پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9 - صفحه 23

551 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 1111 روز

    سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند

    همین ک ب هدف فکر میکنم هدف های مالی برام بولد میشن و نرسیدن ب آن ها

    همیشه وقتی کاری جدید رو شروع میکنم اولش بسیار انگیزه دارم و میگم من تو این کار ب یاری خدا میترکونم و همیشه هم اوایل کار عالی پیش میره جوری ک نتایج برای خودم عادی بوده اما بعدا دیدم ک با گفته افراد چقدر شگفت انگیز بوده در اول نتایجم

    اما همین ک پیش میرفتم همه جی نابود می‌شده در واقع تو مسیر بودم اما با کوچکترین تضاد فکر میکردم وار مدار عذاب الهی شدم و خداوند دیگر نمیخاد مم موفق و ثروتمند بشم همون خدایی ک طبق درخواست مک کاری عالی ک کلی آدم موفق درونش بوده سر راهم می‌گذاشت و من این خدارو قضاوت میکردم در واقع این شیطان بود ک از ضعیف بودن من استفاده میکرد از عدم شناخت خداوند

    اینجاست ک خداوند میگه که ما شمارو برای بندگی آفریدیم شما فقط بندگی کنین بقیش با منه

    بندگی گردن یعنی خدا رو درست شناختن یعنی باورهای درست در مورد خدا داشتن بندگی کردن یعنی این ک خداوند میخاد اون جیزی رو ک من میخام و تضادها صرفا موهبت الهی هستن تا من خواسته هامو بفهمم و خداوند اجابت کنه منو بندگی کردن یعنی این بدونیم خداوند سیستمی رفتار میکنه و برای هیچ کس تفاوت نمی گذارد چ مسیحی باشی چ مسلمان چ شیطان پرست

    در واقع ماییم ک ب بندگی خداوند نیازمندیم برای رشد و موفقیت و خداوند بی نیاز از ماست نی نیاز از اون نماز

    منم ک فقیرم ب خیری ک از اون ب من برسه اون معدن خیرهاست اون همه خوبی هاست منم ب خیر اون نیاز دارم منم نیازمند و اونه بی نیاز

    ب لطف خدا ک ب استا و سایت هدایت شدم در کسب و کار قبلیم علیرغم تمام شکست های قبلی همه چی مثل مشتری ها و درآمد در حال رشد بود فقط رشد

    این یعنی من دارم بیشتر و بیشتر میفهمم ک همه چی خیره همه چی در حال بهتر شدنه اگر یگ روز مشتری نداشتم بد نمیدونستم بلکه اون هم برام رشد بود و حالمو بد نمی کردم خودم بودم ک ب خودم ظلم میکردم وگرنه خداوند همیشه برای من رشد تصاعدی میخاستم و میخاد خودم باید ظرف خودم رو بالاتر ببرم وگرنه خداوند بیشتز از خودم دوست داره ک ثروتمند باشم

    در شغل‌های قبلیم مقایسه کردن با دیگران هم مانع رشد بود من فقط باید نگاهم ب خودم باشه و نتیجه ها در کوتاه مدت کمتر ارزش داره و بلند مدته ک نشون میده چ گسی لایق بوده و در مسیر بوده

    ب حرف دیگران هم اهمیت دادن پاشه آشیل بوده هنوز هم جای کار دارم من هنوز این قدر قوی نشدم ک بخام کارهایی ک میکنم رو ب دیگران توضیح بدم و نظر اونا برام مهم نباشه باید بیشتر سرم تو کار خودم باشه و وقتی رشد کردم و شیطان دیگه نتونست حمله کنه اونوقته ک خیلی قوی شدم چون نتایج برام روشنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    فرزاد بازیار گفته:
    مدت عضویت: 780 روز

    سلام من یکی از هدفهام این بوده که بتونم همیشه حال خودمو خوب نگه دارم یا حداقل نذارم اوضاع خیلی داغون بشه ولی متاسفانه نه می‌تونستم جلو داغون شدنشو بگیرم نه اینکه بیخیالش بشم و یا یکم رشدش بدم یا مسیرمو عوض کنم انگیزه هم دارم ولی تنبلی و ترس یا اون عدم مدیریت نمیذاره متاسفانه،یا خیلی میرم جلو و زیاد به خودم فشار میارم تو بعضی چیزا و تو خیلی چیزا تنبلی و ترس نمیذاره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 753 روز

    به نام خدایی که به تنهایی کافیست.

    سلام به استاد عزیز.

    کلید: توانایی به نام خودشناسی.

    فایل:الگوهای تکرار شونده قسمت 9.

    سوال دلیل هدفهایی که تعیین کردید وبه انها نرسیدید.

    یکی از هدفهام که برام مهمه وخوابش رو هم می بینم وچند سال می خوام بهش دست پیدا کنم به دلیل ترس از حرف مردم ترس از اتفاقات بد ترس از سرزنش شدن بهش نرسیدم.وطرد شدن به وسیله فامیل.

    یکی دیگه به دلیل باور کمبود وایمان ضعیف به خداوند هست.

    یک هدف برا عید داشتم بهش نرسیدم باز به دلیل باور کمبود وراه مشخص کردن برای خدا برای اینکه ثروت رو بهم برسونه.

    یه دلیل دیگه عدم لیاقت هست چون بعضی مواقع وبعضی اهداف خودم رو لایق نمی دونم.

    و فکر می کنم اگر روی حس لیاقتم کار کنم که به عزت نفس وخودباوری برسم وهمزمان روی توحید کار کنم می تونم به همه اهدافم برسم ریشه نرسیدن به اهداف کمبود حس لیاقت هست چون خودم رو شایسته ولایق ندونستم در حالی که خداوند این لیاقت رو به من داده ومن لایق برخورداری از همه نعمات دنیا هستم.

    هدف امسالم رو همین طور که استاد گفتند کار کردن روی حس لیاقت گذاشتم به امید خداوند امسال سال عالی برام خواهد بود وهمه ارزوهام به حقیقت می رسند.

    خدایا شکرت .

    استاد متشکرم.

    در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    عباس حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1376 روز

    قسمت نهم الگوهای تکرار شونده

    درباره هدف‌هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می‌کنید اما به آنها نمی‌رسید، فکر می‌کنید چه دلایلی باعث می‌شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟

    پشت گوش انداختن یعنی دلم میخاد هی بندازم فردا شنبه هفته بعد از ماه بعد از سر فصل بعدی

    یعنی از یه کار ساده مثل بنزین زدن تا کارهای دیگه مثل پر کردن یه فرم استاد راهنما رو به تاخیر میندازم حتی ارایشگاه رفتن هم به تعویق میندازم تا این حد چیزا ساده

    و این روند به هدف‌های اصلی ترم مثل مطالعه کتاب کاری، زبان خوندن، کار کردن و … همشون این الگو رو دارن

    ترس از شکست یعنی می‌ترسم شروع کنم ولی تهش به نتیجه نرسه و نتونم برسم

    حمایت نشدن یعنی کسی پشتم نیست همه انگار بر علیه منن و میخان ازم آتو بگیرن و اذیتم کنن و بگن دیدی نتونستی

    نصفه نیمه رها کردن یعنی همش تمام کارهام رو تا یه جایی پیش می‌برم ولی ادامه نمیدم و ول میشه

    ترس از موفقیت چون می‌ترسم دوستم یا پارتنرم رو از دست بدم وقتی موفق بشم

    انگیزه نداشتن یعنی اولش خوبه ولی یادم میره و دوباره به بیراهه میرم و خیلی زود ناامید میشم

    هرروز براش قدم برنمیدارم و درگیر روزمره میشم

    هدفم هام رو غیر واقع بینانه انتخاب می‌کنم و باعث میشه انگیزم از دست بدم

    هدف هام بزرگن و حس می‌کنم نمیتونم بهشون برسم

    هدف هام رو خیلی زیاد با هم شروع می‌کنم و نمی‌رسم طبیعیتا بهشون و بی انگیزه میشم و حس می‌کنم من ادم نیستم که بتونم موفق بشم

    اولویت بندی ندارم یعنی هرکاری رو انجام میدم و یهو مهم‌ترین کار هفته من کلی عقب می افته و مثل دومینو این کارهای عقب افتاده تلنبار میشن و من اذیت میکنن

    من هرچی روزم شلوغ‌تر باشه و برنامه ریزیم جای نفس کش نداشته باشه یجورایی بهتر عمل می‌کنم یعنی شب که دارم میخابم عشق می‌کنم که کلی کار مفید انجام دادم و کیف میده واقعاً

    من یه باوری دارم به اسم وقت ندارم!

    یعنی امکان نداره کسی ازم سوالی کنه و بگم بهش وقت دارم اوکیه اولش حتماً میگم اوکی میام ولی میدونی که وقت ندارم

    من کار دارم

    سرم شلوغه

    و وقتی بقیه ازم میپرسن تو چکار می‌کنی مگه؟ هیچ جوابی ندارم واقعاً یعنی جهان بهم اثبات میکنه و جوری سرم رو سر مسائل الکی شلوغ میکنه که باورم اثبات بشه بهم

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1566 روز

    به نام خدایی که فقط اوست که برام کافیست و باقی

    سلام به همه عزیزانم

    ((مهم کارهایی نیست که انجام میدم، مهم باورهای منه))

    من میرم دلار میخرم برای اینکه دلار بره بالا و من بتونم بفروشم و پول بیشتری به دست بیارم اما دلار میاد پایین و همونی هم که دارم از دست میدم چرا،؟؟؟؟

    مهم این نیست که من چکارهایی میکنم مهم اینه که من چه باورهایی دارم

    من میتون با توجه به الهامات عمل کنم با ایمان و توکل به خداوند من میتونم به خدا بگم چی میخوام و عمل کنم به چیزی قدرت ندم جز به خداوند .همون مثال خرید دلار شاید خیلی پیش اومده که اینکارو نکن نه این درست نیست اما من بدون توجه انجام دادم و نهایتا شده اونی که نباید خداوند خودش گفته من خیرو شرتون رو بهتون میگم مهم اینه که من بشنوم و عمل کنم و عمل کنم گاهی میشنویم اما نمی‌فهمیم این از طرف خداست و پافشاری می‌کنیم روی خواسته خودمون(خدایا کمکم کن اونی باشم که باید)

    من باید بگم چی میخوام و با توکل و ایمان به خداوند عمل کنم و نتیجه رو بسپارم به خودش که خودش برامون کافیه

    مهم اینه که بفهمم چه چیزی در درون من باعث اتفاقات میشه و تعقیرش بدم

    مهم تعقیره وقتی تعقیر کنم نوع اتفاقات هم تعقیر میکن

    به چه دلیل به هدفم نمیرسم؟؟

    اون شورو شوق و انگیزه اولیه رو ندارم اولش هست اما کم کم از ش خبری نیس

    وقتی مشکلی پیش بیاد کنار میکشم و بعد از مدتی دوباره شروع میکنم اونم وقتی مشکل حل شد

    خدایا کمکم کن اونی باشم که باید

    الهی شکر الهی شکر الهی شکر

    خدایا مارا هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین

    در پناه خدای مهربانم باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    موآنا گفته:
    مدت عضویت: 514 روز

    سلام و وقت همگی بخیر

    اول از همه میخوام بگم امروز سررسید وامم بود و بجز فروش طلاهام در حال حاضر نقدینگی ندارم و چون امید دارم با کار کردن رو خودم تو دو ماه آینده حتما پروژه فوق العاده می گیرم (چون هیچ تو زندگی م انقد اولویت اولم ثروت نبودن و انقد جدی به فکر افزایش درامد و ثروت و رفاه نبودم و تصمیم گرفتم طلاهام بفروشم و اول از زیر بار بدهی دربیام و بعد با درامدم و آسودگی خیالم میتونم بهترین طلاها رو بخرم بدون این همه فشار وام و قسط)…امروز به خودم گفتم زنگ بزنم به رئیس بانک ببینم راهی داره تا دو ماه دیگه مهلت بگیرم برا پرداخت یا نه و با وجود اینکه این شخص معروفه به بداخلاقی وقتی زنگ زدم با لحن بد گفت اصلا راه نداره و اگه تا قبل عید تسویه نکنید پروندتون اجرای میشه و وکیل بانک طرفتون میشه (البته که این تهدیدش برام مسخره اومد ولی از این نوع برخورد اصلا خوشم نیومد) ……با اینکه طرز برخوردش چند دیقه ای واقعا حالمو بد کرد سریع به خودم گفتم بذا از یه زاویه ای بهش نگاه کنم که حالم خوب بشه و امتحان کردم ….گفتم ببین از نظر رئیس بانک من آدم پولداری هستم و میتونم تسویه کنم اما چون میخوام جای دیگه سرمایه گذاری کنم و پول وام رو ندم اون انقد با لحن بد حرف زد که سریع تسویه کن یعنی مطمئنه من پولدارم پس من آدم ثروتمندی هستم …و انقد هر لحظه یاد برخوردش میفتادم این جمله رو با صدای بلند و جدی به خودم میگم که کم کم 90 درصد ذهنم کنترل شد و تازه این چالش تسویه وام با حساب خالی رو بجای یه محدودیت گفتم یه فرصته که من برا همیشه از شر بدهی ها خلاص بشم و به آرامش برسم …هی دنبال تمدید و قرض برای تسویه قرض دیگه نباشم …هرچند از سرمایه م میزنم اما آرامش دارم دیگه ….تا اینجا از کنترل ذهنم خیلی احسنت گفتم به خودم فارغ از هر نتیجه ای که هنوز نمیدونم چی قرار بشه…

    اما سوال اینکه تا حالا چه اهدافی داشتم که بارها تلاش کردم ولی بهش نرسیدم

    1.افزایش درآمدم

    تقریبا چند ساله هر سال من اول سال تو دفتر مینویسم رسیدن به درآمد فلان و اخرش هیچ..گاهی بهش نزدیک میشم تو یه ماه اما باز نمیشه اصلا انگار قفله …امسال دیگه ننوشتمش خسته شدم از بس بهش نرسیدم دیگه باورم شده که باور وحشتناکی در موردش دارم که نمیشه… خیلی از خودم پرسیدم و کنکاش کردم و گفتم خدایا چراااا به خیلی جوابا رسیدم از شرک ،از بی لیاقتی ،از ترس از ثروت،از کمالگرایی،…نمی دونم همه ی اینا رو من کم و بیش دارم اما هنوز درونم میگه نه اینا هست ولی اصلی نیست ..یه جایی به خودم گفتم از درامد بالا نه از پایین ترین درامد گفتم مخصوصا برا این دو سالی که فریلنسر شدم …میرم تا پای قراردادای دلاری م حتی اخرش به دلیلی دیگه خبری نمیشه ..یا وقتی قیمت معمول میگم تازه نه بالا و نجومی چیزی که هر شرکت طراحی سایت و سئو میگه میبینی دیگه نمیگه ..یا وقتی میخوام نمونه کار نشون بدم میبینم کارها یکی دو تاش بالاس مشتری ها تمدید نکردم هاستشونو یا به هر دلیلی پایین اومده و عملا با شرمندگی میگم من فقط همین چند تا نمونه کارو دارم و طرف دیگه خبری ازش نمیشه..بخودم میگم کانسپ بزنم میبینم حق من نیست از اول بشینم مث یه تازه کار نمونه کار جمع کنم واقعا انرژی ش رو ندارم …نمی دونم حق من نیست احساس قربانی شدن توی کار بهم دست میده من واقعا حقم نبود الان از نظر درامد اینجا باشم همیشه صدم رو برا کار و مشتری گذاشتم قیمت منصافانه دادم نه دروغ گفتم بهشون که جذبشدن کنم نه کم کاری کردم نه گوشبری کردم نتیجه صداقتم این شده فعلا…سال ها میگفتم این شرکتای گدا و استارتاپ بدرد نمیخورن ادم باید پارتی داشته باشه تا بره تو یه شرکت درست حسابی که اگه زحمت میکشه بدونه اخرش خوشه …این شرک محض بود و چنان خدا منو سرجام نشوند و هیچی نشد تا فهمیدم من چقد از خدا دور شدم …و فقط باید از اون بخوام …الان چند ماهه ازش میخوام در مجموع حال و حسم خوبه و قشنگ دارم رشد خودمو متوجه میشم ولی تشخیص نمیدم کجا دارم توکل میکنم کجا دارم تنبلی میکنم …سر همین وام که تو فکرش بودم خدایا یه راهی بذا جلو پام و سعی کردم بسپارم به خودش و توکل کنم ..یه هو این فک می اومد سراغم که دست رو دست گذاشتی و منتظری از آسمون پول برات بیاد…سردرگم میشم با اینکه من خیلی م تلاش کردم تبلیغ کردم برا کارم که پروژه بگیرم کلی رزومه فرستادم اما هیچی نشد…قاتی کردم دیگه نمی دونم توکل چیه ..تقلا چیه…تنبلی چیه…فقط میدونم بد جور استاپ شدم…پشت یه در بسته گیر افتادم …

    نکته مثبت همه ی این شرایط استاکی من اینه که ریزه ریزه هی دارم رو خودم کار میکنم و چیزای جدید یاد میگیرم فقط میدونم پول برام هیچ وقت اولویت اول نبود اما الان اولین اولویتم ثروته …آدم با پول به خدا نزدیکتر میشه ودر کنارش خیلی از حسرت های دیگه م و دغدغه های دیگه مم حل میشن این موفقیت برا من میشه شروع موفقیت های بعدی شایدم موازی با سایر موفقیت هام ..آدم وقتی شرایط مالی ش خوب نباشه روز بروز دور تر میشه از همه چی …سخته ادم بدون در نظر گرفتن نتایجش احساس لیاقت کنه اما رو اون بخشم دارم کار میکنم …کمالگرایی م دارم بهبود میدم و یه درامد حداقل رو در نظر گرفتم حتی فقط شروع بشه …خلاصه از اهداف دیگه م نمیگم ولی مهم ترینش همین افزایش درامدم هست که سال هاس هدف تکراری منه…ولی امسال فرق داره میخوامد زندگی م رو خودم میسازم همنجوری که تا الان خودم خرابش کرده بودم دوباره میسازمش…منکه هنوز اون ترمز اصلی پیدا نکردم اگر شماها که کارکشته تر هستین میتونید سرنخ بهم بدین ممنون میشم

    مرسی از شما استاد و مریم جان پر تلاش️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      ابوالفضل گفته:
      مدت عضویت: 1111 روز

      سلام روزتون ب خیر

      موآنای عزیز میخام از چیزی بنویسم ک خودم درونش مشکل دارم

      تو جملاتت نوشتی ک میدونی این اشکالات اصل نیستن و اصل جیز دیگری

      قصد لستاد از طرح کردن این سوالات اینه ک ما خودمون رو بشناسیم و خواسته هامونو بشناسیم همین فقط همین و اصل داستان اینه ک بعد از شناخت به حال خوب برگردیم و بابت این شناخت شکرگزار خدا باشیم

      ب خاطر این ک اصل داستان اینه ک احساس خوب مساویه اتفاقات خوب

      تمام داستان همینه ک وقتی ما خواسته هامونو می‌فهمیم 100 درصد راه رو رفتیم چرا ؟چون خداونده ک صد در صد جواب این خواستمونو بهمون میده یعنی ب طور اتوماتیک هدایت میشیم به برطرف کردن لشکالاتمون حالا یا در این سایت یا از طریق دیگری

      و نباید فریب ابلیس رو بخوریم ک میخاد بهمون احساس ناتوانی بده از حل این باورها و مشکلات

      ب قول یک آدم موفقی بعد از این ک ما خواستمونو فهمیدیم باید داد بزنیم خداییببااا شکرررررت من خواستمو فهمیدم

      تمام سهم ما از وظیفمون همینه (ایاک نعبد و ایاک نستعین)خدایا فهمیدم تنها کاری ک باید بکنم بندگی تو و خواستن از تو است تویی ک همه کارهارو داری انجام میدی و اینو بدونیم ک وقتی خواسته ای در ما ب وجود میاد یعنی همون خواسته خداست و بعدا بدون این ک متوجه بشیم حل میشه ب خاطر همین استا میگه کامنت بزاریم ک بفهمیم چ راهی رو طی کردیم کجا بودیم و خواسته هامون چی بود بفهمیم ک بعد از یکسال با خوندن کامنت ها ک خدا داره جواب خواسته هامونو میده

      تمام وظیفه ما اینه ک در جاهایی ک احساسمون بد میشه بفهمیم خواستمون چیه و بقیش باید لذت ببریم از زندگی

      این همون طریقه زندگی استاده ک تو سریال زندگی در بهشت و سفر آمریکا داره بهمون یاد میده ک از طبیعت لذت ببریم

      پس فریب ابلیس رو نخوریم و نگران نباشیم ک خدا وعده درست شدنش رو داره بهمون میده

      موآنای عزیز من خودم تو این ها مشکل دارم و این هارو اول برای خودم نوشتم امیدوارم بتونیم رها کنیم خواسته هامونو و از لحظه های زندگی لذت ببریم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        موآنا گفته:
        مدت عضویت: 514 روز

        مرسی ابوالفضل جان

        جالبه اینکه میگی اول باید خواسته مونو بدونیم …!من فک میکنم واضح به خدا گفتم چی میخوام الویت الان پوله الان و چند ماهه دارم رزومه میفرستم رو رزومه م کار می کنم آگهی میزنم و مشورت می گیرم …پیام تبلیغاتی میفرستم ..اما هنوز این گره باز نشده خیلی نزدیک میشم به کارهایی که رویام بود با درآمد دلاری ولی قدم اخرو تمام شروع کار هنوز اتفاق نیفتاده …

        استاد میگه سوال درست جواب درست !شاید باید سوالات مثبت تر بپرسم یا خواستم رو شفاف تر کنم یا هم همچنان در بیراهه باید برم تا یه روزی بفهمم…

        شایدم باید تمرکزم رو از روش بردارم !

        من باید ایمانم رو قوی کنم به خدای خودم و مطمین باشم که خواسته من انجام شده و تمام…بعدم دیگه بهش فک نکنم و پر از احساس خوب باشم پر از امید و حال خوب جوری که بهش رسیدم…

        اره یه مدتم اینجوری بهش فک میکنم … هر چه هست زندگی الانم بخاطر فرکانس های قبلی خودم بوده پس اینده رو با حال خوب امروزم سعی می کنم بهتر کنم…هرچند سخته بخدا ولی باید انجامش بدم وقتی ایمانم قوی تر بشه…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          ابوالفضل گفته:
          مدت عضویت: 1111 روز

          سلام بله خیلی زیبا و طبق قانون نوشتین

          تحسینتون میکنم ک میخاین رها کنین و از زندگی لذت ببرین واقعا اگر بتونیم مثل استاد این رهاکردن و لذت بردن رو انجام بدیم زندگی هممون رویایی میشه ب امید روزی ک بتونیم اینطوری عمل. کنیم و از نتایج رویایی بنویسیم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1718 روز

    سلام استاد عزیزم.

    خداروشکر میکنم بخاطر اینکه با شما در این سایت بی‌نظیر هم مسیر هستم.

    استاد خداروشکر میکنم که دیدگاهی بهم دادید که بتونم سریعا ذهنم را کنترل کنم.

    دو مورد امروز واسم رخ داد.

    یکی اینکه من یه کامنت بزرگی روی این فایل نوشته بودم که به دلیلی کامنتم پاک شد.

    خب اگر قبلا بود خیلی احساسات نازیبایی پیدا میکردم. اما اینبار به محض اینکه اینطور شد و من متوجه شدم که نمیشه اون نوشته ها را برگردوند، گفتم خداروشکر، حتما میخواد اتفاقات بهتری بیافته، یا شاید کامنت بهتری بنویسم روی این فایل بینظیر.

    دومین مورد این بود که من امروز طبق خواسته ای که برام پیش اومده بود رفتم کوه صفه و چقدر لذت بردم. تو راه برگشت خوردم زمین و خب درد زیادی داشت.

    من اگر قبلا بودم احساسم به این دلیل که شاید دست و پا چلفتی هستم احساساتم خیلی نازیبا میشد. اما اینبار گفتم اشکالی نداره، اتفاقی هست که افتاده، بارها به این کوه زیبا اومدم و اینبار فقط زمین خوردم. الخیر فی ما وقعَ.

    تازه گفتم ببین چقدر ذهنت قدرت داره و چقدر جهان سریع پاسخ میدهد، که درست 10 ثانیه بعد از فکر کردن به زمین خوردن، این اتفاق واسم افتاد.

    بعد گفتم ببین تو حدود 6000 قدم تو کوه راه رفتی، 1 قدم باعث شد این اتفاق واست بیافته، سپاسگزار اون 5999 قدم بودی که سالم راه رفتی؟

    خداروشکر.

    استاد این دیدگاه عالی را مدیون شما و سایت و دوستانم در این سایت و این آموزش های عالی شما هستم.

    خداروشکر میکنم که بعد از اینکه دیروز هدایت شدم به جلسه 4 دوره عالی راهنمای عملی دستیابی به رویاها، که حول محور تمرکز است، و تصمیماتی که دیروز گرفتم، یه سری سوالات توی ذهنم شکل گرفت.

    الان مهم‌ترین موضوعی که من باید روش تمرکز کنم چیست؟

    کجا را باید اصلاح کنم؟ چه کارهایی اهمیت بالا و چه کارهایی اهمیت پایینی دارند برای رسیدن من به هدفم.

    تمرکزم را الان باید 100 درصد بذارم روی چه موضوعی؟

    خلاصه ذهنم حول و حوش این سوالات بود که به وسیله دوستم یاسمن زمانی هدایت شدم به این فایل.

    دوباره گوش دادم و وقتی سوال جلسه را شما پرسیدید، راستش شگفت زده شدم. که دقیقا همون سوالی که باید بپرسم برای شناخت الگوها.

    و تازه جواب هایی که شما دادید هم تقریبا همون جواب هایی بود که در ابتدا به ذهن من خطور کرد.

    اینم هم یکی دیگه از دلایلی که من پیش بهترین استاد شاگردم.

    خب بریم سراغ پاسخ به سوالات.

    سوال:

    درباره هدف هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمی رسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث می شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟

    رژیم گرفتن و مستقل شدن:

    دلیل اصلی میزان شرک بالایی هست که دارم. و خب دارم روش کار میکنم.

    با اینکه تا الان بارها استارت جدا شدن را زدم ولی ترس ها و بی ایمانی ها اجازه حرکت را نداده است.

    باور های نامناسبی که 32 سال همراه من بوده و الان تازه 1 سال و 8 ماه هست دارم روی خودم کار میکنم.

    اما موضوعی که هست من توی این یکی دو هفته به این نتیجه رسیدم سرعتم خیلی پایین هست، یعنی خیلی بهتر و سریعتر باید به خواسته هام برسم.

    وقتی دنبال دلیلش بودم، رسیدم به جلسه 4 دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها.

    بنابراین الان میدونم دلیل اینکه هنوز از لحاظ مالی در شرایطی که میخواهم نیستم.

    دلیل اینکه از لحاظ جسمی در شرایطی که میخواهم نیستم و دلیل اینکه شرایط فعلی ام، بر می‌گردد به باورهام و پخش بودن کانون تمرکزم.

    بر می‌گردد به احساس عدم ارزشمندی ام.

    بنابراین تمرکز اصلی ام را می‌گذارم روی دوره احساس لیاقت.

    بعد از اون یادگیری یک نرم افزار در مسیر کارم هست.

    همانطوری که چند وقتی است دارم روی 3 جلسه ابتدایی فقط گوش میدهم و سعی میکنم تغییرات مورد نیاز برای رشد را با توجه به آموزش ها بدهم.

    عاشقتونم استادان عزیزم.

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      ابوالفضل گفته:
      مدت عضویت: 1111 روز

      سلام علیرضا جان

      واقعا تحسینت میکنم ک این قدر خوب میتونی ذهنت رو کنترل کنی و بابت تغییرات در زندگیت ن تنها ناراحت نشی بلکه شکرگزار هم باشی این ایمان تو ب خداوند است کداره تو عمل خودش رو نشون میده

      واقعا اگر انسان مثل این حرکت تو در پاک شدن کامنت قبلی بتونه بابت چیزهایی ک ب ظاهر از دست رفته شکرگزار باشه و خیر بدونه و در تمام جنبه های زندگی مثل رابطه ،پول و … بتونه آیت اصل رو رعایت کنه زندگی رویایی خواهد داشت در تمام جنبه ها

      واقعا تحسینت میکنم چون خودم مشکل دارم و تو عالی عمل کردی برای مثال اگر فردی میاد در زندگی و رابطه ایحاد میشه و اگر روزی اون فرد از زندگی آدم بره هیچ موقع ناراحت نمیشه با لین باور ک خداوند ه ک داره اتفاقات رو رقم میزنه و برای منی ک در مسیر هستم این یک خیره کثیره چون خداوند همیشه برای من میخاد اون چیزهایی رو ک من میخام مثلا اگر اون فرد رابطه رو بررسی کنه میبینه ک کلی تضاد داشته با طرف مقابل و با این تضاد ها خواسته ب وجود اومده و خداوند ب طور اتوماتیک همیشه برای ما یک زندگی بدون تضاد و رویایی رو میخاد و این رو در عمل اجرا میکنه با ب هم خوردن اتوماتیک و طبیعیه رابطه پر از تضاد و ب وجوداومدن رابطه بعدی ک صد در صد اگر بررسی کنه میفهمه ک خیلی از تضادهای رابطه قبلی رو این شخص نداره و این ادامه داره تا جایی ک یک ثبات فرکانسی ایجاد بشه و کمترین تضاد باشه در دو طرف مثل رابطه استاد ک اصلا دعوا در اون نبوده جون تضادی نبوده دو فرد کاملا هماهنگ با هم

      یا مثلا در پول مشکل داشتم هر وقت چوبی رو اجبارا هزینه میکردم ب شدت ناراحتم می‌کرد و این پاشنه آشیل من بوده برای پول بیشتر و خیلی خیلی زیاد پولی ک خیلی زیاده و در یک سد عظیم گیر افتاد و من میتونم آزادش کنم با هدایت خدا

      پولی ک اجبارا خرج میکردم و ناراحتم می‌کرد نشونه این بود ک اون پول میخش ب دلم بوده ن ب گل

      اگر خداروشکر کنم بابت جیزی ک رفته بهترش و بیشترش میاد چون خداوند ک این اتفاق رو رقم زده بنابر در خواست من برای پول درآوردن زیادبوده ک اینطوری بهش میرسم با رفتن پول قبلی و اومدن پول بعدی ک خیلی بیشتر ب خواسته من نزدیکه

      اره آدم های بزرگ اینطورین مثل استاد ک میگه اگر ب فرض ک نمیشه تمام زندگیمو از دست بدم ناراحت نمیشم بلکه خوشحال میشم چون یک چالش جدید ایجاد شده

      اینطوری باید باشم

      علیرضاجان این هارو اول برا خودم نوشتم و ب خاطر کامنتت ب وجد اومدم و خواستم از حس و حال خوبی ک از شناسایی پاشنه اشیلم داشتم تورو سهیم کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
        مدت عضویت: 1718 روز

        ابوالفضل عزیزم سلام.

        خداروشکر میکنم بخاطر اینکه هدایت شدی به کامنت من. این یکی از دلایلی است که اون کامنت قبلی ام پاک شد و من دوباره نوشتم.

        خداروشکر.

        خداروشکر میکنم که هر وقت هر دوست عزیزی که تو این مسیر بهم پیام میدهد روی کامنت های من، انگار الان به چیزی که قبلا رسیده بودم بازهم باید عمل کنم.

        خلاصه فقط یه مورد نمیدونم درست متوجه نشدم.

        شما فرمودید که خدا برام میخواد یا نمیخواد. خدا چیزی برای کسی نمیخواد.

        شما آزاد باش، بخواب روی قایق، پاروها رو جمع کن، خودش می‌بردت آنجا که دلت خواست.

        منظور اینه شما باید عمل کنی ولی این عمل کردن باید مطابق با دریافت الهامات باشه.

        به راحتی عمل کن، خداوند هدایت میکنه همه را دریافت میکنی.

        رابطه اگر خوب باشه و شما با یک انسان همسو و هم مدار خودت باشی، این رابطه ادامه پیدا میکنه تا جایی که یا با یکدیگر رشد کنید، یا از یکدیگر به راحتی جدا می شوید.

        خدا اونی را می‌خواهد برای ما که ما می‌خواهیم. فقط وقتی در راستای مثبت باشه بهتر از اونی که بخواهی بهت میده، اگر در راستای بد باشه، چک و لگد میخوریم که برگردیم.

        در رابطه با پول هم من چندتا باور دارم.

        1. اینکه تا الان خدا داده، بعد از این هم خدا میده، بینهایت زیاد. فقط من باید همواره رو به رشد حرکت کنم.

        2. اینقدر فراوانی هست که به راحتی به هرچیزی میخواهم میرسم.

        بخدا که الان نشانه ها را میبینم و سپاسگزار هستم، هر بار داره شرایط بهتر میشه.

        امیدوارم من منظورت را درست فهمیده باشم و درست بهت منظورم را رسونده باشم.

        خیلی ممنونم برام کامنت گذاشتی. خیلی ممنونم که حس خوبت را با من به اشتراک گذاشتی داداشم.

        خداروشکر که از کامنت من درک کردی اون چیزی که باید درک میکردی را داداشم.

        استاد همیشه میگه قانون ساده است، فقط باید بهش عمل کنیم.

        عاشقتم ابوالفضل جان.

        ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ابوالفضل گفته:
      مدت عضویت: 1111 روز

      سلام علیرضا جان

      واقعا تحسینت میکنم ک این قدر خوب میتونی ذهنت رو کنترل کنی و بابت تغییرات در زندگیت ن تنها ناراحت نشی بلکه شکرگزار هم باشی این ایمان تو ب خداوند است کداره تو عمل خودش رو نشون میده

      واقعا اگر انسان مثل این حرکت تو در پاک شدن کامنت قبلی بتونه بابت چیزهایی ک ب ظاهر از دست رفته شکرگزار باشه و خیر بدونه و در تمام جنبه های زندگی مثل رابطه ،پول و … بتونه آیت اصل رو رعایت کنه زندگی رویایی خواهد داشت در تمام جنبه ها

      واقعا تحسینت میکنم چون خودم مشکل دارم و تو عالی عمل کردی برای مثال اگر فردی میاد در زندگی و رابطه ایحاد میشه و اگر روزی اون فرد از زندگی آدم بره هیچ موقع ناراحت نمیشه با لین باور ک خداوند ه ک داره اتفاقات رو رقم میزنه و برای منی ک در مسیر هستم این یک خیره کثیره چون خداوند همیشه برای من میخاد اون چیزهایی رو ک من میخام مثلا اگر اون فرد رابطه رو بررسی کنه میبینه ک کلی تضاد داشته با طرف مقابل و با این تضاد ها خواسته ب وجود اومده و خداوند ب طور اتوماتیک همیشه برای ما یک زندگی بدون تضاد و رویایی رو میخاد و این رو در عمل اجرا میکنه با ب هم خوردن اتوماتیک و طبیعیه رابطه پر از تضاد و ب وجوداومدن رابطه بعدی ک صد در صد اگر بررسی کنه میفهمه ک خیلی از تضادهای رابطه قبلی رو این شخص نداره و این ادامه داره تا جایی ک یک ثبات فرکانسی ایجاد بشه و کمترین تضاد باشه در دو طرف مثل رابطه استاد ک اصلا دعوا در اون نبوده جون تضادی نبوده دو فرد کاملا هماهنگ با هم

      یا مثلا در پول مشکل داشتم هر وقت چوبی رو اجبارا هزینه میکردم ب شدت ناراحتم می‌کرد و این پاشنه آشیل من بوده برای پول بیشتر و خیلی خیلی زیاد پولی ک خیلی زیاده و در یک سد عظیم گیر افتاد و من میتونم آزادش کنم با هدایت خدا

      پولی ک اجبارا خرج میکردم و ناراحتم می‌کرد نشونه این بود ک اون پول میخش ب دلم بوده ن ب گل

      اگر خداروشکر کنم بابت جیزی ک رفته بهترش و بیشترش میاد چون خداوند ک این اتفاق رو رقم زده بنابر در خواست من برای پول درآوردن زیادبوده ک اینطوری بهش میرسم با رفتن پول قبلی و اومدن پول بعدی ک خیلی بیشتر ب خواسته من نزدیکه

      اره آدم های بزرگ اینطورین مثل استاد ک میگه اگر ب فرض ک نمیشه تمام زندگیمو از دست بدم ناراحت نمیشم بلکه خوشحال میشم چون یک چالش جدید ایجاد شده

      اینطوری باید باشم

      علیرضاجان این هارو برا خودم نوشتم و ب خاطر کامنتت ب وجد اومدم و خواستم از حس و حال خوبی ک از شناسایی پاشنه اشیلم داشتم تورو سهیم کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    محمد چکرائی گفته:
    مدت عضویت: 1527 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم

    استاد جان این فایل برام پر از آگاهی بود و اگاهی جالبش این بود که بعد از نوشتن کامنتم ،سایت به عنوان اینکه قبلا هم چنین چیزی نوشته بودین،ردش کرد.

    این منو به فکر انداخت ،رفتم دفترم رو اوردم و شروع به نوشتن کردم…

    اره اینبار سایت هم بهم نشونه داد..

    و اون این بود..

    داشتم مثل همیشه غر میزدم

    داشتم به نکات منفی توجه میکردم

    تمرکزم روی جنبه منفی قضیه بود

    داشتم همون چیزهایی رو مینوشتم که نباید مینوشتم

    قرار بود روی عکس این موارد کار کنم و من همچنان تمرکز ناخودآگاهم روی جهت منفی خواسته هام بود.

    رفتم کامنتهارو خوندم و کلی اگاهی گرفتم خصوصا از کامنت دوست عزیزمون ندا که چنتا از ترمزهای درونیم رو هم بهم یاداوری کرد.

    توی دفترم ترمزهام رو پیدا میکنم،مینویسم و برای کار کردن روی اونها،،جملات و باورهای متقابلش رو پیدا میکنم و مینویسم تا روی اونها کار کنم.نمونه هارو پیدا کنم و برای خودم منطقیش کنم.

    میشه.باید بشه.و منم که باید انجامش بدم.

    زندگی من چیزی نیست جز، همونی که خودم میسازم.

    مرسی از آگاهیهاتون همگی که هر کامنتی یه کتاب با ارزشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    شيدا سادات گفته:
    مدت عضویت: 1891 روز

    سلام به بهترین استاد جان و خانم شایسته عزیز

    زمان زیادی از خرید قدم سوم از دوازده قدم گذشته و من بخاطر آزمون کانون وکلا که باید وقت زیادی برای مطالعه میذاشتم دور شدم از سایت بهشتیان

    خدارو هزاران مرتبه شکر قبول شدم و تصمیم گرفتم تا شروع جدید کارم از فایلهای دانلودی شروع کنم

    و با قسمت های الگوهای تکرار شونده شروع کردم ولی گویا تمام فایلهای مربوط به این قسمت یکی هستن

    همه فایلها رو که چک کردم نمیدونم مربوط به باگ سایته یا گوشی من ولی تکراری هستن

    خیلی عاشقتونم و روی ماهتونو میبوسم🫡🫡️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    hadi گفته:
    مدت عضویت: 921 روز

    باسلام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته مهربون و دوست‌داشتنی و بچه های بی نظیر سایت .

    در مورد سوال اینکه چه دلایلی باعث میشود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده نرسید ؟؟

    دوستان من چندین هدف دارم که میخام بهشون به طور مداوم و مستمر و طولانی که شامل

    1-افزایش درآمد و پیشرفت کاری

    2-کنترل افکار و توجه به نکات مثبت

    3_کنترل زبان و به جا و به اندازه حرف زدن و حرف مثبت زدن

    4-افزایش صبر در کار و زندگی یاهمون صبور بودن

    5-توجه به نکات مثبت در زندگی ،اشخاص ،محیط

    هست برسم ولی متاسفانه نمیتونم برسم که از دیده خودم یک عامل بیشتر نداره و اون هم اینه که نمیتونم فایلهای استاد رو به طور ثابت گوش بدم و هر بار که تصمیم میگیرم که فایلها رو با جون و دل گوش بدم و عمل کنم بیشتر از دوهفته نمیتونم البته در همون دوهفته که گوش میدم از همه لحاظ همه چی عالی پیش می‌ره ها مثلاً من کاسب هستم مشتریام افزایش پیدا میکنن از لحاظ زهنی عالیم یعنی همش فقط به چیزهایی که میخام تمرکز دارم وشاد و سره حال هستم و فقط فکر و ذهنم روی افزایش درآمد و حال خوب هستش از لحاظ روابط به خصوص با همسرم همه چی اتوماتیک وار همه چی پرفکت و بی نظیره ولی با اینکه همه چی عالی پیش می‌ره ,نمی‌دونم اسمشو چی بزارم من میگم تنبلی باعث میشه گوش کردن فایلها رو کم کنم و بعدش قطع کنم یهو همه چی افت می‌کنه و دوباره برمی‌گردم به حالت قبل ،الان و تو این شرایطی که هستم خسته شدم چون میخام بخصوص از لحاظ مالی افزایش درآمد مستمر داشته باشم دوست دارم خیلی راحت با همسرم به مسافرت برم دوسردارم ماشین خودمو داشته باشم دوست دارم خونه دلخواه خودمو داشته باشم ،چند روزی بود که پر از افکاره منفی شده بودم و همش به قسط و چک و به نداشته هام فک میکردم و کلافه شده بودم تا اینکه دیشب تو تلگرام کانال استاد رو اتفاقی باز کردم و کامنت دوستان رو خوندم و هدایت شدم به سایت واز قسمت مرا به سوی نشانه ام هدایت کن به الگوهای تکرار شونده رسیدم که منو به فکر فرو برد تا ایشالله این سری به طوره جدی به هدفام برسم .این اولین کامنت من در سایت هستش و چیزی حدوده 3ساعت طول کشید تا این کامنت بنویسم امیدوارم که استمرارداشته باشه .ممنونم از استادعزیزم و همه شما دوستان مهربون و باانرژی .برا همتون بهترینها رو میخام .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: