باید شخصیتمان تغییر کند نه اینکه ادا در بیاوریم! - صفحه 7
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/05/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-05-20 19:05:362024-06-09 14:43:47باید شخصیتمان تغییر کند نه اینکه ادا در بیاوریم!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیزم مثل همیشه فایلتون عالی بود و به ما درس بزرگی داد خدارو شکر میکنم و امیدوارم عالی ترین اتفاق ها واستون مثل همیشه بیفتد
سلام استاد یه چیز جالب میخوام بگم بعد از 2سال همراهی با شما از سن 17 سالگی!
استاد هروقت من با یک مسئله ای در زندگی مواجه میشم به لطف خدای بزرگ دقیقا شما در طول همون موقع یه فایل مرتبط با مسئله من میزارید و خیلی جالب هست همیشه واسه من !و با عث میشه روز به روز بیستر باورم نسبت به قانون قوی تر بشه! خدایا شکرت قانون داره روز به روز بیستر جواب میده
سلام و درود برتمام هم گروهی های عزیزم. دوستان خوبم بسته روانشناسی ثروت 3 را به طرز معجزه آسایی به لطف الله یکتا و به لطف باورها و درخواست و ایمان توکل خودم خریداری کردم. با وجودی که موجودی حسابم130 هزارتومان بود و هیچ ایده و پول و سرمایه ای برای خرید این محصول نداشتم. فقط از صمیم قلب آن را خواستم و به وهابیت پروردگارم ایمان آوردم و بابت رسیدن به آن سپاسگذاری کردم و از خداوند مهربانم که از رگ گردن به من نزدیک تر است درخواست کردم که راه رسیدن به آن را به من نشان دهد و مرا به راه راست هدایت کند و سپس منتظر هدایت الله یکتایم ، رب العالمین شدم. و خداوند در کمتر از چند ثانیه راه دستیابی به آن را به من الهام کرد. دوستان به همان میزان دریافت میکنیم که باور داریم. من واقعا به این نتیجه رسیدم و دلیل اینکه اینقدر مشتاقم که بنویسم که چطور فایل را دریافت کردم اینه که به تمام دوستان خوبم که مشتاق به تهیه این محصول ارزشمند هستند بگویم که اصلا نگران قیمت و هیچ چیز دیگر نباشید ، معجزه رخ میدهد. معجزه یک اتفاق کاملا بدیهی و ساده است به شرطی که آن را باور داشته باشیم. به شرطی که ربوبیت خداوند را ووهابیت خدا را بپذیریم. خدای خوبم بی نهایت سپاسگذارم که مرا به راه راست هدایت کردی ، راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه راه کسانی که به آنها غضب کردی و نه گمراهان. استاد عباسمنش عزیزم ایمان دارم که شما حتی برای قیمت گذاری این محصول هم به الهامات درونیتان عمل کرده اید زیرا همه چیز دقیقا درست سرجای خودش قرار گرفته. وقتی که این محصول را در لحظه نهایی تخفیف تهیه کردم با خودم گفتم احسنت به فردی که اینگونه از جانب پروردگار هدایت میشود و کمک میکند تا ما هم با مسیر زیبایش همراه و هدایت شویم. استاد عباسمنش عزیز زمانی که بهای این محصول را پرداخت کردم با خود متعهد شدم که بیش از میزان بهای این محصول آن را ارزشمند بدانم و قدم به قدم تا دریافت موفقیتتتتتتتتتتتت در همه جوانب زندگی ام همراه شما شوم. که الحق و الانصاف که تمام محصولات شما بیش از آنچه که در تصور ما بگنجد ارزشمند است. خداوند یار و یاور همیشگی شما باشد ودر پناه الله یکتا سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید. از شما بی نهایت سپاسگذارم.
دوست عزیز ممنونم بابت دیدگاه قشنگت… موجب شد به فکر فرو بروم که چرا از صمیم قلب محصولات را درخواست نکرده ام!!
دوست خوبم خانم بنی نجاریان سلام
خدا می داند که چقدر از شنیدن تهیه روانشناسی 3 خوشحال شدم.
درک قوانین و عمل به آن ها در شما بی نظیر است.
موفقیت شما و همه دوستان خواسته قلبی من است…
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
سلام دوست هم فرکانسی خواهر ارجمندم خانم بنی نجاریان
خدا رو به خاطر تموم مهربونی هاو نعمت هاش … خدا رو به خاطر داشتن این همه فرصت قشنگ خدا رو به خاطر داشتن خانواده صمیمی عباس منش و دوست هم فرکانسی مثل شما سپاس گذارم….
متشکرم با جملات و الهام به موقع باعث شدید من تمرکز بیشتری روی خواسته هام داشته باشم…
متشکرم دوست بخشنده
سلام
آفرین به شما
امید دارم منم به زودی آن را تهیه می کنم
خدایاشکرت
آن چنان سرمای سختی بود که مردم آن شهر می گفتند در 20 سال اخیر بی سابقه است…
من بودم و همسرم و یک پسر 2 ساله…
کسی که همه عالم و آدم او را به دستور والدینش ترک گفته بودند تا شاید سر عقل بیاید و مثل همه مردم فکر کند و زندگی کند ولی من که فهمیده بودم باید هزینه متفاوت بودن را بدهم پس در برابر همه کس و همه چیز مقاومت می کردم.
پسری بر سر دستمان بود که به شدت سرما خورده بود هم سرما و هم سرماخوردگی پسرم بی سابقه بود و ما حتی پول ویزیت دکتر را هم نداشتیم
آنچنان در مضیغه بودیم که در روز فقط 2 وعده غذا می خوردیم و در شهری زندگی می کردیم که هیچ کس را نمی شناختیم.
پسرم دیگر نای ناله کردن را هم نداشت چند روز مریضی سخت و ….
چیزی برای فروش نمانده بود چون همه را برای حمل وسایل و رهن و اجاره خانه فروخته بودیم…
چند ساعت دیواری داشتیم که هدیه ازدواجمان بود ولی به هر ساعت فروشی و کالای خانه ای که مراجعه کردیم آن ها را نخریدند.
مجبور بودیم بگوییم پول را برای مریضی پسرمان می خواهیم ولی طوری نگاهمان می کردند که انگار دروغ می گوییم؟!!!
خدایـــــا گیرم کلاممان دروغ بود آیا بینی آویزان پسرمان هم دروغ بود؟؟؟؟؟؟
وقتی صاحب خانه ما می گفت دیشب سرفه های پسرت نگذاشت بخوابم دوست داشتم او را خفه کنم…
وقتی گفتم مقداری بهم قرض بده گفت تازه کرایه خانه ات هم عقب افتاده قرض هم می خواهی …
امامزاده ای بود تو شهر که شهره آفاق بود به همسرم گفتم بیا برویم امامزاده که اگر پسرمان از دستمان رفت همان جا خاکش کنیم…
رفتم رو به روی ضریح، بچه را گذاشتم و گفتم ای امامزاده همه ایمانم در گرو خوب شدن این بچه… فردای قیامت نگی نیومدی ها …
و تو دلم منتظر معجزه بودم ولی خبری نشد…
خدایــــــــــــا منو ببخش آخه آن وقت ها بیشتر به امامزاده ایمان داشتم تا به تو …
و نمی دانستم که خدا و امامزاده متوفّی احساس ندارند…
پسرم گریه می کرد و همسرم هم از آن طرف…
چند نفری هم که نظرشان جلب شده بود گفتند این بچه خیلی مریضه ببریدش دکتر ولی هیچ کس نگفت چرا نمی بریدش و من هم لبخندی به عنوان تأیید حرفشان تقدیم می کردم.(خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است/کارم از گریه گذشته است، از این می خندم…)
چند ساعتی گذشت ولی هیچ کسی کمک نکرد نه امامزاده و نه افراد…
نمی دانستم چی کار کنم؟
کلافه شده بودم و سردرگم…
فقط می دانم که از همه چیز نا امید شدم و سرم را به سمت عقب خم کردم و چشم هایم را بستم…
و به هیچ چیز فکر نمی کردم…
صدای شخصی را شنیم که گفت: آقا ساعت چنده؟ ……ببخشید آقا ساعت چنده؟ …
وقتی به ساعتی که روی دستم بود نگاه کردم و جواب او را دادم به یادم آمد زمانی که ساعت را خریدم فروشنده گفت: ژاپن از این ساعت فقط 2 سری تولید کرده و این نوع ساعت یه جورایی سفارشیه. درست می گفت آخه شکل خاصی هم داشت و تا حالا هم مثل آن را ندیدم.
به همسرم گفتم همین جا بشین الآن میرم و با پول برمی گردم…
رفتم ساعت فروشی و ساعت رو همانطوری که روی دستم بود نشان دادم و گفتم آقا این را چند می خری گفت ارزش نداره من هم جریان خاص بودنش را گفتم.
گفت بده ببینم و نگاهش کرد و دید آره خیلی خاصه…
گفت واقعا می خواهی بفروشیش؟ من هم جریان پسرم رو گفتم و سریع گفتم چند تومان بده و این ساعت رو گرو بگیر تا یک هفته بعد…
گفت باشه ولی اگر نیامدی ساعت را جای پولت برمی دارم من هم قبول کردم…
خلاصه برگشتم و همسرم گفت پول از کجا؟ بهش نگفتم آخه می ترسیدم ناراحت بشه چون اون ساعت، ساعت ازدواجمان بود و هدیه گرانقدر همسرم…
دوستان عزیز نمی خواهم ناراحتتان کنم ولی من بر اساس آموزه های استاد آنچه که برای نوشتن بهم الهام می شود را می نویسم شاید دوستان را به ادامه راه زیبای تغییر باورها امیدوار کند و مرا متذکّر نعمت هایی که دارم …
اولش فکر میکردم که امامزاده بهم الهام کرد که ساعت را گرو بگذارم و یا شاید اون فردی که پرسید ساعت چنده خود امامزاده بوده است ولی چون امامزاده خانم بود پس نمی توانست او باشد شاید هم آن مرد را امامزاده فرستاده بود که بگوید ساعت چنده؟
آن موقع چون اطلاعی از قوانین نداشتم این افکار بی اساس ذهنم را مشغول می کرد.
ولی این را قطعا می دانم که استاد عباس منش عزیزم را خدا برای هدایت من فرستاده است و من قدر این هدیه ارزشمند خدا را می دانم…
با آموزه های استاد فهمیدم:
– اگر پسرم مریض شد دلیلش خیلی واضح بود باور به اینکه ما نداریم و بدبختیم و منتظر وقایع ناخوشایند بودیم یعنی احساس بد = اتفاقات بد…
– اگر نداشتیم چون باور به فراوانی نداشتیم و منتظر معجزه بودیم مثل کمک های ماورایی از امامزاده و دیگران که هیچگاه هم برایمان پیش نیامد…
– اگر روابط خوبی نداشتیم چون توجه ما به بدی های دیگران بود و همه را دشمنان خود می دانستیم که نمی خواهند ما به موفقیت برسیم…
ولی خوب فهمیدم که اگر راه حلی برای رفع نیاز پول برای بیماری پسرم به ذهنم رسید چون ذهنم را خالی کرده بودم و از همه نا امید شده بودم که بر اثر فشار روزگار بود و چقدر استاد عباس منش خوب گفت که ما می توانیم خودمان ارادی این کار را انجام دهیم و خودمان را مجبور کنیم قبل از اینکه روزگار ما را مجبور کند.
شاعر هم درست گفته که: (در نا امیدی بسی امید است/پایان شب سیه سپید است) ولی نا امیدی از هر چیز جز خداوند…
ولی همه این ها به خاطر این بود که حضور خدا در زندگی ما پر رنگ نبود…
نماز می خواندیم و عبادت می کردیم ولی تقلیدی بود و بدون فهم و درک ولی حالا خدا را شکر، عبادتمان کم است ولی به اندازه و عمیق…
فقط می خواهم بگویم خدایـــــا……
تــــــو همیشه بودی هم در جهالتم و هم در دانایی ام…
تــــــو بودی هم در سختی ها و هم در خوشی ها…
تــــــو همان خدایی که گفتی شما یک قدم به من نزدیک بشوید من ده قدم به شما نزدیک می شوم…
خدایــا می خواهم بگویم من همانی هستم که پول داروهای پسرم را نداشتم….
من همانی هستم که همسرم را بعد از 20 سال بردم ماه عسل چون پول نداشتم…
ولی حالا خوب می دانم که مشکل من پول نبود…
نه اینکه پول نداشتم!!!
بلکه تو را نداشتم که پول نداشتم…
و حالا که از استاد عباس منش عزیز در «قانون آفرینش» راه رسیدن و چگونگی تماس با تو را آموخته ام، همه چیز دارم.
تابستان پارسال به اتفاق خانواده به یک سفر رویایی رفتم و به آرزوی 20 ساله خود رسیدم همانی که پول سفر را نداشت چون تو را نداشت…
و اکنون بعد از یک سال که روی باورهایم کار کردم و با محصولات «استاد عباس منش عزیزم» باورهای درست را در وجودم نهادینه کردم و وجود تو را – ای خدای قدرتمند – در زندگیم احساس کردم با فریادی از سر شوق می گویم روز جمعه مورخ 5 خرداد ماه 1396 با همان پسر 2 ساله که حالا 20 ساله است و دانشجوی علوم دینی راهی شهر فرهنگ و ادب، شیراز هستم نه با سفر زمینی بلکه رفت و برگشت هوایی….
و قصد دارم اذان ظهر جمعه، زمان درخواست و ارسال فرکانس های خوبی که از باورهای درست صورت می پذیرد در حرم امامزاده ای به نام شاهچراغ خواستار شادی و سلامتی و موفقیت همه عزیزان خصوصا دوستان عباس منشی ام باشم ولی این بار نه با امید به امامزاده بلکه با امید به خدای امامزاده…
خدای من با درآمد 7 میلیون در ماه اینقدر خوش می گذرد و خدا در دسترس با درآمد 7 میلیارد چقدر خوش می گذرد…
و این فقط و فقط با باور به اینکه خدا تنها نیروی جهان هستی است میسّر می شود…
و خوب می دانم که من هم تمام قابلیت های او را دارم چرا که همه چیز را تسخیر من کرده است مثل خودش که همه چیز مسخّر اوست…
استاد خوبم:
مرا آموختی تا مراقب افکارم باشم تا فرکانس های درست را به درستی ارسال کنم…
مرا آموختی تا در مورد آنچه که می اندیشم بنویسم و سخن بگویم تا فرکانس های ارسالی مثبتم را تقویت کنم…
مرا آموختی تا آنچه را که در سر می پرورانم در عمل هم متجلّی کنم چرا که فرمودی ایمانی که باعث حرکت نشود، ایمان نیست…
مرا آموختی تا آنچنان در تعالی باورهایم بکوشم تا عمل به اندیشه های ناب، برایم عادت شود…
مرا آموختی تا با نهادینه کردن عادات خوب و درستی که برخاسته از باورهای درست است، شخصیت خود را بسازم…
مرا آموختی تا بدانم که افکارم و رفتارم و کردارم و عاداتم، شخصیت مرا می سازند…
مرا آموختی تا بدانم که این شخصیت من است که آینده مرا می سازد شخصیتی که قائم به خود است و ایمان به خود و خدای خود …
همان که فقط باید به او متصل بشوم چرا که اتصال به غیر او، چیزی جز شرک نیست…
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
سلام آقای جوان ، عرض سلام و ادب و احترام ،
یادم می آید آن روز ، به شما گفتم برادری به هم خون بودن نیست ، به هم مدار بودن است ، استاد عباس منش می فرمایند در هر مداری که باشی ، شرایط ، ویژگی ها و موقعیت ها و همان درآمد خاص خود آن مدار حکم فرماست ، من و همسرم پیام شما را می خواندیم و با هم گریه می کردیم ، چون دقیقا کپی برابر اصل ، زندگی ما بود ، نمی دانید چه قدر برای زندگی عالی اکنون شما از خدا سپاسگزارم ، نمی دانید با چه شور و شوقی همیشه برای موفقیت شما و همسر عزیزتان دعا می کردم
اولین بار هست که نمی دانم دقیقا چه باید بنویسم ، انگار ذهنم قفل کرده است ،
آقای جوان خیر مقدم ، خوشحالم که شهر ما مفتخر به حضور شماست ، اگر قوانین سایت اجازه بدهد ، نیاز به هتل نیست ، بنده و همسرم بسیار خوشحال می شویم شما را از نزدیکزیارت کنیم ، حتما با خانم فرهادی تماس حاصل می کنم ، و رسما دعوت می نمایم
باز هم خوشحالم که به شیراز تشریف می آورید ،
در خداشاد و پیروز باشید
خواهر گرامی خانم شب خیز سلام
حقیتا همین طور است که در هر مدار شرایط آن مدار تجربه می شود.
اگر به یاد داشته باشید قبلا که اشاره ای به بیماری فرزندتان داشتید بنده هم خدمتتان گفتم که چقدر زندگی شما و بنده شبیه به هم است و شما هم مداری را متذکر شدید.
واقعا حال حاضر زندگی ما با گذشته شباهتی ندارد چه مادی و چه معنوی. ظاهر زندگی ما هم با خرید وسایل جدید در حال تغییر است.
سپاس فراوان خدای را بابت این همه نعمت و پوزش از آن همه غفلت…
—————
زنده باشید خانم شب خیز عزیز بنده مفتخر به حضور در شهر فرهنگ، ادب و هنر هستم و به شخصه شیراز را خیلی دوست دارم یه سفر یک روزه در خدمت شیرازی های مهمان نواز خواهم بود. إن شاءالله…
بنده هم مشتاق زیارت همسر گرامی و خانواده صمیمی شما هستم و امیدوار به همکاری…
نکته: ماجرای سال ها پیش برایم زنده شد آن موقع بنده 8 ساله بودم و یک شلوار و پیراهن آبی یقه دیپلمات که آن زمان می گفتند یقه آخوندی به تن داشتم و به همراه پدرم در حرم بودیم. چند دقیقه ای مانده بود به اذان ظهر بود من و خواهر 3 ساله ام با مهرها بازی می کردیم و پدرم هم مشغول عبادت بود که متوجه شدیم خواهرم گم شده وقتی همه جا را گشتیم و پیدا نشد مادرم رو به شاهچراغ کرد و گفت یا احمد بن موسی من دخترم رو از تو می خوام…
به مدیریت آستان مراجعه کردیم و مشخصات خواهرم را دادیم و آن ها هم از بلندگو اعلام کردند که بعد از چند دقیقه پیدا شد و خوشحالی ما…
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
خانم شب خیز سلام مرا از شهر زیبای شیراز پذیرا باشید
لسان الغیب چه زیبا سروده است:
خوشا شیراز و وضع بیمثالش
خداوندا نگه دار از زوالش
ز رکن آباد ما صد لوحش الله
که عمر خضر میبخشد زلالش
میان جعفرآباد و مصلا عبیرآمیز میآید شمالش
به شیراز آی و فیض روح قدسی
بجوی از مردم صاحب کمالش
هر چی آرزوی خوبه مال تو…
آقای جوان سلام. میخواهم برایتان بنویسم، نمیدانم باید شرمنده باشم یا سرفراز؟ آقای جوان امروز جمعه پیام شما را در کانال تلگرام ساعت 15:50 دقیقه خواندم و احساسی از عمق وجودم گفت یالا میلاد درسته که باید برای اذان ظهر میرسیدی شاهچراغ ولی وقت رو هدر نده. لباس پوشیدم و خودم رو رسوندم به حرم. در طی مسیر احساس خنثی داشتم فقط میدونستم کاری به جز اومدن به سمت حرم نیست که انجام بدم. در عمل انجام شده قرار گرفته بودم. ماشینم رو توی پارکینگ پارک کردم و اومدم توی حرم. اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که از خادمین خواستم که اسم شما رو توی بلندگو اعلام کنن تا پیداتون کنم ولی خادمها گفتن که اون قسمت تعطیله امروز و نمیشه. گفتن برو تو حرم و به خادمای توی حرم بگو که اسم اون کسی رو که میخوای داد بزنن تا پیداش کنی ولی…
ولی، آره اینجاست که نمیدونم باید شرمنده باشم از خودم یا… نمیدونم…
انگار حالا که اینقدر خودم رو به شما نزدیک احساس میکردم خجالت کشیدم باهاتون روبرو بشم. چون میترسیدم. چون احساس لیاقت ملاقات شما رو نمیکردم. چون… چون میلاد در مدار ملاقات دوستش نبود…
رفتم یه گوشه نشستم و گفتم خدایا هر چی که تو بخوای همون میشه ولی میدونستم که منم که میترسم و خدا برای بندش بیشتر از خواست خودش کاری نمیکنه. انگار میخواستم فقط یه جوری خودمو راضی کنم و مسئولیت رو به دوش خدا بندازم. رفتم یه قرآن ورداشتم به امید اینکه تو چیزی بهم بگی. باز کردم و سوره نمل اومد. این آیه نظرم رو جلب کرد که ای موسی نترس که پیامبران در حضور خدا نمیترسند. فهمیدم که منم که دارم میترسم از ملاقات با شما و نباید بترسم. قرآن رو گذاشتم سر جاش و یه گوشه نشستم سرم رو گذاشتم به دیوار خیلی احساس خواب آلودگی میکردم و حتی چند دقیقه ای هم خوابم برد. بیدار که شدم این موضوع برام خیلی واضح تر شد که “میلاد تا وقتی درخواستی وجود نداشته باشه پاسخی هم وجود نخواهد داشت” انگار همه گذشتم تو این دوسال از جلو چشمم رد شد. آره من هیچ وقت عمیقا چیزهایی که امروز به عنوان آرزو از خداوند میخوام رو از ته دلم درخواست نکردم و به همین دلیل هم بهشون نرسیدم. دقیقا مثل داستان امروزم که ملاقات با شما رو عمیقا درخواست نکردم و بهش هم نرسیدم. به خودم گفتم میلاد پاشو، پاشو برو خونه که تا درخواست عمیق و با اشتیاقی نباشه پاسخی هم از سمت خداوند نخواهد بود. و اومدم به سمت خونه و تنها چیزی که توی راه بهش فکر میکردم همین موضوع بود که “میلاد هیچ وقت چیزایی رو که میخوای عمیق و با اشتیاق درخواست نکردی واسه همینم بهشون نرسیدی” و خداوند رو شکر میگفتم که امروز درسته که به ملاقات با آقای جوان مفتخر نشدم ولی درس بزرگی بهم دادی. شاید فقط میخواستی منو تا اونجا بکشونی تا همین رو یادم بدی…
تا الان که اومدم و دنبال پیام شما میگشتم که ببینم تو کدوم قسمت منتشر شده دیدم اینجاست و وقتی این پیام رو هم خوندم که گفتین هنگام اذان مغرب دسب به دعا بر میدارین فهمیدم که واقعا من هنوز در مدار ملاقات شما قرار نگرفتم چون الان که این جملات رو مینویسم ساعت 1 بامداد هست. نمیدونم باید شرمنده شما باشم که تشریف آوردید به شهر من و من امروز توی حرم شما رو بیشتر از هر موقع دیگه به خودم نزدیک احساس میکردم و حتی یه پدر و پسر رو هم میدیدم و همش میگفتم شاید اینا آقای جوان و پسرش باشن. داشتن عکس میگرفتن توی حیاط… درسته که فاصله فرکانسی بین من و شما باعث شد من به زیارت شما مفتخر نشم ولی خیلی احساس خوبی دارم که باز هم چیزی به واسطه حضور خدایی شما آموختم و دست خالی امروز رو تموم نکردم…
امیدوارم از ته قلبم که شما و خانم شبخیز دو بنده شایسته و هم فرکانس خدا همدیگه رو ملاقات کرده باشین. یکی از آرزوهای زندگیم اینه که بتونم خانم شبخیز و شما رو وقتی فاصله فرکانسیم باهاتون کم بشه ملاقات کنم. اگر هر موقع دست به دعا برداشتین برام در این مورد دعا کنین…
سلسله موی دوست حلقه دام بلاست، هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست…
به امید دیدار…
سلام میلاد جان برادر بزرگوارم
از اینکه لطف کرده و برای دیدار بنده به حرم آمدید بسیار سپاسگزارم این آموزه های استاد خوبمان است که نقطه اتصال قلب هایمان است وگرنه بنده که چیزی برای ارائه ندارم و این کوچکترین شاگرد استاد همیشه در حال یادگیری از دوستان خوبی مثل شما هستم.
خیلی مشتاق زیارت شما دوستان همفرکانسی شیرازی بودم در همان ساعتی که شما در حرم بودید بنده هم آنجا بودم و به احتمال زیاد آن پدر و پسر هم خودمان بودیم که در حال عکس گرفتن بودیم و من به یاد دوران بچگی که آمده بودم شاهچراغ شلوار آبی و پیراهن آبی یقه دیپلمات به تن داشتم و پسرم هم به تبعیت از من همینطور.
ای کاش جلو می آمدید…
مثل اینکه بنده توفیق زیارت شما دوستان را نداشتم.
میلاد جان هیچ گاه خودت را دست کم نگیر، هیچ کس بر دیگری برتری ندارد مگر به تقوا و خداترسی و ما نمی دانیم چه کسی خداترس تر است.
همت خود را برای تهیه دوره عزت نفس استاد عباس منش بیشتر کن مشکلات مرتفع خواهد شد به امید خدا.
به امید دیدار….
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
سلام آقای جوان عزیز. نمیدونم باید بخندم یا ناراحت باشم… به حال و روز خودم میخندم… واقعا که من عجب آدم عجیب غریبی هستم، نه؟!!! همون طور که قبلا هم خودتون فرمودین باید زمان بگذره تا انسان در فرکانس مشخصی قرار بگیره و به زور نمیشه واسه کسی کاری کرد. الان با این اتفاق حرف شما رو در مورد خودم خیلی بهتر میفهمم. گرچه ذهنم هی بهم میگه باید شرمنده باشی در مقابل اقای جوان ولی قلبم میگه آقای جوان و تفکرش عباسمنشی هست، با بقیه تفکرات فرق داره. میفهمه تو چی میگی و چه احساسی داشتی اون روز تو حرم. خدا رو شکر که طرفم کسی مثل شماست که از قانون و فرکانس بهتر از هر کس دیگه ای میدونه. فقط میتونم بهتون قول بدم این فاصله فرکانسی رو از بین ببرم.
آقای جوان از بابت یک موضوع خیلی خوشحالم، آن هم این که علاوه بر ذهنیت فوق العاده ای که از شما داشتم الان تصویر فیزیکی کاملا دقیقی هم از شما دارم. این افتخاریست که در جمع این خانواده صمیمی نصیب من شده. بله دقیقا خودتان و پسر بزرگوارتان بودید. مشخصات دقیقا درست است. اولین بار در شبستان چشمم به شما و فرزند عزیزتان افتاد و قلبم گواهی داد که خودتان هستید و بعد در حیاط… فرکانس شما رو درک کردم. خدا میداند که چیزی به جز راست نمیگویم… چه صلابتی چه پدر بزرگواری، چه رفتار صمیمانه و نزدیکی با فرزندتان داشتید… چقدر با حوصله در مورد نحوه عکس گرفتن به پسرتان توضیح میدادید… چه لباسهای زیبا و مرتبی… دقیقا ویژگی های ظاهری یک انسان مومن را داشتید ولی شما کجا و کسانی که ظاهرشان شبیه به شماست کجا!!! آن تصویر از شما مصداق بارز قضاوت نکردن در مورد دیگران از ظاهرشان بود… قول میدهم انسان بهتری شوم.
باز هم معذرت میخوام که نتونستم میزبان خوبی باشم.
به امید دیدار…
آقای جوان برادر بزرگوارم از شما درخواستی دارم. لطفا مرا راهنمایی کنید تا بزرگترین پاشنه آشیل خودم رو که الان به ذهنم رسید برطرف کنم.
برادر بزرگوارم چه کار کنم که تمامی حرفهای استاد عباسمنش را باور کنم؟ حالا که فکر میکنم میبینم من قسمتهایی از صحبتهای استاد را با عمق جان میپذیرم و بهش عمل میکنم و نتیجه میگیرم ولی قسمتهایی رو با وجود اینکه میخوام بپذیرم نمیتونم و نمیپذیرم و نتیجه نمیگیرم. حتی شاید اون قسمتها رو ناخودآگاه نمیتونم بپذیرم و حتی خیلیهاشو شاید ندونم کدوم قسمتها هست!!!!!
چه طوری میتونم به این ذهن بفهمونم که میشه “مطلقا” به استاد اطمینان کرد؟؟؟؟؟؟
چطوری میتونم بهش بفهمونم درسته انسان جائز الخطاست ولی باید به همین استاد جائز الخطا هم مطلقا اعتماد کرد؟؟؟؟؟
چطوری میتونم 100 درصد هر کلمه استاد در محصولات مختلف رو بدون نگرانی بپذیرم؟؟؟؟؟
شما چه کار میکنید که من نمیتونم اون کار رو بکنم؟؟؟؟؟؟؟
از شما بسیار سپاسگزارم که کمک میکنید تا پاشنه آشیلم از بین بره…
آقای جوان برادر ارجمندم سلام
????
به لطف خداوند ، صندوق ایمیل بعد از یک ماه ، معجزه آسا درست شد ، پیام خانم شایسته عزیز را خواندم ، خواستم اقدام کنم که خداوند به من الهام کرد ، اگر چنین کنی ، چون یونس به دریا می افتی ، فهمیدم هنوز موقعش نرسیده ، ظاهرا باید صبر کنیم ،
نشانه ها هم حاکی از همین موضوع بود مخصوصا صندوق ایمیل که باز نمی شد
از خداوند متعال می خواهم این توفیق را حاصل بفرماید
در خدا شادوپیروزباشید
آقای جوان کامنت تاثیرگذار شمارا خواندم و بسیار ایمانم به خداوند و قوانین بیشتر شد. تبادل پیام های شما با دوستان ارزشمند و همشهری سایت، خانم شب خیز و اقای صمیمی را خواندم و بسیار غبطه میخورم به آن لحظه ای که شما عزیزان همدیگر را ملاقات میکنید. بنده از دیار امام هشتم( خراسان) بسیار مشتاق حضور در آن جمع صمیمی و معنوی هستم و خوشا به سعادتتان که با نیکان همشنین خواهید شد شک ندارم نفر چهارم هم بنده خواهم بود چون این فاصله نیست که مانع حضور است فرکانس که زمان و مکان نمیشناسد.
آقای جوان عزیز بنده به تازگی به کسوت معلمی نایل شده ام و ازانجا که مطلعم شماهم معلمی توانمند و ثروتمند هستید قصد دارم باور هایی که شما را در مدار درامد 7 میلیون قرار داده ان هم در کسوت معلمی که دارای حقوقی ثابت است، را برایم بازگو کنید چون دراین گروه صمیمی بعد از استاد شما بزرگترین الگو برای بنده هستید.
بینهایت سپاسگزارم
دوست خوبم امیر حسین جان سلام
اگر انسان ها هم مدار نباشند، دیوار به دیوار یکدیگر هم که زندگی کنند و در یک گروه با یکدیگر هم که باشند، ارتباطی نمی گیرند و این یک قانون است که این اتفاق هم افتاد ولی ارتباطی رخ نداد…
هر چی آرزوی خوبه مال تو…
سلام
اقای جوان شما بی نظیر هستید باخواندن نظر شما اشکهایم سرازیر شد .درود خدا بر شماباد
امیدارم در شهر ما بهتون خوش بگذره .
باارزوی سلامتی ثروت و خوشبختی .
و شما بی نظیرتر…
جناب کریم زاده عزیز سلام…
چقدر به حال خوب شما و دل پاکتان غبطه می خورم. قربان اشک های نابتان…
شیراز شهر عشق و دلباختگی را از صمیم قلب دوست دارم و حتما خوش می گذرد.
از لطف و مهربانیتان بسیار سپاسگزارم…
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
سلام خدمت دوست عزیزم آقای جوان
بار دیگر با دیدگاه زیباتون وجود خدا و نبود خدا را برایمان به تصویر کشیدید،خیلی ممنونم که وقت میذارید و نتایج زندگی تون رو با ما تقسیم میکنید.
همیشه با خواندن نظرات شما کلی باور و انگیزه می گیرم
خدایاشکرت بابت مداری که در آن هستم و دوست فوق العاده ای مثل شما دارم… به خودم بابت فرکانس های خوبم افتخار میکنم….
خیلی خوشحالم که به شهر ما اومدید، امیدوارم که بهتون خوش بگذره
خیلی دوست دارم از نزدیک شما را ببینم
به به دوست موفقم هادی زارع عزیز سلام
مدتی حضورتان کمرنگ بود ولی بنده مطمئن بودم طوفانی در راه است و حالا که با دست پر و نتایج خوب برگشته اید خوشحالم وقتی کامنت شما را در تلگرام خواندم بسیار خوشحال شدم و برایتان از صمیم قلب دعا کردم.
بنده هم مشتاق دیدارتان هستم.
خدا می داند شماها بهترین دوستان من هستید با اینکه هیچگاه زیارتتان نکرده ام.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
جزتو پیش کی برآرد بنده دست
هم دعا و هم اجابت از تو است
هم ز اول تو دهی میل دعا
تو دهی آخر دعاها را جزا
اول و آخر تویی ما در میان
هیچ هیچی که نیاید در بیان
مولانا
ممنون از شعر زیبایت هادی جان…
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
سلام آقایجوان …. خدا میداند چقدر خوشحالم که متن شما باعث قوت قلب منو خانواده صمیمی عباس منش می شود….جمله به جمله و واژه به واژه حرف ایی میزنید که واقعا الهام وجودی خیلی از افراد هم فرکانسی است.
از خدای مهربوم به خاطر وجود شما و استاد مهربانم بسیار سپاس گذارم من منتظر بهترین خبر هاتون میمونم و هر روز این مژده داره محقق میشه و بهتر و بهتر میشه….
لبخند خدا همراه لحظاتتون
دوست خوبم امیر جان سلام
از لطف شما بسیار سپاسگزارم
خدا را بارها به خاطر وجود شما دوستان عزیز و بزرگوارم سپاس گفته ام دوستانی که صفا و صمیمیت قلب هایشان را پر از نور هدایت و سپاسگزاری کرده است.
آسمان دلتان نور افشان….
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
سلام آقای جوان
بسیار عالی بود بسیار خوشحال شدم که موفقیتهای بی نظیری دارید
شما عالی هستید و بی نظیرید
احسنت
منتظر موفقیتهای بیشتر شما هستم
خدایا شکرت
دوست خوبم خانم راداکبری عزیز سلام
تلاش مشتاقانه شما جهت درک قوانین و همفکری و یاری دوستان در سایت کم نظیر است.
همیشه نظرات شما را دنبال می کنم و بهره می برم.
ممنون از اینکه هستید.
ما هم منتظر موفقیتهای بیشتر شما هستیم
هر چی آرزوی خوبه مال تو…
سلام تجربیات قشنگتون رو خوندم وقتی که می خوندم اشک تو چشم جمع شد ولی نه به خاطر روزهای سختی که سپری کردید بلکه بیشتر اشک خوشحالی بود،اشک خوشحالی به خاطر اینکه میون اینهمه مشکلات اینقدر قشنگ . با ظرافت خدا رو پیدا کردید وخودتون رو پیدا کردید و قوانین رو پیدا کردید .از خدواند برای شما و همه عزیزان آرزوی سعادت و خوشبختی دارم و از خدا می خوام ذهن همه مون اینقدر قشنگ و زیبا بشه.
جناب جمعی عزیز سلام
از لطف و دقت نظر شما بسیار سپاسگزارم.
خدایا می بینی چه دوستان بزرگواری دارم و چقدر از داشتنشان سپاسگزار تو هستم..
تو را به اشک های زیبایشان که نشانه صفای دل و پاکی روحشان است ما را در مسیر هدایت و سعادتمندی یاری ده. ای مهربان تر از هر کس…
بهمن جان اولین کامنت شما بهترین هدیه بود. سپـــــــــــــــــاس.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
علی جان سلام،
عشق برات
سلام آقای جوان ….نمی دانید که این جمع چه انگیزه ای از کامنتهای شما میگیرند
هر بار که کامنتهای شما رو میخونم از ته دلللم خوشحال میشوم و براتون دعا میکنم که هرروز شاهد موفقیت هاتون باشیم….ان شاالله هرچا که هستین در پناه الله یکتای مهربان،شاد،سالم،ثروتمند و سعادتمند در دنیا واخرت باشید
دوست خوبم خانم آرامش سلام
کلام خالصانه شما ترنم پاکی و تقرب است که از دل پر صفای شما بر کلامتان جاری می شود.
هیچگاه انرژی و انگیزه ای که از حمایت و لطف شما دوستان دریافت کرده ام را فراموش نمی کنم و نقشی که در موفقیتم داشته است را به خاطر خواهم داشت.
بنده هم از موفقیت های شما دوستان خوشحال و سپاسگزار خدای خوبمان هستم.
و همیشه دعاگوی بهترین دوستان خودم در این خانواده صمیمی…
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
آقای جوان برادر ارجمندم سلام،
بنده به سایت درخواست دادم که اگر بشود شما و خانواده ی محترمتان را در شیراز زیارت کنیم ولی ظاهرا خلاف قوانین سایت بود ، چه قدر بنده و همسرم مشتاق دیدار برادر بزرگوارم و خواهر دوست داشتنی مان بودیم ، به هر حال الخیر ما وقع
در کل بسیار خوشحالم از موفقیت های چشمگیر شما ، همیشه دعاگویتان هستم
در خدا شادوپیروزباشید
خانم شب خیز سلام
در ابتدا موفقیت شما را بابت خرید بسته روانشناسی 3 تبریک می گویم خدا می داند چقدر خوشحال شدم گویا خودم آن را تهیه کرده ام.
خاطره بسته روانشناسی 1 برایم تداعی شد و از صمیم قلب خواستار موفقیت شما در تمام جنبه های زندگی شدم و منتظر خبرهای خوب از موفقیت های آتی شما هستم.
بنده به محض رسیدن به شیراز با خانم فرهادی تماس داشتم و برای خانم شایسته هم ایمیل زدم و ایشان قوانین سایت را متذکر شدند البته پاسخ را هم به ایمیل بنده و شما ارسال کرده اند. می توانید مجددا چک بفرمایید.
به خواست خدا پسرم قرار است یک سال از تحصیلاتش را در شیراز ادامه بدهد و در صورت پذیرفته شدن، سفرهای بیشتری به شیراز خواهیم داشت.
بهر حال به قول آقای صمیمی شاید هنوز باید روی خودم کار کنم و فرکانسم را به شما برسانم. بنده سعادت نداشتم…
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
آقای جوان سلام و سپاس فراوان ، جای شما حسابی در دوره ی روانشناسی ثروت 3 سبز است ،
متاسفانه چندی است که صندوق ایمیل بنده ، مشکل پیدا کرده است و من پیام ها و ایمیل ها را که اعلام می شود را ندارم و متوجه نشدم که خانم شایسته در ایمیل چه فرمایشی داشتند ، با خانم فرهادی هم که تماس حاصل کردم ، ایشان به خانم شایسته ایمیل زدند ، ولی ظاهرا به روز جمعه برخوردیم که تعطیل بود
به هر حال بنده هم سعادت دیدن برادر و خانواده ی بزرگوارشان را نداشتم ، انشالله خداوند. توفیق حاصل می کند
در خدا شادوپیروزباشید
خواهر بزرگوار و ارزشمندم خانم شبخیز سلام. همش منتظر موقعیتی بودم که خرید بسته روانشناسی ثروت 3 را از صمیم قلبم بهتون تبریک بگم. واقعا خوشحالم که شما در این دوره حضور دارین. کامنتهای این دوره رو تک به تک میخونم و خودم رو دور از شما و دوستان نمیبینم. این هم از لطف خداوند به من هست که فرکانس دوری و نزدیکی نمیشناسه. اینکه استاد عباسمنش چی گفته تو جلسه دوم که شما رو اینقدر منقلب کرده واقعا برام جالبه، ولی میدونم که از خداوند و قدرت بی نهایتش گفته، این بار اولی نیست که استاد از خداوند صحبت میکنه، جلسه نهم و دهم دوره دستیابی به رویاها رو یادمه. خیلی از کامنتی که گذاشتین در مورد گفتگویی که با خدا داشتین لذت بردم وااااقعا بهتون از صمیم قلب تبریک میگم که اینقدر تلاش دارین که از غیر خدا ببرین و فقط و فقط به خداوند متصل باشین. در حد خودم میفهمم و حس میکنم که چقدر این احساس بی نظیره.
اتفاقات خیلی خوبی در راه هست…
آقای صمیمی دوست عزیز سلام و سپاس فراوان
????
جای شما و آقای جوان حسابی در این دوره سبز است
به نظرم کار به یک محصول استاد هم با دقت گوش کنیم ، موفقیتمان تضمین می شود ،
از صمیم قلب آرزومندم که شما هم بتوانید این دوره تهیه کنید
در خدا شادوپیروزباشید
آقای صمیمی ، آسمان دارم روزی شما به موفقیت های بزرگ دست می یابید ، این برایم کاملا واضح و روشن است ، زیرا هر فردی از خداوند طلب هدایت و راهنمایی کند به مسیرهای عالی هدایت و راهنمایی می شود ، أین علاقمندی شما به شناخت خداوند. تحسین برانگیز است و خداوند حتما به ای اشتیاق شما پاسخ می دهد
در خدا شادوپیروزباشید
بسیار سپاسگزارم از شما خواهر بی نظیرم. حقیقتا به قول خودتان خواهری و برادری به هم خون بودن نیست و آموزه های استاد عزیزمان که همه عشق به خداوندمان است پیوند دهنده قلبهایمان است. باور کنید در زندگی من سخنانی دلگرم کننده تر از سخنان شما و آقای جوان عزیز برایم وجود ندارند. اشک شوق در چشمانم حلقه زد چون شما و سخنانتان را 100 درصد باور دارم.
بهترین آرزوهای تمام دنیا و آخرت را برایتان میخواهم چون شما قعطا لایق و شایسته آنها هستید…
سلام خانم شب خیز عزیز
حقیقتا موفقیت شما دوستان فرقی با موفقیت خودم ندارد همیشه دعاگوی شما دوستان عزیزم هستم…
از لطف شما و راهنمایی خانم فرهادی عزیز و عنایت خانم شایسته گرامی سپاسگزارم.
از همه شما بزرگواران و صاحبان قلوب پاک خواستارم که برای قبولی پسرم در مصاحبه دعا بفرمایید…
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
آقای جوان عزیز مطمئنا خداوند مهر قبولی بر درخواست شما و فرزند بزرگوارتان پیشاپیش زده است. هر اتفاقی که بیفتد خیر است…
خواهر عزیز و بزرگوارم سلام.
در دوره ثروت 3 سوالی را پرسیده بودید راجب به درخواستی که از خداوند داشتید و انیشتین را در خواب دیدید که روی تخته نوشته 20 به توان دو ضرب در 30 به توان دو. خیلی سعی کردم و از خداوند خواستم که بهم الهامی کنه که به خواهر بزرگوارم کمکی کنم. چیزی که بنظرم اومد این بود که انیشتین در آموزه های استاد عزیزمان مشهور به فردیست که به هیچ عنوان نظر دیگران را در مورد خود مهم نمیداند و اصولا خودش است. به نظرم خداوند خواسته که به شما بگوید خواستتان را بدون در نظر گرفتن نظر دیگران به بهترین شکل انجام دهید و اینکه اعداد را به صورت توان دار به شما نشان داده منظورش یک عدد دقیق و مشخص نیست بلکه معادلی از آن عدد است که مفهومی در خود دارد. این عدد معادل 600 به توان دو هم هست.
آرزوی بهترینها برای شما…
سپاسگزارم آقای صمیمی ، برادر بزرگوارم
ممنونم که به پاسخ سوال من فکر کردید ، حتما بررسیش می کنم ، باز هم سپاسگزارم
بله درسته ، مفهوم در خود دارد ، یعنی انیشتین می خواسته بگه ، برای رسیدن به خواستم اول باید باورهای درونی خودم رو اصلاح کنم ممنون واقعا آنسان اندیشمندی هستید
سلام آقای صمیمی برادر عزیزم
پاسخ مصاحبه پسرم مثبت بوده است و به لطف پروردگار یک سال تحصیلی خود را در شیراز سپری خواهد کرد از قلب های پاکی که دعاگویمان بوده اند صمیمانه سپاسگزارم…
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
خداوندا شکرت که بهترین اتفاقات از آن مومنان به توست…
الخیر و فی ما وقع…
آقای جوان برادر ارجمندم سلام
وقت شما به خیر و شادی
????
دیشب خیلی دلم می خواست بدانم پیغام خانم شایسته چه بوده است ، یک ماه هست که پیام ها به صندوق ایمیلم ارسال نمی شد ، نیمه های شب بود که از خواب بیدار شدم ، از خدا خواستم صندوق ایمیلم را فعال کند ، با آنکه بارها به خدمات موبایل رفته بودم و صندوق موبایلم اصلاح نمی شد ، ناگهان به من الهام شد وارد جیمیل شوم ، سه گزینه ی انگلیسی آمد که معنای هیچ کدام را نمی دانستم ، یکی از آن ها را تیک زدم و معجزه آسا صندوق ایمیلم باز شد ، پاسخ خانم شایسته ی عزیز. و مهربانم مثبت بود ، خواستم سریع پیام بفرستم و اقدام کنم که مجدد به من الهام شد اگر عجله کنید ، چون یونس به دریا می افتید ،پس فهمیدم هنوز زمان این نرسیده که شما را زیارت کنم ، انشالله که خداوند توفیق حاصل کند ،
اما در مورد فرزندتان ،به دلم افتاد که به شما بگویم که ایمان دارم خداوند از دست های متعدد خود به ایشان خیر و نیکی می رساند که مصاحبه فقط یکی از آن راههاست ،
پس حتما موفق می شوند از کدام راه نمی دانم ، اما ایمان دارم موفقیت ایشان در زندگی تضمین شده است
در خداشاد و پیروز باشید
خانم شب خیز خواهر ارجمندم سلام
وقت شما به خیر و شادی
????
بنده در تمام زندگیم حتی آن زمان که چیزی در مورد قانون فرکانس نمی دانستم به این نکته باور داشتم که انسان ها با افرادی نشست و برخاست می کنند که خصوصیات اخلاقی آن ها در یک راستا باشد و به همین خاطر هیچگاه برای زیارت افراد تلاش زیادی نکرده ام و فقط در ذهن خود طالب زیارت اشخاص می شدم و جهان آن را به بهترین راه میسر می نمود.
به همین خاطر هم اصراری به دیدار زود هنگام اعضای سایت نداشتم ولی به دلیل اینکه در نظرتان از خانواده بنده دعوت نمودید به نظرم رسید که شاید این نشانی از همفرکانسی باشد و دور از ادب باشد که رد کنم و به عنوان دیدار با یک فرد موفق از آموزه های استاد عباس منش که توانسته است درآمد خود را 20 برابر کند خیلی مشتاق زیارت همسرتان بودم و خدا می داند که در گفتارم صادق هستم.
و چون فقط یک روز در شیراز اقامت داشتم به نظرم رسید جهت تسریع در روند ارتباط، مزاحم خانم فرهادی و خانم شایسته گرامی شوم و هر دو بزرگوار هم فرمودند خلاف قوانین سایت است و بقیه ماجرا و لطف ایشان که برای شما هم به درستی ایمیل شده است.
بنده هم با شما کاملا موافق هستم شواهد نشان می دهد هنوز جای کار داریم…
جالب ترین شاهد اینکه آقای صمیمی از چند قدمی بنده شاهد گفت و گوی من و پسرم بوده است ولی خود را معرفی نکرده است.
همانطور که فرمودید الخیر و فی ما وقع…
إن شالله که خداوند توفیق حاصل کند…
مصاحبه پسرم هم مثبت بوده است و به لطف پروردگار یک سال تحصیلی خود را در شیراز سپری خواهد کرد از قلب های پاکی که دعاگویمان بوده اند صمیمانه سپاسگزارم…
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
آقای جوان برادر ارجمندم سلام
اتفاقا بنده و همسرم هم بسیار مشتاق زیارت شما و خانواده ی محترمتان بودیم ، خانم فرهادی می دانند که بسیار تلاش کردیم و اصرار ورزیدیم اما توفیق حاصل نشد ، و به روز جمعه خورد که تعطیل شد
و پاسخ ایمیل خانم شایسته ی عزیز هم به خاطر خرابی صندوق ایمیلم به دستم نرسید ، در مورد فرزندتان نیز از قبل ایمان داشتم که موفق می شوند وعده ی پیشاپیش آن را خداوند. داده بود ، چون ایشان قطعا مانند پدرشان صالح و با ایمان هستند
تبریک صمیمانه ی من را بابت موفقیت فرزند عزیزتان پذیرا باشید
به هر حال امیدوارم خداوند. توفیق حاصل بفرماید که بتوانم برادر بزرگوارم و خانواده ی محترمشان را از نزدیک زیارت کنیم
در خدا شادوپیروزباشید
سلام آقای جوان عزیز
بله . زندگی ما انسان ها در حال تکامل است . سختی ها ماندنی نیست بیماری درد و رنج ناپایدار و گذرا است و انچه برای ما می ماند ثروت سلامتی تندرستی و روزهای خوب و روابط خوش و خرم و ایمان بیشتر به خداوند است.
انشالله روز به روز بیشتر در مسیر تکامل خود قرار بگیریم.
کاملا درست است دوست گرامی
بنده هم برای تایید همین مطلب که هیچ درد و رنجی پایدار نیست خاطره ای از زندگی خودم را بیان کردم.
سپاسگزارم…
هر چی آرزوی خوبه مال تو ….
سلام آقای جوان عزیز
من تازه یک هفته هست که عضو سایت شده ام و فعالیتی نداشتم که بدونم چه جوریه فقط تنها چیزی که میدونم اینه که با خوندن مطالب شما اصلا نتونستم جلوی گریه ام را بگیرم هم اشک ناراحتی و هم اشک شوق . اول به خاطر وضعییت بچتون و شرمندگی شما پیش خونوادتون و بعد به خاطر لطف و عنایت پروردگار هیچی نمیتونم بگم فقط میگم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
سلام خواهر گرامی
روح لطیف شما هدیه است است از جانب پروردگار که باید قدرش را بدانید
قدم اولتان را خوب برداشتید خدایا شکرت
دعا می کنم إنشاء الله قدم های بعدی پرشورتر برداشته شود.
هر چی آرزوی خوبه مال تو…
سلام دوست هم فرکانسم،خوشحالم که در بهشتی زندگی میکنید که خودتون با افکار و باورهای خوبتون ساختین و امیدوارم این بهشت نصیب تمام بندگان خوب خدا شود،دوست عزیز نوشته ی شما بسیار شیوا و روان و تکان دهنده بود به قول معروف مو به تنم سیخ شد و اون تاثیر عمیقی که باید بذاره روی من گذاشت و قطعن رو بقیه هم تاثیر داشته،ممنون که حرف دلتون و تجربتون رو به اشتراک گذاشتین،آرزوی شادیهای بی انتها براتون دارم،موفق و پیروز و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید
سرکار خانم صادقی ارجمند سلام
از ابراز لطفتان بسیار سپاسگزارم
از فرکانس های خوب شما و درک خوبتان از قوانین مشخص است که موفقیت های پی در پی دارید.
مزید بر آن را از خداوند مهربان برایتان خواستارم…
هر چی آرزوی خوبه مال تو…
سلام آقای جوان
شما این پیام رو سال ۹۶ گذاشتید ومن امشب از طریق نشانه ها به اینجا اومدم و اولین پیامی که خوندم پیام شما بود میخوندم نمیتونستم جلوی اشکهایم رو بگیرم
وبا خودم می گفتم چقدر مشکلات من کوچک هست و اقای جوان چه مشکلاتی داشته شهر غریب پسر ۲ ساله ترک همه اقوام
خدایا من این چند روز چقدر مشکلات به ظاهر کوچکم رو بزرگ کرده بودم
چقدر ناسپاس هستم
خدایا منم میخوام مثل اقای جوان که بهش گفتی ساعتشو بزار پیش اون آقا و پول بهش دادی
به من هم فایل عزت نفس استاد رو بدید چون میخوام توحیدی بشم چون میخوام خودم رو بهتر بشناسم
به قول برادر گرامی میلاد صمیمی
منم احساس میکنم اون جوری که میخواستم خواسته هام رو از ته دل نخواستم ولی الان از ته دل میخوام فایل عزت نفس استاد رو داشته باشم
خدایا خودت برام جوری کن
ممنون
استاد عزیز سپاسگزارم بخاطر این سایت
بخاطر شناختن خدا
سلام مریم خانم عزیز
از لطف و مهربانی شما بی نهایت سپاسگزارم
طبق آموزه های استاد دیگه به مشکلات میگیم تضاد که باید آن ها را پشت سر بگذاریم و بزرگتر شویم و به مدارهای بالاتر برویم.
به قول یکی از دوستان که وقتی با تضادی رو به رو می شد می گفت آخ جون تضاد بریم حلّش کنیم مثل یه شاگرد زرنگ که میگه آخ جون سؤال بریم حلش کنیم و نمره ۲۰ بگیریم…
هر چقدر مدار ما بالاتر برود تضادهای مدارهای قبلی کوچک و کوچک تر می شوند ولی هیچ گاه در این دنیای فیزیکی از دست تضادها خلاص نمی شویم فقط با بالا رفتن باورها و مدار و تجربه ما آن ها را ساده تر پشت سر می گذاریم.
باید از خدا بخواهیم، ولی نه مثل دیگران بلکه مثل خودمان هر کسی در مدار خودش است
فکر کنم تا حالا نگفتم شبی رو که محصول عزت نفس رو تهیه کردم چه شد.
اون زمان مبلغش زیاد نبود ولی برای من زیاد بود یعنی به پولش شدیداً نیاز داشتیم و من هم نمی خواستم از کسی قرض کنم چون استادفرموده بود که وام گرفتن کار درستی نیست خلاصه دل رو به دریا زدم و تهیه اش کردم ولی همین طور که داشت دانلود می شد گریه می کردم هم از خوشحالی و هم از اینکه به مبلغش بسیار محتاج بودیم ولی بعد از گوش دادن و انجام تمرین هایش انفجاری در شخصیت و زندگیم رخ داد که هنوز داریم از ثمراتش خودم و خانواده ام استفاده می کنیم… خدا رو صد هزار مرتبه شکر…
هر چیزی بهایی دارد و بهای موفقیت رو باید داد. البته همیشه مالی نیست در حقیقت دست یابی به خدا و اهدافمان و رسیدن به آرزوهایمان تلاش می خواهد ۹۹ درصد تلاش فکری و ۱ درصد تلاش فیزیکی…
منتظر خبر خوش تهیه محصول بی نظیر عزت نفس از طرف شما هستیم…
هر چی آرزوی خوبه مال تو…
سلام دوست گرامی
امروز کامنتون دیدم منم دوره عزت نفس رو خریداری کردم و الان یک ماه که اون دارم اومدم این خبر به شما بدم ممنون ازشما
خیلی خوشحالم که الان این دوره رو دارم
همیشه موفق و پیروز باشید دوست عزیز
سلام دستان خدا
امشب ۲۵ شهریور ۹۹
ساعت الان ۳/۱۳ دقیقه است
و من در ترمینال جنوب شهر تهران هستم
دقیقا ساعت ۱۰ بود که بهم الهام شد که الان وقتشه بلند شووو…..
و من مکث نکردم ساکی که آماده کرده بودم رو برداشتم و تو همون لحظه دوستم زنگ زد ، گفت رفتی :
گفتم دارم میرم . میای دنبالم؟
گفت اومدم و چه جالب که دوست من همیشه موتور همراهش بود ولی دیشب از قضا با ماشین بود ….
نشستم ترمینال که ببینم خدا کجا هدایتی میکنه که بخام برم …
و کامنتتون رو مریم دوست داشتنی برام فرستاد
شیراز 🥺🥺
الله اکبر
و من صبح که ترمینال باز بشه به سمته شهر شیراز حرکت میکنم
عاشقتم ❤️
سلام زندگی تان پر از هدایت خوب الهی إن شاءالله…
هر چی آرزوی خوبه مال تو…
سلام آقای جوان، از خوندن کامنت زیبای شما لذت بردم. این روزها حال دلم عالیه، چون خدای واقعی رو پیدا کردم. من هم دقیقا با تفکرات تند مذهبی تو هر امامزاده ای به دنبال خدا بودم ولی غافل از اینکه تو مسیر شرک بودم وامروز خداوند راشاکرم که مسیر حق وحقیقت رو به من نشون داد. الان دیگه با دیدن گنبد امامزاده ها حاجت وخواسته ام رو از اونها نمی خوام بلکه مواقعی که تنهای تنها هستم با اعماق وجودم وبا حس خوب خواسته ام را از خدای یکتا می خوام وچه زیبا وراحت پاسخ میده. بهترینها رو براتون آرزو می کنم.
به نام خدای مهربون، زیبا ودوست داشتنی. سلام دوست عزیز هم فرکانسی ام. خدا رو هزاران مرتبه شکر بابت این آگاهی های ناب واین کامنت سراسر عشق. با خوندن کامنت شما اشک ریختم، ولی جنس این اشک کاملا متفاوت بود. حدود دوسال تو این مسیر بهشتی هستم، خدا رو هزاران مرتبه شکر خیلی تغییرات متبت وعالی تو زندگیم بوده ولی بازهم باید قوی تر بشم، احساس میکنم هنوز رگه هایی از شرک تو وجودم هست که یباید اونها رو رفع کنم. خوندن کامنت زیبای شما ایمانم رو بیشتر کرد واینکه ما به هر خیری از جانب خدای مهربون محتاجیم. بهترینها رو براتون آرزو دارم. 😍😍😍😍😍
سپاس گزارم آقای جوان اشک منم درآوردی دراین لحظه درد مآبی خدای است درمن ناسپاسی است این است شخصیتی که باید تعغیر کند اره خداراسپاس گزارم 2تافرزندسالم دارم سالم مگه اینا ثروت نیست مصیب اشک ازچشمانم میریزد که دونبال چی هستی توهمین الان چه نعمت های داری مصیب توکجابودی الان کجای روزی آواره یک مسقال تریاک بودی تاازخماری نمیری روزی برای درد خماری مجبورشدی تریاک ها رفیقت رابدزدی بله خداالان برات چ کارکرده که ماهی 50ملیونم راضی نیستی خدایاهزا مرتبه سپاس گزارم همش توبودی توبودی تو منی نیست خدایا مراببخش که روی همه حساب کردم جزخودت خدایا من مسول کل اتفاقات هستم خودمم درستش میکنم بافرکانس هایم وتعغیرشخصیتم استاد عباس منش من عاشقانه تورادوست دارم عده ای شاید به خیال خودشون دررسانه ها دارن بد تورامیگن ولی قلب من عاشق توهست خودمم نمیدونم به الله یکتا چ ااین قدربه توایمان دارم قلبم درد میگیره برای اون حرفها خدایا توبه این مرد خیربرکت طول عمربده خدایا انسانی کامل نیست ولی انسانی هست راستگو همین قلب مرامحکم کرده است استاد چگونه ازتو سپاس گزاری کنم فقط تنها راهی که میتونم سپاس گزاری کنم عمل کنم نتیجه بگیرم تا اومدن بد تورابگن بگم من راه این مرد ودوستان چون آقای جوان را فتم وازخداوند وهمه این دوستان سپاس گزارم استاد عزیزم تونون افکارت میخوری توعزت بزرگی راازخداخواستی وخدابهت داد یادر زی افتادم که اینقدر ناامید بودم وخسته اومدم توی دفترم نوشتم توعزت بزرگی راخدابهم بده و طولی نکشید شدم شاگرد مردی که عزت راازخداخواستی الهی شکرت دراین لحظه حالی عالی وقلبی مطمعن هستم که خداوند مرا عزتی میدهد که همان های که آلن بهم میخندن ایمان بیارن ب خدایم استاد هرصب یه استوری سپاس گزاری میزارم ازحال خوبم یکی دیروزپیام داده بود ساقیت کیه هههه چی میزنی گفتم ساقیم خداهست وخداهم مصرف میکنم 😀😀😀😀😀الهی توماراهدایت کن به راه راست راه کسانی که ب آنها نعمت دادی نعمت ایمان ثروت شهامت شجاعت خدایا شکرت درپایان ازتمام دوستانی که تجربه شون رارایگان بدون پول دراختیارمن میگذارند سپاس گزارم
بنام خدای یکتا و قادر مطلق
چقدر لذت بردم و اشکم جاری شد از خواندن این کامنت زیبای تان۔۔۔
چقدر قشنگ توضیح دادین و چقدر توانستید تغییر کنید خدایا شکرت۔۔۔
اون امام زاده رفتن تان زمانی ک پسر دوساله تان مریض بود و این امام زاده رفتن تان زمانی ک پسر تان 20 ساله بود چقدررر تفاوت داشت و خدا توانایی تغییر و خلق شرایط دلخواه ب همه داده اما همه درک نمیکنند و خدارو شکر ک درک این آگاهی های ناب و خالص نصیب تان شد
گفتید الان شاید عبادت تون کمتر باشه اما با کیفیت و عمیق است
دقیقا یاد خودم افتادم چند سال پیش عبادت من نماز من فقط و فقط از روی عادت بود و بهتر بگم از روی ترس چون شنیده بودم اولین سوال داخل قبر از نماز است و عذاب های سختی برای ترک نماز است و هر وقت ک با خدا صحبت میکردم از مشکلاتم میگفتم و همیشه گریه و زاری میکردم ک خدا دلش بسوزه و شرایط منو تغییر بده
اماحالا که از طریق استاد عباسمنش عزیزم با خدای واقعی ام آشنا شدم شب ها ک با خدایم صحبت میکنم همش میگم خدیا چی شد که من را لایق دونستی با تو آشنا بشم با استاد عباس منش اشنا بشم شکرت ک من را لایق این همه لطف نمودی
و حالا با خدایم رفیقم و فقط از خواسته ها و آرزو هام با احساس خوب باهاش حرف میزنم و مدام ازش سپاس گزارم که جهانش را قانون مند آفریده و مهمتر از همه این که قوانین این جهان ثابت است و برای همه جواب میده و صد هزار مرتبه سپاس گزار خداوندم که من را توسط بهترین استاد دنیا ازین قوانین آگاه کرده اگر لطف خدا شما حالم نمیشد من بدبخت و غافل نزد پروردگارم میرفتم
خدایا شکرت بایت همه چی
در پناه حق۔۔۔۔
سلام منم یه مدتی هست که خیلی حساس شده بودم به اینکه چرا تغییر زیادی توی زندگیم انجام نمیشه و از خدا میخواستم بهم مسیر درست را نشون بده اگر اشتباه میرم نشونه بده بگه چکار کنم چون حس میکردم قوانین را بدرستی عمل نمیکنم و نگران بودم
الهامی که از خدا میخواستم بهم بکنه با این ویدئو انجام شد
دقیقا منتظر همچین پاسخی بودم و استاد عباسمنش به عنوان یکی از دستان خدا بهم پاسخ داد و واقعا هم تحت تاثیر قرار گرفتم
البته چند روز قبل هم سوالی در بخش عقل کل پرسیده بودم که دوستان پاسخ های عالی دادن و خیلی خیلی بهم کمک کرد .
اونها هم قطعا پاسخ هایی بود که از طرف خداوند توسط دوستان عزیز بهم داده شد و استاد هم تکمیلش کردن
واقعا به موقع و چیزی که دنبالش بودم
خانم شبخیز عزیز هم که یک شعر تاثیر گذار در آخر برام نوشتن خیلی منو تحت تاثیر قرار داد و از اینکه خدا اینقدر زیبا داره با من توسط بقیه صحبت میکنه و نشونه میده منقلب شدم :
دلت را خانه ما کن مصفا کردنش با من
به ما درد دل افشا کن مداوا کردنش با من
اگر گم کرده ای ای دل کلید استجابت را
بیا یک لحظه با ما باش پیدا کردنش با من
بیفشان قطره اشکی که من هستم خریدارش
بیاور قطره ای اخلاص و دریا کردنش با من
به من گو حاجت خود را اجابت میکنم آنی
طلب کن آنچه میخواهی مهیا کردنش با من
بیا قبل از وقوع مرگ روشن کن حسابت را
بیاور نیک و بد را جمع ، منها کردنش با من
چو خوردی روزی امروز ما را شکر نعمت کن
غم فردا مخور تامین فردا کردنش با من
به قرآن آیه رحمت فراوان است ای انسان
بخوان این آیه را تفسیر و معنا کردنش با من
اگر عمری گنه کردی مشو نومید از رحمت
تو توبه نامه را بنویس، امضا کردنش با من
بسیار سپاسگذارم از همه ی دوستان
حسین آقا دوست عزیز سلام
سپاس فراوان از حسن نظر شما ،
به حقیقت چون شما در مدار. درست واقع شده اید ، خداوند به قلبتان نظر می کند ، بنده فقط یک وسیله هستم و هر چه هست خداست
خوشحالم که خداوند این توفیق را به بنده عنایت کرد که پاسخگوی شما برادر بزرگوارم باشم
در خدا شادوپیروزباشید
سلام خانم شب خیز
ممنونم لطف دارید
همیشه در سایت از پاسخ های عالی و تجربیات شما استفاده کردم و بسیار تاثیر گذار بود
خیلی خوشحالم که با این جمع صمیمی و دوستان خوب هم فرکانس هستم و خدا پاسخم را میده
امیدوارم توی این مسیر همگی ثابت قدم باشیم و همه خوب زندگی کنیم و جهان را جای بهتری برای زندگی بکنیم
واقعا مسیر بهشت از همین دنیا میگذره …
سپاس فراوان
موفق باشید
سلام بہ استاد عزیز
راستش من سوالی داشتم راجع بہ کتابی کہ جدیدا خوندم
کتابی از دارن ھاردی بہ نام اثر مرکب
بہ نظرم نظرات ایشون مغایرت داشت با باورھای ثروت سازی کہ شما راجع بھش حرف میزنین و دوست دارم نظر شما ھم راجع بہ این کتاب بدونم
راستش نظرات شما با ضمیر من ھماھنگ ھست ولی وقتی این کتابو میخوندم احساس متفاوت تری نسبت بہ چگونگی موفقیت داشتم.
صحبتھای شما ھمیشہ بہ دل میشینہ سید بزرگوار ،برای ما ھم دعا کنید تا بتونیم این راھو ادامہ بدیم و پشت سر شما قدمھای سازندہ برداریم.
به نام خداوندبخشنده مهربان
سلام به استادعزیزم عباسمنش وتمام همراهان سایت عباسمنش دات کام
اصراربرخی ازدوستان دربخش کامنت های روانشناسی ثروت3مبنی براینکه این محصول گران ویاباتخفیف کمتری عرضه شده است منومجاب کردتااین پیام رادراین بخش قراردهم.
دوستان عزیزدوسه سال پیش حتی دررویای من هم نمی گنجیدکه بتوانم روانشناسی ثروت 1و2راداشته باشم.
من هم دراوایل مثل شمافکرمیکردم که این بسته هاخیلی گران ودست نیافتنی هستند،اماوقتی قدم درمسیراصلاح باورهایم گذاشتم به سمت بخش عقل کل هدایت شدم وبا پاسخ دادن به سوالات دوستان توانستم چندباربرنده بخش عقل شده وبرخی ازمحصولات راتهیه کنم.
همان روزهادرسرم بودکه محصول روانشناسی ثروت 1و2راداشته باشم ودوباره بامداومت درگوش دادن به فایل های رایگان من تکامل ام راطی کردم وبادوستی آشناشدم که حاضرشد مبلغ محصول روانشناسی ثروت1و2رابه جای من بپردازدو باورتون نمیشه این دومحصول بدون آنکه من حتی هزارتومان ازبابت آنها پرداخته باشم دراختیارمن قرارگرفت.
پس شماهم باحساب وکتاب های خودتون خداوندرامورد قضاوت قرارندهید.
باورکنیداگرباورهایتان راتغییردهیددرمسیرهایی قرارمیگیریدکه این محصولات بسیارساده وبدیهی دراختیارشماقرارداده میشود،ازراه هایی که حتی درمخیله تان هم نمی گنجد.
تمامی کسانی که اصراربرتخفیف بیشترداشتنددرپیام هایشان باورکمبودموج میزد،پس این باورراکناربگذاریدوباورداشته باشیدکه خداوندقدرتمندتراز آن است که هزینه خریداین محصولات رابرایتان فراهم کندفقط کافی است باورداشته باشیدکه میشود.
دوستان عزیزمن مغازه ساندویچی دارم وباتوجه به اینکه ماه رمضان درپیش است ومغازه مایک ماه تعطیل است برای همین میخواهم تمام این یک ماه رامتعهدانه وقت بگذارم وباگوش دادن شبانه روزی به فایل های استاد نه تنهاجسمم بلکه روح وذهنم راازهرچه ناپاکی که هست،پاک کرده وجلا ببخشم.
ضمناکتاب فوق العاده ای هم نوشتم که همین روزهانسخه الکترونیکی اش آماده میشه واونودراینترنت به اشتراک میگذارم تادرخوشبختی وسلامتی افرادزیادی سهیم شوم.
پس منتظرخبرهای خوب ازجانب من باشید.
برای تک تک شماعزیزان آرزوی موفقیت وسلامت وثروتمندی روزافزون دارم.
سلام به همه هم فرکانسیهای عزیزم و برادر عزیزم استاد عباسمنش.
ذیروز که یادداشت خانم میر رو خوندم در رابطه با رهایی اونقدر احساس خوبی بهم دست داد که براشون یادداشت گزاشتم که این حس آرزوی منه. احساس امنیت و آرامش. بعد هدایت شدم به یادداشت آقای نوری که یهو در من معجزه کرد. اولین باوری که نوشته بود. (در درون من نیرویی هست به اسم خدا). ناگهان یه حسی اومد سراغم. نیرو… خدا… میشناختمش ولی نمیدونستم کجاست. درکش نمیکردم. خدا…. کیه… کجاست…. من باید چیکار کنم. چرا از درون آرامش نداشتم…..چرا خواب نداشتم. چرا شوق و شور زندگی نداشتم…. چرا افسرده بودم….چرا دلم آرام نبود….به درو دیوار میزدم که آروم باشم ….کلاسای مختلف…فعالیت بسیار زیاد… سرزنش خودم…تحقیر خودم….دو دلی…. وحشت….کینه….حسادت…. من خودم رو تنها میدیدم…..بی پناه میدیدم….فکر میکردم همه چی دست منه….کاری انجام نمیشد من مقصر بودم و خودم رو میکوبیدم…….الان که مینویسم براتون خودم تعجب میکنم….همه برای این بود که فکر میکردم تنهام و پشتیبان و راهنما ندارم. کلی کتاب خونده بودم….راز …. روانشناسی اضطراب….. فایلای رایگان استاد عباسمنش….کتاب صوتی معجزه سپاسگزاری…. ولی هفته پیش کتاب اسکاول شین رو خوندم یه تکونی خوردم،اروم تر شدم ولی نه مثل الان. این حرفی که دیشب دوستمون نوشت که اون نیرو در درون منه خیلی عالی بود. همش تکرارش کردم. بهش دامن زدم. نیرویی در درون منه به نام خدا که همه دردهای من رو درمان میکنه نیرویی که من رو هدایت میکنه. نیرویی که کمکم میکنه. نیرویی که حواسش به منه. عاشق منه. ………. همه چی دست اونه. فرمانروای منه. پادشاه منه. و شب قبل خواب یه حسی بهم دست داد.(آرامش و اطمینان) خدای من. باورم نمیشد. احساس کردم قلبم پر شد. به دوست صمیمیم خبر دادم که من دارم یه حسی رو تجربه میکنم که قبلا داشتم تا سن 24 سالگی ولی بعد اون کم کم از دست دادمش. بهم گفت چه حسی. ؟ گفتم تو قلبمه. قلبم داره پر میشه…. گفت خدا اومده تو قلبت.. باورم شد. آرامش تمام وجودم رو گرفته. خوب خوابیدم. همش توجهم به درونمه. منتظرم فرمان بده بهم. از صبح همش به نیروی درونم فکر میکنم. امروز صبحم کارش رو دیدم. داره شرو میکنه. ادامه میدم این راهو………
سلام خدمت خانم لیلا جبلی
امیدوارم همیشه شاد پیروز سلامت باشید
نمیدونید وقتی من میبینم که خود من یکی از دستان خدداوندم چه احساسی بهه من دست میده
الان که دارم اینو مینویسم اشک تو چشمام جم شده نمیدونم اما همه این اشک ها اشک شادی منه ، من قبلا آدم خیلی خشکه مذهبی بودم و همش در احساس بد و …. در من رخنه کرده بود تا جای که از خدای خودم برای خودم دشمن ساخته بودم نمیدوونید الان هرچی بگم کمه هرچی اان هیچ ربطی به گدشته خودم ندارم با وجود اینکه من بیست سالمه اما با جرعت میگم که استاد عباسمنش پدر دوم منه ایشون یکی از دستان خداست دلیل این که میگم پدر دوم من این هست که من از سن 15 سالگی پدرم از من دور شد و نبود که به من بگه و یاد بده چی بده و یا حتی چه کار های را نباید انجام داد اون روز تو اون شب سرد وقتی من روی موتور بودم و میخواستم بیام سمت خونه فقط به یک چیزی فکر میکردم ” آیا راه راحت تری برای کسب ثروت هست ؟
نمیدونم چی بگم ولی من خدارا خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلییییی سپاسگزارم خیلی خیلی سپااسگزارم الن خدای من کارمه با منه عاشقمه خدای من منو به خاطر این که نگاه به موی نامحرم کردم به جهنم نمیفرسته خدای من منو به خاطر دست دادن با نامحرم به جهنم نمیفرسته خدای من میه تو هرکاری میخوای داشته باشی فقط به من ایمان داشته باش فقط منو بخواه و من هم تو رو میپرستم خدای من ی اربابی هست خیلی خیلی گردن کلفت اما خیلی مهربون که خودش به من میگه من وظیفمه که درخواست های تو را اجابت کنم
خدایا تو را من عاشق
” کسی آمد که حرف عشق و با ما زد//// دل ترسوی ما هم دل به دریا زد///
به یک دریای طوفانی /// دل ما رفته مهمانی….
چه دوره ساحلش از دور پیدا نیست/// یه عمری راهه و در قدرت ما نیست….
باید پارو نزد وا داد//// باید دل رو به دریا داد…
خودش می بردت هر جا دلش خواست/// به هر جا بردت بدون ساحل همونجاست….
حس آرامش و تکیه بر خداوند و بالاتر از اون بریدن از همه کس و همه چیز و اتصال به خداوند، “بهترین” احساس دنیاست. کشش درونی شما این سعادت را نسیب شما میکند به لطف خداوند بزرگ… خوش به سعادتتان قدر آن را بدانید…
با سلام خدمت دوستان و استاد عباسمنش.
بنده محمد محوری هستم، دوست و دوستدار شما عزیزان و استاد عزیز.
میخواستم اتفاقاتی که تو این دو سال برام افتاده بازگو کنم و اگه ممکنه یه راهکار اساسی بهم بدید تا بهش عمل کنم.ممنون میشم.
من در اواخر بهار سال94،یعنی دو سال پیش از طریق برادر کوچکترم با استاد گرامی آشنا شدم.
در آن موقع همش به دنبال دوستان و دنبال تفریح و گردش بودم در ضمن که همون موقع هم فقط کار میکردم (نانوا بودم) واصلا از شرایطم راضی نبودم و همیشه از خدا درخواست یه زندگی بهتر میکردم.
توی خونه خودمون نانوائی داشتم و مشغول به کار.نزدیک به 14 سال
شب و روز تکراری..
ولی همون موقعها هم دنبال یه راه میگشتم تا اینکه داداشم برام فایل اول قانون آفرینش رو گذاشت.
من اون شب واقعا خوابم نبرد و احساس میکردم همون چیزی که چند سال دنبالش میگشتم بالاخره پیدا شد..
چون از وضعیتم هم خسته شده بودم.
پیگیر شدم و مستند راز رو پیدا کردم و برای بار اول چندین بار دیدمش چون واقعا ازش لذت میبردم.
شروع به تمرین کردم و تمام اونا رو دونه دونه انجام میدادم و واقعا لذت میبردم..
باخودم میرقصیدم، میخوندم ، خلاصه حال میکردم.
اتفاقات جالبی برام افتاد..درآمدم چند برابر شد، رابطه هام خیلی خیلی با خودم و خدای خودم بهتر شد
با موسیقی که کار میکردم بیشتر لذت میبردم
سلامتی که میخواستم رو به دست آوردم و الآن دارمش یعنی دو سال هست که به لطف خدای مهربان اصلا مریضی رو نمیدونم چی هست و اتفاقات ریز و درشت خوب زیاد دیگه..
شغلم اذیتم میکرد.
وقتی که استاد اسم بیزینس رو میاورد کنجکاو بودم بدونم چیه!!؟ چون آشنائی نداشتم..
مخصوصا اون جمله که استاد میگند من هم خدا تو زندگیم دارم هم خرما..هم میشه تفریح کنی هم در حین تفریح کردن پول در بیاری….خیلی بهم میچسبید.
اتفاق جالبتری که افتاد این بود که بعد از شش هفت ماه یک بیزینس از طریق دوستم بهم معرفی شد و من که اون کار رو یه نشونه میدیدم استارت اون کاررو زدم.
و البته هیچ موقع هم ترسو نبودم و کارائی که قبلا انجام داده بودم تا حدودی موفق بودم.
اسم اون کار رو میگم اگه لازم نبود پاکش کنید لطفا .
نتورک مارکتینگ یا بازار یابی شبکه ای.
اوایل کارم رو پر انرژی بودم و با خانواده خودم شروع کردم . از بیزینس خودم درآمد پیدا کردم و واقعا با لذت کار میکردم.
وقتی به درآمدی رسیدم که دیدم میتونم کار سنتیم رو کنار بذارم، وقتمو کامل گذاشتم برا کار جدید.
چون پتانسیل درآمدی بالائی داره ومیشه هر روز درآمد بیشتری ازش کسب کرد.
کارم رو 6 ماه فول تایم ادامه دادم ولی تیمی که ساخته بودم بعد از یه مدت نا امید شدند و از کار دست کشیدن.
و همین الآنش هم تمام چراغای دلم روشنه وبا برنامه ریزی، مطالعات و تمریناتم رو حتی متمرکزتر از قبل، انجام میدم و میدونم همه چی درست میشه.
سه تا ملاک که شما میگیند رو دوتاش رو دارم..
سلامتی و ارتباطات خوب. ولی ثروتی که الآن بعد از این اتفاق خیلی بهش احتیاج دارم و کلا احتیاج داشتم رو….
(به دوتا کار خیلی خیلی علاقه دارم یکی مطالعه یکی هم صحبت کردن وتاثیر گذاشتن روی افراد)
از سبک کار شما خیلی خیلی خوشم میاد چون خاصه..
دوست دارم خاص باشم.
حاضرم هر بهائی رو بپردازم.
و هر عملی لازم باشه انجام بدم.
از قبل از عید تمریناتی رو انجام دادم و تصمیم گرفتم دوباره تغییر کنم تا شرایط هم عوض بشه ولی تغییر نکرد.
چند شب پیش احساس کردم شاید باید رهاش کنم تا درست بشه و وقتی با کمک مراقبه و پارادایم کلا رهاش کردم سایت شما از من خواست که دیدگاه خودم رو براتون بفرستم و حسم گفت موقعیت خوبیه و این کار رو انجام دادم..
آقای عباسمنش عزیز من سبک زندگیم کامل با کمک خدا و شما عوض شده و شما برا من معجزه ساختید واقعا ولی دوست ندارم راکد بمونم چون خیلی شیطونم..
اگر میشه یه ایده ای به من بدید تا بتونم یه سخنران موفق باشم یعنی فقط استارتش بخوره بقیه راه رو با قدرت تمام سپری میکنم.
چون هدفهای کوچیک و بزرگ زیادی رو تو سرم میپرورونم.
ناله نیست، ولی این شرایط مالی بد رو میخوام خیلی زود تغییرش بدم ….
همیشه دوستتون داشته ام و همیشه دوستتون دارم.
یکی از هدفام:دیدار با شماست.
به امید دیدار.
حق نگهدارتون باشه.
سلام خدمت شما دوست عزیز
امیدوارم حال شما خوب باشه
ببینید دوست عزیز اگر من و یا حتی استاد به شما ایده بدهند شما نمیتونی درست اون ایده را اجرایی کنی چرا
چ.ن برای ایده ارزش قاییل نمیشی ، بعدشا ایده های که به ذهن شما خطور میکنند همان ایده های هستند که با باور های شما مساوی هستند و نه ایده ای نمیاد که شما را به درامد 500 میلیون تمن برسونه !
پس اگر در همین حوزه ها هستید و دارید مطالب استاد را پیگیری میکنید حتما دو تا دفتر بگیرید و یکیش را نکات مثبت را در آن بنویسید و دیگری را هرچی تصمیماتی و فکر و ایده های که به نظر شخص خود شما خوب است را یاداشت کنید حتما سال های بعد به درد شما میخورد
درمورد تاثیر گزاشتن بر دیگران از اونجایی که من کمی با کار ششما اشناییت دارم سعی کنید اول خودتون به نتیجه برسید بعد خود ب خود شما میشید یک الگو برای پیشرفت دیگران سعی نکنید مردمو به زور تغییر بدید چ.ن اممکان پذیر نیست
سعی کنید هر کسی که میخواد بیاد توی کار شما آن ها را مدیریت کنید چرا که اونا با پایی خودشون میان و شما آن ها را مجبور نردید
دوره ثروت سه را به شما پیشنهاد میکنم ( خیلی بینظیره )
سلام خدمت شما.
من،دیدگاهی که گذاشتید رو الآن خوندم. و ممنون و سپاسگزارم از شما.
اینکه نوشتید به زور ما بخوایم دیگران تغییر کنند باور کنید من شخصا اصلا اینجوری نیستم.
من فقط وظیفم به مردم اطلاعات دادن بیشتره..
ولی شاید تصویری که شما از این کار و اون شخصی که شغل ما رو دنبال میکرده مثل همین بوده که شما میگید.
به هر حال ممنون
با سلام خدمت استاد عزیزم و اعضای خانواده
باید بابت اینکه دور هم جمع شدیم و فضایی فوق العاده برای تغییر باورها ایجاد کرده ایم از همه شما تشکر کنم
از استاد عزیزم بابت این فایل که حاوی نکات ارزشمندی بود و شرح حال زندگی من را می گفت سپاس گزارم..
من در دی ماه 93 با استاد آشنا شدم..همه فایل های رایگان را دانلود کردم و فقط با یکی دوبار گوش دادن و عمل به تمرینات آنهاف زندگی ام به یک بهشت واقعی تبدیل شد…در سال 94 روی خودم کار نکردم خیلی کم فایل گوش می دادم.به جای کار کردن بر روی باورهایم بیشتر به کارهای فیزیکی که برای رسیدن به اهدافم تعیین کرده بودم پرداختم که هیچ نتیجه خاصی از آنها نگرفتم…انگار یک پایم روی گاز و دیگری روی ترمز بود.
در عید95 با برخورد به یک تضاد تصمیم گرفتم دوره عزت نفس را خریداری کنم.با پول لباس عید خودم و برادرم محصول عزت نفس را تهیه کردیم که این کار موجب شد تا متعهدتر شوم.هر روز مرتب فایل های عزت نفس را از ابتدای سال 95 گوش می دادم
هر روز انرژی بیشتری میگرفتم
هر روز احساس بهتری پیدا می کردم
واقعا حرف های استاد به دلم می نشست.
نتایج کم کم شروع شد و هر روز بیشتر می شد.
بعد از سه ماه آنقدر نتایج آن عالی و باب میلم بود که تصمیم گرفتم دوره هدف گزاری را نیز تهیه کنم و به این روند باورسازی ادامه دهم..
سال 95 را کلا صرف ساختن باور های جدید کردم به صورت شبانه روزی…از فایل های رایگان گرفته تا باورهای ضبطی خودم ، دوره عزت نفس،هدف گزاری و فایل های اپلیکیشن ثروت هر روز در هر شراطی گوش می دادم.البته بیش از 200 ساعت مراقبه کردم،روزانه یک ساعت و حتی بیشتر مراقبه میکردم، گاهی باور هایم را به هنگام مراقبه گوش میدادم.این روند تا به امروز و تا به ابد ادامه پیدا خواهد کرد
الان خدارو شکر شخصیتم کاملا تغییر کرده هیچ ربطی به گذشته ندارم.با باور هایی که در خودم ایجاد کردم:
هر روز عشق بی قید و شرط را نسبت به خودم تجربه می کنم
به خودشناسی و خودباوری رسیده ام
به احساس ارزشمندی ، احساس مقدس بودن دست یافته ام
رابطه ام با خدای خودم رابطه ای عاشقانه شده.هر روز حمایت ها و هدایتش را دریافت میکنم.هر روز عشقش را دریافت می کنم. شاید باور نکنید اینقد رابطم با خدا زیبا شده که با من شوخی می کنه D:
ترس هایم از بین رفته
رابطه ام یا دیگران خیلی عالی شده
اخیراً با باورهایی که در خودم ایجاد کردم توانسته ام یک کتاب بنویسم در سن 19 سالگی که برام یک دستاورد بزرگ هست
و البته به ایده های مالی دست یافته ام که انشالله در همین نزدیکی نتایج آن را با شما در میان می گذارم
بهترین ها را برایتان ارزومندم…در پناه خداوند شاد،پیروز، ثروتمند و باشید.
سلام خدمت شما دوست عزیز ???
امیدوارم همیشه خندان و شاد باشید
خیلی خوشحالم کخ من و یا شما در این سن با این مطالب و استاد اشنا شدیم و در مسیر پیشرفت خودمون تلاش میکنید
امیدوارم همیشه موفق باشید
با خدا باش و پادشاهی کن
بی خدا باش و هر چه خواهی کن
دوست عزیز ممنونم از توجهت امیدوارم که در زندگی پیروز و سربلند باشی