قانون فراوانی و رابطه آن با «تجربه ثروت» - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)

724 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1279 روز

    سلام و درود به استاد عباس منش عزیز

    استاد خداوکیلی خودت یبار دیگه این فایل رو ببین. من از همه چیز زندگی امروزه خبر ندارم، ولی با همون یه مقداری که خبر دارم می‌خوام بگم شما بی نظیری ، شما بی نظیری . این فایل تاریخش مربوط به سال ۹۳ بوده و امروز سید حسین عباس منش صدها پله بالاتر از شرایط اون روز این فایل قرار گرفته.‌

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر

    میشود میشود میشود

    من هم میتوانم خلق کنم.

    خیلی ممنونم استاد که به خوشبختی و موفقیت رسیدی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      پدرام فصیح زاده گفته:
      مدت عضویت: 1211 روز

      و سلام حمید حنیف عزیز…

      الان سال 1403 هست و استاد عباسمنش نسبت به دوسال گذشته از زمین تا آسمان فرق کرده و منم باید از طریق این آموزش ها زندگی ای برای خودم بسازم که در رویاهام هو نمیگنجه

      خداروشکر بابت این هدایت ️

      خداروشکر بابت داشتن هم خانواده ای هایی همچون شما که با نتیجه گرفتن و کامنت نوشتن نور امید رو در دل بقیه روشن میکنن.

      خیلی مخلصیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    نوید گفته:
    مدت عضویت: 3133 روز

    بنام الله رحمان

    سلام دوستان

    خدا رو شکر می‌کنم که امروز هم به من فرصت زندگی کردن داد

    مسیر امروز رو برام هموار، زیبا و پربرکت کرد

    امروز چند تا کار داشتم که خدا دقیقا در زمان مناسب وارد عمل شد و کارها رو برام انجام داد

    امروز بدون کار فیزیکی پول ساختم

    امروز برای انجام کاری هدایت شدم به گردنه حیران و از زیبایی و فراوانی‌ه ویلاهای اون منطقه کلی فیلم و عکس گرفتم و لذت بردم، درست در همون تایم هم کاری که داشتم رو خدا بهتر از چیزی که من میخواستم انجام داد و شخصی که تا دیروز خیلی خشک و یک دنده بود امروز جوری نرم شد که دوستم تعجب کرد.

    گفت امکان نداره این همون آدم دیروز بوده باشه، حتمن سرش به جایی خورده

    (آخه دیروز تنها اومده بود و یکم با کلامش به یکدندگی‌ه اون آدم انرژی میداد)

    امروز خیلی روز خوبی بود

    در طول روز سعی کردم توجه‌ام روی زیبایی‌ها و فراوانی باشه و خداوند هم مسیرم رو هموار کرد

    کلا امروز سعی کردم فرکانس مناسبی بفرستم

    ی جا تو مسیر احساسم بد شد که خیلی زود سعی کردم اصلاح کنم فرکانسم رو.

    خدا رو شکر میکنم که امروز آگاه بودم از احساس و فرکانسم

    الان چند روزه که دارم روی این فایل تمرکز میکنم و کامنت‌های این فایل رو دونه دونه می‌خونم و خیلی تاثیرات مثبتی داشته برام

    خدا رو شکر برای هدایتش

    خدا رو شکر برای بودن در این فضای فرکانسی

    خدا رو شکر برای آشنایی با استاد

    خدا رو شکر برای برکتی که امروز دریافت کردم

    و از خدا میخوام مسیر فردا رو هم برام هموار، زیبا، پربرکت و لذت‌بخش کنه

    خدایا هدایتم کن به افراد و مکان‌هایی که بتونم فرکانس مناسبی بفرستم

    هدایتم کن به شرایطی که با لذت و آرامش نعمت‌های جهانت رو دریافت کنم

    هدایتم کن به سرراست‌ترین مسیر

    مسیر آنها که با لذت و تفریح و آرامش پول می‌سازن و با لذت و ایمان و احساس خوب خرج می‌کنن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  3. -
    میثم رخشان گفته:
    مدت عضویت: 1917 روز

    بسم رب النعمت

    سلام به همه دوستان و هم خانواده های عزیزم

    خدایا بینهایت شکرت بابت این همه نعمت و ثروتی که در اختیار من است و این همه فراوانی و فرصت که در دستان من است و از ان ها نصبت به ایمان به خودت و حرکتم و برداشتن اولین قدمم و گسترش دنیا میتوانم از انها استفاده کنم

    تصمیم گرفتم و از ی جایی از سایت شروع کنم کلیپ ببینم و کامنت بزارم برای خودم و رد پای خودم رو در این جاده جا بزارم برای خودم و از این فایل زیبا در یک صبح دل انگیز و فوق العاده شروع کردم و واقعا تاثیر پذیر بود این فایل بله ی زمانی بعضی خونه ها تلوزیون داشتن اونم سیاه سفید بود و بزرگ اما الان همه خونه ها تلویزیون دارن از نوع رنگی و FULL HDبا قابلت متصل شدن به گوشی کامپیوتر دستگاه دیجی تال ماهواره و همه چیز هایی که میدونیم و این جز کوچکی از پیشرفت و فراوانی نعمت در دنیا هستش خیلی از شرکت ها در حال تولید محصولات خودشون هستن و اکثر مردم هم در حال استفاده هر چه تولید و ارایه خدمات و محصولات و ایده ها بیشتر میشه استفاده و مشتری هم بیشتر میشه قدرت خرید ها بالاتر میره و این هم ی نمونه از فرصت و نعمت و فراوانی هستش جدیدا دارم احساس میکنم و میبینم و بعضی وقت ها در مسافرت ها و اب و هوا میبینم که اقلیم داره تغییر میکنه مثلا ی بار در منطقه خودمون رفته بودم مسافرت دیدم تعداد زیاد درختان در یک کوه که خیلی زیاد بودن و گفتم خدایا شکرت اینجام کم کم داره مثل شمال دارای جنگل انبوه میشه در چندین منطقه این منظره رو دیدم و احساسم گفت اینجا مثل شمال میشه و شاید بهتر از اونجا و الان میفهمم معنی این حرفت رو طبیعت هم در حال گسترش هست در حال ایجاد یک بستر برای میزبان بودن مخلوقات بیشتر هستش و اون خوب میدونه چه فرکانس هایی داره براش فرستاده میشه که خودش رو داره گسترش میده زیبا تر میکنه و اینه اصل فرکانس که وقتی باور به زیبایی و فراوانی داشته باشم زیبایی وفراوانی بیشتری خواهم دید

    ومن الله توفیق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    حسین محبی گفته:
    مدت عضویت: 1647 روز

    باسلام خدمت استاد عزیزو دوستانم باور فراوانی تمام اون درختان و حتی تک تک برگهای اونها نشونی فراوانیه ولی چرا ذهن من نمی تونه باور کنه من قبلا فکر می کردم فراوانی ینی هم اینکه بدونی فراوانی هست ولی الان فهمیدم اگر واقعا قبول داری که هست پس توزندگیت اجراش کن ینی وقتی کاری بهت پیشنهاد میشه از ترست قیمت پایین نده یا رقابتی کار نکن یا با کلی تبلیغات خودتو عقب ننداز تازه فهمیدم زیر شاخه فراوانی خییلی چیزها میشه قرار داد من باورهای زیادی درمورد ثروت دارم و می خواهم روی خودم کار کنم ولی فهمیدم که اول باید باور فراوانیمو درست کنم بعد دنبال باورهای دیگم برم قضیه پنزی که استاد گفت جالب بود 😄ی مدت کسب کار مردم شده بود این و ی طلا فروشی هم تومحل ما بود پول کلی از ادمهارو گرفت و خییلیا کارشون به سکته و مرگ ختم شد این ینی قانون با کسی شوخی نداره خدایا ازت ممنونم که اگاهم کردی که من هم به فراوانی وصل هستم و شکرت که می خواهی من ثروتمند شم تو یجا خونده بودم فقر بزرگترین گناهه تعجب کردم ازاین متن و الان که فکر می کنم می بینم توقران هم نوشته ما جهان را مسخر تو کردیم و از وقتی قران و بااین نگاه درمورد ثروت می خونم جالبه خیلی از جاها حرف ثروت و میزنه می گه ما مومنین را رزق بی حساب میدیم کسانی که ایمان اورده اند رودهای براز اب درختان میوه و… سرراهشون قرار میدهیم که الان استاد داره بااون نعمتها حالشو می بره 😉خدایا بازهم ازت ممنونم درشرایط مالی مناسبی نیستم ولی خداروشکر دارم ازاین تضاد به ظاهر بد نکات خوبشو می بینم یکیش همینه که اگر تو تضاد مالی نبودم الان کامنت نمی نوشتم یا دنبال فایلهای فراوانی ودر کل دنبال شناخت باورهام نیستم اینم بگم بعد برم این قانون انقدر خوبه که تضادشم به پیشرفتد کمک می کنه ببین چ خدای باحالی داریم خدایا شکرت دوستون دارم براتون سلامتی ثروت عششششق ارزومندم🙏💜

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 883 روز

    به نام خداوند مهربان و بخشنده

    سلام به همه عزیزانم

    ثروت نعمت فرصت ها هر روز بیشتر و بیشتر می شوند خداوند هر روز نعمت های زیادی را وارد زندگی من می کند هر روز فرصت های بیشتر و بیشتر می شود هر روز شغل های جدید ساخته می شود و هر روز انسان ثروتمند تر میشود

    و هر روز من هم به سوی نعمت و ثروت در حرکت هستم من باور دارم که خداوند شریک من هست و اجناس که دارم را به به بهترین نرخ به فروش می‌رسانم

    خداوند دستان بی نهایت دارد و همه آن ها را به طرف من هدایت می کند تا من به خواسته هایش برسم

    رکورد اقتصادی معنی ندارد من با افکار و باور هایم به ثروت میرسم و به بقیه افراد هم کار ندارم.

    من میبینم چطور افراد به ثروت های رویایی میرسند خدایا شکرت

    دیروز مصاحبه میرویس عزیزی میلیونر فغانی را گوش کردم خییلی برای من حس خوب داد و می خواهم قسمتی از داستان زندگی او را برای شما بگویم

    همه چی برمیگرده به سال 1989زمانی که میرویس عزیزی می خواهد برود به سوی ازبکستان بخاطری جنگ و مشکلات داخلی کشور و حدود 500دالر خودش درست می کند و حدود 300دیکر هم خواهر هایش و همینطور یکی از دوست های مدرسه اش که مدرسه را ترک کرده بود و مغازه برای خودش ساخته بود برای او 4هزار یا 5هزار دالر میدهد که با آن کار کند و بعد هر وخت پول پیدا کرد دوباره به ایشان بدهد خب نزد داستان ما می‌رسد به ازبکستان و در آنجا شروع به کار کردم می کند از لاستیک ماشین و در ظرف یک سال سرمایه خود را به 5میلیون دالر میرساند و در ازبکستان قیمت روبل که واحد پول روسیه است و آن زمان ازبکستان هم قسمتی از روسیه حساب می شد ارزش پول این ها پایین می آید یعنی اگر اشتباه نکنم 1دالر می‌شده 500روبل و یک شبه قیمت روبل افت میکند و این نی شود 5000هزار و تمام سرمایه عزیزی که 5میلیون می‌شده نابود میشه و بعد خودش میگه انگار من و شیطان داشتیم با هم حرف می‌زدیم شیطان به من می‌گفت بیبین تمام پول های که ساخته بودی از بین رفت و در پیش میرویس عزیزی یک انبار از دوست هایش و افرادی بوده که از آنها را هم به فروش می‌رسانده و خودش میگه شیطان می‌گفت بیا تمام این ها را بفروش برسان و با پول این ها فرار کن و خودش میگه اما من به خودم گفتم بیبین اگر تو کار نادرست را انجام بدهی شاید در جای دیگر افراد دیگر این پول را ازت بگیرند و من گفتم من این کار را نمیکنم و خودش میگه که من بسیار راحت شدم و همینجوری فکر میکردم که فردای آن یک از دوستان که در عروسی با آن معرفی شده بودیم به من زنگ زد و خودش را معرفی کرد که من صاحب کارخانه لاستیک هستم و قبلاً با دولت روس قرار داد داشتیم و الان آنها گفتن خودتان بیاید و مشتری پیدا کنین و من 15روز وخت دارم که تمام این لاستیک را بفروشم و میرویس عزیزی می‌گوید من وختی قیمت های لاستیک را پرسیدم دیدم که ارزان است و من از ایشون تقاضا کردم که 10دالر دیگر هم ارزان تر بفروشد خودش میگوید چون من اعتباری که داشتم بین افراد به تاجر های زنگ زدم و در ظرف 45دقیقه 100میلیون را بفروش رساندم و حدود 16.5میلیون سود کردم و رفتم خانه و در آنجا نماز شکر گذاری خواندم که یهودی چشمان غرق اشک شد و خودش میگوید که بیبین این امتحان خداوند بود و من راه اشتباه نرفتم و خداوند دوباره در ظرف 45دقیقه دو برابر آنرا برای من داد خدایا شکرت چقدر کنترل ذهن و حس خوب مهم است خدایا شکرت

    و شما هم می توانند بقیه داستان را ببیند میرویس عزیزی سرچ کنین مصاحبه ایشان می آید

    و من وختی این مصاحبه را دیدم خییلی حس ام بهتر شد و این اولین مصاحبه ایشان بود

    و حالا بزرگترین برج را در دبی می سازد

    و حالا در کار بانکداری و املاک است

    خدایا شکرت خدایا شکرت

    هر کجا هستید ثروتمند شاد سالم باشید ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  6. -
    زهرا صارمی گفته:
    مدت عضویت: 1636 روز

    با سلام من از شما هنوز دوره ای تهیه نکردم ام دوره های رایگان شما را از کانال مشاهده کردم از خداوند بزرگ میخواهم ثروت وایمان را ره روز در زندگیتون پر رنگتر کنه من در این 2روز با برخی کارهایی که در فایل های رایگان گفتین تونستم انگشتری که دوستش داشتم رابخرم وبعد از اون تونستم به چند پیشنهاد شغلی برسم یک دنیییییییییییییییا از خداوند بزرگم سپاسگزارم که خداوند افریننده اسمان وزمین بهترین دوست بهترین حامی من بهترین موجود دنیا شما را بامن اشنا کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  7. -
    علی خسروی گفته:
    مدت عضویت: 2232 روز

    روزای اول آشنایی با استاد عباسمنش این فایل و اونقدر گوش داده بودم که ملکه ذهنم شده بود و باعث رشد و پیشرفتم اون موقع شده بود فراوانی یکی از مهمترین باور ها در مورد ثروتمند شدن اگه از من بپرسن میگم برا ما ایرانی ها دو باور عدم فراوانی وغیر معنوی بودن ثروت مهم ترین باور محدود کننده در مورد ثروتمند شدنه بخصوص فراوانی بنظرم.

    از روز اول به ما گفتن بیا سر سفره تا غذا تموم نشده به ما گفتن نفت محدوده و تموم میشه زمان کنه تموم میشه یادمه معلما استعداد افراد و فقط در درس میدونستن اگه نتونسته امتحان خوبی بده نمی تونی کاره ای بشه تلوزیون گفته آب کنه خشکسالی تو راهه فقط و فقط در مورد کمبود گفتن در مورد ثروتم که نگین از کودکی به ما گفتن مردم گرگ ان باید مواظب کلاه سرت باشی بهمون گفتن اگه فلانی ثروتمنده چون از فقیرا کنده یادم میاد یه سخنران که قبل از آشنایی با شما بهشون گوش میدادم میگفت علت فقر آفریقایی ها و کشورهای آفریقایی و ثروتمند شدن اروپایی ها اینه که ثروت به طور منظم در دنیا تقسیم نشده منم باور میکردم خب نتیجش هم وضعیت مالیم مشخص میشد خیلیا الآن مثل اون موقع من فکر میکردن و نتیجه مالی شون مشخصه بالاخره این باور به شکل های مختلف به ذهن ما از کودکی داده شده که ثروت و منابع .. کمه گوش کردن به این فایل و فکر کردن و تفکر کردن و اندیشیدن خیلی میتونه به بهبود باور فراوانی در ما کمک کنه سید عزیزم مچکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  8. -
    سجاد قربانی گفته:
    مدت عضویت: 2815 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته عزیز و تمام هم فرکانسی های دوست داشتنی.من همین الان کامنت های این فایلو تموم کردم و 95 درصدشو خوندم و می‌خوام در مورد فراوانی بنویسم.امروز ی خانومی اومد تو دفتر کار مهندسی که براش کار میکنم (کاراموزی) و برای کاغذ دیواری خونش10 ملیون کارت کشید هفته پیشش هم ی پیر مردی 10 ملیون کارت کشید پس پول دست مردم هست به قول کامنت یکی از دوستان مردم دروغ میگن،مردم دروغ میگن که پول دستشون نیست و وضع خرابه همونایی که ناس میزنند هر روز ،نسبت به قبل خودشون پیشرفت کردند.مبل بهتر و تلویزیون جدید تر و ماشین مدل بالا تر میخرن و اکثرا به خاطر این نا شکری میکنند و میگن پول نیست چون تایید بقیه رو بگیرن و اصلا حرفی داشته باشن واسه گفتن .همین صاحب کار من از بی پولی حرف میزنه اما آنقدر مشتری داره که میخواست کار اون پیر مردی که هفته پیش اومده بود رو قبول نکنه.هر روز من میرم شهر داری واسه تایید پروژه یا میریم برداشت از زمین که واقعا وقت سر خاروندن تو دفترو نداره و با این که خودش و شریکش دارن کار میکنند نمی‌توانند جواب مشتریارو بدن.امروز عیده و من داشتم بر می‌گشتم و دیدم چقدر دارن نظری میدن خب اگه این مردم پول ندارن از کجا میارن و دو یا سه تا دیگ آش و… نظری میدن و تو هر محله ای چنتا.به قول یکی از دوستان افغانی که کامنت گذاشته بود می‌گفت همین آلانی که دارن حرف از قهدی تو افغانستان میزنند کالاهایی که الان تو مغازه ها آوردن تنوعشون خیلی بیشتر از قبله و ساخت و ساز داره انجام میشه همونجا و تو ایرانم همینطور ما سر هر برداشتی که میریم حد اقل یک یا دوتا خونه دیگه داره ساخته میشه من همیشه فکر میکردم زمین برای نصل های آینده دیگه نمی‌مونه اما امروز فقط محله خودمونو دیدم که زمین برای 1000 نصل دیگمون هم هست که ساخت و ساز کنند .من داشتم به حرفه خودم نگاه میکردم و دارم اقداماتی برای الهامی که بهم شده انجام میدم اما تو کار معماری شما ی تیریدیمکس بلد باش تو خونه خودت درآمد دلاری کسب کن از فروش آبجکت تو سایتهای مختلف البته طرح خوب باید بزنی.من با خودم میگفتم خدایا من اولین پولی که دستم رسید ی ماشین آرایشگری میخرم الان مامانم ی ماشین آرایشگری برام خریده که خیلی بهتر از اون چیزیه که تو ذهنم بود اصلا قابل مقایسه نیست و واسه تولدم خریده من 30 اسفند تولدمه دو سه هفته زود تر برام کادو آورده و پریروز ها بود فکر کنم، که از سر کار داشتم بر می‌گشتم به خدا گفتم دمت گرم این ماشینو جور کردی شونه هاشم می‌خوام و اومدم خونه دیدم چقدر شونه های متفاوت داره .هنوز به درآمد نرسیدم اما موجودی کارتم بیشتر از قبله میخواستم موس برای کامپیوترم بخرم که امروز پدرم 1 ملیون زد به کارتم و با اون میتونم ی موس بخرم خدارو شکر بزارید ماجرای کامپیوترم رو بگم من چند ماه پیش ی سیستم برای نقشه کشی میخواستم و پول نداشتم و از خدا خواستم و من فقط پول کمتر از یک چهارم اون کامپیوتر رو دادم و بقیش رو خدارو شکر پدر و مادرم تقبل کردن البته اون کامپیوتر رو اگه از بازار میخواستم بخرم گرون تر میشد باز داییم از رفیقش برام خرید که عمده ای جنساشو میوورد و خودش کننده اون کاره به خاطر همین ارزون تر پام درومد خدا همه‌چیز میشود همه کس را به شرط ایمان به شرط پاکی دل خدایا هدایتم کن که همیشه به تو نزدیک تر بشوم خدارو شکر و ممنون بابت این که کامنت من رو خوندید برم فایلو ی بار دیگه ببینم و برم سراغ ی فایل دیگه از دسته بندی ثروت.خدارو شکر .در پناه خدا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  9. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 2156 روز

    نمیدونستم تو کامنت چی بنویسم ولی دلم میخواست حتما کامنت بذارم

    چندتا از کامنتای دوستان خوندم و من روشن کرد

    از بچگی وضع مالیمون خوب نبود

    هم خانواده مادری و هم پدری

    خانواده پدریم جنگ زده بودن و اومدن شمال

    ی خانواده پر جمعیت که فقط پدرم که اوایل بیست سالگیش بود تو اون خونه کار میکرد اونم توی دارخوین منطقه جنگی

    از بچگی مادربزرگم و عمه و عموهام ک با اونها زندکی میکردیم برای من و خواهر و برادرم کم نمیذاشتن

    خداروشکر همیشه لباس مرتب داشتیم

    ولی باورهای فقر و کمبود ب وضوح میدیدم

    جنگ تمام شد و با خیال اینکه آبادان همون آبادان دوره ی شاه

    بدو بدو خانواده پدرم جمع کردن و اومدن آبادان

    با چ صحنه ای روبرو شدیم

    خونه های آوار شده ترکش های توی در و دیوار

    آب نبود

    خواهرم بیماری چشمی گرفت

    و اون خواهرم ی مشکل دیگه و …

    خلاصه بعد از چندماه ب پدرم خونه سازمانی دادن و رسما پدرم از خانواده اش جدا شد با 4 تا بچه

    بزرگه ک من باشم کلاس اولی و کوچیکه یک سال و نیم

    کار پدرم طوری بود که 15 روز پیش ما بود و 15 روز تو ی شهر دیگه ( آغاجاری) کار میکرد

    توی مدرسه دوستام میتونستن ساندویچ کالباس بخرم و من با حسرت نگاه میکردم

    با خسرت مدادرنگی و مقنعه سفید و گل کنار مقنعه شون نگاه میکردم

    و …

    تو این دوران مادرم هم از صب تا شب خیاطی میکرد پدرم 15 روزی ک پیش ما بود روی ماشین دوستش کار میکرد

    و میدیم ک با چ سختی هزینه ناهار و شام و تغذیه مدرسه

    لباس و … فراهم میکنه

    و رفتتتت تو سر من که پول کمه

    پول دراوردن سختهه

    وسایلها و لباسهام نووو نگه میداشتم همه تحسینم میکردن ولی از روی باور کمبود بود

    همه تحسینم میکردن که صدیقه همه چیشو نو نگه میداره و قند تو دلم اب میشد

    غافل از اینکه من لذتی از استفاده اونا نمیبردم

    میترسیدم تمام بشه

    خراب بشه

    و ی الگوی بد ؛ توی خانواده پدرم اون زمان فقط بابام‌ازدواج کرده بود و ی عمه بزرگتر از بابام که اونم 5 تا بچه داشت

    همسرش کویت کار میکرد و وضع خیلی خیلی خوبی داشتن

    خوراکی و لباسهای خارجی

    ی وقتاااییی اگه میرفتم خونشون دختر عمه ام من ک کلاس سوم یا جهارم دبستان بودم میکرفت ب کار و باهاش آشپزخونشون میشستم

    بعد یواشکی میبردم تو اتاق و از توی یخچال خارجیشون که همیسه قفل بود یدونه پنیر مثلثی ب من میداد

    عمه ام و بچه هاش نمونه بارزز پولدار بدجنس و خسیس بودن

    ی سال همراه ما اومدن شمال خونه داییم تو مسیر ک پیاده میشدیم از اتوبوس برای بچه هاش ابمیوه پاکتی میخرید و ما با حسرت نگاه میکردیم

    یا بستنی توپی که اون زمان خوراکی جدید و کرونی بود

    وقتی هم ازدواج کردم باورهام هم تو خونه خودم اوردم و جقدر بخاطرشون خودم و همسر و بچه م اذیت کردم

    سالهای مدرس زبانسرا بودم و برای شندرغاز بیشتر از اول وقت کلاس میکرفتم تا اخر وقت

    همش مراقب بودم پولها خرج الکی نشه هیچ‌لذتی از خرج کردن پولهام نمیبردم

    از خرج کردن مینرسیدم که داره پولم تمام میشه

    و ب خودم میومدم میدیدم پول دادم بابت قسط

    و کرایه خونه و …

    و تهش 20 30 تومن شاید برام میموند

    شکر خدا الان اگاهتر شدم

    یخچال خونمون هنیشه پر

    هرجی دلمون بکشه میتوتیم‌بخریم و بخوریم

    سالهاس فقط از سوپر میوه خرید میکنیم که میوه هاش دست چین و گرون و با کیفیت

    توی سهری هستم ک پر از مغازه های خارجی فروشی

    و هر خوراکی خارجی بخوایم میتونیم بخریم

    خداروشکررر

    چقدر تو این سهری که هستم فراوانی زیاد

    ماشینهای خارجی

    همه جا درحال ساختن خونه و آپارتمانن

    کلی مغازه فروش لوازم خانگی و خوردنی خارجی

    ک مخصوصا اخر هفته ها و تعطیلات قیامت از مشتری

    اغذیه فروشی های لب ساحل که

    کلی ماشین و مستری اونجا توصفن

    خداروشکر

    خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  10. -
    اعظم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 1417 روز

    به نام خدای ثروت و فراوانی

    سلام خدمت همگی

    وَلَوْ أَنَّمَا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَهٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَهُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿27

    و اگر همه درختان روی زمین قلم شود، و دریا برای آن مرکّب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام می‌شود ولی کلمات خدا پایان نمی‌گیرد؛ خداوند عزیز و حکیم است.

    وقتی فقط به این آیه ومعنی اون توجه می کنیم می فهمیم که نعمت و ثروت های خداوند چقدر بی نهایت و نامحدود هست!یه لحظه عکس های هوایی که درون از بالای جنگل های پوشیده ی امریکا رو گرفته رو مجسم میکنی و همراه آبهای اقیانوس هایی که اندازه و مقدارشون مشخص نیست به عظمت و قدرت خدا و اینکه چقدر نعمت در اختیارمون قرار داده پی میبریم که هر چقدر شکر گزاری کنیم بازم ناتوانیم از شکر یک نعمت از هزاران هزار نعمت بی نهایت خداوند

    ثروت مند شدن باشکوه ترین کار دنیاست باور تازه ای که در ذهن و افکارم دارم رشدش میدم باوری که وقتی بهش فکر می کنی جریانی از احساسات خوب رو برات بهمراه داره و اون قدری تو رو قدرتمند و ارزشمند میکنه که حال درونیت رو بواسطه ی وجود باارزشش دگرگون میکنه!آره ثروتمند شدن باشکوه ترین و لذت بخش ترین کاره دنیاست…

    باور خوب و قدرتمند دیگه ایی که تو ذهنم ساختم اینه که من به اندازه ی ثروت و دارایی هایم میتونم بگم ایمانم به خدا چقدره!یعنی به اندازه ای که به این نیروی مافوق ایمان داری باید به همون اندازه ثروت و دارایی داشته باشی تا بتونی بگی که چقدر به خداایمان داری!

    یه فقیر برای این فقیره که به خدا و فراوانی ها و نعمت های بی نهایت و بی انتهای خدا ایمان نداره،یعنی فراوانی رو باور نکرده و برعکسش کمبود رو باورکرده،یعنی خودش رو لایق ندونسته و از فرکانس خدا دورشده،یعنی جهان بااین همه ثروت که روز به روز برتعداد ثروتمنداش اضافه میشه رو ندیده و ذهن و افکارش رو محدود نگه داشته پس به خدای بی نهایت بخشنده ایمان نداره!ایمان من از میزانی که بتونم از ثروت و نعمت های خدا که همواره و در همه جا جاریه و استفاده کنم! مشخص میشه…

    خداجانم قدرت شکر گزاری و سپاسگذاری هایم را روز به روز بیشتر و قویتر کن تا تک تک نعمت هایت را شکر بگویم

    مهربانم!به اندازه ی ذرات تشکیل دهنده ی آسمان ها و زمینت،تو راشکر و سپاس!به همان اندازه ایی که لایق و سزاوار آن هستی و من اندازه و مقدارش را نمی دانم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: