پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9 - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)

551 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    صفورا گفته:
    مدت عضویت: 3863 روز

    من خییییییییلی دفتر هدف درست کردم و همه را تا 40 درصد بهش رسیدم،هدف هام واقع بینانه و در حد توانم هست و شدنی

    حالا چرا ادامه نمیدم؟من واقعیتش ترکیب زندگیم را دوست دارم،خانواده خوب،ثروت معمولی،قیافه معمولی،شغل معمولی،تا یک هدف را دنبال میکنم با انگیزه دادن ها و نتایجی که میبینم ادامه میدم ولی وقتی به جا حساسش میرسه میگم چرا خودمو اذیت کنم،داشتیم زندگیمونو میکردم

    یا مثلا اگه یه عارضه یا مریضی بین راه پیش بیاد،کلا هدفم را می ذارم کنار و میگم:هیچی سلامتی نمیشه

    در مورد کارافرینی هم بارها تلاش کردم اما وسط راه میگم من ک درامد مکفی دارم چرا خودمو بندازم تو دردسر،برو عامو

    راهکار:

    باید انگیزه را مکتوب کرد و هربار بروزرسانی بشه

    هدف را به چند لول تقسیم کرد

    تجسم مزایای رسیدن به هدف را همیشه داشته باشی

    ستاره قطبی را درمورد هدف اجرا کرد

    و

    هر وقت خسته شدیم،استراحت کنیم نه جا بزنیم

    (با شناختی که از خودم دارم،وقتی دارم رو هدفم کار میکنم پر یک روز کلا همه چیز را میذارم کنار،این نیست که به مرور بذارم کنار،من خودمو شناختم،باید بین کار به خودم استراحت بدم)

    یه سوال از استاد

    من بارها چند تا مهارت یاد گرفتم ولی ولش کردم،چکار کنم از شروع مجددش نترسم؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    Ati گفته:
    مدت عضویت: 1507 روز

    سلام استاد جانم منجی زندگی من به لطف الله

    استاد در این فایل دست گذاشتید روی تنها دغدغه این سالهای زندگی من…

    تنها هدفی که من در این پنج سال اخیر درگیرش بودم راه اندازی کسب و کار بوده …

    چندین ساله هدفم راه اندازی کسب و کاری برای خودم بوده که در اون حالم خوب باشه به جرات میتونم بگم اولویت من برای داشتن کسب و کار خودم علاوه بر کسب درآمد حس و حال خوب و هدفمندی زندگیم بوده همیشه دوست داشتم کاری رو انجام بودم که حال دلم خوب باشه البته که استقلال مالی داشتن فوق العاده ست ولی چیزی که از لحاظ روحی منو توی فشار گذاشته اینه که زندگیم اون کیفیتی که دوست دارم داشته باشه نداره همیشه از یکنواختی و عادی زندگی کردن حال دلم بد بوده انگاری همیشه میدونستم که باید یه کاری انجام بدم و یه راهی رو پیش بگیرم ولی چه راهی؟

    سوال هر روز و شب من این بوده که چه کاری میتونم انجام بدم؟ چه کاری؟ چه کاری؟

    هرچی به عقب بر می‌گشتم می‌دیدم من از بچگی علاقه به خلق یه چیزی بودم کاردستی های خلاقانه درست میکردم باهرچی توی خونه بود کارهای تزئینی و دکوری درست میکردم الان عاشق خلاقیتم…

    عاشق هنرهای دستی…

    عاشق کتاب خواندن و نوشتن و مرتب کردن کتاب هام بودم این که یه کنج خلوت گیر بیارم و با دفتر و کتاب هام سرگرم بشم عاشق کتاب خواندن و انتقال مطالب به دیگران بودم …

    اصلا بوی کتاب دیوونم میکرد عاشق کتابخانه و سرای فرهنگ بودم

    همه اینا از بچگی یادم بود ولی بازم میگفتم خوب من دقیقاچه فعالیتی رو میتونم شروع کنم که حالم توش خوب باشه ؟

    کسایی که توی این وضعیت بودن می‌دونن چه برزخیه!!

    اینکه هر روز می‌دونی یه کار مهم باید انجام بدی ولی نمیدونی دقیقا چی؟

    نمیتونی تصمیم بگیری ایده کسب و کار اینترنتی و تولید محتوای ارزشمند میومد که به خاطرش هر روز و هر روز کتاب بخونی و عشق کنی که بتونه واقعا آگاهی دهنده باشه به دیگران در راستای علایقمم بود عاشق تولید محتوام ولی باز گیر میکردم تو این که وارد چه حوزه ای بشم خوب؟

    باز روز و شب درگیر که خدایا هدایتم کن سمت چه حوزه ای برم ؟

    هرساله آغاز سال هدف تعیین میکردم امسال دیگه کسب و کارم رو راه میندازم، امسال دیگه تصمیم رو میگیرم ولی تا یه ایده هم میومد به دلیل مشکلات شخصیتیم

    شک و تردید که اگه نشه چی؟

    توانایی شو نداری

    عدم لیاقت

    باور کمبود

    نداشتن عزت نفس و اعتماد به نفس

    ترس از شکست

    ترس از ناشناخته های که باید باهاشون رو برو میشدم

    عمل نکردن به خاطر بی ایمانی

    اهمال کاری

    حتی ترس از موفقیت میگفتم خوب اگه موفق بشم چقدر سرم شلوغ میشه چقدر درگیر میشم چقدر همه ازم زیادی انتظار دارن و…

    همه اینا باعث میشد ایده هایی که میومد که فکر میکردم خودشه همین عالیه ولی فرداش بی خیال میشدم میگفتم نه …

    نمی‌دونم واقعا این چند ساله منتظر چی بودم اینکه خدا بیاد بهم بگه این شغلت ، اینم مسیر ،اینم آینده ت، که من شروعش کنم!!!

    همه اینا باعث می‌شده آخر سال بگم امسالم نشد سال دیگه پیداش میکنم سال دیگه سال دیگه…

    حتی سه سال پیش که گفتم خوب کسب وکارم اینترنتیه من تصمیمم رو گرفتم می‌خوام وب سایت خودمو بزنم اینقدر مطمئن بودم که رفتم مهارت طراحی سایت و پشتیبانی سایت و رفع مشکلات فنی سایت و افزایش سرعت سایت و افزایش امنیت سایت و آنالیز سایت و…

    افتادم توی مسیری که همه اینا رو یاد گرفتم (اصلا این همه اطلاعات لازم نبود)و داشتم ازش حتی کسب درآمد میکردم یه دفعه به خودم اومدم با یه تضاد سنگین که تو مگه هدفت از یادگیری این مهارت این بود!!

    تو رفتی این مهارتو یاد گرفتی که کسب و کار خودتو راه بندازی نه اینکه روی سایت دیگران وقت بزاری همون تضاده مجبورم کرد که از اون کاره هم بیام بیرون…

    بارها و بارها هم توی شرکت های مختلف مشغول کار شده بودم اما بعد چند ماه اومده بودم بیرون چون حالم خوب نبود میدونستم مسیرم این نیست علاقه م این نیست و دلو به دریا میزدم میومدم بیرون…

    باز می رسیدم سرخونه اول خوب چه کاریه که به زندگیت معنا میده

    چه کاریه که عاشقشی هر روز با عشق انجامش میدی ؟ نتیجه باز هیچی نمی‌تونستم تصمیم بگیرم واقعا نمی‌تونستم تصمیم بگیرم الان شاید شش ماهه که بیشتر روی سایت استاد وقت می‌زارم و فایلها رو گوش میدم قبلش فقط یه ثبت نام بود و هیچی کلا از فضا دور شده بودم تازه توی این شش ماه دارم باگ هامو پیدا میکنم و کلی انگیزه هام زنده شدن…

    دلیل اینکه تا الان کسب و کارم رو شروع نکردم و به نتیجه نرسیدم پیدا کردم همون دلایلی که گفتم

    شک و تردید که اگه نشه چی؟

    عدم لیاقت

    باور کمبود

    نداشتن عزت نفس و اعتماد به نفس

    ترس از شکست

    ترس از ناشناخته های که باید باهاشون رو برو میشدم

    عمل نکردن به خاطر بی ایمانی

    اهمال کاری

    آره حالا من ریشه های مشکل رو پیدا کردم و دارم سعی میکنم با همین فایلهای رایگان بهبودشون بدم چون یه عهدی که با خودم گذاشتم اینه که زمانی از محصولات استفاده میکنم که خودم به استقلال مالی برسم بدون اینکه بخوام از همسرم پول بگیرم یا چیزی رو بفروشم بتونم محصولات رو تهیه کنم..

    به خدا مطمئنم که ارزش این فایلهای دانلودی کمتر از محصولات نیست اگر من همینا رو هم بتونم عملی اجرا کنم کلی مسیر برام باز میشه ضمن این که عاشقانه منتظر روزی هستم که از محصولات استفاده کنم نمی‌دونید چه ذوقی دارم برای روزی که خودم بتونم محصولات رو با درآمد خودم بخرم چیزی رو که مطمئنم این مسیر ابدی منه تا آخر عمرم عاشقانه می‌خوام محتوای این سایت رو دنبال کنم چون می‌ره یه جاهایی تو عمق وجودم درست سرجای خودش میشینه و من به استاد عباس منش ایمان دارم.

    همین الانم دقیقا همین امروز تصمیم گرفته بودم یه ایده ای که به ذهنم رسیده که خیلی ذوق دارم برای عملی کردنش با اینکه شاید هرکی بشنوه بگه فایده نداره جواب نمیده چون در ارتباط با کار کردن با بچه هاست ولی من تصمیم گرفتم برم تو دلش این فایل هم اومد روی سایت…

    نجوا میاد که نمیتونی توانایی انجامش رو نداری اطلاعاتش رو نداری اما خوب گفتم برو پی کارت میرم یادش میگیرم من که عاشق مطالعه م اینقدر کتاب میخونم براش تا توش حرفه ای بشم بعد با عشق میرم براش تولید محتوا میکنم در راستای علائقم حتما جواب میده استادم بهم گفته برو تو مسیر بهت گفته میشه استادم گفته از هرکاری که با عشق انجامش بدی پول و ثروت به زندگیت میاد چه جوریش اصلا به من ربط نداره من فقط میخواهم شروعش کنم بزنم کنار این ترس های خیالی رو …

    بزنم کنار این برزخ بلاتکلیفی رو…

    هر چیزی رو که اراده کردم یاد بگیرم توش عالی شدم …

    مدرک دانشگاهی

    مهارت طراحی سایت و پشتیبانی سایت

    کارهای هنری

    هرچی رو که اراده کردم عالی انجامش دادم این رو هم میتونم…

    اگه شروعش کنم و بعد ببینم نشد خیلی بهتر از اینه که مثل چند سالی گذشت توی نقطه شروع و همین پله تصمیم گرفتنه بمونم و هیچ غلطی نکنم چون میترسم نتونم میترسم شکست بخورم میترسم جواب نده تا کی؟؟؟؟؟

    وارد 32 امین سال زندگیم شدم بدون هیچ دستاوردی البته که حداقلش اینه که کوله باری تجربه دارم، همیشه ترسیدم همیشه منتظر بودم مطمئن بشم به مسیر بعد شروع کنم

    بسه واقعا دیگه بسه …

    تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس

    خود راه بگویدت که چون باید کرد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    گلاله خسروی گفته:
    مدت عضویت: 879 روز

    سلام خدمت همه دوستان عباسمنشی و استادعزیز

    من اهدافی رو داشتم که با کار کردن روی باورهام تونستم بهشون برسم اما دو تا هدف رو هم دارم که فک میکنم کامل بهشون نرسیدم گرچه هرچه بیشتر کار میکنم نتیجه هایی رو میبینم اما من یه نتیجه پایدار و کامل رومیخوام‌وفک میکنم علتش ترمز های قوی که به مثل آدامس به ذهنم چسپیدن که با دوسه تا ضربه چیزی کم و بیش کنده میشه اما هنوز مقدار زیادیش مونده ،اگربا یه یخ آدامس چسپیده روبمالی خیلی راحت ازش کنده میشه جوری انگار چیزی اصلا اونجا نبوده اون یخه فک کنم همون شجاعت یا همون امیدواریه یاهمون انگیزه س یا همون اقدام درسته س تو زمان و مکان مناسبه س یا همشون رو با هم میخواد….طبق چیزایی که یادگرفتم این ترکیب رو باور مناسب داره و باور مناسب بی شک عمل درست رو هم به دنبال داره (خداروشکر!)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    عامر گفته:
    مدت عضویت: 1213 روز

    به خدا ایمان داری؟

    خدا، تُو جوُنه ی انجیرِ!

    خدا تُو چشمِ پروانه ست، وقتی از روزنه ی پیله، اولین نگاهش به جهان می ٱفته!

    خدا، بزرگتر از توصیفِ انبیاست!

    بامِ ذهنِ آدمی حیاطِ خونه ی خداســــــــت!

    ( بخشی از نوشته ی زیبای حسین پناهی)

    ایّاک نعبد و ایّاک نستعین

    سلام بر خدایی که از توصیف انبیاء هم بزرگتره

    سلام بر استاد عباسمنش عزیز و مریم جانِ شایسته و دوستان عزیزم.

    امروز 11 مرداد ماه سال1402 هوا در شمال بارانی و خنکِ و حس نوشتن رو در من زیاد می‌کنه .

    داشتم اول صبح پیامهای شما دوستان رو انتهای این فایل می‌خوندم،

    دوست دارم من هم بنویسم راجع به این موضوع.

    من ساره هستم دختری 34 ساله که از پنجم دبستان دنبال کلاسهای هنری بودم تا الان و کلی هنر مختلف رو بلد هستم چه بشکل خودآموز و چه بشکل آکادمیک اما هرگز با اینهمه توانمندی که خداوند بهم داده نتونستم خلق پول کنم و این همیشه موجب سرخوردگی درونیم بوده و باعث شده دچار فعل مقایسه بشم و خودم رو سرزنش کنم و به مرور اعتماد بنفسم بسیار پایین اومد و حال درونم ناکوک شده.

    راستش یکی از دلایل نرسیدن به اهدافم رو برای خودم این می‌دونم که جامو پیدا نمیکنم، ممکنه خنده دار باشه ولی واقعا گم شدم. کلی هنر دارم اما نمی‌دونم توی این درخت هنر خونه ام کجاست ، کجا میتونم آرامش بگیرم. همین الان که دارم می‌نویسم قلبم گرفت وقتی عمری که سپری کردم رو مرور میکنم و آرزوهایی که برای ساره کوچولو داشتم اما محقق نشدند رو میبینم، همه اش دست و پا زدن بوده و نرسیدن، احساس میکنم تو برزخ زندگی میکنم.

    احساس میکنم توی یه دور باطل گیر افتادم.

    اینکه خیلی وقتا از خودم راضی نیستم.

    اعتماد بنفس ندارم.

    و توی بعضی کارا زود ناامید میشم و این فکر ترسناک میاد توی سرم که من نمیتونم پول بسازم. من هنوز انقدر خوب نیستم. حتی اگر تمام اطرافیان و دوستانم بهم بگن تو توی این کار خوبی، اماهمیشه یه چیزی ته وجودم به من احساس ناخوب بودن و ناکافی بودن میده.

    من دلیل نرسیدن به اهدافم رو این مسائل می‌دونم.

    و امیدوارم خداوند منو و مارو به بهشت هدایت کنه و در اونجا قرارمون بده برای همیشه.

    من عاشق یاد گرفتنم امیدوارم یاد بگیرم تا آزاد باشم و این آزادی هارو تجربه کنم آزادی مالی، مکانی، زمانی، داشتن حس خوب و راضی بودن از خودم از زندگی و در آخر عاقبت بخیری و شادی باشه. همه این آرزوها رو هم برای شما و هم برای خودم دارم.

    سپاسگزارم

    روزگارتون بهشت️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    مهربانو گفته:
    مدت عضویت: 1395 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جون در خصوص سوال این جلسه در مورد هدف من سال‌هاست که هدف‌مشخصی دارم همیشه برای داشتن اون هدفم تلاش می‌کنم ولی خب یه هدف نمی‌ رسم که من بشینم درس بخونم برای آزمون وکالت همیشه من از بهترین اساتید استفاده می‌کنم بهترین فایل‌ها رو به دست میارم ، بهترین کتاب بهترین تست یک شروع عالی اما ی اتفاقی نیفته ادامه نمیدم و این داستان هر سال اتفاق می‌افته آزمون که میدم بد می‌ شبنم و خودمو سرزنش می‌کنم و این اتفاق هر سال برای من می‌افته و قبول شدن در آزمون وکالت برای من شده 1 رویا و بعد از آزمون همیشه من خودمو سرزنش می‌کنم که چرا من نخوندم و وقتی هم همیشه خودمو موشکافی می‌کنم و به خودم میگم خب من یک سوم کتابو خوندم نباید توقع قبول شدن توی آزمون و داشته باشم به خاطر همین باید تلاش کنم و این روند هر سال برای من تکرار می‌شه یک رویا یه هدف دیگه هم تو زندگیم دارم که منتظرم توی آزمون وکالت قبول بشم و کار گویندگی رو انجام بدم استعداد خیلی خوبی توی گویندگی دارم دلم می‌خواد گوینده موفقی بشم تلاش کردم که گوینده بشم و یه جاهایی نتیجه گرفتم موفق شدم ولی منتظرم اینکه اول وکالت قبول بشم چون گویندگی خودش تمرین می‌خواد زمان می‌بره و زمان رو باید من به جای اینکه به وکالت بدم باید به گویندگی بدم به خاطر همین وکالت توی اولویت برای من .

    استاد جون خیلی دوست دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    ادریس رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 2567 روز

    به نام خداوندی که هر لحظه هدایت می کند

    سلام به استاد دوست داشتنی

    سلام به بچه پر انرژی سایت

    استاد انگار این فایل را برای من گذاشتید

    با وجود اینکه نجواهای شیطان می گفت که کامنت ننویسم مثل همیشه

    فقط کامنت ها را بخونم

    ولی هدف گذاری که یکی از کارهای مورد علاقه من است

    استاد با توجه به دوره دوازده قدم که در قدم اول در مورد هدف گذاری صحبت کردید

    که چند سال پیش دوره را خریده بودم

    یادم نمی یاد که هر ماه برای درامد ماهانه ام هدف گذاری نکرده باشم

    در این چند سال که هدف گذاری می کردم برای درامد ماهانه ام که هر ماه انجام می دادم پنجاه پنجا ه بوده است یعنی یک ماه می رسیدم به هدفم ماه بعدی افت می کرد تا پارسال دقیقا یادمه اردبهشت ماه بود که چهار ماه پشت سر هم درامدم در حال افزایش بود یعنی وقتی این روند دیدم توی پوست خودم نمی گنجیدم انقدر خوشحال بودم تا اینکه رسیدم به مسایلی که پارسال در ایران رخ داد سه ماه پشت سر هم درامدم افت افت کرد که خیلی ناراحت بودم که چرا درامدم اینجوری شد با وجود اینکه از اخبار و این مسایل دوری می کردم ولی من هم جزه ای از اون جامعه بودم کنترل ذهن برام سخت بود تا اینکه فشار مالی زیاد روم بود تا رسیدیم به سال جدید 1402 برای اولین بار فروردین ماه و اردبهشت ماه درامد بدون انتظارم درامدم رفت بالا

    افزایش درامدم مصادف شده بود با هدف گذاری و تاثییر ان در زندگی استاد وقتی اون فایل دیدم یادمه وقت نهار بود که فایل گوش دادم و واقعا بی نظریترین فایلی بود که دیده بودم به نظر خودم یعنی تاثییر گذاریش رو من بی نظیر بود از این جهت می گویم امدم انگار سوخت بهم رسانده بودن با دیدن اون فایل هنوز ویدیوش دارم توی گوشیم هرز گاهی نگاه می کنم

    از اول فرودین امدم هدف گذاریم انجام دادم پشت سر هم نتایج مورد نظرم می امدم تا رسیدم به تیر ماه دوباره همین اش و همین کاسه درامدم افت کرد نمی دونستم اشکال کار من کجاست

    هر چقدر فکر می کردم

    می گفتم خدایا من که انگیزه فروانی دارم هر روزم روی باورهایم کار می کنم انصافا وقت می زارم چرا اینطوری شد

    از خدا هدایت خواستم

    خدایی که در هر لحظه هدایت می کند عاشقتم خدایا

    تو برام هم پدر بودی ‌.

    هم ثرمایه بودی

    هم اغوش گرم خانواده ام

    در هر لحظه حامی من بوده ای

    بی نهایت سپاس گذارم

    برگردیم سر موضوع هدف گذاری

    دقیق اول مرداد ماه بود که عشقم خونه پدرش بود و من تنها در خانه ام بودم و تصمیم گرفتم که موقع خواب تا صبح که بیدار می شوم فایل گوشم بدهم

    خوابم برده بود

    که یک smsاز طرف عشقم برام مسج شد

    خدا را شاهده که انگار صدای sms کل اتاق را پر کرده بود همون لحظه که بیدار شدم استاد داشت با ازاده صحبت می کرد (گفتگوی استاد با دوستان قسمت 63)

    که این صحبت استاد را شنیدم که می گفت که لازم نیست برای رسیدن به خواسته زجر بکشیم

    فقط همین را شندیم و خوابم برد

    صبح که بیدار شدم و به sms نگاه کردم اصلا دو سه حرف بی مفهوم برام امده بود فقط انگار خداوند مرا از خواب بیدار کند که این حرف را بشنوم

    یادم نمانده بود تا تقریبا ساعت ده صبح بود که صحبت های دیشب استاد به ذهنم امد و رفتم از اول گفتگوی استاد را با ازاده گوش دادم

    که استاد می گفت انگار بعضی ادمها دوست دارن که زجر و بدبختی بکشند و با اب و تاب پیش بقیه تعریف کنند که ما انقدر زجر کشیدم تا به این موفقیت برسیم اساس کل فیلم های جهان هم بر این باور هستند

    وقتی این را شندیم انگار یک پرده ای به قول استاد از جلوی چشمانم رفت تا اشکال کارم را بفهمم به خودم گفتم نا خود اگاه منم دوست دارم که این اتفاق ها برام بیافتد و دچار مشکل مالی شوم و پیش بقیه یا با خودم بگم که با همچین مشکلی دوباره حرکت کردم

    البته فیلم های که توی جنگل یک نفره به تنهایی مانده و تلاش می کند برای رفتن به خانه و زجر می کشد و افراد موفقی که می بینم که می گویند پول نداشتیم و در خیابان می خوابیدیم همچین داستان های را خیلی دوست داشتم

    به همین خاطر بود که من هم همچین الگوهای در زندگی ام تکرار می شدن

    و خدا را بی نهایت سپاس گذارم که این باور مخرب را بهم الهام کرد

    که خیلی خوشحالم

    یک هفته نیست که روی این باورم کار می کنم

    خدا را شکر می گویم مشتری از در و دیوار برایم می اید با تلاش کمتر و سود دهی بیشتر که به راحتی قبول می کنند خدا را شکر

    و با انگیزه تر با تعهد کامل تر دارم روی خودم کار می کنم و چندین روزه که صبح ها زود از خواب بیدار می شوم و برای باور سازی می روم منطقه های ثروت مند نشین و خانه ای لو کس را می بینم و فروانی را تایید می کنم و خیلی خوشحالم

    راستی وقتی به عشقم گفتم که چرا این sms را برام فرستاده بودی

    دوستان می دونید چی بهم گفت

    باورتون نمی شه

    گفت من اصلا sms برات نفرستادم نمی دانم چرا این و می گویی

    هدایت خدا ببنید دوستان

    خدایا عاشقتم

    خدا را سپاس گذارم که استادی مثل شما را دارم

    و با این قانون اشنا شده ام

    و خدا را سپاس گذارم که دوستانی مثل شما را دارم

    سلامتی . ثروت و خوشبختی را برای همه شما

    ارزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    رویا طالبی گفته:
    مدت عضویت: 1698 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلامی پر از انرژی و شادی خدمت استاد عزیزم، مریم جان و تمامی دوستان

    چقدر موضوع قشنگی

    ربط داره به حال هوای این روزهای من

    “هدف”

    وقتی انسان هدفمند زندگی میکنه چقدر زندگی قشنگ و لذت بخش میشه

    وقتی به ترم سه کارشناسی ارشد رسیدم با چیزی به نام پایان نامه مواجه شدم و پایان نام برای من سختتر از فتح کوه قاف بود اولش میخواستم بدم بیرون برام بنویسن ولی خودم شروع کردم

    از روزی که شروع کردم هر روز صبح تو دفترم مینوشتم مهم ترین هدف امسال من چست؟

    در جوابش مینوشتم به پایان رساندن پایان نامه ام

    من فقط به مدت سه ماه با تمرکز لیزری یعنی هیییچ کاری نمیکردم فقط در حال انجام مطالعات در مورد پایان نامم بودم

    من

    منی که انقد سختم بود نوشتن پایان نامه به مدت فقط سه ماه تونستم

    یک پایان نامه بنویسم با چهار فصل

    و از19 هیجده و نیم بگیرم

    من اون موقع پی بردم به تواناییم

    البته قبلش تواناییمو از عمد به چالش کشیده بودم من در طول مدرسه یک دانش آموز متوسط بودم

    ولی وقتی ترم سه ارشد بودم گفتم چرا من نتونم نمره دلخواهمو بگیرم یا اصلا چرا من نتونم شاگرد اول کلاس یا دانشگاه بشم

    من شروع کردم تمرکزم و توجهم رو گذاشتم رو درس های ترم سه و برای اواین بار تو عمرم شاگرد اول کلاس شدم تو دانشگاه نفر یازدهم شدم (دانشگاه سراسری)

    چون همیشه توسط پدر و مادرم به من گفته شده بود ما متوسطیم ما نمیتونیم بیش تر از این حد زرنگ باشیم ما توانییمون در این حد هست

    ولی من اون تابو رو شکستم

    یعنی میخوام بگم که خدا همه مارو در نهایت اتقان و زیبایی آفریده و همه توانایی انجام هر کاری رو دارن

    بخاطر اینکه قبلا دیدم تمرکز و توجه فقط بر روی یک چیز چقدر نتیجه میده

    من همواره وقتی از هدفی فارغ میشم به هدف دیگری میپردازم

    به قول قرآن فَإِذَا فَرَغۡتَ فَٱنصَبۡ آیه 7 سوره انشراح

    پس هنگامی که فارغ شدی کار دیگری رو بِگُمار

    الکی نیست که خدا این شکلی گفته چون بی هدفی و هدف نداشتن تو زندگی انسان رو به بدترین کار های روزمره مشغول میکنه

    و در نهایت افسرده شدن……

    من چهل روز پیش بعد اینکه مدارس تموم شد هدفی برای خودم تعیین کردم

    و چهل روز فقط تمام تمرکز و توجهم فقط اون هدف بود

    یعنی تمام تمرکز و توجهم چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ ذهنی هدفم بود

    چون اگر تلاش کنی در راستای هدفت، و باور های درست داشته باشی در مورد هدفت قطعا به اون هدف میرسی

    باید به تلاش های خودمون ارزش بزاریم و باورهای درست رو انتخاب کنیم

    یعنی موفقیت رو عامل درونی بدونیم نه بیرونی

    امروز اون چهل روز تعیین شده به اتمام رسیده من فردا یه آزمون مهم دارم

    و از الله رحمان و رحیمم میخواهم مرا به راه راست هدایت فرماید چرا که هر خیر و نیکی که از او می رسد من به آن نیازمندم

    و من انشاالله میام از نتایجم برای هدفی که تعیین کردم میگم

    در پناه حق

    یه عالمه دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    سیده ستاره موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1007 روز

    سلام

    کلی انرژی گرفتم وقتی صبح بلند شدم و با یه قهوه نشستم پای فایل جدیدتون استاد جان…

    اگر بخوام از تجربه خودم راجع به سوال شما بگم من تو زندگیم تا به حال نشده واقعا هدفی روبخوام و روش تمرکز کنم و بهش نرسم و اگر چیزی رو خواستم و بهش نرسیدم یعنی اینکه به معنای حقیقی نخواستم و لیزری روش تمرکز نکردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  9. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 907 روز

    درودبه استادمهربانم ومریم عزیزم

    وهمه دوستان عالیم

    خدایاشکرت که روزبه روززندگیم رادرکناراستادم هدفمندکرده وتمام تمرکزم راروی یک یک هدف هایم باتوجه به شرایط وموقعیتی که درآن هستم قرارداده ای .

    ازهمان ابتدا متعهدانه قلبم رابرای کلام به کلام استادم گشودم وروزبه روزاین تعهد،مسئولیتی شیرین رابرایم رقم می زدومرابه شخصی هدفمندسوق می دادکه بایدهرروززندگی وشخصیتش رادگرگون کندومن تشنه این دگرگونی به سمت عالی ترین اهدافم بودم چه ازلحاظ شخصیتی وچه ازلحاظ معنوی ومالی ،خدا وندهم الگویی به تمام عیارپیش رویم قرارداد،مردی که وقتی اززندگیش باعشق ،ایمان وتوکل به خداوندش سخن می گفت ،چیزی دروجودم جولان می دادکه می شود…..

    باکریمان کارهاآسان شود،وآرام آرام آسان شدبه زیبایی هم، آسان شدچون من زندگیم بایدمتفاوت تراززندگی قبل ازورودبه سایت می بودوگرنه برایم بی معنی بود،زمان درگذربودمن بایدتغییرمی کردم وتغییرات باتغییرابتدایی اززندگی استادکه می دیدم ومی شنیدم داشت صورت می گرفت ازهمان کلوپ بازی تازندگی دربهشتی به نام پارادایس خدایی.

    من هرروزوهرروزتمام وجودم وتک تک سلول هایم راآماده تغییرکردم وهمان جهاداکبری که خداونددروجودم نهادینه کرد،خدایاچقدرباشکوه است هرروزخودت راآماده کنی برای ذهنی پاک وبازکه همه چیزرادردنیایت به اندیشه های مثبت تبدیل کنی، مراهرروزبالذت وصف ناپذیری به سمت سایت می کشاندی ومن هرروزتشنه یادگیری وتغییر،همه چیزتازگی داشت فایل هایی که می شنیدم وبعضی تکراری دنبال می کردم ولی هرباردریچه های قلبم رابه سوی ایمان وتوکلی که استادم داشت رهنمون می کردی ومن باورکردم که می شود…..

    ازوقتی که دیگراجازه ندادم طبق فرمول گذشته درتمام زمینه هازندگی کنم ویک دستم به دست قدرتت دادم ودست دیگرم دردست استادهدفمندم.

    هدف هایم رانوشتم،خواسته هایم رانوشتم اماخواسته هایی که بازبه خواست واراده خودت سپردم چون نقص عجله راازمن دورودورترکردی من اگرمی خواستم ایمان به تورانشان دهم بایددرعملکردم نشان می دادم ایمانی که خودم رادورحلقه امن تو می دیدم که توصلاح مرامی خواهی پس صبرمی کنم ،اگراستادداشتنددرموردصبر صحبت می کردندایمان داشتم که می شودچون دیگربرایم لذت بخش بودکه صبرمن چه حاصلی ازطرف خداونددارد،مگرجزخیرچیزدیگری بود؟؟!!!!

    ازوقتی درزندگی هدف برای خودم مشخص کردم وبه دنبالشان باعشق رفتم ،نتایج همه شیرین ودلچسب بود،یک به یک یادمی گیری که هدف هایت راتیک بزنی وهدف بعدی خودش رانمایان می کندوآماده برای نتایج عالی ترچون دیگرراهش رایادگرفته ای بدون عجله وباآرامش وهدایت خداوندبه جلوحرکت می کنی وچه چیزی باشکوه ترازاین …….

    خدایاشکرت واقعاوقتی فکرمی کنم می بینم که چقدرآسان می شودفلش زندگی راراحت روی هدف هایم بگذارم واین شده انگیزه چندبرابری ولذت ازهرلحظه زندگیم ،چیزی که همه اش سوداست ومن زندگی ام رابه این واسطه زیباوزیباترکرده ام .

    خدایابی نهایت شکرت که خودم وزندگیم رابه سمت بهشت ایمان،توکل وامیدرهنمون ساختی وهرلحظه شاگردی کردن وآموختن…..

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید. عاشقتونم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    حدیث نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1264 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم؛!

    سلام استاد و مریم بانو جان))!

    رحمت و نعمت خدا توی زندگیتون هر روز بیشتتتتر و بییییشتر بشه که دارید ما رو وادار به نگاه کردن به قسمت های زنگ زده زندگیمون میکنید…

    تا نگاهی به عقب بندازیم که کجا از پایه اشتباه بنا شده و کجا باید زنجیر های این الگو تکرار شونده قطع بشن!

    جوابم به سوال شما شامل این موارد میشن:

    اول از همه من معمولا خیلی راحت به هدف هام میرسم جز این مورد که دیگه داره اذیت میکنه

    اونم مسائل مالی و درآمده…!

    چندباری اتفاقاتی کوچکی افتاده ولی اصلا رضایت بخش نبوده و در راستای خواسته هام نبودن…

    چند تا باگ پیدا کردم:#

    1.احساس لیاقت برای رسیدن به هدف…که از کمبود عزت نفس و نداشتن اعتماد به توانایی هام و همینطور لیاقت رسیدن به هدف هست و…!

    (توی این مورد با ظبط کردم صدای خودم و گوش دادن و خوندن و مرور توانایی و موفقیت های قبلیم داره بهتر میشه به لطف رب مهربونم)!

    2.اینکه بعضی اوقات قانون تکامل رو رعایت نمیکردم ولی الان خوب درس گرفتم که آروم آروم!!!!

    البته به معنای زمان زیاد نیست و به معنای تجربه های بیشتر! و درک بهتر قوانین! و باید رشد کنم و یچزایی یاد بگیریم و مرحله به مرحله و پله پله پیش برم نه اینکه یهو بپرم!

    3.برمیگرده به باور هام…که دارم روشون کار میکنم ولی هنوز کاملا به عمق وجودم نفوذ نکرده و باید انقدر ادامه بدم تا جزو ناخودآگاهم بشه و به قول شما چندبار کار کردن نتیجه ای نمیده و باید همیشه ادامه بدم…که مشکلم اینه که نصفه ول میکنم و فکر میکنم کافیه!

    ولی کافیه روی دوچرخه باشی و لحظه ای پا نزنی و پدال رو ول کنی،؛،همون موقعست که افتادی)!

    4.مورد چهارم انگیزه است که زود از دستش میدم که باید با اهرم رنج و لذت درستش کنم و خیلی بهتر از قبل شده ولی باید ادامه دار باشه تا نتیجه بیاد.

    کار مورد علاقم پیدا شده ولی از کدوم قسمتش درآمد داشته باشم رو هنوز گیر کردم چون هنوز کلی جا دارم تا مهارت کسب کنم! باید مهارت هام رو برای خودم پیدا کنم و مرور کنم.

    5.بزرگترین باگی که پیدا کردم و غولشه…اینه که کن میترسم که کاری رو شروع کنم ولی بعدا نصفه رهاش کنم و ادامه اش ندم

    ،یجورایی چون قبلا کارهایی رو امتحان کردم و خوشم نیومده و نصفه رها کردم دیگه اعتماد به خودم خیلی کمتر شده و مانع شروع کردنم میشه و کمالگرایی توی وجودم هست

    ولی باید جاش رو با بهبود گرایی عوض کنم و این باور رو ایجاد کنم که انسان اشتباه میکنه و خودم رو بپذیرم و بگم ممکنه این کار اونی باشه که بخوام ازش درآمد داشته باشم و نتیجه نداشته باشه ولی اگر اصلا انجامش ندم که نمیدونم نتیجه داره یا نه!حداقل وقتی انجامش بدم دیگه افسوس نمیخورم و باید روی تعهد و انگیزه ام کار کنم که هر روز براش قدم بردارم و ادااااامه بدم،که باید انگیزه کافی ایجاد کنم که محرک حرکت کردن و ادامه دادنم باشم.

    ++هرچیزی رو اگر ادامه بدم و تمرکز بزارم حتما به نتیجه میرسه!!++

    6.موضوع بعدم اینه که عملا رسیدن به هدف و ادامه دادن توی ذهنم برام سخت شده و باید رسیدن به هدف رو توی ذهنم آسون کنم و به مراحل کوچکتر تقسیم بندی کنم و براشون چک لیست بزارم و تیک بزنم و برم سراغ بعدی!

    دیگه نمیخوام دوباره این مسئله تکرارشونده سال دیگه هم تکرار بشه و به لطف رب العالمین امسال از ریشه حلش میکنیم و دیگه تمام!!! و بعد از اون هرسال باید توی این زمینه بهتر بشم نه اینکه توی قدم اول گیر کرده باشم.

    خدایا من هیچ قدرتی از خودم ندارم ،تمام قدرت و عزت و ثروت از آن توعه، تنها یاری دهنده تویی،خودت کمکمون کن و هدایتگرمون توی هر قدم از مسیر باش

    خودت هر لحظه به لحظه مدیر برنامه مون باش!

    و مواظبمون باش که مسیر مستقیم و ابراهیمی رو بریم و لحظه ای دستت رو ول نکنیم.

    عاشتم رب العالمین یکتا و مهربونم که حواست بهمون خیلی هست!

    و جهانی خلق کردی و ما رو خالق زندگی خودمون کردی تا به هرچه بخوایم و هدف هایی که داریم برسیم!!

    سپاس فروان بابت وجود شما و مریم بانو

    و بابت کامنت های بینظیر که ذهنم رو خیلی باز کرد.

    مرسی بابت حضور فعالتون توی این سایت!

    ما خالق زندگی خودمون هستیم و هرآنچه اتفاق افتادت و میوفته به واسطه فرکانس و افکار ماست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: