ثمرهی بروزرسانی بخش دانلودها در سایت - صفحه 51
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-1.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-09-12 22:36:472020-09-13 08:50:56ثمرهی بروزرسانی بخش دانلودها در سایتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان گل❤
استاد واقعا اینکه فردی آماده شنیدن این مطالب نباشه دقیقا درسته من حدود دوسال یا سه سال پیش اتفاقی ویدیوهای شما رو دیدم و حتی وارد سایت شدم و کمی نگاه کردم ولی اصللااا متوجه نشدم چی به چیه قضیه میدیم همه میگن هدایت اینا و بعدگفتم این چرت و پرتا چیه اینا چرا اینطوری حرف میزنن🙈 خداشاهدهههه
تا اینکه یک سال پیش یه اتفاقی تو زندگیم افتاد که از سر غرور من بود البته غرور کاذب و پوشالی که حاصل خلا های درونم بود و قشنگ سرم خورد به سنگ تا ته سیاهی و ناامیدی رو باچشمانم دیدم و بعد از اون به صورت اتفاقی که الان بهش میگم هدایت وارد یه دوره خودشناسی شدم که خیلی ارومم کرد و کلی بهم نتیجه داد اما اون دوره یه چیزی کم داشت نمیدونم چی بود و همش میگفتم این دوره یه چیزیش کمه یا من نمیتونم پیش ببرمش بعد کم کم مسیر واضح تر شد فایل های ویدیویی شما رو دیدم و بعد رسیدم به این سایت جایی که دو سه سال پیش اومده بودم ولی موقعش نبود اما الان با جون و دل این مفاهیم رو دوست دارم و دارم تمام تلاشم رو میکنم که درکش کنم و به کار بگیرم و میدونم این آگاهی ها اصلا در قبال مبلغی که پرداخت میشه قابل مقایسه نیستن و البته مهمتر از خرید عمل عمل عمل هست
واقعا هرچیزی تکامل داره و من هدایتم به این سایت هم باید طبق تکاملم پیش میرفت گرچه الان تازه نقطه آغازه راهه برام راهی بی پایان اما سرشار از لذت و عشق و من چقدر خوشبختم که تو بهترین زمانی که باید به این سایت هدایت شدم چون قدرش رو میفهمم الان
قانون هیچ وقت اشتباه نمیکنه عین عدالته که میزانی در مسیر بودی نتیجه بگیری همین قدر دقیق و همین قدر عادلانه
از خدا میخوام ثابت قدم بمونم فقط ثابت قدم بمونم و تا آخر عمرم با جون و دل تو تک تک لحظاتم تو هر نفسم از این آگاهی ها استفاده کنم و هر روز بیستر و بیشتر از این چشمه لایتناهی عشق نصیب بشم
واقعا انسانهایی که از درون پر میشن خیلی بی ادعا تر و خاکی تر هستن هرچی پرتر بی ادعا تر چون غنی میشی از عشق و چقدر خوبههه اون حس که هی پر و پر تر بشی و بیخیال همه ادما و طرز فکرشون بشی فقط با قدرتی که از درون هدایتت میکنه مسبر خودت رو پیش بری
خدایا هدایتمون کن که بدون تو هیچ ام💚🌎🙏🏻
سلام بر استاد عزیز و مریم جان
نظرم در مورد این دسته بندی اینه که حرکت بسیار بجا و هوشمندانه ای است
من بستگی به نوع نیازی که دارم دسته رو انتخاب میکنم و تمرکزم روی اون مبحث گذاشته میشه
پاشنه آشیل من باورهای ثروت سازه و این فایل ها برای من به ترتیب برای دانلود هست
واقعا سپاس
سلام و صد سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته بزرگوارودوستان عزیزم فقط میتونم بگم که خیلی خیلی ممنونم به خاطر این سایت کارآمد و موفق تون واقعا انرژی که تو این سایت وجود داره باور کردنی نیست وخیلی تاثیر گذاره من خیلی وقت نیست که عضو این سایت شدم ولی واقعا نتایجش رو از همان روز اول دریافت کردم و خدا را بابت داشتن عزیزانی مثل شما تا ابد شکرگزارم عاشقتونم و خیلی ازتون ممنونم
سلامی به زیبایی خود خدا
سلام و عرض ادب به استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیزم و رفقای عباسمنشی
می خوام یه چیزی بگم شاید خیلی شوکه بشید
من ۸ روز هست که با استاد آشنا شدم سالهاست تشنه ی این مطالب هستم شاید از بچگی (الان ۳۲ سالمه) اتفاقی که برام افتاد رو می خوام بگم
من در خانواده ی مذهبی بزرگ شدم خانواده ای که شادی در آن خیلی کم بود. بعد ازدواج کردم با همسرم که خیلی روحیه ی خوبی داره و همیشه شاد هست با وجود سختی های اقتصادی که با هم پشت سر گذاشتیم همدیگه رو دوست داشتیم و همسرم دیوانه وار منو دوست داشت (البته دلبستگی) ما کنار خانواده همسرم ۱۲ سال زندگی کردیم و بعد تصمیم گرفتیم بیایم بیرون بعد از ۶ ماهی که خونه جدید اومده بودیم یک شب خواب بودم همسرم اومد بالا سرم و با عصبانیت هنسفری رو گذاشت تو گوشم و گفت این چیه ؟ منم که از خواب با این وضع بیدار شدم گیج شده بودم که چی شده؟ بعد دیدم میگه این چیه
چه کسی رو آوردی خونه ؟( خیانت)
چرا این کار رو کردی؟
منم شوکه شده بودم خدایا این چی داره میگه
همش قسم می خوردم که بابا به خدا من خطایی نکردم
اما گویا ضبط صدا گذاشته بود و واقعا هم صداهای مبهمی توش بود و برخی جاها هم صدای من بود با یه آقایی البته دوربین هم گذاشته بود که به قول خودش میگه ضبط نکرده بود
من واقعا مونده بودم چی بگم
ولی مطمئن بودم که این اتفاق نیفتاده
اما چطوری ثابت می کردم خلاصه یک هفته ای خونه ی ما میدون جنگ بود و کار من هم شده بود گریه و شک به وجود خود خدا
با خدا صحبت می کردم می گفتم خدایا آخه چرا
تو که می دونی من این کار رو نکردم چرا از آبروی من حمایت نمی کنی
پس کجایی تو
من حتی تو فضای مجازی هم سعی می کردم گناه چشمی نکنم و هر صحنه ای هم نبینم و …
بعد می گفتم من که اینقدر مراعات می کنم پس چرا
تا اینکه اینقدر درگیری ما شدید شد تا من تصمیم گرفتم برم شکایت کنم و از این طریق ثابت کنم ولی از طرفی دوست نداشتم تو منطقه ما که کوچیک بود کسی متوجه بشه چون هر دوی ما شناخته شده بودیم تصمیم گرفتم از جای دیگه برا شکایت اقدام کنم و هر جا رفتم قبول نکردن چون می گفتن فقط باید از منطقه ی خودت اقدام کنی
با مشاور صحبت کردم که پیشنهاد داد به خانواده ام یا خانوادش بگم برگشتم خونه وقتی فهمید برا شکایت رفتم اوضاع بدتر شد و منو تو خونه حبس کرد و …
تا اینکه فرداش زنگ زدم به برادرم و گفتم قضیه رو و گفتم که خودش نیاد و به مامانش بگه
خلاصه همینجوری هی کار بدتر میشد
طولانی نمی کنم همین طور با این اوضاع پیش رفتیم تا یه روزی که واقعا حالم بد بود ختم حدیث کساء گرفتم و دومین روز یه کلیپی دیدم که بهم گفت باید برم تو آغوش خدا و رها کنم نتیجه رو و شاد و آروم باشم
و اینکار رو کردم هر از چند گاهی از کوره در می رفتم ولی از ته دل از خودش کمک خواستم اوضاع کمی خوب شد ولی …
تا اینکه با کتاب فلورانس اسکاول شین آشنا شدم و ۵ بار خوندمش و وضعیت بهتر شد ولی حل نشد ۷ ماهی گذشت
یه شب همسرم صدام کرد و گفت تا پنج شنبه فرصت میدم اگه این مسئله حل نشه و نگی چی شده میرم برا طلاق اقدام می کنم
من در نهایت آرامش گفتم با اینکه دوستت دارم ولی به اذیت تو راضی نیستم برو این کار رو بکن
و با توکل واقعی رها کردم نتیجه رو و اصلا ناراحت نبودم هر چند هر از چند گاهی وسوسه میشدم افکار منفی میومد که این دو بچه چی میشه اینا چه گناهی کردن و …
دوشنبه بود از خواب بیدار شدم و فایل استاد رو گوش کردم درباره هدایت خدا و نشانه ها …
من حس کردم بهم چیزی میگه برو مهریه ات رو ببخش گفتم اگه این حس درسته می خوام قابل فهم بشه بعد تو کلیپی که دخترم داشت نگاه می کرد و طنز بود آقا به خانمش گفت برو مهریه ات رو ببخش
همین جور موندم که مگه میشه اینقدر قابل فهم
بعد زنگ زدم به همسرم که چند تا کار بیرون دارم میای با هم بریم و آخر سر هم می خوام شگفت زده ات بکنم
با هم رفتیم ( من بعد از این ماجرا دیگه چادر سر نمی کردم و می ترسیدم که وارد بعضی محیط ها بشم و مورد قضاوت قرار بگیرم) و اتفاقا هم اونجا کار داشتم رفتم کارم انجام نشد ولی دقیقا از فردی که می ترسیدم فرار کردم تا منو نبینه از پله ها که اومدم پایین به خودم گفتم چرا از کسی که قدرتی نداره می ترسی باید وارد این ترست بشی
برگشتم و رفتم تو اتاقش و البته هم به طور شدیدی مورد قضاوت قرار گرفتم و خیلی خوشحال شدم که بر این ترسم غلبه کردم
بعد رفتم کار دیگه ام رو انجام دادم و در نهایت به همسرم گفتم بریم محضر می خوام مهریه ام رو ببخشم باورش نمی شد تا اینکه رفتیم تو . وقتی از پله ها بالا می رفتم همش می ترسیدم و می گفتم نکنه دارم اشتباه می کنم ولی خدا کمکم کرد و رفتم تو نشستم تا همسرم وقت بگیره و کار رو تمام کنم
چون می خواستم بهش ثابت کنم که من واقعا دوسش دارم و اگه می خواد طلاق بده مشکلی ندارم و حتی کار رو براش راحت می کنم تا راحتتر تصمیم بگیره( ۴۵۰ تا سکه مهرم بود) تا اینکه گفتن نمیشه باید پدر یا مادرش بیاد
همسرم اومد گفت تو می دونستی که نمیشه می خواستی اینکار رو بکنی و منو خر فرض کردی
گفتم من به قضاوت تو کاری ندارم هر جور دوست داری فکر کن و بهش گفتم اگه آشنا داری هماهنگ کن بریم اونجا که نیازی به اولیا نداشته باشه
هماهنگ کرد تا پنج شنبه بریم و من هم گفتم میام
بعد برگشتیم خونه کلی باهم صحبت کردیم نمی دونم چی شد یهو همسرم کلا عوض شد و قبول کرد که من راست میگم و براش جهان های موازی رو توضیح دادم و …
بعد از اون با هم صحبت کردیم که عشقمون وابستگی نباشه و محدودیت نیاره
هر جا حس کردیم به درد هم نمی خوریم کات کنیم و بریم دنبال زندگی خودمون
الان زندگیمون بسیار بسیار دوست داشتنی و من خدا رو شکر می کنم که از جریان هدایت کمک گرفتم و نتیجه ای رو گرفتم که اگه کل دنیا و دادگاه ها جمع میشدن در طول سالیان دراز نمی تونستن این عشق رو به وجود بیارن که بدون محدویت هست و آزادی توش داره
دقیقا همون روز متوجه شدم که استاد و شایسته جون با هم دوست هستن و اصلا ازدواج نکردن
بعد کل روز رو درگیر آیات قرآن بودم که ببینم این چطور میشه
آخه با گفته های دین ما که نمی دونم غلط هست یا درسته این نشدنی هست و مسئله ی محرم و نامحرم رو میگم
خیلی دنبال اصالت این مطلب بودم تا اینکه امروز از طریق نشانه امروزم هدایت شدم به این فایل و از زبان خود استاد شنیدم که ازدواج نکردن
استاد عزیز و شایسته جون و رفقای خوبم اگر پیام من رو خوندید لطفا جواب بدید که این مسئله در قرآن به چه صورت هست چون من کل دوران دانشجویی و جوانیم رو با این حس مقابله کردم تا با نامحرم صحبت نکنم و ارتباط نداشته باشم و بلند نخندم و …
اگر آگاهی دارید مخصوصا استاد عزیز که حرفش رو خیلی قبول دارم یا شایسته جون جوابم رو بدن یا راهنمایی کنن که چطور به جواب این سوالم برسم.
در پناه ایزد منان بهترین ها رو برای همه ی شما آرزومندم.
خدا جونم سپاس💚💚💚
با عرض سلام و احترام
در همچین مواقعی باید اعراض کنی و به این چیزها توجه نکن
کار خوبی که کردی قضیه رو رها کردی و خدا کمکت کرد
به هر چی بچسبی از دستش میدهی
بی زحمت برو قران بخون ببین خدا چی میگه، اصلا همچین چیزی در قران وجود ندارد
سلام سارا جان میشه حرف های که به همسرت گفتی اینجا هم بگی و کمی در این زمینه راهنمایم کنی منم داخل روابط پاشنه اشیل دارم ممنون میشم از توضیحاتت
و چجوری این رابط بینظیر رو خلق کردی
به قول معروف به مو رسیدی ولی پاره نشدی
واینقدر قوی عمل کردی و من از ته قلبم
تحسینت میکنم بابت ایمانت ❤❤❤
سلام بانوی ثروتمند
ممنون از اینکه من رو تحسین کردی عزیزم
الان می خوام بگم که چقدر زندگی آروم و لذتبخش رو تجربه می کنم البته گاهی مشکل روابط دارم ولی سریع ذهنم رو کنترل می کنم و حالم رو خوب می کنم.
و اینکه واقعا درک کردم وقتی من رو خودم کار می کنم اطرافیانم تغییر می کنند.
الان همسرم تغییر کرده و بعضی از رفتارهایی که من دوس داشتم همسرم داشته باشه، الان داره
و خداروشکر می کنم به خاطر قوانین ثابتی که داره
در مورد پرسش شما
اول از همه من برام مهم نبود که دیگه همسرم پیشم بمونه یا نه . و دیگه وابسته نبودم و ترس از این نداشتم که اگر تنهام بزاره چی میشه. چون توکل کردم به خدایی که این راهکار رو به من پیشنهاد داده بود.
و می دونستم هر چی برام پیش بیفته خیر.
و مدام به خودم می گفتم که من توانایی تغییر دیگران رو ندارم اما می تونم خودم رو تغییر بدم که مدارم بره بالاتر تا رابطه ای که دوس دارم رو تجربه بکنم حالا یا با این شخص یا شخص دیگه
می دونستم که اگر مدارم بره بالاتر حتما این اتفاق میفته یا این شخص معیارهایی که من می خوام رو کسب می کنه و با هم ادامه می دیم یا اینکه …
و ایمان داشتم که جهان کبوتر با کبوتر رو داره و فقط کافیه من رو خودم کار کنم و بقیش رو جهان انجام میده
بعد از دو ماه کار کردن روی خودم الان می بینم بعضی از رفتارها رو همسرم داره و خودش رو تغییر داده
البته گاهی هم وجه نامثبتش رو برانگیخته می کنم
چون قبول کردم که من هستم که وجه مثبت یا منفی افراد رو برانگیخته می کنم.
بعد دوباره رو خودم کار می کنم
الان اون اتفاق رو نقطه ی عطف زندگیم می دونم که کلا مسیر زندگیم رو تغییر داد و بابتش خدا رو هزاران بار شکر می کنم. این اتفاق باعث شد خداروبهتر شناختم. خدا رو به صورت سیستم بدون احساس شناختم. و الان زندگی خیلی زیبا و عالی دارم و ایمان دارم با کار کردن بیشتر روی خودم قطعا زیباتر هم خواهد شد.
فقط پیشنهاد میدم شما هم اول بدونید که شما هستید که انتخاب می کنید کدوم وجه همسرتون رو برانگیخته کنید؟؟
و بعد اینکه فقط زمانی می تونید به رابطه ی عاشقانه برسید که رها باشید و وابسته نباشید. و اینکه فاصله ی فرکانسی فقط با کار کردن روی خودتون پر میشه و می تونید به خواسته هاتون برسید
براتون بهترین ها رو آرزو می کنم.
در پناه الله یکتا
سلام
استاد در مورد رابطه شون در یکی از فایل های مصاحبه با استاد کاملا واضح صحبت کردن و گفتن که محرم هستن
ولی به طور کلی این سوال و کنجکاوی شما نشان دهنده یک پاشنه آشیل هست که شاید ناخواسته های زیادی رو در زندگی تون به وجود بیاره
تشخیص اصل از فرع!
این مسائل در برابر اصل و اساسی که استاد دارن به ما آموزش میدن واقعا مثل اندازه مورچه در برابر کهکشان هاست
چه اهمیتی داره رابطه استاد و مریم جان و بحث محرم و نامحرمی؟؟
چرا به این موضوع فکر نمیکنیم که این دو بزرگوار چه باورهایی دارن که چنین عشقی رو دارن تجربه میکنن؟
چرا به میزان عزت نفسی که هر کدوم دارن توجه نمیکنین؟
درست مثل سوالاتی که بعضی ها درباره مواردی در قران میپرسن که واقعا خیلی بی اهمیته مثل حجاب
به اصل توجه کنین
به قوانین جهان
روی عزت نفس تون کار کنین
روی ترس هاتون
روی شرک هاتون
روی باور لیاقت
اینها مهمه نه سوالی که اینقد ذهن تون رو درگیر کرده
در پناه رب، تنها فرمانروای جهان باشید
سلام به استاد عزیز و همسر بسیار نازنین شان و خانواده بزرگ عباس منش
مریم هستم دو ماه است که سعی می کنم با گوش دادن فایل های دانلودی، هدایت شوم. من خدای مهربانم را دوست دارم و ایمان دارم که همه چیز در جهان طبق نظم و قوانینی که خالق هستی آن را در این جهان قرار داده است. چند هفته ای است اتفاقات بدی در زندگی ام به وجود می آید سعی می کنم حالم خراب نشود و با صبر و مدد خواستن از خداوند آنها را تحمل کنیم. نمی دانم چه اشتباهی می کنم که این مسائل به وجود می آید. یعنی خداوند مرا قبول ندارد یعنی خداوند دوست ندارد من وارد این مسیر شوم!!! نمی دانم. لطفا راهنمایی ام کنید که چرا این چنین است!!
با سپاس فراوان
مریم
سلام عزیزم
مریم جانِ عزیز، شما اینجا هستید چون درخواست دادید که ناخواسته هایی که باهاش روبرو هستید رو حل کنید.
این ابتدای مسیر شماست و البته که با تمرکز و تعهد و جدیت میتونید با استفاده از فایلهای رایگان اطلاعاتی عالی بدست بیارید و با تمرینهایی که در قسمت عقل کل میتونید برای اصلاح هرکدام از باورهاتونپبدا کنید، به مدارهای مناسبی برسید.
اول از همه بدونید که باید عمل کنید، به هر چه که فهمیدید عمل کنید.
عزیزم این رو فقط میخوام به شما بگم، بدونید و باور کنید که تمام مسائل حول احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب هست. اینکه میفرمایید که دارید تحمل میکنید، اصلا خوب نیست. طبق قانون تحمل کردن در واقع ادامه دادن با حال بد هست، پس شما باید حال خوب داشته باشید، در واقع صبر کردن، ادامه دادن در شرایطِ به ظاهر بد، با حالِ خوب هست. حال خوبی که ناشی از باورهایی قدرتمند کننده ای هست که باعث ارسال فرکانس های متناسب با خواسته هاتون هست.
یک تمرین مناسب اینه که وقتی با ناخواستهای روبرو میشیم، بپرسیم من اینو نمیخوام، من چی رو میخوام؟ و تمرکز بذاریم روی خواسته مون. و پله پله حالمون رو خوب کنیم و با پررنگ کردن باورهای قدرتمند کننده برسیم به حال خوب.
اصلا از فایل های رایگان غافل نشید و بدونید با استفاده از این فایلها شما میتونید چند درجه مدار خودتون رو بالاتر ببرید.
موفق باشید دوست خوبم 🙏💗
سلام
منم در شروع فایلها وسوسه های خیلی وحشتناکی داشتم از خواب بیدار می شدم به شدت اضطراب پیدا می کردم که استاد می خواد تو رو بی نماز کنه و ….
حتی وقتی کتابی از ایشان رو خوندم که وارد ترسهات شو وقتی می خواستم این کار رو بکنم یکی از ترسام نه شنیدن از دیگران و قضاوت شدن واقعا انگار روحم داشتم از بدنم جدا می شد ولی اقدام کردم. می فهمیدم که اینا وسوسهای شیطان است چون استاد گفت اونجا که دچار ترس می شید از ناحیه شیطان هست
پس همچنان ادامه میدم چون چیز دیگه ای نیست من راههای زیادی رفتم ولی از اینجا بسیار آرامش و شادی درون احساس می کنم
پس ادامه بدید حتی اگر وسوسه ها تا سر حد مرگ شما رو بترسونه
در پناه خدا باشید
بنام الله یکتا
سلام خدمت همه دوستان عزیزم و استاد بزرگوار و بانو مریم شایسته عزیز
سپاسگزارم از این فایل زیبا که واقعا ارزش بارها گوش دادن داشت و به نکات بسیار عالی و کلیدی توجه کردین
امیدوارم خداوند به همه ما در مسیری که قدم گذاشتیم کمک کنه و هدایتگر همه باشه و آگاهی های لازم و توفیق عمل به آنچه گوش دادیم رو عطا کنه
واقعاکه شما لیاقت اینهمه خوشبختی و نعمت و آرامش رو دارین و براتون آرزوی سلامتی و عشق و توفیق بیشتر دراین راه رو دارم
سلام. میشه بفرمایید کجای قرآن داشتن چنین رابطه ای رو مجاز دونسته؟ و چی باعث شده که شما به جای ازدواج چنین رابطه ای رو انتخاب کنید؟ واقعا برام سوال شده. به عنوان کسی که در آموزش هاتون از قرآن استفاده می کنید فکر می کنم خواسته بی جایی نباشه که بخوام این مسئله رو برامون توضیح بدید.
چقدر زیباست آرامش درونی شما که احساس می شود و مشخص است دارای آنید
و شادی و لبخندی که مشخص است بر روی لب های شماست و واقعیی است
و ملایمت و آرامش لحن و ترکیب جالب صحبت های عادی و روز مره با آگاهی و موضوعات جدی و رهنمای زندگی
لحن شما لحن جدی یک سخنرانی مهم و جدی نیست اما آگاهی و اهمیت موضوعاتی که به زبان می آید زیباست و دیوانه کننده و شادی بخش و آرامش دهنده
واقعا لذت بخش بودن ریلکس بودن در ارائه ی صحبت هامون رو داره نشون می ده
آرامشتون ستودنیست 💞💕🌸💛
خیلی عالی بود خیلی واقعا خداروشکر که به این مسیر به این سایت هدایت شدم خداروصد هزار مرتبه شکر استاد ممنون خانوم شایسته بی نهایت مچکرم که با عشق این مسیرو طی کردین واقعا ازتون مچکرم خیلی مفید و فوق العادس واقعا دیگه نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم خیلی ممنون استاد جونم خیلی مچکرم خیلی خدایا هم استاد و هم خانوم شایسترو خوشبخت تر کن رابطه ی عاطفیشونو زیبا و زیبا تر کن همینطور رابطه ی کاریشونو خداااااااااایا شکرررررررت❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
سلام به همه دوستان و هم خانواده ای های عزیزم
خداروهزاران بار شکر بخاطر این آگاهی ها و این فایل بسیار آموزنده. خداروشکر بخاطر هدایت استاد عزیز،خانم شایسته عزیز و همه ی دوستان برای بهبود هر چه بیشتر این سایت فوق العاده و بینظیر،خداروشکر بخاطر اینکه من به این سایت هدایت شدم و میتونم جزویی از این خانواده دوستداشتنی باشم،و بقول خانم شایسته خدایا شکرت که من رو با قوانین خودت آشنا کردی.