پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9 - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)

551 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرهاد غلامی گفته:
    مدت عضویت: 893 روز

    بنام خدا بخشنده و مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته و همه دوستان عزیز این سایت بی‌نظیر و. فایل های بی‌نظیر استاد عزیز که بی‌نهایت درس. داره برای ما دست میزاره رو نقطه اساس زندگی ما استاد عزیز ازتون بسیار ممنونم و سپاسگزارم که وقت میزاریم برای ما و این فایل ها رو آماده می‌کنیم بازم ازتون. قدردانی می‌کنم و اگر چی

    این‌ها برای خودتون است و خیل ممنونم

    برای ماهم به اشتراک می‌گذاریم

    بریم سراغ سوال های که پرسیدیم و چه ترس‌هایی است که هنوز نتوانستم بر اونا غلبه کنیم من ترس از رفتن توی ادارات دولتی

    حالا کلانتری باشه دادگاه باشه یا کاری باشه که

    به ادارات دولتی ربط داشته باشه و خدا را شکر

    روی خودم دارم کار می‌کنم و خیلی بهتر شدم

    ولی همچنان سر کارم با ادارات دولتی که برام

    اتفاق می افته یکم ترس بر من غلبه می‌کنه

    و خدا را شکر آگاهانه بر ترسم غلبه می‌کنم

    و نقاط ضعف مو پیدا می‌کنم تا حد ممکن و با یاری الله

    میرم تو دل ترس‌هام و کار برام راحت‌تر میشه

    و با خودم افتخار می‌کنم و همیشه اینو تو ذهنم

    به یاد می‌سپارم اونجایی که به نترسید م

    آگاهانه عمل کردم کارها برای من آسان شد و

    بزرگتر از ترس هام شدم و خدا را شکر که

    دارم دلیل ترس‌هام یکی یکی پیدا می‌کنم

    و هروقت که قدرت رو به عامل بیرونی

    دادم کار برام بسیار سخت شد یعنی

    روی فردی حساب کردم کار رو برام انجام بده

    یا قدرت رو به فردی قدرتمند یا آدم با نفوذی

    توی دولت دنبالش گشتم یا روی آدم پولداری

    یا روی فردی آشنایی حساب کردم یعنی

    به غیر از خداوند که اگر فردی یا شخصی

    کمکم کنه ازش تشکر کنم ولی به یاد

    داشته باشم که خداوند این فرد یا

    این شخص رو برام فرستاده نه کسی دیگری

    بازم ازتون سپاسگزارم و ممنونم استاد عزیز

    و همه دوستان عزیز این سایت بی‌نظیر و با

    کامنت‌های بی نظیر شو ن ممنونم دوستان.

    سپاسگزار خدای متعال هستم

    که منو تو این مسیر هدایت می‌کنه

    در پناه الله یکتا و متعال شاد سربلند

    موفق و ثروتمند و سلامت باشید فعلاً خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    موآنا گفته:
    مدت عضویت: 515 روز

    سلام و وقت همگی بخیر

    اول از همه میخوام بگم امروز سررسید وامم بود و بجز فروش طلاهام در حال حاضر نقدینگی ندارم و چون امید دارم با کار کردن رو خودم تو دو ماه آینده حتما پروژه فوق العاده می گیرم (چون هیچ تو زندگی م انقد اولویت اولم ثروت نبودن و انقد جدی به فکر افزایش درامد و ثروت و رفاه نبودم و تصمیم گرفتم طلاهام بفروشم و اول از زیر بار بدهی دربیام و بعد با درامدم و آسودگی خیالم میتونم بهترین طلاها رو بخرم بدون این همه فشار وام و قسط)…امروز به خودم گفتم زنگ بزنم به رئیس بانک ببینم راهی داره تا دو ماه دیگه مهلت بگیرم برا پرداخت یا نه و با وجود اینکه این شخص معروفه به بداخلاقی وقتی زنگ زدم با لحن بد گفت اصلا راه نداره و اگه تا قبل عید تسویه نکنید پروندتون اجرای میشه و وکیل بانک طرفتون میشه (البته که این تهدیدش برام مسخره اومد ولی از این نوع برخورد اصلا خوشم نیومد) ……با اینکه طرز برخوردش چند دیقه ای واقعا حالمو بد کرد سریع به خودم گفتم بذا از یه زاویه ای بهش نگاه کنم که حالم خوب بشه و امتحان کردم ….گفتم ببین از نظر رئیس بانک من آدم پولداری هستم و میتونم تسویه کنم اما چون میخوام جای دیگه سرمایه گذاری کنم و پول وام رو ندم اون انقد با لحن بد حرف زد که سریع تسویه کن یعنی مطمئنه من پولدارم پس من آدم ثروتمندی هستم …و انقد هر لحظه یاد برخوردش میفتادم این جمله رو با صدای بلند و جدی به خودم میگم که کم کم 90 درصد ذهنم کنترل شد و تازه این چالش تسویه وام با حساب خالی رو بجای یه محدودیت گفتم یه فرصته که من برا همیشه از شر بدهی ها خلاص بشم و به آرامش برسم …هی دنبال تمدید و قرض برای تسویه قرض دیگه نباشم …هرچند از سرمایه م میزنم اما آرامش دارم دیگه ….تا اینجا از کنترل ذهنم خیلی احسنت گفتم به خودم فارغ از هر نتیجه ای که هنوز نمیدونم چی قرار بشه…

    اما سوال اینکه تا حالا چه اهدافی داشتم که بارها تلاش کردم ولی بهش نرسیدم

    1.افزایش درآمدم

    تقریبا چند ساله هر سال من اول سال تو دفتر مینویسم رسیدن به درآمد فلان و اخرش هیچ..گاهی بهش نزدیک میشم تو یه ماه اما باز نمیشه اصلا انگار قفله …امسال دیگه ننوشتمش خسته شدم از بس بهش نرسیدم دیگه باورم شده که باور وحشتناکی در موردش دارم که نمیشه… خیلی از خودم پرسیدم و کنکاش کردم و گفتم خدایا چراااا به خیلی جوابا رسیدم از شرک ،از بی لیاقتی ،از ترس از ثروت،از کمالگرایی،…نمی دونم همه ی اینا رو من کم و بیش دارم اما هنوز درونم میگه نه اینا هست ولی اصلی نیست ..یه جایی به خودم گفتم از درامد بالا نه از پایین ترین درامد گفتم مخصوصا برا این دو سالی که فریلنسر شدم …میرم تا پای قراردادای دلاری م حتی اخرش به دلیلی دیگه خبری نمیشه ..یا وقتی قیمت معمول میگم تازه نه بالا و نجومی چیزی که هر شرکت طراحی سایت و سئو میگه میبینی دیگه نمیگه ..یا وقتی میخوام نمونه کار نشون بدم میبینم کارها یکی دو تاش بالاس مشتری ها تمدید نکردم هاستشونو یا به هر دلیلی پایین اومده و عملا با شرمندگی میگم من فقط همین چند تا نمونه کارو دارم و طرف دیگه خبری ازش نمیشه..بخودم میگم کانسپ بزنم میبینم حق من نیست از اول بشینم مث یه تازه کار نمونه کار جمع کنم واقعا انرژی ش رو ندارم …نمی دونم حق من نیست احساس قربانی شدن توی کار بهم دست میده من واقعا حقم نبود الان از نظر درامد اینجا باشم همیشه صدم رو برا کار و مشتری گذاشتم قیمت منصافانه دادم نه دروغ گفتم بهشون که جذبشدن کنم نه کم کاری کردم نه گوشبری کردم نتیجه صداقتم این شده فعلا…سال ها میگفتم این شرکتای گدا و استارتاپ بدرد نمیخورن ادم باید پارتی داشته باشه تا بره تو یه شرکت درست حسابی که اگه زحمت میکشه بدونه اخرش خوشه …این شرک محض بود و چنان خدا منو سرجام نشوند و هیچی نشد تا فهمیدم من چقد از خدا دور شدم …و فقط باید از اون بخوام …الان چند ماهه ازش میخوام در مجموع حال و حسم خوبه و قشنگ دارم رشد خودمو متوجه میشم ولی تشخیص نمیدم کجا دارم توکل میکنم کجا دارم تنبلی میکنم …سر همین وام که تو فکرش بودم خدایا یه راهی بذا جلو پام و سعی کردم بسپارم به خودش و توکل کنم ..یه هو این فک می اومد سراغم که دست رو دست گذاشتی و منتظری از آسمون پول برات بیاد…سردرگم میشم با اینکه من خیلی م تلاش کردم تبلیغ کردم برا کارم که پروژه بگیرم کلی رزومه فرستادم اما هیچی نشد…قاتی کردم دیگه نمی دونم توکل چیه ..تقلا چیه…تنبلی چیه…فقط میدونم بد جور استاپ شدم…پشت یه در بسته گیر افتادم …

    نکته مثبت همه ی این شرایط استاکی من اینه که ریزه ریزه هی دارم رو خودم کار میکنم و چیزای جدید یاد میگیرم فقط میدونم پول برام هیچ وقت اولویت اول نبود اما الان اولین اولویتم ثروته …آدم با پول به خدا نزدیکتر میشه ودر کنارش خیلی از حسرت های دیگه م و دغدغه های دیگه مم حل میشن این موفقیت برا من میشه شروع موفقیت های بعدی شایدم موازی با سایر موفقیت هام ..آدم وقتی شرایط مالی ش خوب نباشه روز بروز دور تر میشه از همه چی …سخته ادم بدون در نظر گرفتن نتایجش احساس لیاقت کنه اما رو اون بخشم دارم کار میکنم …کمالگرایی م دارم بهبود میدم و یه درامد حداقل رو در نظر گرفتم حتی فقط شروع بشه …خلاصه از اهداف دیگه م نمیگم ولی مهم ترینش همین افزایش درامدم هست که سال هاس هدف تکراری منه…ولی امسال فرق داره میخوامد زندگی م رو خودم میسازم همنجوری که تا الان خودم خرابش کرده بودم دوباره میسازمش…منکه هنوز اون ترمز اصلی پیدا نکردم اگر شماها که کارکشته تر هستین میتونید سرنخ بهم بدین ممنون میشم

    مرسی از شما استاد و مریم جان پر تلاش️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      ابوالفضل گفته:
      مدت عضویت: 1111 روز

      سلام روزتون ب خیر

      موآنای عزیز میخام از چیزی بنویسم ک خودم درونش مشکل دارم

      تو جملاتت نوشتی ک میدونی این اشکالات اصل نیستن و اصل جیز دیگری

      قصد لستاد از طرح کردن این سوالات اینه ک ما خودمون رو بشناسیم و خواسته هامونو بشناسیم همین فقط همین و اصل داستان اینه ک بعد از شناخت به حال خوب برگردیم و بابت این شناخت شکرگزار خدا باشیم

      ب خاطر این ک اصل داستان اینه ک احساس خوب مساویه اتفاقات خوب

      تمام داستان همینه ک وقتی ما خواسته هامونو می‌فهمیم 100 درصد راه رو رفتیم چرا ؟چون خداونده ک صد در صد جواب این خواستمونو بهمون میده یعنی ب طور اتوماتیک هدایت میشیم به برطرف کردن لشکالاتمون حالا یا در این سایت یا از طریق دیگری

      و نباید فریب ابلیس رو بخوریم ک میخاد بهمون احساس ناتوانی بده از حل این باورها و مشکلات

      ب قول یک آدم موفقی بعد از این ک ما خواستمونو فهمیدیم باید داد بزنیم خداییببااا شکرررررت من خواستمو فهمیدم

      تمام سهم ما از وظیفمون همینه (ایاک نعبد و ایاک نستعین)خدایا فهمیدم تنها کاری ک باید بکنم بندگی تو و خواستن از تو است تویی ک همه کارهارو داری انجام میدی و اینو بدونیم ک وقتی خواسته ای در ما ب وجود میاد یعنی همون خواسته خداست و بعدا بدون این ک متوجه بشیم حل میشه ب خاطر همین استا میگه کامنت بزاریم ک بفهمیم چ راهی رو طی کردیم کجا بودیم و خواسته هامون چی بود بفهمیم ک بعد از یکسال با خوندن کامنت ها ک خدا داره جواب خواسته هامونو میده

      تمام وظیفه ما اینه ک در جاهایی ک احساسمون بد میشه بفهمیم خواستمون چیه و بقیش باید لذت ببریم از زندگی

      این همون طریقه زندگی استاده ک تو سریال زندگی در بهشت و سفر آمریکا داره بهمون یاد میده ک از طبیعت لذت ببریم

      پس فریب ابلیس رو نخوریم و نگران نباشیم ک خدا وعده درست شدنش رو داره بهمون میده

      موآنای عزیز من خودم تو این ها مشکل دارم و این هارو اول برای خودم نوشتم امیدوارم بتونیم رها کنیم خواسته هامونو و از لحظه های زندگی لذت ببریم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        موآنا گفته:
        مدت عضویت: 515 روز

        مرسی ابوالفضل جان

        جالبه اینکه میگی اول باید خواسته مونو بدونیم …!من فک میکنم واضح به خدا گفتم چی میخوام الویت الان پوله الان و چند ماهه دارم رزومه میفرستم رو رزومه م کار می کنم آگهی میزنم و مشورت می گیرم …پیام تبلیغاتی میفرستم ..اما هنوز این گره باز نشده خیلی نزدیک میشم به کارهایی که رویام بود با درآمد دلاری ولی قدم اخرو تمام شروع کار هنوز اتفاق نیفتاده …

        استاد میگه سوال درست جواب درست !شاید باید سوالات مثبت تر بپرسم یا خواستم رو شفاف تر کنم یا هم همچنان در بیراهه باید برم تا یه روزی بفهمم…

        شایدم باید تمرکزم رو از روش بردارم !

        من باید ایمانم رو قوی کنم به خدای خودم و مطمین باشم که خواسته من انجام شده و تمام…بعدم دیگه بهش فک نکنم و پر از احساس خوب باشم پر از امید و حال خوب جوری که بهش رسیدم…

        اره یه مدتم اینجوری بهش فک میکنم … هر چه هست زندگی الانم بخاطر فرکانس های قبلی خودم بوده پس اینده رو با حال خوب امروزم سعی می کنم بهتر کنم…هرچند سخته بخدا ولی باید انجامش بدم وقتی ایمانم قوی تر بشه…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          ابوالفضل گفته:
          مدت عضویت: 1111 روز

          سلام بله خیلی زیبا و طبق قانون نوشتین

          تحسینتون میکنم ک میخاین رها کنین و از زندگی لذت ببرین واقعا اگر بتونیم مثل استاد این رهاکردن و لذت بردن رو انجام بدیم زندگی هممون رویایی میشه ب امید روزی ک بتونیم اینطوری عمل. کنیم و از نتایج رویایی بنویسیم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    Ramezani گفته:
    مدت عضویت: 2265 روز

    به نام خدای بخشنده ی مهربان

    سلام به همگی

    استاد من چند تا هدف عمده و بزرگ دارم که هر سال مینویسم و باز سال بعد تکرارمیشه!!!!

    یکی از مهمترینش اهداف مالیه!!

    هر سال تعین میکنم که از نظر مالی رشد کنم اما اوضاع نه تنها بهتر نمیشد بلکه بدتر هم میشد!!

    حالا دلایلش چیه!؟

    _اول اینکه من فقط مینوشتم یا هدفگذاری میکردم هیچ اقدام عملی براش انجام نمیدادم!!

    حتی یک قدم هم برنمیداشتم براش!!

    فکر میکردم صِرف نوشتن و هدفگداری یعنی بهش میرسی.‌.

    اینا مالِ قبل از آشنایی من باشماست!!

    _مورد بعدی اینکه پشت گوش مینداختم هرکاری رو که باید انجام میدادم کلا این موضوع پاشنه ی آشیل منه!!

    _جالبه هیچ شور و شوق و انگیزه ای هم براش نداشتم با اینکه برام مهم بود ثروت بیادتوی زندگیم.

    _مورد بعدی هدف هایی انتخاب میکردم که خیلی بزرگتر از اونچیزی بود که هستم!

    _مثلا یکماه که میگدشت دیگه کلا نا امید میشدمو دیگه میگفتم نمیشه ولش کن با همین وضع مالی باید بسازم!خییییلی زود نا امید میشدم و بیخیال میشدم کلا!

    _نه تنها دهدافم رو به قدم های کوچیک تبدیل نمیکردم بلکه هیچ قدمی براش برنمیداشتم!

    _من شاغل نبودم و جالبه انتظار داشتم بقول شما یه کیسه پول از اون بالا بیوفته پایین!!

    _چشمم به کارو شغل همسرم بود فکر میکردم من باید و فقط از طریق همسرم میتونم به ثروت برسم!!

    _چن کتابهایی رو راجع به موفقیت خونده بودم فکر میکردم باید توی خونه بشینمو فقط با تخیل بهش برسم وخودم هیچ قدمی برندارم!!

    خودم خنده ام میگیره خخخ منی که خانه داربودم و هیچ منبع در آمدی نداشتم و هیچ قدمی هم برنمیدارم چجوری میخاست به خواستم برسم!!!!

    _بعد که نمیرسیدم همه رو مقصر میدونستم غیر از خودم..ازهمسر گرفته تا پدر و مادر وخانواده و…

    حالا از وقتی که با شما آشنا شدم و قانون رو تا حدی بهش آگاهی داشتم (البته از پارسال شروع به این کار کردم)قبلش فقط فایل گوش میدادم عملکردم زیادنبود

    +اول از همه پذیرفتم که من باید خودم شخص خودم بتونم مستقل باشم و پول بسازم نه همسرم!!

    تمرکزم رو از روی همسرم برداشتم و فقط گزاشتم روی خودم..

    +طبق معمول هدفم رو که رشدد و پیشرفت مالی بود نوشتم…اومدم فکر کردم که حالا چه راههایی وجود داره و چه کارهایی باید بکنم که به هدفم برسم؟

    در واقع هدفم رو کوچیک کنم و قدم های کوچک و عملی براش بردارم.

    +دیدم اول باید شاغل بشم.با استفاده از فایلهای چند برابر کردن درآمد شاغل شدم با درآمدخیییییلی کم…

    ادامه دادم تمرینات رو و کم کم درآمدم بیشتر شد..

    +بعد فهمیدم که باید روی خودم سرمایه گزاری کنم چن من اصلا قوی نبودم و عزت نفسمم که خیلی توش مشکل دارم و اینکه باید اول خودم توانایی هامو باور کنمو….

    میخام بیس و پایه ی موفقیتم محکم باشه و از اساس درست باشه چن منم مث شما خواهان موفقیت پایدار هستم…

    پس مهمترین سرمایه گزاری زندگیم رو انجام دادم و تا اخر عمرم ادامه خواهم داد…

    +خلاصه شروع کردم به خریدن الماس های سایت چن هدفم این بود که درتمام جنبه های زندگیم رشد کنم و از خدا هدایت خواستم و هدایت شدم به 12 قدم بعدش هم به دوره ی به صلح رسیدن باخود،که به تازگی از روی سایت برداشتین …

    قدم پنجم هستم به لطف خدا هر چه پیش میرم گیر میکنم استاد یه جاهایی که ریشه ش عزت نفسه!!

    که بهم الهام شد که در کنار 12قدم دوره ی عزت نفس رو هم بخر و کار کن..

    که انشالله در اولین فرصت میخرم.

    12قدم با عزت نفس و دوره ی به صلح رسیدن باخود یه بیس و پایه ی خوبی ازم میسازه…

    +الان خدارو شکر درآمدم بیشتر شده و من هر ماه براحتی قدم ها رو میخرم.

    +دارم از حقوقم وسایل خونم رو هم عوض میکنم در کنار خریدن دوره ها.

    منی که10سال در امور مالی وابسته به همسرم بودم(قبل از ازدواج شاغل بودم،بعدش خانه دارشدم) و هیچ در امدی توی این سالها نداشتم حتی یک ریال!!

    الان شاغلم با حقوق خودم،چن همیشه خیلی برام مهم بود که باحقوق خودم محصولات رو بخرم.

    هم محصولات رو دارم میخرم هم وسایل زندگیم رو…

    +من با پشت گوش ننداختن (که البته هنوزم باید روش کارکنم،پاشنه ی آشیلمه)و تیکه تیکه کردن هدفم تونستم تا اینجای کار بیام و دارم پیش میرم تا قدم به قدم به رشد مالی برسم انشالله.

    توی رابط هم همین مشکل رو دلشتم هر سال هدف میزاشتم دقیقا مث مسائل مالی هیچ قدمی براش برنمیداشتم!!

    که اون رو هم کنارمسایل مالی دارم توی12قدم روش کار میکنم یعنی با 12قدم دارم همزمان در تمام جنبه ها آرام آرام،آرام آرام رشد میکنم و زندگیم داره کم کم میوفته روی دور…

    همون رون شدن چرخ زندگی که شما میگین.

    دیگه زنگ زدگی چرخها داره کم کم سوهان زده میشه و میریزه ،،،

    ازطرفی هم داره اون بار سنگینی که توی گاری زهوار دررفته ی زندگیم هست کم کم ،کوچولو کوچولو،قدم به قدم نرم و آروم دارم آت آشغالا و بارهای کوچیک رو میندازمش از توی گاری بیرون…

    این سلسله فایلهای الگوهای تکرارشونده خیییییلی بهم کمک کرده..

    سسسسسسپاسسسسسگزارم ازتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    Shahsavari گفته:
    مدت عضویت: 2332 روز

    بنام خداوند هدایتگر

    سلام به همگی ……

    واما رسیدیم به بهترین و مهمترین موضوع در تمام جنبه های موفقیت هدف

    اصلا هدف یعنی چه؟یعنی اینکه من برای موفق شدنم و تجربه بیشترم باید و باید یک کار یا یک موضوع رو از تمام جنبه ها بررسی کنم براش قدم بر دارم و تمرکز کنم و بهش عمل کنم

    من قبل از اشنایی با استاد اصلا نمیدونستم هدف یعنی چه و نمیدونستم که باید در زندگی خودم هدفهایی رو مشخص کنم و براش قدم بر دارم واسه همون یک زندگی باری به جهت بودن داشتم و یک برگی در باد بودم که به هر طرف میبرد -منم میرفتم و همش میگفتم چرا موفق نمیشم

    بعد اشنایی با استاد عزیزم متوجه شدم که من اگه میخوام خودمو بیشتر تجربه کنم و مث برگی توی باد نباشم باید و باید زندگیمو هدفگذاری کنم .

    وقتی هدفگذاری میکردم بازم میدیدم لنگ میزنم و اصلا پیگیر هدفم نیستم و همش به تعویق می افتاد مثالش گرفتن گواهینامه ماشین

    یه مدت که بیشتر روی فایلها کار کردم دیدم استاد میگه برای رسیدن به هدف باید انگیزه کافی داشته باشیم

    باز هم وقتی بیشتر درک کردم این موضوع رو از یه جایی به بعد فهمیدم من هدفی که انتخاب میکنم باید و باید براش تمرکز تمرکز تمرکز کنم نه اینکه صد تا هدف انتخاب کنم و همشون رو از عجله بسیار از کمال گرایی به همشون یه ناخنک بزنم و این میشد که من به هیچ یک از هدفهای انتخاب شده ام نمیرسیدم و همش تمرکزم پخش بود…

    من اگه میخوام هدفمند زندگی کنم باید تمرکزم روی خودم باشه ذهنم صد جا نباشه پخش نباشه مث اکثریت جامعه نباشه درگیر حاشیه ها نباشه

    برای رسیدن به هدفم باید زمان کافی بزارم

    برای رسیدن به هدفم باید انگیزه کافی داشته باشم

    برای رسیدن به هدفم باید کمال گرا نباشم

    برای رسیدن به هدفم بایدهدفهامو کوچیک کوچیک کنم

    برای رسیدن به هدفم بایدالگوهای موفق رو ببینم و تحسین کنم

    برای رسیدن به هدفم باید ناامیدی ر و از وجودم حذف کنم

    برای رسیدن به هدفم بایدبها بدم

    من برای گواهینامه ماشین ثبت نام کردم رفتم کلاساشو شرکت کردم این میشه عمل به این هدفم و بهترین انگیزه ای که گرفتم همین الان بود که داداش کوچکتر از خودم با یه کارتن شیرینی اومد پیشم و مژده قبولی گواهینامشو بهم داد خدایاااا صد هزاران بار شکرت و این بهترین نشانه برای من بود

    برای کلاس کامپیوتر شرکت کرده بودم و اصلا پیگیرش نبودم تازگیها بلند شدم رفتم دوباره واسه امتحانش تمرین کردم تمرکز کردم و عمل کردم بهش و انشاالله که به این هدفم میرسم

    انشالله میخوام برای یادگیری زبان انگلیسی و هنر فتوشاپ هم اقدام کنم و اینو میدونم که باید هدفهامو کوچیک کنم براشون تمرکز کنم و بهشون عمل کنم با توکل بر خدای مهربان

    هرروز صبح در جنگل آهویی از خواب بیدار میشود که میداند باید از شیر تندتر بدود تا طعمه او نگردد و شیری که میداند باید از آهویی تندتر بدود تا گرسنه نماند -معمولا آهوها برنده میشوند چون هدف مهمتر از نیاز است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    سنا سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 1901 روز

    باسلام به استاد عزیز ومریم بانو

    وسلام به دوستان همفرکانسی

    در رابطه باالگوهای تکرارشونده توزندگیم

    هر دوره اززندگیم بنابرشرایط اون دوره با تکرار شونده های زیادی مواجه میشدم

    البته به وقتش نمی‌دونستم که این باور وفرکانسهای منه که باعث جذب چنین الگوهایی درزندگیم میشه

    وبرام طبیعی بود چون برای 90درصد انسانهای دورونزدیکم اتفاق میفتاد

    دیگه یک امر بدیهی بود وخودم رو همرنگ جماعت میدیدم

    تاحدی که حتی این امر درافرادی که برای خواستگاریم میومدن تقریبا همون شرایط باقالب آدمای جدیدکه دیگه برام ی باورشده بود که اقا دیگه خبر از اون خواستگارای پولدار مهندس که خارج کشور بودن نیست اون دوره ای سنی اوج جوانی بود و رفت وقانع شدم وازدواج کردم که این تکرارها درزندگی قبلی خیلی پررنگ بود

    اما دردوره بعدازازدواج که هزاران بارسپاس ازخداوندمنان واستاد بزرگوار تونستم از خیلی پستی بلندیها بطور امن وامان ردبشم وبه لطف آموزه‌های استاد به بهشتی از عشق وسلامتی وزیبایی درکنار عزیزدلم برسم وتونستم بسیاری بلکه 99درصد اختلاف نظرها واحتکاکهای باورهای غلطی که عزیزدلم داشت را به لطف خداازمیان بردارم که همه این دستاوردها رامدیون استاد عزیز ومریم بانوواین سایت بهشتی وکامنتهاوتجارب دوستان که به قلم میارن میدانم

    وامااهدفی که داشتم وبه آن نرسیدم

    مثلا عوض کردن تاکسی سمندمون وخرید خودروی شخصی

    ویادگرفتن رانندگی که خیلی دوست دارم حتی بمدتی باشوهرم میرفتیم براتمرین وخوب یادگرفتن

    ی خواسته دیگه خرید خانه ویلایی در بهترین منطقه

    واما خواسته ی مهارت دوخت وخلقه مدلهائی زیبا از یک پارچه بیجان…

    من ازبچگی عاشق این بودم که از هیچ چیزی خلق کنم مثلا یادمه 7سالم بوددخترخالم خیاط بود حالا من مثل یگربه ای که منتظرموش ازلونش دربیات بپره بگیردش

    منم کافی یتکه برش پارچه بیفته پشت چرخ میگرفتم روهم میزاشتم براعروسکام میدوختم

    حتی رشته علوم تجربی خوندم بعدرفتم تطبیق دادم به طراحی لباس عروس چون در طراحی استادم بدون اینکه دوره ای شرکت کنم چون ضمن علایقم بود

    بگذریم سالها رد شد ومن اول دوخت عبا انجام میدادم ازسن 14سالگی شروع کردم وخیلی مشتری داشتم وهمه دست به نقد

    بعد ازدواجم رواوردم به دوخت لباس مجلسی باسنگکاری ودوخت عبامجلسی

    خلیجی باطرحهای سنگکاری که خودم می‌کشیدم روپارچه وکارمیکردم

    به شکلی که بعدازاتمام کار یک اثر هنری بسیار زبباتحویل مشتری میدادم

    بعدش به دلم افتادمزونم را را آه اندازی کنم

    ویکی دونفر استخدام کنم ویکی از خواسته هام بود در طی دوسال گذشته

    اماهرچی بابتش نوشتم شکرگزاری کردم

    قدم برداشتم نشد حتی رفتم توکن خریدم برامزایده ستادی که بتونم مغازه مدنظرم که دوبلکس ونزدیک محل سکونتم هست روبخرم باز نشد وهنوز به سایت نیومده اما همچنان اصرار ی ازجنس ایمان دارم که میشود چون آرزویم راباوردارم ومقدمه هارورفتم وفقط قدمهای کوچکی مانده تارسیدن به وصال

    واما سبب اینکه هنوز نتونستم ایده ام را اجرائی کنم……

    بنظرم عشقم به مادرشدن ورسیدن به این احساس زیبا وطعم به آغوش کشیدن دوقلوهایم که همیشه وهرلحظه منتظر این اتفاق زیبا هستم که حتما میشود چون برای خدا هیچ ناممکنی نیست

    (وإذاأرادشئ أن یقول له کن فیکون)

    چون خدا قادروتوانا است کافی باورکنیم وپاازروی ترمز برداریم

    وهمین ارزوم روتمام رویاهام سایه انداخته ونمیزاره میکروسکوپی روخواسته هام

    زوم کنم وبعضی وقتا باعث میشه به ازمسیر خارج بشم

    اما این فایلهای توحیدی چه به وقتش اومد خدایا چقدرتوعشقی که همیشه هوای بنده هاتوداری تا رفتن توفاز منفی زوددست بکار میشی ی تلنگری بشون میدی تا بخودشون بیان اونم بازیباترین روش به دست زیباترین موفقترین وانسانی توحیدی که استاد نابمان استاد عباس منش باشه

    خدایاشکرت خدایا شکرت خدایاشکرت

    برای همه آرزوی زیبایی سلامتی وعشق را ازخدادارم عاشقتون هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    خانواده ی رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1854 روز

    پدر خانواده :

    سلام به استاد گرانقدر و همه دوستان

    با یک بار دیدن این فایل ارزشمند و قبل از خواندن کامنت ها یکی از باگ هام رو خدا بهم فهموند.

    بعد از مهاجرت کردنم (از تهران به شمال و یکسال پیش) 6 ماهه که تغیر شغل دادم به مشاوره ی املاک ( بعد از 28 سال کار پوشاک).

    و همش این جمله رو به مشتری هام و اونایی که ازم سوال میکنند میگم: من به خاطر آرامشش اومدم شمال (و نه به خاطر پول).

    درحالی که باید بگم یکی از اهداف من که مهاجرت کردم آرامش هست.

    یعنی من همچنان اون پکیجی که استاد سال‌هاست ازش صحبت می‌کنند و دارند رو هم میخوام.

    دلیلی که این حرف رو میزنم چیه؟

    چون جهان هم گفت بله قربان هرچی شما بفرمایید.

    ما هم به شما فقط آرامش میدیم.

    و به خاطر همین موضوع است که الان 2 ماهه که قرارداد ننوشتم و ورودی مالی نداشتم.

    یاد حرف یوسف پیامبر افتادم که به خدا گفت زندان برای من بهتر است از مواجه شدن با زلیخا، درحالیکه میتونست بگه خدایا منو از این مسئله حفظ کن و همین درخواست یوسف باعث زندان رفتنش شد. یا دعایی که حضرت یونس کرد.

    یه مثالی هم از برادر عزیز و دوست داشتی و شاد خودم بزنم که تکه کلامش تا چند سال پیش این بود که: خدایا مُردم از خوشی، و روزها سپری شد تا اینکه جهان حرفش را برایش به واقعیت تبدیل کرد. به قول معروف مردم عامه: چشمتون روز بد نبینه، جهان کاری کرد که به مریضی نادری گرفتار شد و دکتر ها از او قطع امید کرده بودند. ولی باز هم لطف بی حد خدای مهربان شامل حال ما شد و ایشان با کلی هزینه کردن و سختی بعد یکسال سلامت شد.

    یا اون شعری که میگه: منو این همه خوشبختی محاله محال

    که من عوضش کردم میگم : منو این همه خوشبختی باحاله باحاله !

    خیلی حواسمان باید به افکار و گفتارمان باشه چون بار احساسی دارند، حتی اگه یک بار به زبان آورده باشیم. مثلا به قول استاد حتی اگر یک بار این جمله را به خدا عرضه کردی که خدایا به من جنبه پولدار شدن را بده.

    باید درونت رو موشکافی کنی که ببینی دلیل این حرفت چیه

    و گرنه با این ترمز رابطه خوبی با پول نمیتونی داشته باشی

    یه موضوع دیگه که آگاهی اش بهم رسید اینه که چون به مشتری هام می‌گفتم: من به خاطر پول کار نمیکنم.

    جهان هم کاری کرد که چند معامله انجام دادم ولی پولش رو بهم ندادند.

    و این چیزی نبود جز گرفتن جواب فرکانسم.

    این ها رو نوشتم که رد پایی باشه برام که در مسیر رسیدن به هدف چه مراحل و افکاری رو طی کردم.

    در پناه خدا

    شاد و سلامت و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      زیبا گفته:
      مدت عضویت: 2500 روز

      سلام آقای رضایی

      پدر خانواده

      و سلام‌ به تک تک اعضا خانواده

      خانواده آقای رضایی و خانواده بزرگ ما بچه ها و دوستان عباس منشی

      کامنت شما عالی بود چه حس ساده و آرامی داشت

      چقدر خوب تونستید از حرفهایتان ایراد یا به قولی دلیل اتفاقات رو متوجه بشید

      اونجا که میگید( من بخاطر آرامش مالی اومدم شمال نه پول و درامدتون کم شد)

      این رو به گونه ای دیگه من تکرار کردم و نتیجه مالی کم شد

      باید بسازم جمله تاکیدی رو

      یا اونجا که داستان حضرت یوسف و دعای که کرد میتونست جور دیگه بگه تا اتفاق دیگه رقم بخوره

      خدایا بابت این همه دوستان خدایی و همراهان ازت سپاسگزام

      من و این همه خوشبختی

      و حال خوب با حاله باحاله

      یادم حرف دوستی در گذشته افتادم

      که میگفت

      بشین بفرما بتمرگ

      همگی یک معنی میده ولی استاده تو از کلمه نشان شخصیت و آینده فردای شخص مقابل هست

      درست میگه حرفهای مانشان میده احترام به خودمان و دیگران

      و اینکه چگونه باورهای را بسازیم

      برای عزیزانمان

      گفته حضرت علی

      مراقب حرفهایت باش که عملت میشود

      مراقب عملتباش شخصبتت میشود

      مراقب شخصیت و باش که آینده

      ات را میسازد

      خدایا شکرت

      شاد و موفق و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حسین موحد گفته:
      مدت عضویت: 1014 روز

      عاشقتم مرد

      خیلی زیبا نوشتی حال کردم خداییش

      اصلا از نوشتن معلومه خیلی کار کردی روی خودت

      وگرنه ما آدما به این آسونیا با خودمون به صلح نمیرسیم

      منم الان یه شغلی شروع کرده ام که همش میگم بخاطر علاقمه وگرنه بخاطر پولش نیست انگار میترسم که بگن حسین پول پرسته خب بگن مگه چی میشه؟؟

      اصلا آقا اره من عشق پولم و بخاطر پول از علاقم پول میسازم درسته علاقه دارم عاشق کارمم ولی عاشق پول هم هستم

      و ایشالله از اول پاییز روی روانشناسی ثروت 1 میخوام کار کنم و بشم یکی از پردآمد ترین شاگرد استاد

      و مطمعنم همه ما به این شادی و خوشی میرسیم شک نکنیم فقط

      دمت گرم بزرگ مرد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    Maryam گفته:
    مدت عضویت: 816 روز

    به نام انرژی قدرتمندی که از رگ گردن به من نزدیکترِ و به خوشبختی و ثروتمندی من بیشتر از خودم مشتاقِ

    و اینطور خواسته که من به واسطه افکار و باورهام، تمام اتفاقات و شرایط زندگیم رو اونطوری که می‌خوام خلق کنم.

    به نام خداوند مهربان و بخشنده‌ای که هر روز و هر لحظه می‌خواد من رو به سمت راه درست و بهره‌مندی از نعمت‌هاش هدایت کنه

    و می‌خواد که من از راه‌های بسیار آسون و لذت‌بخش به تمام خواسته‌های کوچیک و بزرگم برسم.

    به نام سیستم قانونمندی که جهانی بسیار زیبا، پر از خوبی و نعمت و فرصت و ثروت و فراوانی و آدم‌های خوب رو آفریده

    و من رو از بدو تولد موجودی بسیار ارزشمند خلق کرده که لیاقت تجربه بهترین نوع زندگی و رسیدن به تمام آرزوها و رویاهام رو دارم.

    بله، من همان کودکی هستم که از روز اول تولدش، بدون هیچ شرط و شروطی، لایق عشق و محبت و خوشبختی و تمام چیزهای خوب است.

    سلام

    سلام به تمام خوبی‌ها، زیبایی‌ها و آدم‌های خوب

    —————————————————————————————————————————————————————————————————————-

    تمام اتفاقات زندگی‌مون رو با افکار و باورها و کانون توجه‌مون بوجود میارم.

    یعنی هر آنچه در زندگی ما اتفاق می‌افته (چه خوب چه بد، چه خواسته و چه ناخواسته)، داره توسط خودِ ما بوجود میاد (نه هیچ عامل بیرونی دیگه‌ای).

    هر اتفاقی که می‌افته، هر شرایطی که پیش میاد، خودمون داریم خلق می‌کنیم.

    واکنش‌های ما به اتفاقات و شرایط هم باعث میشه که اون جنس اتفاقات یا بیشتر بشه یا کمتر.

    وقتی که صبح ذهنمون رو کنترل می‌کنیم، توجه می‌کنیم به زیبایی‌ها، سپاسگزاری می‌کنیم، بعدش می‌بینیم که کانون توجه ما داره یکسری اتفاقات رو رقم می‌زنه که خیلی شادتر و مثبت‌ترِ.

    اگر یک اتفاق یا یک الگوی تکرارشونده در زندگی ما هست، یعنی خودِ ما داریم با افکارمون فرکانسی رو ارسال می‌کنیم که داره اون اتفاق یا شرایط رو بوجود میاره؛ یعنی یکسری باورها در مورد یکسری مسائل در ذهن ما هست (باورهای بنیادین) و اونقدر قوی هستند که هر بار دارن این فرکانس‌ها رو ارسال می‌کنن و اون الگوهای تکرارشونده رو بوجود میارن و ما داریم یواش‌یواش می‌پذیرین که این اتفاقات جزئی از زندگی ماست؛ مثلا اینکه بگیم خب بالاخره آدم هر چند وقت یکبار باید مریض بشه (مثلا سرما بخوره).

    اگر یک اتفاقی داره هی تکرار می‌شه در زندگی من، باید از خودم بپرسم که چه فکری، چه باوری توی مغز من داره کار می‌کنه که این شرایط رو بوجود میاره؛

    چرا؟ چون تمام اتفاقات و شرایط زندگی رو خودمون داریم با افکار و باورهامون ایجاد می‌کنیم.

    باور چیه؟ باور یک فکریِ که بارها و بارها تکرار می‌شه؛ باور ی فکریِ که (خصوصا در سن کودکی) توسط والدین و جامعه و برنامه‌های تلویزیونی و … دیدیم و به ما گفته شده و ما اونها رو باور کردیم و بعد ما شروع کردیم به تکرار اونها در ذهن‌مون و در نهایت، ما داریم اتفاقات و شرایطی رو وارد زندگیمون می‌کنیم که با باورهای بنیادین ما هماهنگ هست.

    یکی از راه‌هایی که ما می‌تونیم متوجه بشیم که چه باروهایی داریم این هست که ببینیم چه اتفاقات مشابهی دارند توی زندگیمون تکرار می‌شن.

    قدم مهم اینِ که ما بفهمیم الگوهای تکرارشونده رو، بفهمیم که این‌ها وجود دارن، بفهمیم اینها طبیعی نیستن و بدونیم که ما داریم این الگوها رو خلق می‌کنیم.

    من یکسری افکار و باورهایی دارم که چون اونها دارن توی ذهن من تکرار میشن، چون اوها رو تغییر ندادم، جهان داره شرایط و اتفاقات و موقعیت‌هایی رو بوجود میاره که هماهنگ باشه با باورهای من؛ چون من تغییر نکردم، اتفاقات بیرونی هم تغییر نمی‌کنه و هر بار داره به یک شکلی برای من تکرار میشه.

    اگر یک اتفاقی داره برای من تکرار میشه، بدون شک باورها و برنامه ذهنی من داره اونها رو رقم می‌زنه.

    یک اتفاقی که داره هی تکرار میشه من دارم با باورهام خلقش می‌کنم.

    —————————————————————————————————————————————————————————————————————-

    خدایا برای اینکه من رو به این فایل مفید هدایت کردی تا ازش چیزهای خوب یاد بگیرم، ازت ممنونم.

    خدایا من پیوسته آمادگی دریافت برکات، نعمات، هدایت‌ها و هر خیر و خوبی رو از جانب تو دارم و پیشاپیش برای همه چیزهای خوبی که به من می‌بخشی ازت هزاران بار ممنونم.

    خدایا شکرت که کمکم می‌کنی هر روز به اون شخصیت ایده‌آلی که می‌خوام بهش تبدیل بشم و همچنین اون زندگی ایده‌آل و شرایط دلخواه و رویایی که در آرزوش هستم، نزدیک‌تر بشم.

    من باور دارم که به این جهان سخاوتمند آمدم تا زندگی فوق‌العاده عالی و زیبایی رو تجربه کنم

    و به گسترش این جهان زیبا کمک کنم

    و اثر خوبی از خودم به جا بزارم

    و در آخر کار، هم خودم از خودم راضی باشم و هم خدا از من راضی باشه.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    فاطمه شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1731 روز

    سلام وقتتون بخیر و شادی باشه انشاالله.

    دلیل اینکه اهدافم به تاخیر میفته اینکه یه سری چیزهای مهم تر از اون هست که میخوام اول اونا اتفاق بیفته یا یه جورایی اگر اول این مسائل اتفاق بیفته بهتره. مثلا من هدفم روی یادگیری زبان انگلیسی هست اما یه سری شرایط یا صحبت ها از طرف خانواده هست برای ازدواجم که باعث میشه تمرکز نداشته باشم و یا شغلم که میخوام یه منبع درآمدی برای خودم شروع کنم و ذهنم درگیر این موضوع میشه و باعث به تاخیر افتادن یادگیری زبانم هست

    و دارم سعی میکنم مسئله شغلم رو حل کنم تا بعد بتونم تارکت بعدیمو بزنم یعنی یادگیری زبان .

    دلیل اینکه راه اندازی شغلم به تاخیر افتاده اینکه ذهنم درگیر رابطه عاطفی بوده و دلم میخواست ازدواج کنم و این باعث شد تمرکزم از روی شغل و کار آیندم برداشته شه که الان متوجه میشم چقدر کارم اشتباه بود و باعث شد عقب بیفتم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    آذر عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1168 روز

    به نام خدای مهربانی ها

    سلام استاد جان خانم شایسته ی عزیز و دوستان گلم

    راستش من قبل آشنایی با استاد درزندگیم هیچ وقت هدفی نداشته ویا برای خودم هدفی در نظر نمی گرفتم وباری به هر جهت بودم.واصلا فکر نمی کردم که خودم می تونم برای خودم هدفی داشته باشم وبتونم به اون برسم چون همه چیز رو در قیمت دلار و وضعیت کشور و پارتی داشتن و… میدونستم و می گفتم من که نمی تونم من هر کاری هم بکنم که موفق نمیشم ودر واقع انقدر ترمز و شرک داشتم که عملا هیچ کاری نمی کردم.

    ولی خدا رو شکر با کار کردن روی خودم وعضویت در سایت دارم هر روز به خدا نزدیک تر میشوم هدف هایی برای خودم انتخاب کردم که به امید خدا وبا درک قانون تکامل ولذت بردن از لحظاتی که در اون هستم وبا ایجاد باور این که خودم خالق زندگی خودم هستم وتوجه به زیبایی ها ودر کل حال خوب به اون ها خواهم رسید.

    از خدای مهربان می خواهم که کمکم کنه وفکرها وایده های رو به هم الهام کنه که درکمال آسانی و لذت بردن از مسیر به اهدافم هم برسم.

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    ساره امین آبادی گفته:
    مدت عضویت: 1215 روز

    سلام به خدای یکتا

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانو

    سلام به دوستان مجازی سایت که با هر کامنتتون قلبم پر از نور و آگاهی میشه

    من شروع کردم به نوشتن تا خدا خودش جواب درست رو حین نوشتن بهم الهام کنه

    من ساره در فامیل جزء آدم های با هدف شناخته میشدم که مدام دنبال تقلا کردن برای موفقیته اما هنوز ایمانش به عمل نرسیده چون توی زمینه مالی نتیجه دستش نیست… خیلی برام سخته که این موضوع رو افشا کنم اما تو این فایل به قول استاد جای اعراض کردن نیست جای حل مسئله است و من به چیدمان شما استاد عزیزم در این سلسله فایل ها اطمینان دارم . من تو موضوعات روابط و آرامش و سلامتی نتیجه گرفتم ولی به قول استاد نتایج مالی هست که خودشو نشون میده و من هنوز ندارم

    هدفم به دست آوردن درآمد بوده و هست ، من اولین بار دفتر زدم و بعد از دو سه سال به درآمد با ثبات و معقول نرسیدم و برچیدم ، بعد پیج فروش فرش زدم و بعد از دو سه سال به درآمد با ثبات و معقول نرسیدم و بعد برچیدم … و اما الان دوباره با انگیزه و معجزه وار با هدایت الهی در دفتر مهندس باشخصیت و حرفه ای مشغول به کارم ولی هنوز به درآمد نرسیدم … خب با هدایت خدا الگوی تکراری 6 سال اخیرم پیدا شد!

    من حس کردم تمام این سال ها شاگردی نکرده بودم و کمال طلبی ام باعث شده بود کار با کیفیت نداشته باشم و در نتیجه درآمد هم نداشتم ! احتمالا این حس درسته . ولی الان که شروع کردم به شاگردی خدا به دلم انداخت این دفتر مهندس باش و شاگردی کن و یاد بگیر و قوی شو اما در کنارش یه جای دیگه منبع درآمد کم به وجود بیار . چند جایی سراغ گرفتم ولی هنوز نتیجه نگرفتم و مدام از طرف شیطان بهم وعده ی کمبود داده میشه که تو کارت ضعیفه یا کار سخت پیدا میشه یا به تو اعتماد نمیکنن ، و از طرف دیگه خدا بهم وعده فزونی میده میگه ساره تا الان به اینجا رسیدی سه تا مُهر نظام مهندسی گرفتی و در این دفتر با آدمای فوق العاده هم مدار شدی من پارتی ات بودم فقط از من دلسرد نشو اولین باره حس میکنم دستای من نمینویسه و یکی دیگه مینویسه اولین باره این اشک هام از شدت ذوق سرایز شده خدایا شکرت من دلسرد نمیشم ،خدایا شکرت من دو تا غار حرا دارم یکی سایت استاد عزیزم و یکی این دفتر مهندس فوق العاده که تو پارتیم شده بودی آزاد و در تنهایی روی خودم کار میکنم… بقیشم به چیدمان تو اعتماد میکنم خدایا شکرت

    شاگرد شما با افتخار ساره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: