پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3 - صفحه 25

660 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی عضدی گفته:
    مدت عضویت: 1356 روز

    عرض ادب احترام خدمت استاد عزیزم.

    من از وقتی که دارم روی باور هام به صورت جدی کار میکنم و معمولا سعی می کنم همیشه متوکل باشم و احساسم رو خوب نگه دارم، تقریبا یادم نمیاد توی این مدت خواب بدی دیده باشم. همش خواب های شیرین و زیباست و بعضی هاش هم قاطی پاتی هست بیدار که میشم اصلا یادم نیست در مورد چه مسائلی بود.

    من توی زندگیم هدف های خیلی زیادی دارم و هر روز دارم برای بدست اوردن این اهداف تلاش می کنم.

    هدفی که برای من خیلی مهم شده اینه که یک رابطه عاطفی فوقولاده ای رو شروع کنم معمولا در طول روز هم ذهنم درگیر این موضوع میشه.

    خواب هایی که دیدم و چندین بار تکرار شده اینه من داماد شدم و لباس شیک و زیبایی رو پوشیدم تو مراسم عروسی هستم، حالا به شکل های مختلفی این خواب تکرار شده.

    ولیییی هیچ وقت خود عروس ندیدم چه کسیه………

    وقتی که از خواب بیدار می شدم احساس خوبی داشتم و از خداوند سپاس گذاری می کردم میگفتم قراره یک سری اتفاقات خوبی بیوفته در آینده. که فقط خدا می دونه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    زهرا کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2754 روز

    به نام تنها قدرت جهان رب العالمین

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته و تمامی دوستان

    من بچه که بودم خیلی خواب می دیدم پرواز می کنم بالای کوه ها خانه ها دشت های پر از درخت مثل یک پرنده بالا می زدم و بالا بالا می رفتم بعضی اوقاتم می دیدم دنبالم هستند و من فرار می کنم

    یک مدت خواب می دیدم توی باتلاقم یا اینکه درام میافتم پایین دره و تمام تلاشم می کردم خودم نجات بدهم و نجات پیدا می کردم

    یا خواب سر امتحان هستم هیچی بلد نیستم یا دیر رسیدم با اینکه مدرک دانشگاهی را گرفتم می دیدم می خواهم دیپلم بگیرم یا می خواهم درس بخوانم

    یک مدت هم خواب آدم هایی که از دنیا رفتند می‌دیدم یک بار خواب دیدم پدر بزرگم توی یک باغ بزرگ و یک سیب قرمز دستش می خواهد به من بده به من می که بیا بگیر باید یک پل که همان پل صراط می گفتند رد می شدم می ترسیدم پرت بشم ولی رفتم گرفتم سیب مثل طلا می درخشید

    باز هم خواب می دیدم جایی رفتم مسیر گم کردم هر کار می کنم پیدا نمی کنم یا خواب می دیدم سر کارم می دیدم که کارهام به هم ریخته تلاش می کنم کارهام درست کنم

    خیلی خواب می دیدم از دست آدم ها فرار می کنم یعنی کسی دنبالم می کنه من فرار می کنم .

    خواب می دیدم قیامت شده همه فرار می کنند

    یا خواب می‌دیدم از نردبان یا بلندی بالا می روم همین الان هم بعضی اوقات می بینم

    بعد از اینکه با قوانین آشنا شدم آن اوایل آنقدر فایل گوش می کردم اصلا تا صبح هیچ خوابی نمی دیدم ولی الان بعضی شب ها خواب های آدم ها را می بینم الان فکر می کنم می فهمم تو آن روز ها من تمرکزم از خودم برداشتم یا با خودم خیلی بد رفتار کردم یا آدمی تو ذهن من مهم شده ولی بیشترش . وقتی با خودم بد رفتار میکنم خوابهای بی اساس و آدم های مختلف می بینم یک مدت که کمال گرایی تو اعمال توحیدی تو وجودم اوج گرفته به خاطر کج فهمی خودم از فایل ها آنقدر خودم عزیزم اذیت کردم به خودم آنقدر گیر می دادم یک شب خواب خیلی بدی در مورد خودم دیدم که خودم یک جور وحشتناکی دیدم وحشت کردم خدا را شکر الان بهتر شدم با خودم ولی خیلی کار دارم سپاس فراوان استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    شکوفه خیرخواه نیا گفته:
    مدت عضویت: 917 روز

    سلام استاد عزیزم

    من خیلی خیلییی خواب میبینم ، فکر کنم این به خاطر ذهنم هست که فوق العاده فک میکنم و گاهی اوقات خیلی درگیر میشه یا به خاطر ترسام هست .

    اولین خوابی که خیلی میبینم ، همیشه با خانوادم درگیر هستم و بدو بدو و درگیر مسائل مختلف هستم.

    من زمانی که ارتودنسی داشتم ، خیلی خواب خراب شدن و افتادن دندونام رو میدیدم.

    خواب بعدی به خاطر ترسی که دارم همیشه میبینم. خواب میبینم که باید رانندگی کنم و باید هر طور شده به مقصد برسم و با کلی استرس و ترس تو خواب رانندگی میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2311 روز

    بنام خداوندم

    سلام استادعزیزم.سلام مریم جانم

    سلام دوستان

    استادم من هرچقدر هم سپاسگزاری کنم جبران این حد از محبت وسخاوتمندی وعلم وآگاهی های شما نمیشه.ازاعماق وجودم ازتون سپاسگزارم تنها کاری که به ذهنم میاد اینکه پا به پای شما بیام به تک تک سوالات درحد توانم پاسخ بدم.

    چه الگوهای تکرار شونده ای را می توانی در خواب های خود پیدا کنی؟

    خواب میبینم یه جای جدیدی از خونه رو کشف میکنم.یبار خواب میبینم چندتا اتاق های جدید از خونه پیدا کردم وتو ذهنم میگم باید اساس هارو بیارم بچینم.یبار تو خواب میبینم یه واحد کامل یه قسمت خونه بوده که توی خواب هم واسم سوال میشه چطور این قست بزرگ خونه رو من هیچ وقت ندیدم.یبار میبینم یه قسمت بزرگ حیاط به خونمون اضافه شده درکل همیشه تو خواب خونمون بزرگتر از این چیزی بوده که درحال حاضر دارم زندگی میکنم.

    خیلی خیلی ممنونم استادعزیزم بی نهایت سپاسگزار خداوندم بخاطر وجود همچین بندهای پاکش.

    آرزوی سلامتی شما استاد عزیزم ومریم جانم وتمام بچهای سایت رودارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    آزاده حکاک گفته:
    مدت عضویت: 1933 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام به استاد عزیز و همه دوستان گلم در این مسیر زیبای الهی

    خوابی که من خیلی وقته دارم میبینم و زیاد تکرار شده اینکه برای رسیدن به جایی دیر میشه به خصوص برای مهمانی خیلی این خواب رو میبینم که من هنوز آماده نشدم و خیلی وقته مهمانی شروع شده و من حتما دیر میرسم

    و دو تا خواب دیگه هم زیاد دیدم ولی نه به اندازه قبلی یکی اینکه کسی داره دنبالم میکنه و یکی اینکه امتحان دارم ولی هیچی بلد نیستم یعنی اصلا سوالات ربطی به معلومات من نداره

    البته خیلی وقته این خواب ها رو نمیبینم ولی یک مدت زیادی این خواب ها رو میدیدم

    تشکر میکنم از خدای مهربانم که من رو به این مسیر زیبا هدایت کرد و از استاد عزیزم و همه دوستان که با خوندش کامنت هاشون کلی آگاهی کسب میکنم و این مسیر زیبا رو با اطمینان و عشق بیشتری ادامه میدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    محمدرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1333 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    سلام استاد عزیزم

    اصلا آدم لذت میبره از این همه مشارکت

    این همه شوق و آگاهی که دوستان دارن

    وقتی میشینم کامنت خوندن سیر نمیشم

    خدایا شکرت بابت همچین فضای الهی که 100درصد ورودی مثبت داره

    بهترین کار بنظرم بودن در سایته

    خدایا شکرت که هر روز داره شوق و اشیاق و ایمانم بیشتر میشه

    خدایا شکر که دوست های غریبه ولی نزدیک تر از آشنا دارم

    (چون الان تقریبا 2 نفر بیشتر دوست ندارم اونم از بچه های سایت )

    تازه استاد میفهمم که تا زمانی که وقتش نرسه

    نمیتونم خیلی چیز هایی که جلو چشمه رو ببینم و درک کنم

    چون واقعا تماما لطف الله هستش که ما میتونیم حقایق بیشتری رو ببینیم و درک کنیم

    و اونم با آماده شدن ما ق

    .

    من بابت ثثث این فایل خیلی فکر کردم

    و الگوی که قبلا داشتم پرت شدن و افتادن از ی بلندی بود

    که این الگو رو بیشتر میدیدم

    ولی الان خیلی وقته اون مدل خواب رو ندیدم

    ی الگویی که توی خواب هام پیدا کردم این بود

    که وقتی به چیزی خیلی فکر میکنم خوابش رو میبینم

    پررنگ ترینش دیدن خواب شماست

    من شما رو خیلی خواب میبینم

    و وقتی صبح میشه انقدر ایمانم قوی میشه که فقط خدا میدونه

    استاد ازتون بی نهایت مممنونم حتی توی خواب

    دیدن خواب شما خودش بالاترین حال خوبیه چه برسه از نزدیک آغوشتون رو لمس کنم

    عاشقتم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    اسما گفته:
    مدت عضویت: 1989 روز

    سلام ب استاد و دوستان عزیزم ک هممون در این سایت مثل یک خونواده بزرگ جمع شدیم واز زندگی و الگوهامون میگیم اما این صحبت هابیهوده نیست و چیزی پشتش هست ک هر کسی خودش می‌فهمه ایرادکارش کجاست

    اما جواب سوال :

    من در کودکی بیشتر خواب های تکراری می‌دیدم ک تا این سنم هم گاها دیدم اما حس میکنم ریشش برای همون کودکی من بوده

    یک خوابی ک خیلی بیشتر می‌دیدم و تکراری بود این بود ک من چون از سگ ترس بسیار زیادی داشتم خواب می‌دیدم سگی با سرعت بسیارررزیاد داره سمتم میاد و من هر چ تلاش میکنم ک بدوم و دور بشم سرعتم کم میشه جوری ک ب زحمت میتونم راه برم و میفتم روی زمین و هر چه میخوام داد بزنم وصدایی هم از دهانم خارج نمیشه ولی در لحظه آخر کسی میاد و منو می‌بره داخل خونه یا هر جایی ک من داشتم میرفتم سمتش.همین خواب را خیلی زیاد دیدم یا حیوانش سگ بود یا هم گاو چون از گاو هم ترس دارم

    یک خوابی دیگه ای هم چندین بار برام تکرار شده و بیشتر دربچگی این ک همیشه می‌خوام از پله یا از ی ارتفاعی سقوط کنم و همون لحظه ای ک میفتم با ی تکون شدید بدنم از خواب می پرم

    و اینک یک خوابی هم می‌دیدم ک روز عروسی خودم هست و من اصلا آماده نیستم هر آن نزدیک شروع مراسم میشه ولی من ن لباسی دارم ن هم رفتم آرایشگاه خخخخ

    سپاسگزارم از استاد ک باعث شدید این الگوهای تکراری رو ب یاد بیاریم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1749 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادتوحیدی و خانم شایسته عزیزم و همچنین دوستان ارزشمندم

    خوابی که من بارها قبل از آشناییم بااین آگاهیها زیاد میدیدم این بود که همیشه در حال فرار کردن از یک حیوان وحشی بودم و تو خواب هرچی تقلا میکردم که سریعتر بدو بدو کنم سرعتم کمتر میشد و هرچی میخواستم باصدای بلند فریاد بزنم که کسی نجاتم بده صدام بالا نمیومد و بلاخره خودمو به یه دره چوبی میرسوندم و درو محکم میبستم ولی اون حیوونه چنان فشاری به در میورد که زورم نمیرسید درو محکم نگهدارم و یدفه ازخواب میپریدم

    یاهمیشه خواب میدیدم سر امتحان ریاضی یافیزیکم که اصصلا هیچی از درس یادم نیست،و اون لحظه تصمیم میگیرم که ترک تحصیل کنم و دیگه ادامه ندم

    یا چندوقت یکبارخواب میدیدم با یک نفر که توبیداری خیلی باهاش حال نمیکنم توی خواب چنان گلاویز شدم و هر حرفی که تو بیداری دلم میخواست بهش بزنم تو خواب بهش میزنم و اون قدر دلم میخواد صدامو براش بالا ببرم ولی صدام بالا نمیاد،و یه نفره دیگه که هیچوقت نتونستم اونو ببینم ازپشت منو میکشونه میبره و نمیذاره بحثمو بااون طرف ادامه بدم و یدفه ازخواب میپریدم

    اما الان دیگه این خوابها اصلا برام تکرارنشده

    دونوع خوابی که مدتهاست برام تکرارمیشه،یه خونه ی چند طبقست که وقتی اون خونه رو میبینم چنان حالم خوب میشه که فقط توخواب دارم اینو تکرارمیکنم باخودمو میگم خداکنه خواب نباشم و این خونه ی واقعیه من باشه انقدر که این خونه زیباست وبزرگه و یه باغ خیلی سرسبز وبزرگ داره که ته اون باغ یه قلعه ی قدیمی ولی زیباداره شبیه به قلعه هایی که توی برنامه کودکای والت دیزنی میدیدم

    و یه خواب دیگه ای که این مدت اخیر سه چهاربار برام تکرار شده خواب میبینم من همراه خانم شایسته ازیه کوه برفی که داره به شدت برف میباره باهمدیگه بالا میریم واستاد همیشه ازمادوتا زده جلوتر و یدفه من دست خانم شایسته رو رهامیکنم و عقب میوفتم بعد باکلی تقلا ایشون بازدستمو میگیره و از یه ارتفاعی بالا میبره،تا میخوام به نوک اون کوه برسم یدفه ازخواب میپرم

    یعنی اونقدر حسم تو این دومورد خواب عاللی میشه که تاچندساعت باورکنید حسرت میخورم چرا این یک خواب بود و کاش تو بیداری اون خونه رو داشتم،یا ای کاش تو بیداری واقعا دست خانم شایسته رو گرفته بودم

    استادجان ازتون ممنون میشم سریعتر ارتباط باورهای مارو با این نوع خواب ها بگید،چون خیلی مشتاقم ببینم چقدر این خوابهامون با حال روحی ما ارتباط داره

    هیچوقت خوابهامو چه خوب و چه بد باور نکردم و هیچوقت نخواستم پیگیرشون بشم،یعنی ب‌محضی که ازخواب بیدارمیشم تایکی دوساعت درگیرشونم بعد فراموش میکنم

    الان هم باخوندن کامنتای بچه ها یادم افتاد که چه خوابهایی قبلا و جدیدا برام داره تکرارمیشه

    یه مدت هم بود خیلی میخواستم احساس مسئولیت درقبال فرزندم داشته باشم و خیلی حرص میزدم که توکوچه نره یابا فلان بچه ی بی ادب بازی نکنه

    چندروزی بود که باهاش امرونهی میکردم که فلان جانرو بازی نکن یا بشین پای تلوزیونو ازینجور حرفایی که خیلی ازما مادرا فکرمیکنیم این راه درست است و اون چیزی که توفکرمیکنی اشتباه…

    خلاصه سه بار خواب دیدم که بااستاد دارم راجب این مسئلم صحبت میکنم،و استاد توی خواب تأکیدمیکرد که بچتو بذار به حاله خودش،خودش خوب بخود دیگه نمیره توکوچه.

    یعنی انقدر واضح وخیلی جدی این حرفو بهم میزد که انگار واقعا پیش استادم بودم،خلاصه من به حرف استاد گوش دادم و وقتی مقاومتمو کم کردم و فرزندمو گذاشتم به حال خودش،اون دیگه خودش نخواست که با اون بچه هایی که من دوست نداشتم بازی کنه،وانگار که بااین کم مقاومتی یه آبی بود که ریخته بودم روی آتش

    استادجان ازتون ممنونم بابت این دست از فایلها،واقعا که شما دارید دیتیلی بجونه باورهای ما میوفتید که ازما یک انسان واقعی و خداپسندانه بسازید

    امیدوارم که بتونیم جوری خودمون رو از نو بسازیم که همیشه خوابهای بهشتی و صادقانه دررابطه با آرامش روحمون ببینیم

    هرکجاهستید شادوپیرپز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    حمید توانا گفته:
    مدت عضویت: 1820 روز

    سلام و درود به شما استاد عزیز

    و خانم شایسته گرانقدر

    ممنون از فایل فوق العاده ای که تولید کردین

    در مورد این سوال من نکات مهمی تو ذهنم مرور شد

    الگوی ثابت خواب های من، این موردا هستش

    یکی اینکه ی شخص یا چیزی داره به من نزدیک میشه و میخواد به من صدمه بزنه و من دفاعی از خودم ندارم نمیتونم کاری بکنم و معمولا اینقد سعی میکنم داد بزنم تا از خواب بیدار میشم و محتوای خواب هام تصاویر و اتفاقات درهم برهم هستش و قبلنا، توی اتفاقات من هیچ توان مداخله ای نداشتم یعنی نمیتونستم به یک جهت خاصی مثلا حرکت کنم و یا ری اکشنی نشون بدم و همش انگار کنترلم دست خودم نبودش..

    و اکثرا شبا، من اصلا خوابی نمی بینم فقط چشمامو میبندم و بیدار میشم چیزی یادم نمیادش

    و مورد جالبی که استادم اشاره کردن، از بعد از دانشگاه هرزگاهی خواب میبینم امتحان دارم و هیچی نخوندم و یا دیر میرسم به جلسه و همش استرس رد شدن و مشروط شدن رو دارم و درگیرم به نوعی..

    حالا نکاتی که بهبود داشتم

    اینکه این مدت، چند سال اخیر، که یکم روی خودم کار کردم، در خواب هام میتونم واکنش نشون بدم و به زورم شده یکم در جهتی ک میخوام راه میرم و یا واکنشی نشون میدم و توی چنتا موقعیت و یا درگیری و مبارزه تونستم پیروز بشم و بعدش بیدار شدم از خواب

    جدیدا هم خواب دیدم پدربزرگم رو‌ در خواب و بسیار حس خوبی داشتم که بالخره من ی شخصی رو در خوابم دیدم و مدتی رو باهم بودیم، قبلن این تجربه رو نداشتم

    در کل توی خوابیدن، مشکل دارم و یکی از اهدافم اینه که کیفیت خوابم رو بهبود بدم ، در به خواب رفتن و کیفیت خواب..

    شاید دلیل اون مدل خواب هام

    اینه که از بچگی درک من نسبت به محیط اطرافم این بوده که من ضعیف و بی دفاعم و اسیب پذیرم..

    و ذهن پریشونی داشتم و دارم شاید..

    ولی خب نشونه های بهبود رو دارم و امیدوارم ازین درکی که با این سوال پیدا کردم، به نتایج بهتری برسم و اصلاحاتی انجام بدم

    مثلا با خودم گفتم اگر سری بعد خواب دیدم چیزی سمتم میاد، نمیترسم و میمونم و درگیر میشم باهاش بذار اصلا تیکه پاره بشم ازین ک بیشتر نمیشه

    صمیمانه بابت انتشار این فایل از شما تشکر میکنم استاد عباس منش

    خداقوت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مهاجر امریکا گفته:
    مدت عضویت: 1187 روز

    به نام خدایی که الحق خدایی برازنده اوست

    با سلام و درود فراوان خدمت استاد عزیزم و مریم جان

    من هنوز با کامنت گذاشتن راحت نیستم نمیدونم چرا ، اما از کامنت های دوستان خیلی استفاده میکنم.

    فکر میکنم کلا این دومین کامنتم باشه

    ولی این موضوع برام خیلی جالب بود و خواستم نظرم رو بنویسم.

    من احساس میکنم خواب ها با آدم صحبت میکنن و می‌خوان که یه چیزی به آدم بگن حاالا مسأله این است که چی میخان بگن؟

    من نمیدونم.

    در کل نسبت به خواب ها و پیام هاشون حس کنجکاوی زیاد دارم

    قبلا ها که آدم خیلی استرسی بودم زیاد خواب می‌دیدم و اصلا هم اهمیت نمیدادم و زیاد یادم نمیاد که چطور باهاشون برخورد میکردم

    اما الان که از درون آرامش زیادی دارم و دارم روی خودم و شخصیتم کار میکنم، ارتباطاتم تا حد زیادی بهبود پیدا کردن، دیگه با کسی درگیر نیستم و نفرت و خشمم از آدما تقریبا نیست شده، چون کسی نیست که ازش متنفر باشم یا باهاش در گیر باشم زندگیم به یک آرامش نسبی رسیده و در مسیر بهبودی بیشتر هستش، هر چند هنوز خواسته ها و ناخواسته های زیادی دارم و تازه هنوز اول ِ مسیر هستم …..

    الان وقتی خواب میبینم بهشون بیشتر فکر میکنم

    چون احساس میکنم که میخوان چیزی به من بگن.

    به مدت یکساله این دو خواب رو چند بار دیدم به تعداد شاید 3یا 4 بار

    یک اینکه خواب میبینم دندون ها م لق شده و ریخته یا میخواد بریزه اونم چند تا هم باهم

    ،از شدت ناراحتی صبح که بیدار شدم رفتم اول دندون هام رو چک کردم و خداروشکر کردم که سالم هستن ،

    (در کل دندانهای سالمی دارم اینجوری نیست خراب باشن یا اذیتم کنن.)

    با اینه فکر کردم دیدم من با حس خوب خوابیدم این دیگه چی بود و بعدشم سعی کردم که بهش فکر نکنم

    یکبار شو یادمه بعد اون خوابم پول تقریبا بزرگی رو هم از دست دادم( بزرگ به نسبت درآمد خودم)

    خلاصه بعد هر بار این خواب حالم ناخوداگاه بد میشد. و باید تلاش میکردم که بهش فکر نکنم.

    و دوم اینکه چند بار تا حالا خواب دیدم که موهای سرم کاملا سفید شده و من از شدت تعجب با خودم میگم که موهای من که مشکی بود چرا یه دفه ای اینجوری شده خدایااا نه چراااا من موهای مشکی خودمو میخام

    (چند دونه موی سفید بیشتر ندارم در کل)

    و بعد این خواب هم یکم حالم بد میشد و سعی میکردم بهشون فکر نکنم

    و این هم. بگم گاهی اوقات به این فکر میکنم که دوست ندارم موهام سفید بشه. و گاهی اوقاتم دعا میکنم که موهام مشکی باقی بمونه

    ولی اینجوری نیست استرس. داشته باشم که اگه موهام سفید شد چکار کنم

    چند وقت پیش با یکی از دوستام صحبت میکردم می‌گفت که من خیلی از شبا خواب میبینم که یکی به من محبت می‌کنه بهم هدیه میده بهم عشق می‌ورزد و اینجور چیزا

    خب من میبینم ک دوستم زیاد از همسرش عشق دریافت نمیکنه و خودشم نمیتونه زیاد عشق بورزه در کل زیاد علاقه زیادی هم به همسرش نداره، حدس میزنم به خاطر همینه این خواب ها رو میبینه.

    حالا درست و اشتباه شو نمیدونم خودم حدس میزنم. به خاطر همین فکر میکنم خواب ها با آدم حرف میزنن و برای ما پیامی دارن

    به هر حال خیلی کنجکاو هستم که بدونم خواب ها چی میخان به ما بگن حاوی چه پیامی هستن مخصوصا این خواب های تکرار شونده .

    ممنون که درباره این مسأله مهم و مرموز به ما آگاهی میدین.

    از شما استاد عزیزم ممنونم که با حرفاتون ،ما رو عمیقا به سفری درونی می برید تا به خود شناسی بیشتری برسیم.

    بی صبرانه منتظر ویدیو بعدی تون هستم

    در پناه حق شاد باشید و پیروز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: