی باخودت میگی اون حرف های قشنگ پس کجاست؟؟؟؟چرا من اثری از اون حرفارو توی زندگیشون نمیبینم؟؟؟؟

    خود ماهم اگه توجه کنیم اینجوری بودیم که گاها حرفایی میزدیم بسیار قشنگ ولی وقتی حرف عمل میومد وسط اثری از اون حرفا نمی‌دیدیم

    *تغییردادن باورهانیازداره به شجاعت،ایمان و تلاش خیلی زیاد

    کی گفته تغییر دادن باورها کار آسونیه؟؟؟؟

    کی گفته مثبت فکرکردن و تمرکز روی زیبایی و فراوانی کار آسونیه؟؟؟؟

    واقعا نیاز داره به جهاد اکبر .قبلا که توی فایل های استادهمچین چیزی میشنیدم اصلا درک نمیکردم

    میدونید باور من قبلا اینطوری بودکه خب رزا اگه بخوای تغییر کنی کاری نداره که. یه روزه میتونی تغییر کنی ولی وقتی اومدم توی این راه دیدم نه بابا اصلا هم اینطوری نیست و اونجا بود که تازه متوجه جهاد اکبر شدم. اونجا بود که متوجه شدم در هرکاری تکامل رو باید طی کنم . اونجا بود که متوجه شدم باید هرروز دقیقا هرروز روی خودم کارکنم و این کارکردن تاآخر عمرم ادامه داره

    و اما چه زمانی شخصیتت تغییر میکنه؟

    زمانی که شجاعت خودتو نشون بدی درخرد کردن مَنِ درون،خرد کردن شخصیت نازیبای درون ،خرد کردن غرور هایی که داشتی و کلی چیزای دیگه …..

    اون زمان هست که خدواند به شجاعان پاسخ می‌دهد و شخصیت اساسی تغییر میکنه نه یه تغییر جزعی.

    *ماباید خیلی روی خودمون کارکنیم

    *وقتی ما دَرونن تغییر نکنیم نتایج هم تغییر نمیکنه

    *طبیعت داره به ما آموزش میده که اگه میخوای چیزی نتیجه بده باید همیشه روش کارکنی وگرنه از بین میره

    ما برای اینکه بخوایم یه درخت داشته باشیم نمیتونیم دانه اون درختو بکاریم و دیگه بهش کاری نداشته باشیم . نیاز داره به آب نور کود سمپاشی به موقع کندن علف های هرز و…… دقیقا مثل ذهن ما. اگه الگویی جدید رو در ذهنمون میکاریم باید بهش آب کافی بدیم باید علف های هرز رو بکنیم باید بعضی وقتا توی ذهنمون سمپاشی کنیم تا الگوها وعادت های اشتباه ما نابود بشن تا نهال ما بزرگ و بزرگ تر بشه و به درخت تبدیل بشه

    *بی نهایت بی نهایت بی نهایت نعمت ، ثروت ، فرصت و موقعیت های عالی در جهان وجود داره بیشتر از اون چیزی که بتونی فکرش رو بکنی

    خدایاشکرت به خاطر تمام فرصت هایی که هرروز بیشتروبیشترمیشن

    خدایاشکرت بابت همه چیز همه چیز

    استاد عزیزم خیلی ازتون سپاسگذارم بابت این فایل فوق‌العاده

    درپناه خداوند متعال شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    رضا ملتفت گفته:
    مدت عضویت: 1990 روز

    به نام خالق بی‌همتا

    سلام به استاد عزیزم✨ که هرچقدر بیشتر صحبتهای شما رو گوش میدم، بیشتر عاشق شما میشم، سلام به خانم شایسته مهربون و دوست‌داشتنی 🌷، که پایه ثابت اکثر فایل‌های استاد هست و سلام به دوستای گلم🌹، امیدوارم حال همگی شما عالی باشه.

    استاد این فایل عالی بود، من یه جورایی حال شما رو درک میکنم، چون بعضی وقت‌ها یه جمله‌ای می‌شنوم که ناخودآگاه من رو به فکر می‌بره و نمونه‌ها و مثال‌های زیادی رو از تجربیات زندگیم در تایید اون جمله برای من مرور می‌کنه. خب، استاد در این فایل درباره این موضوع صحبت کردن که باید شخصیتمون تغییر کنه، باید به مسیری که شروع کردیم متعهد باشیم، باید حرف و عملمون یکی باشه، باید وقتی یه باور خوبی رو میشنویم، حالا اونی که با نوشتن راحت تره با نوشتن و اونیکه با حرف زدن یا هر روش دیگه ای راحت‌تره با اون روش، اون باور رو با ادبیات خودش توضیح و تفسیرش کنه، براش مثال بیاره، در یک کلام اون باور رو هضمش کنه، نه اینکه بره فقط دنبال کلمات قلمبه و ثقیل و اصطلاحات انگلیسی که بگه من هم بلدم این چیزها رو و بخواد توجه دیگران رو به خودش جلب کنه. باید از اون باور درک بدست بیاریم، اینطوریه که این درک ما تبدیل میشه به اساس تصمیم‌گیری ما.

    کسیکه تکامل رو نمی‌خواد طی کنه، کسیکه درک نکرده باید فرکانس ما تغییر کنه، باید شخصیت ما تغییر کنه تا نتایج هم تغییر کنه، کسی که درک نکرده آقا، خدا، رو نمیشه گول زد، خدا یا جهان هستی یا هر اسم دیگه‌ای براش بذاریم، نمیاد بگه خب تو هزار رکعت دولا راست شدی، من بهت اینقدر نعمت بدم، میگه توی لایه‌های درونیت به چه چیزهایی باور داری، یاد این آیه افتادم:

    لَا یُؤَاخِذُکُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِیٓ أَیۡمَٰنِکُمۡ 🌺وَلَٰکِن یُؤَاخِذُکُم بِمَا عَقَّدتُّمُ ٱلۡأَیۡمَٰنَۖ🌺 فَکَفَّـٰرَتُهُۥٓ إِطۡعَامُ عَشَرَهِ مَسَٰکِینَ مِنۡ أَوۡسَطِ مَا تُطۡعِمُونَ أَهۡلِیکُمۡ أَوۡ کِسۡوَتُهُمۡ أَوۡ تَحۡرِیرُ رَقَبَهٖۖ فَمَن لَّمۡ یَجِدۡ فَصِیَامُ ثَلَٰثَهِ أَیَّامٖۚ ذَٰلِکَ کَفَّـٰرَهُ أَیۡمَٰنِکُمۡ إِذَا حَلَفۡتُمۡۚ وَٱحۡفَظُوٓاْ أَیۡمَٰنَکُمۡۚ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ

    (۸۹) مائده

    الله شما را به خاطر سوگندهای بیهوده بازخواست نمی‌کند؛ ولی در سوگندهایی که می‌خورید مؤاخذه می‌کند. پس کفارۀ آن، خوراک‌ دادن به ده مستمند از غذاهای متوسطِ مردم شهرتان است یا لباس ‌دادن به ده نفر یا آزاد کردن یک برده. اگر کسی نمی‌یابد، سه روز روزه. این، کفاره سوگندهای شماست هر‌ زمان که سوگند یاد کردید؛ و سوگندهایتان را حفظ کنید. الله اینچنین آیات خود را برای شما بیان می‌کند؛ باشد که شکر به جای آورید.

    اصلا به نظر من هرچقدر به ویژگیهای منافقان در قرآن نگاه میکنم، بیشتر میفهمم که این افراد حرف و عملمشون یکی نیست، نکته خیلی مهم اینه که خیلی مردد و دودل هستن نه کامل میان سمت افراد باایمان و نه یک دل میرن سمت افراد کافر و مشرک و بقول خداوند می‌خوان بین کفر و ایمان راهی اختیار کنن، افراد با ایمان رو که میبینن میگن ما هم ایمان آوردیم و وقتی با خودشون تنها میشن، جور دیگه ای فکر میکنن، یا نماز که میخونن با کسالت میخونن، ولی بعضیهاشون به قول استاد خیلی قشنگ حرف میزنن، به قول استاد تغییرات رو از ظاهرش شروع میکنن و کاری به باطنش ندارن، مثل اینکه یه زخمی یا مشکلی توی صورتشون باشه و اینها یه چسبی چیزی میزنن که این ظاهرش رو حفظ کنه، اصلا مهم نیست که هرچقدر بیشتر میگذره این عفونت زخم بیشتر میشه، نمیان مشکل رو ریشه‌ای از درون خودشون حل کنن.

    وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن یَقُولُ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَبِٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَمَا هُم بِمُؤۡمِنِینَ

    (۸) بقره

    برخی از مردم می‌گویند: «به الله و روز قیامت ایمان آورده‌ایم»؛ در حالی که ایمان ندارند.

    إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ یُخَٰدِعُونَ ٱللَّهَ وَهُوَ خَٰدِعُهُمۡ وَإِذَا قَامُوٓاْ إِلَى ٱلصَّلَوٰهِ قَامُواْ کُسَالَىٰ یُرَآءُونَ ٱلنَّاسَ وَلَا یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ إِلَّا قَلِیلٗا

    (۱۴۲) نساء

    بی‌تردید، منافقان با الله فریبکاری می‌کنند الله فریب‌دهندۀ آنان است؛ و چون به نماز برخیزند، با سستی و‌ کاهلی برمی‌خیزند🙍🏻‍♂️ با مردم ریاکاری می‌کنند و الله را جز اندکی یاد نمی‌کنند.

    مُّذَبۡذَبِینَ بَیۡنَ ذَٰلِکَ لَآ إِلَىٰ هَـٰٓؤُلَآءِ وَلَآ إِلَىٰ هَـٰٓؤُلَآءِۚ وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُۥ سَبِیلٗا

    (۱۴۳) نساء

    بین این دو متحیّر و سرگردانند؛ نه با اینانند و نه با آنان؛ و هر‌ کس که الله او را گمراه کند، راهی برای او نخواهی یافت.✨

    وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن یُعۡجِبُکَ قَوۡلُهُۥ فِی ٱلۡحَیَوٰهِ ٱلدُّنۡیَا وَیُشۡهِدُ ٱللَّهَ عَلَىٰ مَا فِی قَلۡبِهِۦ وَهُوَ أَلَدُّ ٱلۡخِصَامِ

    (۲۰۴) بقره🔶

    و از مردم کسی هست که گفتارش در زندگی دنیا تو را به شگفت می‌اندازد و الله را بر آنچه در دلش دارد گواه می‌گیرد و حال آنکه او سرسخت‌ترینِ دشمنان است.

    دوستان گلم، این نکته رو به خاطر داشته باشید: ما این آگاهی‌ها و مثلا ویژگی‌های منافقان رو بررسی نمی‌کنیم که به هر کسی که دیدیم برچسب بزنیم تو منافقی، نفاق داری توی دلت و برو خودت رو اصلاح کن، نه، ما برای خودمون یاد میگیریم، موضوع مهم فقط خودمونیم، موضوع مهم کار کردن روی خودمون هست، مثل اینکه استاد گفتن اصلا توی ذهن من بقیه‌ای وجود نداشت که به خاطر اون ها بخوام فلان کار رو انجام بدم🦋. مثل موضوعی که استاد درباره شرک و توحید گفتن، ما تکاملی کار میکنیم که توحیدی تر از قبل عمل کنیم، قدرت رو از عوامل بیرونی بگیریم و به خدا و باورهای قدرتمند کننده بدیم💪، نمی‌خوایم دیگران رو به شرک متهم کنیم، نمی‌خوایم قضاوت کنیم، اصلا قانون میگه ما توانایی تغییر دیگران رو نداریم. پس فقط توی خلوت خودمون، با درون خودمون، روی باورهامون کار میکنیم، خدایا شکرت.

    خدایا شکرت، استاد جان🌷، تحسینتون میکنم که اینقدر خوب قانون رو برای ما توضیح میدید، گفتید: اون زمانیکه مسیر درست رو پیدا کردید، با تمام وجود روی شخصیتتون و باورهاتون کار کردید و اصلا توی ذهن شما بقیه‌ای وجود نداشت و شروع کردید به خورد کردن من درون، شروع کردید به شخم زدن شخصیت خودتون، تحسینتون میکنم، استاد گلم🌹

    و اما عاشق مثال استاد درباره درخت میوه شدم، چرا این کرم‌ها سراغ این درخت‌های هرز نرفتن؟🤔 چون اگر میخوای درخت میوه داشته باشی، باید کار کنی، باید تکاملش رو طی کنه، باید ازش مراقبت کنی، طبیعت رو خدا خلق کرده، پس طبق قوانین خدا هم داره کار میکنه، چیزی نیست که آدم‌ها ساخته باشنش، پس طبیعت داره به ما درس میده، این زندگی داره به ما درس میده، اینجا یه دانشگاه است، من باید درس هام رو یاد بگیرم و رشد کنم. اگر میخوای ثروت، نعمت، سلامتی و روابط عالی داشته باشی باید مثال درخت رو به خاطر بیاری و ورودی‌ها و افکارت رو کنترل کنی، من به خودم میگم: رضا، عبرت بگیر، باهوش باش، به جای اینکه رها کنی و با مخ بخوری زمین، این روش رو ادامه بده و از داستان افرادیکه یه مدت کار کردن و بعد نتیجه‌های عالی گرفتن و رها کردن و دوباره صفر شدن، درس عبرت بگیر.🌟، خدایا صد هزار مرتبه شکرت🙏

    امیدوارم همه شما دوستای گلم در پناه خدای بزرگ همیشه شاد🌷، سلامت🌺، ثروتمند✨ و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید 🌟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 1993 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز

    خداوند رو سپاسگزارم بمن فرصت دوباره داده تا بیام سمت سایت تا درکم در مورد این موضوع کامنت کنم

    تو این فایل استاد به نکات خیلی خوبی اشاره کرد

    که یه نکته استاد خیلی منو گرفت و میخوام در موردش با خودم صحبت کنم

    اینکه «عامل موفقیت تلاش فیزیکی نیست بلکه تغییر افکار هست»

    و اینکه «تغییر افکار خیلی سختر از تلاش فیزیکی هست»

    الان که دارم این موضوع رو تو زندگی واقعی خودم و زندگی دیگران بررسی میکنم بیشتر به این درک میرسم که تلاش زیاد هیچ ربطی به ثروتمند شدن نداره

    چون پدر بزرگ و همچنین پدر من از گذشته تا الان تو زندگیشون خیلی زیاد تلاش کردن و همیشه در حال دوندگی و به قول خودشون دنبال یک لقمه نون بودن مخصوصا پدر بزرگ من که تو گذشته معروف بود تو کار کردن اندازه ۱۰ نفر تلاش میکرد و خیلی زیاد همیشه در حال فعالیت بود

    ولی حالا نتیجه اون و پدر من رو میبینم نسبت به اون تلاشی که میکردن نتونستن ثروت بدست بیارن

    و تو همون دوران ادمهای بودن با همون شرایط خیلی کمتر فعالیت میکردن و الان که شرایطشون رو بررسی میکنم چند برابر پدران من ثروت بدست اوردن و همیشه و در بیشتر مواقع تفریح و لذت بردن از زندگی جزی از برنامه اونها بوده و هست

    ولی اگر از خودم اگر مثال بزنم

    من خودم حدود هشت سال سابقه کار تو معدن زغالسنگ دارم و الان خداشکر ۴ سال که از اون کار اومدم بیرون و بیزینس خودم رو دارم

    اون زمان بخاطر باورهای مخربی که از گذشتگان خودم داشتم که برای اینکه موفق بشی حتما از قبل باید کلی سختی بکشی و پدرت در بیاد و بعدش وضع مالیت خوب میشه و اون وقت که میتونی از زندگیت لذت ببری

    برای همین باورها بود من تو این همه کار موجود در دنیا هدایت شدم کار تو معدن حالا حساب کنید سخت کار کردن تو خانواده ما چقدر مرسوم بود و یک جورایی براشون افتخار بود که بخودش میبالیدن که ما شب و روزمون بهم دوختیم و داریم تلاش میکنیم و اگر کسی هم که کار نمیکرد و یا تلاش کمتری میکرد از نظر اونها خیلی مسخره میشد ‌

    و این باور رو داشتند که این مقدار پول و سرمایه‌ای که داریم بخاطر کار کردن ماست

    ولی من بعد از مدتی یه چیزی تو درون من میگفت که تو مال این شرایط و سخت کار کردن نیستی

    و بارها شده بود کار معدن رو ول کرده بودم ولی باز هم بخاطر و ترسهام و باورهای داغونی داشتم که مثلا کار نیست و از اینکه من جای دیگه کار نمیتونم پیدا کنم و درامد نمیتونم داشته باشم دوباره برمیگشتم به همون کار

    بالاخره یه روز به خودم اومدم و از خدا خواستم که

    «خدایا راه درست رو بمن نشون بده و ادمهای خوب و موفق رو سر راه من قرار بده»

    و همش داشتم خودم رو بررسی میکردم و ناراحت بودم از اینکه این جایگاه اصلی من نیست و باید کارهای بزرگتر و زندگی بهتری باید برای خودم داشته باشم

    چند روز تو همین حال و هوا بودم که خداشکرت هدایت شدم سمت انسانهایی که تو حوزه موفقیت کار میکردن البته نه در حد اندازه استاد عباس منش که این اگاهی خالص رو به اشتراک بذارن

    ولی چون اون زمان من تو مدار دریافت پایین تر بودم برای همین هدایت شدم سمت ادمهایی هم مدار من بودن و با این حال خیلی خیلی تو اون زمان بمن کمک کردن تا خودم و توانایی خودم رو بهتر بشناسم و برای خودم هدف داشته باشم و از همه مهمتر حرکت کنم و تغییر کنم

    بنابراین من اومدم تو مدت ۶ ماه با فایلهای این اساتید کار کردم و در کنارش چندین کتاب تو حوزه موفقیت هم میخوندم

    و به لطف الله بعد از ۶ ماه تصمیم گرفتم که مسیرم رو تغییر بدم و وارد کاری که حوزه علاقه‌ام باشه وارد بشم و به یکباره از کارم استعفاء دادم

    و الان که نزدیک به ۴ سال هست بیزینس خودم رو دارم و به لطف الله الان یواش یواش دارم تکامل خودم رو خوب طی میکنم بعد از اشنایی من با استاد عباس منش و اگاهی‌های فایلهای ایشون نتایج من بزرگتر شد

    هم تو دریافت اگاهی‌ها و عمل کردن بهشون فرکانسم تغییر میکنه و بهتر میشه

    نعمتها و ثروتهای بیشتری داره سمت من هدایت میشه

    این داره نشون میده من در مدار بالاتر قرار گرفتم که نعمت و ثروت لاجرم بمن برخورد میکند

    و این گفته استاد از اینکه

    «عامل موفقیت تلاش فیزیکی نیست بلکه تغییر افکار هست»

    این موضوع رو من با تک تک سلولهام درک میکنم چون مثال واقعیش خودم هستم

    که با اینکه من اون زمان خیلی سختی میکشیدم و تو گردوخاک و زیر زمین و دور از خانواده کار میکردم

    درامدم نسبت به الان زیاد نبوده

    ولی جدا از بحث مالی من از لحاظ روابط خیلی بهتر شدم چون مدت زمان بیشتری نسبت به گذشته کنار خانواده خودم هستم و کلی لذت میبرم

    و از لحاظ ازادی زمانی به لطف الله شرایط کاری من جوری شده من هر موقع و هر زمان که بخوام میتونم برم تفریح و لذت ببرم و اصلا اخر هفته و وسط هفته و تعطیلات برام مهم نیست هر موقع عشق کنم میرم مسافرت در صورتی که قبلا این شرایط رو نداشتم

    من تمام این نعمتها رو مدیون هدایت خداوند هستم که همیشه مسیر درست رو بمن نشون میده

    و از لحاظ معنویت خیلی خیلی بهتر از قبل

    خودم و توانایهام و قدرت خدای خودم رو بهتر شناختم و خیلی بیشتر به خدای خودم نزدیک شدم خیلی بیشتر سپاسگزار شدم خیلی بیشتر وجود خداوند رو در درون خودم احساس میکنم

    بقول استاد کار کردن روی خودمون با این اگاهی‌ها باید همیشه و دایمی و مستمر و ادامه دار باشه تا اخر عمر

    و این روند و این سبک زندگی باید تو پوست و خون ما نفوذ کنه

    با اینکه استاد بارها این مطلب رو گفته بود ولی متاسفانه من انگار نمیشنیدم

    اون زمان که من با استاد عباس منش اشنا شدم از قبلش با چندین استاد در ارتباط بودم و تو حوزه موفقیت تا حدودی اشنا بودم

    وقتی که با استاد اشنا شدم و دوره‌های رو تهیه کردم و شروع کردم به گوش دادن همون زمان من نتایج خوبی بدست اوردم

    ولی بعد از مدتی متاسفانه به خودم گفتم خوب چون من از قبل پیش زمینه داشتم و بلد بودم با این اگاهی‌هایی که بدست اوردم دیگه تکمیل شدم و نتایج‌ام که داره نشون میده

    و این باعث شد من کمتر روی خودم کار کنم و این روند مدت ۶ ماه گذشت و بعد از اون به خودم اومدم و دیدم من دیگه رشد نمیکنم و یک جورایی متوقف شدم و دارم ارام ارام سقوط میکنم

    و باز هم به لطف هدایت الله من خیلی زود و سریع بیدار شدم و به خودم اومدم

    و گفتم بابا تو این مسیر رو رها کردی و کمتر روی خودت کار کردی و طبق قانون به اندازه‌ای که فرکانس مثبت ارسال کردی تونستی نتایج خوبی بدست بیاری

    پس بیشتر از این نباید انتظار داشته باشی

    اینجا بود که من خداشکر دوباره بیدار شدم و الان مدت ۳ ماه هست دوباره شروع کردم به کار کردن روی خودم اینسری با ایمان و تعهد بیشتر از گذشته تمرینات رو انجام میدم و درکم در مورد هر موضوعی که استاد میگه رو تو دفتر خودم و تو سایت کامنت میکنم

    و از موقعی که اومدم این کار رو انجام دادم الان مدت ۱ ماه هست خداشکر درامدم حدود ۳ برابر افزایش پیدا کرده و از لحاظ ازادی وقت و زمان بیشتری دارم برای انجام تفریحات و لذت بردن از کارهایی که دوست دارم

    و از لحاظ مشتری و از لحاظ فروش از لحاظ دریافت نعمت خیلی خیلی بیشتر شده خداشکر

    تاکید میکنم من کار عجیبی تو کار یا بیرون از خودم انجام ندادم

    تنها کاری که من کردم این بود اومدم بصورت لیزری و تمرکز بالا و با ایمان و تعهد بیشتر از قبل اومدم روی خودم کار کردم

    که تونستم این نتایج رو بدست بیارم

    کار و بیزینس و محصول من همون چیزهای هستن که از قبل داشتم و تازه تلاش و زمانی که روی کار خودم دارم میذارم به نسبت کمتر از قبل شده و بیشتر وقتم رو خودم افکار و کنترل ذهن خودم دارم میذارم که به لطف الله و خداشکرت تونستم این نتایج خوب و عالی رو بدست بیارم

    و من اینو اویزه گوشم میکنم که برای همیشه و بصورت دائمی باید روی خودم با این اگاهی‌ها کار کنم و این روند رو همیشه تا اخر عمر باید ادامه بدم

    خدایا بینهایت سپاسگزارم بابت اینکه منو هدایت کردی تا در مورد این موضوع از صحبتهای استاد بیام درکم رو از اگاهی که دریافت کردم با خودم حرف بزنم و خودم رو بررسی کنم و بهتر بشناسم از اینکه تو چه مرحله‌ای از تکامل هستم

    و مروری بشه بر نتایجی که بدست اوردم و با امید و انگیزه بیشتر بیام روی خودم و این مسیر کار کنم

    استاد بینهایت ازتون سپاسگزارم بابت اینکه این اگاهی‌های ناب و خالص رو با ما به اشتراک میذارید تا ما بهتر مسیر درست رو انتخاب کنیم و حرکت کنیم در جهت تغییر دائمی خودمون برای رسیدن به خوشبختی و سعادت در دنیا و اخرت

    فعلا

    یا حق

    🙏🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    محمد حصاری گفته:
    مدت عضویت: 2049 روز

    🌺به نام خدای بخشنده ی مهربان🌺

    من خودم که نمیتونم بگم شخصیتم عوض شده کلا ، میتونم تغییراتو بفهمم ، میتونم تشخیص بدم چه جاهایی خیلی بهتر شدم ، حتی گاهی اوقات دیگران هم بهم میگن که نسبت به قبل خیلی عوض شدم ولی هنوزم گاهی اوقات پاشنه آشیل هامو تو رفتارم پیدا میکنم ، این نشون میده با اینکه تغییر کردم ، یا حالا بهتر شدم از نظر خودم یا حتی از نظر دیگران ، باز هم این بهبود شخصیت کار داره و نه تا یه سال و دو سال و … ؛ بلکه تا آخر باید این روند ادامه پیدا کنه.

    به محض اینکه مراقبت نمیکنی از باور های درست ، به محض اینکه ورودی هارو کنترل نمیکنی یهو علف های هرز میاد و شروع به رشد میکنه ، و من خودم اینو بار ها و بار ها تجربه کردم.

    من خودم که اصلا نمیتونم ادعا کنم به کل شخصیتم تغییر کرده ؛ میتونم بگم بعضی از نقاط ضعفمو پیدا کردم و دارم روشون کار میکنم ولی نمیتونم بگم به کل عوض شده ، و اینو از اینجا میفهمم که نتایج ثابت نیستند.

    وقتی نتایج من ثابت نیستند ، وقتی درآمدم بالا پایین میشه ، وقتی گاهی نگرانی میاد سراغم ، وقتی گاهی ایمانمو از دست میدم ، گاهی کنترل ذهن سخت میشه برام (درسته زمانش خیلی کمه و نسبت به قبل کمتر هم شده ولی خب هنوزم هست دیگه) ، خب این یعنی من به ثبات فرکانسی نرسیدم ، یعنی هنوز باور هام به صورت بنیادین تغییر نکرده و باید بیشتر کار کنم روشون.

    خوشحالم از اینکه میتونم بپذیرم که هنوز کلی عیب و ایراد تو شخصیتم هست و برای بهبود اونها مصمم هستم.

    👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑

    از خدا میخوام کمکمون کنه تا بهتر بتونیم ذهنمونو کنترل کنیم.

    از خدا میخوام کمکمون کنه تا شخصیت بهتری از خودمون بسازیم.

    از خدا میخوام کمکمون کنه تا نقاط ضعفمونو بپذیریم و در راستای بهبود اونها اقدام کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1938 روز

    بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست

    از خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی

    به نام خالق عشق و زیبایی

    سلام و درود به استاد عزیزم، بانو شایسته نازنین و همه عزیزانم در این جمع دوست داشتنی

    خدارو شاکرم که من رو با این جریان هدایت آشنا کرد، جریانی که به واسطه هم‌فرکانسی اتفاق افتاد و خوشحالم که استاد عزیزم آموزگار این جریانه

    به قول خود استاد دلیل اینکه استاد شدم اینکه با شدت و جدیت و تعهد دارم هر روز و هر روز این مسیر رو میرم و روی خودم کار می‌کنم.

    من خیلی عادت به نوشتن دارم.

    تصمیم گرفتم ازین به بعد بیام و بیشتر تو کامنت‌ها مشارکت کنم، یعنی همون چیزایی که با خودم می‌نویسم و فکر می‌کنم میتونه برای شما هم مفید باشه رو اینجا بنویسم. این هم یه ایده‌ای بود که بهم الهام شد و مطمئنم که خیلی کمک‌کننده خواهد بود. بیشتر از همه برای خودم.

    نشانه امروز من این بود که بیام و این فایل رو ببینم، فایلی که قبلاً هم دیده بودم و وقتی دوباره دیدمش گفتم این همون چیزیه که باید باشه.

    خدای هادی می‌برتت همون جایی که باید باشی

    اصلاً معنای هدایت یعنی همین، یعنی کسی که فقط راهو بهت نشون نمیده، می‌برتت همون جایی که باید بری. انقدر نشانه‌ها و قدم‌هارو برات واضح میکنه که نمیتونی نری.

    الهی شکرت

    ما خیلی خوشحالیم که در این مدار و این فرکانس هستیم که میتونیم آگاهی‌هارو بشنویم و اقدام کنیم. همین نوشتن این کامنت خودش یه قدمه که خیلی ساده ازش رد میشم خیلی وقت‌ها.

    کامنت‌ خودش یه تمرینه برای تکرار این جریان توی ذهن و قلب. خیلی باید روی این موضوع خودم بیشتر کار کنم.

    تا ما تمرین نکنیم هیچ تغییری اتفاق نمیفته نه توی این مسیر توی هر مسیری همینه. هیچ راه میانبری هم وجود نداره چون قوانین جهان هستی برخلاف ما عجله‌ای ندارن.

    وقتی درباره فایل‌ها فکر می‌کنم می‌بینم که اگه یه اتفاقاتی تکرار شده که استاد رو مجاب کرده که بیاد دربارش صحبت کنه، احتمالاً برای همه اتفاق میفته اما شدتش در افراد مختلف ممکنه که کم و زیاد باشه. وقتی به این فایل تو این مقطع زمانی هدایت شدم ایمان داشتم که الان این موضوع اون پاشنه آشیلیه که باید روش کار کنم.

    خیلی وقتا ما فقط می‌شنویم اما اینکه چقدر عمل می‌کنیم در نتایجمون خودش رو نشون میده.

    این شاید در یه مقاطعی طبیعی باشه اما اگه زیاد تکرار بشه طبیعی نیست چون نشون میده که ما کارکرد صحیح قوانین رو درک نکردیم و به خاطره همینم هست که اون نتایج از نظرمون بزرگ ایجاد نمیشه چون تا میاد قوت بگیره و مدار عوض کنه ما قطعش می‌کنیم.

    یکی از اون عادت‌هایی که بعد از درک قانون منوجه شدم اینکه درباره چیزی که احساس خوبی بهم نمیده اصلاً صحبت نکنم حتی با خودم چون دارم بهش توجه می‌کنم و جذبش می‌کنم.

    این مورد یکی ازون موردهای فراره‌ها

    به شکل عجیب غریبی ما عادت کردیم که ناله کنیم و تصور می‌کنیم که اصلاً درستش همینه انسانیت یعنی همین ما احساسات داریم اگه حرفمون رو نزنیم که غمباد میشه و ازین حرف‌ها

    یه مورد دیگه اینکه آدما رو دوست داشته باشیم اما تو ذهنمون بهشون قدرت ندیم

    چقدر من ضربه خوردم خودم ازین قضیه خودم

    انقدر این شرک خفیه که آدم طبیعى میدونه یه سرى رفتارهارو

    اما وقتى آدم درک میکنه که همه ما روح‌های مجردی هستیم که تمام روابطمون فقط متعلق به این دنیاست و در این دنیا ارزش داره دیگه یه جور دیگه به دیگران نگاه می‌کنیم و عشق می‌ورزیم.

    وقتی آدم میفهمه که دنیا به همه جور آدمی نیاز داره و ما نه می‌تونیم نه قدرت این رو داریم که بخواهیم کسی رو تغییر بدیم، به جای اینکه تمرکز و انرژی بذاریم تا دیگران اونجوری که ما می‌خوایم بشن، انقدر روی خودمون کار می‌کنیم تا آدم‌هایی رو جذب کنیم که خودشون همونجوری خوب و دلخواه هستند نه اینکه بخواهیم وادار شون کنیم که اونجوری بشن.

    همه‌ی این‌ها همون چیزهای به ظاهر ساده‌این که دارن نتایج زندگی مارو رقم می‌زنند.

    دیروز داشتم به این فکر می‌کردم که یکم انگار تمرکزم کم شده و از خدا خواستم که هدایتم کنه.

    دیدم من درگیر این مسائلی شدم که نوشته بودم، به جای اینکه تمرکزم رو بذارم رو بذارم روی خودم ازین قدرت بی‌نظیری که خداوند بهم داده در جهت دلخواهم استفاده کنم.

    آره راجع به چیزهایی که دوست دارم فکر کنم حرف بزنم

    این کار انقدر سادست که که باور نمی‌کنیم نتیجه میده.

    اینم ازون چیزایی که خودم خیلی زود فراموشش می‌کنم.

    همینکه داریم اروم اروم بهتر می‌شیم روی کیفیت زندگی و افکارمون حساس شدیم خودش نشونه اینکه داریم تغییر می‌کنیم.

    قبلاً خیلی ساده می‌گذشتم ازین صحبت‌ها اما حالا بیشتر فکر‌ می‌کنم درباره کارکردش درباره عمل کردن بهشون

    یکی از چیزایی که توش بهتر شدم اینکه اگه یه جایی مسیرو ‌غلط میرم مثل قبل به خودم خورده نمی‌گیرم و خودم رو اذیت نمی‌کنم. خیلی بهم احساس خوب و آرامش میده.

    کمتر از قدرت دیگران می‌ترسم و تاثیرشون تو زندگیم رو حس می‌کنم.

    تنها فاکتور ارتباطات من حال و احساس خوب خواهد بود اگر بخواد غیر ازین باشه در دایره ارتباطی جایی نخواهد داشت.

    خلاصه برگردیم به شعری که در ابتدا نوشتم.

    واقعاً دنیا داره بازتاب فرکانس‌های ما همون چیزایی که بهش فکر می‌کنیم راجع بهش صحبت می‌کنیم به خاطرشون سپاس‌گزاریم نگرانشون می‌شیم ازشون می‌ترسیم دربارشون مطمئن هستیم رو بهمون برمی‌گردونه

    یعنی مخلوطی از همه چیز

    به همین خاطر درک ارتباط بین افکار و نتایج کاهی برامون مشکل میشه

    کاری که ما باید انجام بدیم اینکه با احساس خوب راحت‌تر بشیم یعنی در طول شبانه‌روز ساعات بیشتری رو در احساس خوب باشیم

    از ناخواسته‌ها چیزایی که احساسمون رو بد میکنه اعراض کنیم

    کاره راحتیم نیست اما از سختی و بیماری و بی‌پولی و انجور چیزا خیلی راحت‌تره

    باید بپذیریم که انتخاب با ماست

    باید ایمانمون رو با تغییر شخصیتمون با کنار گذاشتن رویه‌های قبلی که این نتایج رو بوجود اورده به جهان به خداوند ثابت کنیم

    چند روز پیش عکس‌های تلسکوپ فضایی جیمز وب منتشر شد

    واقعاً آدم متحیر میشه از عظمت این جهان از عظمت این خلقت

    این نظمی که حاکمه

    همه چیز به شکل طبیعی داره رخ میده

    این جریان به شکل طبیعی سعادت رو برای ما به همراه داره ما باید مقاومت‌هامون رو کم کنیم

    باید به این فکر کنیم بین این همه موجود خدا از روح خودش در ما دمیده

    چه جایگاهی داریم

    چقدر اعتماد به نفس میده این نگاه به آدم

    این خدایی که یه برگ بدون اذنش از درخت نمیفته

    چطور ممکنه مارو فراموش کنه

    هر چقدر بیشتر در این مسیر حرکت می‌کنم بیشتر می‌فهمم که ریشه تمام نتیجه نگرفتن‌ها و احساسات بد ما در بی‌ایمانی و شناخت نادرست و یا ناکافی از خداونده

    باید بیشتر با خودمون در صلح باشیم

    همه این حرف‌هارو به خودم می‌گم

    باید باور کنیم که دنیا قانون داره

    باور کنیم که این خدا چیزی رو برای ما نمی‌خواد ما خودمون انتخاب می‌کنیم که به کدوم سمت بدیم

    چقدر این نگاه بهم آرامش و احساس قدرت میده

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 705 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 17 آبان رو با عشق مینویسم

    امروز صبح مادرم بعد تقریبا دوماه سفر به خونه خواهرم ، برگشت و از امروز شروع کردم به یاد دادن گل سر به مادرم

    وقتی مادرم رسید کلی برای همه مون وسیله گرفته بود و از باغ پدر شوهر خواهرم انار شیرین و بهشتی آورده بود ، به مادرم گفتم میشه به استاد رنگ روغنم بدی ببرم

    گفت باشه ببر

    و برای استاد طراحی هم انار و بهار نارنج گذاشتم ، که یه دختر ناز و واقعا فرشته زمینیه که هرموقع ازش خواستم ایرادای تمرینامو بگه و حتی چیزایی که لازم بود رو بهم یاد میده همیشه ، بدون هیچ چشم داشتی

    و نه فقط من برای تک تک هنرجوها دقیق و خوب توضیح میده

    خداروشکر میکنم به خاطر داشتن چنین انسان های ناب و زیبایی که خدا به من نصیب کرده

    وقتی چیزایی که مادرم آورده بود رو دیدیم ، من کلی خوشحالی کردم و بعد دیدم دوباره خواهرم با من صحبت نمیکنه و هرچی باهاش حرف میزدم با اخم جواب میداد

    میدونستم از چی ناراحته ، ولی نمیخواستم قبول کنم

    چون این مدت رو، که من هم تو کارای خونه کمک کرده بودم و فقط دو هفته آخرو کم کاری کردم ، وقتی دیدم باهام صحبت نمیکنه منم هیچی نگفتم

    بعد از ظهر که شد، به مادرم گفتم بیا تو کارای گل سر بهم کمک‌ کن تا پس فردا باید کلی گل سر بسازم برات و ببری بفروشی

    و بهش گفتم تا این هفته اجازه دارم بهت کمک کنم بعد هفته بعد اصلا هیچ کمکی بهت نمیکنم

    چون خدا بهم فهمونده بود که باید مادرم خودش شروع کنه به فروش و ساخت گل سرا

    وقتی من این حرفارو گفتم باعث شروع بحث خواهرم با من شد

    یهویی برگشت گفت توام با این الهامات که این حرفشو به داداشمم گفته بود که طیبه هم خودشو مسخره کرده میگه با خدا حرف زدم اینو بهم گفته منم میگم چشم

    نمیدونم شاید این جریان باعث شد سعی کنم دیگه پیش خواهرم نگم که خدا بهم گفت این کارو بکنم ،چون وقتی اینجوری گفتم چند روز بعدش یا به خودم یا به داداشم گفته طیبه هم دیوونه شده میگه خدا بهم گفت …

    چون وقتی به مادرم میگم و یا داداشم میشنوه و بهش میگم قبول میکنن و خودشونم قبول دارن که خدا از دلمون هدایتمون میکنه

    ولی خواهرم اینبار گفت توام با این الهامات

    تو بودی که میگفتی نباید عقب بکشی و بترسی

    الان چی شد میخوای کار قلاب بافی رو ادامه ندی و پا پس میکشی و فروشش رو میندازی گردن مامان

    و گفت که چرا مادر از راه نرسیده میای میگی بیا اینارو درست کن یا میگی کمکت نمیکنم

    و من اون لحظه اصلا به حرف خدا گوش ندادم و سکوت نکردم ، لحظه اول شنیدم که ساکت باش و هیچی نگو

    ولی بحث رو ادامه دادم تا اینکه خواهرم حرفاشو بهم گفت که تو بی نظمی و تو کار خونه کمک نکردی

    اونجا بود که به خودم گفتم چیکار داری میکنی طیبه

    این همه میگفتی من تغییر کردم این بود نتیجه اش ؟؟؟؟

    و حرفای استاد عباس منش یادم اومد گفتم استاد عباس منش میگفت اگر تو شرایطی که قبلا قرار میگرفتین دوباره قرار بگیرین و مثل قبل عمل کنین ،تغییر نکردین

    و اینو که یادآوری کردم اذیتم کرد که چرا من نتونستم آروم باشم

    ناراحت شدم و خودمو سرزنش کردم گفتم طیبه ،چرا این چند روزو به حرف خدا گوش ندادی؟؟

    تو میخوای تغییر کنی یا نه ؟؟؟؟

    درسته که همیشه سعی کردم تو اینجور مواقع خودمو کنترل کنم و تو این یکسال خیلی خودمو کنترل کرده بودم تو همچین مواقعی و شرایطی شبیه به این

    ولی اینبار نتونستم و نمیدونم چرا نشد که کنترل کنم خودمو

    و وقتی بیشتر فکر کردم، به این باور محدودم رسیدم که

    از بچگی از اطرافیان شنیدم که هر کس مهمون اومد ، تا روز سوم مهمونه و از روز سوم به بعد خودش باید غذا درست کنه و خونه رو مرتب کنه و یه جورایی صاحب خونه از مسئولیت فرار میکنه

    نمیدونم باز باور محدود دیگه در این باره دارم یا نه

    و این حرف رو که از یکی از فامیلامون شنیده بودم ، از بچگی تو ذهنم مونده بود که راست میگه ، چرا باید ما کار کنیم هر کس بیشتر موند خونه مون ، خودش همه کارارو انجام میده

    نمیدونم شاید باید این اتفاق تکرار میشد تا من بیشتر فکر کنم و دلیلش رو متوجه بشم تا خودم رو اصلاح کنم درمورد مهمون اومدن به خونه مون

    چون این بحث با خواهرم و یا بعضی از مهمونای خیلی نزدیک فامیل پیش میومد هر از گاهی و تکرار شونده بود

    و الان متوجه شدم باور محدودم رو

    خدا بهم فهموند که تو رد پای روز 14 آبانم نوشتم که آیه 186 سوره بقره رو به زبونم جاری کرد تا من فکر کنم و بنویسم تا بفهمم منظورشو

    که من درخواست کردم که خداگونه عمل کنم و ارتباطم رو با خواهرم و جهان هستی اصلاح کنم

    ولی باید من هم به حرف خدا گوش بدم و اجابت کنم حرفش رو تا به سعادت راه یابم

    که همون نتایج پایداره

    وقتی خواهرم مدام بهم میگفت تو همکاری نمیکنی

    و همکاری نمیکنی تو کارای خونه و من خواهر بزرگترتم نمیگی این همه کار میکنه کمکش کنم

    میدونستم حق با خواهرمه ،ولی نمیخواستم قبول کنم و ذهنم مدام بهم کارایی رو یادآور میشد و حرفایی رو میگفت که سبب میشد منم به خواهرم بگم

    اون لحظه های اول فقط میشنیدم هیچی نگو برو اتاقت ، وقتی ادامه دادم بحث رو ،دیگه هیچ صدایی نشنیدم که چرا بحث میکنی یا ادامه نده

    و این بحث از 3 تا 6 ادامه داشت

    و خواهرم گفت تو درسته گوش میدی به این سایتی که میگی ولی اصلا تغییر نکردی

    اگر تغییر کرده بودی تو کارای خونه کمک میکردی

    من چند لحظه ای خودمو سرزنش کردم و گفتم آره راست میگه تو چرا نتونستی خودتو کنترل کنی

    چرا وقتایی که میرفتی ظرف بشوری و خدا میگفت باقی ظرفارم بشور ، فقط چند بار گفتی چشم و دیگه چشم نگفتی؟

    ولی نباید خودمو سرزنش کنم ،میدونم که حق با خواهرم بود من باید درست رفتار میکردم ،من بودم که سبب این بحث شدم

    میدونم که برای تکاملم و رشد ظرف وجودم باید این اتفاق ها رخ بده تا من طیبه 30 سال گذشته رو تغییر بدم

    و درسته که اینبار نتونستم خودمو کنترل کنم ،ولی اگر الان از این ماجرا درسم رو بگیرم ،دیگه این بحث ها رخ نمیدن و اگر خونه مون مهمون اومد و من همکاری کردم و به وظایفم عمل کردم ، صد در صد نتیجه رفتاری خودم و خواهرم و هرکس که مهمون اومده خونه ما ، تغییر خواهد کرد

    از خدا کمک میخوام تا قلبم رو باز کنه برای همکاری

    قلبم رو باز کنه برای مسئولیت پذیری و رفتار صحیح

    قلبم رو باز کنه برای آرامش

    قلبم رو باز کنه برای درست عمل کردن و کنترل ذهنم

    قلبم رو باز کنه برای احترام گذاشتن به خودم و خانواده ام و جهان هستی

    خدایا بی نهایت شکر میکنم و ازت سپاسگزارم

    بعد امروز جدا از بحث خواهرم و من

    مدام ذهنم نجوا میکرد که خودت ببر گل سرارو بفروش ،مدام میگفت تو اگر گل سر نفروشی از کجا درآمد داشته باشی

    نقاشیاتو که 100 میگی برای یه آینه دستی پر کار که بازم نمیخرن چجوری میخوای بفروشی

    و من از خدا کمک میخواستم که آرومم کنه

    قلبم رو باز کن برای ایمان به غیب

    و گفتم با وجود اینکه نمیدونم قراره چی بشه و بهم گفتی که طیبه گل سر نفروش و با اینکه تحویل دادم به مادرم، ایده بافت انار رو هم بهم دادی و الان دارم برای مادرم میبافم

    حتی ایده این رو دادی که به مادرم بگم ببره باغ گل بفروشه

    بارها گفتم خدایا به قلبم آرامشی بده تا قلبم رو باز کنی برای آرامش ،برای ثروت بی نهایتت ،برای ایمان و تسلیم بودن در مقابل تو

    قلبم رو باز کن برای فروش نقاشی هام از بی نهایت طریق

    امروز من پر بود از چشم نگفتن به خدا

    و میدونم که بخشی از تکاملم هست و نباید سرزنش کنم خودمو

    آخه از استاد عباس منش یاد گرفتم که بالاخره ما انسانیم و یه وقتایی نمیتونیم خودمونو کنترل کنیم و نباید بذاریم تو احساس ناخوب بمونیم

    ولی باید سعیمو بکنم که از امروزم درسی رو که گرفتم عمل کنم تا دیگه همچین اتفاقی رخ نده

    یعنی هر وقت مهمون اومد خونه مون همکاری کنم

    حتی اگر خودمون بودیم به مادرم هم کمک کنم

    و از خدا کمک میخوام قلبم رو باز کنه برای مسئولیت پذیری و اصلاح رفتارم

    تا شب فکر کردم و از اینکه نتونستم خودمو کنترل کنم هم پشیمون بودم هم اینکه میدونستم خودمم مقصرم و درس گرفتم

    و باید عمل کنم نه فقط بنویسم

    عمل کنم

    خودم هم رفتارم ناخوب بوده ، که سبب اذیت شدن خواهرم شده

    قبول دارم که مقصر بودم

    ولی خدا کمکم کرد تا بفهمم و یاد بگیرم

    شب وقتی با مادرم صحبت کردم و با برادرم صحبت کردم ،بهم گفت مگه بهت نگفتیم درمورد اینکه ، خدا گفته چیکار کنی ، به کسی نگی

    و بعد مادرم گفت طیبه فردا جمعه رو بیا و باهم بریم اینبارو برای من بفروش بعدا من میفروشم

    و اصلا قرار نبود من تو جمعه بازار همراهیش کنم و چون بحثی بین خواهرم و من شد ،دیگه مادرم گفت اولین روز من هست خودت بیا

    و شب رو تا دیر وقت و صبح روز جمعه گل سر درست کردم

    خدایا شکرت بی نهایت ازت سپاسگزارم

    برای تک تک اعضای خانواده صمیمی عباس منش بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت از خدا میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    میلاد صمیمی گفته:
    مدت عضویت: 3721 روز

    به نام خداوندی که مسیرش مسیریست بی همتا. یگانه مسیر آزادی و ثروت احساس خوب…

    خداوند بزرگم از تو سپاسگذارم که مرا افتخار شناخت قدرت بی همتایت بخشیدی و سپاسگزارم از استاد عزیزم که اگر بخواهم تنها یک چیز که او آموختم را بیان کنم و بگویم که او مرا نمک گیر خود کرده تا پایان عمر آن “شناخت ربوبیت خداوند و توحید” است. پروردگارا چه عظمتی عطا کردی بر بنده ای که درک کرد که قدرت مطلق در جهان از آن توست و هیچ کس و هیچ چیز جز تو قدرتی در رقم زدن سرنوشت بنده ات را ندارد. چه احساس و چه قدرتی بالاتر از احساس درک ربوبیت تو وجود دارد؟ من که تا به امروز که سی و اندی از مسیر زندگیم را گذرانده ام هرگز احساسی پر شورتر و قدرتمندتر از حس نگاه به سمت تو و چشم بستن از غیر تو در خود ندیده ام.

    همین یک آموزه استاد عباسمنش عزیزم مرا کافیست که تا پایان عمر مرا بنده خویش کرده که بندگی بندگان شایسته خدا بی شک بندگی خداست…

    دلخوشی زندگیم حرکت در مسیر توست حرکتی که نمیتواند به تو ختم نشود، دیر یا زودش برایم مهم نیست مسیر تو چنان مدهوش کننده است که بودن در آن، رشد کردن در آن و غرق شدن در آن تمام آرزویم است..

    استاد عباسمنش سپـــاسگذارم…

    دوستان عزیزم سپــــاسگذارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    علی رضا بهرامی گفته:
    مدت عضویت: 3738 روز

    به نام خداوندبخشنده مهربان

    سلام به استادعزیزم عباسمنش وتمام همراهان سایت عباسمنش دات کام

    اصراربرخی ازدوستان دربخش کامنت های روانشناسی ثروت3مبنی براینکه این محصول گران ویاباتخفیف کمتری عرضه شده است منومجاب کردتااین پیام رادراین بخش قراردهم.

    دوستان عزیزدوسه سال پیش حتی دررویای من هم نمی گنجیدکه بتوانم روانشناسی ثروت 1و2راداشته باشم.

    من هم دراوایل مثل شمافکرمیکردم که این بسته هاخیلی گران ودست نیافتنی هستند،اماوقتی قدم درمسیراصلاح باورهایم گذاشتم به سمت بخش عقل کل هدایت شدم وبا پاسخ دادن به سوالات دوستان توانستم چندباربرنده بخش عقل شده وبرخی ازمحصولات راتهیه کنم.

    همان روزهادرسرم بودکه محصول روانشناسی ثروت 1و2راداشته باشم ودوباره بامداومت درگوش دادن به فایل های رایگان من تکامل ام راطی کردم وبادوستی آشناشدم که حاضرشد مبلغ محصول روانشناسی ثروت1و2رابه جای من بپردازدو باورتون نمیشه این دومحصول بدون آنکه من حتی هزارتومان ازبابت آنها پرداخته باشم دراختیارمن قرارگرفت.

    پس شماهم باحساب وکتاب های خودتون خداوندرامورد قضاوت قرارندهید.

    باورکنیداگرباورهایتان راتغییردهیددرمسیرهایی قرارمیگیریدکه این محصولات بسیارساده وبدیهی دراختیارشماقرارداده میشود،ازراه هایی که حتی درمخیله تان هم نمی گنجد.

    تمامی کسانی که اصراربرتخفیف بیشترداشتنددرپیام هایشان باورکمبودموج میزد،پس این باورراکناربگذاریدوباورداشته باشیدکه خداوندقدرتمندتراز آن است که هزینه خریداین محصولات رابرایتان فراهم کندفقط کافی است باورداشته باشیدکه میشود.

    دوستان عزیزمن مغازه ساندویچی دارم وباتوجه به اینکه ماه رمضان درپیش است ومغازه مایک ماه تعطیل است برای همین میخواهم تمام این یک ماه رامتعهدانه وقت بگذارم وباگوش دادن شبانه روزی به فایل های استاد نه تنهاجسمم بلکه روح وذهنم راازهرچه ناپاکی که هست،پاک کرده وجلا ببخشم.

    ضمناکتاب فوق العاده ای هم نوشتم که همین روزهانسخه الکترونیکی اش آماده میشه واونودراینترنت به اشتراک میگذارم تادرخوشبختی وسلامتی افرادزیادی سهیم شوم.

    پس منتظرخبرهای خوب ازجانب من باشید.

    برای تک تک شماعزیزان آرزوی موفقیت وسلامت وثروتمندی روزافزون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: