نکته مهم:
این فایل به دلیل محتوا، فقط به صورت تصویری می باشد.
دیدگاه زیبا و تأثیرگزار لیلا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم ومریم مهربانم وتمام بروبچه های عباس منشی
خیلی خوشحالم که دوباره وارد سایت شدم برای نوشتن
چون من هرروز درسایت هستن وتمام مطالب رو دنبال میکنم ولی به علت مشغله ای که داشتم والبته این مشغله هم به برکت آموزش های همین سایت که با هدایت خداوند اتفاق افتاده.خیلی فرصت تایپ کردن نداشتم.
خداروشکر میکنم که بخاطر در خواست من از خدا .خداوند این فایل رو برای هدایت من به عنوان الهام ونشانه برای من فرستاد.
چند روزی بود که تو فکر این بودم که حالا که شرایط خرید دوره ی ثروت رو پیدا کردم بخرم یا نه؟ چون من به تازگی شروع کردم دوره ی عزت نفس رو بنیادی واساسی کارکردن ذهنم بهم میگفت تو اگرم دوره ی ثروت بخری فعلا بخاطر کار کردن روی عزت نفس ،فرصت نمیکنی این دوره ی ثروت رو کار کنی ولی من از اونجایی که جنس صدا ی ذهنم رو دیگه میشناسم واز هر دری بخواد وارد بشه قشنگ میفهمم وسریع مچش رو با دلایل منطقی میگیرم واروم وساکتش میکنم وبا خودم همراهش میکنم انقده قشنگ عین بچه ی ادم راه میافته دنبالم میاد که نگو
بهش گفتم مگه زمانی که دوره ی ۱۲ قدم رو کار میکردم دوره ی عزت نفس رو نگرفتم ولی ادمی که خودش رو لایق میدونه برای اهدافی که داره قدم برمیداره وبرنامه ریزی میکنه ووقت آزاد میکنه وکارش رو انجام میده درسته که من در دوره ی ۱۲ قدم وهمزمان با اون نتونستم خیلی عالی دوره ی عزت نفس رو کار کنم ولی خداروشکر به برکت کار کردن عالی روی دوره ی ۱۲ قدم الان انقده وقتم خالی شده که نه تنها برای دوره ی عزت نفس وقت کافی دارم بلکه میتونم برای دوره ثروت ۱ هم وقت کافی داشته باشم .وخلاصه همزمانی شروع دوره ی عزت نفس من برای من با این پیامهایی که روی سایت برای دوره ثروت قرار میگرفت بهم نهیب زد ببین چقدر تودرتو لایق پیشرفت بهتر وبیشتر میدونی ؟چقدر خودتو لایق میدونی برای هزینه کردن برای غذای روحت برای ساختن یه زندگیه عالی وحتی متعالی؟ چقدر احساس ارزشمندی میکنی ؟ وخداروشکر در فایل ۱ دروه ی عزت استاد راجع به گرفتن سریع تصمیمات وانجام ابن تصمیمات تمرین دادن که من یکی از تمرین هامو گرفتن تصمیم برای خرید دوره وانجام این تصمیم قرار دادم وامروز انجامش میدم .
خیلی خوشحاام انقده که در پوست خودم نمیگنجم.
وواقعا اینکه من الان خیلی راحت میتونم دوره ی ثروت روبخرم بدون هیچ دقدقه ی مالی ومهمتر از اون بدون هیچ محدودیت ذهنی بخاطر کارکردن روی دوره ۱۲ قدم ودیدن وتجربه ی نتایج مالی ومعنوی این دوره ودر اخرم بخاطر کارکردن تنها یه جلسه از دوره ی عزت نفس هست که من آماده ی خرید این دوره شدم البته برای همه چنین مسیرتکاملی ممکنه نباید باشه خوب بسته به شرایط افراد وترمزهایی که در ذهن دارند مسیر تکاملی متفاوته برای من رسیدن به این نقطه که راحت بتونم برای دوره ی ثروت هزینه کنم از این مسیر میگذشت کارکردن روی ۱۲ قدم وجلسه اول دوره ی عزت نفس
خداروهزاران بار شکر میکنم بخاطر طی کردن این مسیر لذت بخش وراحت وطبیعی وزیبا که هر لحظه پراز آگاهی وپر از زیبایی وپراز نعمت وبرکت وفراوانی وارامش وسلامتی واحساس خوب بود .
استاد جان اگه از روند تکاملی خودم بشینم بنویسم که من کجا بودم والان کجا هستم وتو این مدت چقدر در تمام ابعاد زندگیم رشد وپیشرفت داشتم باید یه کتاب بنویسم ولی خیلی خلاصه همونطور که یه بار تو پیج اینستا ی شما کامنت گذاشتم وخودشما زحمت کشیدین ودر عین ناباوری من به کامنت من پاسخ دادین اینجا بگم فقط برای اینکه دوباره در شروع دوره ی عزت نفس که تازه یه جلسه رو دوباره شروع کردم وشروع دوره ی ثروت که چند ساعته دیگه تهیه میکنم ردپایی از خودم بجا بزارم وباوری ساخته بشه قویتر برای دوستان عزیزم که این نوشته رو میخونند.
استاد جان من از سال ۹۷ که با شما در یوتیوپ اشنا شدم بگم از لحاظ رابطه داغون بودم با همه حتی با همسرم وخانوادم ادم وابسته ی عصبی بودم که بسیار شکننده وزود رنج ودرعین حال پرخاشگر واز همه متوقع بودم احساس لیاقت نداشتم در روابط خودمو از همه دور نگه میداشتم چون از تاییددنشدنها وقضاوتها اذیت میشدم.ادمی بودم که همیشه محبت وعشق رو از همسرم وسایرین گدایی میکردم وخلاصه کلام عزت نفس منفی صفری داشتم درسته خیلی توانایی داشتم وتواناییهامو هم خیلی باور داشتم ولی خودمو انقده لایق وارزشمتد نمیدونستم که از این همه توانایی وشهامت در جهت خواسته هام استفاده کنم وهمیشه چشمام به دست دیگران بود که کاری کنند.ادمی بودم که بجای فق ط تکیه به تواناییهای خودم وفقط اقدام کردن خودم همزمان هم خودم اقدام میکردم میرفتم تودل ناشناخته ها وبه الهامات عمل میکردم هم از دیگران توقع داشتم بهم کمک مالی کنند بهم شغل مناسبی بدن .خودمو با دیگران مقایسه میکردم به دیگران غبطه میخوردم وحسادت میکردم که چرا اونا دارن رشد میکنند ومن نه ؟ وخلاصه چون یه عالمه ترمز داشتم تلاشهای من به نتیجه نمیرسید .ترمز وابستگی .ترمز توقع داشتن از دیگران .ترمز در خواست نکردن .ترمز اینکه فکر میکردم باید سخت کار کنم تا پول دربیاد .ترمز نادیده گرفتن تکامل.ترمز ترمز ترمز صدها ترمزی که حیلی هاشون مخفی بودند وهنوز هم هستند وعلیرغم تلاش من وحتی همسرم که بسیار زحمت میکشیدند وسخت کار میکردند با این ترمز ها وموانع، ظرف ما سوراخ بود تمام اینها سوراخهایی بودند که هرچی هم در میاواردیم از دست میدادیم وخلاصه اوضاع مالی وروابط وحتی سلامتی ومعنویت نامناسبی داشتیم طوری که خیلی زیاد وعمیق بودن مشاجرات ما با خودمون وبا مردم.بدهکاریهای سنگین .لذت نبردن از داشته هامون خودمون رو به دیگران قربانی شرایط نشون دادن برای گرفتن احساس ترحم ودلسوزی وخیلی خیلی که اوضاع به شکلی عرصه رو برای من تنگ کرد که این تضادها باعث شد که من به یه جایی برسم وفریاد بکشم خدا دیگه خسته شدم واین شرایط رو نمیخوام کمکم کن وخداوند هدایتم کرد به فایلهای استاد در یوتیوب چند وقتی این فایلها رو گوش کردم یادمه انقده حرفهای استاد مخصوصا بخش توحیدی صحبتهاشون روی من تاثیر گذاشت من در مدت چند روز به صورت شبانه روزی ومداوم نشستم پای این ویدیوها وخلاصه دیگه ویدیو نموند در یوتیوب گوش نکردم ودوباره از اول چندین بار وچندین بار گوش کردم انگار وجودم تشنه ی شنیدن این حرفها بود وهر چی گوش میکردم سیراب نمیشد .
پس از مدتی وارد سایت شدم و قیمت محصولات رو دیدم وچون شرایط مالیم منفی صفر بود وکلی بدهی داشتیم یکم دپرس شدم ولی دیدم کلی از اون فایلهایی که تو یوتیوپ دیده بودم تواین سایته وخیلی بیشتر از اونها خوشحال شدم چون درسته که من نتیجه ی محسوس مالی نگرفته بودن از اون فایلها ولی یه ارامش عجیبی برام ایجاد کرده بود وجذابیت خاصی برام داشت انگار چیزهایی بود که ولع شنیدنش رو داشتم وپیش خودم گفتم اوکی با همین فایلهای رایگان حداقل چیزی که بدست میارم احساس خوبه پس ادامه دادم شرایطم توی روابط واقعا تغییر محسوسی کرده بود حتی تو معنویت قشنگ میشستم ساعتها با خدا حرف میزدم تا…..
شروع ۱۲ قدم که نوشتم چطور پول قدم یک برام معجزه وار جورشد با کادوی روز مادر وروز زن که از بچه هام وهمسرم گرفتم ووقتی وارد این دوره شدم معجزات شروع شد بوم بوم بوم
هرچی جلوتر پیش رفتم به ارزشهای خودم بیشتر پی بردم به فراوانی در جهان بیشتر پی بردم نقاط ضعف شخصیتم رو بیشتر کشف کردم وجهاد اکبری به راه انداختم برای کنترل ذهنم برای تمرکز بر زیباییها واعتراض از ناخواسته ها ونازیباییها وهمراهی ۱۲ قدم وسفر به دور امریکا وزندگی در بهشت تمام آگاهیها به صورت عملی نیز از استاد ومریم جان دیدم وهمه ی اینها رفت تو گوشت وپوست واستخوانم .
بچه های هم دوره ی من تو ۱۲ قدم می دونن ما یه مغازه ی جگرکی داشتیم با یه درامد کم که حتی از عهده ی کرایه مغازه وحقوق کارگران هم به زور برمی اومد و کلی بدهی بالا آورده ولی هرچی بیشتر به فراوانی ها توجه کردیم هرچی بیشتر باورهای توحیدی پیدا کردیم هر چی بیشتر خودمون رو لایق داشتن مشتریها وفروش بالا وزندگی راحت ولذت بخش دونستیم وهرچه بیشتر با خودمون ودیگران به صلح وارامش رسیدیم واز باورهای شرک آلود دست کشیدیم .هر چی بیشتر نقاط قوت خودمون رو بهتر کردیم تومهارتهامون هرچی بیشتر در ۱۲ قدم ترمزهای شخصیتی خودمون رو پیدا کردیم وتلاش کردیم اونها رو برداریم جریان دائمی ثروت وپول وامکانات وآسایش وارامش وخوشبختی که همیشه بوده وهست وخواهد بود وفقط ما با برداشتن این موانع وبا ساختن باورهای توحیدی وقدرت مند کننده تا جایی که تونستیم کار کنیم وتا اون حد که تونستیم تمرکز بزاریم وبا توجه به جایگاهی که درش بودیم نتایج وارد زندگیمون شد اولش کم بود ولی ما برای همونا هم کلی ذوق کردیم کلی شکر کردیم کلی نوشتم کلی کامنت گذاشتم در تمام جلسات ۱۲ قدم وهمین گلوله ی کوچک برف فراوانی کم کم تبدیل شد به بهمنی از فراوانی هدایت شدیم اسفند ۹۹ به یه مغازه ی بزرگتر روبه روی مغازه ی قبلیمون و این زمانی اتفاق افتاد که تکامل طی شده بود ما تمام بدهی هارو داده بودیم واندکی هم پس از انداز داشتیم وتونسته بودیم به خود باوری برسیم که ما مبتونیم یه جای بزرگتر بریم یه مغازه با ۶برابر ظرفیت مغازه ی قبل وبا ۳ برابر پول رهنی واجاره مغازه .
وخدا میدونه که از روز اولی که خواستیم مغازه ی جدید رو باز کنیم چقدر مشتری پشت در مغازه ایستاده بودند که بیان داخل بخدا ما فقط از اینور خیابون رفتیم اونور حتی تابلوی مغازه همون قبلی بود اینارو میگم که ذهنتون نگه خوب شاید جای جدید بهتر بوده شاید مردم فکر کردن رستوران جدیدی باز شده بخاطر همین این ازدحام بوده نه به خودش قسم این فقط وفقط بخاطر اون توکلی بود که بهش کردیم بخاطر باور به تواناییهامون بود که پیدا کردیم این بخاطر اون تکاملی بود که طی شد این بخاطر اون تغییر شخصیتمون بود بخاطر باورهایی بود که ساختیم وتقویت کردیم من با وجود اینکه اصلا تعجب نکرده بودم فقط شکر کردم برای هر فیشی که زدم شکر کردم انقده فیش زدم که گلوم خشک شده بود واین خشک شدنها ادامه داره تا همین حالا وهر روز فروشمون بیشتر وبیشترم میشه به جرات میتونم بگم شلوغ ترین جگرکی کبابی منطقه هستیم نه تبلیغی نه پوستری نه تراکتی هیچی فقط آموزشهای ۱۲ قدم وعمل به آموزه ها درآمد وجود ماهیانه ی ما ۳۰ برابر شده خداراشکر ماشین شاسی خودم رو خریدم که بچه ها میدونن من عاشق تویتا لندکروز شاسی بلند بودم وهستم ولی از اونجایی که به شدت به قانون تکامل ایمان دارم فعلا به ایکس ۳۳ خریدم خداروشکر هیچ بدهی نداریم زندگی اروم ولذت بخشی داریم وبا هدایت افراد مناسب به کسب وکارمون از طرف خدا بخاطر ساختن باور اینکه کار میتونه از این هم راحتتر پیش بره من ظرف ۴ماه باز نشسته شدم الان تقریبا یه ماهه که در منزل هستم وکلی سفر رفتم ولذت بردم واز دیروز هم دوره ی عزت نفس رو به شکل جدی شروع کردم امشبم دوره ی ثروت رو میخرم به امید خدا اونم تمرکزی وبا تعهد به قول مریم جان ،غیر قابل مذاکره وجهاد اکبر شروع میکنم به صورت موازی با عزت نفس کار میکنم وعمل میکنم وعمل میکنم وعمل میکنم ونتایج بزرگتر بزرگتر بزرگتره.۱/۵/۱۴۰۰ درامد ۱۰۰
استاد جان اول از خدای خودم سپاسگزارم که دست منو گرفت وگذاشت تو دستای مهربون وسخاوتمند شما وگفت سیدجان حواست به این لیلا خانم ما باشه ها این نور چشمی منه .ودوم از شما سپاسگزارم که تو این مدت خیلی متعهدانه دست منو رها نکردین با تلاش هر بار با تعهد بیشتر به خداوند فایلهای بی نظیر وحتی رایگان آماده کردین ودر اختیار من قرار دادین وحتی بخاطر اون قولی که به خدای من دادین اومدین از نو دوره ی عزت نفس ودوره ی ثروت ۱ رو به روز رسانی کردین چون خدا سفارش منو بهتون کرده بود سید جان لیلاستا حواست باشه یه محصول حسابی چراغ راهش کنی وحتی اون موقع که پول نداشتم محصولی بخرم بهتون گفت سید جان هوای لیلای منو داشته باش عشقم تا میتونی فایل رایگان براش ضبط کن برو سفر از بهشتی که بهت دادم فیلم بگیر سید جان این همه سخاوتت به این بنده ها به حساب من خودم باهات حساب میکنم .
استاد خدا از آسمونو زمین همه چیز رو مسخر ما کرده وچون شما دل بزرگی دارین سهم بیشتری دارین .عاشق این دل مهربون وبزرگتونم. انقده با خدا نشستین وبلند شدین رنگ اونو گرفتین سخاوتمندانه زندگی میکنید نزدیک چهل جلسه ضبط میکنید بعد به رایگان هدیه میکنید به اونایی که از قبل دوره رو دارن .بچه هایی که این دوره رو شروع کردین مبارکتون باشه منم دارم میام به امید خدا بچه هایی که فعلا شرایطش نیست مثل روز برام روشنه چند وقته دیگه همتونو تو این دوره میبینم چون برای من ۳ سال طول کشید ولی انقده راحت ولذت بخش گذشت برای شمام همینطوره همتون رو تواین دوره میبینم وبخدای بزرگ میسپارمتون.
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمت های این سریال، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD220MB20 دقیقه
180مین گام روزشمارزندگی.
الهی شکرت که تاالان توی مسیردوام آورده ام.
لیلاجون هم بهت تبریک میگم،هم خداقوت میگم،هم تحسینت میکنم دست مریزاد..
به نام خدا وسلام به خدا که منوخانواده ام رو مدام رهبری میکنه خیلی خدایی بیا دست وپاتو ببوسم.
سلام به استادومریم جون روزمعلم رابه شماواستادمهربانی ها سید محمد عرشیانفرتبریک میگم.
وبه تمام کسانی که به من نعمت خواندن و نوشتن راآموختنداز ازل،اجدادتاخاتمشون هم تشکرمیکنم وهم دعای خیرتاابدهاشون دارم.
وسلام پرمهرم به همفرکانسیهای خودم که توی سایت بهشتی هرکدام یک سایت بهشتی مخصوص به خودشون روایجادکردن وعالیترین طراحی وکتاب نویس رو انجام میدن وبه من هم سوادثروتمندشدن می آموزن دست مریزاد.
حمدوسپاس مخصوص خداست که به خودم وخانوادم وملکه ی سالم وثروت آفرینم سلامتی هدیه کرده است خدایاشکرت،که دراین مسیر زندگی به بالاترین درجه علیًیین منوبرکرسی خداشناسی وخودشناسی نشاندی که این کرسی والامقام هیچ چیزی نیست فقط شانه های پهن خدابه اندازهی زمین وآسمان وبهشتی که دربین این زمین وآسمان وَل،وَل،میزنه روبه منوخانواده ام عطا کرده متشکرم.
خدایا متشکرم که توی مکتب علم وآگاهی بی نهایت امکانات دارم وباگوش کردن به سخنان استاد خیلی اتفاقات عالی برامون رخ داده ازهمه بهترش این مقدار آرامشی است که رزق وروزی منوخانواده ام شده است .متشکرم.
واقعاخداجورچین عالیه،بعدازچندمدت بودکه دیروز به من الهام شدکه برو نونوایی،وتوی تلویزیون دیدم نوشته روزکارگر، رفتم نونوایی حدودا 8الی10نفرتوصف بودن، به خانم صندوق دار، گفتم:بعدازنفرآخرمن اولین نفرم!!!!!!خانم خندیدگفت: بعداز10نفر،اولی هستی!!!!؟؟؟
گفتم:آره مشریهاخندشون گرفته بود.
همون لحظه بچه هاباماشین آمدن دنبالم .
گفتم :فرِ بعدی نوبتم میشه.
به شاطرروزکارگر رو تبریک میگفتم وگفتم روزگذشته هم روز، دختربود به دختر دارهاتبریک میگم خندیدن وتشکر کردن.
خانم صندوق دار خندیدگفت: همه اینهادختردارهستند.
گفتم: منم دختردارم! گفت شوخی نکن شماپسرداری!
گفتم :الان دختردارم!
گفت: اون عروسه نه دختر!
خندیدم گفتم :من دختردارشدم .
بعد2هزاری براش جاافتاد!
گفت:مبارکه نوه تون دختره؟گفتم آره.
آقای شاطرگفت :پس کوشیرینیش!؟؟
بچهها راه افتادن برن فروشگاه روغن بخرن سریع صدازدم محمدآقاوایستا.ازاینطرف هم به آقای شاطر گفتم الان برمیگردم.
رفتنم کنارماشین به بچهها گفتم:برگشتین یک بسته نبات بگیرین برای نونوایی،نونهاآمده شدبچه هارسیدن بابسته ی نبات گفتم:آقاسیددهانتون رو شیرین کنین نوشجان.
همین که به احترام روز کارگر،ودختر برای جبران زحماتشون اینکار رو انجام دادم خوشحال میشن که مشتری بهشون عزت میکنه.
خدایاشکرت که توبه من گفتی این کار، رو الان انجام بده.
یک اتفاق جالبِ دیگه!!!
دیشب به من الهام شد بعداز نمازمغرب واعشاء برم پیاده روی .
حاشیه ی بلواروکیل آباد، شبهای جمعه یامناسبتها چایی میدن.
منم رفتم 4تاچایی گرفتم برای یک آقایی که همشریه خودمه،دست فروشی خشکبارداره بردم.وبرای یک پیره زن دست فروش جوراب،لیف.و…..بردم.
بنده خدا خیلی خوشحال میشه وقتی میرم دیدنش!
وچایی شو خوردودعامیکرد.
وقتی میرم جای این حاج خانم دستفروش یک زیراندازیاحتی کیف لوازمهاشو که خالیه میذاره میگه: ننه بیابنشین.
مردم رهگذرهم بدون خریدهمینجوربهش هدیه میدن.
یک پسرجوان آمد2تاشاخه گل،آبی ونباتی رنگ هدیه کرد وگفت عیدتون مبارک.
ننه آقاازش گرفت: ومن دست دراز نکردم فقط تشکر کردم.بعدننه آقا به من گفت:ننه گلهاروشماببرخونه برای خودت.
تاگفت:توی وجودم ندایی بلندشدکه لیلااین نشانه ی عالی است.چون خدابیامرزمادرم،سال89باحاج داداشم وخانمش مکه ی واجب رفته بودن.
وکادویی پسربزرگم وپسردومم روپارچه ی لباسی برای عروسی وازدواج بچه ها گرفته بود.یعنی برای دوتاعروس پارچه لباسی خریده بود.
که هنوزهم این شاهزاده ها ازدواج نکردن!
بعدباخودم گفتم: آره هردوتاشاخه گل به رنگ نباتی وآبی همرنگ همون پارچه های لباسی هست.
گفتم :نه!ننه آقا گلهارو ببر برای دخترتون.
گفت :نه! ننه ، شما ببر،چون من الان میرم خانه ی فلانی مولودیه شام میدن دیرمیرسم خونه گلهاخراب میشه.منم گلهارو برداشتم خداحافظی کردم و آمدم.
تومسیربرگشت خودم چایی میخواستم چایی گرفتم کنارخیابان جلوچای خانه ی حضرت خدیجه چایی خوردم باخداحرف زدم وگریه کردم وتلویزیون هم مولودی میخواند.
دوباره اتفاق جالبِ دیگه:دیروزبه پسرم گفتم :برای بازدیدکارمیری خاف منم میام.
گفت: مامان ازاینجاتاخاف چیزی دیدنی نداره واونجاهم هواگرمه! من کاراداری دارم وبه روستاهای اطراف میرم خیلی دلنشین نیست بایدهمش توماشین بنشینی.
سلام گرم خدمت هم استانیهای عزیزم.
عزیزان خاف وحومه.
گفتم: حالایکشنبه بشه خدابزرگه.
صبح پنج شنبه گفت: مامان برای کاربرنده شدم شهرستان بجنورد.
گفتم :اخ جون سفرم درست شد.
پسرم میخندیدمیگفت: میخوای بیای چه کارکنی خانه باشی بهتره!!!!!
وعزیزدلم میگفت: مامانتواذیت نکن باخودت ببرش.
وخداروشکرامروزبعدازظهربا2تاپسربزرگترم راهی بجنوردشدیم.
اذان شب به باباامان رسیدیم صدای دلنشین اذان باصدای دل انگیز آبشاردرهم پیچیده بودخیلی رویایی بود لذت میبردم نمازم روخواندم وراه افتادیم به سمت بجنوردوقتی رسیدیم شب شددنبال سوئیت بودیم پسرم گفت : حالا بریم اون بالا به سمت خروجی شهربجنورد ازبالاشهر رو نگاه کن چقدر زیبایه.
خیلی قشنگ بود.
دادمیزدم خدایامتشکرم.
وازهمونجابه شهرنگاه میکردم وازاین همه زیبایی لذت میبردم واشک میریختم .
جای همه ی شما پرازعشق وصفاچای نوشجان میکردم ودعای خیربرای همه داشتم.
سلام گرمی به کل بجنوردیهای عزیز وبابت سوئیت که به مادادن قیمتش واقعابه این سوئیت نمیخوره خداخیرشون بده.
دیگه دیروقت بودبچه هاگفتن شب میخوابیم وصبح راه میفتیم.
البته ازنظرصاحب سوئیت خیلی عالیه.
یک سوئیت قبل از اینجارفتیم طبقه ی زیرزمین بود به مردجوان گفتم: شمااگه شبی یک میلیون هم به ماهدیه کنی حتی حاضرنیستیم ازهمین بالابه اون زیرزمین نگاه کنیم!!!!!! خندیدگفت: قیمتهابالایه!
تشکرکردیم اومدیم.
خدایاشکرت سفرعالیه الخیروفی ما وقع.
عاشقتونم استادکه خدادستم راگرفت وتحویل کلاس زیرمهدکودک داد وسفارش خصوصی کردبرای لیلاجان.
که استاداین بچه ی منه وازکارهای تکراری اعراض میکنه همین فایلهای هدیه تازه به تازه س بهترتمرین میکنه تااینکه محصولات روتمرین کنه. کمکش کن.
من هم ازدل لیلا جون آگاهم ،هم ازدل شماهردوی شماعزیزان من هستین.ای پیش تازان بهترین راه صراط مستقیم راانتخاب کرده اید.موفق هستین.