پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 2 - صفحه 1

877 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حمید امیری Maverick» در این صفحه: 11
  1. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1270 روز

    «کِی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد ؛ یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد»

    «غمناک نباید بود از طعنِ حسود ای دل ؛ شاید که چو وابینی خیرِ تو در این باشد»

    سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته گرانقدر.

    چندماه پیش بود که دوره شیوه حل مسائل زندگی رو با قدرت شروع کردم ولی توی جلسه دوم خیلی محکم با دیوار برخورد کردم. دیوار کمال گرایی.

    سوالی که پاشنه آشیل منو از دل همه مسائل زندگیم کشید بیرون و محکم کوبیدش توی صورتم و از جلسه دوم به بعد من نتونستم برای جلسات آموزش کامنت بنویسم. سوال این بود…

    «چه چیزی بیشترین تمرکز شما رو میگیره؟»

    در واقع منظور سوال این بود که وقتی تمرکز گذاشتی روی رسیدن به خواسته ای و این وسط چه چیزی موی دماغ میشه، چه چیزی هست که آرامش ذهنت رو مختل می‌کنه و شوق و انگیزه تو رو میگیره، چه عاملی انرژی مثبت شما رو میبلعه و انرژی منفی بهت پس میده و ناک اوتت می‌کنه؟

    و من برای اولین بار با حقیقتی مواجه شدم که تا پیش از اون فکر میکردم من باید اونقدر روی خودم کار کنم تا این مسئله حل بشه. چیزی که حتی استاد من هم از این قاعده مستثنی نبوده.

    پاشنه آشیلی بنام زندگی زناشویی.

    چند ماهی از ازدواجمون می‌گذشت که من فهمیدم ازدواج من از ریشه و اساس غلط بوده. ولی همیشه فکر میکردم که عاملش مسائل اقتصادیه و اگر من تلاش کنم شرایطم رو بهتر کنم این موضوع بهتر میشه. غافل از اینکه چطوری اصلا قراره یه زندگی درست بشه، یا برای درست شدنش تلاشی بشه درحالیکه توی اون زندگی احساس خوشبختی نمیکنی؟

    دوازده سال با یه فرمون غلط پیش رفتم و الان از قِبل دوره عزت نفس و دوره شیوه حل مسائل باید بفهمم که کل این دوازده سال من داشتم تقلای بی مورد میکردم. تقلا برای درست کردن چیزی که یه عدم توازن و عدم تقارن بزرگی داره. یک عدم هم مداری وجود داره. وقتی من توی سایت روی خودم کار میکردم میگفتم اگه من روی خودم کار کنم همسرم هم با من هم مدار میشه غافل از اینکه استاد عباس منش همیشه میگن ادمهای دوروبرتون یا با شما هم مدار میشن یا برای همیشه از زندگیتون میرن بیرون. من به این قسمت دومش که می‌رسیدم سرپوش میذاشتم میگفتم نه حتماً باهام هم مدار میشه. در گذشته و قبل از اومدن به سایت زمانی که کتاب مطالعه میکردم هر بار امید داشتم مطالعه یه کتاب جدید زندگیمو بهتر کنه ولی کار برام سخت‌تر میشد، چک و لگد ها توی زندگی سخت تر میشد، الان میفهمم قانون مدارها چی میگه. چک و لگد ها بخاطر این سخت‌تر میشد که اختلاف مدارها داشت کار خودشو میکرد.

    (خدایا باورم نمیشه دارم اینجوری خودافشایی میکنم. نمیدونم این کامنت به انتها برسه یا نه، یا مثل چندتای قبلی قراره نیم کاره پاک بشه)

    از یه جایی به بعد گفتم خب چه جالب، فکر کنم بشه قانون رو دور زد، اونم اینکه همون فایل‌هایی که روی من اثر داشت رو توی ماشین وقتی با هم بودیم گوش میدادم غافل از اینکه کسی که تغییر کردن رو انتخاب نکرده باشه رو نمیشه تغییر داد.

    «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»

    ﻭ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﺍﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ هم نوع ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻫﻤﺴﺮﺍﻧﻲ ﺁﻓﺮﻳﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭﺷﺎﻥ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻳﺎﺑﻴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ; ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﻲ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺮﺩﻣﻰ ﻛﻪ ﻣﻰﺍﻧﺪﻳﺸﻨﺪ (٢١ روم)

    شاید تعجب کنید همون حمید امیری که میاد اینجا و کامنت می‌نویسه و همیشه اعضای سایت رو مثل خانواده خودش میدونه، توی زندگی مشترکش اینقدر دچار مسائل میشه. قرآن کریم چندتا شاخصه رو بیان می‌کنه «تسکنوا : هم به معنی زندگی کردن و سکونت و هم به معنی آرامش و تسکین پیدا کردن» «مودت: دوستی و عشق» «رحمت : مهربانی و بخشش و الفت» که تقریباً من هیچ کدومش رو ندارم.

    در گذشته به زندگی برادر بزرگترم نگاه میکردم که چطوری و توی چه شرایطی دچار مسئله است،(شغل و زندگی زناشویی و روابط اجتماعی) اون موقع من 17-18 ساله بودم و ناخواسته تمرکز میکردم روی اینکه اگر من بودم چطوری برخورد میکردم. یا به قول قدیمی ها «ادب از که آموختی …» یا به قول استاد عباس منش توی جلسه دو عزت نفس «قانون وضوح از طریق تضاد». (بزرگوار هنوز هم توی در و دیوار به سر می‌بره) توی سن 20 سالگی به بعد که میدونستم دیر یا زود باید این موضوع رابطه عاطفی و زناشویی مواجه بشم شروع کردم به خوندن یه سری کتابهای روانشناسی، و دیدن سمینارهای آموزشی و مطالعه توی اینترنت (این چیزهایی که میگم توی عصر اینترنت دیال آپ بود، که وقتی کامپیوتر میخواست به اینترنت وصل بشه کلی قیش قیش و تعق و پوق میکرد، سمینارها رو به صورت DVD خریداری میکردم) کار به جایی رسیده بود که توی محل کار تا کوچکترین رفتاری رو از همکاران میدیدم یا حرفی رو می‌شنیدم میگفتم این توی فلان موضوع زندگی زناشوییش دچار مسئله است. از طرفی کلی اطلاعات داشتم ولی کلی باور مخرب رو هم داشتم، کلی عزت نفس داغون رو هم داشتم.‌

    چقدر لذت میبرم وقتی میبینم توحید همه چیز زندگی انسان رو اصلاح می‌کنه و بهبود میده ، وقتی میبینم یه انسان توحیدی و ارزشمند مثل سیدعلی خوشدل میاد برای ازدواج یه سری شاخصه های توحیدی رو می‌نویسه و روی خودش کار می‌کنه، هر انتظاری رو داره اول در خودش ایجادش می‌کنه و روی خودش کار می‌کنه و جهان انسان مناسب رو به زندگیش هدایت می‌کنه. من هر چقدر روی خودم کار میکردم میدیدم شاخصه های من گاهاً 180 درجه با همسرم در تضاده. یه جاهایی مجبور میشدم از ورزشم بزنم تا اونو راضی نگه دارم. یه جاهایی مجبور میشدم از فعالیتم توی سایت کم‌ کنم تا همش سرم توی گوشی نباشه، برای رضایت ایشون، کامنت ننویسم و بجاش بریم بازار و پاساژ و … نمازم رو دیروقت بخونم چون توی جاده هستم، یه زمانی که با خودم خلوت میکنم تا ذهنم آروم بشه وقتی برمی‌گردم متهم میشم به عدم توجه و بی عاطفه بودن …

    ((توی پرانتز بگم درسته آرامش من توی زندگی بخاطر این آموزه ها بیشتر شده ولی از جهت دیگه ای عدم تمرکز هر روز سخت‌تر میشه ، من مدتی رو توی عسلویه روی خودم کار میکنم ولی وقتی برمی‌گردم خونه باز باید وزنه ببندم به خودم))

    بقول استاد عباس منش توی دوره شیوه حل مسائل ، من هر بار (به روشهای علمی و غیر علمی) داشتم تلاش میکردم توی کویر برنج بکارم. اون. بنده خدا رو هم اذیت کردم توی این مدت. باید یاد می‌گرفتم دست خداوند رو باز بذارم. همین الان اگه بخوام ویژگی های مثبت همسرم رو‌ لیست کنم میتونم ده ها مورد نام ببرم.(برای اینکه دروغ نگفته باشم، قبل از اینکه کامنتم رو ادامه بدم رفتم توی یادداشت گوشی یه صفحه جدید باز کردم و 20 تا از ویژگی های مثبتش رو نوشتم، و مطمئنم که هنوز هم هست) زمانی که من این انتخاب رو کردم خودم در مدار درستی نبودم، یه آدم شکست خورده و افسرده و توی دیوار بودم. و الان بشدت این غیر هم مداری داره سنگینی میکنه. این عدم احساس خوشبختی. من هنوز میترسم دست خدا رو باز بذارم، هنوز میترسم یه لیست بنویسم از خواسته هام. هنوز میترسم کویر رو رها کنم و اینقدر تقلا نکنم برای کشاورزی.

    فرض کنید شما این حق انتخاب رو دارید که زمانتون رو به صورت 50-50 تقسیم کنید بین کار و خانواده ، یا نهایتاً 60-40 ، شما کدوم رو انتخاب میکنید؟ اکثریت افراد احتمالا 60 رو میدن برتی حضور در کنار خانواده و 40 رو میذارن برای کار. حالا اگه این کار عسلویه باشه، گرما و آلودگی هوا و کار سخت ، احتمالا تمام تلاشمون‌ رو بکنیم که بشه 30 کار 70 خانواده… درسته ؟

    اینجا یه نفر هست، برای اینکه روی‌ سایت و آموزشها و دوره ها تمرکز کنه داره تلاشش رو می‌کنه از زمان حضور در کنار خانواده اش بزنه، ببره روی کار. یعنی 70-30 به نفع کار توی عسلویه.

    مطمئنم توی این کامنتی که نوشتم ده ها باور غلط و مخرب و شرک آلود داشتم که هنوز میترسم باهاشون مواجه بشم یا به نوعی از شناختشون ناتوانم یا …

    شاید این کامنت یه تبر محکم بود به ریشه کمال گرایی، یه تبر محکم به ریشه باورهای غلط و مخرب و شرک آلود ، به ریشه ترسها که بعد از این چه میشود و چه ها میشود. وقتش بود بپذیرم توی رابطه عاطفی و زندگی مشترک پاشنه آشیل دارم. و تا زمانی که خود افشایی نمی‌کردم شاید کماکان پشت ترسهام پنهان میشدم. از وقتی دوره عزت نفس رو شروع کردم تازه دارم میفهمم من چه بلایی سر خودم آوردم، من چقدر تلاش کردم، چقدر فداکاری کردم، چقدر از نیازهای اولیه خودم زدم تا شریک زندگیم توی شرایط بهتری باشه. و وقتی الان چیزی رو میگم که با گذشته خودم متفاوت هست سوءتفاهم ایجاد میشه ( بذارید یه مثال بزنم تا منظورم واضح تر بشه: دوستی ازش درخواست می‌کنه که فلان روز بیا بهم کمک کن، و همسرم توی رودروایسی قول میده، و من کمکش میکنم سر موقع به کارش برسه و بدقول نشه. ولی بخاطر رانندگی توی جاده و ترافیک کمی با تاخیر میرسیم.«حتی با وجود رانندگی با سرعت 140» و من بهش میگم مسئولیت قولی که دادی با توه، بهتر بود همون ابتدا به دوستت بگی‌ تو یه شهر دیگه هستی، من فقط تلاشمو کردم جوری رانندگی کنم که حادثه ندیم و به موقع برسیم. همین جمله باعث سوءتفاهم و کدورت میشه)

    آره، این حکایت کسیه که بخاطر باورهای مخرب خودش توی روابطش دچار مسئله جدیه، و اونقدری این ترسها رو نگه داشته که به کابوس و فوبیا تبدیل شده

    (دوستان توی کویر برنج سبز نمیشه، ما کاشتیم سبز نشد، ولی توی مدار توحید شالیزار بینهایته)

    «جامِ می و خونِ دل هر یک به کسی دادند ؛ در دایرهٔ قسمت اوضاع چنین باشد»

    «در کارِ گلاب و گل حکمِ ازلی این بود ؛ کاین شاهدِ بازاری وان پرده نشین باشد»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 61 رای:
  2. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1270 روز

    سلام و درود به سیدعلی عزیز. بسیار بسیار تحسینت میکنم و چقدر از کامنتت نکات طلایی یادگرفتم. بر اساس کامنتهای خودت متوجه شدم که تقریباً حدود ده سال اختلاف سن شناسنامه ای داریم ولی خب به لحاظ موفقیت ها و جایگاه فعلی شما ده ها سال من از شما کوچکیتر‌م و جا داره بسیار تلاش کنم.

    چقدر نکات طلایی توی کامنتت نوشته بودی و باعث شد عین سریال های ایرانی یه فلاش‌بک بزنم به گذشته خودم و درخواست ویدیو چک بدم. و دیدم چه اشتباهاتی رو در گذشته ام انجام دادم که منو اینجوری دچار مسئله کرده. هر چند به لطف آموزشهای استاد عباس منش خودم آرامش دارم ولی من هیچوقت مثل تو توحیدی عمل نکردم. هیچوقت اینجوری با خودم و خدای خودم خلوت نکرده بودم و نتیجه اش هم اینکه من هنوز گاهگاهی میرم توی پروسه نوش جان کردن چک و لگد.

    برات از خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو میخوام سیدعلی عزیزم. بسیار بسیار تحسینت میکنم و از صمیم قلبم دوستت دارم.‌

    در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید (با خانواده)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
  3. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1270 روز

    سلام و درود به رضوان عزیز خواهر بزرگوار و با اعتماد به نفسم.

    رضوان عزیز، الهی که حال دلت عالی عالی باشه و خداوند هر روز و هر لحظه بر توانایی های شما افزون کنه. و شما رو در مدار توحید و ثروت بالاتر ببره.

    واقعاً چقدر جملاتی که در مورد احساساتی بودن گفته بودین درست بود. وارد جزئیاتش نمیشم که در گذشته از این احساساتی بودن چه بلاهایی که سر خودم نیاوردم. یکیش همین موضوع کامنتم.

    برات از خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم رضوان دوست داشتنی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1270 روز

    سلام و درود به شما خانم محمدی عزیز. چقدر کامنت ارزشمندی برام نوشتین و بسیار بسیار ازتون سپاسگزارم. خیلی منو به فکر فرو برد این کامنت. اعتراف میکنم من حتی بلد نبودم خودمو کنکاش کنم و باگ ها رو شناسایی کنم.

    در مورد احساس ترحم و دلسوزی نوشته بودین ، به مقدار زیادی اینو دارم، به حدی که من با التماس و خواهش از همسرم درخواست میکردم باید روی خودت کار کنی وگرنه جهان بین مون فاصله میندازه، و ما رو از هم دور می‌کنه و میدونید واکنش همسرم چی بود؟ فکر کرد من دارم تهدیدش میکنم. ولی من بخاطر حس ترحم و دلسوزی بود که اگه از من جدا بشه چه بلایی سرش میاد؟ گریه میکنه؟ خانواده اش چه برخوردی میکنن؟ اگه خداوند حمایتش نکنه چی؟

    یعنی در این حد دلسوزی های شرک‌ آلود. الان به زبون میگم ولی توی دلم هنوز نگرانم که اگه جهان بینمون فاصله بندازه چه اتفاقی براش می‌افته؟

    کامنت شما رو خوندم خیلی عالی و تحسین برانگیز خودتون رو تحلیل کردین. واقعاً هوشمندانه بود. چقدر عالی چیزهایی رو از اعماق ذهنتون بیرون کشیدین که نه تنها خیلی‌ها ازش غافل هستن بلکه ممکنه یه عده این رو مزیت هم ببینند.

    خدا می‌دونه چقدر این باورهای مخرب توی ذهن من وجود داره که منو از رشد و موفقیت باز میداره.

    از شما سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1270 روز

    سلام و درود به شما خانم محمدی.

    امیدوارم در پناه رب العالمین در بهترین زمان و مکان و شرایط باشید.

    کامنت بسیار عالی و ارزشمندی بود. خیلی جالب و هوشمندانه خودتون رو تحلیل کرده بودین. هم نکات مثبت تون و هم نکات قابل بهبود. بسیار تحسین تون میکنم.

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1270 روز

    سلام و درود به شما خانم سلیمی.

    سبحان الله…

    این کامنت شما منو میخکوب کرد.

    این آیه ، این دقیقا چیزی بود که من محتاج پروردگارم بودم منو بهش هدایت کنه و شما مأمور خدا شدین ، و خداوند از طریق دست و زبان شما منو هدایت کرد.

    ازتون سپاسگزارم ، ممنونم ، متشکرم. ممنونم که اینقدر توحیدی‌ روی خودتون کار کردین که خداوند از طریق شما با بندگانش گفتگو می‌کنه. اگر نبود تعهد و تلاش شما و قلب سلیم تون که به جریان هدایت متصله چطور میتونستید دست و زبان خداوند باشید. مصداق بارز آیه «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ

    » هستید.

    این کامنت نشانه ای بسیار زیبا بود. خدا رو صد هزار مرتبه شکر. ازتون سپاسگزارم.

    در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1270 روز

    سلام و درود به ابراهیم عزیز ، برادر بزرگوارم ، الهی که حال دلت عالی عالی عالی باشه و همیشه در پناه رب العالمین در امنیت و آرامش و آسایش باشی و متنعم از بینهایت نعمت و ثروت.

    خیلی خیلی ازت ممنونم بخاطر کامنت ارزشمندی که برام نوشتی. من از این همه لطف و محبت شما ممنونم ابراهیم عزیزم. فدای تو دوست جذاب و خوش تیپ.

    من با اجازه تون یه سرک‌ کشیدم به پروفایل تون و داستان هدایت تون رو خوندم و خیلی تحسینت کردم و وقتی محصولات رو دیدم دیدم گفتم پسسسسسرررر دمت گرم شما تا قدم دوازده رو کار کردی؟ خدا قوتت بده. پیشنهاد میکنم دوره عزت نفس رو هم بذار توی برنامه ات، هرچند انسان ارزشمندی چون شما قطعاً عزت نفس خوبی داره که اینقدر عالی داره متعهدانه کار می‌کنه.

    ابراهیم عزیز، اسم زیبات خیلی حس و حال توحید داره ، یاد تمام آیات قرآنی میافتم که در مورد حضرت ابراهیم گفته شده که خداوند میگه: او موحد بود و مشرک نبود.

    خدا رو شکر که هنوز مجردی از اون حیث که هنوز جا داری روی خودت کار کنی. من عجول بودم. عجولانه و با تقلا و احساس منفی قدم توی مسیر ازدواج گذاشتم و کلی چک‌ و لگد خوردم. همین که شما با توکل و هدایت رب العالمین قدم توی این مسیر میذارید 10-0 از گذشته من جلوتر هستین. و قطعا نتیجه توحیدی براتون رقم خواهد خورد.

    امیدوارم کامنت سید علی خوشدل رو خونده باشید. ببینید سیدعلی چقدر توحیدی عمل کرده. من بینهایت این مرد بزرگ رو تحسین میکنم.

    ازت ممنونم ابراهیم عزیزم. و بینهایت تحسینت میکنم دوست خوبم. الهی که در پناه هدایت‌های رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1270 روز

    سلام و درود به شما شهلا خانم، ممنونم از لطف و محبت و بزرگواری شما و این کامنت امید بخش و زیبا تون. سپاسگزارم از شما.

    توی کامنتتون نوشته بودین (اوایل همین ترس واهمه رو داشتم،وهمیشه سرپوش میذاشتم،به قول شما فکر میکردم دارم کار درستی میکنم، ولی یه جایی آدم نمیتونه با خودش روراست نباشه) این جمله منو یاد دوره شیوه حل مسائل زندگی انداخت، اونجا استاد عباس منش میگن « اعراض کردن و نادیده گرفتن و متعلق به مسائلی هست که به زندگی ما ربط پیدا نمیکنه، امثال قیمت دلار و خبر های سیاسی و … ولی یه سری مسائل هست که مربوط به زندگی شخصی ماست مثل روابط خودمون، مثل بیزینس شخصی خودمون، مثل سلامتی خودمون، اینها مسئله ماست ، و ما با حل اونها بزرگتر میشیم و اعتماد به نفس مون می‌ره بالاتر»

    بله حق با شماست من هم یه زمانی سرپوش میذاشتم ولی مسئله ای که مسئله منه، مسئول حلش خودمم، هیچ فرشته نجاتی اون بیرون منتظر من نیست.

    بهترین و ساده ترین کار اینه که من فقط روی خودم کار کنم و اجازه بدم مدارم بره بالا و بالاتر و اون وقت بقیه کارها رو به سادگی جهان هستی برای من انجام خواهد داد.

    از شما بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم.

    بسیار بسیار تحسینتون میکنم ، داستان هدایت تون رو هم خوندم، عالی و تحسین برانگیز بود.

    در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1270 روز

    سلام و درود به شما جواد عزیز.

    خیلی ممنونم از لطف و راهنمایی شما. به روی چشم.

    آره یه وقتایی قطع و وصل شدن نت باعث میشه همه اون چیزایی که نوشتی یهویی پاک بشه.

    در پناه جان جانان رب العالمین همیشه همیشه همیشه شاد و سلامت باشی ، حال دلت عالی باشه جواد جان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1270 روز

    سلام و درود به شما خانم بلاغی گرانقدر ، از اینکه کامنت ارزشمند تون رو با تاخیر پاسخ میدم منو ببخشید.

    این کامنت اینقدر عالی و امید بخش بود برام که چندین بار خوندمش و هر بار صبر کردم برای پاسخ نوشتن. تا بازم بخونمش. چند روز توی یه تب جدید باز بود و هر موقع میومدم توی سایت یبار دیگه میخوندمش.

    من این خود افشایی رو توی جلسه دوم حل مسائل انجام ندادم ولی الان توی فایل دانلودی انجامش دادم.

    امیدوارم بزودی بیام از آرامش و آزادی و احترام و امنیت و تمرکز روی مثبت‌ها و زیبایی ها بنویسم و چیزی تمرکز و انرژی مثبت منو مصرف نکنه.

    ازتون بینهایت سپاسگزارم بخاطر به اشتراک گذاشتن این تجربه ارزشمند و امید بخش.

    در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید در آرامش ، در امنیت، در اوج زیبایی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: