پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3 - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-04 23:13:032024-02-14 06:18:27پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم و تمام دوستان
استاد من هنوز تو فایل قبلی موندم،و هرچقدر گوش میدم،سیر نمیشم،چقدر من به اون فایل احتیاج داشتم
از شما سپاسگزارم
در مورد سوال این فایل،الگوهای تکرار شونده در خواب
خواب میبینم میخام از همسرم جدا بشم
خواب میبینم از خانوادم ترد شدم و اونا هیچ اهمیتی بهم نمیدن
از موقعی که با آموزشهای شما آشنا شدم
خیلی مواقع تو خواب برام اتفاقی میوفته که میتونم ذهنم رو کنترل کنم،و اینو یه نشونه میبینم که دارم خوب رو خودم کار میکنم
و خوابی که از تکرارش لذت میبردم اینکه با شما و مریم جان ملاقات داشتم
هر کجا که هستین درپناه الله مهربان باشین
به نام خدایی که هر روز صبح روزیش رو برای همه میفرسته ما باید برای دریافتش آماده باشیم
سلام و درود خداوند بر بهترین بنده بر زیبا ترین داناترین خوش تیپ ترین خوش سیما ترین خوش قلب ترین استاد دنیا
سلام بر مریم دانا و زیبا بین
ان شالله روزی پر از آگاهی و هدایت و پر روزی برای همه باشه
استاد واقعا ممنونتیم بابت این فایلهای پراز آگاهی و پر مفهوم
الان که از خواب بیدار شدم بعداز شکرگزاری ستاره قطبی اومدم سراغ گوشیم و رفتم تو سایت و نیشم تا بناگوش باز شد وای دیدم استاد یه فایل جدید گذاشته
چه الگوهای تکرار شونده رو که میتونی در خواب ببینی ؟
من چند دفعه خواب دیدم میخواهم جایی برم یا مهمانی یا سفر نمیشه که برم یا کفشهامو گم میکنم یا چمدونمو گم میکنم به هر حال کنسل میشه خیلی این خواب رو دیدم
فبلا زیاد خواب میدیدم از بلندی میافتم زمین و الان خیلی وقته اون خواب رو نمیبینم فکر کنم که افکارم تغییر کرده
اون موقع ها همش ناامید بودم به کمبود زیاد فکر میکردم و پریشون بودم تجسم میکردم اما ناخواسته ها رو
به خواسته ها کمتر توجه میکردم
اما الان که آگاه شدم هنوز هم نمیدونم چرا برام تجسم کردن سخته اما دارم انجامش میدم تجسم خواسته ها شیرینه اما کمه زود هواسم پرت میشه
ان شالله هر روز به آگاهیهام اضافه بشه
ان شالله هر روز تلاشمو بیشتر کنم تا باورهای مخرب رو پیدا کنم و پیشرفت کنم
خدایا ممنونتم بابت استاد عزیز
هر جا هستی سلامت و شاد باشی
سلام استاد جانم
چه فایل متفاوتی که ،خواب های ما نمادی از شخصیت ما هستند ،که با تکرار یه سری خواب های پر تکرار ،در واقع میخواد به ما مفهومی رو برسونن
از نظر فروید “پدر علم روانکاوی”ما خواب های را میبینیم که در بیداری سعی میکنیم آنها را نادیده بگیرم
یکی از بزرگترین سپاسگزاریهای من ازخداوندهمین شب هست،
چقدر خوب که خدا شب را آفرید تا ما آرامش بگیریم لحظه ای فکر میکنم که اگر اشب در کار نبود تاریکی نبود ،چه بلایی سر روان ما میومد ،مثل خواب وسط ظهر که مجبوری یه چیزی بزاری روی چشمت که فضا تاریک بشه تا کمی آرامش بگیری،یا چی؟ ..
چه سیستم دقیقی خلق کرده تا کل اهالی کره زمین در ساعات مشخص آرامش بگیرند،،اصلا فکر کردن به این نظم از مخیله من خارجه ،مخ ام صوت میکشه من همیشه خداوند را به خاطر آفرینش شب، سپاسگزاری میکنم به خاطر وجود ستارههای زیبا که من فوق العاده عاشقشونم ،به خاطر تجربه جذب همین چند وقت که بیابون خوابیدیم و آسمون شهاب بارون بود و یکی از رویاییترین شبهای زیسته زندگی من تا به این لحظه بود و یکی از بزرگترین آرزوهای زندگی من رقم خوردو تا خود صبح تا لحظهای که آسمون روشن شد و ستارههای بزرگ همچنان دیده میشدند من در حال سپاسگزاری بودم در حال بستن قراردادهام با خدا خدای خوبم،
اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حینَ مَوْتِها وَ الَّتی لَمْ تَمُتْ فی مَنامِها؛
خداست که در هنگام خواب جان ها را می گیرد و آن کسی که در هنگام خواب مرگش فرا نرسیده نیز روحش را می گیرد.
الگوی خوابهای تکرار شونده
یکی از تکراریترین خوابهایی که من از زمان نوجوانی میبینم اینه که تو خواب حس میکنم پاهام توان حرکت نداره به شدت خسته است,بلند میشم راه برم ،میافتم و تو خواب ترجیح میدم بشینم و کشان کشان خودم رو جلو ببرم این خواب شاید دو ساله خیلی خیلی کم دیدم هست،اما قبلا هفته ای چند بار تکرار میشد
یه الگوی تکرار شونده دیگه خواب میبینم دارم آزمون میدم و اصلاً نخوندم و به شدت استرس دارم تا خود صبح که دارم از خواب بیدار میشم دنبال منابعم که بخونم انقدر این خواب منو اذیت میکنه ،صبح که بیدار میشم خدا را شکر میکنم که خواب بود خودم فکر میکنم شاید دلیل این خواب مربوط میشه به دوران مدرسه دانشگاه یا شاید بیماری کمالگرایی ،همیشه خیلی نمره برام مهم بود خیلی تلاش میکردم
یه الگوی تکراری دیگه که چند وقت یکبار تکرار میشه اینه که من تو خواب کابوس میبینم و گریه میکنم با همون حالت گریه از خواب بیدار م میکنن ، و خیلی حالم گرفته میشه البته من در حالت بیداری هم زود گریم میگیره و خیلی زودم تمومش میکنم
و یه الگوی تکرار شونده دیگه ه که من وقتی صبحها از خواب بیدار میشم معمولاً دستام به حالت مچ و بسته است مثل بچههای کوچیک که تو خواب هم دستهاشون رو مشت میکنن من معمولاً وقتی که صبح بیدار میشم به سختی دستم رو باز میکنم چون طولانی مدت در یه حالت بوده و خیلی انگشتام درد میکنه،و رها نمیخوابم
یه الگوی تکرار شونده که خیلی مثبته و خیلی با خودم مرورش میکنم و چند بار خوابشو دیدم اینکه خواب میبینم شبه ،از یه نردبونی دارم بالا میرم و دقیقاً تو تاریکی شب دارم به سمت آسمون میرم و چند باری که این خوابو دیدم هر بار از پلههای نردبون بالاتر میرم و هر بار دو تا ستاره خیلی خیلی درخشان بزرگ تو آسمون میبینم ،همیشه هم دو تا هستن
سپاس ازفایلها ی گرانبها و پر محتوای شما
سپاس از سخاوت شما استاد عزیزم
بنام خدا
من از اون ادمایی بودم که سالهای قبلتر خیلی خواب میدیدم ودقیقا همون صحنه رو توی بیداری به چشم میدیدم نمیدونم دلیلش چی بود .بع1ی وقتا خواب میدیدم کفشامو گم کردم
وبع1ی وقتا خواب میدیم از یه بلندی دارم پرت میشم پابین وباصدای جیغ خودم از خواب میپریدم. بعضی وقتا داشتم کتاب میخوندم وتوی کتاب دنبال به چیزی میگشتم….یه بارم حواب دیدم مادرم فوت کرده و خانوادم به من نمیگن ومن با گریه از خواب بیدارشدم طوری که مادرم اومد کنارم ومن با گریه وحال بد براش گفتم خوابمو وتا صبح کنارم بود تا من اروم بخابم.
ولی از یه مدت به بعد دیگه خواب دیدنام کمتر شد و یادمه وقتی پدرم فوت کرده بود من دانشجو بودم وخیلی برام سخت بود و همش هر شب پدرمو خواب میدیدم با این مضمون که حالش خوب بود یعنی مریض نبود چون بر اثر بیماری فوت کرد و یا مثلا توی یه باغ بزرگ میوه داشت قدم میزد حتی الانم یادمه که باغ پر از درختان انگور بود و یااینکه یه ظرف میوه بهم میدادمثلا یکبار بهم انار داد . …وبعد چند سال دیگه خوابشو نمیدیدم وخیلی کم در حد چتد ثانیه که داره از جایی رد میشه ومنم اونجام و الان اصلا خوابشو نمیبینم …
تا اینکه 5سال پیش مادرم فوت کرد ومن هروقت خوابشو دیدم خیلی سرحال وجوون بود چون ایشونم بر اثر بیماری فووت کرد .
یادمه چند وقت پیش شاید حدود یکسال قبلتر خیلی با خودم در گیر بودم و دنبال راه حل میگشتم برا مسائلم مادرم به خوابم اومد وخیلی واضح به من گفت من برا ت نگرانم و این باعث شد من یکم به خودم بیام و خود خوری وسرزنش خودمو کمتر کنم وبیشتر از خدا کمک بخام.جدیدا خوابی دیدم که یه مجلس ی بود وداشتم با چند نفر حرف میزدم و اونا منو تا ئید میکردن وبینشون مادرم ویکی از برادرام بودن و خیلی جو دوستانه ای بود .
وحدود یکماهی هست که خوابهای من عمیق وارام هست وانگار توی عمرم اینجوری نخوابیدم تا حالا ووجدیدا از خوابیدن هم لذت میبرم در صورتی که فبلا برام عادی بود.با اینکه ساعت خوابم کمشده ولی لذتبخشه برام چون من از اون دسته ادمای بودم که عقربه ساعت میرفت روی 12 چشمام بسته میشد و باید 8 ساعتمو میخابیدم وشاید بیشتر وبعضی وقتام باخستگی وبزور بیدار میشدم.خدا روشکر که دیگه این حالتا رو ندارم وگاها 5 یا 6 صبح بیدارمییشم شکر گزاری هامو انجام میدم واگه بتونم دوباره میخابم چون با وجود بچه کوچیک باید در طول روز انرژی داشته باشم
به هر حال من هرروز دارم از چیزایی که فبلا واسم عادی بود لذت میبرم مثثل همین خوابیدن یا دوش گرفتن و حتی نوشیدن یه چای ساده یا یه لیوان اب .خدایا شکرت که هرروز نعمتهای بیشتری رو میبینم وحس میکنم
واین شروع یک مسیر لذت بخش از لذت بردن برای چیزایی که دارم ودر لحظه زندگی کردنه
خدایا شکرت .خدایا سپاسگزارم .سپاسگزارم سپاسگزارم
به نام خدای وهاب هدایتگرم
سلام
استادبه قول شما، مابایدهرروزرو قوانین کیهانی روخودمون کارکنیم.تکرارش خیلی برای مامهمه وبایدروالویت باشه.
اول فایل میگیدتمام اتفاقات وشرایط زندگیمون روخودمون داریم خلق میکنیم ودرادامه میگید، واکنشهای مابه اتفاقات وشرایطی که الان به دلخواه ماهست یانه، جالب هست یانه، هم خودمون داریم خلق میکنیم دیروزفایلهای سفربه دورامریکارامیدیدم وشمابه یک فروشگاه رفته بودیدوازاتفاقات خوبی که توفروشگاه براتون افتاده بودوزیبایی های که دیده بودیدبرای مخاطبان تعریف میکردیدودرادامه احساس شوروشعف کردید وسپاسگزاری کردیدوگفتیدمن اگه بازازاین شرایط توزندگیم پیش بیادبه همین میزان احساس را خواهم داشت.
بریم سراغ این فایل:استادعزیزوقتی گفتیدیکی الگوهای تکرارشونده میتونه خواب باشه، من فایل راوقتی مشغول کارم بودم وگوشیم زمین بودگوش میدادم چون اخه فایلهای که به نوعی تازه میزاریدتوسایت نمیتونم دفعه اول باتمرکزگوش بدم وازطرفی ذوق میکنم یعنی دوست دارم ببینم امروزچه فایل وچه اگاهییهای جدیدی قراره بشنوم، واینطوری فایل راگوش کردم.
همون لحظه که شماصحبت میکردیدمن هم خوابهای که میدیدم مرورکردم، جالب که من پاسخ فایل قبلی که گفتیدالگوهای تکرارشونده توروابطتون رابیایداینجابنویسیدرابعدازشنیدن این فایل، تازه پاسخش الان پیداکردم وباخودم گفتم واقعااین دوره کشف قوانین زندگی یک دوره شاهکاریه. من دردرونم میگفتم اصلاکلاگفتم دیگه توروابطم یعنی هدفی که امسال تعیین کرده بودم وچندماه دارم روش کارمیکنم، تادوسه روزپیش گفتم دیگه من ترمزندارم وتودلم گفتم میسپارم به خداوالبته، استیکرخنده این فایل وحرفهایی ازشمامسلماوصددرصدازخداست، وازشماهم متشکرکه به ندای قلبتون گوش میدیدواینطوری جلودوربین میاین وبه قولی ماراهم آگاه میکنید.
بله ادامه حرفم این بودگفتم که دیگه ترمزی ندارم ولی وقتی خوابهام رابررسی کردم، دیدم من همیشه یک خواب راخیلی میبینم، نه من حتی خواهرم هم همیشه میبینه. من توجریان ازدواج قبلی که داشتم که نمیخوام درموردش حرف بزنم خیلی اتفاقهای بدی افتاد تااین حدبگم که کلاازخانواده تردشدم ومساعلی که برای من پیش امدروخانواده تاثیرگذاشت والان هم بااینکه پیش خانواده ام هستم هنوزگاهاناخداگاه خواهرم ناراحت اون سالهامیشه وخب خداراشکرمن بعدازاشنایی باشماواین سایت، اصلابه اون سالهافکرنمیکنم ولی میخوام بگم مروراون خوابم من رابه این داشت که به قول استادچرامن این خواب رامیبنم.
من توفایل قبلی که درموردروابط بودنتونستم چیزی بنویسم،بچه های سایت خیلی ازخاطره های روابطشان مینوشتندوارتباط هایی که تجربه میکنن، ولی من گفتم الان چندسال جداشدم اصلا روابطی راتجربه نکردم، چی بیام بنویسم، یعنی اصلااصلا که نمیشه گفت، سه الی چهارمورد امدندبه خودم پیشنهاددادندومن چون دیدم اصلابه قولی اون کیسی نیست که من میخوام همانجاجواب ردمیدادم واین رابگم به فراوانی هم ایمان داشتم وهمیشه میگفتم بی نهایت ادم هست که میخوان بامن ارتباط عاطفی داشته ودرنهایت به ازدواج ختم بشه.ولی امروزباگذاشتن این فایل وگوش کردن این فایل فهمیدم من توروابطم تواین یک سال ونیم که مهاجرت کردم، اکثرروابطم حالاشغل یاحتی بگم برای یادگیری رانندگی که میرم حتی مربیم، کسانی هستند که ازهمسرشان جداشدندویا کسانی راجذب میکردم که بهشدت ازهمسرشان بدشان میامدومیخواستندجدابشندوخب جهان به توجه من پاسخ میدادواین ادمهارامیدیدم.
من استادمن ناخداگاه دردرونم بدون اینکه خودم متوجه بشم، میگفتم من میخوام ازاین ادمهابیشترببینم چون وقتی من روزی که ازهمسرم جداشدم بعدازیک سال همه یعنی فامیلهاوکلارسانه هامیگفتندخیلی آمارطلاق داریم وهمه یعنی اکثریت ازبودن باهمسرانشان راضی نیستندومیخوان هرطوری که شده جدابشند، ومن ناخداگاه این الگوهارادنبال میکردم وازطرفی میدیدم یعنی منطقی کرده بودم برای خودم، که تواین چندسال که کیس زیادی نمیادبرای پیشنهادازدواج چون من گفتم تودرونم گفتم من نمیخوام هرروزهرروزکسی بیادبه من پیشنهادبده درحالی که اصلا خیلی ازمعیارهای من رانداره ومیگفتم من نمیخوام کسی که اصلادرنهایت این آشناییها، جذب نخواهدپس نمیخوام بیان. استیکرهای خنده ولبخند
خداراشاکرم، خدای آسونی هاراشاکرم که من رابه راحتی بدون هیچ تقلای زیادی به اهدافم میرساندمن توکامنت قبلیم هم گفتم خیلی دربرابرازدواج مجدد، مقاومت داشتم وامسال وقتی این هدف رابرای خودم برگزیدم، که البته باکمک دوره روانشناسی ثروت 2جلسه اول که شماگفتید، شمابایدرویک هدف تمرکزلیزری بزارید، نمیشه همزمان چندین هدف رابرگزینیدوهدف دیگه تون که میخواهیدبه اون هابرسیدبایدکوچیک باشه…
من به لطف فایل امروزتان یک ترمزم راپیداکردم که البته البته خوابهای دیگه ایی هم میشه گفت الگوهای تکرارشونده هستن هم دارم:
اکثرمواقع خواب میبنم که بدون روسری وبدون حجاب (حجابی که توکشورمون ایران حاکمه) میرم بیرون
ازیه چیزترسناکی همیشه میخوام فرارکنم وتوخواب نمیتونم فرارکنم وازخواب بیدارمیشوم.
درپناه الله یکتاشادوسلامت باشید.
بنام خداوند بخشنده و مهربان
عزیزم سلام
من خیلی کم خواب میبینم اما از این خواب که زیر پام خالی میشه زیاد دیدم قبل ها،،فکر کنم بخاطر اینکه خیلی به سروصداهای زانوم گوش میکنم
اما موضوعی که برام تکرار زیاد میشه و واقعا خسته شدم و احساسمو بد میکنه اینکه پول هر از گاهی جمع میکنم به طرز عجیبی از بین میره،یا چندسالی یکبار شغلمو عوض میکنم،یا بدهکار میشم
البته به لطف خدا و شما از وقتی با شما اشنا شدم نه قرض میدم نه میگیرم و بدهکار کسی نیستم خداروشکر،اما الان که دارم بهش فکر میکنم میبینم من هیچ وقت تمرکز 100درصد رو کارم نداشتم تا میام یکم جون بگیرم توجهم به یه پول درآوردن جدید میفته و میرم دنبال اون،الان شغلی که دارم از رو ناچاری 3سال پیش واردش شدم اما خیلی توش استعداد دارم و فکر میکنم انگار قراره همین شغلم بشه،اما چیزی که از بچگی بهش فکر میکردم تاجر شدنه،تولیدی راه انداختن بود و الان یادم امد خواب اینکه یه شغلی رو خودم ایجاد کردم و کلی ادم نون میخورن رو زیاد میدیدم تو بچگیم،
در کل میخوام بدونم برای رسیدن به باورهای مخرب تو ذهنمون که الگوهای من مثل از دست دادن پول حتما باید دوره کشف قوانین رو بخرم یا نه،تو فایل قبلی از خدا خواستم و بهم الهام شد که شرط بندی نکنم،حتی به آیه ای هدایت شدم که خدا میفرماید،شراب نخورید و شرط نبندید بخاطر اینکه از یاد من غافل میشید،
اما باز من شرط بستم تا باخت هام رو جبران کنم و واقعا از سپاسگذاری هر روزم از تکرار باورهای قدرتمندکننده که ربط پیدا میکنه به توحید عملی جا موندم،وقشنگ احساس میکنم هر وقت میرم سراغ شرط بندی از یاد خدا غافل میشم،قلبم میگه نکن اما عادت اشتباه رو تکرار میکنم،واز خودم توقع دارم و از خدا کمک و یاری که این اعتیاد رو ترک کنم
در هرصورت برام سخت بودگفتن اینها،اما اقراقش کردم تا شاید به خودم یه تلنگر زده باشم
بازم ممنون
سلام استاد
سپاسگزارم از شما بخاطر اگاهی هایی ک داریم از طریق شما دریافت میکنیم
بازهم همزمانی رخ داده و این روزاها داره مدام تکرار میشه یعنی تا سوالی برام پیش میاد یا به تضادی برمیخورم بسرعت راه حل و جواب رو از طریق شما و بینهایت دستان خداوند دریافت میکنم و این عمیقا برام لذت بخشه و بینهایت سپاسگزار خداوندم
استاد من این فایل رو امروز صبح دیدم و دقیقا دیشب قبل از خواب یاد ی بنده خدایی افتادم ک سال های سال باهاش بحث داشتم و این فرد حدودا چندسالی میشه که فوت شده اما هربار ک یادش میفتم خوابش رو میبینم و دیشب دوباره یادش افتادم و به خودم گفتم ازاین فکر بیا بیرون وگرنه دوباره باید تو خواب باهاش بجنگی و استاد دقیقا دوباره این خواب تکرار شد و این شده یکی از الگوهای تکرارشونده ی من درخواب .نفرتم از اون فرد خیلی کم شده اما هیچ موقع نتونستم بطور صددرصد ببخشمش
یا شاید ترس باشه نمیدونم هیچ موقع بهش فکر نکردم علت این خواب ها چیه درصورتی ک دیگ اون شخص رو هرگز نخواهم دید هرچند خیلی کمتر شده این خواب ها اما کافیه دوباره اسم اون فرد ویادش اورده بشه دوباره همون خواب تکراری رو میبینم
مورد دوم ک اخیرا دیگ تکرار نمیشه اما سال های گذشته همیشه درگیرش بودم دیر رسیدن به کلاس درس و یا عقب موندن درامتحانات یارفتن ب جایی بوده بارهاو بارها تکرار شده درصورتی ک من هیچ موقع در هیچ کلاس و قراری و جایی دیر نمیرسیدم
مورد سوم برمیگرده به دوران کودکی من
از دیدن جنازه میترسیدم و این موضوع باعث شده بود خبر فوت هرشخصی رو ک میشنیدم شب خواب ترسناک میدیدم ک تا چندین و چندسال این چرخه ادامه داشت و بعد از ی سنی دیگ تکرار نشد
استاد این سه موردی ک گفتم ب حدی برام رنج اور بود ک گاها ی وقتایی باعث میشد از خواب بپرم
و دیگ نتونم بخوابم و کل اون روز بی حال و خسته بودم و هیچ انرژی ای نداشتم انقدر تاثیرش زیاد بود
والان به جزء مورد اول خداروشکر مابقی دیگ تکرار نمیشن و از ی زمانی ب بعد دیدن اون خواب ها قطع شدن
اما مورد اول قبلا حتی بهش فکر نمیکردم چون استاد اصلا دوست نداشتم نفرتم نسبت به اون ادم کم بشه
اما هرچقدر ک بیشتر رو دوره ها کار کردم کمی از تنفرم کم شد اما هنوز نتونستم کاملا این موضوع رو بطور ریشه ای حل کنم یعنی ازش رد میشدم اما این فایل شما ب من فهموند ک دیگ الان وقتشه و رسیدم به حل این ترمز ک کار سختیه ولی از ریشه حلش میکنم
و هیچ موضوعی ارزش خدشه دارکردن آرامشی ک بهش دست یافتمو نداره وقتی ک دارم این روزا لذت میبرم اززندگیم و عاشق زیستن شدم باید هرموضوع حل نشده ای رو حل کنم باید باقی مونده های پسماند گذشته رو پاکسازی کنم و خالص بشه لوح درونم تا خیلی راحت تر از این چیزی ک درحال حاضر توی زندگیم هست خواسته هام وارد زندگیم بشن و این راحت بدست اوردن هربار راحتر بشه
این هماهنگی ذهن وروح بیشتر بشه
باید روی خشم و ته مونده هاش توی وجودم بیشتر کار کنم و حواسم بهش باشه به موقع و مداوم درونمو پاکسازی کنم و تمییز نگه دارم این لوح ارزشمندمو
استاد عزیزم ممنوونم برای فایلهای ارزشمندتون
قیمت گذاری روی اونها غیر ممکنه
خداروشکر دیروز دوره کشف قوانین خریدم
و تو این ی هفته چقدر دستان خدا تو زندگیم اومد
الهی هزار مرتبه شکر
من الگوی تکرارشونده خواب ندارم
ولی ی موردی (الگو) از همسرم امروز خیلی واضح شد برام( باتوجه ب حرفهای شما)
گفتنش شاید خالی از لطف نباشه
همسرم این عادت دارن
که وقتی از ی نفر صحبت میکنم ( مثلا همکارای سابقم معلم پسرم، والدین شاگردم ، همسایه…)
میپرسه کجایین
مثلا میگم اهل فلان شهر
جوابش اینه: فلانیا ( اهل اون شهر) ادمای فلان طورین
و اون فلان طور همیشه ویژگی بد
و منم همیشه بهش اعتراض میکنم که بابا چرا نشناخته الکی قضاوت میکنی
یا امروز عصر رییس سابق همسرم تماس گرفته بودن و کاری رو برای همسرم انجام داده بودن
همسرم میگفت ، این الکی اینکار نمیکنه
ادم فلان طوریه…
میدونه برج ٧ میاد شعبه ى ما برا همین الان داره اینطوری میگه
بهش گفتم بابا
چرا قضاوت میکنی
این الان برای ما دست خدا شده
کارمون راه انداخته
تو چرا منظور میگیری
یعنی اگرخدا هم بخواد برامون کاری بواسطه ی بنده اش انجام بده
تو نمیذاری
یادش انداختم از سالهای اول ازدواجمون که بخاطر عدم صلح با خودش( الان میفهمم)
باعث شد زندگیمون خیلیییی عقب بیوفته
( البته ک منم تو مدار نبودم)
و دقیقا از ی جایی که تغییر کرد
شرایطش تو محیط کار هم عوض شد
و در عرض مدت خیلیی کوتاه
رئیس اون شعبه تو شهر خودش شد
با استفاده از فایلاها، دقتم ب پیدا کردن الگوها بیشتر شده
بازم ممنونم ازتون استاد
و ممنون از دوستانی که تا اینجا اوندن و کامنتم خوندن
سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی
استاد من دیگه دارم دیوانه میشم این سایت این نظرات این آگاهی ها داره ب کجا پیش میره، هر روز پیشرفت و پیشرفت هم بچه ها هم فایل های شما چقدر توحید موج میزنه چقدر هدایت موج میزنه چقدر عشق جریان داره، احساس میکنم همه ما تکه هایی از پازل هستیم تکه هایی از خداوند انقدر ک حس نزدیکی دارم. ینی یه کامنت هایی میخونم از بچه ها میگم عهههه اینکه خود منه، یا این خواسته منم هست یعنی این فرکانس چقدرررر قلب های مارو بهم نزدیک کرده حتی از فرسنگ ها، چه جادویی داره این سایت ک من از صبح دلم نمیخواد اصن از جام پاشم هی از این کامنت ب اون کامنت سبحان الله سبحان الله، خوب برویم سراغ پاسخ ها
چه الگوهای تکرار شونده ای را می توانی در خواب های خود پیدا کنی؟
استاد دیشب ک داشتم فایل تصویری رو حین پیاده روی گوش میکردم همینکه شما گفتین من از یه جا پرت میشم وایسادم گفتم واو خدااای من و بعد نزدیک ترین صندلی رو پیدا کردم و نشستم ک بتونم ادامه فایل رو ببینم.
اولا من قبلش ک عکس فایل رو دیدم فکر کردم قراره در مورد این الگو بنویسید ک بچه ها زیاد میخوابن و دوست دارن تایم بیشتری تو سایت بگذرونن ولی انرژی ندارن و اینا، گفتم من ک فکر نمیکنم همچین مسئله ای داشته باشم، چون خودم ب یک ایده ای هدایت شدم ک ظهرها تایمر میزارم 15 دقیقه و بعد سرحال از خواب پامیشم ینی یه موقع هایی زودتر هم خدا منو از خواب بیدار میکنه.درصورتی ک اطرافیان میگن چه طوری اصن انقدر سریع خوابت میبره کافیه این تایم فهمیدی اصن خوابو، ولی من عاشقانه پا میشم و شروع ب خوندن کامنت ها میکنم.
بعد دیدم شما در مورد خواب دیدن صحبت میکنید گفتم الله اکبر این آگاهی ها داره تا کجا پیش میره، من یکی عمرا اگه فکرشم میکردم ک خواب دیدن هم الگو داره تازه دلیل هم داشته باشه، تازه استاد عزیز کاشف قوانین جهانی هم داشته باشی ک دیگه قراره در مورد خوابت هم فایل بزاره، این دیوانه شدن نداره آیا ؟؟ ؛)))
جواب: استاد من قبل از اشنایی با شما خواب افتادن از یک پرتگاهی رو می دیدم به طوری ک تو خواب تکون میخوردم و درحد چند ثانیه بیدار میشدم و بعد خواب آرام شکل میگرفت، اصن طوری تکرار میشد و عادی شده بود برام ک میگفتم این پیش نیاز خواب عمیقم هست. یعنی یه پیش خوابی چیزی. و اصن هنگیم برا این بود ک تا شما اینو گفتین من یهو گفتم واو من اصن خیلی وقته این خوابو ندیدم. یعنی دقیقا از وقتی ک با سایت شما آشنا شدم و گفتم چطور بود ک من فراموش کرده بودم.
از قبل هم من از اون افراد دنیا را آب ببرد او را خواب میبرد بودم ولی شنیدم از خواهرها و یا مادرم میگن خواب بدی دیدیم، دقیقا همین مواردی ک شما تو فایل گفتین ک همش ترسیدن و مرگ داره و من تعجبم از این بود من چرا خواب نمی بینم و همیشه خداروشکر تا سرم رو بالشت میزاشتم خوابم میبرد، میشه ک مثلا اواسط شب از خواب پاشم بدون هیچ خوابی هیچ ترسی بدون هیچ سروصدایی چشمام باز میشه حتی تکون هم نمیخورم ک بگم از چیزی ترسیدم و بعد دوباره ب راحتی ب خواب میرم گاهی با خدا در مورد فردام صحبت میکنم چند کلمه ای و گاهی نه میخوابم. نمیدونم دلیلش چیه.
خواب استرس امتحان رو هم ندارم چون از بچگی اصن اهل تقلب نبودم و خودم میخوندم و میگفتم ب استرسش نمی ارزه ول کن بابا.
خواب مرگ ندیدم زیاد، چون نگاهم ب مرگ عوض شده و میگم انا لله و انا علیه راجعون.
خواب ترسیدن و دنبال شدن و یا تاریکی و دزد رو ندارم، چون به ترس هام غلبه کردم و از هیچ انسانی نمیترسم چون ایمان دارم خداوند گفته هیچ جنبده ای نیست مگر انکه ما بر ان تسلط داریم، و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
فکر کنم چون ذهن آرامی دارم و حالم خوبه شبا قبل خواب، یعنی افکار خوبی دارم حالا سپاس گزاری باشه یا کامنت خوندن باشه یا قرآن خوندن باشه خواب بدی نمی بینم. شده ک ب یک چیز یا یک فردی اون روز فکر کردم و شبش در حد 1 الی 2 دقیقه تو خوابم اومده ک اونم میدونم همش توهم بوده .اصن قدرت نمیدم ب خواب ها چون به نظرم بیشترشون توهم ان.
سپاسگزارم استاد عزیز و خانم شایسته عزیز ک دلمان تنگ دیدارشان شده.
سلام استاد جان
مطمئنا این پست رو نذاشتین تا ما خوابهامون رو براتون تعریف کنیم، بلکه میخواستین الگوهای نهفته در ذهنمون رو نشونمون بدین؛ اما من دوست دارم یه خوابی رو تعریف کنم که شیرینی وصفناپذیزی برام داشت و البته نشان از آنچه در ذهنم میگذرد دارد.
تو کامنت دوستان متوجه شدم که اکثریت بعد از آشنایی با این آموزشها خوابهای آزاردهنده رهایشان کرده است و متوجه شدم خود من هم چنین بودهام. تا پیش از این یک نوع خواب رو همیشه میدیدم که الان دقیق هم یادم نمیاد. یه چیزی مثل افتادن توی یه خلا از تاریکی یا توی یه گودی فرورفتن و سقوط کردن. الان مدتهاست که این خواب رو نمیبینم و برعکس اکثر اوقات خواب دریا میبینم. یعنی باربط و بیربط خواب دریا، شناوربودن در دریا که البته اکثرا آرام و آبی و زیباست و میدونم این به خاطر آرامش درونمه؛ اما خوابی که دوست داشتم براتون تعریف کنم. این خواب برای چند سال پیشه که من مورد سرزنش و هجوم سخت اطرافیانم (همسر سابقم) قرار گرفته بودم که چرا عباسمنش گوش میدی و حتی از اینکه آبروم رو جلوی بقیه ببرند که زهرا همیشه داره صحبتهای یه نفر رو گوش میده که با رکابی و شلوارکه ابا نکردند و صد البته که هرگز نگفتند که این مرد شلوارک پوش رکابیپوش داره از خدا حرف میزنه و زهرا عاشق خداست. زهرا گمشدهٔ خودش رو اینجا پیدا کرده و اگه تا ابد سرزنشش کنید، پا پس نمیکشه، حتی اگه از لحاظ مالی هم تغییری نکنه.
خلاصه این خواب که تعریف میکنم برای اون زمانه:
خواب دیدم یک جا نشستم، جایی مثل جلوی یک ساحل رو به دریا که مسکونی و تجاری است. یعنی جایی که من نشسته بودم روی شنهای ساحل نبود، جلوی چند تا مغازه بود و مردم در حال رفتوآمد بودن. من داشتم دریا رو تماشا میکردم که یک دفعه چیزی شبیه سونامی اتفاق افتاد و یه موج عظیم از دل دریا بیرون اومد، دریا به هم ریخته و طوفانی شده بود، مردم سراسیمه اینطرف اونطرف میدویدند ؛ اما من از اونجایی که نشسته بودم تکون نخوردم و یک آرامش وصفناپذیری تمام وجودم رو گرفته بود. یک دفعه نگاه کردم دیدم استاد هم کنار دست من نشسته و داره به دریا نگاه میکنه و مردم همچنان هراسان در رفت و آمد هستند. آرامشی که اون لحظه در خواب درک کردم و شیرینی در کنار استاد بودن چنان واقعی بود که هنوز بعد از یکیدوسال از گذشت ماجرا، طعم آن رو احساس میکنم.
این خواب نشاندهندهٔ اینه که ته ذهنم مسیری رو که دارم میرم رو پذیرفتیم و این یعنی حداقل این باور رو برای خودم درست کردم که این حرفها عین حقیقته و من در ساحل این آموزشها که ساحل امن توحیده در آرامشم.
بعدها وقتی استاد توی یکی از فایلها گفتند که من اگه اتفاقی مثل این فیلمها بیفته و مردم در حال فرار باشند از خدا میپرسم کدوم نقطه امنتر است و همونجا آروم میگیرم، من دیدم دقیقا همون چیزیه که پیش از این، تو خواب دیدم.
استادجان
بیشک درجه آرامش شما بسیار بالاست و نوش جانتان، اما آرامشی که در خواب حس کردم رو گاهی در بیداری هم حس میکنم، انگار خطر رو میبینم و از اون نمیترسم و نه تنها نمیترسم بلکه در بهترین و خوشایندترین حالت روحی به سر میبرم (قطعا که برای من نوپا، این حالت همیشگی نیست و گاه تعادلم رو از دست میدم)
و آنقدر که بابت همین آرامش و سرخوشی نیز مسخره میشم، دخترم بهم میگه مامانم مسته یا اینقدر از درد سِر شده که متوجه درد جدید نمیشه، همکارم میگه تو دچار اختلال خوشبینی هستی، خونوادم میگن زهرا، دست از مشنگبازی بردار (شما اینها رو با استیکر خنده بخونید) و من دقیقا مثل همونجا تو ساحل دریا فقط بهشون نگاه میکنم و لذت میبرم که اینها ناخواسته دارند از من تعریف میکنند.
دنیاتون پر از شیرینی آرامش و احساس رضایت.