پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7

توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است. 

بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)

لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.


و اما سوال این قسمت از مجموعه ی ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده “

سوال:

چه اشتباهاتی را شما زیاد تکرار می‌کنید؟ یعنی با اینکه فهمیده‌اید این کار اشتباه است اما دوباره آن را انجام می‌دهید؟ 
بعنوان مثال ممکن است پاسخ فرد این باشد که:
  • من انجام کارهای ضروری‌ام را مرتب به تعویق می‌اندازم
  • من همیشه کارهایم را در آخرین لحظه انجام می‌دهم
  • من در مدیریت پول هر بار همان اشتباه را تکرار می‌کنم
  • من همیشه غذای نامناسب می‌خورم با اینکه هر بار از این کار ضربه می‌خورم
  • من جایی که باید حرفم را بزنم و نظراتم را بیان کنم،همیشه سکوت می‌کنم با اینکه بارها از این اشتباه ضربه خورده‌ام
و…
نکته: در فایل صوتی و تصویری، مثالهای بیشتر با جزئیات توضیح داده شده تا مفهوم سوال را بهتر درک کنید و پاسخ‌های دقیق‌تری برای این سوال بنویسید
توضیحات استاد عباس منش پیرامون این سوال را در فایل صوتی یا تصویری بشنوید. سپس پاسخ خود به این سوال را در بخش نظرات این قسمت بنویسید.

منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

487 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مریم» در این صفحه: 1
  1. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1453 روز

    سلام به استاد عزیزم وهمراه همیشگیش مریم جان

    استاد عزیزم من یکسری اشتباهات تکرارشونده دارم که می دانم اشتباه است ولی هربار تکرار میکنم وگاهی اوقات عذاب وجدان میگیرم وخودمو دعوا میکنم ولی باز هم تکرارمیکنم

    1.من همیشه دوست دارم مدیریت مالی خوبی داشته باشم ولی هر بار با خرید کردن لوازمی که ضروری نیستند ولی دوستشون دارم یا مغازه دار تبلیغات میکنه ولخرجی میکنم ووقتی میام بیرون ناراحت میشم وبه خودم میگم این لازم نمیشه چرا خریدی؟ جوابی براش ندارم

    البته همیشه اینطور نیست به قول شما هر ماه گاهی خواسته وگاهی نخواسته این اتفاق می افته و هر بار نمیشه من، خودم پس انداز کنم.

    البته یک باوری در ذهنم وجود داره که میگه تا برای پولت چاله نکنی نمی تونی پس انداز کنی… مثلا باید وام بگیری، قسطی یک چیزی که لازم داری بگیری…. تا بتونی مدیریت کنی وپس انداز داشته باشی وگرنه پول نقد از این دست میاد ازاین دست خرج میشه….

    بااینکه میدونم از کجا ضربه میخورم ولی براش هیچ کاری نکردم.

    2.من همیشه در تربیت فرزندانم بسیار سخت گیر هستم وبا کوچکترین اشتباه مخصوصا درجمع بسیار اعصابم بهم میریزه وگاهی اوقات درجمع آنها رو دعوا می کنم ولی هر بار به خودم میگم چرا شخصیت فرزندت رو پایین آوردی می تونستی از این اشتباه بگذری یا بعدا بهش تذکر بدی ولی هربار تکرار میکنم… البته با کمک شما بهتر شدم وکمتر گیر میدم ولی خیلی خیلی راه داره چون می دانم به خاطر اخلاق من است که اشتباهات فرزندانم گاهی اوقات زیادتر ویا بدتر می‌شوند چون در خانه این اشتباهات رو تکرار نمی کنند این اشتباهات رو درجمع هایی که دوست دارم خیلی مودب باشند تکرار می‌کنند جمع هایی که دوست دارم بدانند فرزندانم خیلی عالی ومودب هستند تکرار می شود… پس این موضوع رو من جذب می کنم ولی فرزندانم آسیب می بینند

    3.من همیشه دوست دارم که خیلی مودب باشم وکسی از من نرنجد سر همین موضوع هیچ وقت در برار دیگران نه از خودم دفاع میکنم ونه از فرزندانم…. می دانم اشتباه است ومی توانم خیلی مودبانه وقاطع جواب دیگران را بدهم ولی هربار گویی مهری برلبان زده شده وسکوت میکنم… البته گاهی اوقات آنقدر بهم میریزم که مغز م کارنمی کنه وازشدت ناراحتی فقط خودم رو کنترل میکنم وپاسخ درستی به حرفهای گاهی اوقات نامربوط اشتباهشان ندارم… من درخانوادای بزرگ شدم که احترام به دیگران بسیار اهمیت داشته حتی اگر حق با تو باشد واین در من نهادینه شده… حتی بااینکه خودم دارم ضربه میخورم، دارم فرزندانم را همینطوری تربیت می کنم و بهشون سخت میگیرم…وگاهی اوقات فرزند بزرگترم به خاطر من با بزرگتر ها دعوا می کند وبه من می گوید تو نمی تونی از خودت دفاع کنی ولی من چون تورو دوست دارم ازت دفاع میکنم ولی باز هم من اونو دعوا می کنم میگم بزرگترند اشکال نداره آدم باید گذشت داشته باشه….

    4.من همیشه برای درس خواندن وبعضی از کارهایی که دوستدارم انجام دهم وپیشرفت کنم کلی باذوق برنامه ریزی میکنم وچند روز انجام میدم ولی بعد به فراموشی سپرده میشه وتنها برایم یک افسوس،وسرزنش باقی میمونه که میگم بازم نتونستی یک کارو درست وتا آخر انجام بدی… بااینکه میدونم نباید پشت گوش بندازم ولی تکرار میکنم…

    من همشه دوست دارم خواسته هایم ونظراتم رو به همسرم بگویم ورو حرفم بمانم ولی هر بار که می‌گویم یا باحرف ویا دعوا و….. من حرف اورا قبول کردم بااینکه میدانم من راه درست روانتخاب کردم ولی سکوت میکنم ونظرم را تغییر میدهم…. البته میدانم چه باوری دارم.. من باور دارم که شاید من نمی‌فهمم چون من خانه دارم ومسائل رو درک نمی کنم، یا اون مرد نباید روی حرف همسرت حرف بزنی چون به اقتدارش خدشه وارد می‌شود، یامن زنم شاید از روی احساسات تصمیم میگیرم، حوصله بحث ودعوا رو ندارم باخودم میگم این موضوع کوچکتر ازاین حرفهاست که بخواهم رابطمون رو سرد وبه بحث ودعوا بکشون وباید گذشت داشته باشم،یا دوست ندارم مسولیت موضوع رو قبول کنم که اگه اشتباه بود بگن تقصیر تو بود، دوست ندارم حرفی که میگم اشتباه باشه برای همین میگم سکوت بهتره، دوست ندارم از دستم ناراحت بشه باهام قهر کنه چون تحمل قهر ودعوا رو ندارم وبیشتر خودم اذیت میشم چون خیلی شکننده هستم حتی گاهی اوقات وقتی بقیه مقصرند وآنها اشتباه کردند من برای آشتی ودوستی پیش قدم میشم میگم عذاب وجدان نداشته باشند ودلم براشون میسوزه ونمی زارم ازم عذر خواهی کنند

    5.هربار میگم دیگه باید همه چیزو نقد بخرم ولی هربار وسوسه میشم ونسیه میخرم واینم اشتباهه

    6.وقتی دیگران از غصه ها مشکلاتشون میگن منم باهاشون همدردی میکنم میگم آره منم مثل شمام وگاهی اوقات تضاد های زندگیمو بیان میکنم وهر بار به خودم میگم مگه قرار نبود کانون توجهت رو نکات مثبت باشه… البته باورش رو میدونم چیه، میگم زشته که مردم ناراحتن وغم هاشون میگن من بیام از خوشبختی هام تعریف کنم باید باهاشون همدری کنم وبگم آره منم مثل شمام یا بدتر از شمام

    همه‌ی اینهارو میدونم اشتباه، ولی بازم تکرار میکنم وبه خودم ضربه میزنم وهربار میگم ایندفعه نه ولی وقتی تو موقعیتش قرار میگیرم اصلا در توانم نیست و فکر می‌کنم بعضی هاشون برخلاف روحیات واعتقاداتم است

    البته بگم خیلی خیلی خوب شدم ودارم رو خودم کار میکنم واز اون مریم قدیم خیلی فاصله گرفتم ولی هنوز بعضی اوقات بعضی کار هارو تکرار میکنم…

    به قول استاد پاشنه های آشیل ازبین نمیرند ولی بهتر میشن

    مثلا رابطه ام با فرزندانم ازقدیم خیلی بهتر شده یا گاهی اوقات نظراتم رو بیان میکنم ، گاهی اوقات از خودم دفاع میکنم، گاهی اوقات پس انداز میکنم، گاهی اوقات جلوی خرید اضافی رو میگیرم، گاهی اوقات به برنامه هام پایبندم وتا آخر انجام میدم وبه خودم آفرین میگم. خیلی وقته دیگه برای هر چیزی گریه نمی کنم… بشتر اوقات حالم خوبه وبه نکات مثبت دیگران واطرافم دقیق میشم وحالم خیلی خیلی بهتر شده وهمه ی اینا رو مدیون اول خدا بعد استاد عزیزم هستم

    چون قبل از آشنایی با شما فکر میکردم تو یک قفس گیر کردم وبه کلی طناب وصل شدم وهر طنابی منو به یک طرف می‌کشه ومنو به خفگی و خفقان می برد اصلا اون روزا رو فراموش کردم ونمی دونم چطوری به این همه حسه خوب وعالی رسیدم وکلی با اون روزا فاصله گرفتم همیشه از خدا میخواستم منو نجات بده تا با شما استاد عزیزم آشنا شدم ونوری به دل گرفته ام تابید وکم کم روشن وروشن تر شد به همه دوستان توصیه میکنم سریال زندگی در بهشت وسفر به دور آمریکا صبح هانگاه کنند زندگیشون رو باشادی وحال خوب شروع کنند

    برای من که خیلی عالیه

    شاد وپیروز باشید وهر روزتان بهتر از دیروز باشد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای: