عمل به قوانین خداوند، چگونه زندگیمان را متحول می کند - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

743 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پروانه صنعت گفته:
    مدت عضویت: 2346 روز

    استاد جانممم سلام بچه ها سلام

    الهی شکرت

    استاد من نمی خواستم تا نتایج ام بیاد کامنت بذارم اما انقدر حالم خوبه اشکم جاریه …

    اومدم فقط شما و لیلا رو تحسین کنم

    اول اینکه من چند ماهی هست که تمرکزی روی فایل های رایگان شما هستم در حقیقت توی سایت خوابیدم .استاد من بعد از بیشتر از 5 سال با چک و لگد برگشتم به سایت و گوش دادن فایل ها البته استاد من 6 قدم از 12 قدم را دارم ولی نمی تونستم گوش بدم و الهام قوی داشتم از رایگان ها شروع کنم و از دوتا دسته بندی که هرگز فکر شو هم نمی کردم یعنی نتایج دوستان و گفتگوی دوستان با استاد عباس منش

    کاملا غیر منطقی بود برام، ذهنم می گفت بابا بچه ها می خوان نتایج بگن به درد تو نمی خوره اما به خودم گفتم وقتی ذهنم انقدر داره اصرار میکنه نه این خوب نیست پس همین و برو ببین چیه…

    و خدا میدونه چه ها کرد با من، چقدر باگ های ریز و درشتم از همین فایل ها دراومد و تکاملی بیشتر شنیدمشون ….الان نمی خوام در مورد خودم صحبت کنم می خوام در مورد لیلا جان و شما صحبت کنم

    من بعد از این همه سال که برگشتم تنها کسی که یادم بود از دوره دوازده قدم و یک سری کامنت های که سیو کرده بودم کامنت های لیلا جان بود

    تا شما گفتی لیلا گفتم این لیلا همون لیلا است همون که هر دفعه اشک منو درمیاورد از ذوق از شوق از ایمان

    لیلا جان

    ممنونممم ازت مخصوصا فایلی که استاددر مورد عشق واقعی روی سایت گذاشتن و کامنت شما بی نظیر بود و چقدر عالیییی عالیییی بود یادمه تو کامنت های دوازده قدم کامنت های شما انقدر به من انگیزه می داد ک همیشه تو درونم ازت سپاسگزاری می کردم گفتم الان دیگه وقتش یه کامنت بذارم و از اعماق قلبم ازت تشکر کنم .

    عاشقتمممممممممممم دختر زیبا

    استاد جان

    بریم سراغ تحسین شما البته انقدر گلی که همه میدونن و خودتون هم می دونید

    ولی از اولی که شروع کردم تو این چند ماه و تمرکزی دارم میرم جلو

    یک چیزی رو خیلی تو شما تحسین کردم منطق قوی شما دلایل قانع کننده ای که میارید و دهن ذهن رو کامل میبندید یعنی بارها شده سوالی بوده بعد شما یه دلیل منطقی اوردید بعد من گفتم الله اکبر ببین یه دید دیگه ای هم هست چقدر درسته

    و این برام تثبیت شده که همه چی درسته و همه برای جهان لازم هست

    تو کدوم وری می خوای بری؟

    دلیل دیگه ای مینویسم همزمانی هاست روزها هست که می شنوم باید تمرکزی روی شکر گزاری کار کنم باید خودمو بمباران کنم از شکر گزاری

    و دیدم امروز همون روزه

    الهی شکرت که همه جوره هدایت و راهنمایی می کنی.

    امروز یه جمله از کرایون خوندم که چقدر باور را قشنگ توضیح داد

    باور ،آگاهی از انرژی است که ما آن را اجازه می نامیم.

    باور اجازه رخ دادن اتفاق ها را می دهد.

    همون که استاد میگن اجازه بدیم نعمتها ثروت ها وارد بشن با چی با باور درست …..

    استاد یه طوری شده میام تو این سایت اشکم دم مشکمه

    هر لحظه اشکم جاریه از حال خوب از این کامنت ها از این توحید از این نعمت ها از ……

    سپاسگزارم

    شکر خدای عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 66 رای:
    • -
      احسان مرادیان گفته:
      مدت عضویت: 1007 روز

      سلام به پروانه عزیزم خواهر دوست داشتنی.

      تبریک میگم که همچین دیدگاه زیبایی داری و در همچین حال و هوای خوب و خوش و با صفایی صحبت میکنی.

      من هم که اوایل اوایل فایلای استادو گوش میکردم و درکی از این مطالب نداشتم توی ویدئو ها میدیدم که استاد میگفتن من با یه کفش پاره یا بی کیفیت توی بندر عباس توی اون هوای گرم راه میرفتم و گریه میکردم،

      بعد من با خودم میگفتم گریه دیگه چرا میکرده استاد؟!!!

      بعدنا فهمیدم آدم وقتی خاشع میشه در مقابل خداوند و دریچه افکارش رو باز میکنه رو به کسب آگاهی هایی که استاد بهمون یاد میدن،رقت قلب پیدا میکنیم،دلمون نازک میشه،عاشق میشیم و دوست داریم غرق بشیم در معنی…

      به خاطر همینه که بغض میکنیم و یا اشکی میشیم و به نظر من این خیلی خوبه برامون…

      تبریک میگم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    ملیحه امیر آقا علی گفته:
    مدت عضویت: 1818 روز

    سلام به استاد عزیزم حقیقت را بگویم چندین سال قبل که حدودا 6تا 7 سال پیش میشه در یک کانال تلگرام یک فایل شما رو دیدم و انقدر به دلم نشست که و با درونم سازگاری داشت که لذت بردم و برای همسرم فرستادم و ایشون هم انقدر به دلش نشست که به دنبال خریدن فایلهای اموزشی شما رفت و متاسفانه یک کانال پیدا کرد که فایلهای اموزشی شما رو به صورت کم هزینه تر می‌فروختند ولی ما نمیدانستیم چون یک سری اطلاعات رو کات کرده بودندو پشتیبانی هم داشت که ما فکر کردیم همین و البته خریدن تک تک اونها هم ما چون در شرایط ورشکستی و سختی بودیم برامون سخت بود ولی باز هم همسرم میگفت مثلا اگر اینو‌بخرم پول جیبم تمام میشه گفتم عیب نداره بخر ولی نمیدانستیم غیر قانونی اما ایشون خرید و لی من که خودم شما رو به همسرم معرفی کرده بودم چون درگیر فرزند تازه به دنیا امده و فرزند اول ابتداییم بودم تک توک در کنالهای متفرقه گوش میکردم ولی باز بهتر بود و از خانه کوچک در محله چیذر تهران مستاجر با کلی بدهی ولی صاحب خانه خوب و منصف که خدا نصیبمون کرده بود به خانه ایی بزرگتر در پاسداران باز با صاحب خانه ایی عالی تر امدیم و ماشین شاسی بلند مدارس غیر انتفاعی اینها و حدودا 3 سال بعد از اشنایی با شما از چیذر به پاسداران امدیم و شرایطمون قشنگ پله پله تغییر کرد این در صورتی که ما قبلا زندگی بسیار عالی سفرهای خارجی خانه شرکت ماشینهای بنز بی ام و …..داشتیم و ورشکستی و…..خیلی سخت بود گاهی حتی نان در منزل نداشتیم و من کلی ناراحت بودم که بچه ها گرسنه هستند برخورد بقیه نسبت به قبل و….ولی وقتی امدیم پاسداران به محله که قبلا بودیم من پیج اصلی شما و سایت شما رو پیدا کردم و از همسرم خواستم من میخواهم جدی جدی شروع کنم ولی میخوام بخرم از سایت ایشون هم موافقت کرد با اینکه گاهی برامون یکم هنور سنگین بود ولیبه صورت عالی پولش جور میشد برای با اینکه تو اون کانال هنوزم همه فایلهای شما رو با یک بار عضو شدن به صورت رایگان میگذارید ولی ما چون میدانیم دانه دانه 12 قدم را به اسم من خریدیم و بعد قانون سلامتی که من وای انقلابی در ظاهر و انرژیم اتفاق افتاد من توپول بودم از زمان مجردیم و سه فرزند هم زایمان کردم و بسیار خوش خوراک و اشپزی عالی بسیار سخت بود ولی شد و ورزش هم میرفتم ولی هنوز تغییری نکرده بودم ولی با قانون سلامتی غوغا شد تو اندامم انرژیم حتی استاد کامنت منم چون اولین نفرهایی بودیم قبل عید خریدیم خوندن که یکی از دوستان گفتن که انقدر انرژیمون زیاد شده که با همسرم دوتایی خانه تکانی کردیم و خواهرم میگفت من متعجبم تو با این همه شکمو بودن چه جوری تونستی استاد الان تو مهمانیها من تقریبا با ورزش سنگین که در 44 سالگی کراسفیت کار میکنم و اندام زیبا قدرت بالا دارم وزنه 70 کیلو بلند میکنم و همین روزها هم دارم به مرحله ایی میرسم که روی دستم راه برم هستم با وزن 69 و قد 170 و عالی شدم و چند ماه پیش یکم تو رژیمم سست شده بودم همه اینها رو گفتم و تا اخرش لطفا گوش کنید من در دوران پندمیک 12 قدم شروع کردم کار هنری و شروع به کسب درامد از گوشیم کردم خانم خانه دار و….اموزشهای استاد عزیزم ولی رشد کردم اما نه کامنت میگذاشتم نه خیلی مستمر مثل نان شب و به صورت جدی گوش نمیکردم این یک دوم ولی در حدی که گوش میکردم کما بیش نتیجه گرفتم و کارم انقدر رشد کرد که گاهی نتایج عالی میگرفتم ولی باز هم خیلی جدی گوش نمیکردم .بعد دوره احساس لیاقت را خریدیم باز من جدی نبودم ولی باز خیلی بهتر شدم امام در روابطم با همسرم خیلی دچار مشکل بودم و با تمام خوبیهای همسرم یک کاری که خیلی رنج میکشیدم در 25 سال زندگیمون نمتونستم این پاشنه آشیل رو حل کنم تا اینکه برای بار دوم به صورت جدی شروع به گوش کردن 12 قدم کردم و در قدم دوم حالم خیلی بد بود نسبت به کاری که همسرم در این همه سال انجام میداد و بارها راجع بهش باهاش صحبت کردم و میگفت اوکی ولی باز هم انجام میداد و روابط متعدد با خانمهای دیگه در کنار من داشت و خیلی واضح بود هر چقدر سعی کردم ذهنم مثبت کنم و به خوبیها فکر کنم نمیشد تا اینکه هدایت الهی به قلبم انداخت تو الان به 12 قدم نیاز نداری تو به قانون احساس لیاقت نیاز داری و وقتی برای بار دوم امدم گوش کردم دارم قورت میدم و بعد از 25 سال خیلی زیبا قدرتمندانه و با ادب کامل نه مثل قبل بدون گریه با ارامش با همسرم صحبت کردم و ایشون در کارش فهمیده که باید درست کار باشه و داره پیشرفت میکنه و فهمیدم چون من احساس لیاقت عشق و محبت و …نداشتم و همه چیز رو در خودم سرکوب کردم با وجود اینکه جزو زیبا ترین زنان فامیل هستم چرا و ایشون گفت برو رو ذهنت کار کن من گفتم اموزشهام بهم یاد داده هم رو خودم کار کنم هم ذهنم رو کنترل کنم هم زیبا و درست بیان کنم ولی ایشون موافق صحبت نیست و خودش رو مستحق تنهایی خوش گذارینی مهمانی رفتن تنهایی ومسافرت با دوستان و تنهایی وبا ….میداند ولی من صحبتهام رو گفتم و این ولی مردی که در رشد من کمک میکنه فرزندانش و من رو میگه دوست داره ولی این موضوع رو هم داره خلاصه من گفتم من توکلم به خداست بهم گفت برو نمیدونی چه انقلابی تو وجودت به وجود میاره چه تحول عظیمی برات رقم میخوره که هرچی تا حالا برات ارزو و عقده شده بود به صورت لذت بخش و مثبتش تجربه کنی یعنی انقدر کلام خدا برام واضح بود که یک ذره بهش شک نکردم منم گفتم اوکی من دیگه اون احمقی نبستم که مثل قبل رفتار کنم و بخوام نتیجه دلخواهک رو بگیرم و این اتفاق نه تنها باعث شد تو گوش کردن فایلهام و تمریناتم خیلی خیلی جدی باشم بلکه باعث شد در قانون سلامتی که یکم سست شده بودم قوی و مستمر باشم و الان با گوش کردن فایل شما و نتایج لیلای عزیزم فهمیدم چقدر من بیشتر بیشتر باید شکر کنم و حتی خوبیهای دیگر همسرمم که خدایش کم نیست از خرج کردن سفر بردن رستوران وووووولی من دلم وقت گذاشتن دوتاییی کنار هم میخوام و اینجاست که …..پس تصمیم گرفتم برم در قانون احساس لیاقت مرتب کامنتها رو بخونم و بنویسم و شکر گذاری بیشتری داشته باشم وقتی متایج عالی لیلا جان رو دیدم و دارم با تمام وجودم لمس میکنم و درونم انگار میگه ملیحه برو برو شک نکن تو میتونی تو لایقی و البته که من تمرینات ستاره قطبی رو مرتب انجام میدم و در شغلم پیشرفت عالی کردم و مدرس گلدوزی هستم که تا حدودا ماهی 40 تا 50 میلیون هم درامد داشتک و چندماه کلاسهای عالی هوش مصنوعی رو رفتم و فوق العاده بود در اعتماد به نفسم به طوری که بهترین شاگرد کلاس شدم و استادم که شما رو هم می شناسه منو دعوت میکنه راجع به نتایجم در سمینارهاش جلوی چند صد نفر برای کارهایی که میشه با هوش مصنوعی انجام داد صحبت کنم که این برام اولش خیلی سخت بود صدام می‌لرزیداما فهمیدم که خدا داره منو هل میده به سمت خواستم و دیگه همسرم نیامد صحبت کنیم یکم الان روابطمون سرد ولی من خیلی اولش ناراحت بودم ولی با گوش کردن احساس لیاقت شما خیلی گفتگوهای درو نیم عالی شده و با خودم مهربانتر هستم و یک پیشنهاد کاری عالی برای تدریس در اموزشگاه نزدیک منزلمون شده و استاد صحبتهای لیلا رو شنیدم کلی اشک ریختم و گفتم ورا زودتر جدیتر نبودم ولی بعد گفتم الانم دیر نیست افرین که شروع کردی شک نکن موفق میشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 69 رای:
  3. -
    Mehdi😃 گفته:
    مدت عضویت: 1130 روز

    به نام خدایی که رب العالمین است و هدایتگر همه است به هر سمتی که خودشون انتخاب‌ کنن.

    سلام خدمت استاد بسیار دوس داشتنی و خانوم شایسته عزیز و دوستان عزیزم.

    من بعد از چند بار دیدن این فایل میخاستم کامنت بزارم تا هم خودم درکم بیشتر بشه و هم دوستان استفاده کنن .

    والان که دیدم از صبح تمرکز ندارم رو قانون‌ و انگار دارم زور میزنم که تمرکز کنم و به احساس خوب برسم

    این بهم الهام شد که نوشتن خیلی کمک می‌کنه و گفتم آره خیلی هم عالی بهترین موقع برای نوشتن‌ کامنت برای فایل جدیده

    چون استاد گفتن قبلا نوشتن یکی از قدرتمندترین راه ها برای جهت دهی ذهن به سمت خواسته‌ هاست و درک بهتر قوانین

    حالا چه نوشتن سپاسگذاری باشه چه نوشتن‌ آگاهی ها و چه نوشتن خواسته‌ ها.

    نوشتن در مورد این فایلی که توحید و قانون‌ رو در عمل نشان میده واقعا جادو خواهد کرد، وای خدای من تا همین جای کامنت احساسم 10 برابر بهتر شد نسبت به 10 دقیقه قبل

    و این نشون میده وقتی ما شروع میکنیم به سعی کردن در کنترل‌ ذهن نتیجه از همون لحظه‌ به شکل احساس بهتر رخ میده ،خدایا شکرت واقعا.

    موضوعی خیلی مهمی که استاد گفتن و دوس دارم خیلی خیلی راجبش بنویسم

    اینه که ما با افکارمون داریم زندگی‌مون رو خلق میکنیم ک هیچ عامل بیرونی تحت هیچ شرایطی حتی یک درصد هم در زندگی ما تاثیر ندارد

    و دلیل این که تو هر موضوعی چا ثروت چه روابط و چه سلامتی و چه معنویت‌ اگه مشکل داریم این معنی ناتوانی ما یا بی عدالتی خدا یا تاثیر محل زندگی و بقیه در زندگی ما نیست

    بلکه به این خاطره که ما فقط قانون‌ رو نمیدونیم، و تمام وضعیت الان ما بخاطر فرکانس های قبلی ما است .

    و خبر خوب اینه که فارق ازین که قبلا چه فرکانس هایی فرستادیم و الان هرجقدر اوضاع بده در هر موضوعی از لحظه‌ ای که ما شروع کنیم به کنترل کانون‌ توجه و ساختن باور های بهتر از همون لحظه‌ نتایج تغییر می‌کنه

    چه مثال عالی زدند استاد در یکی از فایل های مصاحبه

    که گفتن جهان یک سیستمه .مثل یه آبمیوه گیری سیب بهش بدی اون آب سیب بهت می‌ده، نه آب هویج .و

    اون کاری نداره شما به یک آبمیوه گیری 500 هزار بار قبلا بهش سیب دادی و اون آب سیب داده،

    این بار اگه هویج بدی اون این‌بار بهت آب هویج می‌ده

    و چقدر این قانون‌ خداوند عالیه که اصلا مهم نیست تا الان چه فرکانس هایی فرستادیم از همین لحظه میتونیم لحظه‌ بعد رو تغییر بدیم.

    خدایا شکرت واقعا،

    و چقدر این باور رو اگه بسازیم کلی عملکرد ما بهتر میشه که اگه من در مسیر درست باشم هر اتفاقی به نفع من می‌شه

    هرکسی بخاد هر کاری بکنه باز به‌نفع من می‌شه.این باور توحیدی واقعا اگه بتوانیم بسازیم خیلی خیلی خیلی از شخصیت و رفتار ها و عملکرد ما بهتر می‌شه ترس های ما کمتر میشن نگرانی ها و خشم و کینه و هرروز احساس بدی از بین میره و این یکی از مهم ترین چیز هایی است که ما نیاز داریم برای خلق زندگی دلخواه

    واقعا شاید تنها چیز باشه هاا

    وقتی ما این باور توحیدی را بسازیم که تمام زندگی من داره توسط خودم خل می‌شه و هیچ عامل بیرونی تاثیر نداره واقعا خب اون‌وقت به جای جنگیدن با بقیه به جای جنگ با خدا

    بجای کینه داشتن و ترس و غم و نگرانی و خشم تمرکز بر ناخواسته ها میایم تمرکز میکنیم بر کنترل‌ کانون توجه و درک قوانین خداوند و با خودمون و جهان و خداوند و مردم به صلح می‌رسیم و احساس آرامش و تحسین و امید و شادی و ایمان جای اون احساسات بد رو می‌گیرن

    و بخاطر همین اولین چیز و مهم ترین چیز باور کردن اصل قانون‌ است.

    و همه چیز از احساس خوب و آرامش شروع میشه دیگه.مثلا تو بحث ثروت وقتی من توحیدی رو درست درک کنم و درعمل اجرا کنم‌

    بگم هیج عامل بیرونی که تاثیر نداره و من‌ فقط توانایی خوشبخت کردن و بدبخت کردن خودم رو دارم.

    دیگه کلی مشکل حل میشه ازین که بگم چه شغلی بزنم کجا بزنم سرمایه چقدر میخاد نکنه مشتری نیاد نکنه من نتونم و کلیدی ترمز دیگه حل میشه

    و استاد چقدر نمونه و الگوی عالی هستند که سعی کردن در عمل قانون‌ رو اجرا کنن

    و خودشون رو سعی کردن در مسیر درست نگه دارن و هر اتفاقی میوفته آخرش به نفع ایشون تموم میشه

    واقعا چقدر این قدرتمنده خدای من.

    و چقدر انگیزه بخش‌و الهام بخشه که لیلا خانوم یا عمل به قانون‌ و تکامل از کجا به کجا رسیدن

    این عمل کردنه مهم ترین چیزه دیگه

    میدونید یک مشکلی که من دارم و شاید خیلی از دوستان هم داشته‌ باشن احتمالا اینه که

    همش عمل به قانون‌ رو موکول میکنم به آینده

    مثلا برای رسیدن به ثروت میگم خب با این قانون‌ من سال آینده به این درآمد می‌رسم ولی همش انگار منتظرم یک کیسه پول بیوفته و این فقط توهمه .باید سعی کنم بگم فرکانس های این لحظه‌ من داره لحظه‌ بعد رو رقم میزنه این یعنی من در همین لحظه‌ باید تمام تلاشم رو بکنم برای درک و عمل‌ به قانون‌ و الهامات

    یعنی یک ساعت دیگه رو ولش کن فردا رو ولش کن

    در همین لحظه‌ همین الان باید تمام تلاشم رو بکنم برای ساختن باور های بهتر برای کنترل کانون‌ توجه‌

    چون واقعیت اینه که اگه توهم بزنم و به فکر دوسال دیگه باشم من هیچوقت شروع نمیکنم و هزار سال هم بگذره تکامل طی نمیشه و هرسال مث پارسال میشه می‌ده

    هی می‌گیم امسال نشد سال بعد باز سال بعد نمی‌شه میگیم سال بعد

    چون هی توهم‌می‌زنیم برای ده سال دیگه

    ،ولی باید در همین لحظه‌ عمل کنیم یه قانون‌ از همون لحظه‌ ما قدم یه قدم با عمل به این اگاهیی که الان داریم با تکامل هدایت می‌شیم به یک قدم بالا تر و به صورت طبیعی رشد میکنیم

    اگه لیلا خانوم عمل نمی‌کرد که 6 سال چیه 6 هزار سال هم‌می‌گذشت باز هم‌نتایج تغییر نمی‌کرد

    بهبود هدی کوچک ولی مستمر مهمه

    انتظار نداشته‌ باشیم یهو باور هامون و عملکردمون و شخصیتمون جوری تغییر کنه که پرواز کنیم

    و همون تغییرات بزرگ از همین قدم کوچک شروع میشه

    یهو که درست‌ نمی‌شه

    این کمک میکنه که توهم نزنیم و منتظر معجزه نباشیم

    و از همین لحظه‌ تمام تلاشمون رو بکنیم برای بهبود در شخصیت و باور ها بهبود های کوچک از همین لحظه‌ به صورت مستمر تا به صورت طبیعی رشد کنیم و هرروز بهتر از دیروزبشه و هرسال بهتر از پارسال بشه

    خدایا شکرت

    درپناه الله یکتا شاد و ثروتمند و خوشبخت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 75 رای:
    • -
      افسانه زارع گفته:
      مدت عضویت: 885 روز

      سلام ب استادان عزیزم.

      سلام ب دوستان.

      و سلام ب آقا مهدی ک با کامنت قشنگشون من تونستم یکی از ترمزهای پیدا کنم.

      توی این کامنت مهدی جان گفتن ثروتمند شدن رو موکول میکنن ب سال بعد،دقیقااااااا منم تو ذهنم همین موضوع هست.

      الان یکی دو روز هست ک در مورد فایل استاد و آگاهی هایی ک ب دست آوردم داخل دفترم نوشتم ک پاکنویس کنم اینجا،ولی هی نمیشد،تا امروز ک هدایت شدم ب کامنت آقا مهدی و انگار خدا میخواسته ک من متوجه شم.

      از همین الان،باید تمرکزت روی الان باشه تا واسه 6 ماه دیگت فرکانس بفرستی و اون موقع ب بزرگترین چیزی ک میخوای برسی،باید از الان کم کم و مستمر روی خودت کار کنی.

      یادم ب این قضیه افتاد:

      ما خونمون یکم از شهر دور هست و باید ی مسیر طولانی رو با سواری بیایم،همیشه می‌نوشتم و تو ذهنم مرور میکردم ک من همیشه آدم خوب سر راهم قرار میگیره ، ک مسیر خونه تا شیراز رو ساکت باشه حرفی نزنه،موزیک داشته باشه،ماشینشم خوب و راحت باشه و هزینه هم یا نگیره یا هر چی خودم دادم بگیره.

      بعد از ی مدتی ک اینها همش توذهنم مرور میشد،الان هرررررر چی ماشین سوار میشم دقیقااااااا همین شرایط رو داره و من فقط خدارو شکر میکنم اون لحظه.

      و الان با صحبت مهدی عزیز ب من یاد آوری شد،باورم قوی تر شد ک هر آنچه ک بخوای با جزئیات ریزززززز وقتی ایمان داشته باشی و استمرار بهش میرسی.

      اول از خدا ممنونم ک منو ب این کامنت هدایت کرد.

      بعد از استاد ک این بستر رو واسه ما دانشجوها فراهم کردن.

      و بعد هم از مهدی جان ک این کامنت رو نوشتن.

      خدایا واقعا شکرتتتتتتتتت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    Ramtin Seisan گفته:
    مدت عضویت: 2957 روز

    سلام به استاد عزیزم خیلی سپاسگذارم از اینکه این کامنت رو یک جلسه آموزشی توحیدی تبدیل کردید و سپاسگذارم از لیلای عزیز که این کامنت رو با این همه جزئیات نوشتن و ایمان ما رو قوی تر کردن، بهتون تبریک میگم برای این مسیر و نتایج زیبا تمام مدت که استاد کامنت رو خوندن اشک میریختم اینقدر قلب من رو لمس کرد مخصوصا که استاد در مورد هر جمله توضیح قانون رو یادآوری کردند.

    من قبل از درک قانون اصلا خدا رو نمشناختم حتی کارهام که راحت پیش میرفت نمیفهمیدم چطور داره اتفاق میفته ولی الان دقیقا میفهمم اتفاقات خوب یا بدم از کجا آب میخوره و این چقدررررر به آدم امید میده که میتونم شرایطم رو تغییر بدم و همونطور که استاد و لیلا جان گفتن واقعااا نوشتن کامنت خیلی مهمه، به وضوح سرعت و دریافت نعمتها رو بیشتر میکنه اصلا همین که میایم توی سایت احساس میکنیم یه رابطه صمیمانه ای هست با یک سری افرادی که نگران قضاوت شدن نیستی میتونی راحت خود افشایی کنی و با نوشتن نتایج دوباره قانون مرور میشه من قبلا که استاد رو ندیده بودم بیشتر کامنت مینوشتم و مشخصه که جدی تر روی خودم کار میکردم چون من هیچ وقت الکی برای اینکه فقط یه چیزی نوشته باشم کامنت نمیزارم معلومه اون موقع جدی تر بودم و وصل میشدم و مینوشتم، و چقدر درسته که قانون جواب میده اما ما یادمون میره از کجا نتیجه گرفتیم و دلیل نتایجمون رو فراموش میکنیم من هر روز توی سایت بودم قبلا یا میخوندم یا مینوشتم اصلا تمام اتفاقات همین که بیام استاد رو ببینم یکی از خواسته های من بود از همونجا اتفاق افتاد که من درگیر سایت و کامنت ها و بچه های سایت بودم امروز کامنت لیلای عزیز رو استاد خوندن تمام مدت داشتم اشک میریختم مو به تنم سیخ شده بود از این حد از ایمان و کنترل ذهن لیلای عزیز توی اون شرایط داشته بخاطر داشته هاش سپاسگذاری میکرده، من فکر میکردم خیلی سپاسگذارم ولی الان دیدم چقدر باید با جزیات بیشتر سپاسگذار باشم به قول استاد همه ما یه لقمه نون داریم یه گلدون توی خونمون داریم، سلامتی داریم یه سقف بالای سرمون داریم ولی چیزی که تفاوت داره نگاهمون هست به اینکه بتونیم سپاسگذار باشیم یا نه، امروز بعد از این فایل قلبم آرامش گرفت و تصمیم گرفتم سپاسگذار تر باشم برای این همه نعمت که توی زندگیم دارم برای اینکه میتونم توی سایت با بچه ها احساساتم رو به اشتراک بزارم و بدیهی شده بود برام چون به قول لیلا جان نتایج بطور طبیعی و آرام اتفاق میفته به سرعت برامون عادی میشه و فراموش میکنیم از کجا به کجا رسیدیم.هر چند که من همیشه توی قلبم سپاسگذار استاد و این فایلها هستم و همیشه دارم دوره ها رو کار میکنم ولی آدم بازم یادش میره یعنی همون نوشتن چکاپ فرکانسی آدم رو بیدار میکنه مگه میشه من این بوده باشم یعنی خود من وقتی شرایط قبلم رو توی چکاپ ها میخونم میگه چطووور ممکنه، یکی از واضح ترینهاش اینکه من 3 سال پیش با چه کسانی رفت و آمد داشتم و امروز با استاد 3 سال پیش در کشور یخبندان زندگی میکردم و امروز در هوای گرم آفتابی لذت بخش، یک سال و نیم پیش ما توی خونه اجاره ای زندگی میکردیم امروز توی خونه خودمون هستیم بدون هیچ قسط و قرضی، چقدر احساسم از سلامتیمون زیاد شده نسبت به دو سال پیش چقدر اراده ام بیشتر شده، حساب بانکی ام یک سال پیش کجا بود الان چقدر میتونم راااحت پس انداز هم کنم چقدر دوستای بینظیری دارم اینها همه تمام خواسته های من بود که همه رو هزاران برابر بهترش رو دارم، و استاد وقتی در مورد خودتون گفتیدکه براتون مهم نیست دیگران باشن یا نباشن دیدم من دقیقا همینطور فکر میکردم که اگر فایل نزارم آدمها میرن و با دوره احساس لیاقت الان میفهمم خیلی بهتر شدم، بارها شده یه فایلی رو ضبط کردم بعد از ده دقیقه قطعش کردم چون احساس میکنم قشنگ من دارم اینو میگیرم فقط برای اینکه یه جلسه گذاشته باشم چون خیلی وقته فایل جدیدی نزاشتم، کامنت دیگران منو خیلی خوشحال میکرد اگر یکی چرت و پرت میگفت منو ناراحت میکرد ولی دقیقا میفهمم با احساس لیاقت یه درجه بزرگ بهتر شدم خوب نشدم ولی حداقل آگاه شدم به محض اینکه میفهمم قانون رو به یاد میارم.

    خیلی این فایل احساس من رو تغییر داد به خداوند و مروری بود بر خودم، نتایجم و عملکردهایی که باعث نتایجم شدن که یکیش نوشتن نتایجم بود، چه توی ستاره قطبی چه توی کامنت ها و امروز تصمیم گرفتم که مثل قبل باشم و حتی بهتر، خداوند کمکم کنه یادم نره چرا اینجام چون این زندگی خیلی شیرین تر از قبل هست.

    ازت بینهایت سپاسگذارم لیلای عزیز که اینقدر قشنگ زندگیتون و نتایجتون رو توصیف کردید مطمنا چقدر به همه ما کمک میکنه اصلا همین مسیر رشدمون هست کل ماها که توی این خانواده هستیم هی عمل میکنیم باور میکنیم نتیجه میگیریم دوباره یادمون میره اون کارهای خوب رو دیگه انجام نمیدیم یادمون میاد دوباره انجام میدیم دوباره نتایج تغییر میکنند، خداوند رو سپاسگذارم برای این کامنت و تمام این آگاهی‌ها خداوند قلب من رو لمس کرد و بینهایت امید به من داد از خداوند براتون لیلای عزیز و استاد جانم نعمتهای بیشتر و سلامتی و شادی بیشتر میخوام️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 73 رای:
    • -
      محمد رضا نعمتی گفته:
      مدت عضویت: 1439 روز

      سلام.عرض ادب خدمت دوست عزیزم رامتین.

      وقتی کامنت شمارو خوندم یه حس قلبی بهم الهام شد این نکته رو بگم بهتون که دوستان استفاده کنند هم برای خودم یه نشونه و نکته به جا بمونه…

      رامتین عزیز وقتی ما شمارو با استاد تو محیط پرادایس یا تو مهمونی هاشون می بینیم من که خودم این طور بودم،می گفتم دم این بچه ها گرم که چقدر روی خودشون کار کردن تو مداری هستن که با استاد هم نشین شدن شاید که نه 99 درصد آرزوی بچه های سایت هست که همون لحظه ای رو که شما تجربه می کنید(شاید برای شما معمولی و عادی باشه) خیلی ها آرزو دارن تکرار می کنم آرزو دارن هرچی دارن بدن 2یا 3روز با استاد تو اون محیط و شرایط رو تجربه کنن و میشه گفت همین در کنار و نزدیکی استاد بودن،دوست و همنشین استاد بودن یه مهبت و نعمته که باید سپاس گذاری کرد…

      انشالله ازته قلبم میخوام منم ظرف وجودیم اونقدر رشد کنه که با عزیزانی مثل شما از نزدیک معاشرت و دیدار داشته باشم.

      به همسر گل تون هم سلام گرم منو برسونید با اون خنده های بسیار زیباشون تو خرید بلوبری با استاد که برامن یه خاطره و حس بی نظیر بود.

      آرزو دارم انشالله از نزدیک تو جمعتون باشم.

      دوست دار شما و همه بچه ها ی سایت.

      محمد رضا….1403/7/14

      ساعت 14:06 به وقت ایران

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    سارا گفته:
    مدت عضویت: 1961 روز

    سلام استاد عزیزم

    اول بگم خیلی دلتنگتون بودم روزی نیست که به سایت سر نزم بعضی روزها حتی دو سه بار میام دنبال فایل جدید میگردم عین معتاد که دنبال مواده

    روزی حداقل یه فایل گوش میدم یا محصولات یا رایگان، و واقعا قلبم آروم میشه باورها هی ساخته میشه قبلیا اون داغونها شکسته میشه، امروز صبح یه مسافرت دو روزه یهویی برام جور شد تو جاده گفتم بهترین زمانه بیام تو سایت قسمت خونه تکونی ذهن فایل امروز رو گوش کنم که چشمم به جمال شما روشن شد سریع فایل رو پلی کردم

    استاد انقدر توحید از درونت ساطع میشه که در جا با کلامت آرامش، توکل، امید به ادامه راه وارد قلب ما میشه، از خدا خواستم توحیدی چون شما بمن بده،

    استاد اونجا که لیلا جان گفت هر نعمتی میبینه چه برای خودش چه دیگران شکر میکنه انگار یهو یاد من انداخت یهو بهم یاد داد که سارا یادته قبلا یه مدت از نعمت دیگران ذوق میکردی انگار خودت اون نعمت و راحتی رو داری ولی یه مدته انقدر ذهنم درگیر مهاجرت و مسائل پیرامونشه و همزمان این ارتعاش مستاجری و جابه جایی خونه و این مسائل انگار شکر گزاری مو کم کرده یعنی تمام تمرکزم رو کنترل ذهن بود و مسائلی که ناخواسته پیش میومد و کمتر شکر میکردم

    ممنونم از شما استادم و لیلا جان که یادم انداختی شاکر بودن هر لحظه و توجه به خوبی ها رو با خودم تمرین کنم بیشتر و بیشتررر

    و مطلب دیگه رابطه زیبا و بدون وابستگی که با مریم جان دارین و البته که بارها تو محصولات و فایل های دانلودی بهش اشاره کردین، رابطه دوتا انسان بالغ، سالم از نظر روان و روح، که فقط بهم عشق میدین بدون توقع در عین حال که با هم هستین آزاد و رها هستین خیلی زیباست خداروشکر میکنم بخاطر این پیوند و رابطه قشنگی که بینتونه و چقدر بهم میاین از لحاظ تفکر و ایمان و… کبوتر با کبوتر باز با باز

    من برای خودم رابطه ای مثه شما و مریم جان رو آرزو میکنم و تحسینتون میکنم ،

    مطلب بعدی که گفتین اصلا نگران اینکه دنبال کننده ها از غیبت شما دلسرد بشن و به سمت استاد دیگه ای برن بیم ندارین و هر وقت خدا بگه میاین جلو دوربین و ترس از دست دادن در آمد و شهرت و دنبال کننده هاتو( شاگردانتون) ندارین استاد صداقت و یکی بودن با خالق از تک تک کلامتون و احساستون موقع بیانش حس میکردم من باز هم تحسینتون کردم و در دلم آرزو کردم رابطه م با خدا همینگونه باشه

    انگار دلتون قرصه قرصه آدم کیف میکنه مثه بچه دوساله که تو بغل مادرش بدون هیچ استرسی نشسته و جهان اطرافش براش یه بازیه انگار اومده فقط بازی کنه و لذت ببره و خیالش راحته چون تو بغل مامانشه

    من حسم به رابطه تون با خدا اینطوریه و واقعا بهتون غبطه میخورم . آخه مرد چقدر کلامت به دل میشینه !!!

    و اینو بگم اگه همین امروز تصمیم بگیرین دیگه هیچی تو سایت نزارین من بازم هر روز میام سایت بازم تنها استاد زندگیم هستی میدونی چرا؟؟

    یه زمان به خدایی که بهمون معرفی کردن شک کرده بودم با خودم میگفتم یعنی چی هرکی سرنوشتش معلومه خوب این ظلمه من دلم رفاه عشق ثروت میخواد چرا به خیلی ها راحت داده بمن نمیده میگم سرنوشتته خدا بهتر میدونه از تو، شاید اگه مثلا پولدار بودی جنبه نداشتی آدم بدی میشدی یا هزار باور اشتباهه دیگه، که ته قلبم همیشه نمیتونستم بپذیرم خدایا بین آدمها فرق میزاره برام قابل هضم نبود

    یه شب از خدا خواستم حقیقت جهان قانونش رو نشونم بده از ته قلبم حمد رو خوندم گفتم منو به راه درست هدایت کن بعد سه تا استادی که تو قانون جذب باهاشون آشنا شده بودم به سمت شما هدایت شدم و من از زمستان 99 که با دانلودیها شروع کردم

    و بعد خرداد 1400 که اولین محصول رو خریدم دیگه دنبال هیچ استاد هیچ راه و مسیر نرفتم قلبم گفت راه همینه

    خودت شدی استادم و جالبه قبلش خوابتونو دیدم

    که انگار یه سرزمین پر از نعمت و خونه ای که انقدر بزرگ بود وسط جنگل و کوه برای شما بود و من پشت سر شما حرکت میکردم با تحکم بهم گفتین هی میگم دنبالم بیا نرو ، هی ول میکنی میری

    و خوابم تعبیر شد بعد مدت کوتاهی وارد سایت شدم و دیگه جایی نرفتم

    انصافا خیلی شخصیتم تغییر کرده، خیلی نتایج گرفتم خیلی با ترسهام روبه رو شدم چیزهای جدید یاد گرفتم تصمیمات بزرگ برای زندگیم گرفتم از نظر مالی رشد کردم من که تهران رو میترسیدم تنهایی بگردم شروع کردم آروم آروم اول تنها رفتم کوه، بعد سفر داخل ایران و بعد سفر خارج از کشور، من که جلوی دیگران بخاطر شرایط مالی احساس کمبود میکردم اعتماد بنفس نداشتم الان راحت از تواناییهام میگم ولی هنوز جا داره کار کنم

    حرف و نظر مردم برام خیلی کمتر از قبل اهمیت داره ولی بازم جای کار کردن داره یه جاهایی یادم میره،

    من که از 7 صبح تا 9 شب بیرون کار میکردم برای چندرغاز الان از خونه آنلاین برای خودم کار میکنم تدریس میکنم سایت راه انداختم پکیج آموزشی تولید کردم کلی علم و مهارت جدید برای بهبود کارم یاد گرفتم

    الانم دارم سئو کردن سایت رو آموزش میبینم بلطف خدا سایتم بیاد اول گوگل و فروشم بیشتر شه

    اینا برام جای شکر داره من همون سارایی بودم که قبل کرونا شرکت گردشگری توریستی کار میکردم انقدر استرس کار با لبتاپ و کامپیوتر داشتم شاید باورتون نشه حتی نمیتونستم لبتاپ شرکت رو روشن کنم بتنهایی

    وهمیشه سرپرست بهم طعنه میزد که یعنی بلد نیستی اینو روشن کنی ما باید بیایم برا خانم روشن کنیم؟

    یعنی دکمه رو فشار میدادم بخاطر عدم اعتماد بنفس!من روشن نمیشد!!!! ولی حالا تو این چهارسال طوری با کمک خدا و آموزشهای شما رفتم تو دل ترسهام که خودم دارم سئو سایتم رو کار میکنم کلی محتوا تولید کردم همه کلاسهام آنلاینه

    بخدا قبلش مثله پیرزنهای بیسواد 80 ساله با تکنولوژی رفتار میکردم الان حتی اگه لبتاپم دچار مشکل بشه خودم انقدر سرچ میکنم انقدر باهاش ور میرم تا درستش کنم قبلا استرس میگرفتم میزدم زیر بغلم میبردم برام تعمیر کنن

    واقعا خدا رو شاکرم بخاطر هدایتی که منو بسمت شما آورد

    کنترل ذهنم خیلی بهتر شده. من برای مهاجرت به یه مدرک زبان احتیاج دارم که امتحان داخل ایران برگزار نمیشه و من باید ترکیه میرفتم هزینه امتحان و سفر رو نداشتم بخودم گفتم وظیفه تو خوندن مطالب و آماده شدن برای امتحانه بقیه شو خدا جور میکنه و هر وقت استرس میومد نجوا میگفت آخه چطوری جور میشه

    میگفتم تو فعلا ساکت شو خدا جور میکنه

    استاد معجزه رو دیدم یکی از شاگردام که آلمانه خودش وقتی فهمید من می خوام ترکیه امتحان بدم بدون اینکه من درخواست کنم یا چیزی بگم

    پیشنهاد داد هزینه امتحان رو بجای شهریه کلاسش برام واریز کنه و گفت میدونم از ایران جابجایی پول به کشور دیگه سخته من مبهوت موندم بدون اینکه من حتی به ذهنم برسه بهش درخواست بدم!!! و بقیه هزینه سفر هم جور شد و من اصلا بسختی نیفتادم برام همسفر پیدا شد که باهم بریم برای امتحان باهم هتل بگیریم

    بعد 5 هفته که من منتظر جواب قبولی بودم تا برای ویزا اقدام کنم موسسه (استانبول ) اطلاع داد برگه های امتحان رو پست گم کرده به آلمان نرسیده و باید مجدد امتحان بدین!! من دو روز تو شوک و ناراحتی بودم بعد خودمو سریع جمع کردم روز سوم تا بیدار شدم تو ستاره قطبی نوشتم خدایا من تسلیمم هرچی فکر کردم من جایی کوتاهی نکردم حالم عالی بود

    فرکانسها عالی بود و اگر گم شده قطعا حکمتی داخلشه که من نمیبینم و از الان من برای نقشه جدیدی که برام طرح کردی آماده م هرچی تو بگی!! من دوباره امتحان میدم با اینکه الان هزینه ش برام سنگینه چون تازه ماه پیش استانبول بودم ولی مطمینم اگه قرار به امتحان باشه تو جورش میکنی برام و بطرز عجیبی آروم شدم

    بعد هم که موشک بازی ایران شروع شد پروازها کنسل شد باز ترسیدم ولی اینبار برای کمتر از نیم ساعت دوباره گفتم هرچی صلاحمه هدایتم کن معبودا به راه آسون مهاجرت آسونم کن برای آسانیها

    خلاصه مهارتم تو کنترل ذهن در چالش ها خیلی بیشتر شده و زمان کمتری طول میکشه تا آروم شم وصل شم

    ولی باید روی باورهای ثروتم بیشتر کار کنم و تو برنامه م هست که روانشناسی ثروت رو بخرم تا از ارتعاش داغون مستاجری دربیام من باید برای خودم یه سقف یه منزل بخرم نه یکی بلکه چندتا من لایق رفاه و امکانات عالیم خالق من ثروتمنده هستی از آن خالق منه مگه میشه پدر پولدار باشه من ….. !!

    وامروز از شما و لیلا جان یاد گرفتم باید بابت هر نعمته خودم و دیگران قلبا شاکر باشم توجه کنم آگاهانه

    از مریم جان هم بابت طرح خانه تکانی ذهن تشکر میکنم عالی و مثل همیشه بموقع بود

    استاد دوستون دارم

    براتون بهترینها رو از خدا میخوام

    و قلبی پر از توحید چون قلب شما برای خودم آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 78 رای:
    • -
      مریم اکبری گفته:
      مدت عضویت: 522 روز

      سلام سارا ،

      چقدر این جمله ات که نوشتی به تنهاییم غلبه کردم برام من آشنا بود .

      و اینکه گفتی کم کم پله و پله و پله این کار رو کردی، روند تکاملی رو دوباره برام یاد آوری کرد و باعث محکم شدن این باور شد.

      آره حرفت من رو یاد خودم انداخت ، که به تنهایی نمیتونستم برم خرید و زار زار گریه که چقدر من بی کسم که کسی باهام نیست،

      من هم کم کم با تنهاییم رو به رو شدم ، و تنهایی میرم خرید ، میرم اداره پست میرم….

      اینو کسایی که با تنهایی راحت نبودن و همیشه وصله بودن میفهمن چی میگم.

      شاید باورتون نشه اما الان عاشق تنهاییم، نمیدونم بعد بچه دار شدن که همش بهم وصل بودن و از اون تنهایی که همیشه مینالیدم،

      تازه متوجه شدم تنهایی نعمته نعمت.

      درسته تنهایی میرم بیرون، اما باز تو خرید نظر میگیرم از فروشنده ، که جا داره باز روی خودم کار کنم.

      یه موضوع دیگه که گفتید خدا عادله، آره منم بچه بودم میگفتن حجاب نداشتن از مو آویزون میکنن، حتی تو مدرسه نشون میدادن،

      برام سوال بود که یعنی همهخارجی ها میرن جهنم،

      و برام اصلا جای سوال و یه چیزی کم بود،

      که با مطالب عدالت خداوند با استاد آشنا شدم.

      خداوند بسیار عادل هستت.

      ممنون از نوشته خوبت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      آسیه رمضانی گفته:
      مدت عضویت: 2336 روز

      سلام به دوست ارزشمندم

      سارا جانم

      چقدر از خوندن کامنتت خوشم اومد ، لذت بردم ، تحسینت کردم ، ( به رسم یادگیری از استاد ) برات سپاسگزاری کردم و همچنین آرزوی قبولی تو آزمون و هموار شدن مسیر مهاجرتت

      خیلی عالی بودی دختر ، افرین که تونستی ریشه های مخرب افکارت رو پیدا کنی و بری تو دل ترس هات و جهاد اکبر داشته باشی برای تغییر شخصیتی که داشتی

      از نهایت وجودم تحسینت میکنم و برات عشق و آزادی و ثروت و سلامتی میخوام از پروردگار همیشه مهربون️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        سارا گفته:
        مدت عضویت: 1961 روز

        درود بر آسیه عزیزم

        مرسی که تشویق و تحسینم کردی و برام آرزوی موفقیت کردی

        چقدر خوبه که تمرکزت روی خوبیها و زیباییهاست

        خداروشکر بخاطر سایت پربار استاد عباسمنش

        خداروشکر بخاطر آسیه نازنین و طرز فکر خوشگلش

        خدایا شکر بخاطر تمام بچه های سایت ، استاد عزیزم و مریم جان

        دوستون دارم خیلی زیاد راهتون روشن تا ابد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سپیده گفته:
      مدت عضویت: 1118 روز

      سلام سارای عزیزم

      چه کامنت زیبایی نوشتی و من از هر لحظه خوندنش لذت بردم و تحسینت کردم

      دختر تو کنترل ذهنت عالیه همون فرمون رو برو درسته

      سارا جان چه قدر زیبا رابطه ی استاد و خداوند رو توصیف کردی و اینو بگم که من هر روز این رابطه رو دارم تمرین میکنم.

      هرروز صبح به محض بیدار شدن خودم رو در آغوش امن خداوند میبینم و بوسش میکنم

      بعد میشنم روی دوشش تا باهم بریم و لذت ببریم

      هرجایی ک اون میگه و هرکاری ک اون میگه و من آزاد و رها روی دوشش نشستم و لذت میبرم و هرلحظه بهش میگم من تسلیمم من هیچی نمیدونم هر چی تو بگی

      و نگم از احساس عاشقانه ایی ک تجربه میکنم بعضی روزها

      یه جور حسیه ک قابل وصف نیست

      یه جور حسه بی نیازی

      بی نیاز از هر چیز

      بی نیاز از عشق و دوست داشتن

      بی نیاز از شادی و خوشبختی

      به قول لیلا جان بی نیاز میشم از نیازهام

      انگار قلبم باز شده…..

      اون لحظه دیالوگی ک بهش میگم اینه : تو همه ی اون چیزی هستی که میخوام

      و عشق بازی میکنیم باهم

      من اشک میریزم و اون دستام رو محکم تر میگیره و میبوسه و من عاشق تر میشم.

      سارا جانم برات این رابطه ی عاشقانه با خدا رو میخوام

      این تجربه ی غیرقابل وصف رو

      در پناه خدا شاد و خوشبخت و سعادتمند باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        سارا گفته:
        مدت عضویت: 1961 روز

        درود بر سپیده عزیزم

        از جوابی که برام نوشتی کلی خوشحال شدم یک جمله ت واقعا میخکوبم کرد!

        تو همه اون چیزی هستی که من میخوام!!

        واقعا دمت گرم که انقدر تو بغل خدا خوشگل نشستی آروم رها تسلیم مطمئن از وجودش و قدرتش

        من هنوزم جا داره رو خودم کار کنم

        یه جاهایی فکر میکنم من باید چالش ها رو حل کنم من باید برنامه بریزم

        بعد وقتی یادم میفته ناتوانم و استرس میاد سراغم

        تازه انگار تلنگر میخوره بهم

        که نترس و غمگین مباش

        خدای تو فروانروا و برنامه نویسه فقط بسپر بهش

        گاهی میگم کاش نجوا نبود کاش ذهن انقدر اذیت نمیکرد با ترس و دلهره انداختن تو وجودمون

        بازم شکر که در لحظه میتونیم ذهن رو کنترل کنیم خاموش کنیم نجوا رو

        و برگردیم تو مسیررر

        الهی حال دلت همیشه عالی باشه

        دوست خوبم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          سپیده گفته:
          مدت عضویت: 1118 روز

          سارا جان ما انسان هستیم و صفر و یک نیستیم

          ما در جهانی زندگی میکنیم که هم خوبی هست هم بدی

          هم شادی و هم غم

          هم فقر و هم ثروت

          پس طبیعی هست که گاهی وقتا ناراحت و ناامید شیم و حتی از مسیر خارج شیم

          همه ی ما توی زندگیمون چالش داریم اصلا انسانی که چالش نداشته باشه وجود نداره

          فقط باید ورودی های ذهنت رو کنترل کنی و تمرکزت رو بزاری روی زیبایی ها

          و آرام باشی

          و به محض آرام شدن صدای خدارو رو میشنوی فقط کافیه شاخک هاتو تیز کنی و هدایت هارو دریافت کنی و بی چون و چرا بهشون عمل کنی و بعد میبینی که همه چیز با نظم دقیق برایت انجام میشه.

          سارا جونم خودت رو دوس داشته باش

          همین طور که هستی

          و آرام و رها باش

          ذهنت رو از تمام پیش فرض های غلطی که داری خالی کن

          و اجازه بده که هدایت شی

          برات بهترین هارو توی این مسیر زیبا آرزو میکنم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            سارا گفته:
            مدت عضویت: 1961 روز

            سپیده جان

            جوابت به کامنتم بجا و بموقع بود

            امروز از صبح به دوتا چالش برخوردم اولی بهمم ریخت نیم ساعت با خودم صحبت کردم هدایت های خدا رو به خودم یادآوری کردم و اتفاقات گذشته که ظاهرش بد بود ولی پایانش بنفع من رقم زده شد

            الان هم تلفنی بهم زده شد که باز یه لحظه ترسیدم تو دلم خالی شد سریع رفتم سراغ ستاره قطبی م و نوشتم خدایا هر چی صلاحمه جایگزین کن برای کنسلی که بهم با تلفن اطلاع دادن

            بعد اومدم سایت قبلش از خدا خواستم با کامنت باهام صحبت کنه و قلبمو مطمئن تر و آرومتر کنه که دیدم شما برام کامنت گذاشتی

            و عجیب به دلم نشست

            ممنونم ازت دوست خوبم

            الهی بهترین ها نصیب قلب توحیدیت

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    مصطفی حسنی گفته:
    مدت عضویت: 763 روز

    بنام خداوند مهربان

    سلام

    مصطفی هستم، اشرف مخلوقات و بنده عالی خداوند و سپاسگزار خداوندی هستم که استادی با این درک و آگاهی در این جهان فوق العاده زیبا توی زندگی من آورد تا من هربار با شنیدن این آگاهی ها و درک اونها به احساس بهتر برسم، میگم احساس بهتر، چون واقعا بعضی فایلا هست که یک اشک شوق و یک احساس بی نظیر و یک تحسین در اعماق وجودم شکل میده که اون لحظه رو با هیچی عوض نمیکنم چون دقیقا همونجایی که فقط من هستم و خداوند، همونجایی هست که به خداوند اینقد نزدیک میشم و طوری بغلش میکنم که اشک شوق و احساس آرامش دارم

    خیلی دارم سعی میکنم درباره فایل چیزی بنویسم ولی 75 دقیقه آگاهی ناب، 75 دقیقه ای که فک میکنم واسه یه عمر زندگی کافی باشه اگه به آگاهی هاش عمل بشه، استاد شما دیگه هرچی باید میگفتین رو گفتین، لیلای عزیز که واقعا از صمیم قلب و از طریق فرکانس خدایی بهت تبریک میگم که نتنها به چنین موفقیت های خوب مالی رسیدی بلکه به چنین احساس خوب و آرامشی رسیدی، واقعا بهت تبریک میگم،،

    توی یکی از فایلای قدم بود فک کنم استاد گفتن که تمام نعمت های دنیا بصورت فراوان و هرچقدر که بخایم توی زندگی ما هست، فقط من باید فاصله بین خودم و خواسته هام رو با احساس خوب پر کنم، همون قانون اصلی جهان هستی، واقعا من به اون جمله شما باور دارم و دلایل منطقی هم آوردم واسه خودم که اول اینکه خداوند بی نهایته و تمام نعمت هاش هم بی نهایته، دوم که هیچکس نیست که بخداوند نزدیک تر باشه و همه ما به یک اندازه به خداوند نزدیکیم، سوم که خداوند مهربان و بخشنده هست و وهاب و توی هزاران جای کتاب قرآن از کلمه غفور استفاده شده، چهارم که من خلیفه خداوند و لایق تمام بی نهایتی جهان هستی هستم، اشرف مخلوقات و تعداد زیادی منطق که آوردم واسه خودم، و وقتی همه اینها رو بزاری کنار هم میفهمم که من همه چی دارم و باید داشته باشم، فقط وظیفه من احساس خوبه، میدونین احساس خوب و توجه به زیبایی و آرامش و کنترل ذهن و خیلی چیزای دیگه بنظر من همش یه معنی میده و چون وقتی من توجه به زیبایی کنم حالم خوبه، وقتی کنترل ذهن کنم حالم خوبه، و تهش همش برمیگرده به همون حس خوب و آرامش درونی، به همون توحید و ایمان که بارها و بارها توی قرآن استفاده شده و اصل قرآن و اصل جهان هستیه، درمورد سپاسگزاری من اوایل فکر میکردم خب بیام از کلمه ای استفاده کنم بعد فهمیدم به زبان نیست به درون منه، بعد فهمیدم هم به زبان هست هم به درون هست هم به عمل، آخه وقتی من قرآن رو که میخونم میبینم نوشته کوهها و درختان و هرچه در آسمانها و زمین است تسبیح گوی و شکر گزار خداوند هستند، بعد فهمیدم همه اینا عالیه، همش درسته ولی الان فهمیدم سپاسگزاری اصلی قدم برداشتن و حرکت در مسیر و عمل کردن به قوانین خداوند هست، مثلا شخصی مث ایلان ماسک یا خیلی از افرادی که واقعا بنظرم خداوند ازشون راضیه، شاید اصلا ندونن و حتی اصلا هم نگن این واژه رو، ولی خیلی خیلی خوب دارن به قوانین و هدف خلقتشون عمل میکنن، میدونین من الان داشتم به این فکر میکردم چقد قانون مدارها داره عالی عمل میکنه، من درحال حاظر عزیزترین شخص زندگیم مادرمه و حداقل روزی یکبار بهم زنگ میزنه، چند روزی بود که خبری ازش نبود و منم اصلا تلفنی نیستم و زنگ زدن تو کارم نیست، خلاصه بعد چندروز زنگ زد و من از ناله ها و صداش فهمیدم جریان چیه و فهمیدم توی این چندروز اصلا حال فرکانسی خوبی نداشته و منم چون فوق العاده آرامش دارم و با کار کردن روی دوره احساس لیاقت توی مدار عالی هستم این تماس شکل نمیگرفته و خداشاهده همون ناله و گلایه اولش هم من سریع با یه شوخی هم حال اونو به خنده تبدیل کردم هم کلا بحث و حال عوض شد، میخام بگم اگر من روی خودم کار کنم جهان شرایط رو طوری پیش میبره که عزیزترین شخص زندگیت هم با حال بد باهات ارتباط برقرار نمیکنه، و اینکه میخام خلاصه و مفید از خودم بگم و از شخصی که روزی بیشتر از یه پاکت سیگار میکشید، توی روابط عاطفی یک مشرک به تمام معنا بودم، هفته ای حداقل یکی دوبار پای بساط مشروب یا تریاک بودم، از غیبت و حرف ناشایست پشت سر این و اون و حالا حداقل من خیلی حرف بدی نمیزدم ولی خب توی جمعی بودم که بی نهایت حرفای زشت پشت سر این و اون میزدن، بحث سیاسی که ماشاله، از لحاظ مالی که پول همون پاکت سیگار هم آویزون مادرم بودم، واقعا الان که دارم مینویسم ذهنم میخاد حالمو بد کنه ولی میخام جوابش رو اینطوری بدم که خداروشکر الان حدودا 10ماهه که حتی سمت سیگار هم نرفتم، یه پاکی کامل از مشروب و هرگونه دود و چیزای ناجالب، روابط عالی با اطرافیان، با دوستانی که اون موقع هم مدار بودیم الان چندین سال نوری فاصله دارم و حتی کسی بهم زنگ هم نمیزنه، از لحاظ مالی هروقت ذهنم میگه مگه چیکار کردی توی این یکسال، جوابش خیلی واضحه که از منفی 400 میلیون رسیدم به مثبت 1وخورده ای، دوره قانون سلامتی که یه گنجه واقعا، من حال جسمی به ظاهر خوبی داشتم و کلا شاید سالی یکبار سرماخوردگی داشتم ولی چیزایی بود که خبر نداشتم، الان به لطف دوره قانون سلامتی بدنی کاملا سالم و پرانرژی و سرحال، مریضی و بیماری رو مدت هاست نمیدونم چیه، بدنی عالی دارم و بنا به علاقم دارم عضلانی ترش میکنم خداروشکر و خیلی چیزای دیگه که اگه بخام بنویسم خیلی خیلی زیاد میشه چون چندوقت پیش نوشتم حدودا 25 صفحه شد نعمتای عالی زندگیم که یقین دارم همشو نشده بنویسم و تازه کلی بیشترم شده، بعد یچیزی رو نگفتم از دستاوردهام که گذاشتم آخر کامنت بگم، بخدا قسم مدت هاست یک احساس عالی و یک آرامش و حس فوق العاده دارم که ایشاله همه تجربش کنید، نمیگم 100درصد ولی دراکثر مواقع روز آرامش و عشق خاص و نابی دارم، منم دقیقا دنبال همین احساس خوب و آرامش هستم چون فهمیدم اصل اینه و با داشتن اینه که به بقیه چیزا میرسم، سلیمان توی قرآن باورش این بوده که انّک انت الوهاب، قبلش میگه خداوندا یه ملک و فرمانروایی و ثروتی به من بده که تا ابد دیگه به هیچکس ندی، به این میگن احساس لیاقت، به این میگن زیاده خواهی از انرژی بی نهایت، به این میگن باور و یقین، حالا منم صب تو دفتر سپاسگزاری و ستاره قطبی مینویسم و ازش قول میخام که دستشو محکم بگیرم و اونم دستمو محکم بگیره و ول نکنیم همو، هرچند میدونم اون دست منو ول نمیکنه و این منم که ممکنه توی یه زمانی یادم بره و دستم رها بشه ولی وقتی تو این مدت دارم روی خودم کار میکنم میفهمم که بعضی وقتا که حتی منم میخام دستمو رها کنم اونه که یکم سفت تر میگیره که دست من رها نشه و بیادم میاره که کنار منه، همراه منه و دستش تو دستمه، استاد عزیزم ازت خیلی سپاسگزارم که هرموقع فایل جدیدی ازتون میشنوم و میبینم قشنگ درک میکنم و میفهمم که چقدر مدارتون بالا و بالاتر رفته، اینو از آگاهی های گفته شده توی فایل میشه فهمید، هرچند حتی فایل 10سال پیش شما با الانتون توی گفتن اصل یکیه ولی خب چون دارین روی خودتون کار میکنین با رفتن به مدار بالاتر این آگاهی ها هم ناب تر میشه و باز هم ازتون سپاسگزارم و همچنین از لیلای عزیز که با کامنت زیباش باعث شد این فایل عالی تولید و گفته بشه

    الهی تا ابد توی مسیر درست و الهی و عمل به قوانین خداوند بمونیم و این بنظرم بهترین دعای ممکنه

    خدایا شکرت و یاری ام کن به عمل کردن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 84 رای:
    • -
      حدیث و زینب گفته:
      مدت عضویت: 685 روز

      سلام اقا مصطفی عزیز

      خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم بابت هدایت شدن به این کامنت زیبای شما

      خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت فایل عالی و کاملی که امروز دیدم و این همه آگاهی و حس عالی که به من و مامانم منتقل شد

      و خدارو هزاران مرتبه شکر بابت این کامنت های زیبا واین همه آگاهی و وجود دوستان خوبی که در این سایت هستن. به خودم افتخار میکنم که عضو خانواده صمیمی عباسمنش هستم

      من مدت هاست که ذهنم درگیر این بود که وای چقدر سخته که بخوام همه باورامو درست کنم از پسش برمیام؟ چطوری میتونم هم مواظب باشم حسم خوب باشه هم مواظب باشم کنترل ذهن داشته باشم هم حس خوب هم توحید و….

      به این نتیجه رسیده بودم که زمانی که تسلیم باشم حسم خوب باشه توحیدی ترم ولی بقیه مسائل برام گنگ بود.

      من توی این کامنت بازم بهم یاد اوری شد که زمانی که حسم خوب باشه تسلیمم، تمرکزم روی نکات مثبته، کنترل دارم روی ذهنم و در کنار همه اینا توحیدی تر هستم

      خیلی ممنونم از شما دوست عزیزم که اینو یاد آوری کردین بهم و قدم بعدی برام مشخص شد. و اون قدم هیچی نیست جز حس عالی و بیشتر سپاسگزار بودن و سپاسگزاری با حال خوب

      من الان متوجه میشم که چرا استاد عزیزم همیشه تاکید دارن روی کامنتا واقعا گنجینه گرانبهایی هستن پر از آگاهی، حس خوب، باورهای عالی و….

      از الله یکتا ممنونم بابت این جهان زیبا، از استاد عزیزم خانوم شایسته مهربونم ممنونم بابت این همه آگاهیی که با ما به اشتراک میزارن

      و ممنونم از دوست خوبم آقا مصطفی بابت این کامنت عالی و پر از آگاهی

      در پناه الله یکتا شاد، سالم، خوشبخت، سعادتمند و ثروتمند باشیم در دنیا و آخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        مصطفی حسنی گفته:
        مدت عضویت: 763 روز

        سلام به حدیث و زینب عزیزم، راستش هرچی بیشتر میگذره به این درک بیشتر میرسم و اینو بیشتر باور میکنم که احساس خوبه که همه چی میاره نه پول و ماشین و خونه هست که احساس خوب میاره، چون همیشه به ما گفتن پول دربیار باهاش یچیزایی بخر و زندگیتو بساز و اونوقت حالت خوبه و خوشحالی، ولی الان به لطف خدا و حضور در سایتی که چنین استاد بی نظیری داره درکم بهتر شده از جهان از خداوند از خودم از زندگی و از ابدیت، البته همه اینایی که گفتم همش یک چیزه و اونم خداست یا همون انرژی برتر، البته اینم بگم که احساس خوب نتایج میاره و همون رسیدن به نتایج دوباره خودش حال خوب میاره و دوباره حال خوب اتفاق خوب و این میشه یه سیکل دقیق و پشت سر هم که انتهایی نداره البته، فقط یچیز دیگه بگم بهت خواهر عزیزم و اینکه همون توحید همون ایمان همون یکتاپرستی اگه (عمل) همراهش نباشه دوزار نمیرزه و ایمان بدون عمل همون تسبیح دست گرفتن و ذکر گفتن خالی هست که قطعا هیچ تغییری ایجاد نمیکنه، پس بدنبال بهبود شخصیت باشیم و همون حال خوب، بخدا قسم از وقتی دیگه فکر پول و مادیات و سلامتی و نمیدونم این چیزایی که بقولی بیرونی هست نبودم و فقط رفتم دنبال احساس لیاقت درونی و حال خوب واقعی و بهبود شخصیت، اونوقت متوجه شدم که همه اون چیزا خودش داره میاد بدون اینکه من تلاش فیزیکی خاصی کنم، جمله ای که استاد از امام علی میگه که دو نوع رزق داریم، یکی اینکه دنبالش بدوی، یکی اینکه اون دنبال تو بدوه، حالت که خوب باشه تاکید میکنم حال خوب درونی، همه چی دیگه خودش درست میشه، درمسیر بمون و در مسیر ثابت قدم باش که قانون خداوند بی نقصه، بقول قرآن میگه اونایی که ایمان آوردند و استقامت کردند در ایمانشون، نه ترسی دارند و نه اندوهگین میشوند، براتون بهرینا رو آرزو میکنم

        درپناه حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      fatemeh saeeidi گفته:
      مدت عضویت: 1796 روز

      سلام مصطفی عزیز

      کامنت عالی شما را خوندم خیلی تحسینتون میکنم

      آفرین که این حد روی خودت کار کردی که سیگار و مشروب و اینجور چیز ها را ترک کردی واقعا عمل کردن به قوانین که میگویند همینه تلاش شما پشتکار شما تغییرات شما واقعا قابل تحسینه

      افراد نا مناسب دورو برتون حذف شدند

      خودتون را دست کم نگیرید

      اینجاست که همیشه استاد میگه ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.

      شما واقعا عمل کرده اید

      واقعا از قلبم برای موفقیت شما و تمام مردم ایران و تمام پسران و دختران مون هدایت میخواهم برای خودم و تمام افرادی که در سایت عباس منش هستیم هدایت میخواهم.

      خدایا ما را به راه راست هدایتمان کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای

      در پناه الله یکتا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        مصطفی حسنی گفته:
        مدت عضویت: 763 روز

        سلام بر فاطمه خانم عزیز و دوست داشتنی

        آره واقعا همه چیز بیادآوردن اون کارای به ظاهر کوچیک اما درواقعیت بسیار بزرگیه که انجام دادیم و سپاس گزاری از خداوند برای هدایتمون به این مسیر، بخدا من باید فقط روزی 100 بار اینو به خودم بگم که آفرین مصطفی عزیزم که تونستی در کمتر از یه چشم بهم زدم سیگار رو کنار بگذاری بعد از حدود 12و13 سال، اینو فقط اونایی درک میکنن که سیگاری هستنا، و بقیه چیزهایی که اون موقعها فکر میکردم حالم باهاشون بهتره و عوامل بیرونی بودن و خلاصه شرک بود دیگه، شرک بود، ولی واقعا من از گذشته خودم نه ناراحتم نه بخاطر کارایی که کردم خودمو سرزنش میکنم نه حس بدی دارم چون میگم آقا اونوقتا توی اون مدار بودی و الان بعد از گذشت کمتر از یکسال و نیم خودتو ببین چقدر پیشرفت کردی چقدر فوق العاده شدی چقد لایق تر شد، آره واقعا من عمل کردم، عمل کردنم حذف کامل تمام برنامه های شبکه اجتماعی بود، عمل من ترک کردن تمام چیزایی بود که به اسم تفریحی میکشیدم یا میخوردم، عمل من ترک روابط سمی بود که خودم ساخته بودم، عمل من حذف تمام آدمای سمی بود، عمل من حرکت تو مسیر درست و ثابت قدم موندن تو این مسیر درست بوده و هزاران هزار عمل دیگه که واقعا اگه دوسال پیش بهم میگفتن دوسال دیگه تو این کارا رو انجام میدی بهشون میگفتم دیوونه هستین، ولی خب قربون خدا برم که از لطف و مرحمتش بر قلب من بارید و منو مستقیم و بدون شاخ و برگ اضافه بغل کرد گذاشت وسط سایت که من بدونم چقدر لایق و ارزشمندم، ازت ممنونم در جوابم کامنت گذاشتی که منو وادار به کامنت و گفتن و تاکید و بیاد آوردن دوباره اون کارای ارزشمندم کرد…

        درپناه حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 2189 روز

    بنام خدا

    استاد عزیزم سلام

    من فایل رو‌کامل گوش ندادم هنوز

    کامنت لیلا جان رو خونده بودم و وقتی شما ازش صحبت کردین مجدد در ذهنم تداعی شد

    حالا اومدم از اتفاقی ک تو این ده روز افتاد بنویسم

    همسرم کارمندن

    وقتی حقوق واریز شد قسط معوقه داشتیم که پرداخت کرد

    و گفت قسطها رو دادم تقریبا خالی شدیم

    درحالیکه هنوز برای بچه ها کیف و لوازم تحریر نخریده بودیم

    خلاصه که در حد خرید ضروریات رو انجام دادیم

    دوم مهر من توی کد نویسی نوشتم خدایا دلم میخواد امسال برای 16 مهر روز جهانی کودک

    برای بچه هام هدیه بخرم و ی کیک کوچیک و ببرمشون کنار دریا ازشون عکس بگیرم

    برام‌ دو تومن از خزانه الهیت بفرست

    و فرداش همسرم اومد و کفت سه تومن واریز کردن

    من اینقدر ذوق کردم که خدایا دمت گرم بیشتر از اونی ک میخواستم ریختی

    و خب چون کلااا ما بودیم و 4 تومن تو کارت برای هزینه ی ماه با دوتا بچه مدرسه ای

    که شنبه باید برای دخترم 1700 علی الحساب بریزم

    من از اون دو تومن نرفتم هدیه بخرم

    گفتم خدایا ی تومن برام برسون تا 5 شنبه ( امروز)

    واسه هدیه

    اون پول قبلی باید بدم برای کلاس گندم

    خب واقعا تو این چند روز حالم خوب بود

    و میکفتم خدایا برام‌برسون که من 5 شنبه عصر برم خرید

    عصر ساعت 5 شد

    گفتم اشکال نداره دوتا هدیه کوچیک‌میخرم

    بالاخره خدا اون درخواستم جواب داده بود

    رفتم و از خدا برای خرید اسباب بازی هدایت خواستم

    و دوتا اسباب بازی شد 365 تومن

    ( ی دوچرخه دکوری برای پسرم

    و ی سینی با چند مدل فست بود برای دخترم)

    و ی مینی کیک ک فردا تحویل میگیرم 100 تومن

    خداروشکر کردم بابت همین پولی که بود و پرداخت کردم

    و‌گفتم خدا میرسونه

    و الان‌دیدم پیامک واریزی اومده

    1500 مجدد واریز شده

    چقدرر خوشحال شدم

    وقتی میسپری ب خدا

    خودش برات جور میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 86 رای:
    • -
      مریم اکبری گفته:
      مدت عضویت: 522 روز

      سلام صدی

      این جمله ات(به خدا بسپاری خوش برات جور میکنه) چقدر برای تقویت این باور من که این پایین نوشتم باتری خوبی بود.

      این باور که…….

      من در نهایت به خواسته هام میرسم.

      پس بهتره از مسیر لذت ببرم.

      تا با لذت و آرامش برسم، موقع رسیدن لذت و آرامش داشته باشم ،

      نه اعصاب خوردی ،( که بگم ای واااای دیدی رسیدم,اما چقدر خودم رو حرص دادم، حیف ای کاش تو اون مدت زمان

      رسیدن بیشتر کیف میکردم هی وای من).

      من هر چی بخوام خدا برام محیا می‌سازه. خیلیم راحت این کار رو میکنه.

      یه مثال بزنم ”

      من زمانی که فارغ التحصیل شدم، خیلی دوست داشتم برم سر کار اما بخاطر الژیم و سختی کارم ، یه جوری فرار میکردم که برم اتاق عمل کار کنم،

      رفتم و گفتم من رو اداره بنویسید،گفتند نمیشه، گفتم حداقل یه بیمارستان آرومتر، گفتن دست ما نیست.

      منم بی خیال شدم و مدام گریه ، چون تو دین ما گفته بودن هر چه گریه بیشتر بیشتر به خواسته میرسید، و من با گریه ازش میخواستم که فلان بیمارستان

      برم که محیطش بهتره اگر اداره بیمارستان بشه که چه بهتر.بماند که اون چند ماه گذشت.

      و من نامزد کردم، نامزدم گفت چرا نمیری سر کار و توضیح دادم، گفت من مینویسم نگران نباش.

      یک هفته یک ماه بعد نمیدونم کی، بهم زنگ زدن که مریم اکبری بیا برو بیمارستان، گفتم کجا گفتن اینجا، گفتم وای خدای من شکرت،

      ولی اون لحظه میدونی چی به ذهنم اومد ، گفتم مریم تو به بیمارستان دلخواهت رسیدی اما چه فایده اون چند ماه رو به خودت زهر کردی.

      میتونستی تو اون چند ماه بیشتر لذت ببری،

      انگار گریه و حس اون چند ماه نتونست لذت کافی رو از لحظه ببرم،

      بماند چند ماه رفتم اما دیدم من با این شیفت ها تو این بیمارستان عالی نمیتونم بمونم،

      همون روزها بود که با قانون تجسم و جذب آشنا شده بودم از طریق یه کتابی،

      و من به صورت خودکار از کار انصراف دادم ، و می‌خواستم برم بخش اداری بیمارستان،

      اینو بگم که این یک کار نشد هست تو حیطه کار آتاق عمل،

      جوری که دوست هام رو دیدم که هزاران پارتی داشتند و اما جور نشد براشون.

      من که اومدم بیرون اینبار گفتم مربانو، با حس خوب کیف کن و لذت ببر تو وارد بخش اداری میشی که هیچ تازه خود مدیر بهت پیشنهاد ادامه کار میده،

      و من مدام با احساس خوب در حال تجسم این موقعیت بودم،

      صدی جان ، شاید باورت نشه، همسرم شد دست خداوند، و به یه دست دیگه پیام زده بود ، بدون اینکه من اطلاعی داشته باشم.

      و این نشدنی برام شد شد، دیدم یک روز مسئول معاونت زنگ زد گفت خانم شما چرا نمیری سر کار، گفتم کجا منکه اومدم بیرون.

      گفت فلان جا، من رو داری گفتم خودرو قربون.

      بماند که زمان معین کار کردن من که داشت تمام می‌شد یو روز مدیر و معاون من رو خواستن ،

      چی بگن خوووووبه؟

      گفتن خانم اکبری میخواییم که باهامون همکاری کنید برای ادامه، نظرتون چیه.

      منم با اعتماد بنفس گفتم بهتون خبر میدم.

      خلاصه هری چیزی که به خدا بسپاری میکنه برات حتی نشدنی تری ها رو

      خدایا شکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    سید مهدی جزایری گفته:
    مدت عضویت: 2127 روز

    مناجات من با خدا

    سلام استاد عزیزم

    سلام استاد خوش سخنم

    سلام استاد گرانقدرم که وقتی سخن می گویی، نمی دانم چه رمز و رازی دارد که محو سخنان زیبا و ارزشمند شما می‌شوم که در عین سادگی، چه مطالب مهمی را به ما یاد می‌دهی و گوشزد می‌کنی

    سلام استادی که الحق استاد استادها هستی ، و لقب استاد چه برازنده شماست

    سلام مریم جان

    سلام دوستان عزیزم در این محفل خودمانی بهشتی

    ======================================

    🟡

    من صبح ها یک صفحه‌ای مناجات می‌کنم با خدا

    یعنی در یک صفحه دفترم، یک سری صحبت هایی با خدا انجام می‌دهم و مکتوب می‌کنم که مخصوصاً بعد از فایل‌های توحید عملی استاد، بیشتر به این کار پایبند هستم

    اینها را در اینجا می نویسم تا هم به یادگار بماند و هم شاید نفعش عمومی تر شود

    ======================================

    🟡

    سلام خدای مهربان

    سلام خالق من

    سلام مهربان ترین مهربانان

    خدایا من تسلیم توام

    خدایا من در پیشگاه تو خاضع و خاشع و متواضعم

    خدایا من در بارگاه تو خاکسارم

    خدایا من هیچ نمی دانم و هیچ نمی توانم، و تو همه چیز می دانی و بر همه چیز توانایی

    خدایا دستان من تا همیشه بلند است، به علامت تسلیم بودن در برابر تو

    از الان تا لحظه مرگ و پس از مرگ و تا ابد

    ======================================

    🟡

    خدایا من ضعیفم و تو قوی

    من فقیرم و تو غنی

    من جاهلم و تو عالم

    من بخیلم و تو جواد

    خودت به فضل و فیض و رحمت و برکت و مهربانی ات ، دستم را بگیر

    و مرا در آغوش پرمهرت جای بده تا گرمای لذت بخش آن را با تمام وجودم بچشم و درک کنم

    ======================================

    🟡

    خدایا تو اینگونه ای:

    رحمان

    رحیم

    کریم

    جواد

    حنان

    منان

    تواب

    اواب

    باسط

    و الــــــــــــــــــــــوهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاب

    و بلکه اینگونه ای:

    ارحم الراحمین

    اکرم الاکرمین

    اجود الاجودین

    به فضل و مهرت مرا بر شانه ات بنشان و به «بهترین ها» سوق بده:

    بهترین زمان

    بهترین مکان

    بهترین شرایط

    بهترین اشخاص

    بهترین موقعیت ها

    و بهترین خوشی ها و لذت ها و آرامش ها و خوشبختی ها

    ======================================

    🟡

    خدایا من فرمان و سکان زندگی ام را به تو می سپارم

    تا تو مرا به هر چه خوبی و خوشی است رهنمون باشی

    خدایا من به تو می سپارم:

    تک تک لحظات و ثانیه های عمرم را

    تک تک سلول‌های بدنم را

    تک تک گفته ها و کرده هایم را

    تک تک ضربان نبض هایم را

    تک تک طپش های قلبم را

    تک تک دم و بازدم هایم را

    تک تک لمحات عیونم را

    تک تک خطرات بالم را

    که مرا آسان کنی برای آسانی ها

    ======================================

    🟡

    خدایا من در هر لحظه و هر آن، سرم در پیشگاه تو پایین و پایین تر است

    و وجودم در بارگاه تو خاکسار و خاکسارتر است

    خدایا من صفرم و تو صدی

    خودت متکفل امور من شو ،

    از ریز و درشت

    از خرد و کلان

    خدایا من هیچ نمی دانم و تویی علام الغیوب

    خدایا من هیچ نمی توانم و تویی قادر متعال

    خدایا من ضعیفم و تمام قدرت ها در دست توست

    خدایا من فقیرم و تو غنی هستی و تمام ثروت ها و نعمت‌ها در دست توست

    ======================================

    🟡

    خدایا بر من ببار از رحمت و برکت و ثروت و نعمت و مهربانی های بی نهایتت

    و مرا در مداری قرار بده که اینها را دریافت کنم

    درک کنم

    بفهمم

    بچشم

    عمل کنم

    نتیجه بیگرم

    و غرق در شادی و شکرگزاری شوم

    خدایا دوستت دارم، دوستم داشته باش

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 84 رای:
    • -
      سادات گفته:
      مدت عضویت: 2086 روز

      سلام جناب آقای جزایری .

      من همیشه از خوندن کامنتهاتون از اون شکرگزاریها ومخصوصا از این نیایش ومناجاتتون با خدابسیار لدت بردم

      ممنون میشم شما که فرمودید هر روز یک صفحه مناجات می نویسید تو سایت مکتوبش کنید تا ما هم استفاده کنیم.

      سپاسگزارم از شما.

      آن شالله همیشه زندگیتون پر از خیر وبرکت وثروت وسلامتی وشادی ورزش بی حساب خداوند باشه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مهدی حیاتی گفته:
      مدت عضویت: 2366 روز

      به نام تنها قدرت جهان هستی

      آقای مهدی سلام ، من خیلی خیلی قوت است که پیامی در سایت نگذاشتم . فقط کامنت های بچه ها رو میخونم و سعی در فهم ، باورسازی و عمل به آن دارم .

      اینقدر از نیایشت لذت بردم که واجب برای خودم دونستم جهت سپاس گذاری برایت متنی بنویسم .

      ضمنا نیایشت را کپی کردم که در گوشم ام هر موقع خواستم استفاده کنم .

      سپاس فراوان از سید عزیز و کلیه همکاران شما و همه اعضای این دانشگاه ارزشمند که این محیط زیبا را خلق نموده اید .

      خدای عزیزم ممنونم ، شکرت ، سپاس گذارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مهدی حیاتی گفته:
      مدت عضویت: 2366 روز

      به نام تنها قدرت جهان هستی

      آقای مهدی سلام ، من خیلی خیلی قوت است که پیامی در سایت نگذاشتم . فقط کامنت های بچه ها رو میخونم و سعی در فهم ، باورسازی و عمل به آن دارم .

      اینقدر از نیایشت لذت بردم که واجب برای خودم دونستم جهت سپاس گذاری برایت متنی بنویسم .

      ضمنا نیایشت را کپی کردم که در گوشم ام هر موقع خواستم استفاده کنم .

      سپاس فراوان از سید عزیز و کلیه همکاران شما و همه اعضای این دانشگاه ارزشمند که این محیط زیبا را خلق نموده اید .

      خدای عزیزم ممنونم ، سکرت ، سپاس گذارم .

      پیشنهاد به مسئول فنی :

      بنده همیشه در آخر کامنت های مختلف و متفاوتم دوست دارم در آخر بنویسم و متنم را پایان دهم ،

      خدای عزیزم شکرت ، ممنونم و سپاس گذارم

      که بعدش با انتخاب گزینه ارسال ، پیام کامنت تکراری داده میشود .

      به نظر بنده حل این مسئله میتونه مفید باشه .

      سلامت و تندرست باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    بهار بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1713 روز

    به نام خداوند یگانه، او که قدرت زمین و آسمان هاست، او که تمام زمین و آسمان و هر آنچه ما بین آنهاست را به تسخیر من درآورده است. او که مرا برای بهشت و لایق بهشت آفرید و همین باعث شد که من بی هیچ دلیلی لایق تجربه‌ی بهترین نعمت ها باشم.

    استاد جانم سلام

    خانم شایسته ی زیبایم‌ سلام

    و سلام به تو دوست عزیزم که به این کامنت هدایت شده ای.

    چند روزی است که این فایل ارزشمند روی سایت است و زیرش صدها کامنت ارزشمند آمده است که از نتایجشان صحبت کردند، من تا کنون ننوشتم چون من با بهانه و بی بهانه زیر فایل ها نتایجم را نوشته بودم و نمی‌دانستم دقیقا چه بنویسم که هدایت شدم به کامنت خودم در یکسال پیش که لینکس را اینجا میگذارم.

    abasmanesh.com

    این لینک مربوط به کامنتم در یک سال پیش بوده و از نتایجم مفصل گفتم.

    و حال بعد از یکسال میخواهم زیر این فایل از نتایجم بگویم.

    خیلی وقت ها به مسیرم فکر میکنم. به روزی که وارد سایت شدم.

    آن روزها، پاندمی چند ماهی بود شروع شده بود.

    یعنی من وارد استانبول شدم، سه الی چهار ماه گذشت تا کمی به شرایط جدیدم در کشور جدیدم عادتم کنم. از طرف شرکتم در ایران به استانبول فرستاده شده بودم، خانه و حقوق محیا بود ولی چون چهار ماه بود نتیجه ای حاصل نشده بود شرکتم در ایران تصمیم گرفت شعبه ی ترکیه را ببندد و چون این اتفاق برخلاف توافق ما بود من ترجیح دادم بمانم و خودم بدون اتصال به هیچ جایی برای خودم خانه بگیرم و کار پیدا کنم. اینها همه در حالی که در دنیا خبری پیچیده بود به نام پاندمی، هنوز به ترکیه نرسیده بود و یا بهتره بگم رسیده بود ولی رسماً اعلام نشده بود.

    خدای دقیقم شرکت را در زمان درستی بست، کمک کرد من خانه پیدا کنم و مانده بود پیدا کردن شغل که اعلام کردند پاندمی وارد ترکیه شده و تمام مغازه ها و شرکت تعطیل شد.

    اما پلن خدا دقیق بود زیرا من باید به لطف پاندمی و آنلاین شدن مدارس با چشمانم شرایط بد درس زبان انگلیسی در مدارس را می‌دیدم.

    دخترم کلاس سوم بود و درس ها آنلاین در خانه و سطح آموزش زبان در مدارس افتضاح.

    از روزی که پاندمی شروع شد و خیلی هم مصادف بود با استقلال شخصی من در استانبول این جمله را ورد زبانم کرده بودم:

    « پاندمی برای من خیر و برکت به همراه دارد.»

    چند ماهی از پاندمی گذشته بود و من همچنان کار نداشتم.

    رزومه ام را پرینت گرفتم و مغازه به مغازه دنبال کار گشتم.

    زبان ترکی ام، صفر بود.

    رستوران، نانوایی، قصابی و هزاران مغازه ی دیگر را ویزیت کردم و با جملاتی که حفظ کرده بودم به ترکی میگفتم در پی کار هستم و زبان انگلیسی خوبی دارم.

    در نهایت از طریق یک باقلوا فروشی در یک خانه به عنوان خدمتکار و پرستار بچه استخدام شدم.

    وظیفه ی اصلی ام نگهداری از فرزند خانواده به زبان انگلیسی بود و در کنار آن باید کارهای خانه را نیز انجام میدادم.

    بگذارید خلاصه اتفاقات را بگویم:

    بستن شعبه ی استانبول توسط شرکتم در ایران

    جدایی من از شرکت و ماندنم در استانبول

    تحویل خانه ی شرکت و پیدا خانه برای خودم

    اعلام پاندمی در ترکیه

    آنلاین شدن مدارس (مشاهده ی نقص آموزش زبان انگلیسی در مدارس ترکیه)

    بی کاری من و جستجو برای کار

    پیدا کردن کار در یک خانه با تکیه بر دانشم از زبان انگلیسی

    منی که مدیر شعبه ی استانبول بودم حالا در خانه ای خدمتکار شده بودم.

    حقوقم کم بود

    کار را هماهنگ با توانایی هایم نمی‌دیدم

    زبان ترکی را خوب نمی‌دانستم

    ولی برای بقا مجبور بودم اولین قدم را بردارم.

    ولی خدا پلنش حرف نداشت.

    من از او خواسته بودن و او اجابت کرده بود.

    پاندمی را آورد تا من ببینم چه نقص بزرگی در سیستم زبان انگلیسی مدارس ترکیه هست و همزمان برای نگهداری از یک دختر بچه به زبان انگلیسی در خانه ای مشغول به کار بودم.

    ایده آمد.

    تدریس به بچه های مجتمع سکونتی مان، در ازای ساعتی ده لیر زمستان سال 2020

    یادم نمی‌رود با چه خجالتی ایده ام را با همسایه هایم در میان گذاشتم.

    یادم نمی‌رود که همان ساعتی ده لیر را نیز نداشتند پرداخت کنند.

    ردپای عدم اعتماد به نفس و احساس لیاقت و باورهای غلط مالی کاملا مشهود است.

    به بچه ها درس میدادم ولی می‌فهمیدم در ذهنم یک نقصی هست. حسش را بخواهم واضح بگویم انگار که دل پیچه داشته باشی، حالت تهوع داشته باشی ولی ندانی چرا این حال را داری و چه زمان خوب میشوی.

    قشنگ حسش را به خاطر دارم ، احساسم می‌گفت در ذهنم یک عیب وجود دارد ولی نمی‌فهمیدم چیست و چگونه بهبود بدهم.

    درخواست دادم:« خدایا عاجز شدم، به دادم برس»

    بووووووم

    خداوند دستم را گذاشت در دستان استادم.

    و معجزه بعد از معجزه

    میخواهم این را اینجا اضافه کنم که خیلی سال قبل با کتاب معجزه ی شکرگزاری آشنا شده بودم ولی علیرغم گذشت چندین سال، هنوز هر روز تمرینش را می‌نوشتم و انجام میدادم.

    اصلا مهاجرتم

    ایده ی بیزنسم

    آشنایی با استادم

    از استمرارم در شکرگزاری رقم خورده بود.

    بعد از آشنایی با استاد و دوره ی دوازده قدم و عزت نفس من استعداد های غیر فعالم، فعال شد.

    خودم توانایی هایم را باور کردم و قدم قدم ایده های الهامی ام را طی کردم.

    از آن خانه بیرون آمدم

    در یک شرکت به عنوان مدیر صادرات کار پیدا کردم با حقوق دو برابر

    یک پروژه ترجمه به سمتم آمد که درآمدش برای یک روز برابر با حقوق یک ماهم شد

    از آن شرکت اخراج شدم

    کارمند خدا شدم و شروع کردم از توانایی هایش پول ساختن

    کار ترجمه

    کار آموزش زبان

    در فایلهای آموزشی استادم، حرف از کار کردن در حوزه ی مورد علاقه بود ولی من سالها بود خودم را فراموش کرده بودم و سردرگم بود که کار مورد علاقه ام چیست؟

    عقل کل را زیر و رو کردم

    خودم را زیر و رو کردم

    ولی از کار کردن و پول ساختن دست نکشیدم

    سه چیز را فهمیدم

    بچه ها را دوست دارم

    در توضیح دادن مطالب خوب عمل میکنم

    ارتباطات خوبی ساخته و مدیریت میکنم

    ایده آمد.

    « برو و معلم مهدکودک شو»

    ایده را اجرا کردم و وااااای خدای من

    چقدر در این کار موفقم

    چقدر این کار را دوست دارم

    باید با بچه ها کار کنم و سیستم درستی برای آموزش زبان انگلیسی طراحی کنم.

    سیستم را طراحی کردم.

    بازار یک نیاز مهم را به من نشان داد و آن هم عدم وجود معلم زبان کاربلد در مهد کودک ها بود.

    معلم استخدام کردم و سیستمم را در مدارس پیاده کردم.

    حال با کار کمتر پول بیشتر

    چه چیزهایی که یاد نگرفتم

    استخدام نیرو انسانی

    کار با نیرو انسانی

    مدیریت نیرو انسانی

    مذاکره با مهد کودک ها

    قرارداد و شرایط کار درست با مدیران مهد کودک ها

    بهبود سیستم

    کلاسه کردن سیستم

    و

    و

    و

    در این بین توحید را بهتر یاد گرفتم

    باورهای مالی ام بهبود پیدا کرد

    درآمدم بالای چهل برابر شد

    سفرهای عالی

    غذاهای عالی

    امکانات عالی

    گذر کردن از نگرانی برای نیازهای اولیه

    و بزرگ شدن ظرفم یواش یواش

    تغییر مدارم کم کم

    گاهی تکامل را رعایت نکردم و نتیجه اش دردناک بود ولی باز خدا مثل همیشه حامی و هادی ام بود

    گاهی ناامید شدم ولی ادامه دادم

    ادامه دادم ادامه دادم

    از یک کارمند و خدمتکار شدم یک کارآفرین

    همه اش از شکرگزاری شروع شد و همه اش از استمرار در شکرگزاری ادامه پیدا کرد.

    استادم را شکرگزاری بهم هدیه داد و شد دلیل شکرگزاری هر روزه ام.

    با استادم آن عیب مغزی ام را پیدا کردم و سعی در بهبودش کردم.

    استادم سرعت پیشرفتم را میلیون ها برابر کرد و استادم بهم روش برخورد به مسایل و ناخواسته را یاد داد.

    و الان من بهاره، خالق بهار آکادمی ، مبدع سیستم آموزش زبان منطبق با بچه های قبل از دبستان، نویسنده ی کتاب زبان برای بچه های قبل از دبستان،

    هر روز از سرتاسر ترکیه مشتری دارم برای پیاده سازی سیستم آموزشی ام.

    معلم را بدون نیاز به حضور فیزیکی ام استخدام میکنم، مدیریت میکنم و کتابم نیز در همان مدارس تدریس میشود.

    در ایران نیز سیستمم را اجرا کردم و نتیجه بی نظیر بود.

    امسال تابستان وارد حوزه ی جدیدی در ارتباط با آموزش زبان انگلیسی شدم که مطمینم بزودی از نتایج مالی و شخصیتی آن خواهم نوشت.

    سرمایه ام چندی برابر شده

    پولها دایمی وارد حسابم میشود

    و میدانم این ها همه از فضل خداوندم است.

    بدون او هیچم و من فقیرم به تمام خبرها از سمت او.

    این را نیز استادم، جانم، جانانم به من آموخت.

    استاد جانم جریان عشق صادقانه ام از قلبم به سمت شما هر آن در جریان است.

    برایتان عزت میخواهم که به ما عزت را یاد دادید.

    خود فراموش شده ام را از خاک بیرون کشیدی و گفتی تو آن جسد مرده‌ی بی اثر نیستی، تو خالق صد در صد زندگی ات هستی، بیدار شو و زندگی ات را خلق کن.

    خدایا مرا زنده کردی و یادم دادی برنده‌ی تو بودن چه عزتی دارد. چه آرامشی دارد. چه عزتی دارد.

    جانید و جانان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 90 رای:
    • -
      مینا کاشی گفته:
      مدت عضویت: 1305 روز

      سلام بهاره جان

      خیلی خیلی بهت تبریک میگم که این مراحل را اینقدر قشنگ طی کردید و بسیار هم موفق شدید.

      یه حس قشنگی در من القا شد و بسیار خوشحال و سپاسگزارم که شما ایده های خوبی داشتید و انجام دادید.

      من هم 11 سال پیش با موسسه زبانی در ایران کار میکردم و همسرم تصمیم گرفت که بریم ترکیه برای کار خودش.

      منم به موسسه پیشنهاد دادم که من میرم اونجا و یه قراردادی اونجا برای زبان میبندم.

      من نظرم این بود که چون خودم امتحان آیلتس داده بودم احساس میکردم استاد در ایران زیاد داریم اما کمی در اصول و تدریس ایلتس مشکل داشتند و من گفتم که برای تربیت استادانمون اونجا صحبت میکنم.

      و این ایده را عملی کردم و توی ترکیه با موسسه خیلی عالی و چه مدیر عالی قرارداد نوشتم و قرار شد من به ایران بیام و مدیر اون موسسه هم به ایران بیاد و مجموعه ما را ببینه.

      و وقتی به ایران اومدم متاسفانه اینها موسسه را به خاطر اختلافی که شرکا داشتند جمع کرده بودند و هیچ کدوم پاسخگو نبودند. و اصلا جای درستی نداشتند .

      اون موقع متاسفانه من با استاد آشنا نبودم .

      خیلی روزهای سختی گذروندم یه موسسه پیدا کردم و باهاش صحبت کردم. بدون اینکه شناختی باهاش داشته باشم. قرار ملاقاتها گذاشته شد و همدیگر را دیدند.

      ولی بعد از مدتی این موسسه به هیچ یک از کارهایی که ادعا میکرد انجام داده، پایبند نبود.

      مدیر موسسه ترکیه اینها را متوجه شد. منم ماجرا را براش گفتم که من هیچ آشنایی با اینها ندارم .

      و اون منو راهنمایی کرد و گفت من همه جوره تو را پشتیبانی میکنم اما فقط با خود تو کار میکنم . جا از تو اینجا باشه بقیه کارها از من .

      ولی من متاسفانه اونموقع هیچ گونه سرمایه ای حتی برای اجاره موسسه نداشتم. که شروع اولیه را داشته باشم.

      و متاسفانه کلی ایده های من بر باد رفت.

      و درسی که از کارهای شما گرفتم این بود که شما فقط و فقط روی توانایی های خودتون قدم برداشتید. و من اونموقع روی توانایی همه حساب میکردم بغیر از خودم.

      و الان میفهمم که چقدر شرک داشتم. و جهان داشت سیلی به من میززد تا بفهمم .

      من اونموقع نفهمیدم و متاسفانه

      بسیار بسیار سرخورده شدم. سالها زبانم را کنار گذاشتم با اینکه مدرک آیلتس گرفته بودم اما اعتماد به نفسم را از دست دادم حتی نمیتونستم ارتباط برقرار کنم و یه جمله بگم.

      و الان که ماجرای زندگی شما را خوندم واقعا تحسینتون کردم و واقعا از ته دلم براتون خوشحال شدم که ایده هاتون اجرا شد و نتیجه داد.

      و خوشحالم برای شما که به موقع با استاد آشنا شدید و این مسیر را رفتید.

      نتایج دوستان را که میخونم از ته دلم و با تمام وجودم خوشحال میشم‌ و کلی انرژی میگیرم که بله برای ایشون شده تمام راه ها را رفته و با توکل و هدایت خدا نتیجه گرفته . پس برای منم میشه.

      بهاره جان الهی که هر روز بهتر و بهتر خوش بدرخشی و اسمت همه جا باشه و از هدایت های خدا استفاده کنی .

      کارت آموزشه پس حتما خدا هم کمکت میکنه برای گسترش این جهان.

      آرزوی بهترین ها برای تو دوست نازنینم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      الناز و هانیه گفته:
      مدت عضویت: 1949 روز

      سلام بهار عزیزم ممنون از کامنت زیباتون و کامنت یکسال پیش

      یک نکته بسیار مهمی که در شخصیت شما قابل تحسین بود این حد از عمل گرایی و شجاع بودنتان هست و بیخود نیست که خدا می فرماید “به شجاعان پاداش داده می شود” و شما پاداش شجاعت خود را دریافت کردید.

      واقعا این حد از اعتماد به نفس که از شغل مدیریت بیایی خدمتکاری کنی قابل ستایش است و توصیفی که راجع به تدریس برای بچه های همسایه کرده بودید کاملا درک کردم چون خودم هم در اون شرایط بودم و البته هستم. گاهی اوقات به دلیل پایین بودن مدار ثروتم با مشتری هایی مواجه میشم که هزینه مشاوره شون رو چندین ماه پرداخت نمی کنند و من در باورهای خودم در حال جستجو و ارتقای مدارم هستم.

      بازم ممنونم از کامنت تاثیرگذارتون به امید موفقیتهای بیشتر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      معصومه سلمانی پور گفته:
      مدت عضویت: 1079 روز

      سلام بهار جان

      چقدر به دلم نشست تک تک کلماتت چقدر روح داره کلماتت .بهارجان واقعا تحسینت میکنم اول برای زیبا نوشتنت که اینقد لذت بردم که اشک از چشام جاری کردو باعث شد لابلای کلماتت بلند بشم وقدم بزنم و باخودم و خدای خودم حرف بزنم و از کارهایی که برام انجام داده الله مهربانم با خودم تکرار کنم و سپاسگذاری کنم ازش.واقعا شدی دست خدا برای من ازت سپاسگذارم بهارجان

      و دوم تجسینت میکندم برای دستاوردهات و قدمهایی که برداشتی و گوش جان دادی به هدایتهای خدا و حرکت کردی و الان نوش جانت و گواری وجودت دستاورها و نتایجی که داری و در اینده میگیری.

      من رو این فایل استاد نتونستم کامنت بزارم چرا؟چون مقاومت داشتم یا هنوز درکش نکردم ویا … شما با نوشتنت به این زیبایی بهم شجاعت دادی نه فقط برای نوشتن کامنت نه، اینکه فکر کنم به …

      سپاسگذارم ازت خیلی خیلی ، چون شدی یکی از الگوهای من برای قوی و شجاع بودن بعنوان یک زن

      به امید دیدارت از نزدیک

      بهترین بهترینها رو برات ارزومندم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    احسان مرادیان گفته:
    مدت عضویت: 1007 روز

    سلام به استاد عزیزم.

    خیلی از خداوند سپاسگزارم و همچنین از شما استادجان و تمام دوستان خانواده عباس منش.

    حدودا یک ساعت پیش به یه تضاد برخورد کردم و ناگهان یه احساس نگرانی شدید و ترس اومد سراغم،ولی این بار فرق داشت…

    من این بار توی مسیر درست هستم…

    سریع به خودم اومدم و گفتم احسان باید ذهنتو کنترل کنی،اینجا درست جاییه که باید ببینی چند چندی با خودت؟!!

    آیا میخوای مث فنر برگردی به حالت سابق یا میخوای ادامه بدی؟!!

    گفتم آره من میخوام ادامه بدم،من میخوام مسیر توحیدی رو برم من خسته شدم از اینکه برم تو در و دیوار…

    من عاشق این آرامشم،من عاشق این حال و هوام،من عاشق اینم که هر چی که شد بگم خدای بالا سرم هست و قدرت ها دست اونه و اون خودش حل میکنه همه چیزو…

    قضیه از این قرار بود که یه شماره ناشناس بهم پیام داد که گفته بود تا آخر هفته بدهیتو تسویه کن وگرنه هم اصلشو ازت میگیرم هم سودش…

    همین طوری با خودم درگیر بودم و نجواها اومد،همینطوری تو یک و دو بودم که ذهنمو کنترل کنم یا بفهمم این کی بوده…

    یه نیم ساعتی گذشت و یهو گفتم خدایا خودت درست کن…

    یه آرامش همه وجودمو گرفت اومدم پای سایت…

    کامنت علیرضای عزیز رو دیدم و چیزی که بولد بود برام پرداخت بدهی بود…

    بعد گفتم دوباره ویدئوی استاد رو ببینم آرامشم بیشتر شه.

    فایل رو پلی کردم و خواستم گزینه تمام صفحه رو بزنم دستم خورد رو نوار پخش و ویدئو رفت جلو…

    به صورت کاملا اتفاقی…

    خدا شاهده…

    الله اکبر…

    اولین جمله ای که پلی شد این بود:

    خیلی ها بدهکارن بعد یه ذره شرایطشون بهتر میشه میگن بذار ما این پوله رو یه جایی سرمایه گذاری کنیم و ….

    این اتفاق مثل بمب تو سرم صدا داد…

    دیروز هم که کامنت لیلاجان بشارتی رو بعد ویدئوی استاد پیدا کردم و خوندم و تمرینای ستاره قطبی و کلی حال خوب دیگه…

    همین امشب با خودم یه عهدی بستم و تمام…

    یکی از تمرین های ستاره قطبی من این خواهد بود که خدایا شکرت امروز هم این مقدار بدهی رو تسویه کردم….

    من میخوام مثل استاد سوار موشک بشم،مثل رضا عطار روشن بدهی ها رو تقسیم میکنم و پرداخت میکنم،خودم رو آزاد میکنم به لطف الله مهربان…

    در این یکی دو ساله هزاران درهم و دلار و ریال درامد داشتم و هم در ایران و هم دبی کار و درامد و زندگی داشتم و بدهی که الان دارم در مقابل درامدم در دو سه سال اخیر هیچه و فقط باید خودم رو از این بند آزاد کنم و پرواز کنم به سمت حال خوب بیشتر و توحید بیشتر و سپاسگزاری بیشتر…

    امشب برای یه من یه جلسه بود که من بودم و خدا و استاد و علیرضا و لیلای عزیز و انرژی و فرکانس تمام شما دوستان عزیزم در خانواده عباس منش…

    و بهترین راهکار رو دریافت کردم و این کامنت رو هم میذارم که رد پام بمونه و بعدا نگاه کنم و لذت ببرم از تصمیمی که گرفتم…

    خدایا شکرت…

    خدایا شکرت…

    خدایا شکرت…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 102 رای:
    • -
      علی وزیری وصال گفته:
      مدت عضویت: 2762 روز

      به نان او که دهد هرچه خواهی

      سلام آقا احسان مرادیان من خیلی اتفاقی اومدم پیای سایت و گفتم بذار کامنت ها رو بخونم اولبن کامنت شما بودی و من همیشه رد میکنم اما خوندم این بار الان چشمام اشک خیس شده و دارم تایپ میکنم

      گفتم با تمام وجودم ممنونم که این معجزه این حیرت که حتی میبرتت پای دقیقه ها و اتفاق هاو گزینه های مورد نظرت و بهت میگه باید چکار کنی من از شما تشکر ویژه میکنم که وقت گذاشتی و نوشتی این اتفاق و این کامنت رو واقعا تصمیم دارم بخونم کامنت و اشک بریزم و تحسین کنم

      شما رو با تمام وجودم تحسین میکنم که نشان دادی چقدر این خدا در هرلحظه با ماست و حواسش به ما هست کافیه بهش تکیه کنیم و کنترل ذهن کنیم خدایا شاکرم سپاسگسازم

      گقدر زیبا از تمرین ستاره قطبی و رو شسته و رفته بیان کردی و سوار موشک چونت باورم کمی در مورد ستاره قطبی با اینکه برام اتفاق هایی خلق کرده بود داشت ضعیف میشد که قوی شد واقعا خدایا شکرت شکرت

      با تمام وجودم ایمان دارم بدهی ها صاف و درآمد بیش از الان برای هممون

      من هم خدارو شکر میکنم با همین تمرین ستاره قطبی و رعایت قانون تکامل ، بهم درآمدی میده که نامش رو فریاد میزنم

      عاشقتم آقا احسان گلم برادر عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        احسان مرادیان گفته:
        مدت عضویت: 1007 روز

        سلام علی عزیزم.

        بی نهایت ممنونم از کامنت زیبایی که گذاشتی و خوشحالم که به صورت هدایتی این اتفاق افتاد و من هم کامنت گذاشتم و از اون خوشحال تر اینکه شما هم در این مدار بودید که کامنت من رو ببینید و شما هم استفاده کنید.

        حقیقتا هر چی بیشتر میگذره بیشتر میفهمم که این مرد بزرگ چی میگه…

        وقتی استاد میگن کامنت بذارید و کامنتا رو بخونید دارن در واقع آدرس گنجینه هایی رو به ما میدن که هیچ جا پیدا نمیشه.

        به قول عادل فردوسی پور که میگه چیه این فوتبال ما هم باید بگیم چیه این سایت که خدا رو شکر اینقدر اتومات تراپی هممون رو انجام میده.

        من هم عاشقتم عزیزم…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      ابراهیم محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1603 روز

      سلام به برادر عزیزم .

      بی نهایت بهت تبریک میگم از آگاهی های که پیدا کردی ودر مسیر درست قدم برمیداری درود خدا بر شما .

      خیلی از کامنتت لذت بردم خدا رو شکر میکنم بابت الهامات ت واز این عملت امیدوارم در بهترین حالت خودت به تمام اهدافت برسی وتمام تعهداتت بزودی پرداخت بشه .

      سربلند وپیروز باشی آقا احسان .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        احسان مرادیان گفته:
        مدت عضویت: 1007 روز

        سلام ابراهیم عزیزم.من هم از تو سپاسگزارم که این احساس خوب رو به من دادی،خدا رو شاکرم که دوستانی دارم که فقط یه اسم و فامیلن.

        ولی میدونم که با عمق جان از درون با هم در ارتباطیم و هم فرکانسیم.

        من همین که خداوند هدایتم کرده به این مسیر یعنی اینکه طوری چینده که همه چیز حل شده و فقط با عمل کردن ،یکی یکی از دل تضادها چه گنج ها به دست بیاریم انشاءالله.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: