پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3 - صفحه 32
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-04 23:13:032024-02-14 06:18:27پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به همگی
من یه خوابی رو که آدم هاش یکی هستن ولی به شیوهای مختلف میبینم
خونه بابا بزرگمم اصلا اونجا احساس امنیت ندارم همش حواسم به خواهر برادرم هست که آسیب نبینن از یه نفر ثابت همیشه تحدید میشم تحدیدشو به زبون نمیارها فقط میگه میدونم باهات چیکار کنم و این نا امنی و این تحدید به شیوهای مختلف و تصویرهای مختلف هرچند روز یکبار میبینمش و گاها هرشب و این خواب آنقدر روم تاثیر میذاره که تا یکی دوساعت بعداز بیدارشدنم انرژی منفیشو رو خودم احساس میکنم…
سلام به استاد عباسمنش عزیز …خانوم شایسته و تمامی دوستان و عزیزان ….
الگوهایی که از دوستان خوندم غالبا برای منم تکراری هست ….
خواب حضور در جلسه امتحانی که هیچی بلد نیستم و معمولا هم امتحان ریاضی هست …..
خواب بازگشتن به شغل سابقم که از شرایط ش راضی نبودم و ده سالی هست از اون شغل اومدم بیرون …..
خواب اومدن یک دزد به خونه مون و من هر چی که میخام فریاد بزنم صدام در نمیاد
خیلی از اوقات هم خواب هام بر اساس اتفاقات و صحبت های روز های قبل هست
این خواب ها برای من تکرار شونده اما گنگ و نامفهوم بوده تا الان
ازشما استاد عزیزم و تمامی دوستان که با کامنت ها کمک به ما میکنند صمیمانه سپاسگزارم
سلام به استاد عزیزم ..
چند روز بود به این سوال شما سخت فک کردم که چه خوابهای بصورت مرتب میبنم و تقریبا جوابی براش نداشتم ..
من تا قبل از آشنایی با شما خوابهای آشفته زیادی میدیدم ولی به لطف خدا با وجود اینکه در شرایطی با شما آشنا شدم که نسبت به تمام طول زندگیم چالشهای به ظاهر سخت بیشتری داشتم باهاش دست پنجه نرم میکردم ولی آرامش بسیار بیشتری که حتی قابل مقایسه با کل زندگیم نیست دارم و این هم به لطف خدا و آموزهای شما استاد بزرگوار منه
البته که بعضی وقتها کنترل ذهنم برام سخت میشد و بعضی شبا یکم بهم میریختم و کابوس میدیدم ولی خیلی کم بود در حدی که تقریبا نمیشه گفت اینقدر تکرار شده که خوابها رو بیاد بیارم ..
خلاصه این چند روز که بهش فک میکردم دیشب با اینکه روز خوبی قبلش سپری کرده بودم ولی کابوسهای اومد سراغم که جواب سوال من بود
مورد اول
1.در مورد طلبکارها بود و مخصوصا کسی که یکم بیشتر از بقیه باهاش درگیر بودم
2.خواب سگ سیاه و سگ سفید دیدم که انگار یه جواریی سگ سفید مراقب من بود ..
من قبلا از سگ میترسیدم ولی خیلی خوب روی این قضیه کار کردم و ترسم تقریبا صفر شده بود ،قبلا حتی توی خواب ازش فرار میکردم ولی از وقتی در جهان بیرون با شجاعت خودمو تست کردم و راحت شدم باهاش در خوابم ازشون ترسی ندارم ..
سپاسگزارم از شما استاد عزیزم…بشدت منتظرم جواب این خوابهامو در فایل بعدی بشونم و از خدا میخوام که بهم توانی عطا کنه که این باورها و این ترمزهای که بشدت خودم متوجه مقاومتش میشم ولی درکش یکم برام سخت رو هدایتم کنه که بتونم از این قدرتی که بهم عطا کرده استفاده کنم لذت ببرم از خالق بودن خودم
بقول استاد این ماییم که جلوی بینی خودمونو گرفتیم و میگم چرا نعمتها در همه شکلش وارد زندگی ما نمیشه ..خدایا تو این مقاومت بشکن چون بندت بشدت میخواد دنیای مادیتو کشف کنه و گازشو بگیره
بنام خدا
سلام به همگی
قبلاً خواب های عجیب غریب ترسناک زیاد میدیدم انگار کسی میخواست من رو خفه کنه هر کجا فرار میکردم اون قبل از من اونجا بود حتی جسمم نشون میداد واگر کسی کنارم بود متوجه میشد که دارم خواب میبینم و من رو بیدار می کرد بعدش میترسیدم بخوابم و یا اینکه صبح مه از خواب بیدار می شدم تا یه ساعت گنگ بودم و انگار که تو بیداری برام اتفاق افتاده
چند باری هم خواب مصرف مواد مخدر یا مشروبات الکلی رو دیدم خیلی خیلی حالم بد میشد و کل روز احساسم بد بود و میترسیدم که این اتفاق تو دنیای واقعی برام نیفته
یادم نمیاد کی از این دسته خواب های منفی رو دیدم بعبارتی از زمانی آگاهانه روی خودم کار میکنم بهتر شدم و هر بار جنس خواب هایی که میدیدم بهتر شده
اما هر وقت روی محصولات سایت کار می کنم کامنت میزارم کامنت دوستان رو میخونم تمرکزم رو زیبایی ها هست در موردشون حرف میزنم تحسین میکنم حالم خوبه تمرین ستاره قطبی رو مینویسم شکر گزاری می کنم در کل بیشتر روی خودم کار میکنم خواب های امید وار کننده ای میبینم از خواب بیدار میشم حالم رو خوب میکنه انگیزه ام بیشتر میشه ایمانم تقویت میشه
مثلاً خواب میبینم رفتم پیش استاد تا من رو میبینه میگه آفرین دمت گرم همین راه رو ادامه بده به تمام خواسته هات میرسی همینه دنبال چیز دیگه ای نباش اینا اصلِ و زندگی تو رو تغییر میدن و من این خواب ها رو به فال نیک میگیرم و با عشق بیشتر به مسیر ادامه میدم اون روز هم حالم خیلی بهتره
انشالا همیشه خواب های عالی و امید وار کننده ببینید
بنام الله یکتاوهدایتگر
سلام خدمت استادعزیزومریم جان ودوستان همفرکانسی
استاداینومیخوام بگم من اصلاخواب نمیبینم خیلی کم اونم متوجه میشم مواقعی که ذهنم درگیرموضوعی میکنم صحبت کسی رومیکنم شب یاچندروزبعدخوابش میبینم خوابای که هرلحظه یه جورمیشه
مثلاخواب میبینم مهمونیه ومعمولااون طرفی که صحبتش کردم درطول روزیاقبلاتوخواب هستش بعدبازمیبینم مهمونی ازخودمونه ولی یه مکانیه مثل خونه مانیست اصلاشبیه این خونه که داریم نیست یه جای دیگه بازیهومیبینی خواب تغییرمیکنه کلامتوجه میشم خودم هرموقع ذهنم درگیره تره بیشترخوابای (به قول همسرم شلوغ پلوغ میبینم)
تودوران بچگی مادرم بنده خدااستادتعبیرخواب بودالانم هست کمترشده (ینی من تومدارصحبت کردن خواب واین حرفاباهاش نیستم چون میدونم سری تعبیرمیکنه برام )توی اون دوران میگفت اگرخواب آب وماه وماهی ببینی به کسی نگی پادشاهی من کل اون دوران بااین عشق میخوابیدم که این خواب ببینم پادشاه بشم ههههه
وهرخوابی دیگه میدیدم میگفتم بهش سری تعبیرمیکردفلان خواب فلان جورمیشه این اونجوریه ومنم باورمیکردم که حتمادرسته واصلااینجورم نبودنمیشداون تعبیری که میکردمنم دیگه یادم میشد
یادمه خواب مار دیده بودم میگفت دشمن داری ولی همیشه دوستای زیادی داشتم
وبیشترخوابم که دیدم مال همون دوران کودکی ونوجوانیم بوده چون خیلی دنبال این بودم خواب ببینم تاتعبیرکنه مادرم وبگه خیلی میخواداتفاقات خوبی بیفته برات بعدکه دیگه ازاون فضادورشدم خوابهام خیلی کم وکمترشدآروم میخوابم خیلی کم خواب میبینم وبیشترهم که مفهومی ندارن که هرموقع یه مدلی بوده خوابم
چندروزپیش ذهنم درگیریه رابطه ای بودکه چرااینجوری کرده بامن این برخوردکرده وازاین حرفهاونجواهای ذهن (که شمااستادفایل الگوهای تکرارشونده روابط روگذاشتن وچقدرآگاهی گرفتم ذهنم بازشد)وهمون چندروزخوابم میدیدم اینقدرباحرفهاوصحبت های همون موضوع توذهنم میخوابیدم که خواب میدیدم ویهوازخواب میپریدم طوری که احساس میکردم بدنم سنگین شده وتاسرانگشتان دستم احساس میکردم یه سنگینی داره هرچی دستم جمع میکردم جمع نمیشدن یه حالی میشدم وازخواب بیدارمیشدم میگفتم خدایاچرااینجوری میشم ومتوجه شدم ذهنم درگیراون موضوع شده وتمرکزم رفته اونوروهی سعی کردم ذهنم کنترل کنم وهرچیزی درروابطم هست خودم جذب کردم وذهنم کنترل کردم وتوجه ام گذاشتم روی زیباییهادورواطرافم وخداروهزاران مرتبه شکراون موضوع یادم شدوهرروزاتفاقات زیباترافتاده ازاون روزبرام وچقدرفرکانس هادقیق هست که همزمان استاداین فایل گذاشتن روی سایت وهمزمان بااین موضوعات من بودوچقدرآگاه شدم
سایت بازکردم دیدم نوشته خواب گفتم الله اکبرخدای من
خداروهزاران مرتبه شکرت که جهان دقیق وبانظم وقانون ثابت آفریدی منوهدایت کردی به این سایت بینظیرواین استادبینظیرشکرگزاری هرروزمن
استادسپاسگزارم ازشماومریم عزیزم انشاالله میام آمریکامیبینمتون ازنزدیک
درپناه الله یکتاشادباشیدوسربلند
سلام به همهی عزیزان
عمدهی خوابهایی ک من میبینم و یادم میاد از این دستههاست:
– اینکه امتحان دارم و ب هرنحوی ک شده آمادگی لازمو ندارم یا دیر میرسم ب جلسه یا یه اتفاقی میوفته ک من بدون آمادگی لازم خودمو ب جلسه میرسونم
– خواب عقب افتادن از بقیه، پیشرفت نکردن عقبگرد زدن، خواب اینکه اونایی ک ازمن عقبتر بودن هم خیلی پیشرفت کردن و من جا موندم از همه
– مسئلهی دیر رسیدن ب جایی ک باید بموقع برسم اما به هر دلیلی نمیشه
– خوابهای روزمرگی میبینم ک یهو میوفتم بعدش با همون حالت شوک افتادن از خواب میپرم و دوباره میخوابم
– خواب از دست دادن عزیزان و بعدش با گریه از خواب پریدن
بنام یگانه خالق جهان هستی
خدایااا شکرت ای سراسر نور و روشنایی که قدم به قدم حرکت ها و مسیرم رو منور به نور و روشنایی خودت کرده ای خدایا شکر گذارت هستم
الگوهای تکرار شونده
درود و سلام خدمت استاد عزیز خوش تیپ و خوش هیکل استاد جان ام .. باید اعتراف کنم حتی صدای صوت شما هم جوان تر شده اینو چندین بار خواستم توی کامنت هام بنویسم که چقدر قوانین سلامتی در تمام اجزای بدن تاثیر گذار هست و حتی صدا رو زیباتر و جذاب تر می کند..
سلام درود به خانم شایسته جان نازنینم که هر روز بیشتر از همیشه به صفات و ویژگی های زیبا و بینظیرتون پی می برم و همیشه قدردان کلام و نوشته ها وزیبایی های شخصیتی تون هستم دست بوس شما دو استاد فوق العاده ام هستم و عاشقانه دوستون دارم
درود و سلام به ستارگان درون این سایت گوهر نشان که همچون الماس درخشان و نورانی هستید
خدایاااا شکرت که امروز هم قدرت خداوند زندگی من رو بسمت بهترینع بهترین آسانی ها ورودی های پولی و مالی و مادی و معنوی و زیبایی ها و آگاهی های روز افزونم هدایت ام می کند
استاد جان الگوهای تکرار شونده ی خودم و دیگران در زندگی ام قبلانا زیاد بود ولی بعد از آشنایی ام با شما عزیزان به مراتب هر روز کمتر شده و خدا رو شکر با کنترل ذهن ام با توجه به فایل های دانلودی و توجه به نکات زیبا و مثبت و کار کردن مستمر بر روی افکار خودم چیزی جز زیبایی پیش رویم نمیبینم خدا رو شکر
ولی هر چند وقت یکبار یک سری مسایل رو در بین افراد و بستگان نزدیک به خودم رو میبینم که مدام در روابط شان اوقات تلخی و گله گذاری و غیبت رو میبینم و یا می شنوم ولی بلطف آموزش های تاثیر گذار تمام فایل های شما.. از وقتی که فهمیدم باید اعراض کنم واقعا معجزه وار از اون بحث ها دور میشم و سعی می کنم از نزدیک ترین وابستگان خود دوری کنم و خدا رو شکر جهان هستی هم با من همراهی می کند… قبلنا این بحث ها در زندگی من بخاطر ورشکستگی ها و تضاد های مالی زیاد پیش میومد بخصوص با دختر و پسرم .. ولی بلطف آموزش های شما یاد گرفتم که از این مسایل و حاشیه ها دوری کنم ریشه و اساس هر آنچه که در زندگیم بوجود آمده حاصل فرکانس ارسالی خودم بوجود می آید هر چند در اوایل کار برام خیلی سخت بود چون دختر و پسرم از نزدیکترین افراد زندگیم بودند و اجبارا برای مسایل زندگی مون بحث های خیلی خیلی نامناسبی پیش میومد و دیگر کسان هم اطلاع پیدا می کردند و بقول معروف آتیش بیار معرکه بودند و هم بعنوان دلسوزی تماشاچی زندگی مون بودند ولی بلطف خداوند و آموزش های بینظیر شما استاد بزرگوارم تونستم در این چند سال این مسایل رو در زندگی ام حل کنم … پسرم همون موقع ها بخاطر هم فرکانس نبودن از من جدا شد و رفت جزیره ی کیش و شکر خدا به تعداد انگشت شمار گاهی تماس داشتیم که اون هم به بحث و حرف های نامناسب کشیده میشد … از طرفی هم با دخترم هم چنین وضعیتی بود و اونم چند سال از من جدا گانه زندگی کرد یعنی هر وقت میومد خونه دو روز بیشتر دوام نمی آورد و بعدش بحالت قهر میرفت تهران و شاید یکماه و یا دو ماه توی محل کارش و یا پیش دوستانش می موند (( ولی الان خیلی تغییرات خوبی بوجود آمده ))) .. تمام اینها رو گفتم که بگم من همش با گفته های شما زندگی کردم و بیشتر از هر چیزی به آن عمل کردم و سعی می کردم سکوت کنم تا خداوند سخن بگوید و جواب هیچ کدام از تمام اون حرف هایی که مثل سیل بر من هجوم می آورند اعراض کنم و با تمرین این نکات عملی تغییرات حاصل شد و کلا روابط هام محدود و محدود تر شد تا اینکه انگار جهان افراد رو برام غربال کرد آنهایی که در مدار و فرکانس من نبودند از زندگی من رفتند ببرون و در عوض افراد جدید و درست و مناسب رو وارد زندگی ام کرد که هم چون فرشتگان الهی دورم بودند و کمکم کردند و در جشن های شادی آور حضور پیدا کردم و به مسافرت های عالی و بدون حاشیه سفر کردم و از همه مهمتر خلوت گزینی های الهی در زندگیم بوجود آمد که من رو به آرامش و آسایش و رفاه بیشتری هدایت کرد که واقعا جای شکر گذاری زیادی رو برام داره خدا رو بی نهایت شکر گذارم
بعد از اون شرایط ها که در همه ی ابعاد زندگی ام دچار تضادهای زیادی بود و برای اصلاح هر کدام از اون تضادها نیاز به باورهای قدرتمندی داشتم که من رو از اون چالش ها به سمت مسیر درست و مناسب و هموار هدایت کنه باید اقداماتی ذهنی رو انجام میدادم و این امر نیاز به یک بازده ی زمانی طولانی داشت که بتونم در درجه ی اول تغییرات باورهای ذهنی رو ایجاد کنم و بعدش تبدیل به واقعیت زندگیم کنم که شکر خدا الان نسبتا به اون موقع ها خیلی خیلی راضی هستم و باید از خداوند ممنون و سپاسگذار باشم که من رو در مسیر راهنمایی توحیدی استاد عباسمنش بینظیری هدایت کرد که ریسمان نور چراغ روشنایی زندگی ام شده و شکر گذارم ..
گاهی فکرشو می کنم که اگر من با شما استاد عزیزم و اون آموزش های قدرتمند شما آشنا نمی شدم الان کجای دره های تاریکی بودم؟؟؟؟؟
پس می تونست بدتر از اون موقع هام بشود…. اگر به همان روش گذشته باقی می موندم….
پس با این اوضاع باید ممنون و شکر گذار باشم که به این حد از رشد و پیشرفت رسیدم که هر روز صبح با ذوق و شوق از خواب طلایی و رویایی ام بیدار میشم و با آرامش و خوشحالی می خوابم و بیدار میشم و الان در بهترین شرایط و راحتی دارم روی خودم کار می کنم و این بزرگترین نعمت الهی است که در اصلاح همه ی ابعاد زندگیم نصیبم شده که صبح اول وقت سریع شروع کنم به شکرگذاری و نوشتن و خواندن کامنت ها و دیدن فایل ها و دیدن روی ماه شما دو عزیز دلم خدا رو شکرت … گاهی وقت ها شب که خوابم میبره می گم کاش می تونستم بیشتر بیدار می موندم تا بیشتر روی خودم کار کنم ولی خوب از فرط خستگی لامپ ذهنم یهویی خاموش میشه و من اصلا نمی فهمم کی سرم میرسه به بالشت نازنیم .. یعنی لحظه ای که خوابم می گیره همون لحظه می فهم که دارم میرم بسمت آلفا و خاموشی ذهن و فورا بقول انیشتن یک سوال از ذهن و ضمیر ناخودآگاهم می پرسم و بعدش سه سوت که نه با یک سوت به خواب فوق العاده عالی و رویایی ام میرم…
اینها همش از این نشان است که به آرامش رسیدم و از شهریور سال 1401 که تغییر مکان داشتم به قصر جدیدم(( من به خونه ام همیشه می گم قصر)) خدا رو شکر دیگه با دخترم خیلی روابط مون خوب و عالی شده و خیلی بیشتر به من نزدیک تر شده و من خیلی خیلی راضی هستم البته گهگاهی یوقتایی خلق و خوی صبحگاهیش جالب نیست و یا ی وقت هایی دوست داره برای خودش ساعت ها توی اتاقش باشه و من یاد گرفتم تا وقتی خودش نیاد با من حرف بزنه کوچکترین کاری باهاش ندارم و چقدر این روش جواب داده انگار اعراض کردن شده یکی از صفات و ویژگی هام و خدا رو شکر خیلی خیلی صبور شدم یعنی انگار منم دیگه دوست ندارم یک کلمه ی اضافه با کسی صحبت کنم فقط و فقط اگر کسی در مدار و فرکانس من باشع راغب صحبت کردن هستم که البته شکر خدا من و دخترم بیشتر وقت ها صحبت های مشترک خوبی داریم هر چند هنوز توی مدار این مسیر و سایت استاد عزیزم هدایت نشده ولی امید دارم که حتما خیلی زود با دیدن نتایج عالی من به این مسیر هدایت بشه…
من واقعا فهمیدم که تنها باید با نتایج ام با کسی صحبت کنم و همین باور باعث شده که سکوت اختیار کنم … هر چند شکر خدا از نظر خودم در همه ی زمینه های زندگی ام نسبت به اون زمان هایی که در تضادها بودم عالی شدم ولی هنوز اون چیزی رو که باید ببیند و قابل چشمگیر باشه رو ندیدند.. هر چند خدا رو شکر گذارم که در روابط درست و مناسب خیلی خیلی پیشرفت کردم و برام قابل ملموس هست و به آرامش فوق العاده عالی رسیدم که شب تا سرمو میزارم روی بالشت خوابم میبره .. و یا اینکه ساعات خواب من با همه فرق می کنه و برای آنها قابل درک نیست که من از ساعت هشت شب میرم توی رختخواب و تا دوساعت کامنت ها رو میخونم و بعدش یهویی خوابم میبره و صبح زود قبل از ساعت 4 صبح با آرامش بیدار میشم و مدیتیشن های سپاسگذاری و قدردانی ها رو انجام میدم و دوباره کامنت می خونم و بعدش طلوع آفتاب رو با شوق و ذوق نگاه می کنم و این افراد و یا به اصطلاح بستگان نزدیکم براشون جالب نیست و یا به عبارتی غیر عادی براشون هستم … چون دوست دارند تا ساعت یک و یا دو صبح کنارشون بشینم و سریال های بی سر و تهه انها رو تماشا کنم و بعدش با چشمان خواب آلود و پف کرده و خسته از خواب بیدار بشم و اصلا این تافته ی جدا بافته ای که شدم رو قبول ندارند و غیره…. که اصلا با مرام و صفات من در هماهنگی نیست.. و خدا رو شکر دیگه همه فهمیدند که من روش زندگیم با همشون فرق می کنه .. جالبه یکی از دوستان صمیمی ام که یکی دوسالی هستش که ندیدمش همش بهم میگفت سیندرلا تو باید زود بخوابی یعنی در این موضوع همیشه معروف بودم ولی زود خوابیدن اون موقع ها کجا ??? بخاطر این بود که صبح ها 5 صبح می رفتم آموزشگاه و ساعت 6 هم شاگرد داشتم تا غروب و هیچ وقت از وجود خودم لذت نمی بردم و برای وجودم ارزش قایل نبودم و فقط تلاش های فیزیکی خیلی زیادی رو به وجود نازنینم تحمیل می کردم (( الگوهای تکرار شونده ی منفی قدیم )))
ولی الان با عشق صبح زود بیدار میشم با عشق برای آرامشم ذوق می کنم با عشق میرم روی بالکن و شروع صبح و طلوع خورشید و صدای جیک جیک پرندگان رو می شنوم … با عشق برای خودم دمنوش چای سبز با لیمو ترش سبز رنگ رو درست می کنم و میرم روی مبل تکی و سفید چرمی ام که رو بروی پنجره ی سالن پذیرایی گذاشتم نوش جان می کنم و به آسمان زیبا و کوه تپه ی ای که عاشقانه دوستش دارم می نگرم و صدای جیک جیک پرندگان گوشم رو نوازش می کنند..(( تغییر به الگوهای تکرار شونده ی مثبت)))
واقعا چرا آن موقع ها صداشون رو نمی شنیدم؟؟؟؟؟؟ با اینکه صبح زود بیدار می شدم و میرفتم سر کار هیچوقت طلوع و غروب خورشید رو نمیدیدم فکر می کردم فقط باید برم کنار دریا و ساحل طلوع و غروب و خورشید و آسمان و ستارگان و طبیعت و کوه و دشت و سرسبزی رو ببینم .. خدایااااااا من کجا بودم آخه؟؟؟
خدایا شکرت که هر روز در دفترم این گفته های استاد رو می نویسم و الان اینجا هم به آن گفته ها درخواست هایی هم اضافه کردم دوباره می نویسم…
خدایا من آماده ی دریافت بهترینع بهترین ها از هر نوع در سراسر دنیا هستم و تمام آنها رو بسمت زندگیم فرا می خوانم
خدایااا شکرت من اجازه می دهم که بهترینع بهترین ها از هر نوع در زندگیم به سادگی به راحتی به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانه از کوتاهترین مسیر وارد زندگیم شود
خدایا شکرت من قلبمو بسمت تمام هدایت های درست و مناسب تو برای رسیدن به اهداف و خواسته های مقدس الهی ام باز کرده ام
خدایاااا شکرت تمام درآمدهای چشم گیر من ثروت های من سلامتی و تندرستی کامل جسم و جان و ذهن و روح مقدس من و آرامش و آسایش و رفاه روز افزون من شادی ها و خوشبختی و آگاهی های روز افزون من همواره در حال افزایش بیشتر و بیشتری است
خدایااا خودت فرمون زندگی مو بسمت بهترینع بهترین ها بچرخون
استاد جان یک سوال شما راجب خواب دیدن بود
من کلا اصلا خواب نمی دیدمم و همیشه می گفتم چرا من مثل دیگران خواب نمی بینم یعنی آنقدر انگشت شمار خواب میدیدم که برام شده بود یک آرزو …. همش می گفتم خدایا میشه منم یک خواب خوب ببینم و با لذت و شادی از خواب بیدار بشم؟؟؟؟؟
و الان خواب های خوب و عالی میبینم البته خیلی زیاد نیست ولی همین چندتا خواب هایی که میبینم فوق العاده عالی و خوشحال کننده است که صبح منو عالی می کنه
دو تا خواب خوب عالی از شما دو عزیز دیدم که همیشه می گفتم بچه های سایت چطور میشه خواب استاد رو میبینند و کلی غبطه می خوردم ولی باورتون میشه که منم بلاخره خواب شما ها رو دیدم و آنقدر با خوشحالی از خواب بیدار شدم که چندین بار برای خودم دوباره و چند باره تعریف کردم که یادم بمونه خدا رو شکر
یک خواب دیگه ای که خیلی خوشحالم کرد این بود که فهمیدم من آمدم آمریکا .. توی خواب می گفتم یعنی الان من توی آمریکا هستم داشتم با یک نفر صحبت می کردم و می گفتم راستی راستی من الان توی آمریکا هستم بعدش اون شخص گفت . آره دیگه تو الان توی امریکا هستی ببین آسمان رو.. اینجا شب هستش.. منم گفتم آره ها راست می گی اینجا شبع..( یعنی ایران روزه)) بعدش گفتم خب پس بریم بیرون با پرچم آمریکا یک عکسی بگیرم و جاهایی که دیدنی آمریکاست رو ببینم و اونجا ها عکس بگیرم…
استاد بخدا اینقدر حقیقی بود که صبح از خواب بیدار شدم با بشکن و خنده و شوق و ذوق از رختخواب اومدم بیرون و گفتم خدایاااا شکرت توی خواب بهم نشونه دادی پس حتما دیگه اجابت شده این خواسته ام خدایا شکرت
استاد جان ممنون و سپاسگذارم برای این فایل ببنظیرتون که این سه تا قسمت از فایل الگوهای تکرار شونده برام خیلی خیلی درس داشت تا بفهمم که چه چیزهایی برام تکرار میشه و چه چیزهایی رو در دیگران بطور تکراری میبینم و با خودم از طریق قوانین تجزیه و تحلیل کنم و بفهمم پاشنه های آشیلم چی هست و شکر خدا خیلی روی خودم کار می کنم تا الگوهای تکرار شونده ی مثبت رو در خودم تقویت کنم و به خواسته ها و اهدافم بیشتر توجه کنم تا در مدار و فرکانس دریافتش قرار بگیرم
خدایااا بابت وجود شما دو عزیز دلم استادان بینظیرم از خداوند شکرگذارم
بابت این سایت گوهر نشانم که چنین فضایی رو برامون ایجاد کرده که در مسیر نور و روشنایی هدایت های الهی حرکت کنیم ممنون وسپاسگذارم
بابت دوستان بینظیری که در این سایت روحانی دارم و با خواندن کامنت ها شون به درک و آگاهی بیشتری هدایت می شوم ممنون و سپاسگذارم
بابت داشتن مدیر فنی سایت عزیزمون آقا ابراهیم نازنین که هر روز و شب در جهت بهبود این سایت حضور دارند ممنون و سپاسگذارم و قدردان این محبت هاشون هستم
خدایااا شکرت شکر گذارم شکرگذارم شکرگذارم
دوستدار و ارادتمند همیشگی شما
رویال مهاجر سلطانی
2023/7/7 july
1402/4/16 تیرماه جمعه
بسم الله الرحمن رحیم
به نام کسی که همه هستی در ید قدرت اوست. سپاسگذار خداوندم که اینقدر همه چیز را طبق قانون خلق کرده و طبق قانون پیش میبره بدون هیچگونه تبعیض بدون هیچگونه اشکال و ایرادی. خدای نازنینم صدهزهر مرتبه بابت همه چیز ازت ممنون و سپاسگذارم.
سلام به همه دوستان عزیز این سایت فوق العاده و استاد عزیزم و مریم شایسته عزیز فوق العاده. استاد بابت طرح این سوالات و بحثهای هوشمندانه و سازنده و از دوستانم بابت این کامنتهای فوق العاده سپاسگذارم از خدا بهترینها را براتون طلب میکنم.
من صبرکردم تا همه قسمتهای فایل الگوهای تکرار شونده استاد تمام بشه و کامنتها را بخونم تا کمک کنه بهم که تمام الگوهام را پیدا کنم که البته یک دهم کامنتها را هم نخوندم از بس زیاد بودند
و اما الگوهایی که بسیار مرا ناراحت و اذیت میکنند که بعضیاشون خیلی دارن تکرار میشن و بعضیا کمتر،
1- هر چند وقت یکبار زنی بعنوان دوست یا همکار وارد زندگیم میشه که اولش رابطمون خوبه بعد مدتی شروع میکنه به اذیت کردن یا خیانت میکنه یا از صداقتم سوء استفاده میکنه یا ضرر مای میزنه یا دبه درمیاده و حسادت میکنه و زیر آب میزنه و ….
2- هرچندوقت یکبار وقتی توی جمعی حرف میزنم یکی میپره تو حرفم یا طرف مخاطبم حرفمو قطع میکنه یا درست گوش نمیده و یا واکنش خوبی نشون نمیده
3- اینکه بخاطر بی پولی یا کم پولی چیزی که میخوام رو نمیتونم بخرم
4- وقتی پولی خرج میکنم حالم بد میشه
5-وقتی به کسی کمک میکنم قدردان نیست و مواقعی که نیاز دارم بهم کمک نمیکنه
6 – هرچند وقت یبار کسی منو مسخره میکنه و من دلم میخواد جوابی بهش بدم که جمعش کنم ولی نمیتونم و تا مدتی خودخوری میکنم که چرا نزدم رو پوزش.
7- هرچند وقت یبار کسانی را میبینم که از من کوچکترن و پیشرفت زیادی کردن و من حس حسادت و عقب ماندن بهم دست میده
8- تا یادم میاد وقتی اشتباهی میکردم بشدت سرزنش میشدم مدتی قبل کارمند یک شرکت خصوصی شدم و اینجا سر هر اشتباهی من سرزنش میشم و با اینکه الان خیلی بلدم ولی ترس از اشتباه دوباره و سرزنش دوباره باعث میشه من هی اشتباه کنم و خیلی اذیت میشم
9- همیشه خودم و خواسته هام را فدای دیگران میکنم مخصوصا خانواده ام ولی اصلا قدردان نیستن و طوری رفتار باهام میکنند که پشیمان میشم از اونهمه کمک.و بعد بازم تکرار میکنم
10- خیلی برای دیگران ارزش و احترام قائل میشدم ولی اونا متقابلا اینکارو نمیکنند 11- هرچندوقت یکبار موهام بشدت میریزند کم پشت و بد حالت میشن و بعد کلی بشون میرسم و خوب میشن و بعد دوباره .. و من خیلی اذیت میشم
12- هر چند وقت یبار یکی از دوستام که خیلی روش حساب میکنم میره توی جمعی و خیلی به من بی توجه میشه بحدی که تماسهای منو حواب نمیده و که بعد من گله میکنم و هردفعه هم یک بهانه ای داره و …
13- هرچند وقت یبار خواب میبینم یا از یک سرازیری یا یکسری پله طولانی دارم میرم پایین، یا دارم میخندم با قهقهه بطوری که از صدای خودم بیدار میشم یا توی جمعی لخت شده ام. وقتی از خواب بیدار میشم بشدت نگران تعبیر این خوابها میشم
14- هرچند وقت یبار سرکارم نیروی جدید میاد و کلی بهش آموزش میدم کمکش میکنم بعد که راه میافته طوری رفتار باهام میشه و به این تازه وارد طوری بها میدن که احساس میکنم نتیجه زحمتهام و تلاشهام نصیب این نیروی تازه وارد شده من احساس قربانی شدن بهم دست میده
15- شغل عوض کردنهای مکرر و جابجایی مکانی و تا مدتی سردرگمی های مکرر
16- هر مکان جدیدی که انتخاب میکنم برای سکونت پر از مورچه است و حشرات موذی مخصوصا مورچه
17- وقتی اکثر کارام یا دوره های آموزشی ام ناتمام میمونه بشدت اذیت میشم
18- هروقت میرم اداره ای، بانکی، ترمینالی و… اینطور جاها همون لحظه که من منتظرم کارم انجام بشه یا تلفنش زنگ میخوره یا یکی میاد میشینه پیشش و مشغول حرف زدن میشه و منم منتظر و هی حرص میخورم
19- هراز چندوقت یبار یکی پیدا میشه که سعی میکنه موقعیت منو تصاحب کنه یا برام میزنه یا سعی میکنه خودشو توانمندتر نشون بده و منو تخریب میکنه یا ….
20- وقتی رییسم یا همکارم یا پدرم یا کسانی شبیه این تحویلم نمیگیره یا بهردلیلی اخماشون توهمه منو استرس میگیره که نکنه من مقصرم چه کاری انجام دادم که این امروز اینطوریه
21- وقتی در موجهه با کسی یا کسانی که از من موفق ترن قرار میگیرم استرس میگیرم و ضعیف عمل میکنم و سوتی میدم
22- وقتی مهمان میاد مخصوصا وقتی مدت زیادی بمونه برنامه هام و رشته کارم از دستم درمیره و بهم میریزم
23- خواهری دارم بشدت منفی و خیلی سخت زندگی میکنه خیلی بهش کمک کردم ولی فایده که نداشت هیچی شرایطش بدتر هم شد ولی ازنجایی که میبینم فایده ای نداره و خودش هم اصلا نمیخواد تغییر کنه دیگه رهاش کردم برا طبق گذشته ازم انتظار کمک داره همین ازم ناراحته و منم کاری ازدستم بر نمیاد و هراز چندگاهی رفتاری باهام میکنه که هم ناراحت میشم و هم دلم براش میسوزه و احساس گناه میکنم و این خیلی اذیتم میکنه
24- اگر انتقاد ناعادلانه ای ازم بشه بهم میریزم
25- هر از چندگاهی موضوع دادگاهی برای خودم یا خانواده ام پیش میاد طوری که همیشه اونطرف مقصره و در بیشتر موارد هم اون پیروز میدان میشه و این دیگه داغون میکنه منو
26- و خلاصه احساس قربانی شدن و تحقیر شدن، بی ارزش بودن ،خیانت، زیاد توی زندگیم تکرار میشه
و اما الگوهای تکراری مثبت
هرچند وقت یکبار مردی پیدا میشه که بدون هیچ توقعی بهم کمک میکنه و خیلی من دوست داره و حتی عاشمقم میشه اما یا شرایط ازدواج نداره یا یکی دیگه هم تو زندگیش هست
هرچندوقت یبار مکان زندگیمو عوض میکنم و اون موقعیت جدید شرایطی داره که تقریبا همه چی برام رایگان تموم میشه مثلا اون مکان یک مکان دولتی هست یا چیزی شبیه این.
نکته جالب اینکه از زمانی که وارد گروه دوستان و این سایت شدم بعضی از موارد بالا تکرارشون خیلی کم شده ولی بازم هستند
از خداوند هدایت میطلبم برای خودم و تمام کسانی که خواهان تغییر هستند
و از این قدرت لایزال سپاسگذارم از استاد و شما دوستان عزیزم سپاسگذارم بابت همه چیز
تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز؟
میکشم ناز یکی تا به همه ناز کنم …!
سلام براستادنازنین خانم شایسته عزیز ودوستان همسفر
استادگلم اگه ازالگوی تکرارشونده (خواب}بخوام بگم مثل تمام الگوهای تکرارشونده درزندگی ام این الگو هم به دوبخش تقسیم میشه
قبل ازاشنایی باقوانین وبعدازاشنایی باقوانین که به لطف الله مهربان دراین مسیر زیباوپرخیربرکت تغیرقرارگرفتم
خوب قبل ازاشنایی همانطور که زندگی ام باری به جهت بود خوابهایم هم همین جوری بود واکثرخوابها یم کابوس واربود
امادردوره 4سالی که دراین مسیرزیبا هستم تقریباخوابهام هدفمتد شده وبیشترخوابهام خوابهای خوشی هستند ولذت میبرم
اما یه خواب زیادبرام تکرارمیشود که البته چندماهی میشه که برام تکرار نشده
واون خواب اینه که همش هنگام رانندگی ماشینم ترمز بریده وهنگام سرعت بالا متوجه میشم که ماشبنم ترمز نداره ولی به یاری الله مهربان به طورشگفت انگیزی موفق به کنترل ماشین میشوم واتفاقی برام رخ نمیده وهمیشه هم برام سوال بود که چرااینقدر این خوابو میبینم
بسیارتابسیارازشماسپاسگزارم بابت این سری فایلهای الگوهای تکرارشونده که باعث میشه خیلی راحت الگوهای تکرارشوتده زندگیمون رو مطرح کنیم وبه امید حذف تمامی الگوهای تکرارشونده منفی زندگیمون
عاشقتونم ودوستتون دارم خیلییییی زیاد
تانوشته دیگر درپناه خدای مهربان شاد سلامت وسربلند باشید
با سلام و ادب خدمت استاد گرامی
من سالهاست که تقریبا هفته ای دو یا سه بار خواب بچه میبینم و جالبه که اون بچه سنش تقریبا بین 6 ماهه تا دوساله هستش و بیشتر اوقات پسر هست و این خییلی برام عجیبه که چه چیزی رو در خواب میخاد بهم بگه با اینکه من بچه دارم و اینکه چندین ساله که این خواب رو میبینم شاید 20 سال و یا بیشتر و اینکه در طول روز هیچوقت به بچه فکر نکردم به جز اینکه وقتی خواب میبینم دائم اون صحنه جلوی جشمم تکرار میشه البته بگم اون روز هم روز خوبی میشه برام ،خیلی دوست دارم در موردش صحبت کنید و بدونم واقعا از کجا نشآت میگیره این نوع خواب و چه چیزی رو میخاد به من یاداوری کنه ، ممنونم از شما