پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9 - صفحه 12

551 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2498 روز

    الگوهای تکرار شونده : هدف

    به نام خدای نعمت

    با سلام خدمت استاد عزیزم و همه ی دوستان الهی ام

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و با اونها باز هم یک کم بزرگ

    سایت عباس منش منوی اصلی ساب منوی اجرای توحید در عمل :

    توحیدی عملی 6 :

    این وعده رو به شما میدم که اگر بتونیم باورهای توحیدیمون رو درست کنیم همه ی مسایل حل شده است

    ثروت و نعمت و سلامتی و خوشبختی به صورت طبیعی وارد زندگیمون میشه

    نعمت و خوشبختی مسیر طبیعی جهانه داره به صورت طبیعی ایجاد میشه

    اگر ما جلوی ووردشون رو نگیریم با نگاه شرک آلود با قدرت دادن به عوامل بیرونی

    داشتم با خودم فکر میکردم که ما از وقتی که با استاد آشنا شدیم و با قرآن همراه هر وقت میخوایم ی آیه ای بیاریم رفرنسش رو هم دقیق میدیم که سوره ی فلان آیه ی فلان و از اونجایی که کلام استاد کلام قرآنه الان برای فایل های استاد هم همین حالت داره اتفاق می افته .دیگه مثل قبل نیست که اگر ی چیزی توی ذهنمون بود چون فقط شنیده بودیم و باور کرده بودیم رفرنسی براش نداشتیم میگفتیم خوب گفتن هست پس حتما هست دیگه !!!! مثل اون صحبت استاد که وقتی مادرشون میگفتن که مثلا سگ نجسه و استاد میگفتن کجای قرآن این رو گفته ایشون رفرنسی براش نداشتن .حال و روز همه ی ما قبل از آشنایی با استاد همین بوده

    اما الان دیگه اینجوری نیست و بقول قرآن سلطان و دلیل و رفرنس داریم برای اونچه که میگیم یا حداقل سعی میکنیم اگر برای چیزی رفرنس موثق نداریم سکوت کنیم و حرف نزنیم و نگیم چون میگن پس هست

    همه ی اینها رو گفتم که بگم استاد توی همه ی فایل هاشون دارن دم از توحید میزنن که بابا اگر این درست بشه همه چی درست میشه همونطور که برای من شده من از وقتی باورهای توحیدیم رو درست کردم همه چیز بصورت طبیعی وارد زندگیم شد

    یاد صحبت های استاد توی کپشن یکی از فیال هاشون افتادم که نوشته بودن قبل از اودن توی مسیر توحید هی هر سال میگفتن من سال دیگه پضعیت مالیم خوب میشه و به فلان خواستم میرسم زحمات عموم رو جبران میکنم که هر سال عید میریم خونشون و اینقدر محبت میکنه به ما .اما هر سال که میگذشت میدیدم که نمیشه

    و این داستان زندگی من هم بود قبل از آشنایی با استاد که هر سال انتظار سال خوش بعد رو داشتم اما سال بعد هم می اومد و هیچ اتفاقی نمی افتاد و من بودم و آرزوهای بر باد رفته و این روند تا 40 سالگی ادامه داشت و من نمیدونستم که دلیلش خودم هستم نه خانواده نه دولت نه هر عامل بیرونی .بقول دوست عزیزم آقای زرگوشی من نمیدونستم که خودم هستم که باید به هدف هام برسم و بقول جاشوا توی فایل الگوبرداری 3 خودم باید خودم رو بلند کنم

    تا اینکه در جستجوی موفقیت و رفتن به سایت های مختلف هدایت شدم به سمت این سایت و استاد اونم فی الفور و بی درنگ

    اینجا بود که تازه فهمیدم که مسئول همه چی خودم هستم چه خوب و چه بد که البته این درکه چند سال طول کشید و البته که هنوز هم کامل نشده بلکه داره هی بهتر و بهتر میشه و به اندازه ی این بهتر شدن مسیر نعمت های به زندگی من باز شد و کم کم جریان برقرار شد

    یاد زمین های کشاورزی افتادم که جوی آب براشون میکشن اون لحظه ای که مسیر آب باز میشه و آب توی مسیر جریان پیدا میکنه چقدر لذت بخشه اونایی که توی شالیزار کار کردن این رو بهتر درک میکنن که وقتی آب میاد و کم کم توی کرت ها جریان پیدا میکنه انگار روح تازه ای دمیده میشه در بدن اون کشاورزه و چقدر دیدنش حس خوبی به آدم میده و من دقیقا توی این چند سال این حس رو داشتم که انگار جریان نعمت تازه یواش یواش داشت توی کرت های وجود من پخش میشد:

    آرامش پیدا کردم

    امیدوار شدم به زندگی

    افسردگیم به میزان خیلی خوبی بهبود پیدا کرد

    لپ تاپی که ارزوی نوش رو داشتم خریدم

    هارد اکسترنال خریدم

    موبایل نو خریدم

    هدفون خریدم

    هدیه ها گرفتم برای عزیزانم

    وام هام رو تسویه کردم و رها و آزاد شدم

    چندین و چند محصول از استاد خریدم

    لباس و کفش و طلا خریدم

    درامدم رو که صفر شده بود رو چندین برابر کردم

    پس انداز کردم

    و ……..

    و همه ی اینها و حتی اونهایی که الان توی ذهنم نیستن فقط و فقط با کار کردن روی ذهنم و بهتر کردن رابطم با خدای خودم اونم ی ذره اتفاق افتاد همون توحید عملی که استاد میگفتن همون اصل و اساس خوشبختی که بابت همه ی اینها باید مرتب شکر گزاری کنم

    اما چ چند هدف دارم که هر سال مینویسم ولی هنوز بهشون نرسیدم :

    استقلال مالی

    پیدا کردن عشق و علاقم

    ازدواج

    مهاجرت

    مسافرت

    و وقتی به ریشه ی همشون فکر میکنم به ی چیز میرسم و اونم باورهای شرک آلوده و لاغیر

    باورهای شرک آلوده که نمیزاره به جریان هدایت اعتماد کامل داشته باشم که:

    من رو به سمت علاقم هدایت کنه یا علاقم رو به سمت من

    که فرد مناسب رو به سمت من هدایت کنه

    که شجاعت بهم بده برای مهاجرت

    که شجاعت بهم بده برای مسافرت تنهایی

    ی کم که فکر کردم در مورد مسافرت ومهاجرت که چرا من به این خواسته هام نمیرسم دلیلش فقط و فقط به بی ایمانی و ترس بر میگرده و گرنه من الان پولش رو دارم ولی میترسم تنهایی برم مسافرت میترسم از روبرو شدن با ناشناخته ها و چالش ها .الان مدتیه بارها اقدام کردم و به سایت های تور گردی سر زدم و تماس گرفتم ولی پشیمون شدم چون ترس ها من رو احاطه میکنن چون همش به چگونگی ها و موانعی که ممکنه پیش روم قرار بگیره فکر میکنم

    و البته که ی دلیل دیگش هم برمیگرده به باور کمبود که میترسم از خرج کردن پس اندازم

    در مورد ازدواج هم باز ریشه بر میگرده به کمبود و عدم باور به فراوانی و البته باز هم عدم اعتماد کامل به جریان هدایت .و گرنه اگر من صحبت های استاد توی جلسه اول قدم 6 رو باور کرده باشم و در ناخودآگاه من تثبیت شده باشه که من برای ازدواج نیازی نیست کار خاصی بکنم فقط باید روی باور فراوانی و هدایت کار کنم و خداوند اون فرد رو به سمت من هدایت میکنه دیگه رها میکنم تا بموقع اتفاق بیفته

    در مورد عشق و علاقه هم ریشش به این برمیگرده که من خودم میخوام این رو حل کنم و دست خداوند رو بستم و چسبیدم بهش و هی میگم پس چرا نمیشه و الان دیگه مدتیه که رهاش کردم

    کلا احساس میکنم این خواسته ها انگار توی ذهن من هنوز بزرگ هستن و به همین خاطر هم اتفاق نیفتادن و گرنه من خیلی از خواسته هام رو با همون تمرین ستاره قطبی دارم هر روز خلقشون میکنم

    سپاسگزارم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1949 روز

      به نام خدا

      سلام نسرین خانم

      امیدوارم که در زیر سایه پروردگار شاد و سلامت باشی و حال دلت عالی باشه

      کامنت شما رو خوندم یاد ترس‌هایی افتادم که در وجود خودم داشتم و تا حد زیادی ازشون عبور کردم

      خواستم بهتون پیشنهاد بدم البته که شما خودتون خیلی بهتر از من میدونید که ترس مقابل ایمان هست

      من خودم قبل از اینکه مهاجرت کنم از شهرم به یک شهر دیگه هیچ چیزی نمی‌دونستم و کلی ناشناخته داشتم و نمیدونی چقدر هم ترس ها وجودم رو فرا گرفته بود و نمیذاشت که حرکت کنم

      اما از ترس های کوچکتر شروع کردم

      مثلا تنهایی میرفتم بیرون

      بعد مسافرت رفتم تنهایی با تور

      بعد یک مسافرت پیاده‌روی تنهایی رفتم شمال کمپینگ و چقدر توی همین سفر یک هفته ای من ترسهام ریخت

      و در نهایت هم مهاجرت کردم کلا به یک شهر دیگه و نمیدونی چه اتفاق های خوبی برام افتاد و خدا چه کارها که برام نکرد

      الان هم شما اول بنویس که از چه چیزهایی ترس داری

      بعد بیا از کوچکترین ها شروع کن

      و تکاملت رو طی کن

      پیشنهاد میکنم بهت که حتما با تور مسافرت تنهایی رو تجربه کنی خیلی خوش میگذره بهت

      امیدوارم که تونسته باشم کمکی بکنم

      فقط سعی کن قدم اول رو برداری و به بقیش فکر نکنی بقیش رو خود خدا میچینه

      بعد میبینی چقدر ترس‌های خنده داری داشتی و نمیذاشته که حرکت کنی

      به امید الله قدم اول رو بردار منتظر نتایج عالی شما هستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2498 روز

        سلام دوست خوبم آقا جواد .متشکرم از پاسختون بله کامنتاتون رو خوندم و تحسینتون میکنم برای قدم هایی که برداشتین و هنوز هم بر میدارین. بله بخودم قول دادم تا پایان شهریور اولین مسافرت دور از استان خودم رو برم با تور اول و تکاملی و میدونم اگر این قدم رو بردارم درهای زیادی بروم باز میشه .سپاسگزارم از وقتی که گزاشتین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2229 روز

      به نام خدایی که در این نزدیکی ایست

      سلام نسرین جان دختر توحیدی و مهربان

      دختررررر اول کامنتت تو عرش بود ولی آخرش تو فرش.

      واقعا چراااااااا باید از مسافرت رفتن بترسی. تا وقتی از نقطه امنت بیرون نیایی هیچ اتفاقی نمی افته. من هر وقت تنهایی رفتم بیرون احساس نزدیکی بیشتری با خداوند دارم و انگار یه نیروی مافوق داره مرا حمایت می کنه تا وقتی با همسر و یا دوستی یا کسی میرم. تنهایی بیشتر حال میده.

      مررررسی عزیزم که نوشتی، این نشان از تغییرات قریب الوقوع رو میده، هر وقت جایی کار گیر داره و میایی اینجا بازگو میکنی حتما درست میشه. مطمئن باش، به همین زودی خبر از یه مسافرت یا شاید مهاجرت رو به ما میدی.

      در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر باشی مهربان ام

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2498 روز

        سلام به رضوان جان دوست داشتنی .چقدر خوشحال شدم پاسخت رو دیدم .ممنونم عزیزم که تجربه تنهایی بیرون رفتنت رو بهم گفتی .عزیزم من همیشه تنهایی میرم بیرون و تنهایی همه ی کارهام رو انجام دادم و میدم اما برای مسافرت های خارج از استان خودمون همیشه ی ترسی توی وجودم بود که البته با آگاهی های استاد بهتر شدم ولی منظورم از تنها بیرون رفتن این بود که کوله بندازم رو دوشم و رها و آزاد هر جای ایران که دوست دارم برم که البته این هم باید تکاملی انجام بشه و قدم اولش هم تجربه سفر به استان های همجواره و بعد استانهای دورتر که با سرچ هایی که انجام دادم ی جایی رو پیدا کردم که میتونم از اونجا شروع کنم و در صدد انجامش هستم و ان شالله انجام شد میام تجاربم رو میگم. بازم ممنونم نازنین اکتیو سایت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    Zahra گفته:
    مدت عضویت: 1758 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استادعزیزم وخانم شایسته مهربان

    اگربخوام درموردرسیدن به هدف ها صحبت کنم

    ازوقتی که باشما استادعزیزم آشناشدم به خیلی

    از هدف هام رسیدن مثلا توی روابط قبلا خیلی

    رابطه درب وداغونی باهمسرم داشتم ولی بعد کار کردن روی دوره عشق ومودت خیلی بهتر شده روابطم خداراشکر وخیلی راضیم البته که

    سعی میکنم هرروز روی خودم کار کنم …….. یه

    چیزی به دوستانی که می خوان توی حوضه روابط کار کنن ورابطه عالی داشته باشن بگم،،،،،،

    برای رسیدن به نتیجه پایدار توی روابط و البته توی تمام زمینه باید ادامه بدی من 7 ماه پیش

    که دوره عشق ومودت در روابط وخریدم همش

    میگفتم خدایا چرا نتایج تغییر نمیکنه چرا پس من تغییر نمیکنم ولی بعد هفت ماه الان که به

    خودم نگاه میکنم میبینم زهرای الان با زهرای 7

    ماه پیش زمین تا آسمون فرق داره ناخوداگاه به

    همسرم عشق میورزم ودوستش دارم حرف های

    قشنگ انگار از درونم میجوشه اگر همسرم اشتباه

    کنه نادیده میگیرم والبته که اون فورا معذرت خواهی میکنه که قبلا کاملا برعکسش بود .

    رفتار فرزندم بی نهایت عالی شده وخیلی آروم تر

    شده اما این نتیجه به دلیل اینه که هر روز روی

    خودم توی زمینه روابط کار کردم و حتی تعداد

    از اطرافیانم هم ازم مشاوره گرفتن و تغییرات توی روابطشون ایجاد کردن ،،،

    اما توی حوضه مالی نتیجه نمیگیرم واین موضوع بی نهایت خستم میکنه انشالله که امروز

    که این کامنت ومی نویسم خدای مهربانم کمک

    کنه تا اشکالم وپیدا کنم ورفع کنم .

    من هدفی که دارم وبهش نمیرسم دلیلش اینه که اصلا نمیدونم از کجا شروع کنم

    واینکه هیچ کس وندارم حمایتم کنه

    واینکه بی انگیزه میشم بعد یه مدت

    واینکه مداوم کار نمیکنم توی حوضه ثروت روش

    بعضی وقت ها به شدت احساس خستگی

    وناامیدی وتنهایی میکنم

    مورد دیگه ای که هست بخاطر تغذیه اشتباه

    خب توی سلامتیم مشکل هست قدرت درک و

    تمرکزم پایین هست فایلها را که گوش میدم درک نمیکنم

    مورد دیگه احساس بی حوصلگی وخستگی میکنم وهمیشه خواب آلودم به همین دلیل بی

    انگیزه شدم واز هدف هام دور افتادم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1949 روز

      به نام خدا

      سلام زهرای عزیز

      اول اینکه خداروهزاران بار شکر میکنم که به چنین نتایج خوبی رسیدیم از دوره عشق و مودت

      و تحسین میکنم که به چنین رابطه زیبایی رسیدی خدارو شکر

      دوم اینکه در مورد مسائل مالی همه ما مشکل داریم این نیست که فقط شما باشی و باید هرروز و هر ساعت روی خودمون روی باور فراوانی و روی احساس لیاقت خودمون کار کینم و این باید اینقدر تکرار بشه و تکامل طی بشه تا نتیجه رقم بخوره هرچند که توی اول مسیر نتایج میاد فقط باید ببینیم و بیاد خودمون بیاریم و تایید کنیم قانون رو

      مورد بعد این هست که شما نیازی به هیچ کسی نداری که حمایتت کنه اپل خدا دوم هم خودت

      مورد بعدی خواهر عزیزم خودت باید به خودت انگیزه بدی و خودت رو پوش کنی هیچکسی نیست که بخواد به شما کمک کنه جز خودت

      مورد بعد نذار نجواها و شیطان بیاد و شما رو ما امید کنه و سعی کن ذهنت رو کنترل کنی که پاداش بسیار بزرگی داره

      مورد بعدی همین چند خط آخری رو که نوشتی خودت دوباره بخون ببین چقدر منفی راجب خودت حرف زدی و کلامت قشنگ احساس ما امیدی داره

      خواهر عزیزم این چیزهایی رو که الان به شما گفتم اول به خودم میگم چون مخاطب اول خودم هستم چون من هر روز به خودم این حرف ها رو میگم تا ایمانم بیشتر بشه منم به خیلی از خواسته هام هنوز نرسیدم اما این پایان کار من نیست و من همچنان زنده هستم و دارم زندگی میکنم و خدا همیشه بهم لطف داشته پس شما هم از خدای بزرگ مدد بگیر تا کمکت کنه و دستت رو بگیره

      فقط انجامش بده just do it

      شما که این همه توی دوره عشق و مودت نتیجه های خوب گرفتی پس حتما هم میتونی توی بقیه ی مراحل هم نتایج خوبی بگیری به امید خدا

      فقط سعی کن سمت خودت رو خوب انجام بدی بقیش کار اوس کریمه

      خدا پشت و پناهت باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Zahra گفته:
        مدت عضویت: 1758 روز

        سلام به شما برادر بزرگوار

        سپاسگزارم که وقت گذاشتین و

        کامنت من وخوندین و پاسخ

        نوشتین .

        خداوند همیشه از طریق بندگانش با ما صحبت میکنه و

        جواب ما را میده ،،،راستش یه مدت هی می خوام دوره عزت

        نفس و روانشناسی ثروت واز اول شروع کنم ولی میام که از فایل اول گوش بدم انگار انگیزه

        ندارم اما شما به نکته خوبی اشاره کردین این که تمرکزم و

        بزارم روی فراوانی ها من باید

        فایلهای فراوانی را زیاد گوش بدم تا تبدیل بشه به باور برام به

        نظرم ماها یا حداقل خود من اونقدر در مورد ثروت محدودیت ذهنی داریم وباورهای نادرست که ما خیلی

        نیاز داریم روش کار بشه تا تبدیل بشه به باور ونتایج بیاد

        و اونجایی که گفتین هیچکس

        حمایتت نمیکنه خودت باید پاشی و با تکیه به الله مهربان حرکت کنی واینکه خودت به

        خودت انگیزه بده کاملا با حرفاتون موافقم چون همیشه

        این کار را انجام میدم .

        بازم سپاسگزارم که بهم یادآوری

        کردین که یسری چیزها را برای

        خودم مرور کنم توی ذهنم وبرام

        انگیزه بشه .

        درپناه الله مهربان شاد وتندرست وثروتمند وسعادتمند

        در دنیا وآخرت باشید .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    لیلا شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1179 روز

    ب خدای مهربان !

    سلام ب استادعزیزم ومریم جان!

    درمورد سوالی ک فرمودید اینکه چ اهدافی هرسال انتخاب می‌کنید وب آنهانمیرسید و چ دلایلی باعث میشه ب آنهانرسید؟ 1 بارها باهار تلاش کردم آرامش داشته باشم ب هیچ چیز جز آرامش فکرنکنم ی مدتی تمام تمرینات مربوط ب آرامش انجام میدم یعنی خوب پیش میرم بعددوباره میریزم بهم دلیلش هم افکار منفی مثل ترس احساس گناه فکرکردن ب آینده وو.. 2هدف بعدیم شعل معلمی بودک باوجودتلاش زیاد ادامه تحصیل رفتن ب دانشگاه دررشته تربیت بدنی نتوستم ب این هدفم برسم افکارمحدودکننده اینکه تو چی میخوای ب بچه ها آموزش بدی دس کم گرفتن خودم ولایق ندونستن وباخوددرصلح نبودن باعث شد فاصله بگیرم رویاهام ونرسم ب این هدفم … 3_هدف بعدی رابطه ای ک توش وابستگی نباشه هرموقع من برنامه میریزم ک وابسته نباشم آزاد رها باشم نمیشه ی مدت کوتاه انجام میدم ولی باز افکارمنفی مثل زنم و ب مرد نیازدارم باید باشه تابتونم اززندگی لدت ببرم فقط باید بامن باشه ب من محبت کنه برای من همه کاری انجام بده شادم کنه ووودرحالیکه هیچ کس مسئول شادکردن خوشبختی آرامش من نیس ومن خالق زندگی خودم هستم من مسئول شادی آرامش خودم هستم ن کس دیگه ..

    4_هدف بعدی گرفتن باغ بزرگ سرسبز و ی خونه باغ زیبا همراه استخر است فعلا بهشون نرسیدم البته باغ خریدم ولی باغ سرسبزی نیس فعلا ولی خداروشکرکنم اونم خریدم ولی باچیزی گ توذهنم فاصله دارم ک فعلا افکار محدودکننده مثل نداشتن لیاقت ،کمبودپول ،بدست آوردن این چیزا سخته بایدخیلی تلاش کنم ترس ازپیشرفت ،

    5_هدف بعدی داشتن ماشین برای خودم هست ک تصمیم گرفتم بخرم همه چی جور بود ولی نشدبخرم بازم ی سری موانعی مثل ترس وحرفای همسرم ک ازماشین من استفاده کن ماشین جدا میخوای چیکار کجامیخوای بزای جاکمه پارکینگ برای ی ماشین هست اگ ماشین بخری ضررمیکنی فلان بهمان نشد ماشین بخرم خیلی هدف‌ ها هست ک ب بعضیاشون امسال رسیدم گرفتن مدرک تزریقات سالها بود از آمپول سروم زدن میترسیدم گفتم باید پارو ترسم بزارم برم آموزش ببینم هم ترسم میریزه هم میتونم تزریقات انجام بدم ک خداروشکر تونستم این کارانجام بدم ،بافتن تابلو فرش هدف بعدیم بود گ شکر خدااونم انجام دادم واقعا لدت بخش برام وقتی گلهای قالی میبینم ک چ چیزی خلق کردم احساس فوق العاده ای بهم دس میده همین چیزا بهم انگیزه میده برای هدفای بعدیم ک امیدوارم ب کمک خداوند ب تمام اهدافم برسم ..از استاد عزیزم ومریم جانم بی نهایت سپاسگزارم .دوستتون دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    لیلا شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1179 روز

    ب خدای مهربان !

    سلام ب استادعزیزم ومریم جان!

    درمورد سوالی ک فرمودید اینکه چ اهدافی هرسال انتخاب می‌کنید وب آنهانمیرسید و چ دلایلی باعث میشه ب آنهانرسید؟ 1 بارها باهار تلاش کردم آرامش داشته باشم ب هیچ چیز جز آرامش فکرنکنم ی مدتی تمام تمرینات مربوط ب آرامش انجام میدم یعنی خوب پیش میرم بعددوباره میریزم بهم دلیلش هم افکار منفی مثل ترس احساس گناه فکرکردن ب آینده وو.. 2هدف بعدیم شعل معلمی بودک باوجودتلاش زیاد ادامه تحصیل رفتن ب دانشگاه دررشته تربیت بدنی نتوستم ب این هدفم برسم افکارمحدودکننده اینکه تو چی میخوای ب بچه ها آموزش بدی دس کم گرفتن خودم ولایق ندونستن وباخوددرصلح نبودن باعث شد فاصله بگیرم رویاهام ونرسم ب این هدفم 3هدف بعدی رابطه ای ک توش وابستگی نباشه هرموقع من برنامه میریزم ک وابسته نباشم آزاد رها باشم نمیشه ی مدت کوتاه انجام میدم ولی باز افکارمنفی مثل زنم و ب مرد نیازدارم باید باشه تابتونم اززندگی لدت ببرم فقط باید بامن باشه ب من محبت کنه برای من همه کاری انجام بده شادم کنه ووودرحالیکه هیچ کس مسئول شادکردن خوشبختی آرامش من نیس ومن خالق زندگی خودم هستم من مسئول شادی آرامش خودم هستم ن کس دیگه ..4هدف بعدی گرفتن باغ بزرگ سرسبز و ی خونه باغ زیبا همراه استخر است فعلا بهشون نرسیدم البته باغ خریدم ولی باغ سرسبزی نیس فعلا ولی خداروشکرکنم اونم خریدم ولی باچیزی گ توذهنم فاصله دارم ک فعلا افکار محدودکننده مثل نداشتن لیاقت ،کمبودپول ،بدست آوردن این چیزا سخته بایدخیلی تلاش کنم ترس ازپیشرفت ،

    5_هدف بعدی داشتن ماشین برای خودم هست ک تصمیم گرفتم بخرم همه چی جور بود ولی نشدبخرم بازم ی سری موانعی مثل ترس وحرفای همسرم ک ازماشین من استفاده کن ماشین جدا میخوای چیکار کجامیخوای بزای جاکمه پارکینگ برای ی ماشین هست اگ ماشین بخری ضررمیکنی فلان بهمان نشد ماشین بخرم خیلی هدف‌ ها هست ک ب بعضیاشون امسال رسیدم گرفتن مدرک تزریقات سالها بود از آمپول سروم زدن میترسیدم گفتم باید پارو ترسم بزارم برم آموزش ببینم هم ترسم میریزه هم میتونم تزریقات انجام بدم ک خداروشکر تونستم این کارانجام بدم ،بافتن تابلو فرش هدف بعدیم بود گ شکر خدااونم انجام دادم واقعا لدت بخش برام وقتی گلهای قالی میبینم ک چ چیزی خلق کردم احساس فوق العاده ای بهم دس میده همین چیزا بهم انگیزه میده برای هدفای بعدیم ک امیدوارم ب کمک خداوند ب تمام اهدافم برسم ..از استاد عزیزم ومریم جانم بی نهایت سپاسگزارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    ساره امین آبادی گفته:
    مدت عضویت: 1219 روز

    سلام به خدای یکتا

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانو

    سلام به دوستان مجازی سایت که با هر کامنتتون قلبم پر از نور و آگاهی میشه

    من شروع کردم به نوشتن تا خدا خودش جواب درست رو حین نوشتن بهم الهام کنه

    من ساره در فامیل جزء آدم های با هدف شناخته میشدم که مدام دنبال تقلا کردن برای موفقیته اما هنوز ایمانش به عمل نرسیده چون توی زمینه مالی نتیجه دستش نیست… خیلی برام سخته که این موضوع رو افشا کنم اما تو این فایل به قول استاد جای اعراض کردن نیست جای حل مسئله است و من به چیدمان شما استاد عزیزم در این سلسله فایل ها اطمینان دارم . من تو موضوعات روابط و آرامش و سلامتی نتیجه گرفتم ولی به قول استاد نتایج مالی هست که خودشو نشون میده و من هنوز ندارم

    هدفم به دست آوردن درآمد بوده و هست ، من اولین بار دفتر زدم و بعد از دو سه سال به درآمد با ثبات و معقول نرسیدم و برچیدم ، بعد پیج فروش فرش زدم و بعد از دو سه سال به درآمد با ثبات و معقول نرسیدم و بعد برچیدم … و اما الان دوباره با انگیزه و معجزه وار با هدایت الهی در دفتر مهندس باشخصیت و حرفه ای مشغول به کارم ولی هنوز به درآمد نرسیدم … خب با هدایت خدا الگوی تکراری 6 سال اخیرم پیدا شد!

    من حس کردم تمام این سال ها شاگردی نکرده بودم و کمال طلبی ام باعث شده بود کار با کیفیت نداشته باشم و در نتیجه درآمد هم نداشتم ! احتمالا این حس درسته . ولی الان که شروع کردم به شاگردی خدا به دلم انداخت این دفتر مهندس باش و شاگردی کن و یاد بگیر و قوی شو اما در کنارش یه جای دیگه منبع درآمد کم به وجود بیار . چند جایی سراغ گرفتم ولی هنوز نتیجه نگرفتم و مدام از طرف شیطان بهم وعده ی کمبود داده میشه که تو کارت ضعیفه یا کار سخت پیدا میشه یا به تو اعتماد نمیکنن ، و از طرف دیگه خدا بهم وعده فزونی میده میگه ساره تا الان به اینجا رسیدی سه تا مُهر نظام مهندسی گرفتی و در این دفتر با آدمای فوق العاده هم مدار شدی من پارتی ات بودم فقط از من دلسرد نشو اولین باره حس میکنم دستای من نمینویسه و یکی دیگه مینویسه اولین باره این اشک هام از شدت ذوق سرایز شده خدایا شکرت من دلسرد نمیشم ،خدایا شکرت من دو تا غار حرا دارم یکی سایت استاد عزیزم و یکی این دفتر مهندس فوق العاده که تو پارتیم شده بودی آزاد و در تنهایی روی خودم کار میکنم… بقیشم به چیدمان تو اعتماد میکنم خدایا شکرت

    شاگرد شما با افتخار ساره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    ژاله احمدی گفته:
    مدت عضویت: 977 روز

    به نام خداوند هدایت کننده و یاری رسان

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم و دوستان عزیزم

    امیدوارم هر جای دنیا هستین شادو سلامت وثروتمند باشین

    من از قبل سال جدید تصمیم داشتم تمرکزی زبان انگلیسی بخونم و آگاهیمو بالا ببرم

    برای مکالمه زبان دنبال کلاس آنلاین بودم مجانی ولی بعد از 2جلسه نتونستم ادامه بدم و متوجه شدم که من برای یادگیری باید بها بدم تا بیشتر قدر بدونم و تمرین و تکرار کنم

    تا اینکه خداوند سرکارم شخصی به من هدایت کرد که دخترش معلم زبان خصوصی بود و خیییییلی معجزه وار این شخص به من گفت دخترم مترجم زبان هست و خصوصی شاگرد داره

    من همیشه این معجزه خداوندو به خودم یادآوری میکنم که دقیقا در بهترین زمان و مکان من هدایت شدم پس خداوند خیییلی منو دوست داره و حواسش به خواسته های من هست

    خدایا سپاسگزارم

    وبعد از اون تو سایت دیدم استاد فایل انگلیسی گذاشته و مصمم تر شدم که این نشانه واضحی هست که من باید زبان با علاقه و تمرکزی یاد بگیرم

    تا اینکه 5نفر جور شد و سال جدید کلاس برگزار شد

    این کلاس با استاد مهربون وشادو آگاه و مسلط خیلی خوش میگذره و من واقعا راضیم

    خدایا سپاسگزارم

    و سال 1402 هدف گذاری ام یادگیری زبان انگلیسی شد والبته یه هدف دیگه ام گذاشتم که هنوز حرکتی نکردم چون دودل هستم و همین امروز تصمیم گرفتم که برم حضوری صحبت کنم و از این دودلی دربیام که اینکارو انجام بدم یا نه…

    من همیشه دوست دارم برای خودم هدف تعیین کنم قبل از استاد اسم هدف برای من یه کلمه خیلی بزرگی بود یه حرکت خیلی بزرگ و تصمیم خیلی بزرگ

    ولی الان روزانه هدف میزارم که امروز کار تمیزی خونه انجام بدم یا مثلا فردا خرید وسایل ضروری یا روز بعد انجام تمرین زبان و…

    این موضوع باعث شده که من همیشه خودمو مشغول کنم و بیکار نباشم واز لحظاتم به نحو احسن استفاده کنم

    البته هدف های بزرگی هم دارم مثل سفرترکیه و دبی که عاشقشم،هدف استقلال مالی با کار مورد علاقه،

    آزادی زمانی ومکانی در کارم،کاری که کار فرما خودم باشم وایده های خودمو اجرا کنم

    من فروشگاه سموم و کودهای شیمیایی پدرم کار میکنم و خداروشکر تا حدودی این آزادی هارو دارم و کم کم خیلی از کارها با سلیقه من انجام میشه و در بیشتر موارد پدرم با من مشورت میکنه و حقوقی که آرزوشو داشتم 2ماهی هست که میگیرم

    (من سال 1401دوره دوازده قدم خریدم و فروردین ماه میزان حقوقمو نوشته بودم و امروز که فکر میکنم میبینم به حقوق موردعلاقم

    10/000/000+تومانی رسیدم و چققققدر زود گذشت

    پس میتونم به خواسته های بیشتری برسم با قلبی آرام و تکاملی )

    من هدف های کوچیکو راحتتر انجام میدم ولی یکم هدف بزرگ میشه خیلی کند پیش میرم و امروز وفردا میکنم چون تنبلی و سهل انگاری میکنم

    و بیشتر ترس از حرکت کردن و صحبت کردن دارم ودر نتیجه کمبود اعتماد به نفس(که این اعتماد به نفس همه چیزه و همه چیزه)

    استاد عزیزم خیلی این فایل ها برای خود

    شناسی عالی هستن و منو بیشتر با خودم درگیر کرده تا ترمز هامو پیدا کنم وبرای پیشرفتش قدم بردارم و خودمو آرام آرام رشد شخصیتی بدم.

    شما بهترین الگو و صادقانه ترین الگو وشفاف ترین الگو برای من هستین.

    همیشه درپناه خداوند مهربون سربلند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    عامر گفته:
    مدت عضویت: 1215 روز

    به خدا ایمان داری؟

    خدا، تُو جوُنه ی انجیرِ!

    خدا تُو چشمِ پروانه ست، وقتی از روزنه ی پیله، اولین نگاهش به جهان می ٱفته!

    خدا، بزرگتر از توصیفِ انبیاست!

    بامِ ذهنِ آدمی حیاطِ خونه ی خداســــــــت!

    ( بخشی از نوشته ی زیبای حسین پناهی)

    ایّاک نعبد و ایّاک نستعین

    سلام بر خدایی که از توصیف انبیاء هم بزرگتره

    سلام بر استاد عباسمنش عزیز و مریم جانِ شایسته و دوستان عزیزم.

    امروز 11 مرداد ماه سال1402 هوا در شمال بارانی و خنکِ و حس نوشتن رو در من زیاد می‌کنه .

    داشتم اول صبح پیامهای شما دوستان رو انتهای این فایل می‌خوندم،

    دوست دارم من هم بنویسم راجع به این موضوع.

    من ساره هستم دختری 34 ساله که از پنجم دبستان دنبال کلاسهای هنری بودم تا الان و کلی هنر مختلف رو بلد هستم چه بشکل خودآموز و چه بشکل آکادمیک اما هرگز با اینهمه توانمندی که خداوند بهم داده نتونستم خلق پول کنم و این همیشه موجب سرخوردگی درونیم بوده و باعث شده دچار فعل مقایسه بشم و خودم رو سرزنش کنم و به مرور اعتماد بنفسم بسیار پایین اومد و حال درونم ناکوک شده.

    راستش یکی از دلایل نرسیدن به اهدافم رو برای خودم این می‌دونم که جامو پیدا نمیکنم، ممکنه خنده دار باشه ولی واقعا گم شدم. کلی هنر دارم اما نمی‌دونم توی این درخت هنر خونه ام کجاست ، کجا میتونم آرامش بگیرم. همین الان که دارم می‌نویسم قلبم گرفت وقتی عمری که سپری کردم رو مرور میکنم و آرزوهایی که برای ساره کوچولو داشتم اما محقق نشدند رو میبینم، همه اش دست و پا زدن بوده و نرسیدن، احساس میکنم تو برزخ زندگی میکنم.

    احساس میکنم توی یه دور باطل گیر افتادم.

    اینکه خیلی وقتا از خودم راضی نیستم.

    اعتماد بنفس ندارم.

    و توی بعضی کارا زود ناامید میشم و این فکر ترسناک میاد توی سرم که من نمیتونم پول بسازم. من هنوز انقدر خوب نیستم. حتی اگر تمام اطرافیان و دوستانم بهم بگن تو توی این کار خوبی، اماهمیشه یه چیزی ته وجودم به من احساس ناخوب بودن و ناکافی بودن میده.

    من دلیل نرسیدن به اهدافم رو این مسائل می‌دونم.

    و امیدوارم خداوند منو و مارو به بهشت هدایت کنه و در اونجا قرارمون بده برای همیشه.

    من عاشق یاد گرفتنم امیدوارم یاد بگیرم تا آزاد باشم و این آزادی هارو تجربه کنم آزادی مالی، مکانی، زمانی، داشتن حس خوب و راضی بودن از خودم از زندگی و در آخر عاقبت بخیری و شادی باشه. همه این آرزوها رو هم برای شما و هم برای خودم دارم.

    سپاسگزارم

    روزگارتون بهشت️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    آذر عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1172 روز

    به نام خدای مهربانی ها

    سلام استاد جان خانم شایسته ی عزیز و دوستان گلم

    راستش من قبل آشنایی با استاد درزندگیم هیچ وقت هدفی نداشته ویا برای خودم هدفی در نظر نمی گرفتم وباری به هر جهت بودم.واصلا فکر نمی کردم که خودم می تونم برای خودم هدفی داشته باشم وبتونم به اون برسم چون همه چیز رو در قیمت دلار و وضعیت کشور و پارتی داشتن و… میدونستم و می گفتم من که نمی تونم من هر کاری هم بکنم که موفق نمیشم ودر واقع انقدر ترمز و شرک داشتم که عملا هیچ کاری نمی کردم.

    ولی خدا رو شکر با کار کردن روی خودم وعضویت در سایت دارم هر روز به خدا نزدیک تر میشوم هدف هایی برای خودم انتخاب کردم که به امید خدا وبا درک قانون تکامل ولذت بردن از لحظاتی که در اون هستم وبا ایجاد باور این که خودم خالق زندگی خودم هستم وتوجه به زیبایی ها ودر کل حال خوب به اون ها خواهم رسید.

    از خدای مهربان می خواهم که کمکم کنه وفکرها وایده های رو به هم الهام کنه که درکمال آسانی و لذت بردن از مسیر به اهدافم هم برسم.

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1723 روز

    سلام استاد عزیزم.

    خداروشکر که این فایلهای عالی را در مسیرش قرار گرفتم. استاد عزیزم قبل از این فایل بی نظیر داشتم فایل چرا بعضی افراد بد شانس هستند را نگاه میکردم.

    2 نکته داشت واسم.

    1. من اون سالی که شما این فایل را منتشر کردید؛ اومدم توی سایت ولی نتونستم ببینم!

    بله درسته من حسادت کردم، من به شما حسادت کردم به خاطر نتایجی که در اون لحظه داشتید و این از کمبود شدید عزت نفس در وجودم بود. این از بی ایمانی به هدایت رب العالمین بود که منو آورد توی سایت ولی ذهن نجواگر من نگذاشت ببینم، درک کنم، بفهمم. در صورتی که صحبتی که شما توی ماشین کردید؛ الان بهم الهام شد؛ دقیقا مناسب شرایط آن روز من بوده است. چون من توی کار قبلی ام دقیقا درگیر همین مسئله بودم، من غر میزدم و با توجه به شرایط نادلخواهم، از جنس اون شرایط به زندگی ام دعوت کردم.

    شما توی جلسه سوم یا پنجم قرم هفتم خیلی خوب گفتید این موضوع را که بخاطر الهامی بودن آموزش هاتون، اینکه می فرمایید من خودم نمی دونم در مورد چه چیزی میخواهم صحبت کنم، ولی وقتی میام و صحبت میکنم بچه ها تماما میگویند انگار این فایل برای شرایط کنونی ما ساخته شده است.

    این اگر هدایت نیست پس چیه؟! خداروشکر بی نهایت.

    2. به این نتیجه رسیدم چقدر هنوز جای کار دارم. بخاطر اینکه هنوز هم که هنوزه درگیر باورهای قدیمی هستم و غر میزنم. هنوزم که هنوزه دوست دارم انگار قربانی شرایط باشم. تائید دیگران را بگیرم. یه جورایی انگار تمام کارهایی که دارم انجم میدهم این است که تائید دیگران را بگیرم. حتی نوشتن کامنت!

    بله استاد من حتی توی نوشتن کامنت هام برای شما اون اوایل بیشتر الان کمتر سعی میکردم تائید شما را بگیرم.

    تائید دوستان را بگیرم. حتی بعضی اوقات زیاد رو راست نبودم. از یه جایی به بعد به خودم گفتم اشکالی نداره الان تو در حد استاد خودت نیستی، اینو بدون تو روز اول خیلی اوضاع نازیبایی داشتی ولی الان شرایط خیلی رویایی تر از قبل است. احساس خوب، آرامش و خوشبختی ای که الان داری قابل قیاس با قبل نیست. استاد الان که مسیر 1 سال و 1 ماه گذشته را میبینم ، خدا میدونه چقدر سپاسگزار می شوم، که واقعا چقدر تغییر کردم، چقدر عزت نفسم تغییر کرده است. چقدر نحوه کار کردنم تغییر کرده است. چقدر حالم بیشتر از قبل خوبه و وقتی به شرایط نازیبا بر میخورم، چقدر راحت تر ازش استفاده می کنم.

    و واقعا چقدر جای کار دارم. از خدای یکتا میخوام هدایتم کنه درست طبقه بندی کنم و مسائل را بتوانم باهم هندل کنم و همینطوری که روی عزت نفسم دارم کار میکنم، بتونم روی ساختن شخصیت خودم، روی کارهام و همه ی موضوعات زندگی ام هم راستا کار کنم.

    استاد عزیزم توی این فایل هم انگار شما دارید در مورد من صحبت می کنید.

    تا 1 ماه پیش اگر این فایل را گوش میدادم خیلی اهدافی بود که من نتوانسته بودم درست انجام بدهم. خیلی از این موضوعات با اون روز من بیشتر صدق می کرد. اما به لطف هدایت رب العالمین الان خیلی خوب تونستم تغییر کنم و امیدوارم دائمی باشه این تغییرات.

    استاد من اول اهدافم را مینویسم و سعی میکنم دلیل اصلی اش را در آخر بنویسم.

    1. استاد یکی از بزرگترین اهدافم راه اندازی کارخانه ام بود. با خودم رو راست شدم، گفتم ببین این خیلی خوبه که تو بتونی یه کارخانه داشته باشی و در مسیر رشد جهان هستی پیش میروی، اما 1. با الان تو خیلی فاصله داره. 2. شریک های تو توی این کار باور های درستی ندارند. 3. تو این کارخانه را میخواهی برای احساس خوب، خب از همین الان احساس خوب را داشته باش.

    2. رسیدن به هدف مالی و حداقل موجودی حساب 1 میلیارد تومان. از اون خواسته هایی است که همیشه داشته ام. که آقا تو حداقل بسته به شرایط روز یه مبلغی مانده موجودی داشته باش واس خودت. راستش از روزی که زن گرفتم نشد دیگه مانده موجودی داشته باشم. به چند دلیلی:

    1) باورهای نامنساب در کمورد ازدواج که توی این 30 سال عمرم از جامعه و غیره ساخته شده بود برایم.

    2) باورهای نامناسب مالی. (مثلا هر پولی به حسابم میومد سریع میرفتم توی یه رستوران یه مبلغی ازش را خرج میکردم).

    3) بازهم کمبود عزت نفس و عدم تعهد به حفظ 1 دهم کل پولی که به عنوان سود کارهام به حسابم واریز می شود.

    4) کمبود عزت نفس در این مورد که من لایق خلق این ثروت نیستم. درسته استاد، من تا الان شاید میلیارد ها تومان پول ساخته باشم. اما خودم را لایق اون نمی دونستم. در حقیقت همین الانشم باهاش مشکل دارم و مقاومت دارم.

    در حقیقت هنوز هم وقتی بهش فکر میکنم ذهنم میخواد فرار کنه، یهو میخواد منو ببره سمت یه کار فیزیکی که بهش فکر نکنم یا شرایط نازیبایی که توی کارهای مختلف واسم پیش اومده را برایم بازسازی کنه و یادآور بشه.

    ( خدارا بینهایت شکر تا الان اینجوری به این باگم فکر نکرده بودم، اینم از هدایت رب العالمین هست، خدارا بینهایت شکر)

    5. استاد یکی دیگه از اهدافم وزن کم کردن هست. من با اینکه وزن کم کرده ام؛ من پارسال 108 کیلو وزن داشتم امسال نزدیک به 99 هستم، اما همیشه با وزنم مشکل داشتم. با اینکه دلم میخواهد به حدود وزن 85 برسم ولی هیچ وقت این هدف را نتونستم بزن.

    البته به این نتیجه رسیدم و با فایلهای شما هم تایید شد که من باید بخاطر هر 100 گرمی که کم میکنم سپاسگزار باشم، و هدفم را وزن کم کردن بذارم تا اینکه تا فالن روز رسیدن به یه وزن خاص. اینجوری از زندگی ام لذت برده ام در کنار کاهش وزنم. (توی این مورد ان شاءالله به زودی قانون سلامتی را میخرم و متعهد میشوم به خودم برای تغییر کردن خودم و شخصیتم).

    6. یکی دیگه اش استاد خریدن ماشین اتوماتیک هست. اینم خیلی برام بولد شده. اصلا خریدن یه ماشین دیگه واسم بلد شده.

    7. کلا توی اهداف مالی بخاطر کمبود احساس لیاقتم در مورد توانایی ساختن و خلق اون چیزی که میخوام خیلی ایراد دارم.

    8. مهاجرت کردن.

    دلیل اصلی اینکه من این اهداف را بهش نمی رسم استاد عدم عزت نفسم هست. اصلی ترین دلیل است. توی هر جنبه ای بهش نگاه میکنم کمبود عزت نفس و ترس وکمبود ایمانم و شرکی است که به خدا یکتا ناخواسته می ورزم. بله باید با خودم رو راست باشم. من شرک میورزم که تغییر نمی کنم. من شرک می ورزم که چیت دی واس خودم گذاشتم، من شرک می ورزم که می ترسم. من شرک میورزم که احساس کمبود می کنم. من شرک می ورزم که فکر می کنم جهان جهانِ کمبود هاست. من شرک می ورزم که عوامل بیرونی را(پدرم، برادرانم، شاید همسرم و…) را متأثر میبینم در شرایط کنونی زندگی ام. اینا را به خودم میگم. اینا انگار خداوند میگه و من مینویسم. من شرک میورزم که متعهد نیستم یا بی انگیزه میشوم. اهرم رنج و لذت نوشته ام ولی نمیخونم.

    پس دلیل اصلی اش شرک، بی ایمانی و کمبود شدید عزت نفس هست.

    چقدر این فایلهای الگو های تکرار شونده مغز آدمو شخم میزنه. خیلی سوالات خوبی طراحی کردید استاد عزیزم. واقعا که گروه تحقیقاتی هستید و چه خوب تحقیق کردید. انگار تک به تک افراد را می شناسید.

    استاد تعهد میدم اینجا به خودم که تغییر کنم. توی یک ماه اخیر خیلی تغییر کردم، منی که با چایی ام همیشه باید 4 الی 5 تا قند میخوردم، دیگه قند نخوردم، من دیگه سیگار نکشیدم، من دیگه هر نوع قند مصنوعی را از زندگی ام تقریبا صفر در صد کم کردم.

    اینجا تعهد میدهم که تغییراتم دائمی باشه تا بیافتم توی مسیر صافه. توی اون مسیری که بشوم مثل خوارپشت و از این قوانین استفاده کنم به راحتی. توی اون مسیری که صوت بزنم و لذت ببرم. توی اون مسیری که دیگه چیزی را تحمل نکنم، توی اون مسیری که فقط لذت ببرم حتی از هر اتفاق نازیبایی. توی اون مسیری که بجای درگیر سدن با تضادها همش در حال پیشرفتم و جهان هستی داره منو سُر میده به سمت نعمات وشرایط و عشق و حال و لذت بیشتر و بیشتر.

    توی اون مسیری که به بهترین خواسته ام که مسافرت کردن و دیدن جهان هست به راحتی برسم.

    استاد عزیزم بی نهایت ازتون سپاسگزارم. مریم خانم عزیم بی نهایت ازتون سپاسگزارم. نوشتن این کامنت عالی یک ساعت زمان برد ولی چقدر الانی که دارم به پایانش میرسم، حالم بهتره، چقدر خدا میدونه حس خوبی دارم.

    خدارا بینهایت شکر و سپاس.

    عاشقتونم از صمیم قلبم استاد عزیزم و مریم خانم عزیزم.

    ان شاءالله هرکجا که هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    رویا طالبی گفته:
    مدت عضویت: 1699 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلامی پر از انرژی و شادی خدمت استاد عزیزم، مریم جان و تمامی دوستان

    چقدر موضوع قشنگی

    ربط داره به حال هوای این روزهای من

    “هدف”

    وقتی انسان هدفمند زندگی میکنه چقدر زندگی قشنگ و لذت بخش میشه

    وقتی به ترم سه کارشناسی ارشد رسیدم با چیزی به نام پایان نامه مواجه شدم و پایان نام برای من سختتر از فتح کوه قاف بود اولش میخواستم بدم بیرون برام بنویسن ولی خودم شروع کردم

    از روزی که شروع کردم هر روز صبح تو دفترم مینوشتم مهم ترین هدف امسال من چست؟

    در جوابش مینوشتم به پایان رساندن پایان نامه ام

    من فقط به مدت سه ماه با تمرکز لیزری یعنی هیییچ کاری نمیکردم فقط در حال انجام مطالعات در مورد پایان نامم بودم

    من

    منی که انقد سختم بود نوشتن پایان نامه به مدت فقط سه ماه تونستم

    یک پایان نامه بنویسم با چهار فصل

    و از19 هیجده و نیم بگیرم

    من اون موقع پی بردم به تواناییم

    البته قبلش تواناییمو از عمد به چالش کشیده بودم من در طول مدرسه یک دانش آموز متوسط بودم

    ولی وقتی ترم سه ارشد بودم گفتم چرا من نتونم نمره دلخواهمو بگیرم یا اصلا چرا من نتونم شاگرد اول کلاس یا دانشگاه بشم

    من شروع کردم تمرکزم و توجهم رو گذاشتم رو درس های ترم سه و برای اواین بار تو عمرم شاگرد اول کلاس شدم تو دانشگاه نفر یازدهم شدم (دانشگاه سراسری)

    چون همیشه توسط پدر و مادرم به من گفته شده بود ما متوسطیم ما نمیتونیم بیش تر از این حد زرنگ باشیم ما توانییمون در این حد هست

    ولی من اون تابو رو شکستم

    یعنی میخوام بگم که خدا همه مارو در نهایت اتقان و زیبایی آفریده و همه توانایی انجام هر کاری رو دارن

    بخاطر اینکه قبلا دیدم تمرکز و توجه فقط بر روی یک چیز چقدر نتیجه میده

    من همواره وقتی از هدفی فارغ میشم به هدف دیگری میپردازم

    به قول قرآن فَإِذَا فَرَغۡتَ فَٱنصَبۡ آیه 7 سوره انشراح

    پس هنگامی که فارغ شدی کار دیگری رو بِگُمار

    الکی نیست که خدا این شکلی گفته چون بی هدفی و هدف نداشتن تو زندگی انسان رو به بدترین کار های روزمره مشغول میکنه

    و در نهایت افسرده شدن……

    من چهل روز پیش بعد اینکه مدارس تموم شد هدفی برای خودم تعیین کردم

    و چهل روز فقط تمام تمرکز و توجهم فقط اون هدف بود

    یعنی تمام تمرکز و توجهم چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ ذهنی هدفم بود

    چون اگر تلاش کنی در راستای هدفت، و باور های درست داشته باشی در مورد هدفت قطعا به اون هدف میرسی

    باید به تلاش های خودمون ارزش بزاریم و باورهای درست رو انتخاب کنیم

    یعنی موفقیت رو عامل درونی بدونیم نه بیرونی

    امروز اون چهل روز تعیین شده به اتمام رسیده من فردا یه آزمون مهم دارم

    و از الله رحمان و رحیمم میخواهم مرا به راه راست هدایت فرماید چرا که هر خیر و نیکی که از او می رسد من به آن نیازمندم

    و من انشاالله میام از نتایجم برای هدفی که تعیین کردم میگم

    در پناه حق

    یه عالمه دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: