اصول اساسی خلق رویاها | قسمت اول - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/10/abasmanesh-26.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2020-10-27 06:01:112020-12-03 17:42:49اصول اساسی خلق رویاها | قسمت اولشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی زیبا
روز 80 ام و تعهدمن!
تکامل و فاصله ی فرکانسی و ثبات رسیدن!
کمالگرایی دقیقا نقطه مقابل درک سه نکته ی بالاست
وقتی باشگاه زدن رو استارت زدم،فاصله ی فرکانسی داشتم با چندتا ملک و موقعیت،خیلی دور نبودنا ولی قابل انجام نبودن با شرایط فعلیم
اما بلافاصله بعد از اگاه شدن،به محض متوجه شدن و انتخاب موردهایی ک فاصله ی کمتری و قابل دسترس تر بودن،تکامل در راه اندازی سریع پیش رفت!کمتر از دوماه از گرفتن ملک تا شروع کلاس
و حالا باید به ثبات برسم
از ذوق بگذرم و بعد تصمیم بگیرم برای مرحله ی بعدی
الان ذوق دارم زیاد و این یعنی هنوز عادی نشده
و البته که خیلی باورهای غلط راجب ثروت دارم و باید در این مسیر که تازه مستقل شدم بعد از سالها کار کردن برای مردم،درستشون کنم و نتایج عالی بسازم تا بیشتر باور کنم این سیستم انرژیو
خداروشکر ده تا شاگرد ثبتنام کردن و از هفته ی بعد استارت میزنم
من خواسته ی صدتا شاگردیک قبلا ساختم(زمانی ک برای باشگاهی کار میکردم)دارم
اما الان این خواسته ،با شرایط فعلیم قابل انجام نیست ولی بهش میرسم
چون تازه اومدم به این محل،هنوز کسی نمیدونه من باشگاه دارم و میدونم در زمان مناسب،ادمهای مناسب منو پیدا میکنن بدونه هزینه ای برای تبلیغ یا اذیت کردنه خودم
میتونم پیش بینی کنم به راحتی که ماه بعد 20 تا شاگرد دارم
و قدم بر میدارم تابا فرستادن فرکانس مناسب،در این ماه انسانهای ثروتمند،مهربون و خوش رو و سلامت به سمتم هدایت بشن
در این ماه،با تکرار باورهایی که بالا نوشتم و رفتارم که انگار 20 نفر ثبت نام کردن و نوشتن ستاره قطبیم و تصورو تجسمشون و هوشیار بودن نسبت به الهاماتی که در این خصوص میشه ،به خواستم میرسم
من تازه مدارمو عوض کردم و با اجابت شدنه درخواسته باشگاه زدن،و همه اتفاقات و ادمهای نابو و رفتارها،خیلیییی خوشحالم و راضیم ازین مدار
و البته که لذتهای زیادی هست ک هنوز تجربشون نکردم
اما سپاسگذارم از منبع انرژی مطلق،که منو به مدار بهتری هدایت کرده
شکر
سلام ندای عزیزم
من کامنتهای شما رو توی روزشمار میخونم و همیشه ذوق میکنم از روند پیشرفت کسب و کارت و باشگاهت
اصلا ذهنم ناخوداگاه میگه اووه کامنت ندا ست، ببین کارای باشگاهش به کجا رسیده تا اسمتو میبینم:)
فایل روزشمار امروز درباره طی تکامله و اینکه نباید عجول باشیم، عجله کار شیطانه:)
من در حال حاضر وقت ازاد زیادی رو توی خونه دارم و از بزرگ کردن بچه هام و بودن وقت زیاد باهاشون و اشپزی برای خانواده ام لذت میبرم
چندین سال پیش، اوضاع مالی زندگی مون به خوبی الان نبود، همسرم هنوز کسب و کار خودشو شروع نکرده بود، کیف پول من خالی بود و اون وقتا من توی ذهنم مدام تراولهای صدی و پنجاهی رو میشمردم، توی ذهنم، یه میلیون یه میلیون دسته بندی میکردم تا اینکه برسه، به 1٠ میلیون، 20-30 و الی اخر و در نهایت تا جایی که با ذهنم بتونم بشمارم
تراول نو و تازه دستم میرسید بوش میکردم و از بوی نو بودنش لذت میبردم و احساس میکردم بیشتر و بیشتر از این تراولهای نو و خوشبو بهم داده میشه
الان من دارم اون رویاهامو، اون تصویر سازی هامو زندگی میکنم
توی کیفم اکثرا از همون تراولهای تمیز و نو و خوشبو دارم، توی خونم کلی دارم ازشون و با لذت خرید میکنم و باز بیشتر و بیشتر بهم داده میشه
همسرم کسب و کار خودشو داره و کلی پول میاره خونه هر شب:) و کلی پول بیشتر در کارتش، که با خیال راحت خرید میکنیم، خدایا هزاران بار شکرت به خاطر فراوانی نعمتها در زندگی مون
این بود مثال من در رابطه با طی تکامل و رسیدن به یدونه از خواسته هام
هممون کلی از این مثالا داریم توی زندگیمون، کافیه بیشتر فکر کنیم و دقیقتر
سلام سارای عزیز
ممنون برای اگاهی زیبایی ک برام یاداوری کردین
چه همزمانی قشنگی برای کامنت شما و اتفاقی ک همین دیروز برای من افتاد که هر دو از یک چیز حرف میزنن،جریان داشتن با جریان
بودن با هستن
رها بودن از دیروزو فردا
شکر گزار بودن برای بودن
چند روز دیگ،میشه یکسال ک من باشگاهه قشنگمو زدم و از انرژی خودم برای این فضا ،سرمایه گذاری کردم
جوری ک هرچی انرژیم خالص تر و به اون منبع نزدیک تر میشه،انرژیه همه اونچه ک بیرون از منه هم خالص تر و با کیفیت تر میشه
مدتی بود ک شکرگزاری میکردم تا شاگرد بیشتر بیاد
تجسم میکردم تا پول بیشتر بیاد
ستاره قطبی مینوشتم تا بیاد..
انگار ک حواسم نبود ک اون چیزی ک دارم درخواست میکنم،بیشتر بیشتر داره کم میشه
از نبودش،داشتم شکر گزاری میکردم
از کمبودش،داشتم ستاره قطبی مینوشتم
من شکر گزاریه هرانچه در زندگی داشتمو میکردم اما شرطی بود برای اومدن چیزهایی ک نداشتم
الان شاگردت کمه؟اکی کمه که کمه
اصلا تو کارت شکست بخور
یا نه
شاگردات زیادن؟ اک زیادن ،موفق باش اصلا
من درگیر یک نتیجه شده بودم
استاد توی فایل روزشمار 183ام میفرمایین،تو کار تو انجام بده،مهم نباشه برنده میشی میبازی!نتیجه چی میشه!
همون لحظه بخودم گفتم اره ندا!تو توی باشگاهت حضور داشته باش تمرین کن،همه ی عشقتو به همین تعداد ادمی ک هدایت شدن پیشت،انتقال بده..
همین بودن،حضور در لحظه ،نه بخاطر بیشتر شدن ثروت،نه بخاطر ورودی بیشتر،بلکه بخاطر همون لحظه،زندگی کن
به چند ساعت نکشید از این اگاهی و این حرفی ک قلبم بمن زد و یه ارامشی ک کل وجودمو گرفت و نفس عمیقی ک از عمق وجودم کشیدم،گوشیم زنگ خورد و شاگردی ک سه سال پیش باهام کار میکرد زنگ زد و عرض نیم ساعت اومد باشگاه نه تنها تمرین کرد،بلکه متوجه شدم مدیر مجموعه ورزشیه و ازم درخواست کرد ک داخل مجموعشون کلاس بزارم و البته که با رشد خودم،متوجه شدم ک چه مقاومت هایی از من افتاده
اینک اونجا چند درصده اینک هزینش چقدره اینک کین کجان،من خودم باشگاه دارم زشته برم ی جا کلاس بزارم…من فقط جریان دارم با این جریان،تسلیم هدایتام
و اگه قراره من اونجا باشم خودش اتفاق میفته و اگه قراره نباشم خودش اتفاق میفته
من فقط هر لحظه با عشق،هرچیزی ک دارمو به این جهانی همه چیز بمن داده،میبخشم
حالا بعد از نوشتن این کامنت،قراره برم به اپن مجموعه و نظرمو راجب اون مکان و تجهیزات بدم
قشنگیه این جریان اینه ک جهان منتظره تو چی میگی،با عزتو احترام کارارو برات پیش میبره و اون تو هستی ک قراره خبر بدی
(تقریبا با تجربم میدونم ک ادمها میرن و منتظر میمومن اون مدیر یا رییس خبر بده ک اک هستن باهاش یا نه)ولی در این جریان رییس اون ارگان و مدیر اون مجموعه منتظر من هستن ک من باهاشون صحبت کنم
بابت کامنتون ممنونم و خدارو شاکرم ک شما هم ارزوهاتونو زندگی میکنین
بنام خدای زیبایی ها
سلام به همه دوستان
امروز وقتی داشتم یک فایل از استاد رو گوش میدادم راجع به کنترل ذهن و اینکه چطوری اروم اروم با تغییر افکارمون و با تغییر فرکانس زندگیمون کم کم تغییر میکنه به اون جمله رسیدم که داشت راجع به همین فایل میگفت یه لحظه تو گوشم صدا کرد که بیا الان این رو گوش بده ولی نادیده گرفتم
و بعد که اومدم زدم رو نشانه روزم همین فایل خودش اومد و من چقد لذت بردم
از حرف های استاد یادم اومد که من هم اول روی روابطم روی عزت نفسم کار کردم بعد سلامتی و توی هر دوتا هم به موفقیت و پیشرفت خوبی رسیدم و الان توی مسیر موفقیت مالی هستم
و بعدش به امید خدا می خوام روی روابط عاطفی کار کنم
اینجا بهم یاداور شد با تکامل جلو بورو و نگران فاصله ات با خواسته هات نباش .قدم ها رو که یکی یکی میری میرسی
اگه مقایسه کنی هم به هدفت نمی رسی هم از لذت بردن دور میشی .
یکی از بالاترین لذت ها رشد و پیشرفت روزانه تو مسیر رسیدن به هدف هست
واقعا اگه ذهن رو کنترل نکنی به جای تمرکز روی کاری که اون لحظه میتونی کنی واسه رسیدن به هدفت تمرکز میزاری روی فاصله ات با هدف روی اینکه دیگران دارن و تو نداری و ،،،،،، یه هو میای میبینی حالت بد شده و تازه کاری که می تونستی هم انجام ندادی و تو یه سیکل اشتباه ذهنی گیر کردی و صدای خدا دور شده و نجوا قدرت گرفته و …..
خدایا کمکم کن تو مسیر موفقیت مالی و کاری ام و ساخت زندگیم از نظر مالی از هیچ ثابت قدم بمونم
به نام خدای روزی بخش
سلام به استاد و خانوم شایسته و همه دوستان
خدارو شکر شرایط اینو دارم که امشبمیه رد پا از خودمبذارم و بعد ها پیشرفتمو ببینم
مسیر اشنایی من با شما از فایل چگونه درامد خود را 3برابر کنیم بود استاد
من هنوزم اون تعهد رو دارم نمیدونم چطوری و با چه اگاهیی ولی به محض اینکه فایل رو دیدم سریع رفتم و نوشتم و تعهد دادم انگار یکی بهم گفت که یالا شروع کن
از اون روز تا الان 3 سال و نیم میگذره تقریبا و درامد اون روز من زیر ماهی 1 بود فکر کنم
الان به لطف الله یکتا هفته ای 40 تا 50 ورودی دارم و تقریبا هفته 15 سود خالص یعنی ماهی 60
یعنی 60 برابر
خداروشکر صدهزار مرتبه شکر الان که دارم این کامنت رو میذارم یادم میاد که ااااا وحید از کجا اومدی و الان کجایی الهی شکر ممنون استاد بابت دوره های خفنت
البته منی که این حرفو میزنم با کلی باور داغون شروع کردم با شاکردی این و اون و الان کسب و کار خودمو دارم تو تهران راستی مهاجرتم کردم
خیلی جاها ناامیدی اومد و سرد شدم ولی ادامه دادم گفتم باید بشه و مسیر درسته الانم خیلییییی زیااد باید روی باورهامکار کنم مخصوصا باور فراوونی خیلی
قانون تکامل رو با تمامم وجود امسال درک کردم چون درد کشیدم بابتش من چون تو کسب و کارم چک در رفت و امده البته از مشتری خودم دسته چک ندارم یه سری چک گذاشتم کنار برای ماشین
استاد استاااد امان از عجله و نجوای شیطان همکارم چند بار گفت وحید بذار چکا رو خودمون پاس کنیم نقد میریم میدیم ماشین فرقش 2 ماهه
گفتم بابا پاس میشن نگران نباش
خلاصه ماشین گرفتیم با چک
چندتا از چکا برگشت خورد و چنان فشاری چنان فشاری از سمت نمایشگاه دار بهم اومد که 2 ماهه تمام تمرکزماز همه چی برداشته شد کلافه شدم
میگفتم خدایا چه کاری بود من کردم پشیمون شدم نه لذت بردم از 206 سفیدی که در شروع کار ارزوشو داشتم و نه اسایش تنها چیزی که بند بند وجودم درک کرد قانون بدون عوض تغییر تکامل بود فهمیدم که باید صبر کنم و درست قدم بردارم فرق 2ماه چیزی نبود ولی استرس این 2 ماه که کشیدم 10 سال پیرم کرد
و چه درس بزرگی گرفتم که دیگه فکر خرید چیزی با چک هم نکنم
در کل به خواسته هام رسیدم خداروشکر و خواسته های جدیدم شکل گرفته
ولی قانون تکامل و در کل قانون جهان هستی بزرگترین و امن ترین راه رسیدن هست
ممنون استاد بابت همه درس هایی که به اندازه کل طلاهای دنیا ارزش دارن چوننقشه گنجه واقعا
خداروشکر که تو مسیر پیشرفت قرار دارم و استادی مثل شما و خدایی بی نظیر دارم که همه کار برام میکنه
موفق باشید و پیروز 🫡
1403/7/3
روز 80
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد ومریم عزیز ودوستان گل
خدایا شکرت که 80روزه که دراین مسیر زیبا قدم برداشتم
خدایاشکرت چقدر تغییرات رخ داد تو زندگیم
چون من خواستم و شد و ازاین به بعد هم میشه انشالله
در راستای تایید این قسمت:
بحث هدفگذاری و فاصله فرکانسی مساله خیلی مهمی هست که من شدیدا درکش کردم توی مسائل شغلی
وقتی که فارغ التحصیل شدم بخاطر باورهای اشتباه و ورودی های نامناسب بدون طی کردن تکامل میخواستم پروژه بگیرم اما هرچی هدفگذاری میکردم و رویاپردازی میکردم پاسخی نمیگرفتم و بدتر ناامید میشدم
با اینکه من قانون تکامل و توی ادامه تحصیل تا مقطع ارشد رعایت کرده بودم
اما نمیدونم چرا توی مباحث شغلی بلد نبودم البته که میتونم بگم ورودی ها خیلی مهم هستن و این که این ورودی ها چه باوری وبرات ساختن
وهمین مساله باعث شده بود من رویایی با فاصله فرکانسی برای خودم درست کنم و نمیرفتم سراغ مهارت های پایه شغلم و خودمو توش قوی کنم و قدم به قدم بیام بالا و همه ی نرسیدن هامو گردن شرایط بیرونی مینداختم الانکه دارم اینقدر عمیق روی خودم کارمیکنم متوجه اشتباهات مسیر گذشته ام میشم و دلیل نرسیدن هامو هم میفهمم اما خداروشکر میکنم بخاطر گذشته ام چون باعث شدن من تجربه های زیادی کسب کنم و اینقدر زمین بخورم و حرف بشنوم که قوی بشم و اینکه برسم به اینجا که الان هستم و آگاه تر ازقبل خدایاشکرت
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی
امروز روز 80ام این سفره رویایی منه
واولش بگم که استاد چقدر خوشگل شدی ماشاالله عکستونو دیدم تو صفحه اول سایت تو توضیحات جلسات دوره احساس لیاقت ،گفتم حتما باید اینو تو کامنت امروزم بنویسم و بگم چقدر زیبا شدی چقدر هرروز داری جوونتر میشی چقدر بیبی فیس تر شدین و بهتون میاد خیلی ، استاد من عاشقتم ، خیلیییییی، استاد شما بی نظیری
تواین فایل چقدر زیبا در مورد هماهنگی با خواسته و تکامل مثل همیشه توضیح دادین و من بیشتر و بیشتر برام هموار شد مسیر با یاد آوری این قانون در این فایل
خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت این آگاهی ها خدایا شکرت بابت این قوانین ثابت جهانت
خدایا شکرت بابت هر لحظه ی زندگیم که با یاد تو میگذره ،
و نکته زیبایی که توجهم و جلب کرد استاد فرمودن که خیلیها غافل میشن از تکامل و میرن دنبال نحوه هدف گذاری و نحوه رسیدن به خواسته و اینا و بعد زود ناامید میشن و نجواها میاد سراغشون که آره ببین تو اینکاره نیستی ، کی گفته قراره به این خواسته ها برسی ، ببین چقدر زور زدی و تمرکز گذاشتی همشون از جیبت رف ، بیخیال شو و این نجواها میتونه ادمو زمین بزنه چون مدام در گوشمون شاید بگه که آره ببین چند بار شکست خوردی با اینکه تمام قوانینی که استاد گفته بود و رعایت کردی ، اما اما و اما غافل از قانون تکااااااااااامل ، یک نهال چقدر طول میکشه تا میوه بده ؟؟؟ و چقدر نیاز به مراقبت بیشتر داره در اوایل و مراقبت ما میتونه کنترل ورودی ها و کنترل ذهنمون باشه
خوده ما چقدر تکامل طی شده تو شکم مادر که به شکل انسان دربیایم؟؟؟ نه ماه که فقط از یک تک سلولی تبدیل بشیم به یک انسان
چقدر طول میکشه ؟؟؟
خوده خدا با تکامل طی میلیاردها سال از کره ای که مذاب بوده جهان به این شکلی که الان هست در آورده ، میلیاردها سال نمیدونم دانشمندان میگن عمر زمین 13یا 14میلیارد ساله
دیگه از خدا بالاتر نداریم که ،
اسونترین راه و نزدیکترین راه و لذت بخش ترین راه یا مسیر برای رسیدن به هر خواسته ای رعایت قانون تکامله
چقدر ردپای این قانون میتونیم تو قرآن یا شخصیت ها و سوپراستارا و اشخاص معروف ومثالهای دورو برمون ببینیم .
پیامبر اسلام بعد از 40سال مبعوث میشه و این تازه اول کاره نقطه شروعه و بعدش تازه شروع میشه که کم کم دین رو تبلیغ کنه با هدایت الله که بهش میگه در خفی دعوت به اسلام کن و از خانواده خودت شروع کن ، و بعد دوسه سال فک کنم دقیق نمیدونم ، خداوند تازه به محمد میگه که الان میتونی علنی کنی دعوت به اسلام رو چون پیامبر تکاملشو طی کرده اشخاص زیادی در جلسات پیامبر حاضر شدن و اشخاص زیادی آیات قرآن و شنیدن و الان فضا آمادس که برا یه حرکت بزرگتر ، الان ظرف وجودت بزرگتر شده و آمادس برای یک هدف والاتر ، الان تکاملت طی شده ، و اینه که پیامبر از 40سالگی تا زمان وفاتش 63سالگی یک مسیری رو رفتن برای تحقق خواسته هاشون ،البته قبلش هم بماند که چه عقبه ای داشته و 40سال هی خودشو بهبود داده و ذهنشو کنترل کرده و هر بار بهتر و بهتر شده و به مداری صعود کرده که به عنوان خاتم الانبیا خداوند برگزیده ، پس این دستاوردهای پیامبر حاصل بالای20سال تلاش و دریافت الهامات و پا گذاشتن روی ترس ها و جلو رفتن و ایمان و توکل و وووووووو خیلی چیزای دیگه بوده ،
تا زمان وفاتشون ، اونوخ من به خاطر ناآگاهی ونداشتن شناخت کافی و درست از قوانین کیهانی علی الخصوص قانون تکامل زود ناامید میشم از ادامه دادن چون ذات من عجوله ، چون سخته که بتونم جلوی نجواهایی که میگه پس چرا نمیرسم و بخوام بگیرم و پاداش و کسانی دریافت میکنن که سعی در شناخت قوانین کیهانی به صورت درست دارن و تلاش میکنن تا عمل به این قوانین در هر لحظه جزو بخش جدایی ناپذیر از شخصیتشون بشه و مدام تکامل رو یادآوری میکنم به خودشون .
حالا ما قرار نیست اندازه پیامبر تکامل طی کنیم ،و این البته بسته به خواسته ی طرف داره و هر کسی مختاره هر مسیری که دوست داره انتخاب کنه و بره و هر چقدر رویا بزرگتر بها دادن بیشتر و این هم یک قانونه
حالا چرا ما تکامل پاشنه آشیلمونه؟؟؟
از نظر من البته من ربطش میدم به عزت نفس و احساس لیاقت
شاید بگی ربطی به هم ندارن که ولی من میگم ربطش چیه :
ربطش اینه که من مقایسه میکنم خودمو با یه نفر دیگه که یا خوب داره پول در میاره یا ثروت خیلی زیادی داره و یا هر چی که کلا از بیخ اشتباهه مقایسه کردن خودم با یکی ،و اونی که عزت نفس داره و احساس ارزشمندی داره اصلا به خودش اجازه نمیده که خودشو با کسی مقایسه کنه و اونی که آگاهه به قوانین تحسین میکنه و میگه دمش گرم تکاملشو طی کرده و زندگیش اینه و منم میتونم .
پس من وقتی عزت نفس پایینی دارم نمیتوانم یک سبک شخصی برای خودم داشته باشم ، یک سبک شخصی که تقلید از هیشکی توش نباشه ،یک اصولی که خودم به درست بودنش اعتقاد داشته باشم و بهش رسیده باشم نه بختطره اینکه این اون حوریه و اون اینجوریه منم اونجوری باشم نه من باید سبک شخصی خودمو داشته باشم تو زندگیم، چه دلیلی داره شکل زندگیم شبیه بقیه باشه؟؟؟چون شجاعت متفاوت بودن و ندارم؟؟؟ چه دلیلی داره که بخوام از دیگران تقلید کنم ؟؟؟ چرا دیگران از من تقلید نکنن؟؟؟اصن دیگرانی در زندگی من نیستن که آخه ، اینو چند روزه تو ذهنم دارم مرور میکنم از هر زاویه ای وراجب هر موضوعی ، دیگرانی در زندگی من نیستن ، تنها به این دنیا اومدم و آخرش تنها از دنیا میرم ،وقتی زمان مرگم برسه دسته کیو بگیرم با هم بمیریم؟؟؟ اصلا شدنیه ؟؟؟ کیو میتونم تعارف کنم و بگم بیا با هم بریم من وقتشه بمیرم بیا با هم بمیریم!!! حتی به پسرم حتی عزیزترین کسم میتونم تعارف بزنم؟؟؟ پس من باید قبول کنم که تنها اومدم تنها هم یه روزی میرم ،چرا نمیتونم اینو قبول کنم ؟؟؟چون هزاران هزار ترس منو احاطه کردن و اصن نمیشناسم خودمو و خیلی فاصله دارم به اون نقطه برسم ،
پس به خودت بیا رضا ، سبک شخصی خودتو داشته باش نه تقلید از اشخاصی که تو اینستا و فضای مجازی هستن ، اونایی که میری فیلماشونو لایک میکنی اونا یه سبک شخصی دارن برا خودشون که به اون نقطه رسیدن ، پس تو چی ،من چی ؟؟؟سوال خوبیه
من دوس دارم خدا لایکم کنه نه یه دونه دوتا کلیپمو من دوس دارم خدا هر لحظه منو لایک کنه ، من دوس دارم یه سبک شخصی داشته باشم که درکنار لذت بردن و تجربه ی عمیق خودم و زندگی خدا ازم خشنود و راضی باشه نه مردم ، دوس دارم مورد تایید اون باشم و خودم و نه مرررررردم ، دوس دارم در مسیری حرکت کنم که از صالحان درگاهش باشم ، تو عصری که همه دارن بیراهه میرن ، همه تو ضلالتن من کسیم که از عذاب قیامت وحشت تو وجودم میفته ، منم جزو همه بودم یه روزی و به شدت افراطی در هر زمینه ای اما خدا به من رحم کرد ، پس دوس دارم سبک شخصی داشته باشم که همواره سپاس گذاره از خالقش به خاطر لطف هایی که همواره بهش داره ،
دوس دارم سبک شخصی داشته باشم و ورژنی بسازم که هر لحظه خدارو عمیق تو وجودم حس کنم و با عشقش زندگی کنم و اخرتمو داشته باشم و زندگیه ابدیمم کنار زندگی این دنیام زیبا بسازم ، خدایی که فقط عشق اون روحمو ارضا میکنه و لا غیر
چقدر الکل خوردم از همه رقم از ارزون تا گرون
چقدر قرص انداختم و چقدر روزها نعشه قرص بودم
چقدر دود کشیدم و به خیال خودم داشتم لذت دنیارو میبردم
چقدر روابط ناسالم داشتم و با هفته ای با چند دختر متفاوت بودن (اونایی که تو اون فرکانس و مدار داغون بودن مثل من )و رابطه داشتن و افتخار خودم میدونستم و میگفتم من چقد خفنم که انقد مخ میزنم و همه رو شیفته خودم میکنم ،هه
چه کارهایی کردم و رفیقام جراتشو نداشتن و میگفتن بابا دمت گرم ما کف کردیم چجوری از یارو جنسشو زدی یا چجوری و چی گفتی که اینطور شد و اونطور شد و تو عالم خودم از من زرنگتر نبود ،هه
ای دل غافل
اما خدای مهربانم به بزرگیت قسم هیچ الکلی مثل تو مستم نکرد
اما خدای مهربانم به بزرگیت قسم هیچ قرصی مثل تو نعشه ام نکرد
اما خدای مهربانم به بزرگیت قسم هیچ روابطی مثل رابطه با تو منو غرق در عشق خالص نمیکنه و امکان نداره اصن
خدای من ای تمامه من ببین چقدر با من مهربونم بودی ، ببین رضا چی بود و چی از رضا ساختی وقتی که خسته شد و سپرد بهت مثل موسی ، خدای مهربانم به والله قسم که طوری هداایتم کردی که به قول قرآن کسی رو که تو هدایت کنی هیچکس نمیتونه گمراهش کنه ،
به مهربانی قسم که یادم نمیاد اون ورژن قبلیمو که کلا هم یه سال نمیگذره ازش ،به یاد شاید بیارم قبلمو اما دیگه باورش نمیکنم و نمیشناسم اون شخصو ، چون تو یه سالی که تعهد دادم که پیرو قوانینت باشم و تسلیم تو ازم رضایی ساختی که هر لحظه با رویاهایی که در سرش میندازی نعشس و نعشه واقعی ها نه کاذب خودت بهتر میدونی ، رضایی ساختی که تمام اهدافی که برای خودش اول سال نوشت و تیک زده چون تسلیم توا و تو باهاش مهربونی ، به گذشته شاید فکر کنم سرم پایین باشه در برابرت خدای مهربانم اما از یه چیز خوشحالم ، از اینکه از وقتی تعهد دادم به خودم دیگه تخطی نکردم آگاهانه ،شاید از دستم در رفته باشه که ناآگاهانه بوده اگه باشه، از وقتی بهت قول دادم پاکه پاکم ها خودت بهتر میدونی ، فقط تو یه سال ها این همه تغییر ،فقط توی یه سال ،اونوخ این رضا غر بزنه بهت بگه اون درآمد رویاییمو ندارم؟؟؟ از اول سال همینطوری با تکامل درآمدش ماه به ماه رفته بالا تو حوزه کسب و کاره خودش و دستانت همیشه بامن بود اونوخ غر بزنم و بگم که درآمدم اون درآمد رویایی نیست؟؟؟ نه پروردگارم همین تغییرات من می ارزه به میلیون ها دلار و اگر میلیارد دلار هم بهم پیشنهاد بدن که این آگاهی ها یادم بره من ردش میکنم اینو با جرات میگم چون من این آرامش و این گفتگوی عاشقانه ی هر لحظمونو به پول بفروشم؟؟؟ خب اونو و بیشتر از اونو باهم درمیاریم دیگه دورت بگردم ، خدایا حواست خیلی به من باشه تو عمل کردن درست به قانون تکامل میدونی چرا ، چون من در عصری زندگی میکنم که با هواپیما از تبریز تا بندرعباس و میشه یه ساعت و نیمه رفت ، چون دارم تو عصری زندگی میکنم که عصر فست فود هاست و غذا سفارش میدم 5دیقه دیگه دم خونمونه یا تو رستوران ، تو عصری دارم زندگی میکنم که موشک به فضا میفرستن و دارن هزاران ایده رو پردازش میکنن و میلیونها سیاست مدار و دولت ها همش در حال مقایسه خودشون با دولت قبلی یا کشور بغلی و ایناس ، زمان سلیمان نیست که برای یه بره کبابی چند ساعت تدارک آتیش ببینن و چند ساعتم اون بپزه نه الان آمادس اینا ، خودت آگاهی مهربان من زمان پیامبر نیست که از عراق تا مدینه دوماه با اسب تو راه باشی ،
یا شکل پول در آوردن از عصر کشاورزی که چندین سال طول میکشید تا زمینی به بار بشینه و بعد چند نسل نوادگان طرف ثروتی بهم بزنن ، و همش زاد و ولد میکردن بدون تفریح فقط کار کنن و کار کنن اما بعدش با گسترش جهانت وارد عصر صنعت و کارخانجات شدیم و سرعت پول درآوردن کلی رف بالاو فورد تونست اولین یه میلیارد دلارشو تو 12سال دربیاره چیزی که تو عصر کشاورزی امکان نداشت ،و من الان دارم در عصری زندگی میکنم که عصر اینترنته و بیل گیتس تو سه سال تونست 1میلیارد دلارشو بدست بیاره و همینطور سرعت پول درآوردن داره میره بالا و من انقد این الگوها رو میبینم تو این فضاهای مجازی که سخته برام رعایت تکامل چون منو عجول آفریدی ، البته همه اونایی که میبینمشون صددرصد تکاملشونو طی کردن ولی خب من فقط همون لحظه رو میبینم و هی نجواها میاد توسرم ، پس خدای مهربانم خودت همواره هداایتم کن و حواست به من باشه که به بهترین شکل تکاملمو طی کنم ، همین الانشم کاملا و کاملا با تمامه قلبم ازت راضیم و از این به بعدشم به خودت میسپارم رب العالمین من تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم ،
هداایتم کن به راه آنان که به آنان نعمت دادی نه کسانی که برآنان غضب نمودی و نه گمراهان .
و چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و من رستگار .
الهی آمین
عاشقتونم
بنام خداوند وهاب
خداروشاکر وسپاسگزارم که امروز هم به من فرصت نوشتن داد
روزشمار تحول زندگی من روز 80
اصول اساسی خلق رویاها
چطور به خواسته هام برسم فارغ از اینکه در چه شرایطی هستم ؟ میتونم با تغییر افکارم زندگی ام را آنطور که دوست دارم خلق کنم
برای رسیدن به هر خواسته ای ابتدا باید آن خواسته واقعی باشد وتکامل آن را طی کرده باشیم وباورهای مناسب ومرتبط با آن خواسته ها را بسازیم ودر جهت رسیدن به خواسته ها قدم برداریم وهمچنین یه الویت بندی در مورد خواسته هامون داشته باشیم وبا توجه به تضادهایی که در زندگی بر میخوریم خواسته های خود از لحاظ اهمیت، الویت بندی کنیم قدم برداریم وباهر بار رسیدن به خواسته، اعتماد به نفسمان بیشتر میشود وهر دفعه که به خواسته ای می رسیم باید صبر کنیم تا نتایج پایدار وتثبیت شود بعدقدرت رشد وپیشرفت ما چند برابر میشه وانگیزه وانرژی میگیریم برای رسیدن به خواسته های بعدی
مهم است که در قدم اول فاصله فرکانس معقولی داشته باشیم چون در مسیر رسیدن به خواسته قانون این است تکامل این مسیر را طی کرده باشیم واز این مسیر رسیدن به خواسته باید لذت ببریم واگر قانون را بدانیم نمیریم سراغ خواسته ای که از لحاظ فرکانسی با من فاصله زیادی داشته باشد چرا که اگر برخلاف قانون تکامل عمل کنم نه تنها به خواسته ام نمی رسم چه بسا که ممکن است در این مسیر انگیزه ام را از دست بدم وبه آن خواسته که نرسم هیچ برای رسیدن به بقیه خواسته هام هم اقدامی نکنم
در پناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت
سلام و درود به شما استاد عزیزم و دوستان عزیز،من نزدیک به ۹ماهه هدایت شدم به سمت آموزه های استاد یعنی نمیدونم چجوری احساسمو بیان کنم از معجزاتی که واسم اتفاق افتاده صاحبکار همسرم عذرشوخواست وخداشاهده به یک روزنرسید که خداهدایتمون کرد به سمت کاربهترکارخونگی که دوسال دنبال پدرم بودیم قبول نمیکرد(چون قبلا خودش به تنهایی کارمیکرد پخت فلافل نیمه آماده بود بعدبه علت تنها بودن و خستگی کار رهاش کرد)راه اندازیش کنیم ولی در زمان و مکان مناسب به امیدالله ظرف ۱هفته تمام وسایل لازموخریدیم کاررو استارتشو زدیم ذوق و شوق پدرم ازما بیشتر شد الان مشتریهامون رو به افزایشه همش بخدا میگفتم من نمیدونم چجوری ازت میخوام مشتریهای خارج از شهرداشته باشم که لطف الهی شامل حالم شدودستی از دستان خدابه سمتمون هدایت شدکه ایشون درکارپخش موادغذایی هستن وقبول کرد۸تامغازه خارج ازشهرمون را برامون ببره بدون هزینه ایی اینا همش معجزات خداست ،بخداانگار در راهرویی هستم که هرقدم به جلو میرم چراغی برام روشن میشه واقعا حال دلم و احساسم عالیه سپاس گزارم از استاد و از آموزهای ایشون ،روزاول که استارت کارمونو زدیم گفتم تاحالا ازفایلهای رایگان ایشون استفاده کردم انشاله باتوکل برخدای یکتا و مراحل تکاملم به خرید فایلهای اصلی میرسم و میخرمشون 😍😍
به نام خدای دانا و توانا
سلام ساغر عزیز
خوندن کامنتت در اول صبح بهم انرژی و انگیزه ی بیشتری داد برای شروع روز جدیدم
خدایا شکرت به خاطر نشانه های خوبت
بسیار خوشحال شدم از کسب و کار خانگی که راه اندازیش کردین و درهای نعمت و رحمتی که خداوند براتون باز کرد وقتی شما پا در مسیر عمل گذاشتیم
خیلی مشتاقم از پیشرفتهای این روزهاتون برامون بنویسید تا انگیزه و ایمان ما هم قویتر بشه
سلام سارا قشنگم ممنونم بابت خوندن کامنت من و اینکه بیشتر بهم انرژی دادی ،من و همسرم از اردیبهشت 403 به فضل خداوند کارگاهمونو زدیم و با دستگاه کار میکنیم شرکتمونو ثبت کردیم بصورت شرکت تعاونی و تمام مجوزاتمونو گرفتیم و خودمونو سپردیم دست الله مهربان اون مسیرهارو برامون داره باز میکنه دنبال مکانیزه کردن بیشتر کارمون هستبم و کلی پرسنل و کارمندان عشق الهی را میخوایم بیاریم سرکار به فضل و اراده خداوند،یه چیز دیگه ام بگم همیشه توی نوشته هام مینویسم کارخانه عشق الهی چون صاحبش اوست و ما دستان او هستیم سپاسگزار رب العالمینم هستم که من و همسرم را در مسیر نور و آگاهی قرار داد که بتونیم رسالتمونو پیدا کنیم،سارا جون باورت میشه هر اداره ایی میریم چقدر بامهربانی باما برخورد میکنن همه دنبال این هستن که کار ما را راه بندارن این یعنی این مسیری که ما شروع کردیم درسته چون امداد غیبی پرودگار همیشه با ماست و این فرشتگان فقط ازسمت خداوند و دستان معجزه گرش هستند فقط شاکر خداوند هستم الهی که رشد و پیشرفت را برای بقیه خودم ببینم و ذوق کنم
سلام استاد عزیزم، مریم مهربونم و هم فرکانسی های گلم
روزشمار تحول زندگی ام برگ هشتاد ام
استاد جانم این فایل زیبا رو که گوش دادم ، یک نکته بسیار مهم برام یادآوری شد.
این کار خداست، که شما مسیر تیک زدن اهداف تون رو بگین و من این نکته برام یادآوری بشه و کامنت اش کنم.
هم مرور آگاهی برای خودمه و هم شاید عزیزی این نکته رو بخونه و براش تاثیر گزار باشه.
تا همین چند سال قبل که تازه وارد حوزه قانون جذب شده بودم با یک استادی کار میکردم که آگاهی دوره هاش آنچنان آغشته به اصل نبود.
ایشون توضیح دادند که بچه ها اگر میخواید یک رابطه عاطفی باکیفیت رو تجربه کنید باید ابتدا به ساکن، از لحاظ مالی پیشرفت کنید.
ایشون گفتند که وقتی وارد شغل مورد علاقه تون و مسیر رسالت تون میشید ، جفت روحی تون خودش شما رو پیدا میکنه.
شما فقط از مسیر رسالت تون لذت ببرید اون خودش خواهد آمد.
ظاهر قضیه قابل قبول هست اما این روش فکر کردن بشدددت شرک آمیز هست و یک عالمه باور نامناسب در دلش هست.
اون زمان من حرف اون استاد رو باور کرده بودم. که اول باید خواسته مالی ات، محقق بشه، سپس در حوزه روابط میتونی پیشرفت کنی.
این طرز تفکر این باور محدود رو در دل خودش داره که :
اگر تو پول نداشته باشی، رابطه رو نمیتونی بسازی.
یعنی : پول عامل جذب یک رابطه عاشقانه ست.
در صورتی که طبق قوانین ، پول و وضعیت مالی یک عامل بیرونی هست.
استاد یک مدت پیش تو یکی از فایل هاتون گفتین :
من اول تو حوزه روابط، رابطه عاطفی رو ساختم، سپس در حوزه مالی ام پیشرفت کردم.
وقتی اون فایل تون رو گوش دادم متوجه باگ ذهنی خودم شدم.
و درک کردم که :
عشق و ثروت هر دو موضوعاتی ذهنی اند.
و تداخلی در هم ایجاد نمیکنند.
عشق یک فرکانس هست
ثروت هم یک فرکانس هست
هر کدوم که باورهای مناسبی در موردش ساخته بشه، میتونه زودتر از اون یکی محقق بشه.
الگوهایی هستند که اول رابطه ساختند بعد وضعیت مالی شون رو درست کردند
الگو هایی هم بودند که اول وضعیت مالی شون رو بهبود دادند ، سپس رابطه شون رو درست کردند
هیچ تبصره ای وجود نداره که اول کدوم یکی باید محقق بشه.
چون هر دو موضوع، مدار هستند
و برای حرکت کردن در مدار خواسته ، ابتدا به ساکن ابزار ذهن کافیه.
امروز که توی این فایل ارزشمند، اولویت تیک زدن خواسته هاتون رو بیان کردین، یاد این نکته مهم افتادم و به دلم افتاد بنویسم اش.
زمان کودکی ام یادمه این باور رو بزرگتر هام داشتند که :
اگر ازدواج کنی، برکت وارد زندگی ات میشه، وضع ات خوب میشه و…
در صورتی که بی نهایت الگوهایی وجود دارند که بعد ازدواج از لحاظ مالی حتی افت کردند
این خودش شرک هست.
ازدواج برای چی باید عامل جذب پول باشه ؟
عامل جذب پول و برکت، فقط فرکانس های انسان هست.
یه مثال میزنم.
مثلا منِ عاطفه شروع میکنم به کار کردن روی باور های ثروت ساز ام. و ذهنم رو برای ثروتمند شدن تربیت میکنم.
یمدت که از تثبیت باورهام بگذره، جهان از طریق بی نهایت دست و روش هایی که مدنظرش هست اون ثروت رو وارد زندگی ام میکنه.
ممکنه جهان بخواد از طریق ارتقای سمت شغلی ام اون برکت رو وارد زندگی ام کنه
ممکنه از طریق برنده شدن توی قرعه کشی بهم برکت بده
ممکنه از طریق ازدواج با یک شخص ثروتمند اون برکت رو بهم بده
و یا بی نهایت روش دیگه که خودش صلاح میدونه
پس اگر منِ عاطفه، شخصی رو دیدم که بواسطه ازدواج کردنش با یک شخص ثروتمند، به ثروت زیادی رسیده، عامل همسر پولدار نیست
بلکه شریک عاطفی اش ذهن ثروتمندی رو داشته و فرکانس مناسبی رو به جهان ارسال کرده و جهان هم وسیله ای رو که به صلاحش بوده سر راهش قرار داره. وسیله : همسر ثروتمند.
جهان اشتباه نمیکنه.
اینجور مواقع ذهن میاد وسط میگه :
خدا بده شانس، فلانی شوهر پولدار کرد
فلانی، فلانی رو طلسم کرده
اینو چیزخور اش کردند
و…
چرا؟ چون برای یک ذهن مشرک، قوانین قابل درک نیست و فورا اون برکت رو ربطش میده به عوامل بیرونی.
پس این باور محدود که میگه :
ازدواج برکت مالی وارد زندگی ات میکنه
بابت این الگوهایی که دیدیم هست.
الگوهایی که، عامل اصلی شون فرکانس بوده اما بابت شرایط بیرونی شون، ذهن ما باور کرده که اون شرایط خاص عامل بوده
اون همسر ثروتمند عامل بوده، اون ارتقای سمت عامل بوده و….
پس خلاصه کامنت ام رو یبار دیگه مینویسم :
عشق و ثروت و سلامتی و… ، فرکانس هستند و هر کدوم رو که بخوایم میتونیم روش کار کنیم و زودتر بهش برسیم.
چطوری انتخابش کنیم؟ به گفته استاد عزیزم : اونی که بیشترین اولویت رو برامون داره.
استاد عزیزم و مریم مهربونم بابت تهیه و تدوین و کپشن این فایل توحیدی ازتون سپاسگزارم
از خداوند مهربونم هم متشکرم که از زبان شما با من صحبت کرد و بر من جاری شدش تا این کامنت زیبا نوشته بشه
از عزیزانی که کامنت بنده مطالعه کردند کمال تشکر را دارم
آگاهانه و عاشقانه دوستتون دارم
همگی در پناه الله یکتا باشیم.
به نام خدایی که هرچه دارم از اوست
سلام عاطفه عزیزم
ممنونم به خاطر کامنت زیبایت …
کامنتت حرف خدارو برام مرور کرد …
و
در واقع اثبات کرد …
چندین روز بود که به این فکر میکردم که
آیا میشه اتفاقی باشه و آیا کسی که باور های مناسب درباره ی ثروت نداره میتونه با یک کسی که باور های مناسب درباره ی پول داره ازدواج کنه یا در کنارش قرار بگیره …
؟
و اتفاقات اخیر بهم ثابت کرد که نه اصلا …جهان نمیزاره دو نفر که فرکانس های متفاوت دارند کنار هم باشند …
یه مدت داشتم به این فکر میکردم که من اون همسر همراهم دوست دارم چه ویژگی هایی داشته باشه …؟
یکی از اونا این بود که توانایی خلق پول زیاد و به راحتی داشته باشه …
وقتی این مورد رو به خدا گقتم اون گفت من هزار تا مورد خوب برات دارم ولی باید خودتو در آینه ببینی …
من یکم فکر کردم و بعد متوجه شدم اگر من خواسته ام اینه پس باید از لحاظ فرکانسی هم بهش نزدیک بشم …مگه نه !
و قطعا اون مرودی که من با این ویژگی ها می خوام و اونم دقیقا همین ویژگی های منو می خواد قطعا باید فرکانسش نزدیک من باشه …آیا من خودم خوب و به راحتی پول میسازم؟ آیا من به اون فرکانس نزدیک شدم ؟
قطعا اکنون نه …
پس ملیکا خانوم …
اگر می خوای فرد مورد نظرت بیاد توی زندگیت باید خودتو بسازی …
ممنونم عاطفه جانم
عاشقتم منتظر نتایج خوبت هستم
…..
به نام خدایی که هم پنهان است و هم آشکار
خداروشکر ،صبح که بیدار شدم،به همسرم گفتم امروز از اون روزایی هست که خداوند خبرهای خوبی برامون داره،ودلم روشن بود،
واین فایل یکی از این خبرهای خوش بود ،وبهترین هدیه ای از طرف خداوند بود که این حس قشنگ ایمان و امید و در من پررنگ تر کرد.
استاد عزیزم،من اون فایل قدیمی شمارو دیدم
و خیلی برام درس داشت که در کامنت ها هم نوشتم،واز براشت بچه ها هم استفاده کردم،
واصل و اساس این زندگی رو بهتر درک کردم،
که صبر و صلوه میتونه ،ما رو با روند تکاملی و بعد تصاعدی جلو ببره و از مسیر رسیدن به خواسته ها لذت ببریم وتجربه کنیم خودمون و خواسته هامون و…
اَلََّذینَ یُقیمونَ الصلاه……
کسانی که همواره صلاه(توجه به خدا) میکنند
الّذین یَشکرونَ رَبَّنا……
کسانی که همواره در حال شکرگزاری از پروردگارمان هستند
الّذین یَذکُرون اللّه کثیرا……
کسانی که همواره خدا را بسیار یاد میکنند
الّذین یومِنونَ…..
کسانی که همواره به خدا ایمان دارند
پس طبق آیه قرآن ما باید همیشه و همیشه و همیشه رو خودمون کار کنیم و تکرار و تمرین باید تا اونجایی که میتونیم استمرار داشته باشیم و بهتر بگم متعهد باشیم.
من امروز میخوام یک داستان واقعی رو این جا کپی کنم،که برای خودم خیلی تاثیر گذار بود ،وحسم گفت برای شما هم بزارم تا استفاده کنیدو ببینید که اینجاست که خداوند گفته من زمین و آسمانها رو مسخر شما کردم و شماوفقط با ایمان از من بخواهید،
وهرچه با دلی ساده تر باشه،ترمز ها کمتره
ورسیدن به خواسته ها سریع تر.
پس بریم برای خوندن این داستان زیبا:
نامه واقعی به خدا💕
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است
که در زمان ناصرالدین شاه ،دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود
و بسیار بسیار آدم فقیری بود.
یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.
نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان “نامه ای به خدا” نگهداری می شود.
مضمون این نامه :
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب خدا !
سلام علیکم ،
اینجانب بنده ی شما هستم.
از آن جا که شما در قران فرموده اید :
“و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها”
«هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.»
من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.
در جای دیگر از قران فرموده اید
“ان الله لا یخلف المیعاد”
مسلما خدا خلف وعده نمیکند.
بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم :
۱ – همسری زیبا و متدین
۲ – خانه ای وسیع
۳ – یک خادم
۴ – یک کالسکه و سورچی
۵ – یک باغ
۶ – مقداری پول برای تجارت
۷ – لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.
مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی
نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟
می گوید،مسجد خانه ی خداست.
پس بهتره بگذارمش توی مسجد.
می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره.
صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره.
کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته،
از آن جا که(به قول پروین اعتصامی)
“نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست”
ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه
نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه.
ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد.
او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد،
و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند.
وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند
دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:
نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند
پس ما باید انجامش دهیم.
و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود.
این نامه الآن در موزه گلستان موجود است و نگهداری می شود.
این مطلب را میتوان درس واقعی توکل نامید.
یادت باشه وقتی میخوای پیش خدا بری
فقط باید صفای دل داشته باشی❤️
بانام خدا
سلام آبجی عزیز
مرسی بابت این داستان بارها من این داستان را خوندم ولی هر دفعه که موخونم برام تازگی داره وا ناخداگاه اشک میریزم یک دنیا سپاس که وقت گذاشتی برات احساس عالی را آرزو دارم
به نام الله یکتا
سلام
اصلا این جور مواقعی که میشینید با هم یه صحبتهایی میکنید، یه سوالاتی رد و بدل میشه، یه بحثی رو انتخاب میکنید و در موردش صحبت میکنید، خیلی از شبحات برطرف میشه.
این بحث نزدیکی فرکانس با خواسته رو من خیلی خودم هربار بهتر میفهممش و هربار یه سری ایرادهایی رو پیدا میکنم مثلا توی بحث تعهد مالی، که باعث میشه من چندین بار تعهدم رو تغییر بدم چونکه میفهمم که بعضی جاها رو خارج از قانون تکامل نوشتم یا فاصله فرکانسی خیلی زیادی دارم باهاش ، ولی خیلی دلم میخواست استاد هم یه بار بیاد و در همین مورد هدفگذاری مالی صحبت کنه که قشنگ یه مهر تاییدی بشه به روی اون افکار و بهبودها.
این قانون تکامل چقدر اساسیه، اصلا به قول استاد اصلی ترین و اساسی ترین قانون بشریته که جالبه در مورد همه چیز توی بحث موفقیت صحبت میشه الا قانون تکامل که حتی یک صفحه هم در موردش نوشته نشده در حالی که اصلی ترین موضوعی که یک انسانی که در این مسیر قدم گذاشته باید بدونه همین قانون تکامله. باید بدونه که آقا شما بازی هم میخوایی انجام بدی، درسته که هدفت اینه که برسی به اون غول مرحله آخر و نابودش کنی، ولی تا این بچه غول اول بازی رو شکست ندی که اصلا اجازه نداری بری جلوتر، تا وقتی خودکارت رو برنداری نمیتونی یه کتاب بنویسی. اگه هدفت اینه که برسی به اون بستنی فروشه چهار تا خیابون اون ور تر، اول باید بری خیابون اول رو بهش برسی بعد بری دومی بعد سومی بعد میرسی به اونجا، حالا وقتی رسیدی رسیدی بهش، یه ذره میشینی استراحت میکنی از محیط زیباش لذت میبری،از فضای سبز اطرافش لذت میبری، یه بستنی میگیری نوش جان میکنی و حالت جا میاد و بعد میگی حالا میخوام برسم به اون فروشگاهه که چهار تا خیابون اون طرف تره.
وقتی یه کتاب قطور رو برمیداری که بخونی، تا وقتی مقدمه رو باز نکنی اصلا نمیفهمی که کتاب در مورد چیه، بعد که مقدمه رو خوندی، میرسی به صفحه اول، یه ده صفحه میخونی، بعد وایمیسی، روش فکر میکنی، لازم شد دوباره میخونیش، مثالهاشو برای خودت میاری تا اون مفهومش قشنگ بره توی ذهنت، یا اگه یه درسیه قشنگ یادش بگیری و بعد که یاد گرفتی و دیدی که میتونی به صورت عملی توی مسائل ازش استفاده کنی و محل مصرفش رو بلدی میگی حالا میخوام برم 20 صفحه بخونم، دوباره دفعه بعد تثبیت میکنی مطالب رو و میگی میخوام ایندفعه 40 صفحه بخونم، و از یه جایی به بعد تصاعدی میخونی چون خیلی راحت تر شدی با اون کتابه، خیلی مفاهیم پایه ای رو خوب یاد گرفتی و توی ذهنت یه بیس و اساسی شکل گرفته و دیگه هر موضوعی توی اون کتاب باشه تو ارتباطش رو با اون بیس و اساس درک میکنی پس خیلی سریعتر میتونی مطالب بیشتری رو بخونی و درک کنی.
و اگه با رعایت قانون بری جلو، از خوندن اون کتاب لذت میبری، اگه بیایی بگی من میخوام همین دفعه اول 100 صفحه بخونم برم جلو اصلا تو صفحه 15 کتابو پرت میکنی اون طرف میگی حالم ازش بهم میخوره چون اصلا اجازه ندادی تا بفهمیش، ذهنت هنوز نتونسته درک کنه که داره در مورد چی میخونه، اصلا بیس و اساسی تشکیل نشده که بتونه روابط رو درک کنه، پس کلا هرچی که میخونی میگی این دری وری ها چیه؟ نمیفهممش پس به درد نمیخوره میندازیش دور،
اگه تو یه بازی تا دکمه استارت رو بزنی ببرتت پیش غول مرحله آخر، میگی بابا این دیگه چیه من اصلا نمیدونم این چجوری راه میره، اصلا این کیه بابا فازش چیه؟ منو آوردی مرحله آخر یه کله، برو بابا اصلا نمیخوام، میزنی حذفش میکنی، اما اگه استارت رو بزنی و اول بری توی صفحه معرفی و شروع بازی، اول با یه سری صحنه های قشنگ و آرام بهت محیط بازی رو نشون میده، بعد میره شخصیت بازی رو بهت معرفی میکنه، بعد شروع میکنه داستان رو برات میگه، بعد میگه که چجوری باید کنترلش کنی، با کدوم بپری، با کدوم بدوی، با کدوم ضربه بزنی، بعد اولش با یه سری دشمنای کوچیک و آسون رو برو میشی که بکشیشون تا دستت بیاد چجوری باید بزنیشون، بعد یه سری صخره رو باید رد کنی که میفهمی چجوری باید ازشون بالا بری، بعد یه سری شخصیت های جدید رو میبینی، بعد میرسی به یه دشمن قوی تر تا بفهمی چجوری باید حرفه ای تر بازی کنی، بعد تعدادشون بیشتر میشه تا تو باز هم مهارتت بره بالاتر، بعد یه بچه غول میاد، بعد یه بچه غول دیگه میاد، بعد اون دشمن قبلیا تا یه مدتی باهات میجنگن و هستند تا دیگه عادت کنی و خیلی دیگه باهاشون راحت باشی و مثل آب خوردن شکستشون بدی، بعد که دیدی خیلی راحت دیگه همه اون قبلی ها رو میزنی، یه غول میاد جلوت، این یه لول بالاتره، میزنیش و یاد میگیری که حالا چجوری بازم حرفه ای تر بشی، بعد دوباره یه مدت این غول بزرگا هم باهات میجنگن تا تو بهشون عادت کنی و اون وقت به جایی میرسی که خیلی حرفه ای شدی و راحت غول های بزرگ رو میزنی و هرچقدر تعدادشون بالا باشه تو مشکلی نداری، پس از اونجا لول دشمنات هم مثل لول خودت تصاعدی میره بالا، دیگه خیلی سخت میشن ولی تو بلدی چجوری بزنیشون، همینطور دیگه حتی اگه (به قول گیمرا) اون باس فایت نهایی هم بیاد جلو تو میزنی سرویسش میکنی، چون هی آروم آروم قوی شدی، سلاح هاتو جمع کردی، تمرین کردی، بلد شدی، راه ها رو یاد گرفتی، فن و فنون ها رو بلد شدی و راحت میزنی غول آخر رو میکشی و دوباره اونجا میخوایی که باز هم بری بالاتر و غول های دیگه ای رو تجربه کنی،در عین حال که خودتم خیلی هیولا شدی.
شاید اولش یه ذره بری جلو و سختت باشه اون دشمن اولیا رو بکشی، ولی با هربار شکست دادنشون لذت میبری و اعتماد به نفست میره بالاتر چون تو تونستی بالاخره اونا رو بکشی، بعد همینطور هربار که بهتر میشی لذت میبری و احساس پیشرفت میکنی و وقتی با همین روند ادامه میدی به جایی میرسی که خیییییییییلی حرفه ای میشی و کسی خلاصه جلودارت نیست. اینقدر تکنیکی و حرفه ای بازی میکنی که حتی تو تا غول گنده هم بیفته بهت تو خیلی راحت از پسشون بر میایی.
آره خلاصه یه مثالم از حوزه گیم و سرگرمی زدیم😂
خداروشکر
چقدر جا افتاد مسائل، چقدر این بخشش که اون نتایج پایدار بشه برام واضح تر شد. چقدر بهتر فهمیدم که قانون تکامل رو چجوری باید رعایت کرد، و این تازه اول راهه و باید تا ابد برای بهتر شدن درکم از قانون وعمل به قانون روی خودم کار کنم. به امید الله.
انشاءالله خدا خودش کمک کنه تا هر روز درکمون از این آگاهی ها بیشتر بشه، بهتر بتونیم عمل کنیم بهش و همین دیگه…
نمیدونم چرا ولی قفل شدم. فکر کنم یه نشانه است واسه اینکه بگم دوستون دارم و فعلا بای بای
دستتون در دست الله یکتا