پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3 - صفحه 22
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-04 23:13:032024-02-14 06:18:27پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
درود براستادعزیزودانا
واقعیتش اینه که من به ندرت خواب می بینم شاید درسال دوتا سه بار که وقتی هم ازخواب بیدارمیشم تقریبا هیچی ازخواب یادم نیست وزود فراموش میکنم ونمیدونم چیزخوبی هست یا بد وخیلی مایلم که این بحث بیشتر بازبشه وشما فایل های بیشتری روی سایت بگذارید البته همسرم همیشه خواب میبینه وباتمام جزئیات برام تعریف میکنه وبرای من عجیبه که ایشون چقدرخواب میبینه.
درهرصورت موضوع جالبی هست وواقعاسپاسگزارم اززحمات شما ومریم بانو.
ارزوی سلامتی وارامش بی پایان دارم برای همه دوستان عزیزم.
من چندین خواب تکرار شونده قبلاً میدیدم یکی اینکه میخام فرار کنم ولی نمیشه
دوم دو تا فکم رو به شدت روی هم فشار میدهمو میترسم دندونم کنده بشه و اخیرا خواب گم شدن فرزندم رو میبینم این خواب آخری یک بار در عالم واقعیت اتفاق افتاد اینقدر اون لحظه فشار و استرس تحمل کردم با اینکه هشت سال تجربه خواب موندن دارم
به نام خالق هدایتگر و مهربان
سلام به استاد عزیزم
درود بر شما ، دست مریزاد
چه گنجینه ایِ این سری فایل های الگو های تکرار شونده
چقدر من تحسین میکنم شمارو که چطور عملی و کاربردی هر بار قانون رو بما آموزش میدید
چقدر این توانمندی شما رو همیشه تحسین میکنم که در مسائل انقدر دقیق میشید و انقدر آگاهانه همه چیز رو با قانون میسنجید
استاد این فایل از اولین قسمتش که آپلود شد و چند دقیقه اش رو که دیدم اصلا یه حسی بهم گفت این فایل و قسمت های بعدش مثل یه دوره میمونن عجب نکته مهمی ها
عجباااا
قبلا به این شک کرده بودم که یه الگویی باید داشته باشه و چرا تجربیات یکسان در مورد یه مسأله ای رو من مثلا دارم و یکی دیگه که میشناسم نداره اما جوابی براش نداشتم
چقدر اون جمله که میگید مهمه که در مرحله اول ببینید الگویی که تکرار میشه برای شما و به عنوان طبیعت زندگیتون پذیرفتید در زندگی بقیه هم تکرار میشه؟
هرچقدر از این فایل ها تعریف کنم کمه
دوره کشف قوانین دیگه چه گوهریه به یاری الله هروقت درمدار این دوره باشم بهش هدایت میشم
خب پاسخ من به سوال این قسمت:
اینم بگم استاد همزمان که فایل رو نگاه میکردم مرور میکردم خواب هام رو و چقدر جالب که ریشه شون رو هم پیدا کردم یعنی با جواب دادن به این سوال و درواقع دیدن مسأله خواب های تکراری به شکل یه الگو به جواب هم رسیدم که اونها روهم مینویسم
من یه تایمی خیلی خواب افتادن رو میدیدم و اونقدر شدید بود برام که از خواب میپریدم همیشه از یه ارتفاعی سقوط میکردم حالا یا توی چاهی میوفتادم یا از یه جای بلند پرت میشدم پایین هربار به یه شکلی اما حسش همیشه سقوط بود
که من حس میکنم ریشه اش ترس من از ارتفاع بوده
چون به شکل های مختلف من میترسیدم و حتی فکر کردن بهش احساس من رو تشدید میکرد ریشه اش به همون بچگی هام برمیگرده مادرم یه دوستی داشت که خونه شون توی سربالایی بود توی قسمت های مرتفع شهر و پشت خونه شون یه بالکن خیلی بزرگی داشتن که همیشه اونجا مشغول صحبت میشدن و من از بودن در اونجا و دیدن منظره شهر از اونجا میترسیدم
یا ما خونه ای داشتیم که در طبقات بالا بود وقتی مادرم میرفت توی بالکن میرفت روی یه صندلی تا قدش برسه وبتونه مثلا یه پرده بزنه یا لباس پهن کنه منی که اونجا وایمسیتادم تا کمکش کنم میترسیدم از تصور افتادن مادرم
وخب این خوابو تقریبا میتونم بگم دیگه نمیبینمش چون تجربیاتی داشتم از کار کردن توی ارتفاع یا تفریحاتی که توی ارتفاع بوده مثل پرش از یه ارتفاعی با طناب
خواب دیگه ای که میتونم بگم ، من بعد از مهاجرت از شهری که توش بزرگ شدم به شهر دیگه ای به دلایلی که آماده اش نبودم ، خیلی این خواب رو میدیدم که توی اتاقم توی خونه اون شهر بیدار میشم و میفهمم که من مهاجرت نکردم و خواب بوده همش و بعد یهو از خواب بیدار میشدم و اولش یکم توی شک بودم ومیفهمیدم که من توی شهر جدید هستم
این به خاطر وابستگی به اون شهر و دوستام بود بخاطر این که درونم نمیخواست بپذیره که قراره توی شهر جدید زندگی کنم
بخاطر احساس وابستگی ،بخاطر توانایی ندیدن نکات مثبت شهر جدید…
این الگو در مورد دانشگاهم تکرار شد
من از دانشگاه انصراف دادم یهو ولش کردم
خیلی وقتها بعدش خواب میدیدم که دوباره دارم میرم دانشگاه و حتی دوستام میگفتن چرا آنقدر دیر به دیر میای دانشگاه و…
ریشه این خوابم هم برمیگرده به احساس لیاقت
من توی لایه های درونیم در مورد این قضیه با خودم در صلح نبودم چرا که من واقعا عالی بودم توی رشته ام و از همون اول کارهای بزرگی کردم حتی گاهی خاطراتش رو به یاد میارم که مثلا ترم اول کانون تحقیقاتی تشکیل دادم برای بچه های رشته م سخنرانی میکردم ترم دوم یه همایش خیلی موفق رو توی شهر برگزار کردم…
توی درونم خودم رو تنبیه میکردم که مثلا اگه فلان کارو میکردی یا فلان کارو نمیکردی و و و
نمیگم الان توی همچین مسائلی خوب شدم اما یاد گرفتم که من لایقم و
ارزشمندم تحت هر شرایطی یا با هر تصمیمی که بگیرم فارغ از نتیجه اش و اینکه احساس لیاقتم رو و ارزشمندیم رو به نتایجم حتی به دست آوردهام و به هیچ عاملی بیرونی گره نزنم
خوابی که استاد اخیرا تکرار میشه هر از چند گاهی
همین ریختن دندون هام هست که اشاره کردید
خواب میبینم که دندون هام میریزن
یه مسأله ای رو بگم
من قبلاً براساس باور عموم میرفتم و توی اینترنت یا حتی کتاب سرچ میکردم تعبیر خوابم رو
توی تعبیر خواب ها اکثرا تعبیر خواب ها بده مثلا بیماریه یا رسیدن خبر بده یا فقر یا مشکله اکثرا همینه
چون من خیلی تعبیر خواب هارو خوندم میگم
بعد از آشنایی با قانون این کار رو نکردم جالبه الان دارم بهش توجه میکنم خداروشکرت تشکر استاد
حالا چرا ؟ چون بهم حس بد میده پس منم نمیخوام بپذیرمش
تعبیر همین ریختن دندون مثلا فقره
منی که خالق زندگیمم بخاطر دیدن یه خواب قراره مثلا بدبخت شم؟
ریشه اش من فکر میکنم بخاطر مهم شدن سلامت دندونام هست
یعنی توی یکی دوسال اخیر به خاطر مراقبت ناصحیح دوتا از دندونام رو ازدست دادم
و توی الویت هام و هدف هام این هست که دندونام رو کامل درست کنم
من فکر میکنم ریشه اش همین ترسه نگرانیه که مثلا نکنه بیشتر خراب شن
من بعد از دیدن فایل استاد متوجه شدم که دلیل این خواب هایی که تکرارشدن در زندگیم همشون ریشه ترس یا نگرانی داشتن یعنی انگار یه آلارمی بودن که بهم بگن مثلا توی چه مسأله ای دارم فرکانس تا خواسته میفرستم
اما از این به بعد سعی میکنم تیز بین باشم به دیدن هر الگوی تکرار شونده ای در زندگیم و آگاهانه برم و ریششون رو پیدا کنم
سپاسگذارم از خدای هدایتگرم برای هدایتم به مسیر این آگاهی ها
همین که الله هدایتم کرده تا آگاهانه زندگی کنم و یادبگیرم بهتر خلق کنم زندگیم رو سعادته فضل خداونده خداروشکرت
ممنونم ازت استاد گرانقدرم
جز این خواب دندون استاد خواب تکرار شونده ای ندارم به لطف آگاهی ها و دوره های شما
الان خوابم بیشتر شده خریدن چیزهایی که میخوام احساس شکرگذاری یا نگاه کردن به مسائل از طریق قانون توخوابمم از قانون استفاده میکنم
مثلا دیروز خواب دیدم که مادرم رو بردم یه خونه ای رو بهش نشون دادم اصلا هیچ هیجانی نداشت خیلی انگار برای هممون عادی بود خریدن خونه ها برای من ( استاد منم خیلی به خرید خونه علاقه دارم )
بعد بهم گفت خب اینجا حدودا چند متره فکر کنم گفتم 450 متر بعد گفت کدوم طبقه اش رو میخوای بخری منم گفتم همه طبقاتش رو فعلا دارم سنداش رو چک میکنم
( توی خواب هم احساس رهایی داشتم اگه شد خوشحال میشم اگه نشد ناراحت نمیشم ) خیلی استاد تو خواب هم حواسم به قوانین هست
واین از فضل خداوند و لطف و راهنمایی های شماست
واقعا سپاس گذارم ازشما و خانم شایسته عزیز
میبوسمتون به امید دیدار
به نام خداى مهربان و هدایتگر
سلام به استاد عزیز و خوشتیپم
– خوابى که خیلى براى من تکرار شد، چندین سال در زمان کودکى خواب میدیدم مردى با تبر دنبالم میکنه و من فرار میکنم و بعد از خواب میپریدم. همیشه به این فکر مى کردم که چرا تو آن سن این خواب رو میدیدم.
– چند سال قبل خواب دیدم که خواهرم پسرى داره و این خواب رو چند بار دیدم . بعد فهمیدم خواهرم باردار هست و یه پسر گل خدا بهش داد.
– چندین سال پیش خواب یکى از اقوام رو دیدم بعد از فوتشون ، که تو خواب خیلى شاد و خوشحال بودن و با خانواده شون میخندیدن و دخترشون دور آنها میچرخید.
– بعد از آشنایى با استاد چند بار خواب دیدم که موقع بالا رفتن از پله هاى اتوبوس ، یا بالا رفتن از کوه بدلیل پیچیدن چادر به دورم هرکارى میکنم نمى تونم برم بالا ، بعد از اینکه بیدار میشدم مى گفتم خدایا چرا این چادر رو بخودم پیچیدم ، بعد اینجور تعبیر کردم که این چادر همون باورهاى محدود کننده و ترمزهاست که اجازه نمیده رشد کنم و مدارهاى بالاتر برم .
– یکبار هم خواب دیدم سوار یک تل اسکى هستم با چند نفر دیگه که اصلا یادم نمیامد کى بودن و این تل اسکى از بالاى شهرى میگذشت که مردم همه حالشون خوب نبود و انگار تو آن شهر جنگ بود ولى ما مشکلى نداشتیم و به سلامت یه جاى امن پیاده شدیم .
باسلام و ادب و احترام
من خیلی خواب میبینم که زیر پاهام خالی شده و میخام بیفتم بعد یهو بیدار میشم
خیلی خواب میبینم که یک گاو یا چند تا گاو دارند میان طرفم و من راهی برای فرار ندارم و با وحشت از خواب بیدار میشم
و قبلا خواب میدیدم ی سربالایی خیلی سخت و بدون دستگیر و دارم بالا میرم ولی خیلی یادم نیست به آخر میرسیدم یا نه ولی یکی دو بارانگار رسیدم
خیلی خواب گربه و سگ میبینم واز ترس بیدار میشم
خیلی خواب اموات رو میبینم اصلا کلا باهاشون زندگی میکنم و خیلی جالبه تو خواب گزارش روز رو بهشون میگم البته به بعضی هاشون
یا خواب میبینم یا جلسه امتحان نشستم یا دارم میرم برای امتحان و دلهره شدیدی دارم
خیلی خواب میبینم البته قبلا بیشتر دندون هام ریخته گاهی چند تا از دندونام و اصلا خونی هم نمیاد
خیلی خواب میبینم بچه شیر میدم و شیرم خیلی زیاده و یا کلا بچه کوچیک دارم
ی دوره که خیلی خواب کربلا رو میدیدم باورتون نمیشه حتی کوچه های اونم میدیدم که دارم میگردم و گاهی خرید میکنم باورتون نمیشه وقتی به لطف خدا مشرف شدم انگار همون کوچه هارو دیدم
خواب صحنه عاشورا رو میبینم تکرار کمتر دیدم
قدیما خیلی خواب قیامت رو میدیدم که دونه دونه افراد رو میارن و عذاب میدن اصلا انقد مردم ژولیده پولیده بودن و همه به صف ایستاده بودن منم تو صف انتظار بودم و داشتم از ترس سکته میکردم و یکبار نوبت من شد داشتم میمردم انگار بخشیده شدم یهو از خواب بیدار شدم
تا حدودی خوابهای ناراحت کننده و ترسناک میبینم وقتی بیدار میشم میگم خدایا شکرت که فقط ی خواب بود
ببخشید طولانی شد چون من واقعا زیاد خواب میبینم و کمی از اونا همونطور تعبیر میشه بعضی برعکس تعبیر میشه بعضی اصلا خوابهای بی معنی و مفهوم هستند که صبح پا میشم حس میکنم خوابی دیدم واصلا یادم نمیاد و اتفاقی میفته یهو خوابم یادم میاد ولی وقتی خوابم یاد نمیاد وقتی بیدار میشم حسم خوبه میگم خواب خوبی دیدم و یا برعکس این که حسم بده و میگم خواب بدی دیدم
خلاصه من همش خواب میبینم خیلیاش هم یادم نمیمونه
استاد جان چند با هم خواب شمارو دیدم و خیلی خوشحال شدم
دوستون دارم خوابهای خوب ببینید
استاد نازنینم سلام و خدا قوت
چه خوشتیپ شدی
استاد دقیقا قبلا همیشه خواب میدیدم دارم سقوط میکنم یا پرواز میکنم ولی خیلی وقته دیگه خواب اون مدلی نمیبینم الان جدیدا خواب رابطه جنسی زیاد میبینم و دلیلش هم شاید این باشه که خیلی وقته پرهیز دارم و دارم تمرین میکنم که از هر جهت پاک زندگی کنم . استاد جان خیلی وقته دیگه کابوس نمیبینم از خواب نمیپرم یا به زور بخوام بخوابم ، ساعتش که بشه مثل بره خوابم میبره و اتوماتیک ساعت پنج و نیم شش بیدارم استاد من زندگی امروزم آرامش و آسایشم در زندگی پیشرفت در کارم ارتباط های بهترم امیدوار و با انگیزه بودنم هدفمند بودن و رو به جلو بودن و پاک زیستن را از شما یاد گرفتم و چقدر زندگی بدون رنجش و کینه بدون کنترل و قضاوت بدون توقع و ادعا و با توکل و ایمان ادامه دادن و توحیدی رفتار کردن را دوست دارم و هیچ وقت چنین حس و حالی را تجربه نکرده بودم الان تقریبا نود درصد مواقع حالم خوبه بعضی وقت ها هم که از مسیر خارج میشم به یاد می ارم کنترل ذهن و تمرکز بر نکات مثبت و برمیگردم به مسیر . من توی جهنم بودم و الان اومدم توی باغ سرسبز ودارم لذت بردن و زندگی کردن و تجربه میکنم وای استاد فراموش کردم موضوع این فایل ولی خدا را شکر الگوهای تکرار شونده هم کمتر شدن و هر وقت تکرار شد سعی میکنم اول خودم و سرزنش نکنم بعد هم میثاق جدید ببندم که مرتبه بعد بهتر انجامش بدم مثلا من یکی از الگوهای تکراری برام دادن پول به مجری استا و بنا و نصاب و … قبل از این که کارشون و انجام بدن و این موضوع باعث میشد که اونا انگیزه نداشته باشن برای انجام صحیح کار و من همیشه به مشکل برمیخوردم باهاشون یا این که قرارداد امضا میکردم بدون اینکه بخونمش یا اینکه پای معامله که میرفتم یهویی یه تخفیف میدادم که یارو باورش نمیشد و بعدش خودم تعجب میکردم مه چرا همچین کاری کردم یا از بس دیگران و قضاوت میکردم همیشه با همه درگیر بودم الان خیلی بهتر شدم اها راستی مچ یکیشو گرفتم همیشه پولم تمام میشد یعنی الان هم همین اتفاق افتاده میگفتم تمام میشه ولی بعدش پر میشه این باور و الگو باعث شده که خیلی بترسم و نگران بشم و کارهای احساسی انجام بدم مثلا چیزام و زیر قیمت بفروشم یا تخفیف زیاد بدم یا اعتماد بنفس این و که با یکی حرف بزنم و ازش بخوام کارش و درست انجام بده را ندارم و فکر میکنم همه ازم میفهمن که پول ندارم و این هم باید اضاف کنم که خودم هم به هزار نفر گفتم که دیگه آخر پروژه هست و من هم خالی خالی شدم . خدا را شکر که شما را دارم و میتونم پاشنه های اشیلم و بشناسم
با تشکر
باسلام خدمت استاد عزیز وخانم شایسته.
ومن هم خدارا سپاسگزارم بخاطر اینکه به این جمع صمیمی وعاشق راه پیدا کردم.
من تقریباً دوساله که با استادوگروه آشنا شدم تادیروز بخاطر شریاط مالی نتونستم که از محصولات خریداری کنم و همش از فایلهای دانلودی استفاده میکردم تااینکه به واسطه همون فایلها وتاحدودی باتعقیر باورهام وقانون جذب مقداری پول وارد حسابم شد واز بابتش خداوند را بسیار سپاسگزارم.
وتونستم که دوره کشف قوانین را خریداری کنم وناگفته نماند که من از فایلهای دانلودی نتایج بسیار بسیار عالی گرفتم خداروصدهزار مرتبه شکر.
واما درمورد خوابهای تکراری من بیشتر وقتها خوابهای که میبینم خیلی یادم نمیمونه یعنی صبح یادم میره ولی تو این مدتی که با استاد وگروه آشنا شدم ی خوابیو خیلی تکراری میبینم یعنی حداقل هفته ی یک بار این خوابومیبینم شاید براتون جالب باشه عزیزان من خواب تخم مرغ خیلی میبینم یشب خوابدیدم توی یجنگل داشتم میرفتم یهوی پای ی درخت نزدیک ب15تا20تا تخم مرغ دیدم یعنی اینجوری بگم که اکثر خوابهای من به تخم مرغ ختم میشه وتوی همه خوابهای که میبینم خیلی احساس آرامش دارم وبه خودم میگم خدایا شکرت بخاطر این همه فراوانی نعمت ووقتی که اون فایل سریال زندگی در بهشت رودیدم که استاد تخم مرغارو جمع میکرد خیلی حالو احساس قشنگی داشتم. البته ناگفته نمونه که منم مثل استاد تعدادی مرغو خروس دارم که بقول خانم شایسته خیلی باهاشون حال میکنم.
خدارو سپاسگزارم بخاطر تمام نعمتهایش.
دعامیکنم که همیشه دلتون شاد ولبتون پرخندهباشه
خدانگهدار
سلام به استاد عزیز و خانواده عباسمنش امیدوارم حال همگی خوب باشه
چه سوال خوبی
الان که این فایلو گوش میدادم داشتم فکر میکردم چرا ما قبل از این ها به این چیزها فکر نمیکردیم چرا از خودمون سوال نمیکنیم؟ و اینکه استاد چقدر تو پیدا کردن قوانین و الگو ها و پرسیدن سوالات درست و … عالی هستن چقدر درست هدایت میشن چقدر حرف های درست میزنن و حرف هاشون به دل میشینه منطقیه و مارو به عمل وامیداره.
در مورد خواب من وقتی بچه بودم همش خواب های ترسناک میدیدم. مثلا همه هیولا شدن و دنبالمن. چندین بار از خواب میپریدم و فکر میکردم برگشتم به واقعیت ولی دوبار یه جای ترسناک تر بودم.
یه نوع دیگه از خواب هام این بوده که قابلیت یه مقدار پرواز کردن رو داشتم اینم هر چند وقت یه بار تکرار میشد
یه نوع دیگه آدم های عجیب و صدا های عجیب و تغییر اندازه خودم و چیز های اطرافم که مثلا خیلی کوچک میشن
خفگی در خواب
آزار دیدن در خواب
یه مدت هم خواب میدیدم که یه چیزی منو نگه داشته و من نه میتونم فرار کنم نه حرف بزنم
یه مدت با داد و بیداد از خواب بیدار میشدم
یه مدت خواب هایی میدیدم که خودم میدونستم که خوابه مثلا میگفتم احتمالا یه کم دیگه بیدار میشم و تا حدود زیادی حواسم جمع بود این نوع یه مقدار برام غیر قابل فهم بود چون هوشیار بودم
در حال سقوط
خواب مردگان. خواب میدیدم عزیران فوت شده در باغ هایی هستن و تقریبا تو همه ی باغها سیب بود احتمالا بخاطر این بود که داستان هایی از بهشت و سیب هایی که یه طایفه رو سیر میکنن شنیده بودم
زمان و مکان و جنسیت و قیافه به شکل عجیبی عوض میشن مثلا یه لحظه یه جاییم بعد تا یه خودم میومدم اون ور دنیام
.زن هایی که مرد میشن یا برعکس. انگار یه چیزی که میتونه به همه چی تبدیل بشه
سگه میخواد منو بخوره منم با پام دورش میکنم یا تو یه سری موارد نمیتونم از خودم دفاع کنم انگار بدنم شله شله و استخون نداره اینم هر چند وقت یه بار میدیدم
یه چیزی بود که هم تو خوابام و هم در واقعیت جوابشو میدونستم یه ترس عجیبی. انگار نباید از جای خودت تکون بخوری چون کسی چه میدونه چه اتفاقی میفته. مثلا تو خوابه میدونستم که میتونم سگه رو بزنم ولی نمیزدم. نمیدونم شاید نمیدونستم که چه واکنشی نشون میده یا تو واقعیت به دختره درخواست دوستی نمیدادم چون نمیدونستم چی میشه. در کل یه چیزی رو حس میکردم یه ضعف یه نفس مرده یا هر چیزی که اسمش هست. دعوا میشد میترسیدم بزنم در حالی که میتونستم دهن طرفو سرویس کنم. شیرجه نمیزدم چون میترسیدم درست در نیاد و…
اینها چیزهایی بود که تو خواب میدیدم همه ترسناک و عجیب غریب یه دنیای غریبه. شاید بخاطر این بود که همیشه فکر میکردم به جایی تعلق ندارم و جایی ندارم. تو روستا مون هم یه جای پرت بودیم با پدربزرگ و مادربزگم یه خونه ترسناک و جایی ترسناک بود. بیشتر بحث ها هم بزرگان در مورد عذاب الهی و بقیه هم در مورد جنها و …
تو بچگی از همه چیز میترسیدم همه چیز برام ترسناک بود و بهمین خاطر این الگو برام تکرار میشد.
البته اینها تقریبا همه برای خیلی وقت پیشن راستش این چند وقته اصلا خواب ندیدم دو سه تا بیشتر نبوده و هر چی فکر میکنم هیچ معنایی ندارن کلا هیچی یادم نمیاد تا برسه به الگو. شاید بعضی وقتا همون لحظه بیدار شدن یه چیز کوچکی یه چندتا تصویر یادم باشه همین.
استاد جون مرسی ازت که با یه فایل دیگه ات یه مقدار دیگه خودمو شناختم.
بنام خداوند هدایتگر
سلام خدمت استادجان و همه دوستان عزیزم.
و تشکر بابت آموزشهای بسیار عالی استاد که واقعا زندگی منو متحول کردند.
من دوالگوی خواب تکرارشونده دارم ک استاد درمثالهاشون گفتند.
مورد اول ک سالهاست دائم تکرار میشه،اینه ک از یک نردبان بالا میرم و به انتها ک میرسم نردبان میفته و من حس سقوط رو تجربه میکنم و از خواب میپرم.
مورد دوم اینک دیر به جلسه امتحان میرسم و یا اینک امتحان مثلا دیروز برگزار شده و من نمیدونستم.
خیلی علاقمندم بدونم تأثیر کدامیک از افکارم به شکل خواب ظاهر میشه چون در طول روز خیلی فکرممشغوله.
همگی رو به دستان پرمهر خداوند میسپارم
به نام خدا .
یکی از خواب های تکرار شونده من به مدت چندین سال در دوران مدرسه ام بود که همیشه خواب میدیدم امتحانی را خبر دار نبودم یا حتی اشتباه برای امتحان دیگری خوانده ام ولی امتحان کتاب دیگر بوده اونقدر این خواب ها تکرار میشد که من میفهمیدم از کجا نشست میگیره از وسواس من من بسیار برای درس و نمره و امتحان وسواس داشتم و باید همیشه بهترین میبودم و این وسواس فکری خیلی به من آسیب می زد و یکی از آسیب های جدی که دیدم سر دردی بود که از وقتی یادمه باهام بود موقع مدرسه و درس و امتحان که هر روز من سر درد داشتم و اون سر درد با یک شب خوابیدنم خوب نمیشد و فرداش ادامه داشت به لطف الله یکتا بعد اتمام تحصیلم درگیری و وسواس من خیلی خیلی کم تر شد سر درد من بهبود پیدا کرد بیشترش و من دیگر آن خواب هارو شایددد بعد چندین ماه یک بار ببینم .
خواب دیگرم که موقع گرفتن گواهی نامه و ابتدای یادگیری ماشین زیاد میدیدم این بود که من توی خواب هیچ وقت ماشین رو سالم به مقصد نرسوندم همیشه تصادف بود توی خواب من و این توی واقعیت ترس به جون من می انداخت تا حدی که دیگه جرعت ندارم ماشین افراد دیگه رو دست بگیرم
خواب بعدی من اینه که من توی خواب میبینم که چشم هام باز نمیشن نوعی خوابآلودگی عمیق انگار پلک هام بهش وزنه چند کیلویی آویزونه هر چی تلاش میکنم کمی ببینم دوباره همه چی سیاهی و توی خواب به هرکس میگم کمکم کنه من نمیبینم انگار نه انگار براشون مهم نیست تا حدی که تا از خواب میپرم سپاس گزار الله میشم که میبینم که چشمام سالمن .
و فکر کنم با توجه به الگو های خواب های قبلم که دستگیرم شده بدونم منبع این خوابمم از کجاست .
وسواس
من از عینک استفاده میکنم و هر روز که از خواب بیدار میشم چک میکنم ببینم چشم هام ضعیف تر نشده آیا.
و این به وسواس فکری من بدل شده .
وسواس وسواس وسواس همشون از وسواس میان انگار ….
اما خواب های امتحانم با پایان مدرسه ام نمام شد …
خواب های تصادف با گرفتن گواهی نامه و رانندگی نکردن با ماشین بقیه تمام شد
اما خواب چشم هام رو چکار کنم ؟ چشمام رو چطور سالم کنم ؟چطور خواب در مورد چشمام را به پایان برسونم ؟
؟؟؟