قانون فراوانی و رابطه آن با «تجربه ثروت»

سلام استاد خوبم. امیدوارم که حالتون خوب باشه… امروز در حالی که رفته بودم نزدیگ خونمون قدم بزنم داشتم به باور فراوانی فکر میکردم گفتم بیام و بنویسم شاید واسه دوستان هم جالب باشه. من تو یه شهرستان توی یه محله کاملا سطح متوسط زندگی میکنم. محله ای که داخلش هستیم پر از بازارچه هست. انواع و اقسام مغازه هارو میتونین توی محله ما پیدا کنین. ساکنین اینجا هم به دلیل نزدیک بودن محل ما به شهرک صنعتی، اکثرا از شهر های اطراف هستن و مهاجرن و توی کارخونه های نزدیگ محله ما کارگر هستن. اینا رو گفتم که بدونین ساکنین از نظر وضع مالی خیلی سطح بالا نیستن و اغلب حتی کارگر هستن. اما نکته ای که امروز نظرم رو جلب کرد این بود که دور یک میدون از محله ما، حدودا پانزده ها مغازه طلا فروشی وجود داره!! همه کیپ در کیپ زرگری زدن و خیلی هاشون هم مستاجرن و صاحب ملک نیستن….تاکید میکنم من فقط دور میدون رو شمردم و اگر بخوام زرگری های خیابون های اطرافش رو حساب کنم عدد خیلی بزرگتری میشه!! مثلا اگر بخوایم بشماریم، شاید به ۳۰ تا زرگری و شایدم بیشتر توی یک میدون با خیابون های اطرافش برسیم!!!

حالا تصور کنین این تعداد زرگری اصلا ۵ تا ده سال پیش وجود نداشت و تو همین سال های اخیر به وجود اومد!! اونم تو محله ماااا که تاکید میکنم هیچکس انقد وضعش خوب نیست که ماشین مدل بالایی داشته باشه یا خونه انچنانی بخره! اما همه این زرگری ها در اغلب اوقات مشتری دارن و خیلی وضع مالیشون هم خوبه! تازه چون دور میدون مغازه دارن اجاره های خیلی سنگینی هم میدن اما باااز هم درامدشون خوبه! اگر این فراوانی نیست پس چیه؟ مگه طلا چند سال اخیر انقد گرون نشد؟ اگر فراوانی نبود مگه نباید تعداد مغازه ها کم میشد؟ همه از زور گرسنگی میوردن هرچی طلا داشتن میفروختن که شب گرسنه نخوابن نه؟ پس چرا اینجوری نشد؟؟؟ حالا جالبه بهتون بگم توی چند سال اخیر یک سری مغازه سکه فروشی هم بین زرگری ها زیاد شدن. یعنی زرگری ها هم طلا و زیور الات میفروشن و هم سکه و نیم سکه و… . اما سکه فروشی ها فقط سکه های گرمی، نیم سکه و ربع سکه و… میفروشن. بعد دور میدونی که واستون شرج دادم حدود ۳ تا مغازه سکه فروشی علاوه بر زرگری هم هست!!!! تازه این مغازه ها چندین ساله دارن کار میکنن یعنی اینطوری نیست که فکر کنین تازه مغازه زدن و چند صباحی دیگه ورشکست میشن جمع میکنن نههههههه. خیلی وقته مغازه دارن خیلی وقته هم کاسبی میکنن… حالا شما فکر کن مگه چند نفر تو این شهر ما نیاز به سکه و ربع سکه و طلا و …. دارن که این همههه مغازه دارن از کنار این فعالیت نون میحورن؟ تازه محله ما درسته پر از مغازه هست و یه جورایی بازارچه حساب میشه اما چون محله بالاشهر نیست افراد از طبقه ثروتمند هیچوقت نمیان اینجا خرید کنن چون ترجیح میدن از مغازه های محله بالاشهر خرید کنن. از طرفی دیگه ما یک جایی توی شهرمون به نام بازار زرگرها داریم که توش پررررررر زرگریه. اصلا اون قسمت شهر مخصوص زرگرهاست. یعنی انقد طلافروشی اون بخش شهر زیاده که چشمای ادم از شدت برق طلا درد میگیره وقتی تو این بازار قدم میزنه!! و بنابراین مردم اگر بخوان طلا بخرن و به منبع زرگرها دسترسی داشته باشن باید برن اونجاااا. اصلا منطقی نیست که بیان محله ماااا. اصلا فکر نکنم اغلب افراد بدونن که محله ما ایننن همه زرگری داره اما پس در امد این زرگرهای محله ما از کجا میاد چند ساله؟ جوابش فقط یه چیزه…

هوالرزاق!!!!

نه من نه هیچکس دیگه ای و نه هیچ مشتری دیگه ای رزاق نیست!

فقط اون بالایی!