توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است.
بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)
لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.
و اما سوال این قسمت از مجموعه ی ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده “
سوال:
- من انجام کارهای ضروریام را مرتب به تعویق میاندازم
- من همیشه کارهایم را در آخرین لحظه انجام میدهم
- من در مدیریت پول هر بار همان اشتباه را تکرار میکنم
- من همیشه غذای نامناسب میخورم با اینکه هر بار از این کار ضربه میخورم
- من جایی که باید حرفم را بزنم و نظراتم را بیان کنم،همیشه سکوت میکنم با اینکه بارها از این اشتباه ضربه خوردهام
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7194MB24 دقیقه
- فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 723MB24 دقیقه
به نام خداوند بخشنده مهربان
الهی به امید تو
…..
الگوهای تکرار شونده :
یکی از بزرگترین کارهایی که برای من در طول زندگیم تکرار شده و می شود و می خواهم حلش کنم به امید الله مهربانم
این هست که
من میام مقداری پول میسازم
و مطمین میشوم به اون مقدار اندک و کم
چون از باور کمبود و قانع بودن میاد
و ته ذهنم میگه من که دارم و غرق میشوم .
دوباره وقتی دیدم مثلا هر وسیله ای که می خواهم بخرم و تهیه کنم یا ماشین عوض کنیم . پول می خواهد دوباره یاد باورهای ثروتساز می افتم
دوباره روی خودم کار می کنم
دوباره پول می سازم
و دوباره ته جیبم که خالی شد
دوباره می خواهم ثروت بسازم
یعنی این الگو برای من مدام تکرار میشود
و همین باعث میشود که موفقیت های بزرگ . دستاوردهای بزرگی نداشته باشم چون نمی تونم در یه کار بمونم . چون نمی تونم به ثروتم اضافه کنم چون کمالگرا هستم
یعنی تا ریشه یابی نشود این الگو مدام تکرار می شود
یعنی باید استاد عباس منش عزیزم را الگوی شفاف و واضحی برای خودم قرار بدهم
خودشون می گفتند من ده پانزده سال یه دونه قرص نخوردم و آمپول نزدم هیچی
ولی باز هم بهبود باز هم بهتر و ایشون میان دوره قانون سلامتی را کار می کنند
یعنی انتهایی ندارد روی خودمون کار کردن
انتهایی ندارد روابط سالم
انتهایی ندارد پول ساختن
انتهایی ندارد بدن سالم
انتهایی ندارد سلامتی
ووووو
وقتی استاد از ماشین ها و موتورهاشون فیلم می گذارند یعنی من هم باید بسازم
البته که با تکامل و
باید به صورت پیوسته و همیشگی ثروت را بسازم
اگر موفقیت های بزرگ را دریافت نکردم برای خودمه چون سطل من سوراخ است
باید همیشه روی دوره روانشناسی ثروت یک کار کنم
باید همیشه روی باور فراوانی کار کنم
تا موفقیت های بزرگی که الان برای من بزرگ هستند را بدست بیاورم و بعد دوباره موفقیت های بزرگتر و بزرگتر
چون موفقیت تمومی ندارد
خوشبختی تمومی ندارد
مدام این باورها را باید به خودم بگم تا یادم بمونه
تا مداوم شود
تا همیشگی شوند
تا یه روز 50 تومان توی حسابم هست دیگه همیشه خواب باشم دیگه بخوابم و بگم من که قانون را دارم رعایت می کنم
این دام است
این تله است
«« باید هر چی هم که ثروت به حسابم واریز میشود و هر آنچه که دارم بگم خدا را شکر باز هم بیشتر
و سوال طلایی : از این بهتر چطور ؟؟
از این راحت تر چطور؟؟؟
از این لذت بخش تر چطور؟
از این آسان تر چطور؟
من بهترش را می خواهم …
یادمه در یه فایل مریم خانم شایسته گفتند : من هر روز شکرگزاری می کنم
الان به خودم میگم ببین . مگه ایشون کم نتایج دارند . پس باز هم شکرکزاری می کنند
چون من چند وقت شکرکزاری می کنم بعد که نتیجه گرفتم تمومش می کنم و یادم می رود در صورتیکه باید همیشه و همیشه روی باورهام کار کنم و وقتی هم نتایج بزرگ را به امید الله دریافت کردم قانع نباشم باز هم بهتر باز هم بزرگتر
اونقدر مثال برای ذهنم باید بیاورم که این الگو تکرار نشود و رو به سوی بهتر شدن بروم
مثلا من میام عکس هایی از خواسته هام را جلو خودم می گذارم برای چند وقت و دوباره بر می دارم و بعد میگم من که دارم روی خودم کار می کنم نتایج من باید بزرگ شوند !!
تا موقعی که سوسو هستم یه روز خوب . یه روز بد نتایج بزرگ به سمتم نمیان . جای تعجبی ندارد
من برای ساختن این باور که من به بهترینها هدایت می شوم اونقدر به بهترینها هدایت شدم ولی برای این ترمز بزرگ که سوسو هستم و وقتی هم به بهترینها هدایت شدم میگم چه فایده ؟؟ این که نتیجه نیست ؟؟!!!! در صورتیکه این ترمز من است و باید حلش کنم
باید شکرکزاری کنم برای اینکه این باور من جواب داده
من را به بهترینها هدایت کرده است
و مدام تکرارش کنم
««تا به بهترینهای بیشتری خداوند هدایتم کنه »» … این جمله برام سنگین بود هم گفتنش و هم نوشتنش . چون مقاومت هنوز هست و باید درست شود
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم
به نام خدا
سلام عزیزم
چقدر از کامنت زیبات لذت بردم
چقدر درسها داشت برام
و چقدر به فکر فرو رفتم
خدایا شکرت برای وجودت عزیزم
من در کامنتم و در ادامهی نوشته های درست شما جواب فرکانس های ارسالی خودمو نوشتم عزیزدلم
امید وارم که مفید باشه .
.
همیشه تلاش می کردم که افراد را تغییر بدهم ولی از وقتی با قانون آشنا شدم بهتر شده ام ولی جاهای دیگه
را باید درست کنم .
موردی که من در روابط بهش بر می خورم این است که
بیشتر افراد می خواهند حرف همون حرفی باشد که اون فرد دارد میگه .
یعنی فرد نظری را می دهد و می خواهد بقیه هم همون کار رو بکنند .
حالا چه اشتباه و چه مورد پسند.
من خودم در روابط خیلی نقطه ضعف داشتم و دارم این را قبول دارم
اما این هم نباید که برای استحکام
و قوی شدن اون رابطه و روابط
فردی بخواهد نظر همون نظری باید که اون فرد میگه حالا فارغ از اینکه
درسته یا اشتباهه.
من کسی را تغییر نمی دهم و این باعث نشود که دیگران بخواهند
نظرشون رو به من تحمیل کنند .
هر چی بیشتر حرکت می کنم بیشتر خودمو میشناسم خدایا شکرت
به نام خدا
سلام دوست و برادر عزیز .
چقدر پاشته آشیل و چقدر ترمز به ذهنم اومد با نوشته ها و بازخوردهای شما خدا را شکر که تا اپن جایی که یادم بیاد می نویسم .
إلهی به امید تو.
.
من صحبت می کردم در جمع ولی بازخوردهای بدی می گرفتم و به این علت در بیشتر مواقع سکوت کردم
الان به لطف خدای مهربان خیلی بهتر
شده ام و به این نتیجه رسیده ام
که سنجیده تر و آگاه تر حرف بزنم
چون حذف زدن و صحبت کردن که بد نیست خیلی هم خوبه ولی در زمان مناسبش خوبه که من با این تیکه مشکل داشتم و اومدم اول برای خودم و بعد در جمع کوچیک مثلا من و دخترم . من و دخترم و همسرم
هر حرفی را نزدم بلکه آگاهانه تر از قبل حرف زدم اولش دوتاشون جا می خوردند چون من خودم ایراد داشتم ولی کم کم چون خودمو درست کردم و برای خودم عادی تر از قبل شد بهتر شده اند .
الان بهتر در جمع حرف می زنم . نظرم را میگم و اگر اون موقع نظری به ذهنم نیومد یه کم مکث می کنم
یا اینکه اگر نظرم را حتما خواستند و یا باید نظرم را در جاهایی بگم من میگم من نظرم را بعداً میگم و همه هم قبول می کنند.
اینکه همه هم قبول می کنند هم روش کار کرده ام وگرنه همه با هم
ساز مخالف می زنند که خدا را شکر الان بهتر شده .
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت