عمل به قوانین خداوند، چگونه زندگیمان را متحول می کند - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

743 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    بسیاری از ما در شرایط سخت و نامناسب زندگی می کنیم تنها به این دلیل که:

    قوانین را نمی دانیم از قدرت هایی که خداوند به ما عطا کرده استفاده نکرده ذهنمان را کنترل نمی کنیم و نمی دانیم که با افکار و باورهایمان اتفاقات زندگی خود را رقم می زنیم

    بنابراین:

    سردرگم در فرکانس هایی نامناسب باقی مانده و شرایط را برای خودمان سخت تر و سخت تر می کنیم

    قانون:

    جهان به افکار باور و فرکانس های ما پاسخ می دهد

    خداوند سیستمی را تعبیه کرده که ما می توانیم : زندگی دلخواه خود را خلق کنیم می توانیم ثروت سعادت و خوشبختی را به زندگی خود دعوت کرده یا بدبختی فقر بیماری داشتن روابط پر تنش …..را وارد زندگی خود کنیم :

    خداوند آزادی بی حد و حصری در اختیار ما قرار داده تا هر آن چیزی که دوست داریم را در زندگی خود خلق کنیم

    بسیاری از ما قدرت خلق کنندگی خود را درک نمی کنیم و به راحتی تحت تاثیر: افکاری مشابه با عموم جامعه که به ما گفته شده و باور های محدود کننده که در ذهن ما شکل گرفته عمل کرده و شرایط نامناسب و ناجالبی را در زندگی خود تجربه می کنیم

    داشتن شرایط سخت به این معنا نیست که:

    حتما باید با شرایط سخت مواجه می شدیم تا بیدار شویم به این معناست که قوانین را نمی دانستیم قدرت خود را درک نکرده ایم برگی در باد بوده ایم که باورهای نامناسب جامعه و گذشتگان افکار ما را رهبری می کرده است

    سختی ها و تضادها باعث می شود: خواسته های خود را بشناسیم بیدار شویم حواس خود را جمع تر کرده در جستجوی جواب باشیم

    شرایط سخت باعث : شکل گیری سوالاتی در ذهن ما می شود و اگر در مسیر درست قرار بگیریم : سوالات باعث می شود به پاسخ هدایت شویم جواب ها: به ما گفته خواهد شد و اگر به جواب ها عمل و افکار و باورهایمان را تغییر دهیم:

    شرایط بسیار سخت می تواند به زندگی رویایی و بهشتی تبدیل شود و ما می توانیم:

    بهشت را در دنیای مادی و ادامه ی آن را در جهان پس از مرگ تجربه کنیم

    اگر شرایط سختی داریم باورها و افکار ما نامناسب است : اگر آنها را تغییر دهیم شرایط ما تغییر خواهد کرد

    قانون:

    ما با باورها و فرکانس های خود اتفاقات زندگی خود را رقم می زنیم شرایط کنونی ما به خاطر باورها و فرکانس های گذشته ی ما است شرایط کنونی ما می تواند متحول شود اگر باورها فرکانس ها و کانون توجه خود را تغییر دهیم

    وقتی آماده ی تغییر می شویم: خداوند از بی نهایت طریق به درخواست های ما چه در جهت خوشبختی یا بدبختی پاسخ می دهد

    اگر فرکانس ها و باورهای نامناسب داشته باشیم:

    خداوند افرادی را به سمت ما هدایت می کند که ما را در بدبختی بیشتر غوطه ور سازد کلا نمد هولاء و هولاء

    خداوند به همه کمک می کند: هر کسی به هر مسیری که بخواهد برود به او کمک می شود

    اگر در مسیر درست قرار داشته باشیم زمانی که افراد منفی قصد ایجاد کردن مشکلی برای ما دارند: به هیچ وجه اهمیت نداشته و به نفع ما عمل می کنند انها هیچ قدرتی در زندگی ما ندارند اگر: نگران نباشیم نترسیم خشمگین نباشیم با آنها نجنگیم و به آنها باج و قدرت ندهیم

    ما کنترلی بر رفتار و صحبت دیگران نداریم :

    بنابراین نباید به آن فکر کرده تلاشی در این باره انجام دهیم بلکه

    هر آن چیزی را که می توانیم کنترل کنیم : بر آن توجه و تمرکز داشته باشیم :

    ما تنها بر ذهن و کانون توجه خود کنترل داریم نه دیگران

    اگر احساس ارزشمندی خود را به تایید دیگران و ثابت کردن خودمان به آنها گره نزده باشیم و بدانیم:

    خودمان خالق زندگی خود هستیم : بر روی دیگران تمرکز نمی کنیم

    بررسی کنیم: کدام رفتارهای ما ناشی از مهم بودن حرف مردم برای ما است؟

    بسیاری از ما: تمام زندگی و رفتارمان را بر مبنای حرف مردم تنظیم می کنیم اگر در مسیر درستی قرار داریم: لازم نیست بخواهیم خودمان را به دیگران ثابت کنیم با آنها بحث و مناظره کنیم تنها لازم است توجه خود را از روی آنها برداریم

    اگر می خواهیم متوجه تغییرات خود شویم : ببینیم با قرار گرفتن در شرایط مشابه قبلی واکنش جدید نشان می دهیم یا خیر؟

    اگر واکنش ما مانند گذشته است: مشخص است که هیچ تغییری نکرده ایم

    تغییرات: خود را در رفتار و عملکرد ما نشان می دهد زمانی که رفتارهای درست ادامه یابد: نتایج خود را نشان می دهد

    اگر دیگران از ما تعریف می کنند: توجه خود را از روی آنها برداریم چون ممکن است به تعاریف دیگران معتاد و برای نظر دیگران ارزش قائل شویم و اینگونه دیگران می توانند به راحتی:

    ما را با تعاریف خود کنترل کنند

    تا زمانی که باورهای مناسب و احساس خوب داشته و برای خود ارزش قائل باشیم و بدانیم با افکار و باورهای خود اتفاقات زندگی خود را رقم می زنیم: همه ی اتفاقات در پایان به نفع ما تمام می شود

    قانون درک ورودی ها:

    زمانی افکاری داریم که به ما احساس خوب می دهد: از طرف خداوند است

    زمانی افکاری داریم که به ما احساس بد می دهد: از طرف شیطان است

    اگر می خواهیم متوجه شویم افکار ما از جایگاه روح یا ذهن ما است به احساس خود توجه کنیم

    زمانی که سپاسگزار خداوند هستیم: بر روی داشته های خود تمرکز داریم همیشه در شرایط سخت: نکاتی برای سپاسگزاری وجود دارد می توانیم برای نعمت های دیگران هم سپاس گزار باشیم: تا برای ذهن ما منطقی شود که دستیابی به اهداف امکان پذیر است

    تنها معیار برای تشخیص مسیر درست:

    اگر از احساس نارضایتی به احساس سپاسگزاری و آرامش دست یافته ایم: دقیقا در مسیر درست هستیم

    با عمل کردن به آگاهی ها : نتایج برای ما حاصل می شود نه با شنیدن صرف آن

    مهم ترین نقطه ی شروع برای تغییرات مالی: پرداخت بدهی ها است آرامش ذهنی از پرداخت بدهی ها: باعث رشد و پیشرفت ما می شود

    همواره پیش از شروع دوره: چک آپ فرکانسی از خود بگیریم تا متوجه تغییرات خود شویم و مسیر را با جدیت بیشتری ادامه دهیم

    افرادی که در مسیر درستی قرار دارند: آسان می شوند برای آسانی ها

    افرادی که در مسیر نادرستی قرار دارند: آسان می شوند برای سختی ها

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 56 رای:
    • -
      بهروز علایی گفته:
      مدت عضویت: 1768 روز

      سلام

      بسیار سپاسگزارم از شما ها

      مهشید و شیرین خانم

      من وقتی کامنتها را مطالعه میکنم

      و به کامنت شماها میرسم خیلی خوشحال میشم،

      اینکه چقدر عالی شماها گفته های استاد را کلمه به کلمه بازگو می کنید، به این علت خوشحال میشم، وقتی کامنت ها را مطالعه میکنم رشته کلام استاد عزیزم خاطرم میره، اما وقتی به کامنت شما میرسم یک انرژی مضاعفی میگیرم وخواندن کامنتها درکش برام آسون تر میشه

      برای شما تبریک میگم، که چقدر عالی صحبتهای استاد را به خاطر می سپارید و از صمیم قلبم شما ها را تحسین میکنم،

      من شاید این فایل را چهار بار گوش کردم

      اما بسیاری از مطالب استاد از ذهنم می پرا و من مجبور میشم دوباره گوش کنم،

      مخصوصا فایل هایی که نکات بسیار پیچیده ایی دارند،

      و اینکه آنها را همواره در ذهنم مرور کنم بسیار دشوار هست،

      ضمن اینکه هر بار گوش میکنم، مطالب بسیار عالی تر وجدیدتری را میشنوم و اینجا واقعا به گفته استاد عزیزم ایمان میارم مه با هر بار گوش کردن مطالب جدیدی را میاموزم،

      لذا بازهم این حافظه خیلی قوی شماها را تحسین میکنم

      البته شاید برداشت من درست نباشه،

      اگر چنین هست دوستان منو راهنمایی کنن، شاید، برداشت من یه جور دیگه ایی هست

      انا من تا خاطرم هست چنین برداشتی را خیلی وقتهاست از کامنت شماها دارم

      و جالبه وقتی کامنت ها را مطالعه میکنم

      بی صبرانه مشتاق رسیدن بر کامنت شما هستم، تا رشته جمع بندی کامنتها ی دوستان را با گفته های استاد عزیزم تلفیق نمایم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        مهشید و شیرین گفته:
        مدت عضویت: 1284 روز

        به نام خداوند مهربان

        سلام آقای علایی

        ممنون از لطف و محبت شما هر کسی به اندازه ی مداری که در آن قرار دارد فایل های استاد را درک کرده و می نویسد و ربطی به حافظه ندارد ما نیز به نسبت مدارمان هر نکته ای که برداشت کرده ایم نوشته آیم و ممکن است دفعات بعد که به فایل های ارزشمند استاد گوش می دهیم مطالب بیشتر و جدیدتری به آن اضافه شود.

        موفق باشید

        خدایا شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          بهروز علایی گفته:
          مدت عضویت: 1768 روز

          سلام بر دوستان همدل و کشتی نشینان نوح

          مهشیدو شیرین خانم،

          سپاسگزارم از اینکه با نوشتن پاسخ ذهنم پاک شد، اینکه فرمودین برداشتها بر اساس مدارهایی قرارداریم می باشد،

          بله قبول دارم این نکته اساسی را که برام یادآوری فرمودین، من هم هرروز باید روی خودم کار کنم، ومدارم را ارتقا دهم، ونجواهای ذهنم را نگذارم منو از راه راست منحرف نماید،

          اتفاقا از دیروز بدنبال نوشته لیلای عزیز میگشتم که استاد عزیزم کامنت او را در فایلی توضیح داد، بعد رسیدم به کامنت شما، دیدم، چقدر زیبا مطالب ارزشمندی را نوشتین، و هیچگونه ربطی به برداشت من نداشت، اینکه تکرار حرف استاد باشه، خیلی ناراحت شدم از اینکه زود قضاوت کردم، و برداشتم را نوشتم،

          من از این بابت از شما معذرت میخواهم، و جالب اینجاست من برای یافتن کامنت لیلای عزیز دوبار کل کامنتهای اون فایل را گشتم هنوزم پیدا نکرده ام، شاید اینکه دنبال کامنت لیلای عزیز نمی گشتم، به کامنت شما نمیرسیدم و خدا اینگونه برام فهموند که هر برداشتی درست نیست، لذا جسارت بنده را باید ببخشید، امیدوارم بتوانم مدارم را اینقدر ارتقا بدم، تا بهتر، از مطالب و کامنتهای سایت استفاده کنم و همچنین از کامنتهای شما دوستان همدل. وبا معرفت،

          خیلی دوستون دارم، از خداوند ارزو دارم همواره دلهاتون شاد، در پناه حق پایدار بمانید، از اینکه برام پاسخ گذاشتین بی نهایت سپاسگزارم، و بودن در کنار شما برام افتخاری بزرگی هست،

          حالا یک فرصتی شد از شما یک راهنمایی بگیرم،

          لطفا اگر مقدوره، لیینک کامنت لیلای عزیز را که استاد عزیزم ان را تشریح فرمود برام محبت کنید،

          سپاسگزارم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            مهشید و شیرین گفته:
            مدت عضویت: 1284 روز

            به نام خداوند مهربان

            سلام آقای علایی

            به قول استاد عزیزمان هیچ اتفاقی شانسی رخ نمی دهد و به قول خودتان خداوند شما را به جست و جو کردن و خواندن کامنت ها هدایت کرده است البته نه به عنوان سو تفاهمی که پیش آمده بود بلکه برای فرستادن فرکانس های مناسب و درستی که فرستاده بودید. ما همه عضو یک خانواده هستیم خانواده ای بزرگ و الهی که توقع و انتظاری از یکدیگر نداشته و همواره سعی در یادگیری ، اجرا و به نتیجه رسیدن آن داریم . از لطف شما متشکریم و از طرفی عذر خواهی شما نشان دهنده تواضع و فروتنی و بر چهره نزدن نقاب را دارد. انسانهای جسور و شجاع و راست گو که از قوانین و احکام خداوند مطلع هستند این گونه زندگی می کنند. شما باید عزت نفس و احساس لیاقت بالایی داشته باشید و به خودتان برای این شهامت ببالید. از خواندن کامنت شما خوشحال شدیم زیرا ما هم شاد هستیم که دوستانی مانند شما داریم و در کنار یکدیگر به بزرگ شدن ظرف وجود ی خود کمک می کنیم و از سخنان و دوره های استاد عزیزمان لذت می بریم.

            امیدواریم تمام لحظات زندگیتان سرشار از شادی و عطر او باشد و در پناهش بهترینها را در هر لحظه از زندگیتان تجربه کنید.

            لینک لیلا خانم را در زیر برایتان درج می کنیم

            abasmanesh.com

            خدایا شکرت

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مائده کردی گفته:
    مدت عضویت: 2558 روز

    به نام خدایی که در این نزدیکیست….

    سلام استاد جانم و سلام مریم جانم و سلام به بچه های فوق العاده سایت

    استاااااااااد دمتون‌گرم چقدر تغییر آخه!!!

    من اول از هر چیزی محو تغییرات شما شدم

    اجازه بدین قبل از آگاهی های این فایل ارزشمند شمارو تحسین کنم که شما الگوی منین در همه جوانب از هر جا

    تحسین میکنم این پوست شفاف شمارو چقدر دارم لذت میبرم

    تحسین میکنم این شادابی پوست صورتو

    تحسین برانگیزه این حد از انرژی شما

    تحسین برانگیزه این چهره و فیسی که به قول خودتون به جوانی 20ساله میخوره

    استاد الحق که هیج فرقی با یک جوون 20ساله ندارین

    واقعا اعجاب برانگیز است

    خدای من شکرت خدای من شکرت

    باریکلا بهتون استاد باریکلا ماشاا….

    منم از خداوند میخواهم که منو به دوره قانون سلامتی در زمان مناسب هدایت کند چون خواهان چنین تغییراتی هستم الهی شکر….

    بریم سراغ فایل:::

    از کجاش بگم دقیقا از اینکه چقدر توحیدی حرف زدین

    از اینکه از به بسم الله دفترمو باز کردم نکته برداری کنم محو حرفاتون شدم و غرق شدم در این آستانه بهشتی و نورانی ….

    استاد باید بگم این فایل به جرئت یکی از فایل های توحیدی هست که سرتاسرش پر بود از نور الهی

    اینقد فضای روحانی و معنوی ایجاد شده بود که من غرق آگاهی شده‌بود و دیگر توانی برای نوشتن نبود..

    الله و اکبر الله و اکبر

    فتبارک الله و احسن و الخالقین

    شما تحسین برانگیز هستین استاد :)

    حدود چند سال پیش که توی اون خونه کاه گلی قدیمی بودیم یادمه همیشه مامان میگفت که من اجازه نمیدم برای مائده خواستگار بیاد تو این خونه

    چون زشته آبرومون میره

    من میخندیدیم میگفتم برو مامان جان

    اگه خواستگار میخواد برای خونه و وضعیت مالی بیاد میخوام تا صدسال نیاد

    اون موقع اصلا با قانون آشنایی نداشتم

    ولی زمینشو داشتم و هر چی مامان میگفت که زشته و آبرو میره و این حرفا

    من مخالفت میکردم میگفتم من همینم که هستم

    و به خاطر کسی تغییر نمیکنم

    از اون زمان تا به الان این باورم به لطف قانون بهترم شده

    استاد وقتی گفتین که پشت سرتون چه حرفایی میزدن

    و ری اکشن شما فقط بی توجهی بود

    جقدر تحسینتون کردم

    دارم یاد میگیرم از قبلم بهتر شدم

    چون من آدم پیگیری بودم و هستم همچنان

    عجیب آدم دعوایی(درسته دخترم ولی وقتی کسی پشت سرم حرف میزد میرفتم دماغشو میووردم پایین چون با این حساب فکر میکردم دارم از حقم دفاع میکنم)

    بزرگتر که شدم فهمیدم فایده ای نداره هر چی بحث کردن دارم انرژی صرف میکنم

    در صورتی که همین انرژی و میتونم بزارم برای کارم

    رفته رفته بهتر شدم دیگه دنبال ثابت کردن خودم نبودم از ادمایی که اطرافم چنین ویژگی هایی داشتن آگاهانه فاصله گرفتم و تنها تنها شدم

    امروز فهمیدم این ویژگی عدم از خودارزشمندی هست

    خدااااااای من

    چقدر من تو در و دیوار بودم فکر میکردم دارم از حقم دفاع میکنم و به حساب خودم ادم با عزت نفس و با اعتماد به نفسی هستم

    آخه چقد کج فهمی درباره قانون

    _چقدر نگران دیدگاه دیگران درباره خودت هستی؟!

    _چقدر دلیل رفتارهای شما، تایید شدن توسط دیگران است؟!

    +جوابی که میتونم برای این سوال بدم 50/50 هست

    چون دختر سرکشی بودم از اول دنبال تایید شدن نبودم

    کار خودمو میکردم

    و مدام دنبال این بودم از همه بهتر بشم

    همون عجله کردن برای بهتر شدن

    مادامی که تلاش میکردم بزنم از همه جلو

    داشتم درجا میزدم دریغ از یه ذره رشد…..

    _تغییر باورها، به خوبی خود را در تغییر عملکرد و رفتار ما نسبت به قبل، نشان می دهد؛

    +دقییییییقا با این جمله ای که گفتین موافقم

    من همیشه فکر میکردم تغییر نکردم و رشد نکردم

    تا اینکه امروز با این حرفتون به فکر فرو رفتم و نشستم فکر کردم از چندسال پیش تا به امروز

    زندگی من زمین تا آسمون تغییر کرده

    تغییر به سمت بهبود نه پسرفت

    مستقل شدم از لحاظ زمانی و مکانی و مالی

    سالن یا در واقع خونه از خودم دارم

    رابطه توحیدی زیبایی دارم

    به مسیر علایقم هدایت شدم

    رابطم با خانواده با خواهرم با عزیزدلم با اطرافیانم در بهترین حالت خودشه

    ایمانم قوی تر شده

    استمرارم بیشتز شده

    حرف مردم برام کم اهمیت ترین چیز در دنیا شده

    قدرت و به دست خدا میدم تا عوامل بیرونی

    هر روز قدم برمیدارم به سمت بهبود و پیشرفت

    بیزنس خودمو ران کردم

    درآمد ازش دارم

    دوستای ناخوبمو با دستای خودم حذف کردم

    ورودی ها ورودی هامو عجیب کنزتل میکنم

    مثلا همین امشب باغ دعوت بودیم دورهمی با خانواده

    مامان بهم زنگ‌زد گفت باغ دعوتیم میای گفتم نه

    چندین ساله میتونم با جرئت بگم نه

    توانایی نه گفتنم قوی تر شده به مراتب عالی شدم

    به راحتی میگم نه نمیام شما برین

    از این دستاوردها به فراوانی دارم

    من نغیییر کردم خیلی

    ولی به اندازه ای که روی خودم کار کردم نتیجه گرفتم

    اگر بیشتر کار کنم بیشتر نتیجه میگیرم

    میتونم بگم این فایل بارها دیدن داره

    میخوام دوباره و دوباره بشینم ببینم و هر بار آگاهی بهم گفته شد کامنت کنم

    حتی برای کامنت نوشتن هم میخوام صدای قلبمو بشنوم

    استادجان دلم تحسینتون میکنم با تموم وجودم

    عاشقتوووووونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 56 رای:
    • -
      مریم اکبری گفته:
      مدت عضویت: 523 روز

      سلام مائده،

      اینجا که گفتی کسی در باره من بد میگه و میرفتم دماغش رو می‌آوردم پایین،

      من هم پاشنه آشیلم این هست گرچه مثل شما نمیرم جلو اما تو ذهنم دماغ خودم رو میارم پایین از بس که هی فکر میکنم اگر این و بگم اگر اینطور گفته بودم حاش سر جاش میومد و دیگر تکرار نمیکنه،

      آدم باید حتما جواب بده تا طرف حساب بیاد دستش،

      بله عزیزم من پاشنه منم همینه اما به ظاهر درسته با طرف خوب حرف میزنم.

      اما تو مخم با طرف جنگ دارم،

      اما اینجا که گفتی به مرور فهمیدی حرف زدن فایده نداره، یه چیزی ته دلم تکون خورد نمیدونم چی بود.

      فقط خدا گفت بنویس تا بهت بگم چی دقیقا بلید کتی که الان موقع نوشتن بهم گفت.

      همونی که استاد هزاران بار گفته هزاران بار،

      ت جه توجه توجه، آره توجه بشه بهش قدرت میدی ، اعراض کن اعراض.

      خوب مغزم من همیشه میگفت نه فقط جواب فقط دعوا وگر نه جواب نمیده( گرچه اصلا تو عمل اهل جواب نیستم فقط تو ذهن)

      باید طرف حالیش بشه.

      مائده جان از اون ذهنم میگفت دعوا از اینور استاد میگفت اعراض خب،

      ذهن میگفت ببین فلانی جواب میده چقدر به نتیجه میرسه همه حرفش رو گوش میدن،

      اگر راست میگی یه منطق برای اعراض بیار،

      خب خدایی راست میگفت من دلیلی برای اینکه اعراض خوبه و طرف متوجه کارش میشه که اشتباه و من درست میگم نبود.

      الان مائده خدا بهم گفت مر بانو تو احساس لیاقتت ضعیف وگرنه دختر چرا باید برات مهم باشه که طرف چه فکری درباره ات میکنه .

      وای استاد چی گفتی،

      گفتی توجه بهش قدرت میده.

      اعراض باعث میشه طرف ازت دورتر و دورتر بشه.

      و باعث اتفاقا محبوبت تو بین دیگران میشه.

      و اتفاقا به نفع تو میشه.

      و اینکه بحث کردن و قانع کردن دیگران درباره تو یعنی خودن برای خودت احساس ارزش نمیکنی وااااااااای.

      بخاطر همین نن همش میگم بجنگم تا طرف رو سر جاش بدونم.

      این سر جاش نشوندن، یعنی اینکه من خودم رو ثابت کنم،

      وای یعنی به بیرون ثابت کنم و اونا هم با تسلیم شدن این حس رو بهم بدن حق با منه و اونا اشتباه میگن درباره من.

      وای خدا یعنی من نگران حرف اونام نگران فکر اونام، نگران زاویه دید اونا نسبت به خودمم

      وای یعنی چی مریم یعنی چی؟

      مریم جان برگرد درون خورت ببین اون حرفی که طرف زده خودت اون رو نسبت به خودت قبول داری یا نه،

      مثلا شلخته ای یا نه، باور کن اگه ته دلت خودت رو یه درصد هم شلخته بدونی، بخاطر همین با اون طرف میجنگی که بگی حرفت اشتباه،

      اما اگر ته دلت شلختگی رو بباب مثلا بچه داشتن و‌‌…. بزاری اصلا حرف طرف رو پشیزی اهمیت قائل نیستی ،

      مریم زاویه دید خیلی مهمه، پس تو ه کاری زاویه دیدت رو عوض کن تا با خودت مهربونتر باشی مریم دوست دارم.

      مائده جان وسط کامنت یکهو نیاز دیدم بت خودم همدردی کنم و نوشتم .

      ممنون از پیامت که یه دری رو برام باز کرد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مائده کردی گفته:
        مدت عضویت: 2558 روز

        عزیییییزم عزییییزدلم

        شکر خداوند و به جا میارم برای اینکه فرصتی بهمون میده تو این سایت الهی کنار هم باشیم و از آگاهی های همدیگه استفاده کنیم

        خداروشکر که این کامنت باعث تاثیری شد

        حالا بیا باهمدیگه بیشتر اینو بازش کنیم تا منطقمون قوی تر بشه و دیگه ذهن به خودش اجازه نده

        بیاد کول کول کنه و کوخ بریزه:)

        تصور کن دوستت میاد بهت میگه مریم یه چیزی ازت شنیدم

        واقعا انتظارشو ازت نداشتم دختر

        این چه کاری بود کردی

        چرا به فلانی تهمت زده بودی یا دروغ گفته بودی یا مثلا پشتش حرف زدی

        یا هر چیز دیگه!!!!

        دوستت هزارتا چیز بارت میکنه

        و بهت هزارتا حرف میزنه

        و بعدشم بهت از تو انتطار نمی‌رفت واقعا که‌….

        این در صورتی هست که تو یا اون کارو کردی یا نکردی

        دو حالت بیشتر نداره

        در هر دوحالت قانون میگه باید اعراض کرد حالا چرا باید بی توجهی کنیم در صورتی که حق با ماست؟!!

        +قانون میگه: مادامی که تو توجهتو بزاری سر این بحث کردن ها و این جور داستانا از جنس اینو تو زندگیت بیشتر تجربه میکنی

        +قانون میگه:

        مادامی که تو انرژیتو صرف کشش دادن این موضوعات کنی

        پس بنابراین داری زمانتو انرژیتو صرف چیزهایی میکنی که دوسشون نداری

        و وقتی ک ما بیایم کِش بدیم این موضوعات و بیایم بحث کنیم

        و یا حتی بریم خودمونو ثابت کنیم

        هیج اتفاقی جز بهم ریختگی اشفتگی و عصبانیت و ناراحتی به دنبال نخواهد داشت….

        برای همینه که لستاد میگه

        به هر چیزی با هر منطق قوی هر چقدر میخواد اون منطق قوی باشه

        توجه کنی

        از جنس اونو وارد زندگیت میکنی

        (حالا این موضوع میتونه خوب باشه

        ما چیزهای خوبو جذب میکنیم و به زندگیمون دعوت میکنیم

        یا میتونه ناخوب باشه

        پس لتفاقات ناخوب دیگه ای مثل اینو و از جنس اینو به زندگیمون دعوت میکنیم)

        داستان همینقد ساده است

        همین که میان میگن مائده تو بی نظمی یا شلخته ای یا دروغگویی

        یا زشتی یا زیبایی یا هدف نداری

        یا بی عرضه ای

        یا هر چی دیگه…..

        من تلاش کنممممم تلاش کنم که سخصیت واکنش گرا نداشته باشم

        تلاش کنم که بی توجه باشم

        تلاش کنم که جوابی ندم و زبون بازی نکنم به حساب اینکه فکر کنه من یاد ندارم جواب بدم

        میدونی ؟؟؟

        اینکه حتی بخوایم فکر کنیم بقیه در مورد من چه فکری می‌کنند

        این نشان از عدم عزت نفس و اعتماد به نفس و لیاقت هست

        و من اینجا دارم خودمو کوچیک ، خورد و ضعیف جلوه میدهم

        دوس داشتم اینارو بگم تا برای خودمم مروری بشه

        عااااااشقتممممم دختر فوق العاده

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          مریم اکبری گفته:
          مدت عضویت: 523 روز

          سلام مائده،

          مدونی این رو با پوست و جون درک کردم که وقتی به یه اتفاق بد هی دامن بدی و هی توجه و هی توجه کنی که کنی ،

          اون اتفاق هی دامن میخوره.

          حدود چند سال قبل یک نفری در من بدی کرد که بماند خودم بهش قدرت داده بودم.

          در همان حین همسرم پشت من بود

          حتی از من تشکر کرد که بخاطر اون آروم بودم و چیزی نگفتم و حتی من رو به بستی دعوت کرد.

          اما امان از نشخوار ذهنی، هی پیش خودم میگفتم فلانی با من بد کرده و حالا همسرم نباید با اون حرف بزنه و بخاطر من ارزش قائل باشه و با اون حرف نزنه.

          (مائده الان که این جمله رو نوشتم میدونی خدا بهم چی الهام کرد؟

          اینکه ..

          چون تو برای خودت ارزش قائل نبودی و تحت تاثیر حرف های اون آدم خودت رو بی ارزشتر دونستی، از یه عامل بیرونی یعنی همسرت انتظار داشتی با بی اعتنا با اون فرد به تو اون حس ارزشمندی که نداری رو بهت برگردونه)

          سرت رو درد نیارم ، هر روز و هروز من یا به زبان می‌آوردم بدی های اون فرد رو پیش همسرم یا دیگران که اون حس بی ارزشی که بهم دست داده بود با حمایت دیگران بدست بیارم،

          یا که درون ذهنم هی نشخوار و هی نشخوار میکردم،

          جوری که همسرم که الان از نظر من یه آدم بی حس و بی احساس هست، آلام که به گذشته نگاه میکنم میبینم که خودم باعث شدم که ایشون به چنین فردی نسبت به من تبدیل بشه،

          جوری که احساس ارزشمندی برایم نمیکنن،( حسی که به خودم دارم نگووو)

          و این اتفاقات که نگاه میکنم من کلا آدم سپاسگزاری نبودم، به بهترین سفرها و بهترین روابط عاطفی رو داشتم،

          اما بخاطر عدم سپاسگزارم و توجه به زیبایی های همسرم و سفرم،

          توجه ام رو میزاشتم روی نقاط ضعف ایشون( گرچه نقطه ضعف ایشون از نظر من اون موقع ضعف بود الان که نگاه میکنم بخاطر اینکه به اجبار از ایشون کاری میخواستم که کنن تا من حس ارزشمندی بگیرم ، و ایشون انجام نمی‌داد برای من نقطه ضعف ایشون بود)

          یا توی سفر بجای لذت بردن و توجه به زیبایی ها، توجه ام فقط روی اتفاقاتی بود که خلاف میلم بود.

          و اینگونه ایشون رو من خودم تبدیل به آدمی کردم که ازم متنفر باشه، در حالی که من سعی در این داشتم که ایشون به من احساس ارزشمندی بده که هیچ الان حس بی ارزشی ازشون دریافت میکنم.

          و منی که مدام در حال سفر های خاص بودم الان فقط خانه و خانه..

          الان اصلا ناراحت نیستم.

          الان با عمق وجود بخاطر این اشتباه هاتم درس گرفتم که بقول استاد همین درس من رو پیشرفت میده.

          درسی که گرفتم این بود که مری جون.

          زاویه دیدت رو خودت میتونی تنظیم کنی‌ روی چی بزاری، همین زاویه دید تو رو نسبت به موجودات دیگر برتر کرده پس نهایت استفاده رو ازش کن،

          زاویه دیدت = توجه ات رو ، بزار روی چیزهای خوب روی چیزهای که بهت احساس خوب میده.

          و بخاطرشون از خدا که به اون شکل وارد زندگیت شده تشکر کن،

          درس بدی که بهم داد این بود که ….

          مری جون به هرچی بیشتر توجه کنی ، زاویه دیدت رو روی اون قسمت تنظیم کنی‌ حالا روی قسمت بدش اگر تنظیم کنی‌ یا روی قسمت خوبش تنظیم کنی،

          همون قسمت هی بیشتر و بیشتر از کانال زاویه دیدت وارد زندگیت میشه.

          پس مری جون زوایه دیدت رو بزار روی قسمت خوب هر چیزی که بهت احساس خوب میده و…

          زاویه دیدت رو از روی قسمت هر چیزی که بهت احساس بد میده بچرخونید یه سمت دیگه یعنی اعراض کن که از کانال زاویه دیدت وارد زندگیت نشه ،

          پس مراقب کانال زاویه دیدت باش،

          که کجا تنظیم شده و قراره چی بیاد .

          هر هر چی کانال زاویه دیدت اونحا بیشتر بمونه، صدرصد بیشتز از اون وارد کانال زاویه دیدت میشه و پیش به سوی زندگیت میاد،

          جالبه استاد گفت اگر به نعمت ها بیشتر توجه کنی، دروازه های نعمت برتون باز میشه،

          الان میدونی چی به دلم اومد، اینکه اگر روی اون نعمت زاویه دیدمون باشه ، در یه کوچولو بازه اگر بیشتر زاویه دیدمون روی اون نعمت باشه و زنگ بزنیم در رو برامون با روی خوش باز میکنن و به استقبالمون میان،

          خب تا این جای کار که این باور که زاویه دیدمون روی هر چی بیشتر بمونه اون چیز رو بیشتر و بیشتر وارد کانال زاویه دیدمون و زندگیمون میکنیم، رو باور دارم.

          اما داشتم می‌نوشتم که با اون حس بد که بخاطر اون اتفاق افتاده چکار کنم ، یعنی بزارم به حال خودش و برم !؟

          اما خوب نمیشه، چون اون قسمتی از منه،

          یعنی مثل یه بچه که گریه میکنه بی ارزش زیر پام لهش کنم و برمش برای اون قسمتم که درد دیده ارزشی قلیل نباشم؟!

          چون اعراض رو من اینطور درک کردم که به هر چیزی که احساس بدی بهت میده ، روتختی برگردن و بروز.

          یعنی روم رو از این قسمتم که بهش توهین شده احساس بی ارزشی کرده و… روم رو ازش برگردنم به اصلاح نسبت بهش اعراض کنم و برم؟

          باهاش بی تفاوت باشم ؟چونکه باید اعراض کرد؟

          آخه گناه داره وی پس آرومش کنه؟

          در حین نوشتن این جملات بودم که خداوند یکسری الهامات بهم کرد ، که الان مینویسم.

          از اعراض خدا این مفهوم رو بهم داد.

          اعراض یعنی همددری .

          یعنی قبل از اعراض با خودم همدردی کنم،

          یعنی همدردی و الهام یه جوری تو هم قاطی هستند و یکی.

          هر وقت احساس بد داری مریم، چشات رو ببند، بشین روبروی خودت و خودت رو از روبه رو ببین، و بشین روبه روی خودت و دست رو بزار روی سرت و دست بکش و بگو مربانو چت شده؟

          الهی دورت بگردم بهم بگو

          و اون مریمی که تو خودش گوله شده و احساس بد داره، برای اونکه روبه رو هست ، تعریف کنه که چش شده، به حرف هاش توجه کن بجای اینکه فرار کنی یا به اصطلاح اعراض کنی.

          بعد که پای حرف های خودت نشستی .

          یه عنوان برای حرف هات پیدا کن( این عنوان پاشنه اشیلته، مثلا از طی حرف های که زده برات تو متوجه شدی که که مریم میگه فلانی برای مریم لرزش قائل نبودهو تو بزار عنوان رو مریم ارزشمندی دریافت نکرده)

          بعد از همدردی و شنیدن پای حرف هات و عنوان گذاری برو از بیرون خودت و اون آدمی که ارزش احساس بد دیدی رو عین یه فیلم از بیرون نگاه کن و به اصلاح زاویه دیدت رو جابه جا کن باور کن که چیزهای جالبی میبینی.

          خدایا سپاس بابت زاویه دیدی که در اختیار خودتی

          .

          مائده ….

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    فاطمه شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 316 روز

    با سلام خدمت استاد گران قدر و ارجمندم که بی نهایت سپاس گزارم بابت فایل ها و صحبت هاشون

    صبح تو مسیر محل کارم مثل همیشه سایت رو باز کردم و دیدم فایل جدیدی آپلود شده و چقدر این فایل بی نظیر و چقدر پر نکته و ارزشمند بود

    شاید مدتها بود اینجوری حرف ها و کامنت کسی منو تحت تاثیر قرار نداده بود

    به عنوان آدمی که شاید تقریبا درگیر مقایسه و حسادت هست این فایل ضربه ی محکمی بود به اینکه تا خودت نخوای چیزی عوض نمیشه و همیشه قراره بابت زندگی دیگران حسرت و حسادت داشته باشی

    استاد عزیزم انقدر حرف های شما رو ب عینه توی زندگی و به صورت عملی دیدم که شک ندارم این قانونی که دربارش صحبت میکنین بی معنی نیست و واقعا جهان هستی بر پایه ی همین قوانین بنا شده

    هیچ چیزی خارج از این نیست و هیچکس نمیتونه روی ما اثر بزاره مگر به خواست خودمون و در نهایت هدایتی که میشیم.

    من تا به حال براتون کامنت نذاشته بودم ولی بخدا قسم که شما بی نظیرین استاد من تغییرات رفتاریم کنترل خشم خود ارزشی عزت نفس اعتماد به نفس رو با شما یاد گرفتم من کنترل ذهن رو با شما یاد گرفتم من از شما خیلی یاد گرفتم و خدارو شاکرم که آدمی که به عنوان یه شخص داغون و بی اعتماد به نفس بود الان به راحتی توی جامعه حاضر میشه توی کارش عملکرد خوبی داره و از زندگی جوری که هست لذت میبره

    ممنون ممنون ممنون هزار بار ممنون که انقد پرفکت و عالی هستین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 56 رای:
  4. -
    آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1954 روز

    به نام خدای زیبا ،مهربون ودوست داشتنی .سلام به نابترین استاد دنیا ،مریم عزیزم ودوستان هم فرکانسی ام در این مسیر بهشتی.استاد جانم وقتی گفتید از نتایجون بنویسید تا هم ایمان خودتون زیادتر بشه وهم ایمان دوستانتون،به خودم گفتم باید کامنتی از شرایط قبلی ام وشرایط فعلی زندگی ام بذارم تا بتونم با ایمان بیشتر مسیرمو ادامه بدم .اردیبشهت ماه سال99 من عضو سایت عباسمنش شدم ،یادمه اون روزها شرایط کلی زندگیم سخت پیش می رفت بارها وبارها با تضادهای عاطفی شدیدی تو رابطه م با همسرم روبرو شده بودم وجهان با تمام توانش با توجه به شیوع بیماری جهانی داشت منو هل میداد که تغییر کنم ،یادمه اون سال با توجه به اینکه بازرس بهداشتم بیشترین فشار کاری روی کادر بهداشت ودرمان به ویژه بازرس های بهداشت بود ،استاد اون روز شما یه فایلی گذاشتید وگفتید جهان داره سرند می کنه آدمها رو واگه شما بتونید روی بهبود شخصیتتون کار کنید وبه به شکل واقعی تغییر کنید جهان شما رو از بدنه جامعه جدا می کنه .یادمه اونقدر این تضاد عاطفی وشغلیم بالا بود که روح تشنه ی من داشت قطره قطره با این آگاهی ها سیراب میشد.بعد از دوماه کار کردن با فایلهای دانلودی من دوره ی ارزشمند عزت نفس رو خریداری کردم ودر کمتر از سه ماه کار کردن متعهدانه بر روی باورها از نقش قربانی تو رابطه ی عاطفی ام به نقش ملکه رسیدم .بعد هدایت شدم به دوره عشق ومودت در روابط وبعد دوره دوازده قدم ،تو قدم دو با تجسم ودریافت الهامات متوجه شدم باید از همسرم جدا بشم واون هم مدار من نیست وتو قدم 7 رسالت زندگیم رو پیدا کردم .استاد فایل الهام وشهود الهی غوغایی در من به پا کرد می تونم به جرات بگم فایلیکه بیشتر از هر فایل دیگه ای گوش کردم .من به کار کردن متعهدانه ادامه دادم وکل تمرکزم را گذاشتم روی خودم تا اینکه با باورهای قدم 11 وکار کردن دوره ی کشف قوانین وبعد از طی کردن تکاملم وکار کردن روی دوره ثروت 1 خداوند به راحتی به آسونی وبه زیبایی من رو به طور کامل از خانواده م وقومم دور کرد.استاد اونقدر با خودم در صلح بودم واینقدر خوب روی باورهام کار کردم وچنان وجه خوب همسرم رو برانگیخته کرده بود وچنان خداوند قلب همسر سابقم وپسرام رو برام نرم کرده بود که همسر سابقم تو پروسه ی جدایی مون برای من یه آپارتمان لوکس خرید وکل خونه را با وسایل لوکس چیدمان کرد ،من هر بار خودمو تحسین می کردم که اینقدر خوب قانون رو درعمل اجرا کرده بودم وسپاسگزار خدای مهربون بودم با قوانین بدون نقصش وسپاسگزار شما استاد ناب که اینقدر زیبا قوانین رو آموزش میدید.در حال حاضر در بهشت نابی که خودم با کمک خدای مهربون وبا عمل به هدایت هاش ساختم زندگی پراز آرامش ولذت بخشی رو تجربه می کنم .یه ماشین صفر خریدم که اون هم هدایت خدای مهربون بود ،تو بیزنس شخصی ام که عکاسی طبیعته قدم به قدم دارم تکاملم رو طی می کنم ،با اینکه مسیر شغل کارمندی ام برخلاف روحمه ولی طبق گفته ی شما ورودی مالی ام رو قطع نکردم ودارم روی باورهام کار می کنم ،تو مسیر شغل کارمندی آسون شدم برای آسونی ها .تو یه مرکزی هستم که اتاق دنج به دور از بقیه ی همکارام هستم وبه راحتی می تونم ساعتها فایل گوش کنم ،تمرکزم رو گذاشتم روی زیبایی های شغلم وایمان دارم به زودی هدایت میشم به بیزنس شخصی ام .تو بحث روابط چه آدمهای نابی رو خدا به سمتم هدایت کرده با دقت ریاضی وار،که عمیقا منو به خودشناسی رسوندند،فقط اشک سپاسگزاری ام جاریه ،وقتی فایل تسلیم در برابر خداوند رو گذاشتید احساس می کردم این فایل مختص منه وفرکانس های منو دریافت کردید ‌.استاد هر چی از زیبایی این مسیر بگم کمه ،هر لحظه خدا رو با تک تک سلول‌های بدنم سپاسگزارم که منو به این مسیر هدایت کرد .در حال حاضر به غیر از دوره ی ثروت 2 واصول کسب وکار شخصی بقیه ی دوره ها رو با عشق وبا همون حقوق کارمندی خریداری کردم وخرید هر کدومش اونقدر زیبا وهدایتی بوده که باید کتاب ها براش نوشت .استاد جونم من از همون روز اولی که تو مدار دریافت آگاهی ها با کلام شما قرار گرفتم وهدایت شدم تک تک جملاتی که خدا برقلب زیبای شما جاری کرد رو وحی منزل دونستم ذهنم هیچ گونه مقاومتی نداشت وبه همین خاطر این لحظه هر چیزی در مورد هدایت نشانه ها و….میگید برام ملموسه وکاملا حسش می کنم چون جزئی از زندگی خودمه .وقتی اطرافم رو نگاه می کنم می بینم افراد زندگیم انگشت شمارن،دوتا دوست صمیمی دارم که اونا هم از مسیر هدایت اومدند که وجودشون وبرکات دوستی شون از هزاران نفر بیشتره تو زندگیم درسته این لحظه از زندگیم تنهام ولی خدا رو در تک تک لحظات کنارم حس می کنم که دارم کارهامو به زیبایی انجام میده آرامشی تو تمام وجودم هست که فرکانسش رو همه درک می کنند .خدای مهربون رو بی نهایت سپاسگزارم بابت نعمت بزرگ هدایت واستاد ناب ومریم دوست داشتنی که استاد کنترل ذهن .دوستتون دارم ودستان پر مهرتون رو بوسه باران می کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 54 رای:
  5. -
    ستاره حیدری گفته:
    مدت عضویت: 814 روز

    به نام خداوند بخشنده ومهربانم

    خداوند هدایتگرم به سوی خوشبختی سلامتی ثروت آرامش شادی و حال خوب روحی و جسمی

    سلام به استاد عزیزم و مریم جون

    و همه بچه های این سایت بهشتی

    خداروصدهزار مرتبه شکر میکنم برای دیدن و شنیدن این فایل

    من الان هیچ ایده ای نداشتم که چی میخوام بنویسم وچطور میشه اصلا الهی به امید خودت

    من هرروز کلی کامنت می‌خونم و فایل گوش میدم ولی تو نوشتن کامنت ضعیف عمل کردم هرچند دفترها برای خودم پر کردم

    از مریم جونم سپاسگذارم که این سلسه فایل ها رو برای ما گذاشتن که ما ذهنمون پاکسازی کنیم هرچند من از اول سال دوره 12قدم هم شروع کردم و تمرکزی دارم روی اون دوره عزیز هم کار میکنم

    استاد واقعا ازتون تشکر میکنم یعنی دقیقا کامنتی که من از لیلا جون خوندم و خیلی هم روم تاثیر گذاشت که تازه برای چند نفر هم تعریف کردم و حال من رو دگرگون کرد دقیقا در مورد اون کامنت برامون فایل درست کردین خدایا شکرت واقعا

    خیلی روزها میشد که من روی خودم کار می‌کردم مثلا و قدر دارن داشته هام نبودم این خانه تکانی و این کامنتها و درخواست عمیق من ازخداوند که خدایا کمکم کن هدایتم کن مدار من رو بالا ببر و این شد که ما این فایل ها رو دیدیم و شنیدیم و کامنت خوندم

    و کامنت لیلاجون اونجا که گفت من بخاطر یه کره تو یخچالم از خدا سپاس‌گزاری میکردم روی من خیلی تاثیر گذاشت قبلا کامنت‌های زیادی از لیلا جون خونده بودم و روند پیشرفتش رو تا حدودی میدونم گفتم ستاره میدونی چقدررررر نعمت تو زندگیته نمیبینی هفته ها روزها و سالهاست داری شکر گزاری مینویسی ستاره قطبی مینویسی ولی خیلی اونطور عمیق نبوده ولی من از خدا خواستم خدایا کمکم کن قدر داشته هام رو بدونم خدایا دلم میخواد لذت ببرم از داشته هام همیشه رو به جلو و پیشرفت داشته باشم

    وقتی به خودم فکر کردم دیدم منم کم نعمت نداشتم ازهمون دوران تقریبا 17یا 18سالگی با قانون جذب آشنا شدم عاشق این مباحث بوده و هستم وشکر گزار خداوندی هستم که من رو به این مسیر و این سایت هدایت کرد خداروصدهزار مرتبه شکر میکنم برای تک تک نعمتهایی که دارم وقتی روی عقل خودم حساب کردم چقدر اوضاع سخت شد ولی وقتی گفتم خدایا خودت این کار رو برای من درست کن به بهترین صورت به راحتترین صورت و به قشنگترین صورت انجامش داد

    خداروصدهزار مرتبه شکر میکنم برای همسر خوبی که روزی آرزو داشتم حتی از لحاظ ظاهر و قد…اخلاق و فرهنگ…خداروصدهزار مرتبه شکر میکنم برای پسر 3ساله بی نظیرم که وقتی از خدا خواستم زیباترین سالم‌ترین و شیرین زبون ترین پسر دنیا رو به من داد

    خداروصدهزار مرتبه شکر میکنم قبلا که من چند سال پیش با استاد آشنا شدم توی یه گروهی بودیم که مثلا 12قدم باهم خریدیم و وقتی اون موقع قیمت‌ها رو دیدم گفتم وای من هیچوقت نمیتونم هیچ دوره ای رو بگیرم الان هم کشف قوانین دارم هم 12قدم و همینطور دارم تکاملم طی میکنم

    همش به خودم خورده میگرفتم ستاره یه کاری کن یه کاری بیزینسی همش خودم دست کم میگرفتم ولی از خدا خواستم من این توانایی رو داشتم و از خدا میخواستم که من رو هدایت کنه و پیشنهادهای کاری به من میشه نمیدونم قبول میکنم یا نه ولی به قول رزای عزیز گفتم خدایا شکرت من خواستم همین پیشنهادها به من شد قبلا اینا هم نبود

    خداروصدهزار مرتبه شکر من خیلی چیزا تو زندگیم بدست آوردم که قبلا نبود خونه ماشین کلی لباس های خوشگل واسه دفتر و خودکارهای رنگیم واسه سلامتی هممون از همه مهمتر بخاطر حال خوبم و حال شکر گزاری قدر داشته هام رو داشتن خیلی چیزای دیگه که باید بیشتر ببینم و بیشتر شکرگزار باشم

    یه جای کامنت لیلا جون هم برام خیلی جذاب بود این که برای داشته های دیگران هم شکر گزاری میکردن این یعنی یه دل بزرگ که توش حسادت نیست توش مقایسه نیست تازه داره بهش توجه میکنه و از اون جنس خواسته ها هم وارد زندگیش میشه

    دوستان من همینطور دلی نوشتم باید سعی کنم بیشتر بنویسم تا اوکی تر باشم

    خیلی دارم جدی تر روی خودم کار میکنم به امید خدای خوب و مهربانم از نتایجم میام میگم

    خداوند رو صد هزار مرتبه شکر میکنم برای تک تک نعمتهای بی شماری که روزی من و همه عزیزان کرده

    خدایا شکرت ….

    دوستان عزیزم از همتون بابت کامنت‌های عالی و خوبتون تشکر میکنم من هرروز می‌خونم و لذت میبرم ویاد میگیرم ..

    ان شاالله همیشه شاد خوشحال سلامت و ثروتمند باشین براحتی و عزتمندانه ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 58 رای:
    • -
      مریم اکبری گفته:
      مدت عضویت: 523 روز

      سلام دقیقا برای منم جالب بود شکر گزاری برای نعمات دیگران که لیلا جان گفته بودن،

      الان یکهو به دلم افتاد که آره میشه نعمت های دیگران رو به عنوان یک الگو قرار داد که آره میشه،

      و اینکه بگراند اونا رو نگاه کرد که چطوری به این نعمت ها رسیدن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    زهره برزه کار گفته:
    مدت عضویت: 920 روز

    بنام رب جهانیان

    بنم مهربانترین رب

    خدایا شکرت که من باز هدایت شدم به سمت زیبایی ها

    به فایل زیبا استاد من داشتم به خودم امروز فکر میکردم که چقدر تغییر کردم گفتین غرور نداشته باشین چشم گفتن یاد بگیرین استاد من شروع کردم چشم گفتن یاد گرفتم یه جاهایی سختم بودم ولی خیلی قشنگگ جواب داد ادمهای اطرافم من عالی شدم هر کس منو میبینه میگه چقدر خوب شده اخلاقتمن اصلا روابط خوبی نداشتم خیلی خووب شدم با همه و همه با برادرم مادرم خواهرم همکارام پارتنرم همه خوب شدم خدایا صد هزار مرتبه شکرت بهترین ها رو سر راهم دریافت کردم حالم خوبه حسم خوبه زندگیم خوبه اوایل میگفن من چی بنویسم الان کلی کامنت مینویسم من تو مسیر درست باشم همه چی به نفع منه خدایا شکرت چقدر این فایل به موقع و بجا بود انتقاد من امروز چقدر بخور شدم بعد میام میگم ولش کن منکه نمینونم دیگران تغییر بدم هر کس یه چیزی میگه ولش کن الان اینجورم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 62 رای:
    • -
      فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
      مدت عضویت: 695 روز

      سلام گلم زهره جون

      تحسینت میکنم برای تغییر رفتارت

      واقعا اگر ما آدما عشق ندیم وعشق دریافت نکنیم از جهان برای چی زنده هستیم ؟!

      با چشم گفتن چیزی ازما کم نمیشه منم پارسال اینو خیلی تمرین کردم

      بیشتر احترام گذاشتم واقعا همه بامن عالی شدن

      حتی شخصی ک داعم. با من لج بود

      واقعا هرسال دارم می‌بینیم امسال من باز یک آدم جدیدی شدم کارایی ک پارسال میکردم الان انجام نمیدم

      یا شجاعتی ک امسال دارم. رهایی ک دارم پارسال نداشتم وابسته تر بودم ترسوتر بوده ام

      وای چ کرد با من این خدای زیبایی ک بعداز 27 سال پیداش کردم

      والان 30 ساله شدم و تولد 3 سالگی بودن درمسیر درستمه

      خدایا شکرت

      حالم خیلی خوبه برات این کامنتو نوشتم بوی اتفاقات خوبتری میات این روزها

      ب ارزوم نزدیک ونزدیکتر میشم هرروز نشانه ها بزرگتر میشن

      دوستدارت فاطمه هستم از مشهد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        زهره برزه کار گفته:
        مدت عضویت: 920 روز

        بنام تنها رب جهانیان

        سلام فاطمه جان فاطمه عزیزم

        منم خیلی خوشحالم که شما هم با انجام تمرینات به زندگی ایده ال تون نزدیک شدین

        اینکه یه چشم گفتن یه تمرین کوچیک تو زندگی ما ادمها این همه تاثیر داره فوق العاده است

        بقیه تمرینات هم وقتی ما به درکش برسیم و مدام تمرین کنیم همیندر اسون و زیبان و زندگی رو لذت بخش تر میکنه برامون و زیبا زندگی کردن میتونه انتخاب هرروز ما باشه فاطمه عزیزم ممنون که وقت گذاشتین وجواب دادن شما چقدر برام لذت داره اینکه دوباره یاداوری میشه زهره جان مودب باش خوب باش مهربان باش حس خوب داشته باش تا به سمتت روونه شن خدایا شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مریم رضائی گفته:
    مدت عضویت: 1362 روز

    سلام استاد عزیز و عباسمنشی های عزیز

    فایل امروز خیلی چیزها رو به یاد من آورد و با خیلی از لحظاتش اشک ریختم و منو یاد اتفاق هایی که خودم در مسیر رشدم پشت سر گذاشتم انداخت و باعث شد که بیام و اینجا بنویسم که بعد از آشنایی با عباسمنش من چقدر تغییر کردم.

    واااایییی هر چقدر بگم که قبلا چقدر ذهن منفی نگری داشتم کم گفتم گرچه هنوزم خیلی مثبت نیستم ولی خیلی بهتر شدم و احساسم نسبت به اولین دیدار ها، اولین مکان ها، اولین تجارب رو بصورت آگاهانه مثبت نگه میدارم، قبلا هیچ آشنایی با نجواها و ندای الهی نداشتم و احساس میکردم که هر صدایی که تو سرم میاد و همه افکارم درست هستند و به شدت به خودم مطمئن بودم و خیلی راحت دیگران را در ذهن خودم قضاوت میکردم و خودم را برتر از آنها میدیدم و هیچ انتقادی را نمیپذیرفتم و احساس میکردم بی عیب و نقص و کامل هستم.

    ولی همیشه به صدای درونم خوب گوش میکردم و بهش عمل میکردم و بهش اعتماد میکردم، اما نمیدونستم این ندا میتونه از سوی خدا باشه فکر میکردم این منم و نتایج خیلی خوبیم میگرفتم چون تا ندا میومد سریع در لحظه بهش عمل میکردم و انسان موفقی بودم. گرچه خیلی بخدا ایمان و اعتقاد داشتم اما بعدا فهمیدم که مشرک هم بودم و خیلی باورهای اشتباهی هم تو مغزم کرده بودن واسه همین هیچ وقت احساس خوشبختی نمیکردم با اینکه خودمو از بقیه برتر میدونستم اما مدام و بصورت ناخودآگاه خودمو مقایسه میکردم و احساسم بد میشد با آموزه هایی که از استاد یاد گرفتم شکر خدا حسادت، قضاوت، مقایسه، نظر دیگران، تایید طلبی، شرک و قدرت دادن به آدم ها رو تا حد زیادی از بین بردم قلبمو از کینه پاک کردم با تمرکز روی خوبی هایی که دیگران در حقم کردن اگه یبار بهم بدیم کردن نادیده گرفتم و بخشیدم.

    بخودم بیشتر بها دادم با خودم قشنگتر صحبت کردم، برای خودم ارزش بیشتری قائل شدم بخودم احترام گذاشتم توی آیینه باخودم حرف زدم برای خودم میز خوشگل چیدم و غذامو تزئین کردم در صورتی که قبلا وقتی تنها بودم سرپا توی قابلمه یچی میخوردم یا نهایتا نصف سفره رو باز میکردم. برای خودم بهترین هدیه ها رو خریدم منی که تا پول دستم میومد برای عزیزان بهترین هدایا را میخریدم اما برای خودم خساست به خرج میدادم و سعی میکردم توی تخفیف خرید کنم الان با دست و دلبازی برای خودم بهترین هدایا رو میخرم، رفتم دنبال رویاها و علایقم رفتم تو دل ترسام انتظارات مثبت برای خودم ساختم. فقط بخدا تکیه کردم.

    انتظاراتمو حتی از خانواده م به صفر رسوندم و دیگه برای هیچ کسی حتی عزیزانم دلسوزی و از خود گذشتگی نکردم و غصه کسیو نخوردم و نخواستم کسی رو تغییر بدم یاد گرفتم دیگران رو همونجوری که هستند دوست داشته باشم و فهمیدم که باید دست از کنترل بقیه بردارم تا به آرامش برسم فهمیدم آرامش من به درون من مربوطه نه به تغییر دیگران یاد گرفتم خودم حال خودمو خوب کنم یاد گرفتم منتظر نمونم تا کسی بیاد که حالمو خوب کنه و این اجازه رو به دیگران ندادم که حال من بد کنن برای عزیزترین فرد زندگیمم حدومرز گذاشتم و گفتم اینا رو میتونم تحمل کنم اشکالی نداره ولی اینا رو نمیتونم تحمل کنم منی که حتی حرفامو به زبون نمیاوردم و از حق خودم میگذشتم پیشاپیش که عزیزانم ناراحت نشن. یاد گرفتم این منم که با افکارم حال خودمو خوب میکنم.

    بعد از پنج سال خانه نشینی و افسردگی و افکار منفی رفتم دنبال علایقم و تو رشته مورد علاقه م انقدر مهارت کسب کردمو تمرین کردم و رفتم تو دل کار که برای بزرگترین شرکت های ایرانی تو خونه خودم و فقط با لپ تاپم طراحی صنعتی انجام دادم.

    منی که عاشق درس خوندن بودم با افکاری که جامعه بمن داده بودن که مردا خوششون نمیاد زنا درس بخونن و پیشرفت کنن و تو جامعه باشن نشسته بودم توی خونه و درو دیوارو نگاه میکردم و غصه میخوردم اما الان دارم با همسرم و فرزندم مهاجرت میکنم به یه شهر جدید و با زبان متفاوت که دکتری بخونم و با همسرم هر دو در یک دانشگاه یک رشته و یک گرایش اونم تو مقطع دکتری پذیرفته شدیم که فقط سه نفر پذیرش داشت اونم دانشگاه دولتی و رایگان در حالیکه قبلا کلی نجواها میومد که حالا اگه تو قبول شی اون نشه چی؟ اگه اون یه شهر قبول شه تو یه شهر دیگه چی؟ اگه اینا معجزه نیست و نتیجه تغییر افکار نیست پس چیه من اگه اون افکار قبلو داشتم که هنوز باید تو خونه درو دیوارو نگاه میکردم خدایا شکرت که منو تو این مسیر قرار دادی و ازت میخوام که همیشه منو تو این مسیر نگه داری.

    نمیخوام بگم راحت بود نه واقعا راحت نیست هنوزم برام کنترل ذهن هنوزم بعضیا وقتا از مسیر خارج میشم و خیلی زود میفهمم که باید برگردم امیدوارم که روز به روز حال بهتری داشته باشم چقدر توی روابط تغییر کردم خدا رو شکر منو همسرم تونستیم همه دوره های استاد رو تهیه کنیم و اگه تا آخر عمر هم همینا رو هی تکرار کنیم نتایج خیلی بهتری میگیریم و رشد خیلی بیشتری میکنیم و فایل ها و دوره های جدیدم که برای شنیدنش بسیار مشتاقیم…

    در نهایت عاشق پروردگار و قوانین بدون تغییرشم شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 59 رای:
    • -
      سمانه گفته:
      مدت عضویت: 1186 روز

      سلام مریم جان

      کامنت بی نظیری نوشتی عزیزم.ممنونم که خط به خط کامنتت باورها و قوانین جهان هستی بود ،باورها و قوانینی که استاد عزیزمون تو دوره هاشون بیان کردن و منم یک هفته ای هست که همه ی این آگاهیها رو برای خودم یادداشت کردم و روزی دو ساعت برای یادآوریش به خودم،وقت میذارم و میرم تو آرامش و احساس خوب.این دو ساعت جزء بهترین لحظات روزمه، غرق در افکارمم،لحظه ی رسیدن به خواسته هام رو تجسم میکنم و قلبم سرشار از شادمانی و ذوق میشه.

      خیلی راضیم ،خیلی آرامش درونی دارم و دارم از لحظه لحظه ی زندگیم لذت میبرم.درست مثل شما.

      تحسینتون میکنم برای قدم ارزشمند مهاجرت.

      بهترینها رو براتون آرزو میکنم،شاد و موفق باشید عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    هادی قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1524 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام و احترام محضر استاد عزیز، سرکار خانم شایسته ی مهربان و دوستان گرامی.

    چقدر فوق العاده، چقدر جذاب و چقدر آموزنده، الهام و امید بخش.

    داستان اعتماد به خداوند، ایمان به راه پرافتخار توحیدی، لذت بردن از مسیر بی نظیری که در واقع راه کمال و شکفتن است.

    چقدر کامت دوستمون هیجان انگیز و زیبا بود، و با بیان شیوای استاد جان صد چندان میتوان لذت برد و مهمتر و مهمتر اینکه ما هم عمل کنیم به این آموزه ها.

    اینکه واقعا خداوند پاسخ میدهد، خداوند کارها را انجام میدهد چقدر برای من جمله ی شگفت انگیزیست.

    الگوی خیلی خوب و مناسبی هستی لیلا خانم، و واقعا در آغوش پر مهر خداوند هستی.

    چقدر کنترل ذهن بالایی داشتی، چقدر از لحظات سخت زندگی رو صبر کردی و ایمان داشتی،

    چقدر به استاد اعتماد کردی(من بهت حسودیم شد)،

    و اینجاست که خداوند تو را شگفت زده و متحیر میکنه.

    در واقع اینکه این پروژه ی خانه تکانی چقدر تونسته به من یکی کمک کنه فقط الله اعلم،

    ولی استاد جان صبح که رفتم تو سایت و متوجه شدم که فعلا ادامه پروژه متوقف هست یذره تو ذوقم خورد،

    ولی به محض دیدن چهره ی زیبای شما و فایل جدید، و به محض گوش دادن بهش ، من دیگه تو این عالم نبودم.

    چقدر زندگی زیباست، مثل پاییز، باران.

    ممنونم استاد. دوستتان دارم.

    “جناب آقای استاد سید حسین عباس منش”

    از من انسان بهتری ساخته اید

    ‘ از شما متشکرم ‘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 63 رای:
  9. -
    اردیبهشت گفته:
    مدت عضویت: 598 روز

    «به نام خداوند بخشنده و مهربون»

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و به همه‌ی دوستانِ هم‌فرکانسی.

    امروز، شنیدنِ این فایل، تکه‌ی پازل گمشده‌ی من بود، مدت‌ها بود که یه چیزی رو گُم کرده بودم و می‌گفتم چرا حالِ من اون اوایل که تو این مسیر بودم بهتر بود؟

    با اینکه حالم خوبه ولی اون حسِ درونیِ اون اوایل رو نداشتم و هی پیش خودم می‌گفتم مگه چی تغییر کرده که من دیگه اون حال و هوایِ خوبِ اون روزا رو تجربه نمی‌کنم؟ و جوابش تو این فایل بود: شکرگزاری. «شکرگزاری» پازل گمشده‌ی این روزهای من بود.

    و یادم اومد که من اون اوایل هر روز می‌نشستم و می‌نوشتم و روی داشته‌هام تمرکز می‌کردم و علاوه بر نتایج عالی، حالِ درونیِ خیلییی خوبی رو هم تجربه می‌کردم…

    با شنیدن نتایجِ لیلای عزیز احساساتی شدم و اشک ریختم و مرسیییی از لیلای دوست‌داشتنی که اومد و کامنت گذاشت و از نتایجش گفت و پازل گمشده‌ی من رو بهم یادآوری کرد؛ و همچنین مرسی از شما استاد عباسمنش عزیزم که این کامنت رو بازخوانی کردین و درموردش صحبت کردین… واقعا ممنونم.

    شنیدن این فایل باعث شد که بعد از مدت‌هاااا یه شکرگزاری جانانه داشته باشم و روی داشته‌هام تمرکز کنم و اشک بریزم و حالِ خیلیییی خوبی رو تجربه کنم… چقدررر الان حس و حالم عالیه و چقدررر سپاسگزارم خداوندم بابت این لحظه… خدایا شکرتتتتتت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 62 رای:
  10. -
    علیرضا قلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2512 روز

    الهی به امید تو…

    سلام استاد عزیزم، سلام به تمام اعضای خونواده صمیمی عباس منش، امیدوارم حالتون خوب و لبتون خندون باشه،

    سپاس گذار خداوند برای این فرصت دوباره، امیدوارم بتونم به هماهنگی با منبع خودم برسم و اجازه جاری شدنش رو در تمام ابعاد زندگیم بدم،

    نکته ها:

    ️سپاس گذاری از خداوند برای هر فرصتی که به ما عطا میکنه،

    ️در هر جایگاهی هستم سعی کنم کارم رو درست انجام بدم،

    ️هر روز یه تایمی رو برای تنظیم فرکانسهام و تغییر باورهام بزارم،

    ️شرایط و اتفاقات زندگی من بخاطر افکار و باورهای خودم هست،

    ️من خالق و مسئول تمام جنبه های زندگیم هستم،

    ️شرایط و اتفاقات زندگی ما هم جهت با فرکانسهای ارسالی ما به جهان هستی،

    ️ما میتونیم با قدرت انتخاب و آزادی بی اندازه ای که داریم میتونیم در تمام ابعاد زندگیمون رو تغییر بدیم،

    ️همین که تصمیم بگیرم تغییر کنم خداوند شرایط رو برای من فراهم میکنه،

    ️هیچ دوست و دشمنی بیرون از من وجود نداره،

    ️هیچ کس و چیزی در زندگی ما هیچ قدرتی نداره،

    ️هر کسی با هر نیتی بخواد به من ضربه بزنه بازم به نفع من میشه،

    ️نگران نظر دیگران درباره خودم نباشم،

    ️اگر من در مسیر درست باشم حتی دشمنان من هم به نفع من عمل میکنن،

    ️نگاه توحیدی پیامبران در داستان های قرآنی در مقابل تهدید دشمنان،

    ️ما کنترلی بر طرز فکر دیگران نسبت به خودمون نداریم،

    ️مسائل به خودی خود هیچ معنایی ندارن زاویه دید ما به اونها معنا میدن،

    ️احساس ارزشمندیم رو بر پایه نظر دیگران بنا نکنم،

    ️تغییر زاویه دیدگاهم نتایجم رو تغییر میده،

    ️ایمانم رو در مسیر پیشرفت به سمت توحید در مقابل تضاد ها و شرایط نامناسب از دست ندم،

    ️پایه های منطق ذهنم رو باید خودم ایجاد کنم با باورهای توحیدی،

    ️دلیل انجام هرکاری رو از خودم بپرسم،

    ️معتاد توجه و تایید دیگران نشم،

    ️درک جایگاهمون در مقابل خداوند، اجازه بدیم کارشو انجام بده اون خوب کارشو یاد داره،

    ️همه این آزادی رو دارن که هر جور بخوان فکر کنن،

    ️هیچ عجله در کار نیست، هیچ کمبودی در کار نیست،

    ️نشون دادن الگو ها و اتفاقات دل خواه به ذهنمون برای تغییر باورها،

    ️الهامات به ما احساس خوب میده و نجواها به ما احساس بد میده،

    ️ایجاد عادت خواندن کامنت های سایت در خودم،

    ️سختی ها و شرایط نادلخواه برای تغییر ما میان اونا دوستای ما هستند،

    ️حتی خداوند رو هم مقصر شرایط نادلخواهمون ندونیم،

    ️خداوند فقط به فرکانسهای من پاسخ میده بدون قضاوت،

    ️شکایت و شکوه من از نعمتها دور می‌کنه،

    ️توجه به کوچیک ترین داشته هامون دروازه های نعمت هارو به سمتمون باز میکنه،

    ️در هر شرایطی بدی که باشم بازم چیزهای خوب زیادی برای سپاس گذاری دارم،

    ️تحسین و سپاس گذار بودن برای شرایط خوب دیگران،

    ️تنها معیاری که میتونیم صحیح بودن مسیرمون بفهمیم میزان احساس خوب درونیمون هست،

    ️عمل به الهامات متناسب با شرایط کنونیم،

    ️ایجاد باورهای توحیدی،

    ️اولین قدم برای رسیدن به اهداف پرداخت بدهی هام،

    ️عکس قبل عمل از خودم داشته باشم برای ایجاد ایمان بیشتر و تغییر باورهام، ذهن با دیدن باور میکنه،

    ️روند رسیدن به خواسته ها تکاملی هست،

    ️ایجاد احساس خوب در تمام ابعاد با عمل به دوره قانون سلامتی،

    ️خدایا منو آسالهی به امید تو…

    ️من لایق دریافت الهامات خداوند هستم،

    ️به اشتراک گذاشتن موفقیت ها و اتفاقات خوبم در سایت و کمک کردن به ایجاد باورهای مناسب در خودم و بقیه خودم،

    ️رسیدن به خواسته خیلی خیلی آسون،

    ️ما دستان خداوند هستیم رو زمین، و به اندازه ای که میتونیم توی این مشارکت شرکت کنیم نعمتهای خداوند دریافت میکنیم،

    ️راه حل هر مسئله ای درون خودش هست،

    استاد از دیدنتون خیلی خوشحال شدم، از اونجایی که خودتون گفتید من نمیتونم خودم با شمایی که این همه سال دارین روی خودتون کار می‌کنید مقایسه کنم از لحاظ بهبود ویژگی ها و موفقیت هایی که کسب کردید بخاطر همین به خودم سخت نمی‌گیرم این دلتنگی رو می زارم رو حساب رعایت قانون تکامل در خودم…

    به شما عادت کردم حالا چه ناخواسته یا خواسته این در من ایجاد شده و تا بتونم تغییرش بدم زمان میبره، در هر صورت اینو جزئی از این مسیر می‌دونم و این از عشق من به شما و خدای خودم کم نمیکنه،

    چه آرامشی استاد در شما موج میزد، ندیدن شما یه حسنی که داره اینکه میشه با وضوح بیشتری تغییرات شمارو درک کرد، و این برای منی که با دیدن شما میتونم ویژگی هاتون درک کنم خیلی خوبه، آرامش هم توی کلام و هم توی چهره، انگار عجله ای در کار نبود، انگار مقاومت ها خیلی کمتر شده بود در شما و شمارو عمیق‌تر به این درک رسونده بود که این تو نیستی که داره حرف میزنه و سعی نمیکنی زودتر حرف بزنی تا یادت نره، این خداست که داره جاری میشه تو فقط اون فضایی هستی که خداوند برای جاری شدن نیاز داره…

    تو خلق شدی تا خوبی و نبودش در تو دیده بشه، تو خلق شدی تا قدرت درک خداوند تا جایی که امکان داره به وجود بیاد،

    تو خلق شدی تا تسلیم باشی و این عهدی بود که به هنگام عقد ما با خدا بسته شد…

    عهد بستیم تا گل وجودیمون رو در اختیار آگاهی بزاریم که مارو به سمت کمال رشد میده، و این ویژگی های ایجاد شده در شخصیت ما به آرامش بیشتر ما کمک میکنه، چیزی که براش وارد این رابطه شدیم،

    برخورد ما با خداوند محصولش آرامش…

    عهد بستیم تا فقط بشینیم و نگاه کنیم و حرف نزنیم، مقاومت نکنیم، مغرور نشیم، صبور باشیم…

    عهد بستیم تا چیزی که بخاطرش به عقد خداوند در اومدیم رو طلب کنیم و در سکوت و آرامشی که مهریه ماست شناور بمانیم، عهد بستیم تا در تمکین او باشیم و از جایگاه او بترسیم…

    پرودگار مارو جانشین خودش روی زمین قرار داده، به ما اعتماد کرده که کارمون درست انجام میدیم، مثل ما که به کارگر یا مدیر، به رییس جمهور یا سفور شهداری، یا به کاسب و مشتری، به قانون گذار و یا مجری قانون و یا شهروند قانون مدار، و یا به خداوند اعتماد کردیم و می‌دونیم که کارش رو درست انجام میده و فرض رو بر این گرفتیم، فارغ از اینکه بقیه چجوری کارشون رو انجام میدن…

    ما آزادی کامل داریم برای انتخاب آرامش یا نبود اون،

    ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّـهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَهٍ فَمِنْ نَفْسِکَ وَ أَرْسَلْناکَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ کَفی‌ بِاللَّـهِ شَهِیداً

    ‏آنچه از نیکی به تو رسد از خداست و آنچه از بدی به تو برسد از نفس توست. و ما تو را به رسالت برای مردم فرستادیم و گواهی خدا در این باره کافی است.

    این آیه این داره اثبات می‌کنه که خداوند در هر لحظه داره بدون قضاوت (سیستم وار) مارو به سمت فرکانس های ارسالیمون چه در جهت خواسته یا ناخواسته هدایت میکنه،

    و اونی که آگاهانه با انتخاب صدای الهی وجودش و تسلیم شدن بدون چون و چرا در مقابلش، خودش به جریان هدایت الهی بسپره به سمت کمال و آرامش و تجربه نعمت های بیشتر هدایت میشه و به عهد خودش وفا کرده و کسی سعی کنه که درست مسئولیتی که پذیرفته رو انجام بده ارتقاء درجه میگره و از مقربان در جهان بعد از مرگ خواهد بود،

    و پیروان شیطان همنشین او در جهنم خواهند بود…

    إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ

    ‏غلبه و سلطه‌ی شیطان تنها بر کسانی است که سلطه و ولایت او را می‌پذیرند، و کسانی است که آنان به خدا مشرک شده اند.

    لیلای عزیز سپاس گذارم از تو و تمامی دوستان هم فرکانسی خودم به خاطر اینکه دارین سعی میکنین خوب زندگی کنین و با اشتراک گذاشتن نتایجتون کمک کنین تا جهان جای بهتری برای زندگی کردن بشه، برای همگی آرزوی بهترین هارو دارم و در هر جایگاهی هستید لیاقتتون همون جاست…

    امیدوارم تا بتونم من هم از این به بعد بتونم تایید کننده زیبایی ها در سایت باشم…

    من هنوز به خیلی از خواسته هام نرسیدم، البته که توی این یکی یا دو سال اخیر خیلی پیشرفت نسبت به قبلم از لحاظ مالی داشتم، خداوند یه مغازه کوچیک بهم داده، یه ماشین مدل بالا صفر کیلومتر، یه موتور طرح هندا معرکه و موتور تریلم که به تازگی به دستش آرودم، درآمدم در طول یکسال 6 برابر شده، امروز ظهر هم که با موتور آرزوهام توی کوه ها دور میزدم، هر موقع احساس میکنم شرایط جوری هست که نیاز ذهنم رو کنترل کنم موتور سواری خیلی به من کمک میکنه، چون هم خیلی دوستش دارم و هم کاری هست که با اون در زمان حال زندگی میکنم و درگیر گذشته و آینده نیستم،

    به امید روزهای بهتر…

    امیدوارم که بتونم به این آگاهی ها عمل کنم و یا حداقل سعی خودم رو بکنم تا لحظه مرگ از خدا نخوام یکم دیگه بهم فرصت بده، بگم من تلاشم کردم…

    زندگی لحظه اکنون است..‌.

    خیلی احساس خوبی دارم، عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 63 رای: